تربيت اجتماعي از ديدگاه علوي(1)

تربيت اجتماعي در جايي تصوّر مي شود كه براي انسانهاي ديگر در اجتماع، حقوق و تكاليفي در نظر گرفته شود. زيرا «تربيت» فرايندي است كه در بُعد اجتماعي هدفش تسهيل عمل به وظائف اجتماعي در مقابل ساير انسانها و موقعيت هاي اجتماعي است. بنابراين لازمه يك نظام تربيت اجتماعي منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد
چهارشنبه، 21 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تربيت اجتماعي از ديدگاه علوي(1)

 تربيت اجتماعي از ديدگاه علوي(1)
تربيت اجتماعي از ديدگاه علوي(1)


 





 
تربيت اجتماعي در جايي تصوّر مي شود كه براي انسانهاي ديگر در اجتماع، حقوق و تكاليفي در نظر گرفته شود. زيرا «تربيت» فرايندي است كه در بُعد اجتماعي هدفش تسهيل عمل به وظائف اجتماعي در مقابل ساير انسانها و موقعيت هاي اجتماعي است. بنابراين لازمه يك نظام تربيت اجتماعي منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انساني، در جامعه مي باشد و اين نظام بايد بتواند با ساده ترين روشها متربّيان خود را به حقوق اجتماعي يكديگر آشنا ساخته و رفتار مطابق آنها را درخواست نمايد.
تمامي مكاتب الهي و بشري اين اصل را پذيرفته اند كه در صورتي مي توان به جامعه نظم و ثبات بخشيد كه حقوق و تكاليفي كه براي انسانها در نظر گرفته شده به خوبي مورد عمل قرار گيرد.
از ديدگاه امام علي عليه السلام مسلمانان در جامعه اسلامي با يكديگر برادر بوده و ميان آنها حقوق و تكاليفي وجود دارد: «ولأخيك عليك مثل الذي لك عليه (1)؛ هر حقّي تو به گردن برادرت داري، او هم به گردن تو دارد». از سوي ديگر، حضرت معيار جامعي براي انتخاب رفتار مناسب و شايسته در برابر ساير برادران ديني به دست مي دهد كه انسان با به كار بستن آن مي تواند جامعه اسلامي را به گلستان ابدي تبديل نمايد، و با داشتن اين قاعده كلّي، ديگر نياز چنداني به تعيين مصاديق در برخوردهاي اجتماعي باقي نمي ماند. حضرت مي فرمايد: «ايّ كلمة حكم جامعة ان تحبّ للناس ما تحبّ لنفسك و تكره لهم ما تكره لها.(2) چه سخن حكيمانه جامعي است كه هر چه براي خود مي خواهي، براي مردم نيز همان را بخواه و آنچه براي خود نمي پسندي، براي آنان نيز نپسند.»

اهداف تربيت اجتماعي :
 

هدف از تربيت اجتماعي چيست؟ مربيان از تربيت اجتماعي كودكان و نوجوانان در پي چه مقصودي هستند؟
برخي هدف از تربيت اجتماعي كودك را در وهله اوّل، ايجاد آمادگي براي انطباق با محيط اجتماعي مي دانند.(3) عدّه اي به طور مفصّل براي «تربيت اجتماعي» اهدافي را به شرح ذيل بيان كرده اند:
1. رعايت حقوق همه انسانها و مراعات انصاف در برخورد با آنان.
2. ايجاد روابط مهرآميز و همراه با گذشت و فداكاري و ايثار با ديگر مؤمنان و مسلمانان.
3. تكريم مؤمنان و بالأخص دانشمندان و فقهاي اسلام.
4. تقويت روحيه خدمت و اهتمام به امور مسلمانان.
5. تقويت روحيه تعاون در كارهاي خير و تقوا و تكافل اجتماعي.
6. ايجاد روحيه تفاهم و برادري ميان مؤمنان و مسلمانان و تحكيم روحيه مساوات خواهي.
7. تقويت سعه صدر در معاشرت و ايجاد روحيه همفكري و شور و تبادل نظر.
8. پرورش روحيه عدالت خواهي و داوري به حق و پذيرش آن، هر چند به زيان شخص و بستگانش باشد.
9. تقويت احساس تعهّد نسبت به هدايت و رشد و آگاهي ديگران.
10. ايجاد روحيه ستيز در برخورد با ستمكاران در حدّ عدل اسلامي.
11. تلاش براي اصلاح ذات البين و رفع اختلاف بين مسلمانان.
12. ايجاد روحيه دعوت به خير و توصيه به حق و توصيه به صبر.
13. شناخت معروف و منكر و پذيرش مسئوليت امر به معروف و نهي از منكر.
14. تعظيم شعائر اسلامي و تحكيم موقعيت مساجد و جماعات و مراكز عبادي و ديني.
15. ايجاد عادت به نظم و انضباط در همه مناسبات فردي و اجتماعي.(4)
به نظر مي رسد كه تربيت انساني نمي تواند در تمامي ابعادش (از جمله تربيت اجتماعي) در نهايت، اهدافي متفاوت با خلقت انسان داشته باشد. خداوند در مورد هدف آفرينش مي فرمايد: «و ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ ليعبدون»(5)؛ و ما جنّ و انس را نيافريديم جز آن كه خدا را عبادت نمايند. برخي عبادت را به معناي «شناخت» تفسير كرده اند.
به هر حال، نظام واحد نيازمند به هدف واحد براي اجزا و عناصر خويش مي باشد و هدف واحد تمامي انواع تربيت ها مي بايست به «عبادت و شناخت» خدا منجر شود. بر همين مبنا و اساس، هدف از تربيت اجتماعي در نهايت، «قرب الهي» است هر چند اهدافي كه ياد شد، اهداف متوسّطي مي باشند كه همه به يك نقطه نشانه رفته اند.
حضرت علي عليه السلام هدف از تعاون و همكاري را با يكديگر، طاعت فرمان الهي معرّفي كرده و مي فرمايد:«فهلمّ ايّها النّاس الي التّعاون علي طاعة الله عزّوجلّ و القيام بعدله و الوفاء بعهده و الانصاف له في جميع حقّه (6)؛ اي انسانها! به سوي تعاون بر اطاعت خداوند عزّوجلّ و قيام به عدل او و وفاء به پيمانش و انجام تمامي تكاليفي كه خداوند بر بنده اش واجب نموده، بشتابيد.»
در نتيجه، منطبق شدن با ارزشهاي اصيل و هنجارهاي صحيح جامعه و انصاف و اهتمام به امور ديگران و.... مي بايست در مسير «اطاعت فرمان الهي» صورت گيرد.

تربيت اجتماعي نوجوانان
 

پس از بيان كليات و مقدماتي كه در تبيين و تشريح مطالب اصلي، نقش به سزايي دارند، در اين قسمت به بيان ديدگاه ها و راهكارهاي امام علي عليه السلام در خصوص «تربيت اجتماعي نوجوانان» پرداخته مي شود و مباحث زير مورد بررسي قرار مي گيرد:
1. روشهاي تربيت اجتماعي نوجوانان.
2. بايسته هاي تربيت اجتماعي نوجوانان.
3. آسيب شناسي تربيت اجتماعي نوجوانان.
روشهاي تربيت اجتماعي نوجوانان
از مطالعه و تعمّق در گفتارها و سفارش هاي حضرت علي عليه السلام به فرزندانش مي توان منشور جامعي از شيوه هاي تربيت اجتماعي نوجوان را استخراج كرد؛ از جمله:
الف) شناخت و استدلال
از كلمات و سيره امام علي عليه السلام در توصيه هايي كه به فرزندانش در باب تربيت اجتماعي فرموده، استفاده مي شود كه ايشان اصرار دارند كه فرزندان با موضوع دقيقاً آشنا شده و جوانب مختلف آن را مورد موشكافي قرار دهند. و حضرت خود بارها در توصيه هاي تربيت اجتماعي به استدلال و برهانهاي مناسب مبادرت ورزيده است و اين مطلب به انسان شناسي حضرت بازمي گردد؛ حضرت انسان را داراي عقلِ خلاّق و مبتكر در نظر گرفته كه براي رفتارهايش توجيه عقلاني جستجو مي كند، برخلاف روش بكر كه بر اساس محرّك و پاسخ و تشويق و تنبيه، روش تربيتي خود را استوار كرده و قوه خرد آدمي را از نظر دور نگه داشته است. حضرت به فرزندش امام حسن عليه السلام مي فرمايد: «و استدلل علي ما لم يكن بما كان فانّما الاُمور اشباه (7)؛ بر اموري كه هنوز محقّق نشده، به واسطه اموري كه تحقّق يافته، استدلال كن زيرا امور، شبيه يكديگرند.» حضرت براي مباحث تربيتي، فرزندش را سفارش به استدلال كرده و روش آن را به او آموخته است.
ب) شيوه موعظه
امام علي عليه السلام براي تربيت فرزند در عرصه هاي اجتماعي، گاه به موعظه و نصيحت پرداخته و با لحني آكنده از مهر و محبت و دلسوزي، به راهنمايي فرزند خود همّت گماشته است. در بيشتر نصايح و مواعظ حضرت عبارت «يا بُنيّ؛ اي فرزندم!» مشاهده مي شود؛ از جمله: «اي بنيّ انّي لما رَأَيتُني قد بلغت سنّاً و رأيتني ازداد وهناً بادرتُ بوصيّتي اليك و اوردتُ خصالاً منها قبل أن يعجل بي اجلي،(8) پسر جان! چون نگريستم كه پا به سال نهاده ام و روز به روز سستي و ضعفم مي افزايد، چنان ديدم كه اندرزها و سفارش هاي لازم را به تو بگويم، پيش از آنكه دست اجل گريبانم را بگيرد.»
ج) الگوپذيري
يكي از بهترين راههاي تربيت اجتماعي نوجوان، ارائه الگوي مناسب و شايسته است؛ قرآن كريم وجود مقدّس پيامبر را بهترين الگوي انسانها بيان كرده و مي فرمايد: «لقد كان لكم في رسول الله اسوةٌ حسنةٌ»(9)؛ براي شما در شخصيت رسول خداصلي الله عليه وآله الگوي نيكويي است.
به طور كلّي، الگوها نقش تعيين كننده اي در رشد يا انحطاط انسانها دارند، و معمولاً انسان تمايل دارد در تمامي گفتار و كردار و حركات و سكنات، از مقتدا و الگوي خود تبعيت نمايد.
براي اينكه فرايند تربيت اجتماعي تسهيل گردد، مي بايست الگوهايِ اجتماعي مناسبي براي نوجوان ترسيم كرد تا او بتواند با آنها ارتباط عاطفي ايجاد كرده و مجذوب او گردد. كودكان مي بايست ارزشهاي موجود را در رفتار والدين و مربّيان خود تجسّم ببينند.(10)
حضرت علي عليه السلام با توجّه به اين اصل بنيادين، مي فرمايد: «وليتأس صغيركم بكبيركم و ليرؤف كبيركم بصغيركم و لاتكونوا كجفاة الجاهلية لا في الدّين تتفقّهون و لا عن الله تعقلون (11)؛ مي بايست كوچكترها به بزرگترها تأسّي و اقتدا نمايند و بزرگترها بايد به كوچكترها مهرباني كنند و مانند جفاكارانِ جاهليت نباشيد كه نه در دين تفقّه كنيد و نه درباره خدا بينديشيد.»
د) رعايت اعتدال
انسان داراي ابعاد و حوزه هاي متعدّدي در رفتار اجتماعي است كه دل باختگي به برخي عرصه ها و غفلت از ديگر موارد، موجب رشد نامتعادل و در نتيجه نقصان شخصيت اجتماعي خواهد شد. كار، عبادت، درس خواندن، دوستي، تفريح، مسافرت و... مقولاتي است كه انسان در زندگي با آنها برخورد دارد؛ طبقه بندي و قرار دادن هر يك در جايگاه خود، مي تواند زندگي شيرين و آرام و در عين حال با نشاطي را براي انسان به همراه داشته باشد. اميرمؤمنان عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: «عليك بالقصد في الاُمور فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل (12)؛ بر تو باد در تمامي كارها ميانه روي را پيشه سازي، پس هر كس از اعتدال و ميانه روي تجاوز نمايد، ستم كرده و كسي كه راه اعتدال در پيش گيرد، عدل را رعايت نموده است.»
حضرت در هنگام شهادت به فرزندش خطاب مي كند: «واقتصد في معيشتك و اقتصد في عبادتك»(13)؛ در امور زندگي و انجام عبادت، معتدل و ميانه رو باش.»
ه.) مشورت
مشورت در كارها، موجب شكوفايي استعدادهاي دروني افراد شده و زمينه الفت و مهرباني آنها را آماده مي سازد. قرآن كريم به پيامبر اكرم دستور مي دهد كه در امور مربوط به مردم، با آنها مشورت نمايد. «و شاورهم في الأمر»(14)
بايد به نوجوان آموخت كه در امور پيچيده اجتماعي از سر خامي برخورد نكند و پيوسته از نظرات و افكار ديگران استفاده نمايد. حضرت علي عليه السلام در مورد اهميت مشورت مي فرمايد: «الاستشارة عين الهداية و قد خاطر من استغني برأيه (15)؛ مشورت و نظرخواهي از ديگران، عين هدايت است و كسي كه تنها به فكر خود اعتماد نمايد، خويشتن را به خطر انداخته است.» حضرت در سفارش به فرزندش امام حسين عليه السلام مي فرمايد: «من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء(16)؛ هر كس در مسائل زندگي در چهره نظرات گوناگون نيك بنگرد، مراكز اشتباه را دريابد.»
وقتي انسان نظرات مختلف پيرامون يك موضوع را مطالعه كند و آنها را با يكديگر مقايسه نمايد، مي تواند راه صحيح را تشخيص داده و خطاها را شناسايي و از آنها پرهيز كند.
و) تجربه تاريخي
مطالعه تاريخ و درك تجارب ارزنده اي كه از زندگي گذشتگان به دست مي آيد، مي تواند چراغ فروزاني براي مسير آينده انسان ترسيم كند. يافتن علل و عوامل رشد و انحطاط گذشتگان و تفكّر در عاقبت زندگي آنان، در تربيت اجتماعي بسيار اهميت دارد. بر همين اساس، امام علي عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام مطالعه تاريخ و درس گرفتن از سرنوشت آنان را توصيه كرده است: «و اعرض عليه اخبار الماضين و ذكره بما اصاب من كان قبله و سر في بلادهم و آثارهم و انظر ما فعلوا و اين حلوا و عمّن انتقلوا....(17)؛ سرگذشت پيشينيان را بر آن (قلبت) عرضه كن، مصائب گذشتگان را به يادش آور، در شهر و ديار و آثار آنان سياحت كن و بنگر كه چه كردند؟ كجا بار افكندند، از چه عزيزاني دل شستند و رفتند؟!»
در جاي ديگر، مي فرمايد: «من به اندازه گذشتگان عمر نكرده ام، ولي چندان در رفتار آنان نگريسته ام و در اخبارشان انديشيده ام و در باقي مانده آثارشان سير كرده ام، كه همانند يكي از آنان گشته ام. بلكه چون از همگي اخبارشان آگاهي يافته ام، گويي از اوّل تا به آخر همراهشان بوده ام، و روشني ها را از تيرگي ها و سودها را از زيان ها بازشناخته ام و از هر چيز، گزيده اش را ويژه تو ساختم.»(18)
آري، حضرت با اين روش مي خواهد تجارب ارزشمند گذشتگان را در كوتاه ترين زمان ممكن در اختيار فرزندش قرار دهد تا او با انتخاب راه صحيح، آينده خويش را درخشان سازد.
ز) زمان شناسي
هر كاري را نمي شود در هر زماني انجام داد؛ هر زماني را براي عملي ساخته اند و از اين روي مي بايست تناسب فعل و زمان و مقتضيات آن را در نظر گرفت.
تربيت - به ويژه در عرصه اجتماعي آن - به زمان و وقت مناسب خود احتياج دارد تا شكوفايي لازم را پيدا كرده و موجب رشد شخصيت آدمي گردد.
حضرت علي عليه السلام با درك عميق «زمان شناسي» به فرزند خود يادآور مي شود كه اين فرصت نوجواني براي رشد و تربيت تو بسيار مناسب است و بايد از آن بهره كافي ببري. آن حضرت مي فرمايد:«و رأيت حيث عناني من امرك ما يعني الوالد الشّفيق و اجمعت عليه من ادبك ان يكون ذلك و انت مقبل العمر و مقتبل الدّهر ذونيةٍ سليمة و نفس صافية؛(19) پس آن گونه كه پدري مهربان نيكي ها را براي فرزندش مي پسندد، من نيز بر آن شدم تو را با خوبي ها تربيت كنم؛ زيرا در آغاز زندگي قرارداري، تازه به روزگار روي آورده اي، نيّتي سالم و روحي باصفا داري.»
و در جاي ديگر، مي فرمايد:«و انّما قلب الحدث كالأرض الخالية ما القي فيها من شي ء قبلته فبادرتُك بالأدب قبل ان يقسوا قلبك و يشتغل لبّك (20)؛ همانا قلب نوجوان همچون زمين ساده اي است كه هر بذري را مي پذيرد. من پيش از آن كه قلب تو سخت و عقلت (به مطالب گوناگون) گرفتار و مشغول گردد، به تربيت تو مبادرت كردم.»

پي نوشت ها :
 

1. تحف العقول، ص 92.
2. همان، ص 83.
3. ماهنامه تربيت، مقاله «اصول تربيت اجتماعي كودكان دبستاني»، سال دهم، فروردين 1374، ص 24.
4. جامعه و تعليم و تربيت، ص 186 و 187.
5. ذاريات / 56.
6. نهج السّعادة في مستدرك نهج البلاغه، ج 2، ص 181.
7. تحف العقول، ص 85.
8. نهج البلاغه، دشتي، ص 522 - 520.
9. احزاب / 21.
10. پرورش مذهبي و اخلاقي كودكان، ص 264.
11. بحارالانوار، ج 74، ص 169.
12. غررالحكم، ص 480.
13. بحارالانوار، ج 42، ص 203.
14. آل عمران / 159.
15. بحارالانوار، ج 75، ص 100.
16. تحف العقول، ص 92.
17. نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 392.
18. همان، ص 393 و 394.
19. نهج البلاغه، ص 522 و 523.
20. همان .
 

منابع:
مجله کوثر : شماره 59
www.Eteghadat.com - مرکز نشر اعتقادات
ادامه دارد
ارسالي از طرف کاربر محترم :abdollah6285



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.