اصفهان، شهر مادي ها

اصفهان ازديرباز تاکنون مهد تمدن بشري بوده است و ازجايگاه ويژه ي تاريخي برخورداراست بي شک اين پيشينه ي تاريخيِ والا مرهون حضور زاينده رود است که خود سبب به وجود آمدنِ زمين هاي زراعي و دشت هاي حاصلخيزدر منطقه شده است.
سه‌شنبه، 27 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصفهان، شهر مادي ها

اصفهان، شهر مادي ها
اصفهان، شهر مادي ها


 

نويسنده: مهندس داريوش حيدري(1)




 

چکيده
 

اصفهان ازديرباز تاکنون مهد تمدن بشري بوده است و ازجايگاه ويژه ي تاريخي برخورداراست بي شک اين پيشينه ي تاريخيِ والا مرهون حضور زاينده رود است که خود سبب به وجود آمدنِ زمين هاي زراعي و دشت هاي حاصلخيزدر منطقه شده است.
ازسويي باتوجه به کم آبي ها در منطقه اصفهان و کاهش سطح آب رودخانه زاينده رود درطول زمان،و ازديگر سو وجود اراضي کشاورزي و زمين هاي زيرکشت بسيار در اين محدوده، همواره دغدغه رفع مشکل کم آبي دراصفهان وجود داشته است.
در بررسي خط سير تاريخي اصفهان، باتوجه به شواهد موجود (که در اين مقاله به تفصيل به آن پرداخته شده است)، احداث مادي ها(نهرهاي آب رساني) و مقوله تقسيم آب يکي ازفعاليت هايي است که در اين راستا صورت پذيرفته است.
در بررسي شکل گيري شهر اصفهان به ويژه در دو جايگاه زماني خاص، يعني عصرسلجوقي و دوره ي صفوي که همگام با عمران و آباداني بسيار در توسعه شهر همراه بوده است،تقسيم آب و مسأله سامان دهي مادي ها و نهرهاي آب رساني به سطح شهر و اراضي کشاورزي مدنظر بوده است؛به گونه اي که در دوره ي صفوي،طراحي و سامان دهي شبکه مادي ها ازاهميت ويژه اي برخوردار بوده و در چگونگي کيفيت فضاها و اندام هاي شهري و توليد فضاهاي معماري تأثيرگذار بوده است.
درمقاله ي حاضرابتدا به معرفي کلّي و اجمالي رودخانه ي زاينده رود پرداخته شده، سپس پيشينه ي تاريخي مادي ها بررسي گرديده،و پس ازآن خلاصه اي از نقش مادي ها درشکل گيري و توسعه ي شهراصفهان بيان شده است.

مقدمه:اصفهان
 

از اصفهانِ پيش ازاسلام،يعني دوره ي حکومت مادها،هخامنشيان،اشکانيان و ساسانيان اطلاعات زيادي در دست نيست و از آن دوره ها آثار زيادي باقي نمانده است.
جلگه اصفهان درميان بيابان ها و کوههاي خشک مرکزي ايران واقع است. ازلحاظ موقعيت و اهميت،در مرکز فلات وسيع ايران واقع شده و از شهرهايي است که شايد تاريخ و سابقه آن به قدمت کشور ايران برسد و درعموم دوره هاي تاريخي از شهرهاي بزرگ و مشهور ايران بشمار مي رفته است.
اصفهان در تاريخ هاي قديم به نام «گابا» يا «گي» معرفي بوده است. با مراجعه به منابع موجود تاريخي چنين استنباط مي شود که کلمه «اسپادان» بطليموس و «سپاهان» پهلوي و «اصبهانم عرب و اصفهان امروز يک لفظ است و به احتمال قوي اساساً کلمه اي پهلوي است.
آتشگاه اصفهان مهمترين اثر تاريخيِ قبل از اسلام است که اگر از دوره ي ساساني قديمي ترنباشد،جديدترهم نمي تواند باشد. اين اثردر 8کيلومتري غرب اصفهان بر فرازکوهي نه چندان بلند واقع شده و از خشت هاي ضخيم و با ملات گل رس ساخته شده است.
يکي ديگرازآثاراصفهان که داراي قدمت زيادي مي باشد،پل شهرستان است که در 3کيلومتري شرق پل خواجو درمحلّ جي باستاني واقع شده و به عقيده بعضي از محققان داراي اساس و بنياد ساساني است.
پس از سرنگوني دولت ساسانيان،اصفهان نيز مانند ساير شهرهاي ايران به دست مسلمانان افتاد،که از آن پس، آثار دوره ي اسلامي را در اين شهر شاهد هستيم.

زاينده رود
 

زاينده رود را به عنوان بزرگترين رودخانه داخلي فلات مرکزي ايران مي شناسيم که از ارتفاعات زردکوه بختياري، واقع در جنوب غربي شهراصفهان سرچشمه مي گيرد.زاينده رود پس ازطي مسافتي درحدود 360کيلومتراز غرب به شرق، جلگه اصفهان را آبياري مي کند و سرانجام به باتلاق گاوخوني که در 140کيلومتري جنوب شرقي اصفهان واقع شده، مي ريزد.
اهميت و ويژگي رودخانه زاينده رود موجب گرديده که نويسندگاني که ازآن بازديد نموده اند،مطالبي را درمورد اين رودخانه بنويسند.ازميان اين نويسندگان مي توان به مواردي اشاره نمود:
ابن حوقل[1] در قرن چهارم هجري در کتاب خود اينگونه مي گويد:«...اين رود[زاينده رود] آبي گوارا[دارد] و کاخ هايي که بدان مشرف است،زيبايي خاصي بدان بخشيده است...»
حافظ ابونعيم اصفهاني[2] در قرن چهارم و پنجم ضمن اشاره به زاينده رود از باتلاق گاوخوني نيز نام برده است و مي نويسد: «... زرن رود اصفهان را باتلاقي است به نام هنام که در زمين شگفت تر از آن نيست. زيرا رودهاي بزرگ به درياهاي ديگر شهرها ريزد،اما آبريز زرن رود همين باتلاق است. مساحت باتلاق، 18فرسخ در 2فرسخ است و چنان است که آب در کرانه هاي آن بالا نيايد و دربازگشت مد کاهش نپذيرد. باتلاق لانه ي جوجه پرندگان است. جز پرندگان هيچ موجودي را توان نزديکي به باتلاق نيست، زيرا چنان در آن فرو رود که ناپديد شود. ابتداي باتلاق، فراخنايي است که تا ناحيه کرمان گسترده است و عرض آن از عرض ميدان بيش نيست. گياهش درخت گزو شوره است. کنار باتلاق کوهي است خاکي و بلند. افزايش آب کرمان در روزهاي بهار از زاينده رود است... .»
محمدبن محمود همداني[3] در اثر خود به ذکر خصوصياتي شگفت و عجيب از زاينده رود پرداخته و مي گويد: «... زرين رود نهري است خوش. مخزن آن ديه نياکان. مصب آن به ديه دز. آنگه نهري عجاج گردد و جايي به رمل فرو شود و به کرمان برآيد. و از آن رمل تا کرمان 60فرسنگ است... .»
مافروخي[4] درکتابش در قرن پنجم آورده: «... عضدالدوله استدعاي آب کرده قدحي آب فرات گرفت و بريخت و گفت باوجود زنده رود فرات شرب را نشايد...و معني نسبت زر بدين رود،آنکه ازاين شط شيرين حرکات پُربرکات و فايده بر روي آن زمين يک قطره آب مهمل و معطل بي فايده روان نيست... .»
از ديگرنويسندگاني که درمورد زاينده رود مطالبي را مکتوب نموده،حمداله مستوفي[5] در قرن دهم مي باشد.وي در کتاب خود مي نويسد: «...آب زنده رود برجانب قبله بر ظاهر شهر مي گذرد... رودي بزرگ باشد و بدين سبب آن را زاينده رود گفته اند و به سبب آنکه درهنگام زراعت هيچ از آن عاطل نمي شود و تمامت به کار مي گيرند... .»

اصفهان، شهر مادي ها

به طوري که ملاحظه گرديد، قسمت هايي از نوشته هاي مورخان، مبناي درست علمي ندارد.
درخصوص وجه تسميه ي رودخانه ي زاينده رود،عموم نويسندگان اشاره به زايش و اضافه شدن آب در طول مسير حرکت رودخانه نموده اند.
مهندس محموديان[6] در کتاب خود ضمن بيان اين مطلب، علّت را چنين شرح مي دهد: «... زاينده رود يعني رودخانه اي که زايش مي کند و مرتباً آب آن رو به تزايد است، چه رودخانه زهکش اراضي بالادستي که تحت کشت است،مي باشد و آب از اراضي مجاوربه بستر رودخانه نفوذ مي کند...»
باتوجه به اينکه رودخانه ي زاينده رود روي يک لايه شيستي غيرقابل نفوذ ايجاد گرديده، مطلب عنوان شده درکتاب صحيح بوده و آنچه به صورت زايش مشاهده مي گردد، نتيجه زهکشي اراضي بالادستِ رودخانه مي باشد.
در برخي ازمتون زاينده رود را زنده رود، زرن رود، زرين رود،زرينه رود ناميده اند.
علي جواهرکلام[7] در کتاب خود درخصوص نام زنده رود مطلب جالبي را بدين شرح آورده است:
«... درنتيجه ي همين کم آبي ولايت مرکزي، رود کوچک زنده رود را از قديم الأيام «زندک رود» يعني رود بزرگ ناميده اند. کاف هاي آخر کلمات پهلوي در زبان فارسي کنوني به هاء غيرملفوظ مبدل مي شود و زندک را زنده مي گويند.»

زمين شناسي و ويژگي هاي فيزيکي زاينده رود
 

رودخانه ي زاينده رود در اواخر دوران سوم زمين شناسي بوجود آمده و در اوايل دوران چهارم بسيار پُرآب بوده است.
بستر رودخانه را يک لايه غيرقابل نفوذ از جنس شيست تشکيل داده که در قسمت هايي به سطح آمده،همانند پل شهرستان و در قسمت هايي به عمق رفته،همانند محلّ پل الله ورديخان.
روي لايه ي غيرقابل نفوذ مذکور را نيز شن و ماسه و آبرفت هاي رودخانه اي پوشانده است.
رودخانه دراوايل وحشي بوده و مسلماً هرجايي که شيب زمين و عوامل طبيعي به آن اجازه مي داده،انشعاباتي يافته و آنقدر پيشروي مي کرده،تا اينکه سدي طبيعي مانع از پيش رويِ آن گردد. اگر اين انشعابات و پستي و بلندي هاي منطقه اصفهان به دقت مورد بررسي قرار گيرد، شايد بتوان گفت که مادي هاي فعلي همان انشعابات اوليه هستند و يا لااقل انشعابات فرعيِ اوليه با مادي هاي فعلي مسيرشان چندان از هم دور نبوده است.

مادي هاي اصفهان
 

وجه تسميه
 

نهرهاي منشعب از رودخانه زاينده رود را اصطلاحاً «مادي» مي نامند.
در باب معناي کلمه «مادي» معاني زير آورده شده است.
فرهنگ دهخدا [8]: «مادي: در تداول اصفهاني ها جوي بزرگ،مجراي آب که از نهري براي زراعت عمومي قري و قصبات جدا کنند،کانال اصلي شکاف گونه اي که ميان بعضي ميوه هاست،چون زردآلود، هلو، شليل و...»
جغرافياي اصفهان [9]: «... مادي به لفظ فرس قديم ممر و مجراي آبي را گويند که از رودخانه کوچکتر و از نهر بزرگتر باشد...»
در کتاب اصفهان [10] (تأليف دکترلطف الله هنرفر):«کلمه مادي در اصفهان اصطلاحي محلّي است و به معني نهرآب است.»
مير سيدعلي جناب [11] در کتابش مي آورد:«... از رودخانه به وسيله جويي هايي که آبش به فاصله کم و زيادي زراعت را مشروب مي سازد، آب برداشته مي شود، که اين جوي ها را مادي مي نامند... .»
درمجموع مي توان گفت مادي نهر منشعب از زاينده رود مي باشد که با شيب بسيارکم، آب را به سمت مزارع انتقال مي دهد.
باتوجه به اهميتي که مادي در انتقال آب و آبياري مزارع دارند، در طول تاريخ نظر نويسندگان و مورخان را به خود جلب نموده و مطالبي را در اين زمينه به رشته تحرير درآورده اند.
حال به نقل مطالب نوشته شده در تعدادي از کتب تاريخي و سفرنامه ها مي پردازيم و در انتهاي مطالب، درمورد پيشينه مادي ها نتيجه گيري خواهد شد.

اصفهان، شهر مادي ها

پيشينه ي تاريخي
 

اختلاف ارتفاع بستر رودخانه زاينده رود با زمين هاي مجاورزياد نيست،به طوري که منشعب نمودن نهر از رودخانه امکانپذير بوده و در دوره هاي مختلف نهرهايي جدا شده است.
موضوع انشعاب نهرها از رودخانه در بعضي کتب تاريخي آورده شده است، از آن جمله:
ابن رسته [12] در قرن سوم هجري در اثر خود آورده: «... آبش بهترين آب هاي زميني است،چنانکه اخبارآن به ما رسيده و در صحّت آنها اختلافي نيست و اين آب از رودخانه اي که بدان زرين رود گفته مي شود، مي باشد. اين نام را اردشيربن بابک نهاده است. سرچشمه ي اين آب از چشمه اي است که از يکي از سرزمين هاي حاصلخيزي که از شهر مرکزي 30 فرسخ دوراست،مي باشد و در روستاهايي که بدين
آب نياز است،بي حساب نهرهايي ازآن منشعب مي سازند...»
حافظ ابونعيم [13] در قرن هاي چهارم و پنجم در کتاب خود مي گويد:«...خوره اي خوش بناتر با آبي گواراترازاين خوره [اصفهان] نديدم و رودها و انبوه مردم و آباداني و پاکيزگي راههايش را برشمرد و گفت اگرمجالسي باشد،اصفهان شايسته است.پس به نهرفدين نگريست و از آن در شگفت شد...»
ابن حوقل [14] درقرن چهارم اين چنين مي نويسد که:«... پيش از اين گفتيم که آب زرن رود چون به دروازه شهرستان نزديک خود حصارمي رسد،به شعبه ها و چشمه هاي بسياري تقسيم مي شود...»
ناصرخسرو [15] در قرن پنجم هجري در سفربه اصفهان به توصيف مادي ها مي پردازد و مي گويد:«...اصفهان شهري است برهامون نهاده،آب و هواي خوش دارد و هرجا که ده گزچاه فرو برند،آبي سرد خوش بيرون آيد...و درشهر جوي هاي آب روان و بناهاي نيکو و مرتفع است...»
در کتاب مجهول المؤلف حدود العالم من المشرق إلي المغرب [16] در قرن چهارم اشاره مستقيمي به موضوع مادي ها نشده است،ليکن درمورد نهرهاي منشعب از رودخانه مطالبي عنوان شده است که نشانگراين است که در آن زمان آبرساني توسط انهار(مادي ها) امري معمول بوده است:«... رود بر دو ضرب است،يکي طبيعي است و ديگري صناعي،اما رود صناعي آن است کي رودکدهاي او بکنده اند و آب بياورده اند،ازبهر آباداني شهري را يا کشت و برز ناحيتي را و بيشترين رود صناعي خرد بوده اند و اندرو کشتي نتواند گذاشتن.و شهرباشد کي او را دو رود صناعي ست کمتر يا بيشتر و اين آبها اندر خوردن و کشت و برزگياخوارها به کار شود... .»
حمداله مستوفي [17] نيز در قرن دهم هجري اشاره مستقيمي به انهار منشعب شده از زاينده رود داشته است و مي گويد: «... آب زنده رود بر جانب قبله بر ظاهر شهر مي گذرد و ازو نهرها در شهر جاري باشد...»
محمدرضا الإصفهاني [18] در قرن سيزدهم درکتاب خود درخصوص مادي ها توضيح بيشتري مي دهد: «...آب زاينده رود همه جا از بالا و نزديک سطح زمين مي گذرد و بريدن نهر و بردن آب به هرجايي در کمال سهولت است و ديده که در بعض امکنه زميني مجاور و متصل خود را آب داده است و آباد کرده بدون بردن آب را به نهري. لهذا چنان که گذشت و مذکورگشت، به هر مکاني که مجاور آن بوده و حاجت به آب داشته اند و دورازآن يا نزديک نهرها بريده و آب ازآن برده، صرف زراعت و باغات و آبادي اراضي نموده اند. اما نهرهايي که ازآن بريده و به هر مکاني برده اند، محصورحقيرنيست و ضبط آن فقير را غيرممکن...»
علاوه برنويسندگاني که مطالبي از آنها ذکر گرديد،سياحان اروپايي نيز پس از سفر به اصفهان مطالبي را درسفرنامه هاي خود ذکرکرده اند.
پيترو دلاواله [19] در قرن هفدهم ميلادي پس ازسفربه اصفهان به مادي ها اشاره نموده و به مقايسه ي رودخانه زاينده رود با رودخانه هاي ديگر مي پردازد و مي نويسد: «...بعد ازطي مسافتي به شعبات بسيارکوچک تقسيم مي شود بدون اينکه آب آن به دريا بريزد،دوباره در زمين فرو مي رود... خيابان هاي متعددي که چهارباغ را قطع مي کنند،گرچه در زيبايي به آن نمي رسند، ولي چندان دست کمي نيز از آن ندارند،زيرا آب به اندازه اي فراوان است که از وسط همه ي آنها نهري مي گذرد...»
سانسون [20] نيز در قرن هفدهم در مطالب خود اين چنين به مادي ها اشاره مي نمايد که:«... در فصل زمستان زاينده رود بسيار زيباست، ولي چون تنها منبعي است که آب دشت اصفهان را فراهم مي کند، به قدري ازآن جوي هاي متعدد جدا مي کنند و آن جوي هاي را براي آبياري اراضي به جويبارهاي متعدد کوچکتر تقسيم مي کنند که در تابستان آب اين رودخانه زيبا خشک مي شود...»
کمپفر[21] نيز در قرن هفدهم ميلادي به نوبه خود به مادي هاي اصفهان اشاره نموده است.وي نسبت به سياحان ديگر به طورمفصل تري به مادي ها پرداخته و مي نويسد:«... زاينده رود در فاصله زيادي سدبندي شده و به يک شبکه متنوع تقسيم مي شود و قسمتي ازآن براي آبياري مزارع بيرون شهرو قسمتي براي تأمين آب استخرها و حوض هاي بي شمارِقصرها و خانه هاي مسکوني مصرف مي شود... هرکدام ازاين انشعابات مخصوص آبياري، داراي اصطلاحات خاص فني است که بلافاصله معني دقيقي را به ذهن شنونده متبادر مي کند.انشعابات اول را به هر تعداد که باشد،مادي مي نامند.شاخه اي را که از آن منشعب مي شود،جدول مي گويند.باريکه اي را که از جدول براي آبياري مزارع و خانه هاي مردم مي گيرند،جوي مي خوانند. هريک از تقسيمات گروه اول و دوم باز برحسب محلّي که درآن جاري مي شود، داراي اسامي خاص معيني است...»
نويسندگان و سياحان ديگري نيز در آثار خود به وجود مادي ها به عنوان جزء لاينفک رودخانه زاينده رود و نظام آبياري جلگه اصفهان اشاره نموده اند که براي جلوگيري از طولاني شدنِ مطلب،ازذکرآنها خودداري مي گردد و فقط به عنوان آخرين مطلب از متون تاريخي، درباره ي پيشينه تاريخي مادي ها مطلبي ازکتاب ميرزا حسين خان [22] (درقرن سيزدهم) در اينجا ذکر مي شود:«... 105 مادي از دوجانب طول رودخانه جدا مي شود و از اين رود آب برمي دارد... .شعبات 105مادي در ذيل مقسم هاي خود 26 قريه از 6 بلوک را آب مي دهد که غالب آن دهات در عظمت برابري با بلده و قصبه اي مي کند. 6 رشته از آن مادي ها داخل شهر مي شود و هرکدام به نهرها منشعب و هر نهري به لت ها منقسم و هرجويي ازآن لت ها بهره ها برمي دارند.به باغات و باغچه ها و چهارباغ ها و خانه ها جاري و ساري مي گردد،تقريباً دو مثلث محلات ولايت را مشروب مي کند...»
يکي ازاسناد مطرح در پيشينه شناسيِ مادي ها، طومارشيخ بهايي [23] مي باشد(اعتقاد بسياري برآن است که احداث مادي ها و تقسيم آب زاينده رود توسط شيخ بهايي انجام گرفته است) که در قسمت جمع بندي خواهيم ديد که در متن طومار عباراتي وجود دارد که دلالت بر وجود مادي ها پيش از دوره ي صفويه مي کند.
بدين ترتيب براي جمع بندي پيشينه ي مادي ها چنين مي توان گفت که: براساس مطالب عنوان شده درمتون تاريخي و همچنين پيشينه ي تمدن درجلگه ي اصفهان،به نظر مي رسد پيشينه و قدمت احداث مادي ها به دوره هاي بسيار دورتر از صفويه و حتي به قرن هاي پيش از اسلام مي رسد. شواهد دال به نظريه فوق را مي توان به طور فهرست وار به اين شرح بيان نمود:
1-وجود تمدن در منطقه ي اصفهان در دوره هاي ماد،هخامنشي، اشکاني و ساساني؛ آتشگاه اصفهان يکي از نشان هاي خاص مربوط به دوره هاي پيش از اسلام مي باشد.
شکل گيري تمدن هاي قديم ارتباط مستقيم با آب و حاصل خيزي زمين داشته که هردو در منطقه اصفهان مهيا مي باشد و قطعاً براي آبياري مزارع،کشاورزان مجبور بودند به وسيله انهار،آب را ازرودخانه به سمت مزارع هدايت نمايند.
2-ابن رسته در قرن سوم اشاره به وجود مادي ها نموده و تقسيم آب را مربوط به زمان اردشير بابکان دانسته است.با اين تفاسيرحتي اگرقائل شويم که احداث مادي ها و تقسيم آب توسط اردشيربابکان جنبه افسانه دارد،بازهم مسأله احداث مادي ها در دوره هاي قبل از اسلام قطعي مي باشد؛ زيرا قرن سوم هجري به صدراسلام نزديک مي باشد و مؤلف کتاب درمورد آثار موجود مربوط به قبل ازاسلام صحبت مي کند.
3- براساس مطالب ارائه شده ازسوي خوارزمي که در قرن چهارم هجري نوشته شده است، در زمان ساسانيان ديوانِ کاست افزود وجود داشته که بر مسائل مربوط به آب نظارت و تصدي مي کرده است. يکي از وظايف ديوان کاست افزود درمورد کندن کانال ها و شاخه هاي آن براي رسانيدن آب رودخانه ها به کشتزارها بوده است.
وجود ديوان کاست افزود مؤيد اين نکته است که مادي ها در زمان ساسانيان نه تنها وجود داشته اند بلکه احداث يا نظارت بر احداث آنها و همچنين بهره برداري از مادي ها توسط نظام و دستگاه ديواني خاصي انجام مي شده است.
4-موضوع آبرساني و احداث نهرهاي مربوطه،دردوره هاي قبل ازاسلام يکي از موضوعات مهم بوده، چنانکه در کتاب «آئين نامک» در زمان ساسانيان، قسمتي به قوانين و دستورالعملهاي آبياري اختصاص داشته است. عبداله بن مسلم [24] (دينوري) در کتاب خود درخصوص فن آبياري مي گويد:«...ايرانيان گفته اند،آنکه از روان ساختن آبها و کندن جوي ها و استخرها و بستن راه برسيلاب ها تا بر زمين هاي گود آب چيره نشود و کاهش و افزايش آبها درروزهاي سال و گردش ماه و حساب رويه سه گوش و چهارگوش و چندگوش و ساختن پل ها و جسرها و بر نشاندن دولاب ها و چرخاب ها بر رودها و چاهها و دشواري هاي حساب آگاهي ندارد، در دبيري ناتوان است...»
نظربه اينکه اصفهان يکي از مراکز مهم ايران در زمان ساسانيان بوده و باتوجه به موارد مذکور در بندهاي پيشين، آنچه قطعي به نظرمي رسد،اين است که مادي ها قرن ها قبل ازاسلام ساخته شده اند و مورد بهره برداري قرار گرفته اند.
6- آخرين دليل براي اثبات اينکه مادي ها قبل از دوران صفويه وجود داشته اند، طومارشيخ بهايي ست.ازمقدمه ي طومار شيخ بهايي [25] چنين استنباط مي شود که قبل ازطومار،مادي ها و حقابه ها وجود داشته اند. چون در مقدمه صحبت از اختلاف در قرار و سهام رودخانه و نيز منصب ميرابي درقديم به ميان آمده است: «... فرمان همايون شد که چون بعضي از اختلاف درقرار و سهام رودخانه مبارکه زاينده رود اصفهان به هم رسيده بود، بنابراين آن امناي دولت قاهره چند نفراز معتمدان و معمران را مشخص نمود؛... از قديم چنان قراربود که خدمت ميرابي رودخانه ي مبارکه که در عهده ي يک نفر از کدخدايان معتبرمعتمدي از بلوک مذکور بوده...»
همچنين درمتن طومار از مادي ها و بندهايي نام برده شده که در زمان تنظيم طومار ازبين رفته اند،به عنوان مثال:
«سمت چلپاس که مادي علي حده بوده و آب برده، شريک نياصرم شده»
«مادي برسيان که بند آن را آب برده زير مادي جور بوده و حال شريک مادي مروان است»
«مادي چم گوساله که در جنب مادي بابامحمود درزير مادي روان بوده و ممر آن را آب برده،حال معدوم است»

اصفهان، شهر مادي ها

نقش مادي ها در شکل گيري و توسعه شهراصفهان
 

جريان آب هاي سطحي و نزولات جوي به سمت رودخانه مي باشد.به همين دليل محلات کهن اصفهان که قبل از دوران صفويه بوجود آمده و شکل گرفته اند، عموماً باتوجه به توپوگرافي دشت حاشيه شمال زاينده رود،درقسمت هاي مرتفع تر نسبت به ساحل رودخانه قرار گرفته اند، تا از اثرات نامطلوب جريان آب هاي سطحي مصون بمانند.ازآنجا که شيب مادي ها به سمت زمين هاي پست تر مي باشد،
ملاحظه مي گردد که قبل از دوره صفويه عبور مادي ها عموماً از درون محلات شهري نبوده است و عمدتاً عملکرد آنها آبياري مزارع حومه شهرقديم مي باشد.
در اصفهان به جهت تبادل هيدروليکي رودخانه با زمين ها و دشت حاشيه رودخانه،سطح آب هاي زيرزميني در عمق کمي قراردارد؛ازاين رو،آب مصرفي مردم از چاه ها تأمين مي شده است.
در زمان حکومت صفويه با توسعه شهر به سمت جنوب و غرب،زمين هاي زراعي اطراف مادي ها جزء شهر شدند و محلات جديد درآنها شکل گرفتند.بدين گونه مادي ها محلات صفوي را به باغ-شهر بدل نمودند.
در شکل گيري پايتخت صفوي، مرکز شهر از ميدان عتيق به ميدان نو (ميدان نقش جهان) منتقل مي گردد.درقسمت نوساز شهر، محلات جديد با طرح هندسي و در تبعيت از محورهاي شمالي-جنوبي چهارباغ و غربي-شرقي زاينده رود ساخته مي شوند.ازآنجا که شهر قديمي بخش عمده اي از پايتخت را تشکيل مي دهد،براي آنکه شهر جديد از مقبوليت برخوردارشود و ازطرفي شهر قديم نيز با رکود مواجه نشود، اتصال بين بخش قديم و جديد توسط بازار برقرار مي گردد؛ آنگونه که اگر ميدان عتيق ومجموعه بازار آن حلقه شروع و ميدان نقش جهان حلقه ي پاياني باشد،بازار و بناهاي شاخص آن حلقه هاي مياني و واسطه خواهند بود.دراين ميان جريان آب و مادي نه تنها نقش خود را ازدست نداده،بلکه صاحب نقش مي باشد. چنانکه درارتباط و اتصالِ پيش گفته ميدان نقش جهان و ميدان عتيق قرارگيري عناصر واسطه اي همچون مدرسه ملاعبدالله، سَراي مخلص و مدرسه ي جده بزرگ در تبعيت ازمسيرمادي فدين مي باشد و اين به گونه اي هدايت مسيربازاراست.به طريق مشابه،مادي جوي شاه پس از مشروب نمودن باغ ها و کاخ هاي صفوي وارد ميدان نقش جهان مي گردد. مادي فرشادي پس از مشروب نمودن باغ ها در بخش جنوب غربي ازمجموعه شاه سلطان حسين و کاروانسراي عباسي عبور کرده و وارد محلات مسکوني مي شود.
مادي هاي ديگر نيز نقش و عملکردي مشابه دارند که بيان و شرح بناهايي که در مسير آنها قراردارند،خارج از حوصله اين مقاله است. تمامي موارد بيانگر اين حقيقت است که مادي ها با طرحي ازپيش انديشيده و آگاهانه به عنوان عنصري شاخص و مهم در طراحي مجموعه هاي شهري اصفهان بکار گرفته شده اند.

نقش مادي ها درتوليد فرم هاي معماري
 

تعامل مادي ها با بناهايي که در مسير آنها قرار دارند،به گونه هاي مختلفي مي باشد؛ چنانکه درپاره اي از بناهاي عمومي به جز حمام ها،مادي ها به درون بنا برده شده و حياط دروني بنا جريان آب رادر خود مي گيرد.کاخ هاي صفوي چشم انداز به مادي دارند و درمحله ي جلفا هرجا که امکان داشته، منازل علاوه بر بازشوهاي مشرف بر مادي،ايوان هايي نيز بر فراز مادي نشان داده اند تا ازاين طريق فرم هاي معماري هويتي بر مبناي تعريف مادي ها و فضاهاي باغ- شهر پيدا نمايند.
و در برخي محلات هرچند خانه ها گشايشي بر مادي ها ندارند،جريان آب ازطريق مادي ها در تمام گذرها جاري است و ازاين طريق شهري با فرم هاي معماري ارگانيک طبيعي پديد آمده است.
کارکرد ديگر مادي ها در فضاي شهري جمع آوري آب هاي سطحي حاصل از نزولات جوي مي باشد. مادي ها به همراه جوي هاي منشعب از آنها مانند شبکه اي در سطح شهرگسترده شده اند و آب باران و برف به سمت اين شبکه جريان يافته و انتقال مي يابد و درنتيجه آب گرفتگي در معابر و گذرگاههاي محلات بوجود نمي آمد. و اين نيزعاملي بوده که در قسمت هايي که شهرجديد ازپيش طراحي مي شده است، در باب توسعه گذرها و معابر با خيالي آسوده تر، به طراحي شبکه شهري فکر نمايند.

مادي ها و تلطيف هواي شهري
 

وجود و جريان يافتن آب در پهنه ي شهر موجب شکل گيري مسيرهاي پُردرختي گرديده که نوع ديگري از فضاهاي شهري در عرصه اصفهان مي باشد. اين مسيرهاي پُردرخت به همراه باغ هاي حاشيه خود شهر را تبديل به بيشه اي انبوه مي نمود.(چيزي که هنوز درمحلات غربي اصفهان مشاهده مي شود.)
جريان يافتن آب درمادي،وجود جوي هاي منشعب شده ازمادي و تراکم درختان تأثير چشمگيري درتلطيف هواي شهر داشته و وزيدن نسيم خنک و ملايمي که حاصل وجود آب و درختان مي باشد،هواي بسيار لطيف و مفرحي را براي اصفهان به ارمغان مي آورد.

تأثيرمادي ها بر سفره هاي آبهاي زيرزميني
 

بافت آبرفتي زمين هاي حاشيه رودخانه زاينده رود به گونه اي است که همواره تبادل هيدروليکي ميان اين زمين ها و رودخانه وجود دارد.درمحدوده اي که شهر اصفهان واقع شده،تأثيراين تبادل هيدروليکي در زمين هاي شمالي رودخانه مشهودتر است.با افزايش يا کاهش آب رودخانه سفره هاي آب زيرزميني افزايش يا کاهش مي يابد، يا به عبارت ديگر سطح آب زيرزميني بالا يا پائين خواهد رفت. مادي ها با انتقال آب به فواصل دورتر در زمين ها و دشت هاي حاشيه ي رودخانه همواره موجب تقويت سفره هاي آب و افزايش سطح آب هاي زيرزميني مي شدند.چراکه در طول مسير مادي و نيز پس از تقسيم مادي به جوي هاي متعدد،آب در زمين فرو رفته و سفره آب زيرزميني را تقويت مي نمود.با تقويت و بالاآمدن سطح آب زيرزميني چاههاي آب شهر که محلّ تأمين آب خانه ها و اهالي شهر بود،پُرآب مي شد.
با متروکه شدنِ مادي ها و جوي هاي منشعب از آنها ديگر آن تقويت سفره هاي آب زيرزميني رخ نمي دهد و به تدريج سطح آب هاي زيرزميني پائين خواهد رفت و نتيجه ي آن کم آب شدن و خشک شدنِ چاه هايي مي باشد که هنوزفعال هستند و براي آبياري فضاهاي سبز و پارک ها مورد استفاده قرار مي گيرند.

نتيجه
 

آنچه درپايان بيان آن ضرورت مي يابد، آن است که روزگاري مادي ها يکي از جلوه هاي زيبا و دل انگيز اصفهان بودند و حال حريم آنها ازبين رفته، لايروبي و ريزش مادي مقطع آنها را نامنظم ساخته، سنگ هاي لت ها و آب پخشان ها (آب پخش کن ها) شکسته و در مواردي لت ها و کف و بدنه مادي ها با بتن به شيوه اي غيراصولي مرمت شده اند.
سامان دهي،مرمت و احياء مادي ها مي تواند آنها را به عنوان يک شبکه قوي جمع آوري آبهاي سطحي حاصل از بارندگي مطرح نمايد.
همچنين با برقراري تبادل هيدروليکي بين مادي ها و محدوده تحت نفوذ آنها،چاههاي فعالي که براي آبياري فضاهاي سبز مورد استفاده قرار مي گيرند، تقويت خواهند شد. و فراتر از همه اينها، درختان و فضاي سبز حاشيه مادي ها با اکوسيستمي متشکل از آب، گياه و ديگر آبزيان، همچون شريان هاي سبزي که زندگي در آنها جريان دارد، موجب زيبايي و لطافت فضاي سبز شهر شده و نوعي آرامش در شهروندانِ خسته از زندگي ماشيني ايجاد خواهد نمود.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. عضو هيأت علمي دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده مرمت، مدير گروه کارشناسي ارشد مرمت و احياي بناها و بافت هاي تاريخي،اصفهان.
 

منابع:
1.ابن حوقل، «صوره الأرض»، ترجمه جعفر شعار، انتشارات اميرکبير،تهران، 1366، ص112.
2.حافظ ابونعيم، «ذکراخباراصفهان»، ترجمه دکترکسمايي،انتشارات سروش، تهران،1375، ص72.
3.محمدبن محمود همداني،«عجايب نامه»، به کوشش دکترنادري،انتشارات دانشگاه تهران، ص236.
4.ما فروخي،«محاسن اصفهان»، به کوشش عباس اقبال، تهران، 1328، ص210.
5.حمدالله مستوفي، «نزهه القلوب»، به کوشش عبدالحسين نوايي، انتشارات اميرکبير،تهران، 1364، ص86.
6.مهندس محموديان، «زاينده رود اصفهان»،دانشگاه اصفهان، 1348، ص20.
7.علي جواهرکلام، «جغرافياي تاريخي اصفهان و جلفا»، انتشارات ابن سينا، تهران،1348، ص138.
8.فرهنگ دهخدا.
9.دکترسيروس شفقي، «جغرافياي اصفهان»، دانشگاه اصفهان، 1353.
10.دکترهنرفر،«اصفهان»، انتشارات ثقفي اصفهان، 135، ص234.
11. ميرسيد علي جناب، «الإصفهان»، انتشارات گلها،1371، ص258.
12.ابن رسته،«الأعلايق النفيسه»، به نقل از کتاب فن آبياري در ايران، کورس، تهران، 1378.
13.حافظ ابونعيم، همان، ص158.
14.ابن حوقل، همان، ص137.
15.ناصرخسرو، «سفرنامه ي ناصرخسرو»،تهران،انتشارات علمي فرهنگي.
16....،«حدودالعالم من المشرق إلي المغرب»،به کوشش دکتر ستوده، تهران.
17.حمدالله مستوفي، همان، ص248.
18.محمدرضا الإصفهاني، «نصف جهان في تعريف الصفهان»، تهران، انتشارات اميرکبير، 1340، ص195.
19.پيتردلاواله،«سفرنامه»، دلاولپه، انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1350، ص119.
20.سانسون،«سفرنامه ي سانسون»، به اهتمام دکترتفضلي،تهران،1346، ص98.
21.کمپفر،«سفرنامه ي کمپفر»،ترجمه ي کيوان جهانداري،انتشارات خوارزمي، تهران، 1363،ص187.
22.ميرزا حسين خان تحويلدار،«جغرافياي اصفهان»، به کوشش دکترستوده، انتشارات دانشگاه تهران،1342،ص158.
23.مهندس محموديان،همان، ص14.
24.عبدالله بن مسلم دينوري.
25.مهندس محموديان،همان، ص82.
نشريه دانش نما ،شماره 162-161.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.