تاريخچه شگفت انگيز و رازگونه اينترنت و پايه گذاران آن

The Source و CompuServe اقدامات يکديگر را با دقت زير نظر داشتند. CompuServe شاهد تلاش و متعاقباً شکست The Sourceدر زمينه فروش شبکه ها به بنگاه هاي تجاري (برنامه Professional Exchange اين شرکت) بود.از سوي ديگر، The Source نتوانست از Forumها و CB Simulator الهام بگيرد که در نتيجه از نظر رقابتي عقب افتاد.
دوشنبه، 2 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاريخچه شگفت انگيز و رازگونه اينترنت و پايه گذاران آن

تاريخچه شگفت انگيز و رازگونه اينترنت و پايه گذاران آن
تاريخچه شگفت انگيز و رازگونه اينترنت و پايه گذاران آن


 





 

تجربيات آنلاين
 

The Source و CompuServe اقدامات يکديگر را با دقت زير نظر داشتند. CompuServe شاهد تلاش و متعاقباً شکست The Sourceدر زمينه فروش شبکه ها به بنگاه هاي تجاري (برنامه Professional Exchange اين شرکت) بود.از سوي ديگر، The Source نتوانست از Forumها و CB Simulator الهام بگيرد که در نتيجه از نظر رقابتي عقب افتاد. سپس، هر دو شرکت تلاش کردند تا پايگاه بازاري خود را با فروش چيزي گسترش دهند که اکثر مشتريان احتمالي فاقد آن بودند: يک کامپيوتر.
آنها در واقع ترمينالهاي مجزا را ارائه مي کردند، کامپيوترهاي اختصاصي که تنها يک کار واحد را انجام مي دادند: برقراري ارتباط آنلاين. The Source براي ارائه ترمينال The Source به بازار برنامه ريزي کرد،يک ترمينال Minitel ساخت فرانسه بود که GTE، معامله اي را در مورد آنها انجام داده بود و ظاهراً مي خواست از شرشان راحت شود. GTE (احتمالاً با توصيه Bill von Meister) برنامه هائي براي بازاريابي يک سرويس مشابه با Prestel انگليسي ها در ايالت متحده داشت. ترمينالهاي Prestel توسط Minitel در فرانسه توليد شده بودند. GTE اين پروژه را بدون اعلام هيچ دليل معيني متوقف نمود اما مستندات نشان مي دهد که سيستم بسيار خودستايانه Prestel در انگلستان تنها 4000 مشترک داشت، در حاليکه تعداد مشترکين CompuServe به دو برابر اين رقم مي رسيد.
ايده اصلي، ارائه يک بسته کامل يعني يک عضويت در سرويس The Source به همراه يک ترمينال با قيمتي در حدود 500 تا 700 دلار بود (احتمالاً بخشي از اين قيمت بعنوان هزينه ثبت نام در The Source در نظر گرفته مي شد).
اين ترکيب واقعاً ارزش قيمت خود را نداشت، حتي با نرم افزار توکار و بعضي از توابع اختصاصي آن. در آن زمان شما با همين مبلغ مي توانستيد يک کامپيوتر دست دوم (و حتي در مواردي يک کامپيوتر نو) را براي استفاده با The Surce خريداري نموده و در عين حال تمام عملکردهاي ديگر آن را نيز بدست آورند. چندان تعجب آور نيست که تعداد بسيار اندکي از اين ترمينالها به فروش رسيدند.
CompuServe در اين زمان مشغول انجام يک معامله با Tandy بود. CompuServe بر اساس يک توافقنامه، فروش انحصاري Snapakهاي خود را براي مدت دو سال به Tandy واگذار نمود. اکنون Tandy مي توانست محصولي را عرضه نمايد که دسترسي آنلاين را آسانتر مي کرد: يک سيستم اختصاصي با نام TRS-80 Videotex که توسط Radio Shack توليد شده بود. اين سيستم مبتني بر Coco) Tandy Color Coputer) بود و به قيمت 399 دلار فروخته مي شد. ترمينال مذکور از يک دستگاه تلويزيون بعنوان نمايشگر استفاده مي کرد و در حالت ترمينال بوت مي شد (بدون هيچ نرم افزاري براي بارگذاري). با پرداخت 29/95 دلار ديگر، شما يک CompySereve Snapak را با يک ساعت استفاده رايگان بر روي CIS دريافت مي کرديد. آنها يک عرضه ثبت نام رايگان به همراه يک ساعت استفاده رايگان از Dow Jones News/Retrieval Service را نيز در اين بسته قرار داده بودند.
ترمينال Videotex و (Coco) از يک برنامه مشترک Radio Shack و Motorola براي توسعه يک چيدمان ترمينال و مودم اختصاصي سهل الاستفاده سرچشمه مي گرفت که کشاورزان مي توانستند از آن براي دريافت اطلاعات هواشناسي، قيمت محصولات و ساير موارد مرتبطي که به عمليات مديريت مزرعه کمک مي کردند، بهره گيري نمايند و اين تلاش در ارتباط با پروژه Green Thumb وزارت کشاورزي ايالات متحده انجام شده بود که تلاش مي کرد از رسانه جديد براي تحويل اطلاعات به کشاورزان، دامداران و ساير عمليات زراعتي استفاده نمايد. تعداد محدودي از اين دستگاه ها به عنوان ترمينالهاي "AgVision"توسط Tandyبه فروش رسيدند اما نسخه Videotex از محبوبيت و شهرت بيشتري برخوردار شد، هر چند که تنها در بعضي از عناصر ظاهري خود با نمونه قبلي تفاوت داشت.
جالب است به اين نکته اشاره کنيم که von Meister يک برنامه آزمايشي را براي عرضه ترمينال هائي که توسط سيستم پخش Infocast FM وي هدايت مي شدند در سال 1978 با پروژه Gren Thumb انجام داده بود. اين برنامه که در دانشگاه کنتاکي پياده سازي شده بود پس از مدت کوتاهي متوقف گرديد و ظاهراً Tandy در هيمن زمان با پروژه مذکور درگير شده بود. Radio Shack ترمينالهاي Videotex خود را در اواخر سال 1980 روانه بازار کرد.
در حاليکه The Source و CompuServe مشغول افزايش تعداد اعضا و همچنين پالايش و اصلاح عرضه هاي خود بودند، مؤسسات ديگري نيز فعاليتهاي آنها را با علاقه و توجه خاصي زير نظر داشتند. در مصاحبه هاي روزنامه اي،Jack Taub تصريح کرد که به دنبال سرمايه گذاراني است تا The Sorce را از آنچه که سوءمديريت von Meister در گذشته مي ناميد، نجات دهد. انجمن Reader's Digest در ماه سپتامبربا يک پيشنهاد 3 ميليون دلاري براي خريد 51 درصد از The Source وارد ميدان شد و Taub به سرعت اين پيشنهاد را پذيرفت. Reader's Digest بلافاصله شروع به پاکسازي اوضاع نموده و افراد زيادي را در The source جايگزين کرد. آنها يک مديرRD به نام Graeme Keeping را بعنوان CEO به همراه آورده و 50 کارمند جديد را استخدام کردند تا شرکت را به وضعيتي که پيش از خروج von Meister داشته است برگردانند. Marshall Graham مقام رياست خود را حفظ کرد.
Bill von Meister پيش از آنکه خبر توافق Taub با Reader's Digest را بشنود، از وي در زمينه مالکيت DBC و همچنين راه اندازي The Source بعنوان يک شرکت مستقل از DBC شکايت کرده بود. او با هياهوي فراوان به دادگاه بازگشت و حکمي را دريافت نمود که Taubرا از فروش سهام اضافي منع مي کرد. Taub همچنين به کلي از استفاده هر مبلغي از 3 ميليون دلاري که توسط Reader's Digest پرداخت شده بود، منع گرديد.
اين وضعيت آشفته در ماه دسامبر با توافق Taub براي پرداخت ارزش واقعي سهامي که او قبلاً تنها يک سنت را براي هر سهم به von Meister پرداخته بود، خاتمه پيدا کرد. او همچنين 29 درصد ديگر از مالکيت شرکت را در اختيار Reader's Digest قرار داد. در مقابل، Reader's Digest بيش از 2 ميليون دلار از بدهي هاي DBC و The Source را پرداخت نمود (و به اين ترتيب 80 درصد از The Source را بدست آورد). Taub احتمالاً از اين نتيجه رضايت چنداني نداشت، اما اين وضعيت پس از يکي دو سال يعني زمانيکه von Meister يک بنگاه تجاري را براي بارگذاري موسيقي راه اندازي نمود (چند دهه پيش از Napster)، تغيير کرد.
Reader's Digest طرح هائي را براي ارائه محتويات کتابها و مجلات خود بصورت آنلاين اعلام کرد. در اين زمينه از Keeping نقل قول مي شود که گفته بود: "هر انتشاراتي که امروز به سمت نشر الکترونيکي حرکت نکند، در آينده بخاطر شرايط اقتصادي مجبور به انجام اينکار شده و يا با مشکلات فراواني براي باقي ماندن در تجارت جوهر و کاغذ مواجه خواهد بود".
اين گفته Keeping تا حدودي جلوتر از زمان خودش بود (در واقع او بايد براي آن پيش بيني تا زمان وب صبر مي کرد). در مورد ارائه آنلاين مضامين Raeder's Digest نيز بايد بگوئيم که طرح جالبي به نظر مي رسيد، اما مي توان گفت که هيچکس براي ارسال يا يافتن چکيده کتابها و يا مجلات و قت صرف نمي کرد.
بطور کلي، مشکلات فراواني بر سر راه چيزي وجود داشت که قرار بود سرگرم کننده، آموزشي و در عين حال "بخشي از آينده" باشد. بحث و مشاجره، اخراجها و استخدام هاي متوالي (اگر نخواهيم به تغييرات متعدد در تيم مديريت اشاره کنيم) باعث گرديد تا رشد The Source بطود وحشتناکي محدود گردد.
CompuServe نيز به فروش رسيد، اما اتفاقات در مورد اين شرکت بسيار روانتر بودند. H&R Block پس از ارائه پيشنهادي در روز 13 ماه مه 1980 اعلام کرد که "ادغام CompuServeبا اين شرکت که قبلاً اعلام شده بود، عملي گرديده است". اکثر مديران CompuServe در سمتهاي خود ابقاء شدند.
هر دو شرکت از تزريق پول ناشي از فروش خود سود بردند. The Source (علاوه بر ساير موارد) اقدام به خريد دو کامپيوتر جديد نمود و CompuServe نيز علاوه بر تهيه کامپيوترهاي بيشتر به تقويت شبکه خود پرداخت.

Gatewayها
 

همه چيز در حال رشد بود. The Source ادعا مي کرد که 10000 عضو دارد و CompuServe نيز 12000 عضو داشت. تعداد ميزبانهاي ARPANET از 200 عدد گذشته بود. دانشگاه ايلينويز خريد يک Mainframe جديد را لغو کرده بود، تا حدودي به اين دليل که دسترسي به ARPANET تمام قابليت هاي مورد نياز را در اختيارش قرار مي داد. از سوي ديگر، چندين هزار BBS نيز در زيرزمينها اتاق خوابهاي اضافي سراسر کشور فعال بودند.
بازيابي اطلاعات کامپيوتري تقريباً به يک جريان عمومي در دنياي تجارت تبديل شده بود. پس از درخشش DowJones/Bunker Ramo، نيويورک تايمز نيز با سرويس اطلاعاتي "New York Times Information Service" که فهرست مطالب و فصلهاي کتب يا مجلات و در بعضي از موارد چکيده ها و مضمون کامل تايمز و ساير منابع را براي کاربران خود فراهم مي کرد، در همين مسير قرار گرفت. هنگاميکه اين سرويس در سال 1969 معرفي شد، قرار بود تصاوير و ساير مواد گرافيکي را نيز براي بازيابي ارائه نمايد. اين يک طرح بيش از حد خوش بينانه بود. سرويس مذکور تا سال 1973 بطور واقعي راه اندازي نشد و در اين زمان نيز محتويات آن چندان بيشتر از چکيده ها و سر مقاله ها نبودند.
قيمت هاي ارائه شده براي سرويسهاي بازيابي اطلاعات/ بانک اطلاعاتي هنوز بر اساس استانداردهاي مصرف کنندگان بسيار گزاف بودند. دسترسي به ERIC از طريق BRS, Dialog و يا ORBIT مي توانست در شرايط خاصي تا 30 دلار براي هر ساعت هزينه داشته باشد. شرويس اطلاعاتي نيويورک تايمز نيز با قيمت 100 دلار براي هر ساعت ارائه مي شد. قيمت بعضي از بانکهاي اطلاعاتي پيچيده تري که توسط Dialog ميزباني مي شدند حتي به 500 دلار در ساعت مي رسيد.
سابقه قيمت گذاري بالا به تجارت لي Time-Sharing باز مي گشت. بنگاه هاي تجاري به پرداخت 30 دلار (و بيشتر) براي هر ساعت دسترسي عادت کرده بودند، هزينه اي براي انتقال هر هزار کاراکتر.
با اين نوع قيمت گذاري، تعجب آور نبود که صاحبان کامپيوترهاي شخصي با زمان از راه رسيدن سرويسهاي آنلاين ارزانقيمت براي مصرف کنندگان عام، عجله اي براي هجوم به سمت مودمها نداشته باشند. خوب، ارزانقيمت به استثناء هزينه 100 دلاري راه اندازي سرويس The Source که بيش از هر عامل ديگري (حتي عدم وجود اتاق هاي Chat در سرويس The Source) در گرايش تعداد بيشتري از کاربران به سمت CompuServe بجاي اين سرويس نقش داشت. شايد اين قيمت نيز ايده von Meister بود که تصور مي کرد هر فردي که 600 تا 800 دلار را براي خريد يک سيستم کامپيوتري پرداخت کرده است، به پرداخت صد دلار بيشتر براي دريافت اين سرويس اهميت نمي دهد، اما کاملاً آشکار بود که او اشتباه مي کرد.
به هر حال، هزينه سرويس هاي تجاري "Business-Oriented" باعث فراري شدن مشتريان تجاري نگرديد. Dow Jones News/Retrieval يک پايگاه قدرتمند از مشتريان با 11000 مشترک داشت. اکثر کاربران DJNS را شرکتهاي دلالي تشکيل مي دادند که ماهيانه 50 دلار بعلاوه 40 دلاري براي هر ساعت استفاده از سرويس پرداخت مي کردند و اين ترکيب باعث مي شد که هزينه 100 دلاري ثبت نام The Source چندان قابل توجه به نظر نرسد، هر چند که اين تأثير نيز بسيار اندک بود.
CompuServe و The Source نيز خيلي زود بسياري از همان اخبار، قيمتهاي سهام و حتي سرويسهاي دلالي DJNS از جذابيت بيشتري براي مديران برخوردار بود. آنها (به درستي) تصور مي کردند که سوئيچ به سرويسهاي ارزانتر مخصوص مصرف کنندگان عام با همه عرضه هاي گوناگون اين سرويس ها به معناي رها کردن کارکنان مؤسساتشان در تفريح گاه هاي مجازي است که در آنها به اتلاف وقت خواهند پرداخت و در نتيجه زيانهائي را در زمينه بازدهي و همچنين هزينه هاي آنلاين به همراه خواهند داشت.
بر روي DJNS که موارد چنداني بيش از قيمتهاي سهام، راهنماهاي خطوط هوائي، آيتمهاي خبري منتخب از The Wall Street Journal و Barron's را ارائه نمي کرد، چيز زيادي براي بازي وجود نداشت. البته امکان خريد و نقد فيلمهاي سينمائي مي توانستند تا حدودي سرگرم کننده باشند، اما موضوع به همين جا ختم مي شد. پست الکترونيکي تا سال 1983 (زمانيکه MCI Mail کار خود را آغاز کرد و به تأمين کننده سرويس پست الکترونيکي DJNS تبديل گرديد) ارائه نشد.
آن دسته از بنگاه هاي تجاري که به سرويس eMail و همچنين دسترسي به اطلاعات نياز داشتند، هميشه مي توانستند به سراغ Dialcom و يا (بعداً) به Telemail يا MCI Mail بروند. اما CompuServe و The Source در اداره سيستمهاي eMail خصوصي براي مشتريان شرکتي و مؤسسات دولتي استاد شده بودند. اين سيستم ها مي توانستند براي ايجاد شبکه هاي خصوصي با سرويسهاي اطلاعاتي به همراه eMail، سفارسي شوند. بقيه سرويس آنلاين از ديد شبکه سازان خصوصي پنهان بود (و بالعکس). سرويسهاي بزرگ بانک اطلاعاتي نظير (BRS) Bibliographic Retrieval Service و Dialog به رشد خود ادامه دادند و تعدادي از آنها در حال آزمايش "Gatewayهائي" به ساير سرويس ها بودند. BRS يک Gateway را براي کاربران خود راه اندازي کرده بود تا به DJNS دسترسي داشته باشند. يک کاربر BRS که از طريق اين Gateway به DJNS دسترسي پيدا مي کرد، بايد هزينه اضافي را مي پرداخت که در صورتحساب BRS او مشخص شده بود. تأمين کنندگان جدي eMail نظير Dialcom نيز Gatewayهائي را به (OAG) Offical Airline Guide و همچنين خبرهاي بهداشتي و کشاورزي اضافه کردند. Gatewayهاي مشابهي به سرويسهاي مشهور نظير Dialog, OAG, Eaasy Sabre. Knowledge Index و ساير بانکهاي اطلاعاتي نيز خيلي زود بر روي CompuServe و The Source ايجاد شدند. از سوي ديگر، پس از آنکه MCI Mail يک سرويس پست الکترونيکي را براي DJNS فراهم کرد، يک Gateway به DJNS را نيز براي کاربران خود راه اندازي نمود.

بازيکنان جديد
 

در مدت کوتاهي ماهيتهاي جديدي پا به عرصه گذاشتند. Comp-U-Stor سرويس خود را در اختيار کاربران کامپيوتري گذاشت و نزديک به 30000 صاحب کامپيوتر از آن بهره گيري کردند (بخش عمده اي از تجارت اين شرکت هنوز از طريق تماسهاي Number-800 با اپراتورها انجام مي شد).
سرويسهاي Videotex متعددي بر اساس تلفن کابل آزمايش شده بودند. به نظر مي رسيد که اين سرويسها نمايانگر تلاش رسانه موجود براي مقاومت در برابر رسانه جديد هستند. در Coral Gables فلوريدا Knight-Ridder (يک ناشر روزنامه) و AT&T تجربه اي را براي تأمين مضمون تعاملي روزنامه براي 200 خانه اجرا کردند. اين دسترسي به يک ترمينال خاص احتياج داشت و اطلاعات که توسط خط تلفن منتقل شده بودند بر روي دستگاه تلويزيون خانگي ظاهر مي گرديدند. سرويسها شامل خريد آنلاين براي تحويل خانگي و همچنين تبليغات بودند.
Dallas Morning News يک سيستم Videotex محلي را آزمايش نمود که با Belo Information Systems کار مي کرد. اين سيستم، پست الکترونيکي و همچنين اخباري از AP, UPI رويترز و نيويورک تايمز را ارائه مي کرد. اطلاعات محلي موجود بر روي اين سيستم شامل برنامه زمانبندي خطوط هوائي، گزارشهاي مالي و تجاري، راهنماهاي سرگرمي، خبرهاي محلي/ ورزشي و ساير ويژگيها بودند. اين سيستم تقريباً يکسال به حيات خود ادامه داد و توانست کمي بيشتر از 200 مشترک را جذب نمايد.
تجربه مشهور تلوزيون کابلي تعاملي دو طرفه QUBE هنوز در داخل و حومه Columbus اوهايو فعال بود، اما به تدريج با زيان مالي مواجه شد و ايستگاه WETA متعلق به PBS در واشنگتن دي سي نيز در حال تجربه Teletext بود.
بزرگترين رويداد سال در حوزه Telecomputing، چيزي بود که تقريبا "بايد" اتفاق مي افتاد: ارائه روزنامه ها بصورت آنلاين. The Source از قبل اخبار UPI را ارائه مي کرد و AP نيز تأمين کننده اخبار در CompuServeبه حساب مي آمد. قدم بديهي بعدي، ارائه مضمون کامل روزنامه ها بصورت آنلاين بود. اين برنامه در ماه ژوئن سال 1980 در کنفرانس ANPA American Newspaper Publishers Association اعلام گرديد. Katharine Graham دئيس ANPA و مدير اجرائي ارشد(CEO) روزنامه واشنگتن پست، توضيح داد که صنعت نشر روزنامه در آستانه بدست آوردن توانائي تحويل آگهي هاي تبليغاتي با اندازه ثابت از طريق ماهواره است.
البته اين ايده در ميان تمام ايده هاي ديگري که در آن دوران مطرح گرديدند گم شد، اما روزنامه هاي 13 شهر بزرگ در طول يک برنامه يکساله بصورت آنلاين ارائه شدند. متن کامل اخبار و مطالب اين روزنامه ها هر روز در سرويسهاي آنلاين قرار مي گرفتند، اما هيچ خبري از گرافيک نبود. اولين روزنامه، Columbus Dispatch اوهايو بود که در ماه ژوئن بصورت آنلاين منتشر گرديد. ساير روزنامه عبارت بودند از Washington Post, The New York Times, The Minneapolis Star Tribune,The Chicago Sun-Times, The San Franciso Chronicle, The San Francisco Examiner, The Los Angeles Timis, The Virginian-Pilot/Ledger Star, The Middlesex News of Framingham, Massachusetts, The St. The Atlanta و Louis Post-Dispatch, The Atlanta Journal CompuServe مي توانستند به روزنامه هاي شهرهاي محل زندگي خود دسترسي داشته باشند.
ديدگاه ها در مورد مزاياي قرارگيري روزنامه ها در فضاي آنلاين متفاوت بودند. Jim Batten قائم مقام Knight-Ridder Newspapers در آن زمان، با بيان اين مطلب در 7 ژوئيه 1980 که:"نگراني ما اين بود که اگر مردم بتوانند اطلاعات مورد نظرشان را به اين ترتيب کسب نمايند، احتمالاً ديگر به روزنامه ها نيازي نخواهند داشت"، احساسات روزنامه ها در قرن بيست و يکم را پيشگوئي کرده بود.
JohnC.Quinn اخبار شرکت Gannett، سرويسهاي آنلاين را بصورت "يک پيشرفت جديد در صحنه ارتباطات" مي ديد. او در اين زمينه گفت: "ديدگاه خود من اين است که اين موضوع به يک سرويس اضافي براي عموم تبديل خواهد شد که به آنچه پس از جنگ جهاني دوم براي تلويزيون روي داد، بي شباهت نخواهد بود. آيا به ياد داريد که چطور قرار بود تلويزيون باعث نابودي راديو و روزنامه ها شود؟".
يک نسل پيش از آن نيز صاحبان روزنامه هامطمئن بودند که راديو تمام آگهي دهندگان آنها را "سرقت" خواهد کرد. اين اتفاق روي نداد و تلويزيون نيز راديو و روزنامه ها را نابود نکرد، اما آنها را تغيير داد. در عين حال، ما از ديدگاه برتر خود (بخاطر آگاهي از گذشته) مي دانيم که سه دهه بعد چيزي تحت عنوان "وب" نيز روزنامه ها را تهديد به نابودي کرد.
در ميانه تمام اين رويدادها که سرويسهاي آنلاين تجاري در حال رشد بوده و رسانه قديمي بطور آزمايشي رسانه جديد را مي پذيرفت، von Meister بعنوان مخالف و معترض کل ايده سرويسهاي آنلاين براي استفاده خانگي شروع به فعاليت کرد. در اقدامي که احتمالاً يک شليک اخطار براي Jack Taub و STC بود، او از موقعيت خود در GTE Telnet براي ريختن آب سرد بر روي ايده ارتباطات کامپيوترهاي شخصي بهره گيري نمود. او به مجله Computer World و نشريات ديگري گفت: "بعيد به نظر مي رسد که تلويزيون کابلي، خطوط تلفن و لينکهاي مايکروويو براي تحويل اطلاعات از بانکهاي اطلاعاتي دور به مصرف کنندگان مورد استفاده قرار بگيرند. هزينه، يک مانع عمده در استقرار فناوري اطلاعات خانگي خواهد بود، هرچند که منابع تلفني موجود با چنين حجم ترافيکي غرق خواهند شد".
اين اظهار نظر براي مردي که يکي از شبکه هاي ديتاي بي سيم اوليه و همچنين يکي از اولين شبکه هاي کامپيوتري خانگي را ايجاد کرد، بسيار شگفت انگيز به نظر مي رسد.
اما خود von Meister از بازي خارج نشده بود. او هنوز به دنبال يافتن راهي براي کسب درآمد از هوا بود. در اين نقطه زماني، او از موفقيت خود اطمينان داشت. به محض آنکه von Meister توانست يک سرمايه گذار پيدا کند، اولين سرويس بارگذاري موسيقي دنيا را راه اندازي نمود.
سرويس "Home Music Store " او موسيقي را مستقيماً در اختيار مصرف کنندگان قرار مي داد: آهنگهاي انتخابي آنها بر روي 8 کانال. در اين سرويس، 5 کانال براي پخش موسيقي، يک کانال براي پيش نمايشها و دو کانال براي ضبط موسيقي بارگذاري شده در نظر گرفته شده بود.
از سوي ديگر، رقيب انتقامجوي او يعني Jack Taub نيز در حال توسعه ايده اي براي يک طرح بسيار مشابه بود که از يک ايده von Meister بر عليه خودش استفاده مي کرد.

آزمون و خطا
 

برنامه GTE Telenet جناب Bill von Meister به اندازه کافي دوام آورد تا او مطمئن شود که GTE با ايده او به سراغ يک سرويس آنلاين مبتني بر Minitel نخواهد رفت. سپس او با چند سرمايه گذار (از جمله خانواده Osmond) براي پشتيباني پروژه اي که از مدتي قبل در ذهن داشت به توافق رسيد: او مي خواست موسيقي را از طريق بارگذاري ماهواره اي به مشترکين تلويزيون کابلي بفروشد.
Digital Music Company که در اواسط سال 1981 معرفي شد و تحت عنوان Home Music store فعاليت مي کرد، موسيقي "On Demand" را بصورت 24 ساعته در شبانه روز تحويل مي داد. موسيقي ها که بصورت ديجيتالي از نمونه هاي Master استوديوئي ضبط شده بودند، بصورت کامپيوتري رمزگذاري گرديده و به ماهواره Westar IV فرستاده مي شدند. Westar IV نيز به نوبه خود اين سيگنال موسيقي کدگذاري شده را به ايستگاه هاي تلويزيون کابلي مي فرستاد که براي حمل سرويس مربوطه ثبت نام کرده بودند.
از اينجا، سيگنالهاي رمزگذاري شده از طريق کابل به منازل مشترکين فرستاده مي شدند تا توسط يک "جعبه سياه" کدگشائي گردند. تمام فناوري مربوطه (کد گذاري ديجيتال، کامپيوترها، انتقال ماهواره اي، کابلها، کدگشائي و صدور صورتحساب) توسط کامپيوتر کنترل مي شد و از ديد کاربر نهائي پنهان بود. يک مشتري مي توانست به سه کانال موسيقي از قبل برنامه ريزي شده گوش دهد. همچنين يک کانال براي پيش نمايش و دو کانال که مشترکين مي توانستند از طريق آنها موسيقي هاي مورد علاقه خود را بر روي نوار ضبط کنند نيز در نظر گرفته شده بودند.
هزينه ماهيانه اين سرويس براي مشترکين بين 6/95 تا 9/95 دلار بود، البته به همراه يک هزينه اضافي براي ضبط بر روي نوار (معادل 20 تا 60 درصد پائين تر از قيمت فروش يک آلبوم در بازار).
يکبار ديگر، von Meister محصولي را با فناوري هاي موجود سرهم کرده و آنها را طوري در کنار يکديگر قرار مي داد که تا آن زمان به فکر هيچکس نرسيده بود. von Meister فکر مي کرد که اين يک ايده عالي است و حاميانش نيز با او هم عقيده بودند. موسيقي که با کيفيت صداي بهتري نسبت به نوارها و يا صفحه هاي گرامافون به خانه شما تحويل داده مي شدند، تحويل فوري عناوين و آلبوم هاي مختلف با تخفيف قابل ملاحظه، چه کسي مي توانست از اين پيشنهادها چشم پوشي کند؟
هنگاميکه آگهي سرويس در Billboard ظاهر گرديد، خرده فروشان صفحات گرامافون و نوارها از شدت خشم برافروخته شدند. اگر مردم مي توانستند موسيقي را در منازل خود خريداري کننند، ديگر دليلي وجود نداشت که به فروشگاه هاي آنها بروند. صاحبان فروشگاه ها تهديد کردند که از عرضه صفحات و نوارهاي هر عنواني که با Home Music Store همکاري داشته باشد امتناع خواهند نمود. صاحبان حق طبع (Copyright) و مؤسسات نماينده آنها نظير ASCAP American Society of Composers, Authors, and Publishers نيز حرفهائي براي گفتن داشتند.
همانطور که براي اکثر مردم قابل پيش بيني بود، اين ايده نتوانست به پرواز درآيد زيرا شرکتهاي ضبط از پذيرش ريسک معامله با von Meister خودداري کردند. او اعتراض خود را با اين استدلال نشان داد که افرادي که احتمالاً موسيقي را از سرويس او بارگذاري مي کنند از نوع اشخاصي نيستند که به فروشگاه هاي عرضه صفحه ها و نوارها مراجعه مي نمايند. بعلاوه، او به شرکتهاي ضبط توضيح داد که مزاياي اين شيوه بسيار بيشتر خواهد بود زيرا ديگر نيازي به توليد، بسته بندي و حمل و نقل محصولاتشان نخواهند داشت. اين بحثها و ساير استدلالهاي ناقص von Meister، او را به هيچ جائي نرساندند. با وجود آنکه von Meister ادعا مي کرد به يک توافق "غيررسمي" با Warner Brothers و چند شرکت ضبط بي نام ديگر رسيده است، اما هرگز هيچ چيزي را بر روي کاغذ بدست نياورد و به همين دليل Home Music Store قبل از فعاليت جدي به فراموشي سپرده شد.
در Wsrner Brothers، يک مدير که به ايده Home Music Store علاقه مند شده بود، پيشنهاد کرد که مي تواند اين ايده را با بازيهاي کامپيوتري آزمايش نمايد. Warner صاحب شرکت Atari بود که "داغ ترين" کنسول بازي موجود در بازار آن زمان يعني Atari 2600 را توليد مي کرد. ميليونها مصرف کننده از کنسولهاي Atari 2600 استفاده مي کردند و هر يک از آنها يک بازار بالقوه به حساب مي آمد. به گفته اين مدير، اگر von Meister مي توانست ايده موسيقي خود را با بازيهاي ويديوئي اجرا نمايد، مي توانست طرح واقعاً فوق العاده اي باشد.

همان موارد قديمي
 

در همين زمان، jack Taub تلاش مي کرد با يکي از ايده هاي قبلي von Meister درآمد کسب نمايد که اکنون بي استفاده و معطل مانده بود. پس از آنکه شکايتها و گرد و غبار مربوط به آنها در دسامبر سال 1981 خاتمه يافتند، Reader's Digest او را از The Source اخراج کرد اما دادگاه DBC يعني همان شرکت von Meister که پيش از The Source توسط Taub حمايت مي شد را به او واگذار نمود. DBC شرکت مادر Infocast بود که از سيگنالهاي باند جانبي FM براي انتقال داده هاي ديجيتال به گيرنده هاي خاصي استفاده مي کرد که وظيفه ترجمه آن به يک فرمت قابل استفاده براي يک ترمينال کامپيوتري را بر عهده داشت. Taub اين شرکت را مجدداًَ تحت عنوان (NIU) National Information Utilities سازماندهي کرد. او توانست ايده خود را در مقابل Thomas Warnock قائم مقام National Public Radio ارائه نموده و او را متقاعد سازد که NPR بايد در يک معامله نه چندان بي شباهت با نسخه von Meister 1978 از يک اينترنت بي سيم، به او ملحق شود. NPR با يک سرمايه گذاري نيم ميليون دلاري به سهامدار اصلي اين طرح تبديل مي شد.
چرا NPR بايد با يک Enterprise تجاري درگير مي شد؟ زيرا از کاهش بودجه توسط ريگان آسيب ديده بود. ايده اين بود که NPR داده هاي ديجيتال را به ايستگاه هاي وابسته در سراسر کشور مخابره نمايد. اين ايستگاه ها به نوبه خود داده ها را بر روي يک باند جانبي FM پخش مي کردند که توسط کاربران خانگي با ترمينالهاي NIU و کاميوترهاي شخصي دريافت مي گرديد. مشترکين و احتمالاً تعدادي از آگهي دهندگان مي توانستند گردش مالي پيش بيني شده را ايجاد نمايند.
چه نوع داده هائي توسط اين نسل جديد از Infocast پخش مي شدند؟ بازيهاي کامپيوتري و ساير برنامه ها. با اين سيستم، پس از استقرار زير ساختار تقريباً هيچ سربار ديگري وجود نداشت. تمام چيزي که شما بايد براي آن سرمايه گذاري مي کرديد، يک کپي از هر برنامه بود.
در عين حال، پيش بيني هائي صورت گرفته بود تا شنوندگان NPR بتوانند برنامه هاي مورد علاقه خود را در طول زماني که از راديوهايشان دور هستند (در مقابل پرداخت هزينه اي) ضبط نمايند. NPR و NIU اين سيستم را در سايه حمايت INC Telecommunications راه اندازي کردند. اين برنامه هياهوي زيادي را به راه انداخت و توانست سرمايه گذاران بيشتري را جذب نمايد که در ميان آنها مي توان به Kemmons Wilson مؤسس Holiday Inns اشاره کرد. يکي از بنيانگذاران Apple يعني Steve Wozniak نيز موافقت کرد تا به راه اندازي مؤلفه پخش نرم افزار اين سيستم و احتمالاً انتخاب برنامه هائي که در آن عرضه خواهند شد، کمک نمايد.
اما اين ايده به هيچ جائي نرسيد. کمي بيشتر از يکسال پس از معرفي اين سيستم، NPR با پذيرش بازگشت 500000 دلار از سرمايه گذاري خود در INC و يک وعده براي 5 درصد از سود آتي از طرح مذکور خارج شد. پس از اين رويداد، کل طرح در سکوت کامل به فراموشي سپرده شد.

روزنامه ها و خبرنامه هاي آنلاين
 

تجربه يکساله روزنامه آنلاين CompuServe و ANPA در ژوئن سال 1982 با نااميدي به پايان رسيد. پس از آنکه تازگي ابتدائي اين ايده از بين رفت، تنها نزديک به 10 درصد از اعضاي CompuServe بطور دائمي از سرويس روزنامه آن استفاده مي کردند.
به عنوان بخشي از آزمايش، به يک گروه منتخب از صاحبان کامپيوتر که از اعضاي CompuServe نبودند، اجازه داده شده بود تا بطور رايگان از اين سرويس استفاده نمايند. آنها از عدم وجود تصاوير، اشغال شدن خطوط تلفنشان توسط اين سرويس و دشواري يافتن آنچه که مي خواستند، شکايت داشتند (با اينحال، هنوز يک سوم از اين گروه پس از دوره آزمايشي به اعضاي پرداخت کننده حق اشتراک به CompuServe تبديل شدند).
اين آزمايش توانست اطلاعاتي را در مورد اطلاعات آماري و عادتهاي مطالعه اي کاربران جمع آوري نمايد. اکثر کاربران را مرداني تشکيل مي دادند که در دهه سي سالگي خود قرار داشته و از درآمد بالائي برخوردار بودند. آنها براي استفاده از eMail، اخبار، خريد، اجراي بازيها، عمليات بانکي، و امثالهم وارد سرويس مي شدند. با اين حال، علاقه و توجه ناشرين روزنامه ها به اينگونه موارد به اندازه تلاش آنها براي اطمينان از اين موضوع نبود که سرويسهاي آنلاين به تهديدي براي روزنامه ها و پايگاه آگهي هاي تبليغاتي آنها تبديل نخواهد شد. آنها اين اطمينان را از Larry Blasko سخنگوي AP بدست آوردند که گفت: "هيچ خطري روزنامه هاي آمريکائي را از سوي تحويل الکترونيکي اطلاعات به خانه ها تهديد نمي کند".
روزنامه ها توانستند در مقابل راديو به حيات خود ادامه دهند، آنها در مقابل تلويزيون به حيات خود ادامه دادند و به گفته ANPA، مي توانستند در مقابل شبکه هاي کامپيوتري نيز جان سالم به در ببرند.
Katharine Graham رئيس ANPA (ناشر واشنگتن پست) هنوز نگراني صريح خود را از درگير شدن AT&T با حوزه توزيع آنلاين و توليد اطلاعات بيان مي کرد. او بعداً حتي به هدايت تلاشهاي اين انجمن در زمينه تدوين قانوني براي ممنوعيت تبديل شدن شرکتهاي تلفن به تأمين کنندگان اطلاعات پرداخت.
The Associated Press و United Press international به ترتيب به تأمين اخبار براي CompuServe و The Source ادامه دادند. در عين حال، St. Louis Post-Dispatch,Washington Post, Columbus Dispatch و Middlesex News نيز تصميم گرفتند تا به تحويل مضمون به CompuServe ادامه دهند.
Wall Street Journal بخشي از تجربه ANPA نبود زيرا بصورت کاملاً موازي (با هزينه 60 دلار در ساعت) بطور آنلاين از طريق Dow Jones News/Retrieval Service ارائه مي شد. همچنين، DJNS بطور پيشرونده اي در حال تجربه و آزمايش يک نسخه تلويزيون کابلي با هزينه 40 دلار در ماه بود. اين قابليت خيلي زود بعنوان يک سرويس Gateway بر روي CompuServe و The Source ظاهر شد.
جدا از هر تلاش ديگري، Mead Data Central از قبل به ارائه روزنامه ها با سرويس Nexisخود (که بعدها به Vu/Text تغيير نام داد) پرداخته بود. اين سرويس کار خود را با فروتني کامل در سال 1980 با Philadelphia Inquirer و Boston Globe آغاز کرده بود و خيلي زود توانست هزينه اي معادل 100 دلار براي هر ساعت را از مشتريان خود دريافت نمايد.
يک چرخش تازه در محصولات ديتاي آنلاين در ماه مارس سال 1982 ايجاد شد. NewsNet مقدمه چيني يک سرويس آنلاين براي انتشار روزنامه هاي خاص صنعتي در قالب الکترونيکي بود. اين روزنامه ها شامل عناويني نظير Energy Daily, Satellite Week, Coal Outlook, Job Safety و Sludge Newsletter بودند. بعضي از اين روزنامه ها در نسخه چاپي خود قيمتي معادل 200 تا 800 دلار داشتند.
NewsNet با قيمت 24 تا 132 دلار براي هر ساعت، يک نمونه منحصر بفرد در نوع خود به حساب مي آمد. SDC, Dialog و BRS نيز روزنامه هائي را ارائه مي کردند، اما آنها براي ادارئه داده هاي بايگاني شده مناسب تر بودند. NewsNet چيدماني براي اداره انتشار سريع اطلاعات جديد بود. اين وضعيت زود باعث گرديد تا NewsNet به يک سرويس Gateway محبوب از ساير سرويس هاي آنلاين تبديل شود. شما مي توانستيد از Dialog , CompuServe, GELPHI و يا بسياري از سرويسهاي ديگر به NewsNet دسترسي پيدا کنيد. جالب است بدانيد NewsNet بر روي کامپيوترهاي Prime mainframe شرکت Dialcom ميزباني مي شد که در ابتدا ميزباني The Source را نيز بر عهده داشت.

حرکت مصرف کنندگان
 

Dialog, NewsNet و ساير سرويسهاي بزرگ بانک اطلاعاتي درآمد کلاني را از مشتريان شرکتي ثروتمند خود بدست مي آوردند. اما همانطور که Jeff Wilkins مدتها پيش با ConpuServe مشاهده کرده بود، ميزان استفاده هر شب و در تعطيلات آخر هفته بطور چشمگيري کاهش مي يافت. Dialog و BRS که متوجه شده بودند بسياري از مصرف کنندگان حاضر به پرداخت 5 تا 15 دلار براي هر ساعت دسترسي به سرويسهاي آنلاين هستند، تصميم گرفتند که ببينند آيا مي توانند تعدادي از اين کاربران را جذب نمايند يا خير.
يک موضوع قطعي بود: صاحبان متوسط کامپيوترهاي خانگي حاضر به پرداخت 500 دلار در هر ساعت نيز صادق بود. سرويسهاي بانک اطلاعاتي نمي توانستند قيمتهاي خود را براي مصرف کنندگان عام کاهش داده و به دريافت نرخهاي بالا از مشتريان تجاري خود ادامه دهند.
تعدادي از اين سرويسها به يک مصالحه رسيدند. Dialog و BRS هر کدام يک گروه منتخب از بانکهاي اطلاعاتي خود را هر شب (پس از پايان ساعات کاري) و در تعطيلات آخر هفته با قيمتهاي پائين تري در دسترس کاربران قرار مي دادند. آنها بانکها ي اطلاعاتي را براي اين طرح در نظر گرفتند که حق امتيازهاي بالائي نداشتند. همچنين تعدادي بانک اطلاعاتي مشهور (نظير Books in Pront) و چند بانک اطلاعاتي که به ندرت مورد استفاده قرار مي گرفتند نيز به اين مجموعه اضافه شدند. هزينه اين بانکهاي اطلاعاتي به آنچه که سرويسهاي آنلاين ويژه مصرف کنندگان عام دريافت مي کردند، نزديک تر بودند. سرويس بانک اطلاعاتي Dialog براي مصرف کنندگان عام، تحت عنوان Knowledge-Index شناخته مي شد. BRS/After Dark نيز نزديک به 36 بانک اطلاعاتي را از مجموعه BRS ارائه مي کرد.
در همين محدوده زماني، DJNS نرخهاي زمانهاي خارج از ساعات اصلي خود را کاهش داده و بخش بزرگتري از بازار مصرف کنندگان را به سمت عرضه منحصربفرد خود جذب نمود (بعضي از آيتمهاي مشهورتر منوي DJNS هنوز با يک هزيه اضافي ارائه مي شدند). بسياري از کاربران، قبلاً DJNS را از طريق تعداد فزاينده اي از Gatewayها در ساير سرويسهاي آنلاين تجربه کرده بودند و کاملاً براي ثبت نام بعنوان مشترياني با يک نرخ شبانه پائين تر، آمادگي داشتند.

Gateway نهائي
 

Gatewayها يک شيوه محبوب براي بازاريابي محصولات بانک اطلاعاتي در خارج از بازارهاي معمول آنها بودند. در واقع Gatewayها دسترسي به يک تنوع غني از اطلاعات را در اختيار مشتريان قرار مي دادند، بدون آنکه آنها را مجبور به راه اندازي حسابهاي کاربري جديد و يا به ياد سپردن چندين رويه Logon, ID هاي کاربري و کلمه عبور نمايند. از سوي ديگر، آنها فاقد هرگونه هزينه ابتدائي و يا حداقل ماهيانه بودند. مشتريان تنها براي زمانهاي استفاده عملي از اين سرويسها، هزينه پرداخت مي کردند.
نهايت سرويسهاي، Gateway احتمالاً محصولي بود که تحت عنوان EasyNet توسط Telebase Systems توسعه يافت.
EasyNet به خودي خود يک Gateway غول آسا به حساب مي آمد که از لينکهائي به سرويسهاي بازيابي اطلاعات و بانک اطلاعاتي قابل دسترسي از طريق يک سيستم منوي يکپارچه تشکيل شده بود. کاربران مي توانستند Dialog , LegiSlate, ORBIT, Vu/Text, Questel, BRS, NewsNet,Data-Times و صدها بانک اطلاعاتي ديگر را جستجو نمايند (بايک نرخ ثابت براي هر جستجو). EasyNet که توسط Richard Kollin از Telebase ايجاد گرديد، در ميان اولين سيستم هاي Gateway مبتني بر منو براي کاربران نهائي قرار داشت و نهايتاً به يک زبان فرمان عمومي مجهز شد که جستجو کنندگان را ملزم به يادگيري منوها و فرامين تمام سيستمهاي مورد جستجو نمي کرد.
EasyNet بصورت يک Gateway بر روي سرويس هاي آنلاين متعددي قابل دسترسي بود. Gatewayهاي EasyNet بر روي مجموعه گسترده اي از سيستمهاي همکار قرار گرفتند و در هر يک از ميزبانها با نام متفاوتي شناخته مي شد. براي مثال، کاربران CompuServe آن را با نام IQuest مي شناختند و بر روي EasyLink متعلق به Western Union نيز تحت عنوان Infomaster شناخته مي شد.
در حاليکه کاربران هر بار قادر به جستجو و در يافت نتايج از تنها يک بانک اطلاعاتي بودند، EasyNet يک ويژگي اسکن را ارائه مي کرد که تمام بانکهاي اطلاعاتي موجود در آن دسته بندي را جستجو نموده و تعداد وروديهاي مرتبط با يک جستجوي معين را که در هر يک از آنها قابل دسترسي بودند، گزارش مي کرد. جستجوهاي امروزي Google News در بايگانيهاي تاريخي روزنامه ها داراي عملکرد مشابهي است، هر چند که EasyNet (بر خلاف Google News) هيچ پيش نمايشي را از نتايج بدست آمده ارائه نمي کرد.

دائره المعارف هاي آنلاين
 

همانطور که قبلاً نيز اشاره کرديم، بخش عمده اي صورت آنلاين توسط سرويس هاي بانک اطلاعاتي اوليه (Dialog و BRS) ارئه مي شدند در واقع اطلاعاتي درباره اطلاعات بودند: نقل قولها و خلاصه ها. اطلاعات ارائه شده نسبتاً مشروح بودند و مواردي نظير عنوان يک مقاله، نام شماره انتشار، شماره صفحه مجله اي که در آن چاپ شده است و نظاير آنها را در بر مي گرفتند. اما چيزي که مردم واقعاً مي خواستند بصورت آنلاين پيدا کنند، خود مقاله ها بودند نه مسيرهائي براي يافتن آنها. اين موضوع در مورد کتابهاي مرجع نيز صادق بود.
اما جستجوگران بايد با يادگيري نحوه يافتن چيزي که جستجو مي کردند متقاعد شده و سپس آن را در جاي ديگري بدست مي آوردند. در اوايل دهه 1980 ميلادي، ترديدهاي زيادي درباره قرار دادن متن کامل بر روي فضاي آنلاين وجود داشت. بطور کلي ، ناشران از اين وحشت داشتند که فردي نشريات آنها را کپي کرده و توزيع نمايد. در عين حال، بسيار بعيد به نظر مي رسيد مجله اي که مضمون خود را بصورت آنلاين ارائه مي کند حتي قادر به بازگرداندن هزينه قرار دادن مضمون خود در چنين محيطي باشد. حتي تعداد روزافزون ناشراني که مضمون روزنامه ها، کتابها و مجلات خود را بصورت الکترونيکي ايجاد مي کردند نيز در مورد قرار دادن محصولات خود در محلي که به آساني قابل کپي برداري بودند، ترديد داشتند.
خود سرويس هاي بانک اطلاعاتي نيز در مورد اينکه آيا يک بازار کافي وجود دارد تا بتواند تايپ (و بعدها اسکن و استفاده از OCR) و ارائه آنلاين تمام محتويات مجلات و کتابها را توجيه نمايد يا خير، ترديد داشتند.
با اينحال عده اي نيز وجود داشتند که مي خواستند شانس خود را امتحان کنند. تغذيه کنندگان Lexis/Nexis در Mead Data Central قبلاً کارهاي پيشگامانه اي را در زمينه قرار دادن اطلاعات قانوني در فضاي آنلاين (Lexis با Ohio Code و هزاران رأي دادگاه، براي Ohio Bar Association) و سپس روزنامه ها (Nexis) انجام داده بودند. در سال 1981، Encyclopedia Britannica و Lexis/Nexis همکاري مشترکي را براي در دسترس قرار دادن دائره المعارفي با يک فرمت تمام متني قابل جستجو آغاز کردند. در واقع نرم افزار جستجو تمام وروديهاي دائره المعارف را بررسي نموده و اگر عبارت مورد جستجو را در هر جائي از متن هر ورودي مي يافت،آن را بعنوان يک نتيجه گزارش مي کرد.
Dow Jones New/Retrieval نيز دائره المعارف Grolier Acdemic American Encyclopedia را در سال 1982 بصورت آنلاين ارائه کرد. اين دائره المعارف به يک سرويس Gateway بسيار محبوب تبديل شد که بر روي DELPHI, GEnie, Prodigy, BRS/Agter Dark و همچنين سرويسهاي ديگري قابل دسترسي بود. CompuServe نيز دائره المعارف World Book Encyclopedia را در سال 1982 ارائه نمود. برخلاف بريتانيکا، اين دائره المعارف ها تنها بر اساس عبارت کليدي و يا هدرهاي موضوعي قابل جستجو بودند.
همين وضعيت در مورد ساير دائره المعارف هاي آنلايني که مبناي يک سرويس آنلاين کامل را براي مصرف کنندگان تشکيل مي دادند، صدق مي کرد. در سال 1982، Wes Kussmaul از Cambridge حقوق الکترونيکي دائره المعارف تک جلدي Cadillac Modern Encyclopedia را خريداري کرد، يک کتاب قطور 2000 صفحه اي که توسط Random Hose منتشر شده بود. اين دائره المعارف در سال 1983 بر روي DELPHI بصورت آنلاين ارائه گرديد.
همانند تعدادي از روزنامه ها ، تعدادي از دائره المعارف هاي خاص چنان هزينه هاي بالائي را براي حق امتياز و يا استفاده از مضمون خود درخواست مي کردند که سرويس هاي آنلاين ميزبان آنها مجبور بودند هزينه هاي اضافي را در هنگام صدور صورت حساب براي مشتريان خود مطالبه نمايند. دسترسي آنلاين به دائره المعارف ها، فروش نسخه هاي چاپي آنها را مورد تهديد قرار داده بود.
اين وضعيت در مورد بعضي از بانکهاي اطلاعاتي تخصصي نظير داده هاي آماري بر اساس منطقه و يا فهرست بنگاه هاي تجاري که بر حسب نوع فعاليت و منطقه مرتب شده بودند نيز صادق بود. Reader's Guide to Periodical Literature که اکنون از طريق وب قابل دسترسي مي باشد، هنوز يک سرويس ممتاز با قيمت بسيار بالا به حساب مي آيد. سرويس هاي ميزبان هيچ کنترلي بر روي هزينه اي که اين تأمين کنندگان اطلاعات درخواست مي کردند، نداشتند. در اکثر موارد، قيمتها با مشاهده استقبال اندک از اينگونه بانکهاي اطلاعاتي و يا راه اندازي سرويس هاي رقيب کاهش يافتند. به تدريج، دنياي کارهاي مرجع حرکت خود به سمت فضاي آنلاين را آغاز کرد.

جستجو متن کامل و عبارت کليدي
 

دو شيوه براي جستجوي يک بانک اطلاعاتي متني وجود دارد. شيوه اول اين است که نرم افزار جستجو را وادار کنيم تا کل مضمون بانک اطلاعاتي را بررسي نمايد، يعني هر کلمه در هر ورودي. با حرکت نرم افزار در سراسر بانک اطلاعاتي، يک فهرست نتايج از وروديها و يا مقالاتي ايجاد مي شود که حاوي عبارت کليدي هستند.
شيوه بعدي، تخصيص هدرهاي موضوعي دلخواه به هر ورودي (نظير برچسب ها) براي استفاده بعنوان يک ايندکس است. نرم افزار جستجو در اين شيوه تنها به بررسي عبارات ايندکس مي پردازد. با پيشرفت جريان بررسي ايندکس ها، فهرستي از مقالاتي که عبارت کليدي در هدر موضوعي آنها درج شده است ايجاد مي گردد.
اما شايد اين سئوال در ذهن شما ايجاد شده باشد که اصلاً چرا بايد از شيوه دوم استفاده کنيم؟ با توجه به توانائي سيستم هاي کامپيوتري قابل دسترسي در اوايل دهه 1980، جستجوي صدها هزار کلمه در يک دائره المعارف مي توانست چندين دقيقه طول بکشد. بسياري از کاربران با زمانهاي طولاني جستجو مواجه مي شدند و بايد هزينه بيشتري را براي اين دقايق اضافي پرداخت مي کردند. اگر جستجو صرفاً در بين هدرهاي موضوعي انجام شود، سرعت جستجو بطور چشمگيري افزايش مي يابد، هر چند که ممکن است بعضي از وروديهاي مرتبط را از دست بدهد زيرا ايندکس به قضاوت و دانش افرادي که آنها را اضافه مي کنند، وابسته است.

تجربيات بيشتر
 

با ادامه رشد سرويس هاي آنلاين مصرف کنندگان و بانکهاي اطلاعاتي، ترديدهائي در مورد انتظاراتي که کاربران بايد از Videotex داشته باشند بوجود آمد. اکثر متخصصين و ژورناليستها به سرويس هاي اروپائي، Prestel و Minitel بعنوان نمونه هاي ايده آل اشاره مي کردند. با اين حال، آنها اين واقعيت را ناديده مي گرفتند که CompuServe, The Source و سايرين سيستم هاي Videotex را در چارچوب هاي خودشان داير کرده بودند و براي انطباق با Videotex ايده آل تنها رنگ و گرافيکها را کم داشتند. بخش کنندگان (Broadcasters) نيز فاقد همين ويژگيها بودند.
دليل اين وضعيت به آساني قابل مشاهده بود، استفاده از سرويس هائي نظير CompuServe و Dow Jones News/Retieval Service به معناي استفاده از کامپيوترها بود. عموم مردم نمي خواستند براي Videotex در خانه هايشان کامپيوتر داشته باشند. اکثر آنها انتظار داشتند که از يک "وسيله خانگي" ويژه Videotex استفاده نمايند. چرا که نه؟ هر يک از سرويس هاي راديو، تلويزيون و تلفن توسط وسايل اختصاصي فراهم مي شدند. پس چرا اين موضوع نبايد در مورد رسانه جديد صدق مي کرد؟
با وجود چنين تفکري در عموم مردم، بعضي از مؤسسات بزرگ هزينه هاي فراواني را براي تجربه Videotex و وسايل Videotex صرف کردند. Bellsouth, NBC, Cox (INDAX) , CBS, Knight-Ridder (Viewtron), The Los Angeles Times (Gateway), TV/ontario Telidon) GTE, AT&T) کانادا، Gateway, Viewtron و چند شرکت ديگر) و عده ديگري از مؤسسات و شرکت ها، سيستم هاي تجربي را براي ايجاد يک سرويس کابلي تعاملي، قراردادن متن بر روي سيگنال هاي کابلي و پخش تلويزيوني و يا ارسال داده هاي متني و گرافيکي شبه کامپيوتري به تلويزيون ها بر روي خطوط تلفن، توسعه دادند.
سيستم تلويزيون کابلي دو طرفه Warner QUBE در Columbus اوهايو تقريباً توانست جايگاه خود را بدست آورد، اما بيش از حد گران بود (بيش از 30 دلار هزينه ماهيانه در اواخر دهه 1970 ميلادي). اين سيستم کار خود را بعنوان يک سيستم کابلي دو طرفه سفارشي آغاز کرد. اطلاعات (گرافيک، متن و غيره)از طريق کابل منتقل مي شدند. فرامين و اطلاعات کاربر نيز از طريق کابل به کامپيوتر اصلي برگردانده مي شدند.
سپس، مشترکين QUBE براي مدتي از Videotex بعنوان يک شبکه اطلاعات کامپيوتري/کابلي دو طرفه پيوندي (Hybrid) لذت بردند. از آنجائيکه Warner صاحب Atari بود، کامپيوترهاي Atari 800 را به مشترکين خود "قرض" مي داد و آنها را به CopuServe متصل مي کرد. گرافيک و متن رنگي، عکس هاي رنگي، پست الکترونيک، اخبار، گزارش هاي هواشناسي و ورزشي و خريد از جمله آيتمهاي اين سرويس بودند. اما در انتها، هزينه آن براي کاربران و همچنين تأمين کنندگان کابلي بيش از حد بالا بود.
به نظر مي رسد که هزينه باعث ناکامي يک آزمايش Videotex ديگر در دهه 1980 ميلادي نيز شده باشد. اين مورد به سرويس بسيار جاه طلبانه Viewtron که يکي از نمونه هاي بزرگتر و عمومي تر در ميان اينگونه تجربيات به حساب مي آمد، توسط Viewdata هدايت مي شد که يک همکاري ميان Knight-Ridder Newspapers و AT&T بود. اين سرويس که از نظر بصري بسيار تأثيرگذار بود، از يک سيستم گرافيکي "شيء گرا"بر اساس استاندارد NAPLPS استفاده مي کرد که گرافيک و متن رنگي را بر روي تلويزيون کاربران نمايش مي داد. ظاهر اين سرويس بهتر از نسل بعدي گرافيک هاي IBM DOS بود و به Prodigy آتي شباهت داشت که آن سرويس نيز از NAPLPS استفاده مي کرد. تعدادي از 15000 صفحه متن و تصوير موجود، در هر زماني براي کاربران قابل دسترسي بودند. بسياري از اين صفحات (خصوصاً اخبار و آگهي هاي تبليغاتي) بر حسب شرايط مختلف تغيير مي کردند.
تمرکز اصلي بر روي اخبار و محصولات مرتبط با خبرها و همچنين پست الکترونيکي بود، اما Viewtron به اندازه کافي رشد کرد تا سرويس هاي خريد، بازي، Chat، تابلوهاي اعلانات، حراجي و بسياري موارد ديگر را در بر گيرد. اين سرويس بطور آزمايشي در سال 1980 در Coral Gables فلوريدا بازاريابي شد و تا سال 1983 به بخش عمده اي از فلوريدهاي جنوبي گسترش پيدا کرد. هزينه ماهيانه اين سرويس 12 دلار بود، به همراه 1 دلار براي هر ساعت اتصال تلفني به سرويس.
در ابتدا، کاربران بايد ترمينال هاي خاصي را به قيمت 900 دلار خريداري مي کردند (بعداً اين قيمت به 600 دلار کاهش يافت و نهايتاً بصورت اجاره اي عرضه شدند). پس از اولين سال، کاربران مي توانستند ترمينالها را اجاره کنند. در يک تلاش ديرهنگام براي دستيابي به بازار کامپيوترهاي خانگي، Viewtron نرم افزاري را توسعه داد که به کامپيوترهاي IBM, Commodore و Apple امکان مي داد به اين سرويس دسترسي پيدا کنند. Viewtron کاملاً مبتني بر خط تلفن بود. ترمينال هاي Sceptre سرويس Viewtron به مودمهاي 1200bps مجهز بودند. تعداد روز افزون کاربران کامپيوتري، قابل چشم پوشي نبود. از Albert Gillen رئيس Viewdata نقل قول مي شود که در سال 1984 گفته بود: "اميد واقعي ما اين بود که بعضي از توليد کنندگان اقدام به ارائه يک جعبه سياه نمايند که به کامپيوترها امکان دهد گرافيک ها و رنگ هاي کامل Videotex را نمايش دهد".
Viewdata در عين حال براي تأمين بعضي از مضامين خود با The Source قرارداد امضاء کرد که احتمالاً يک ناجي مالي براي The Source به حساب مي آمد .
در طول چند سال بعد، Viewtron گسترش پيدا کرد تا تمام فلوريدا و حداقل 15 شهر در نيمه شرقي ايالات متحده را در برگيرد که در ميان آنها مي توان به Baltimore, Boston, Cleveland, Detroit, Kansas City و Philadelphia اشاره کرد. سرويس هاي شهرها با يکديگر ارتباطي نداشتند. هر سرويس Viwtron به تنهائي فعاليت مي کرد، درست همانند باغي که با ديوارها احاطه شده باشد (البته، همانند تمام سرويس هاي آنلاين، به استثناء Gatewayها).
پس از تجربه ساختارهاي قيمت گذاري مختلف، اين شرکت متوجه شد که نمي تواند با قيمت هائي استثنائي که اعضاي سرويس حاضر به پرداخت آن هستند به سوددهي برسد. بنابراين Viewdata در سال 1986 به کار خود پايان داد، در حاليکه 50 ميليون دلار را بر روي اين "تجربه" صرف کرده بود.
همتاي کانادائي Viewtron و يکي از توسعه دهندگان NAPLPS يعني Telidon، در ميان تجربيات جالب تر Videotex در اوايل دهه 1980 ميلادي قرار مي گيرد. Telidon يک ترکيب دو رگه از خطوط تلفن و پخش Teletext بود. پخش تلويزيوني، داده ها را به گيرنده هاي تلويزيوني کاربران مي فرستاد. يک ترمينال و مودم متصل به خطوط تلفن استاندارد، وظيفه انتقال فرامين و وروديهاي کاربر را بر عهده داشت. پهناي باند عريض تر سيستم پخش تلويزيوني، امکان انتقال فوق العاده سريع داده ها و گرافيک هائي با کيفيت بالا را فراهم مي کرد. تجربه قابل ذکر بعدي در اين دوران، يک آزمايش ميداني از چيزي بود که نهايتاً به سرويس آنلاين Prodigy تبديل گرديد. اين تجربه که CBS Venture One ناميده مي شد، يک همکاري Videotex مابين CBS و AT&T به حساب مي آمد. 200 خانه در Ridgewood و Fair Lawn نيوجرسي انتخاب شده بودند تا با صفحه کليدهاي خاصي که به يک دستگاه تلويزيون متصل مي شدند و يا يک ترکيب صفحه کليد-نمايشگر که بعنوان Gatway ساکنين با دنياي آنلاين عمل مي کرد، مجهز گردند.
برنامه ريزي براي Venture one در سال 1978 آغاز شد، اما اين سرويس تا سال 1982 کار خود را آغاز نکرد و فعاليت آن نيز تنها کمي بيشتر از يکسال طول کشيد. با اينحال، AT&T و CBS اطلاعات مورد نظر خود را از تجربه مذکور بدست آورده بودند. اين تجربه مجدداً در سال 1984 تحت عنوان "Trintex" تکرار شد.

اردوگاه ARPA در همين زمان
 

در طول مدتي که دنياي آنلاين تجاري به توسعه خود ادامه مي داد، HARPANET نيز در سکون باقي نمانده بود. HARPANET از اواخر دهه 1970تا اوايل دهه 1980 تکامل يافته و از جنبه هاي گوناگوني رشد کرده بود. شبکه هاي ديگري نيز شکل يافته بودند: ALOHAnet (بسته راديوئي) و SATNET (بسته ماهواره اي ) توسط بازرسان، ARPA DECnet (Digital Equipment Company's network), CSNET (Computer Science Research Network), DDN (Defense Data Network), SPAN (NASA), BITNET (Because It's Time Network), يک شبکه آکادميک ديگر.
BITNET توسط Ira Fuchs و Graydon Freeman که به ترتيب دانشجويان دانشگاه نيويورک و دانشگاه Yale بودند، با استفاده از خطوط تلفني اجاره اي و مودم مابين اين دو دانشگاه راه اندازي شد. اين شبکه نهايتاً به Node 3000 گسترش يافت) و البته Usenet. بعلاوه، شبکه هاي مشابه با ARPANET در کشورهاي ديگري نيز توسعه يافته بودند و خود ARPANET به حدي گسترش پيدا کرده بود که سايت هائي را در اروپا و آسيا در برمي گرفت.

TCP/IP
 

هنگاميکه ARPANET براي اولين بار راه اندازي شد، يک پروتکل کنترل شبکه (Network Control protocol) توسعه يافت تا به IMPها (Internet message processors) امکان دهد بسته هاي داده تشکيل دهنده يک پيام را رديابي و مجدداً مونتاژ نمايند. پس از آنکه شبکه بسته هاي راديويي ALOHAnet در هاوائي و شبکه بسته ماهواره اي SATNET بطور موفقيت آميزي در ترکيب با ARPANET آزمايش شدند،Vin Cerf کار خود را براي توسعه يک پروتکل شبکه بهبود يافته آغاز کرد.
در سال 1973، Vint Cerf و Bob Kahn کار براي اين پروتکل را به اتمام رسانده و نام (TCP) Transmission Control Protocol را براي آن انتخاب کردند. با تحريک Jon Postel (که در کنار ساير پيشرفت هاي ARPANET، به ابداع سيستم نام دامنه اينترنت نيز کمک کرد) يک مجموعه ثانويه از پروتکل ها براي اداره داده ها مابين شبکه ها با نام IP) Internet Protocol) در سال 1978 ايجاد شد.
اين دو پروتکل با يکديگر تحت عنوان TCP/IP شناخته مي شوند، پروتکل هاي استانداردي که در شبکه سازي مورد استفاده قرار مي گيرند. اکنون اين امکان براي يک کامپيوتر بر روي هر شبکه اي بوجود آمده بود تا با يک کامپيوتر بر روي هر شبکه ديگري ارتباط برقرار نمايد. از اين زمان (1978) به بعد، يک شبکه بسته از کامپيوترها تحت عنوان يک "internet" شناخته مي شد، در حاليکه کامپيوترهاي داخل شبکه ها که با ساير کامپيوترها و شبکه ها ارتباط برقرار مي کردند، يک "Internet" (با Iبزرگ) بودند.
در روز اول ژانويه سال 1983،تمام کامپيوترهاي Internet ملزم به سوئيچ از NCP) NetworkControl Prptocol) به TCP/IP شدند (البته اگر قبلاً چنين انتقالي را انجام نداده بودند). تا بهار همين امسال، هر کامپيوتري که بر اساس TCP/IP عمل نمي کرد از Internet اخراج شد. عليرغم تمام پيشرفت هاي تجاري که جريان داشتند، هيچيک از شبکه ها بر روي Internet به سرويس هاي آنلاين متصل نشده بودند. تنها چند هزار نفر از کاربران که به ARPANET دسترسي داشتند (دانشجويان، اساتيد، مهندسين، پيمانکاران نظامي و يگان هاي نظامي مختلف) مي توانستند به Internet دسترسي داشته باشند. اين يک پروژه دولتي به حساب مي آمد و به همين دليل استفاده تجاري از آن ممنوع بود. تمام انواع اقدامات تزئيني، شوخي هاي زننده، پست الکترونيکي شخصي و مباحث گسترده اي که هيچ ارتباطي با تحقيقات نداشتند (همانند Usenet) مجاز شناخته مي شدند، اما هر چيزي که به کسب درآمد مربوط مي شد، ممنوع بود. در سال 1983، ARPANET به دو بخش ARPANET و MILNET تقسيم گرديد. MILNET از Node 68 خاص در بين Node 113 موجود در آن زمان تشکيل شده بود. اين Nodeها در (DDN) Defense Data Network ارتش ادغام شدند. در طول دهه 1980، MILNET بايد گسترش پيدا مي کرد تا به يک پوشش جهاني از شب;ه هاي نظامي تبديل گردد.
به دلايل امنيتي، MILNET و ARPANET تنها توسط Gatewayهاي پست الکترونيکي به يکديگر متصل مي شدند. تعدادي از شبکه هاي جديد به ARPANET پيوستند و گروه ديگري نيز به شبکه هاي جديد متصل شدند.
Internet که بسيار عظيم و کاملاً منزوي و مجزا بود، بيشتر به يک قلعه مستحکم شباهت داشت. هيچ چيزي بدون موافقت Internet نمي توانست به آن مjصل شود و اين اتصال نيز تنها با شرايط بسيار خاص آن انجام مي گرديد. در خارج از آن، شهرهاي محصوري با سرويس هاي بانک اطلاعاتي و سرويس هاي آنلاين تجاري قرار گرفته بودند. تجارت بسيار اندکي از طريق Gatewayهاي خاص و با يک هزينه بسيار سنگين مابين بعضي از اين شهرهاي محصور انجام مي شد. با اين حال در اکثر موارد، ارتباط مابين شهرهاي محصور چندان بيشتر از ارتباط آنها با Internet نبود زيرا آنها با زبانهاي بسيار متفاوتي صحبت مي کردند و خطوط ارتباطي اندکي در اختيارشان بود.
منبع: ماهنامه بزرگراه رايانه؛ شماره 21.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.