شناي ارواح در كويين مري

عجيب، غير واقعي، باور نكردني يا توجيه ناپذير. آيا ارواحي كه بارها ادعا شده در كشتي كويين مري ديده شده اند واقعي هستند؟ چرا هنوز توجيه رسمي اي در مورد نورهاي دره هسدالن نروژ ارائه نشده است؟ آيا مي توان باور كرد كه قطار لينكلن پس از 145 سال همچنان در حركت باشد؟ نفرين تابلوي پسر گريان واقعي است يا تنها يك حادثه است؟ در اين مقاله توضيحات بيشتري در مورد اين موضوعات مي دهد.
شنبه، 7 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شناي ارواح در كويين مري

شناي ارواح در كويين مري
شناي ارواح در كويين مري


 

نويسنده: لادن بهبودي




 
عجيب تر از علم
عجيب، غير واقعي، باور نكردني يا توجيه ناپذير. آيا ارواحي كه بارها ادعا شده در كشتي كويين مري ديده شده اند واقعي هستند؟ چرا هنوز توجيه رسمي اي در مورد نورهاي دره هسدالن نروژ ارائه نشده است؟ آيا مي توان باور كرد كه قطار لينكلن پس از 145 سال همچنان در حركت باشد؟ نفرين تابلوي پسر گريان واقعي است يا تنها يك حادثه است؟ در اين مقاله توضيحات بيشتري در مورد اين موضوعات مي دهد.

آيا قطار لينكلن هنوز در حركت است؟
 

درمورد خانه ها و كشتي هايي كه گفته مي شود روح درآن ديده مي شود تاكنون داستان هاي زيادي نقل شده اما در مورد قطارها تاكنون كمتر چنين ادعايي مطرح شده است. قطار فانتوم لينكلن يكي از معروف ترين اين قطارهاست كه تاكنون افراد زيادي ادعا كرده اند كه اين قطار را پس از سال ها هنوز مي بينند. اين قطار در آوريل 1865 جسد ابراهام لينكلن را براي خاكسپاري به محل تولدش منتقل كرد. پس از ترورآبراهام لينكلن، ازاين قطار براي انتقال جسد او به اسپرينگفيلد درايلينويزاستفاده شد. اين قطار درست از مسيري حركت كرد كه لينكلن سال ها قبل ازطريق آن از اسپرينگفيلد به واشنگتن رفت. از آن زمان هر سال درماه آوريل گفته مي شود كه قطار فانتوم كه در طول مسير حركت مي كند ديده مي شود. برخي شاهدان ادعا كرده اند كه قطار را در حال حركت ديده اند. در حالي كه چند اسكلت در قطار حضور داشته اند. همچنين در قطار تابوت هايي كه با پرچم پوشانده شده ديده شده، در حالي كه ارواح سربازان يونيفورم پوش آن را احاطه كرده اند و همچنين ادعا شده كه دود قطار يا حتي صداي سوت آن شنيده شده است. بيشتراين ادعاها مربوط به ماه آوريل و سالگرد خاكسپاري لينكلن است. حتي برخي ادعا كرده اند كه همزمان با عبور قطار لينكلن، ساعت ها براي مدتي از كار افتاده اند. اكنون 145 سال از عبور قطار فاتوم لينكلن ازاين مسير مي گذرد و هنوز برخي از مردم و كاركنان راه آهن ادعا مي كنند كه هرسال در ماه آوريل اين قطار را مي بينند. آيا ادعاها واقعيت دارد يا تنها تخيلات و تصورات مردم است؟

نفرين تابلوي پسر گريان
 

تابلوي نقاشي معروفي وجود دارد كه داستان هاي زيادي درمورد نفرين آن نقل شده است. داستان از سال 1985 آغاز مي شود؛ روزنامه سان در شماره چهار سپتامبر در صفحه 13 خود مقاله اي با اين عنوان نوشت: «نفرين سوزان پسر گريان» دراين مقاله نوشته شده بوده كه چگونه دو نفر، «ران» و «مي هال» كه در «روترهام» شهري معدني در «يوركشايرجنوبي» انگليس زندگي مي كردند، تصوير نقاشي شده پسركي را كه خيره به انسان نگاه مي كند و قطرات اشك از گونه هايش سرازير هستند، در آتش سوزي منزل شان مقصر مي دانند. اين آتش سوزي از يك تابه ارزان قيمت در آشپزخانه آغاز شد و به سرعت تمام خانه آنها را فرا گرفت. هر چند تمام اتاق هاي طبقه اول در آتش سوختند و سياه شدند ولي تابلوي نقاشي پسرك گريان، سالم و دست نخورده باقي ماند و از آتش جان سالم به در برد. چيزي كه توجه مردم را جلب كرد اظهارات آتش نشاني بود كه گفته بود بارها در ماموريت هاي كاري ديده است كه تمام خانه سوخته ولي نسخه هاي مختلف تابلوي پسرگريان، سالم و دست نخورده باقي مانده اند. روز پنج سپتامبر 1985 افراد بسياري ادعا كردند كه از قربانيان تابلوي پسر گريان هستند و افراد بسياري كه اين تابلو را در منزل داشتند از عواقب خطرناك اين نفرين ابراز وحشت مي كردند. «دورامان» اهل «ميچهام» ادعا كرد تنها شش ماه پس از خريد تابلوي پسر گريان، خانه اش آتش گرفت و زير و رو شد. او مي گفت تمام تابلوهاي خانه از بين رفتند به جز تابلوي پسر گريان كه دست نخورده روي ديوار آويزان مانده بود. «ساندار كاسك» مدعي شد كه او، خواهر شوهرش و دوستش، هر يك تابلويي از پسرگريان خريده بودند كه همگي گرفتار آتش سوزي شدند. خانواده ديگري از «تاتينگهام» مي گفتند اين تابلو باعث سوختن خانه و بي خانمان شدن آنها شده است. «برايان پاركس» كه پس از آتش سوزي خانه به همراه همسر و فرزندانش به علت استنشاق دود، كارشان به بيمارستان كشيده شد، مي گفت: پس از مرخصي از بيمارستان به خانه برگشت و ديد تابلوي «پسر گريان» سالم سر جايش آويخته است. او بلافاصله تابلو را برداشت و نابود كرد. «جورج مولاري» يك دبير باز نشسته بود كه دريافت اصل اين نقاشي اثر هنرمندي اسپانيايي به نام «فرانشات سويل» است؛ يك از روزهاي سال 1969 «سويل» به دنبال سوژه اي جالب براي نقاشي در خيابان هاي مادريد، پرسه مي زد كه چشمش به پسر بچه اي ولگرد افتاد. پسرك اصلاً حرف نمي زد و نگاهي پر از اندوه داشت. سويل تصوير او را كشيد و يك كشيش كاتوليك او را شناخت و گفت نام پسرك «دون بونيلو» است كه بعد از اينكه شاهد مرگ والدينش دريك آتش سوزي بوده از خانه فرار كرده است. كشيش مي گفت تاكنون، هيچ كس سرپرستي پسرك را بر عهده نگرفته، زيرا همه معتقدند هر كجا او مي رود، آتش سوزي به پا مي شود. به همين خاطر مردم نام «شيطان» را بر او گذاشته اند. به هر حال نقاش به نصيحت كشيش گوش نكرد و نسخه هاي مختلفي از پسرك كشيد و فروخت. اما يك روز استوديوي او آتش گرفت و زندگي او نابود شد. او پسرك را مقصر دانست. پسرك ازآنجا فرار كرد و ديگر كسي او را نديد. در سال 1976 يك اتومبيل در جاده آتش گرفت و راننده آن كاملاً سوخت. راننده قابل شناسايي نبود ولي قسمتي از گواهينامه رانندگي او سالم مانده بود كه نشان مي داد نام او «دون بونيلو» 19 ساله است؛ در واقع همان پسر كوچولوي خياباني. «نفرين پسرگريان» هنوز هم ادامه دارد، به طوري كه يكي از همين آتش سوزي هاي مشابه در سال 2002 در يك رستوران بين جاده اي در انگليس رخ داد و همه چيز به جز تابلوي «پسرك گريان» سوخت. آيا اين نفرين واقعاً وجود دارد؟ آيا اصولاً نفرين ها واقعي هستند يا همه آنها افسانه هايي اند كه با تلقين روي زندگي انسان ها تاثير مي گذارند؟

بارش ماهي و قورباغه از آسمان
 

يكي از موضوعات عجيب علمي بارش هاي غيرطبيعي از آسمان است كه بارش ماهي را شايد بتوان دراين دسته طبقه بندي كرد. تاكنون بيش از 600 مورد مكتوب بارش ماهي ازآسمان گزارش داده شده است. در بعضي ازاين بارش ها ماهي ها زنده بودند و در بيشتر آنها ماهي ها مرده و گاهي به علت برودت هوا ماهي ها يخ زده بوده است. تاكنون در يكي از شهرهاي استراليا به نام لاجامانا سه بار بارش ماهي روي داده اند. در اتيوپي نيز در تابستان سال 2000 بارش ماهي ازآسمان باعث وحشت ساكنان آن شد. البته گزارش ها تنها مربوط به بارش ماهي ها نبوده؛ گاه حتي بارش قورباغه و حتي تمساح نيز گزارش شده است. برخي از متخصصان آب و هوايي مي گويند كه توفان، باد و تندرهاي شديد عامل اصلي اين بارش ها هستند. آنها ماهي يا قورباغه ها را از سطح درياچه ها، رودخانه يا آبگيرها بلند كرده و در مسافت هاي طولاني كه گاه به چندين مايل مي رسد با خود حمل كرده و سپس به زمين مي اندازند اما اين تئوري هنوزثابت نشده است. اگرباد اين جانوران را از روي زمين بلند مي كند چگونه است كه دراين بارش ها تنها يك نوع از حيوانات ديده مي شود. در تمام بارش ها تنها يك نوع از جاندار ديده شده است. چگونه مي توان اين پديده را توجيه كرد؟ اگر باد و توفان عامل اصلي اين پديده هستند و اين موجودات را از سطح آب ها بلند مي كنند، چرا جانداران ديگر يا گياهان در اين بارش ها نيستند. اينها سوالاتي است كه هنوز پاسخ دقيقي براي آنها پيدا نشده است.

راز كشتي باز نشسته
 

كويين مري كشتي مشهوري است كه به نگاه برخي بزرگ ترين و به عقيده گروهي ديگر پس از تايتانيك دومين كشتي بزرگ اقيانوس پيماي جهان بود. كشتي كويين مري در اواخر دهه 1920 ميلادي به آب انداخته شد و در نخستين سفر خود بيش از 3000 مسافر و خدمه را از بندر «ساوت همپتون» به نيويورك منتقل كرد. اين كشتي در زمان جنگ جهاني دوم به خدمت ناوگان دريايي بريتانيا درآمد و در يكي از ماموريت هاي خود بيش از 5000 سربازاستراليايي را از بندر سيدني براي مقابله با تهاجم ارتش ژاپن به سنگاپور منتقل كرد. پس از خاتمه جنگ به عنوان كشتي غول پيكر مسافربري، گردشگران را مجذوب ابهت و زيبايي خود مي كرد تا اينكه بالاخره اين كشتي پركار در سال 1967 و پس از بازنشستگي در معرض فروش قرار گرفت.
اين كشتي پس از انجام تغييرات لازم و پر هزينه به عنوان هتل شناور و نماد شهر «لانگ بيچ» در نزديكي لس آنجلس فعاليت نويني را آغاز كرد. اما ادعا شده كه دراين كشتي، ارواح بيش از 150 نفر و نيز موجوداتي ناشناخته به طور ثابت در نقاط مختلف آن توسط مسافران و بازديد كنندگان ديده شده اند. يكي ازارواح كه به كرات در نزديكي قسمت موتور خانه و نزديك كابين شماره 13 مشاهده شده، متعلق به ملواني به نام جان پدراست كه در سال 1966، در يك شب توفاني هنگامي كه سعي داشته تا يك جسم فلزي را- كه مانع بسته شدن در سنگين و آهني اي مي شده كه دو راهرو آن نقطه را به هم متصل مي كرده- از زير آن خارج كند، در اثر انحراف كشتي به سمت مخالف و به دليل شدت بسته شدن آن در كالبدش متلاشي شده است. مي گويند روح اين دريانورد جوان در حالت پريشاني و بدون وقفه در نقطه ياد شده و ديگر نقاط كشتي مشاهده مي شود.
تعداد زيادي از ارواح حاضر دراين كشتي در قسمت استخر مجلل آن حضور دارند كه در ميان آنها بايد به روح فردي اشاره كرد كه با لباس شناي آن زمان در حال شنا ديده شده است. گفته مي شود هنگامي كه اين مكان از وجود افراد خالي است، صداي شيرجه زدن يا شنا كردن درآب به وجود مي آيد كه همراه با صداي خنده افراد زيادي شنيده مي شود و اثر پاهاي مرطوب، بدون دليل و هنگامي كه هيچ كس در آن نقطه حضور ندارد روي عرشه كشتي رويت مي شود. از ديگر پديده هاي غيرطبيعي اين كشتي مي توان به ادعاي تماس هاي نامشخص تلفني، جاري شدن خود به خود آب روي كف كابين يا روشن و خاموش شدن مكرر چراغ هاي درون كابين اقامت مسافران اشاره كرد.

ميله هاي پران يوفو هستند؟
 

در مارس 1994 يك فيلمساز به نام خوزه اسكاميلا به طور كاملاً تصادفي موجوداتي را در حال پرواز در آسمان فيلم برداري كرد كه مشابه آنها تا پيش ازآن ديده نشده بود. اين موجودات با بازبيني تصاوير به طور آهسته قابل شناسايي بودند و آن قدر سريع حركت مي كردند كه چشم غير مسلح قادر به ديدن آنها نبود. اين تصاوير در ميدوي در نيومكزيكو گرفته شد. اسكاميلا اين اشياء يا موجودات را چنين تشريح كرد: شبيه سيگار يا سيلندركه با سرعت بالايي حركت مي كرد و با چشم غير مسلح قابل شناسايي نبود. آنها به نظر، موجودات زنده مي آمدند و در هوا همانند ماهي درآب حركت مي كردند. به نظر مي رسد كه باله هايي همانند ماهي براي حركت دارند. طول اشيا با موجودات كه اصطلاحاً RODS ناميده شده اند بين ده سانتي متر تا سه متر است و مي توانيد با سرعت 300 كيلومتر بر ساعت حركت كنند. با توجه به سرعت بالاي اين رودها امكان تجزيه و تحليل تصاوير براي مشخص شدن ماهيت آنها وجود نداشت.
پس ازآن تصاوير ديگري نيز از اين اشيا يا موجودات پرنده گرفته شد. مارك ليچتل- يكي از تصويربرداران تلويزيوني در آمريكا- نيز تصوير واضح ازحركت رودها را گرفت. برخي از كارشناسان يوفوها اين موجودات را پرنده يا حشره ناميدند. اسكاميلا حتي تصاويري را دراختيار جانور شناسان دانشگاه كلردو قرارداد اما همگي گفتند كه تاكنون چنين موجودي شناخته نشده است. پس از آن يك جانورشناس به نام كن اسوارتس آنها را نوعي جاندار دوزيست دانست كه از خانواده چند پايان دراياي هستند. اما اگرآنها موجودات زنده هستند چگونه است كه تاكنون هيچ لاشه يا جسدي از آنها پيدا نشده است؟ اسوارتس در پاسخ به اين شبهه ها مي گويد كه اگرچه آنها شبيه ميگوها هستند اما پوسته سخت مانند ندارند و خيلي زود در طبيعت تجزيه مي شوند.
تصاوير ديگري نيز ازاين موجودات عجيب در بخش هاي مختلفي در آمريكا و حتي در سوئد گرفته شده. بسياري، آنها را تنها گونه اي ناشناخته ازحيوانات و برخي تنها يك حقه تصوير برداري خوانده اند و البته پاي نظريه پردازان يوفوها نيز به ميان آمد. اسوارتس نظريه ديگري نيز در مورد اين به اصطلاح ميله هاي پرنده دارد و معتقد است آنها شكل تغيير يافته اي از موجوداتي به نام آنامالوكاريس هستند كه 400 ميليون سال پيش روي زمين زندگي مي كردند.
منبع:نشريه دانستنيها، شماره18.




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط