وقف در كرمان؛ از اسلام تا مشروطه

چكيـده وقف، امر خداپسندانه‌اي است كه پس از ورود اسلام، در ايران، گسترش چشمگيري داشته و از سابقه ديرينه‌اي برخوردار مي‌باشد. اما سوابق تحقيق در اين موضوع بسيار مختصر و پراكنده است و شايد بتوان گفت: مشخصات واقفان و موقوفات آنها از بدو ورود اسلام گردآوري نشده و در اغلب موارد ثبت نگرديده است. اين امر باعث شده تحقيقات امروزي
دوشنبه، 30 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقف در كرمان؛ از اسلام تا مشروطه

وقف در كرمان؛ از اسلام تا مشروطه
وقف در كرمان؛ از اسلام تا مشروطه


 

نويسنده: اطهره قاسم‌زاده عقياني*




 
چكيـده وقف، امر خداپسندانه‌اي است كه پس از ورود اسلام، در ايران، گسترش چشمگيري داشته و از سابقه ديرينه‌اي برخوردار مي‌باشد. اما سوابق تحقيق در اين موضوع بسيار مختصر و پراكنده است و شايد بتوان گفت: مشخصات واقفان و موقوفات آنها از بدو ورود اسلام گردآوري نشده و در اغلب موارد ثبت نگرديده است. اين امر باعث شده تحقيقات امروزي چندان قطعي و درست نباشد، و یا بر مبناي نقل قول‌ها بوده نه بر مبناي اسناد دقيق. در قرون اخير، براي ثبت و ضبط موقوفات دقت بيشتری شده و ما شاهد گزارش‌هاي دقيق‌تري هستيم.
در شهر كرمان هم، مانند ساير شهرهاي ايران، اماكن متعددي وقف شده‌اند از جمله؛ مزرعه، بازار، حمام، مدرسه، مقبره و... كه اين وقف‌ها هم از جانب توده مردم بوده و هم از جانب حكام و امراء حاكم.
آنچه در سده‌هاي اخير مشهود است این كه واقفان اغلب بخشي از درآمدهاي حاصل از موقوفات را به امور ديني اختصاص مي‌داده‌اند. از آن جمله است هزینه برگزاري مراسم مذهبي در ماه‌هاي محرم، صفر و رمضان که شامل تعزيه‌داري، روضه‌خواني و افطاري‌ مي‌شد. نیز براي كمك به در راه‌ماندگان، فقراء، تدريس دروس ديني، مواجب دادن به مؤذن‌ها و خدام مدارس و مساجد.
با توجه به اهميت وقف و اقبال خوب مردم كرمان به اين سنت حسنه و از آنجا كه پيشينه تحقيق در اين‌باره بسيار محدود و پراكنده بود، تصميم گرفتم در حد امكان در باب وقف در شهر كرمان پس از ورود اسلام و تا قبل از دوران مشروطيت تحقيقي انجام دهم و در قالب مقاله‌اي تقدیم نمایم.
كليدواژه‌ها : «وقف» ، «موقوفات» ، «ايران» ، «كرمان» ، «اسلام» ، «مشروطه» .
مقـدمـه در طول تاريخ، سنت حسنه وقف يكي از مصاديق بارز احسان و خيرخواهي بوده و در دوره‌هاي مختلف در ايران، با بهره‌گيري از تعاليم پيامبر گرامي اسلام(ص) ‌از آن، در صحنه حيات اجتماعي به كار گرفته شده است. مردم در قبال ديگر همنوعان، خود را مسؤول دانسته و به ابعاد نوع‌دوستي و خيرخواهي و مردم‌گرايي توجه نشان داد و موقوفات بسياري را ايجاد كردند.
سؤالي در اينجا مطرح است؛ موقوفات اسلامي در ايران، چه كاركردهايي داشته‌اند؟ و يا به عبارت ديگر، واقفان با چه اهدافي وقف مي‌كرده‌اند؟
اين موقوفات، كاركردهاي بسياري داشته كه با بررسي‌هاي انجام شده، در طول تاريخ سه نوع كاركرد در انجام وقف مشاهده گرديده است؛

1 – كاركرد فرهنگي ـ مذهبي؛

از آنجا كه حكومت‌هاي حاكم بر شهرها و نواحي ايران، عموماً مجري دين نبوده‌اند، بنابراين بودجه مالي نيز براي امورات مذهبي مردم ايران در نظر نمي‌گرفتند و مردم متدين و سخاوتمند، براي برگزاري مراسم ديني و زنده نگه‌داشتن اين آيين‌ها، در اين زمينه وقف‌هايي انجام مي‌دادند، كه بيشتر در جهت تكريم ماه مبارك رمضان و افطاري دادن به فقراء و همچنين تعظيم و بزرگداشت مراسم سوگواري امام حسين(ع) در ماه‌هاي محرم و صفر بوده و باعث شده امروزه پس از گذشت 1400 سال از تولد اسلام، تشيع همچنان پابرجا و مستحكم بماند.

2 – كاركرد اجتماعي؛

انجام وقف با اين كاركرد، سبب ارائه خدمات عمراني در جهت كمك به مردم بوده است، از جمله: وقف آب‌انبار، قنات، بازار، حمام، مزرعه و ... و دستگيري از ايتام و فقراء و رسيدگي به امورات آنها از محل درآمدهاي حاصله از موقوفات، كه باعث گسترش محبت در بين مردم و كم شدن فاصله طبقاتي گرديده است.

3 – كاركرد آموزشي؛

وقف كردن با كاركرد آموزشي، باعث ايجاد مدارس ديني و گسترش و توسعه آموزش علوم ديني و گرايش بيشتر دانش‌آموزان به علم‌آموزي شده و در رشد و تعالي و پيشرفت ايران اسلامي و تربيت دانشمنداني پرآوازه نقش به‌سزايي داشته است.
در اين كاركرد، وقف به عنوان يك منبع مالي مستمر در مراكز علمي و پشتوانه مهمي جهت برآورده ساختن نيازهاي آموزشي دانش‌آموزاني بوده كه توانايي مالي نداشتند. بسياري از علماء و دانشمندان بزرگ با استفاده از درآمد موقوفات در اين دوره توانستند به مدارج علمي برسند. واقفان باتوجه به نياز آموزشي جامعه، اقدام به وقف مدرسه، كتابخانه، مكاني براي زندگي و استراحت دانش‌آموزان و يا لوازم مورد نياز تحصيل آنان همچون كتاب مي‌نمودند.
علماء امور ديني هم از ديرباز در امر وقف، چه به عنوان متولي و چه به عنوان واقف شركت داشتند كه اين خود، گوياي نقش مهم آنها در گسترش امور مذهبي و ديني در بين مردم مي‌باشد.
در هر صورت ایجاد وقف توسط اقشار مختلف جامعه، كاركردهاي مذهبي، آموزشي و اجتماعي را به دنبال داشته و موجب ‌خدمات مادي و معنوي در جهت رفاه و آسايش شده و كمك شاياني به ارتقاء فرهنگ، رشد افكار عمومي و دينداري مردم ايران نموده است.
در كرمان نیز موقوفات سابقه ديرينه دارد و پاره‌اي از اسناد اين موقوفات متعلق به روزگار تركان خراختائي و صفويه است. در اين ميان دوره قاجاريه را مي‌توان دوره مهمي در وقف دانست.
سوابق تحقيق درباره موضوع وقف در كرمان، بسيار مختصر است و تا آنجا كه نگارنده تحقيق كرده، صرفاً يك مقاله با عنوان «آثار و خدمات اجتماعي وكيل‌الملك محمداسماعيل خان نوري اسفندياري» توسط شمس‌الدين نجمي نوشته شده كه در فصل‌نامه «وقف، ميراث جاويدان» منتشر گرديده است. اين خلأ پژوهشي نگارنده را بر آن داشت تا با بهره‌گيري از منابع و اسناد موجود و قابل دسترسي، به بررسي جديدي از موضوع وقف در شهر كرمان در دوره زماني «اسلام تا قاجاريه» و «قاجاريه تا مشروطه» بپردازد و دلايل، انگيزه‌ها و اهداف اصلي واقفان را بررسي نمايد.
در واقع هدف از اين پژوهش، مشخص کردن حضور شاهان و حکام و همچنين اقشار مختلف در اين دوره در کارهاي عام‌المنفعه، با تکيه بر اسناد وقفي است و مي‌خواهيم معين کنيم تا چه اندازه اين گروه‌ها به مسائل اجتماعي، مذهبي و آموزشي اهميت قائل بودند و نيز شناساندن اسناد وقفي به جامعه كه هم به دليل نوع و ماهيتشان کمتر مورد تحريف بوده‌اند و هم گوياي زواياي تاريک تاريخ دوره قاجاريه در شهر کرمان مي‌باشند و ما را به هدف نهايي اين تحقيق كه روشن ساختن موقعيت و شرايط تاريخي اجتماعي اين دوره كرمان بر اساس اطلاعات وقفنامه‌ها مي‌باشد، مي‌رساند.

وقف در كرمان از اسلام تا قاجاريه:

موقوفات شهر كرمان در طول تاريخ در ارتباط با حكومت‌هاي حاكم به اين سرزمين صورت گرفته است. قديمي‌ترين موقوفات برجاي‌مانده در شهر كرمان، مربوط به قرن پنجم هجري مي‌باشد. در اين دوره، سلجوقيان در كرمان تحولات شهرسازي ايجاد كردند به طوري كه در بيرون شهر بناي حكومتي يا ارگ ساختند و در كنار آن، مسجد، مدرسه، خانقاه، شفاخانه، بازار و ديگر بناهاي عام‌المنفعه ايجاد نمودند و براي پايداري اين ابنيه، موقوفاتي بر آنها قرار دادند.
بناي اين ابنيه، تأثير چنداني در وضع فرهنگي، آموزشي و اجتماعي كرمان نداشت، زيرا اين امور موقتي بود. شايد اينگونه تصور شود كه موقوفات آنها باعث پايداري و بقاي آنها شود. (اين محله جديد را به مناسبت لقب حاكم، عادل‌شاه يا پادشاه عادل، «محله شاه عادل» ناميدند كه امروزه نيز به عنوان قديمي‌ترين محله شهر كرمان به حساب مي‌آيد). اما از اين مجموعه تنها مسجد ملك‌تورانشاه (مسجد امام) باقي مانده كه بناي آن در سال 478 هجري به پايان رسيده است.
كرمان در دوره سلاجقه به واسطه موقوفات، يكي از آبادترين شهرهاي ايران بود. حتي در دوران تيموري و قراقويونلو و آق‌قويونلوها هم در محدوده شهرهاي آباد بود(2)
در باب وقف مسجد ملك و اطراف آن، چنين آمده است: ارسلان‌شاه فرزندان زيادي داشت، پسر بزرگش معزالدين و نام مادري‌اش زيتون خاتون بود. وي در كرمان موقوفاتي دارد شامل مدرسه، كاروانسرا، آب‌انبار و ... لقبش عصمت‌الدوله و موقوفاتش به "عصمتيه" معروف بود.(3) موقوفات عصمتيه بقا و دوامي نداشت و چندي بعد در حملات و جنگ‌ها از ميان رفت. البته عصمتيه سلجوقي با عصمتيه قراختائي فرق دارد.
سلجوقيان در واقع يك شعبه مهم امپراطوري در سرزمين كرمان ايجاد كردند كه حدود 200 سال عمر كرد. پايان كار آنها با هجوم غزها (568 هـ. ق) صورت گرفت و موجب مهاجرت گروه كثيري از مردم بومي و افراد قبايل سلجوقي به شهرهاي ديگر شد(4)
در سال 611 هجري، خواجه قوام‌الدين زوزني از طرف خوارزم حاكم كرمان شد و دستور داد علماء و روحانيون به شهر وارد نشوند. علت آن هم، مخالفتي بود كه علماء نسبت به رفتار او انجام دادند. «زيرا حاكم گفته بود تمام وقفنامه‌ها را پيش او ببرند و مجموع آنها را در آب شست و رقبات را در حوزه ديوان گرفت»(5). اين رفتار وي موجب عصبانيت علماء شد و او را مجبور به اخراج علماء كرد.
پس از فوت حاكم قراختائي كرمان ــ براق حاجب (632 هجري) ــ برادرزاده‌اش سلطان قطب‌الدين جانشين او شد و قتلغ تركان (تركان خاتون) همسر براق را به ازدواج خود درآورد. «تركان به عصمة‌الدين ملقب شد و پس از مرگ شوهر، حكومت را به دست گرفت و كاروانسراها ، قنوات، مساجد و مدارس متعددي در كرمان ساخت»(6)
همچنين مرقد شوهرش ــ سلطان قطب‌الدين ــ را تعمير و همانجا مدرسه‌اي بنا كرد و از اموال و املاك خود موقوفاتي در آنجا گذاشت و نام آن محل را «قطبيه» نهاد و استاداني هم براي تدريس علوم ديني در آن استخدام نمود.
اين مدرسه اگرچه موقوفاتي داشت، اما پس از گذشت مدت زماني كوتاه از بين رفت و آن به اين صورت بود كه پس از انقراض حكومت وي، شهاب‌الدين از علماء آن زمان فتوي داد كه كليه موقوفات اين ملكه باطل است،‌ زيرا در عفت او شك داشتند. بنابراين كليه وقفيات از كف رفت و مسجد جامع را نيز خراب كردند. مدرسه و موقوفات همه معدوم و مخروب شدند.
تركان‌خاتون همچنين براي جد خطيب محرابي شيخ برهان‌الدين، دو خانقاه ساخت و موقوفاتي به آن اختصاص داد. تصدي امور خانقاه و موقوفه به نويسنده كتاب مزارات كرمان ــ سعيد خطيب محرابي ــ به ارث رسيد. اما در عصري كه كتاب تأليف شد، خانقاه، آبادي خود را از دست داده بود(7)
امروز اثري از موقوفات عصمتیه نيست و قرآن‌هاي آن به موزه شاه‌نعمت‌الله ولي انتقال يافته است. بعدها به جاي آن مدرسه قديمي كه روزي قطبيه و چندي عصمتيه و زماني ترك‌آباد نام داشت، دبيرستاني دخترانه به نام عصمتيه ساخته‌اند.(8)
در دوره صفويه، گنجعلي‌خان زيك كه جزء خدام معتبر درگاه عباس‌ميرزا وليعهد صفوي در هرات بود، به پاس نجات وليعهد از مرگ، لقب خاني يافت و با فوت ولي‌خان، حاكم كرمان (999 هجري)، شاه‌عباس حكومت كرمان را به وي داد.
در اوايل حكومتش، فردي به نام ملاحسين نامي، گنجي يافت و آن را نزد حاكم برد. حاكم هم با مكاتباتي كه با شاه‌عباس داشت، دستور داد تا بازاري عالي به انضمام چهار سوق و حمام بزرگ، ميدان، مدرسه، ضراب‌خانه، مساجدي چند با حوض، انبار بزرگ، ‌با طراحي معماري يزدي و اصفهاني بنا كنند و همه آنها را وقف نمود.
گنجعلي‌خان از 1005 تا 1034 هجري حاكم كرمان بود. (پس از وي پسرش حكومت يافت) وي نیز اموال خود را در كرمان وقف نمود(9). او علاوه بر آن، قنوات و باغاتي چون بيرم‌آباد و شهرآباد را نيز وقف نمود. البته از اين باغات جز ميداني به نام بيرم‌آباد، چيزي باقي نمانده و متوليان آنها نيز درصدد آباد نمودنشان برنيامدند.
از ديگر آثار گنجعلي‌خان، كاروانسرايي به نام گلشن است در چهار حد مجموعه گنجعلي‌خان، نيز چهار مسجد كوچك بوده كه در حال حاضر دوتاي آن باقي مانده است(10)
در دوره صفويه نيز، موقوفات بسياري از سوي گنجعلي‌خان ايجاد شد. اما وي با سياست فراواني كه داشت، همه موقوفات را در جهت آباداني كرمان و حفظ ابنيه بازار و غيره ايجاد نمود و باعث گسترش و آباداني شهر كرمان شد كه با حمله ويرانگر آقامحمدخان به كلي نابود و موجب مهاجرت مردم به شهرهاي ديگر گرديد.
بعد از عهد صفويه، با روي كار آمدن افشاريه، مسجد الاسلام، خاندان قلي‌بيك افشار حكومت كرمان را در دست داشت و در كرمان صاحب طايفه و قبيله بسيار و مكنت بي‌شمار بود و چون طبعاً طرفدار آبادي و سرسبزي بود، سيصد قنات در اطراف زرند و حومه كرمان و ساير بلوكات كرمان حصر و داير نمود. دو مدرسه بسيار عالي هم به نام دو پسرش (يكي كاظميه و ديگري حسنيه) بنا نمود و املاك بسياري به آنها وقف کرد كه اينك يكي از آن دو مدرسه با مختصر موقوفاتش باقي مانده است(11)
وزيري در باب اين مدرسه گويد: «مخفي نماند كه خاندان قلي‌بيك مزبور، املاك موقوفه كرامند در حومه شهر و در رفسنجان و مدرسه معموري از محدثات آن مرحوم جنب مسجد جامع بنا كرده است. اميرمحمد مظفر و موقوفات و طلابي دارد. مدرسه كاظميه منسوب به محمدكاظم‌بيك كه در ركاب نادرشاه افشار در سفر به هند به سر برده است».(12)
وقفنامه كاظميه در سال 1144 هـ ق تنظيم شد و 112 سال وقف بود. در سال 1256 هـ ق، 9 نفر از فرزندان محمدخان (پسر حسنعلي بيك) به حاج محمدباقر رشتي ــ مرجع تقليد در اصفهان ــ مراجعه و با كمك محرر، حكم بر بطلان و تقسيم وقف گرفتند كه گويا زمين كاروانسراي وكيل فعلي هم، رقبه‌اي از اين موقوفه بوده است، بعدها قسمتي از آن املاك مجدداً احيا گرديد.(13)

وقف در كرمان از دوره قاجاريه تا مشروطه:

كرمان در صد سال حكومت قاجاريه، با حكامي كه كوتاه‌مدت (يك يا دو سال) به حكومت مي‌رسيدند، ايام تقريباً آشفته‌اي را پشت‌سر گذاشت. آنها يكي پس از ديگري عزل مي‌شدند.
اين امر موجب پيشرفت و آباداني كمتر كرمان شد. شايد بتوان به طور انگشت‌شمار گفت كه: حكام اين شهر موقوفاتي داشته‌اند؛
يكي از اين حكام، ابراهيم‌خان ظهيرالدوله است كه در سال 1216 هـ. ق به حكومت رسيد. ابراهيم خان ملقب به ظهيرالدوله و متخلص به طغرل، پسر مهدي‌قلي‌خان برادر آقامحمدخان قاجار است. وي تا سال 1240 هـ ق يعني تا پايان عمرش حاكم كرمان بود» (14).
همچنين وي ارگ شهر را ساخت و مزارع زيادي را در حومه شهر سرسبز كرد. تا جايي كه آوازه عدل وي و آبادسازي شهر كرمان توسط وي در همه‌جا پيچيد. اهل علم و كسب و تجارت از هر جايي به شهر روي آوردند، كه از جمله آنها روحاني بانفوذ، آخوند ملاعلي‌ اعمي بود. ابراهيم‌خان تدريس مدرسه و انتظام موقوفات را به ايشان واگذاشت. هريك از علماي كرمان كه ترقي كردند، از بركت وجود آن‌جناب بود»(15)
فرزند خود محمد كريمخان را جهت فراگيري علوم ديني و تدريس در اين مدرسه و عتبات عاليات فرستاد. او نيز به حوزه شيخ احمد احسائي راه يافت و آنقدر پيشرفت كرد كه بعد از سيدكاظم رشتي به عنوان جانشين وي به تبليغ عقايد شيخيه پرداخت.
شيخيه اصول دين را در چهار اصل مي‌دانند؛ توحيد، نبوت، امامت، و ركن رابع، به عقيده ايشان با ركن رابع دين‌شناختي شيعه كامل است كه همان مبلّغ و ناطق اول است و او واسطه‌اي بين شيعيان و امام غايب است و ديگران نسبت به اوصاف او خاموشند. وي احكام را بلاواسطه از امام مي‌گيرد و به شيعيان مي‌رساند(16). شيخيه قائل به معاد روحاني و پاره‌اي از مسائل ديني خاصي هستند و چون تابع نظريات شيخ احمد احسائي‌اند، شيخيه خوانده مي‌شوند(17)
محمد كريمخان بعد از فوت پدر به كرمان آمد و توليت موقوفات پدر را به دست گرفت. وي وقفنامه پدر را تغيير داد و تنظيماتي در آن ايجاد كرد و توليت را در خانواده خود باقي گذاشت. وي به تأليف كتب زيادي همچون ارشاد العلوم و دقايق العلاج پرداخت.
در اين زمان بود كه مسائل حكومت و تسلط سياسي شاهزادگان در كرمان، از جنبه سياسي به جنبه مذهبي و روحاني نيز كشيده شد و پايه‌هاي حكومت با عقايد و آراء مذهبي محكم شد و جمعي به پيروي از هوش و قدرت بيان محمد كريمخان، ‌به روح و جان‌ها نفوذ يافتند.(18)
از ابراهيم خان، 21 دختر و 20 پسر و همسران متعدد ماند. 37 سال پس از ابراهيم خان، محمداسماعيل‌خان نوري اسفندياري (وكيل‌الملك اول) و سپس پسرش مرتضي قلي خان (وكيل‌الملك ثاني) در مجموع 20 سال بر كرمان حكومت كردند.
ميرزا محمداسماعيل‌خان نوري (1277 هـ. ق)، ‌9 سال حكومت كرد و در اين مدت بارها كفايت خود را به ناصرالدين‌شاه نشان داد. او در كنار مجموعه گنجعلي‌خان و ابراهيم‌خان،‌ مجموعه ديگري شامل بازار، كاروانسرا، حمام، مسجد و آب‌انبار بنا نهاد و بعدها سراي سردار را نيز به اين مجموعه افزود. اين مجموعه امروزه در بازار كرمان برپا است و اصناف از آن استفاده مي‌كنند. همچنين وي املاكي از خالصجات ديواني به تيول داشت و همت زيادي در آبادي املاك گماشت(19)
از نمونه‌هاي آثار و خدمات وي مي‌توان به اين موارد اشاره نمود:
1. بازار بزرگ وكيل 2. كاروانسراي وكيل 3. خانه‌هاي اطراف بازار 4. دو باب حمام بزرگ و كوچك براي مردان و زنان 5. تالارهاي بزرگ و رفيع در باغ گلشن (ارگ حكومتي) 6. دو انبار بزرگ غله 7. يك داروفروشي بزرگ 8. دو دروازه جديد به نام‌هاي ناصري و وكيل و بسياري از باغ‌ها و عمارت‌هاي عالي و بازسازي بسياري از عمارت‌ها و دروازه‌هاي شهر.
وي همچنين مدرسه‌اي براي عالمان و طلاب علوم ديني در قريه لنگرود ساخت و براي آن موقوفاتي قرار داد. همچنين موقوفاتي جهت ابنيه ديگر قرار داد. هدف وي، برقراري پايداري و آباداني ابنيه بود و اينكه آنها را از نابودي حفظ نمايد.
پس از او مرتضي‌قلي‌خان وكيل‌الملك ثاني ــ پسر بزرگش ــ در سال 1277 هـ. ق حاكم كرمان شد و همچون پدر به دولت‌خواهي،‌ مردم‌داري و نظم شهر پرداخت و بناهاي ناتمام پدر را به اتمام رساند و با پرداخت 85 هـزار تومان كار حفر نهر نجف ‌اشرف را به پايان رسانيد. همچنين سردر عظيمي بر عمارت حضرت معصومه(س) بنا نهاد و مزار حاج محمدحسين نائيني را تعمير كرد و بسياري مساجد، ميدان، باغ و عمارت ساخت. وي نيز موقوفات بسياري بر اين بناها قرار داد تا همچنان پايدار و استوار بمانند. ديگر حكام قاجاريه در كرمان هيچ‌يك نه بنايي ساختند و نه موقوفاتي داشتند. بنابراين تنها به ذكر نام و سال حكومتشان بسنده مي‌شود.

وقف در كرمان؛ از اسلام تا مشروطه

وقف در كرمان؛ از اسلام تا مشروطه

مشروطيت

واقفان کرمان از دوره قاجاريه تا مشروطه:

با بررسي واقفان عصر قاجاريه در شهر كرمان، مي‌توان تا حدودي به كاركردهاي وقف در اين دوره در كرمان پي برد. به طور مثال با مطالعه طبقه حاكم يا طبقه مردم عادي جامعه مي‌توان ميزان كاركرد غيرمذهبي و يا در جهت امور اجتماعي يا آموزشي را دريافت كرد.
در كرمان اين عصر، طبقات مختلف اجتماعي خود را محک زده و به موقوفاتي دست زدند که تأثير زيادي در جامعه و شهر کرمان داشت. چه کساني که داراي موقعيت اجتماعي بودند مانند: حاکم، امام جمعه، تاجر، خان و... و چه کساني که چنان موقعيتي نداشتند و از مردم عادي جامعه بودند.
در کرمان چنين روندي موجب شد تا واقفان از طبقات مختلف جامعه و حتي گاهي با ديني غير از اسلام، به وقف اموال و املاک خود بپردازند. چه اين املاک متصرفي و يا ملکي بود و چه به تيول داده شده بود.
به همین منظور و برای سهولت مطالعه، ابتدا طبقه واقفین بصورت کلی و سپس جدول واقفان با شرح رقابت و موارد مصرف، نیز طبقه اجتماعی آنان، تنظیم گردیده است.
1. طبقه حاکم، اشراف و شاهان قاجاريه
2. طبقه متوسط جامعه و يا عامه مردم
3. اقليت‌هاي مذهبي

جـــــدول واقفــــــان


ردیف

نام واقف

تاريخ

طبقه‌اجتماعي

رقبـــات

مـوارد مصـرف

1

ميرزا حسن

1222 هـ ق

خان

گوک سفلي و محله اسفرنج

تعزيه‌داري

2

ابراهيم بن حسن

1249 هـ ق

از عامه مردم

مزرعه در حومه کرمان

تعزيه‌داري

3

قاضي رستم بن فريدون

1253 هـ ق

زرتشتي

خانه در محله قپه سبز

خرج گهنبار

4

همايون سلطان بيگم

1253 هـ ق

بنت فتحعلي‌شاه

مزرعه فتح آباد در حومه کرمان

تعمير مزار شاه نعمت الله ولي و بذل به مساکين و تعزيه و آب و آش وقف خاص

5

محمدشاه قاجار

1255 هـ ق

شاه قاجار

مزرعه فرميتن از خالصه ديواني

دو قسمت عوايد صرف تعمير آستانه شاه نعمت الله ولي و کمک به غربا و مساکين

6

قاضي کيخسرو بن منوچهر

1259 هـ ق

زرتشتي

خانه در محله قپه سبز و قريه شش

خرج گهنبار در فصل آبان ماه

7

فاطمه خانم

1266 هـ ق

بنت فتحعلي‌شاه

قراء صالح‌آباد، انفيديه و مظفرآباد

وقف خاص

8

ناصرالدين شاه

1267 هـ ق

شاه قاجار

مزرعه فرميتن و بابا حسين از خالصه ديواني

تعمير بقعه شاه نعمت الله ولي و کمک به غربا و مساکين و فقراء

9

اسدالله بن علي

1267 هـ ق

از عامه مردم

مزرعه فوسک

تعزيه‌داري

10

اسدالله بن ابوالقاسم

1270 هـ ق

تاجر

خانه در کوچه ذقاق وسط محله خيابان مظفري و بعلياباد و خير آباد باغين

روضه‌خواني و تعزيه‌داري

11

رستم بن فولاد

1271 هـ ق

زرتشتي

مزرعه طاهر آباد  در حومه کرمان

خرج گهنبار

12

مشهدي رضا بن محمد

1274 هـ ق

کدخدا

مبذر فرمتين اربابي و باغ بنگاه لالايي در قصبه ماهان

تعزيه‌داري و آب و آش

13

محمد اسماعيل خان وکيل‌الملک نوري

1278 هـ ق

حاکم کرمان

مزرعه در جوپا-رودخانه‌اي در شهر کرمان

تعزيه‌داري و آب و آش

14

رجبعلي بن ابوالقاسم

1278 هـ ق

کدخدا

مزرعه رق آباد در حومه کرمان

عزاداري سيدالشهداء(ع)

15

خاتون جان

1288 هـ ق

همسر وکيل‌ الملک نوري

محله شيخ بهاءالدين و سر آسياب ونگار

تعزيه‌داري

16

ابوالحسن محمدآبادي

1284 هـ ق

از عامه مردم

مزرعه  محمدآباد

تعزيه داري و در روز هشتم محرم طعام طنج نماينه

17

اسماعيل و خسرو و خيرالله و بيگم

1284 هـ ق

ورثه ابراهيم‌خان ظهيرالدوله حاکم کرمان

مزرعه سلسبيل و مدرسه ابراهيميه و دکاکين و حمام ابراهيميه

تعزيه و آب و آش و روضه خواني وخريد کتاب و هديه کلام الله و کمک به طلبه علوم دينيه و تعمير مدرسه و افطار صائمين وابناء‌السبيل و مؤذن و کتابدار و خادم مدرسه

18

مرتضي‌قلي خان وکيل‌الملک ثاني

1286 هـ ق

حاکم کرمان

مزرعه مهدي‌آباد ماهان

تعمير مقبره شاه نعمت الله و عزاداري و آب و آش در ماه محرم

19

سيد محمد جواد کرماني

1287 هـ ق

امام جمعه

شش دانگ باغ سروستان محي‌آباد و صدوپنجاه من بذر حسن‌آباد

جهت حق‌التدريس و مخارج تعميرات مدرسه معصوميه و مرمت بوريا و مواجب خادم و طلاب سکنه مدرسه و محصلين علوم دينيه

20

رجبعلي گلکار

1292 هـ ق

کدخدا

باغ باج و کبري و مياه باج در جوپار

تعزيه‌داري

21

حسن بناء کرماني

1293 هـ ق

از عامه مردم

بقعه يخچال تازه احداثي جنب يخچال وقفي آب

تعزيه‌داري و آب و آش

22

اکبر بن حسين

1294 هـ ق

از عامه مردم

خانه در ماهان و دروازه قاجار و کوچه شاه عادل

احداث تکيه نزديک کوچه شاه عادل

23

ابوتراب صباغ

1295 هـ ق

از عامه مردم

دکان در بازار اختياري قرب سراي گلشن

روشنايي مسجد ملاحسين در کرمان

24

رستم بن خداد يزدي

1297 هـ ق

زرتشتي

قريه شش و سرآسياب

خرج گهنبار

25

مريم جان از طرف دخترش‌خاتون‌جان

1299 هـ ق

مادر همسر حاکم

قريه رق آباد و مزرعه حسين‌آباد نگار و اراضي مزروعي خيرآباد و گوک

تعمير  و تهيه لوازم تکيه خاتون و تعزيه و اطعام فقراء و سادات

26

بي بي کوچک

1302 هـ ق

از عامه مردم

خانه در محله گلبازخان

عزداري سيدالشهداء(ع)

27

حسين خان بن اسد الله کلباسي

1303 هـ ق

از عامه مردم

مزرعه بشير آباد

خيرات و مبرات براي موصي

28

آمنه بنت حسن

1304 هـ ق

از عامه مردم

مزرعه در باغ سرآسياب

عزاداري سيدالشهداء(ع)

29

گوهر بنت جهانبخش يزدي

1306 هـ ق

زرتشتي

محله خانه در محله جواهر خضر و کهن چند جوپار

خرج گهنبار و اطعمه در روز موعد

30

قاضي كيخسرو بن منوچهر

1309 هـ ق

زرتشتي

خانه در خارج دروازه ناصريه کرمان

خرج گهنبار فقراي زرتشتي

31

حسين بن حسين دهيا

1309 هـ ق

از عامه مردم

خانه خود واقف

تعزيه‌داري

32

آقا کوچک بنت حسين

1310 هـ ق

از عامه مردم

مزرعه جلال آباد در حومه کرمان

تعزيه‌داري و افطار صائمين

33

حسين‌ بن ‌غلامحسين

1317 هـ ق

تاجر

مزرعه سفيدآباد در کوير شمالي کرمان

عزاداري سيدالشهداء(ع)

34

حسين بن غلامحسين

1318 هـ ق

تاجر

کاروانسراي آب بيد در راه مشهد

زوار امام رضا(ع)

35

احمدبن‌محمد کرماني

1319 هـ ق

تاجر

مزرعه حسن آباد

عزاداري سيدالشهداء(ع)

36

تاج بي بي بنت حسين خان

1322 هـ ق

از عامه مردم

مزرعه باب بيدويه و ابراهيم‌آباد

تعزيه‌داري

37

احمد بن ‌علي‌اکبر

1322 هـ ق

خان

مزرعه گودر و خانه‌

عزاداري سيدالشهداء(ع)

38

شيخ نعمت الله بحراني

1238 هـ ق

امام جمعه

تمامي 260 من بذرافشان مزرعه بهجبرد و يک درب حمام شيرچي باشي و دو درب دکان جنب حمام

مسجد جامع مظفري کرمان و اجرت خادم و روشنايي و تعميرات آن

نتيجـه‌گيــري
با بررسي 25 وقفنامه موجود و قابل دسترسي از دوره قاجاريه تا مشروطه در شهر کرمان، مي‌توان نتيجه گرفت که؛ موقوفات در اين دوره کارکردهاي فراواني داشته‌اند. از جمله اين کارکردها، کارکرد مذهبي‌ ـ‌ فرهنگي، اجتماعي و آموزشي مي‌باشد.
از کارکردهاي مذهبي ـ فرهنگي، ارتباط نهاد وقف با نهاد روحانيت است به طوري که در بسياري از موقوفات، واقفان امر توليت را که براي آنها بسيار مهم بود، به علماء و روحانيون داده‌ اند، حتي گاهي خود اين موقوفات توسط علماء و روحانيون ايجاد شده است. بنابراين، ايشان از احترام فراواني چه از سوي حکومت قاجار و چه از سوي عامه مردم برخوردار بودند.
همچنين وقف تأثير فراواني در پيشرفت مراسم و اعياد مذهبي و شيعي در بين مردم داشت به خصوص اينکه عقايد و افکار تشيع را پررنگ‌تر جلوه مي‌داد. برپايي مراسم عزاداري، تعزيه، روضه‌خواني، افطاري در ماه مبارک رمضان، برپايي سفره‌ها و ميهماني‌ها در اعياد بزرگ مسلمين، همه مديون موقوفاتي است که در اين دوره توسط واقفان در قشرهاي مختلف، چه در سطح حاکمان، همچون حاکم، شاه و ... و چه درسطح طبقات مهم جامعه همچون امام‌جمعه و تاجر ويا در سطح پايين و معمولي جامعه مانند مردم عادي جامعه انجام مي‌گرفته است.
از ديگر نتايج کارکردهاي مذهبي ـ فرهنگي، گسترش سفرهاي زيارتي به خصوص براي افرادي است که تمکن مالي نداشته و فقر و تهيدستي مانع رفتن آنها به سفرهاي زيارتي و زيارت اماکن مقدسه مي‌شده. همچنين نقش مهم موقوفات در توسعه بناهاي مذهبي و مساجد و تکايا است. اين موقوفات چه در جهت تعمير و مرمت مساجد و تکايا و چه در جهت لوازم مورد نياز آنها، همچون روشنايي، چراغ، فرش، خادم و مؤذن، واگذار شده كه موجب پايداري، حفظ و بقاي بناهاي مذهبي و گسترش مراسم و اعمال ديني شده است. درصد بيشتر موقوفات اين دوره کارکرد مذهبي ـ فرهنگي دارند.
از کارکردهاي آموزشي وقف مي‌توان به نقش آن در گسترش و پيشرفت آموزش، به خصوص آموزش ديني اشاره کرد. آموزش حوزوي و ديني در مدارس ديني اين دوره رونق يافت و بازار تدريس توسط علماء با دعوت آنها از شهرهاي ديگر توسط حاکم کرمان بسيار گرم شد. واقفان با موقوفات خود چه در جهت بقاء و پايداري مدارس و چه در جهت برآورده ساختن مايحتاج طلاب و معلمان و مدرسان، کمک شاياني به رونق درس و مدارس ديني داشتند.
از کارکردهاي اجتماعي وقف، تأثير موقوفات در کاهش فقر و رشد عدالت اجتماعي است. همچنين اين موقوفات در جهت بهره‌مندي همه اقشار جامعه از خدمات اجتماعي به طور يکسان مؤثر واقع شد. اين نوع وقف باعث ايجاد بناهاي عام‌المنعفه نيز گردید و نيازمندان و محرومان جامعه را با امکان همزيستي مسالمت‌آميز در محيطي مملو از دوستي و اخوت، نجات داد و زمينه پيشرفت جامعه را فراهم ساخت.
موقوفات اين دوره در جهت درمان و برطرف کردن بيماري‌ افراد، منجر به تأسيس دارالشفاء و بيمارستان‌هايي شد که در آن هيچ ارجحيت و امتيازي بين مردم ثروتمند و فقير قائل نمي‌شدند. همچنين محيطي را فراهم کرد تا در آن اطباء و کارکنان از جوان و پير، به خصوص اهل شهر کرمان به راحتي مشغول به کار شوند و هدفي جز خدمت به مردم نداشته باشند.
شرايط موجود در وقفنامه‌هاي اين دوره بسيار قابل توجه و تأمل است. زيرا اين شرايط موجب گسترش اهداف واقف و پايداري و بقاء موقوفه تا به امروز شده است. ضمن اينکه متوليان موقوفات، همه شرايط را تا به امروز حفظ و رعايت مي‌کنند. امر توليت نيز در اين وقفنامه‌ها اهميت شاياني دارد، زيرا اکثر واقفان توليت را در نسل خود حفظ کرده‌ و در صورت انقراض نسل، آن را به اعلم و اصلح سپرده‌اند. تا به امروز متوليان اين موقوفات، نوادگان واقفان هستند كه به حفظ و رعايت شرايط موقوفات مي‌پردازند.

پي نوشت ها :
 

* – اطهره قاسم‌زاده عقياني، مقطع كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات، گروه تاريخ و تمدن ملل اسلامي.
1 – نجمي، شمس‌الدين، گاهشمار تاريخ كرمان، كرمان، كرمان‌شناسي، 1381 ، ص 12 .
2 – همت كرماني، محمود، تاريخ مفصل كرمان، كرمان، كرمان‌شناسي، 1378 ، ص 65 .
3 – كرماني، افضل‌الدين ابوحامد، سلجوقيان و غز در كرمان، تصحيح محمدابراهيم باستاني‌پاريزي، تهران، صفا، 1373 ، ص 155 .
4 – خوافي، شهاب‌الدين عبدلله حافظ ابرو، جغرافياي حافظ ابرو، تصحيح صادق سجادي، بي‌جا، بنيان، 1375 ، نسخه ملك، ص134 .
5 – باستاني پاريزي، محمدابراهيم، راهنماي آثار تاريخي كرمان، كرمان، كرمان‌شناسي، 1378 ، ص 96 .
6 – منشي‌كرماني، ناصرالدين، تاريخ شاهي قراختائيان، تصحيح محمدابراهيم باستاني‌پاريزي، كرمان، كرمان‌شناسي، 1368،ص 235.
7 – خطيب محرابي كرماني، سعيد، تذكره الاولياء (مزارات كرمان)، كرمان، كرمان‌شناسي، 1383 ، ص 36 .
8 – باستاني پاريزي، محمدابراهيم، گنجعلي‌خان، تهران، اساطير، 1353 ، ص 40 و 46 .
9 – همت كرماني، محمود، تاريخ مفصل كرمان، ص 148 .
10 – مؤمن كرماني، ملامحمد، صحيفه الارشاد، تصحيح محمدابراهيم باستاني پاريزي، تهران، نشر علم، 1384 ، ص 104 .
11 – وزيري، احمدعلي خان، تاريخ كرمان، به كوشش محمدابراهيم باستاني پاريزي، تهران، نشر علم، 1364 ، ص 671 .
12 – مؤمن كرماني، ملامحمد، صحيفه الارشاد، ص 106 .
13 – سعادت نوري، حسين، رجال دوره قاجار، چاپ اول، تهران، وحيد، 1364 ، ص 28 .
14– احمدي‌كرماني، يحيي، فرماندهان كرمان، تصحيح محمدابراهيم باستاني‌پاريزي، چاپ اول، تهران، نشرعلم،1367، ص142تا146.
15 – كرماني، ميرزا آقاخان، هفتاد و دو ملت، ترجمه ميرزامحمدخان بهادر، چاپ اول، تهران، آرمان، 1362 ، ص 152 .
16 – همت كرماني، محمود، تاريخ مفصل كرمان، ص 252 تا 257 .
17 – باستاني پاريزي، محمدابراهيم، پيغمبر دزدان، تهران، نشر علم، 1379 ، ص 76 .
18 – هدايت، رضاقلي خان، تاريخ روضه الصفاي ناصري، تهران، پيروز، 1339 ، ج 9 ، ص 4 .

فهرست منـــابـــع
1 – احمدي‌كرماني، يحيي، فرماندهان كرمان، تصحيح محمدابراهيم باستاني‌ پاريزي، چاپ اول، تهران، نشرعلم، 1367 .
2 – باستاني پاريزي، محمدابراهيم، پيغمبر دزدان، تهران، نشر علم، 1379 .
3 – باستاني پاريزي، محمدابراهيم، راهنماي آثار تاريخي كرمان، كرمان، كرمان‌شناسي، 1378 .
4 – باستاني پاريزي، محمدابراهيم، گنجعلي‌خان، تهران، اساطير، 1353 .
5 – خطيب محرابي كرماني، سعيد، تذكرة الاولياء (مزارات كرمان)، كرمان، كرمان‌شناسي، 1383 .
6 – خوافي، شهاب‌الدين عبدلله حافظ ابرو، جغرافياي حافظ ابرو، تصحيح صادق سجادي، بي‌جا، بنيان، 1375 .
7 – سعادت نوري، حسين، رجال دوره قاجار، چاپ اول، تهران، وحيد، 1364 .
8 – سليمي‌فر، مصطفي، نگاهي به آثار اجتماعي وقف، مشهد، آستان قدس رضوي، 1370 .
9 – كرماني، افضل‌الدين ابوحامد، سلجوقيان و غز در كرمان، تصحيح محمدابراهيم باستاني ‌پاريزي، تهران، صفا، 1373 .
10 – كرماني، ميرزا آقاخان، هفتاد و دو ملت، ترجمه ميرزامحمدخان بهادر، چاپ اول، تهران، آرمان، 1362 .
11 – معراجي، سعيد، وقف سنت ماندگار، تهران، اسوه، 1385 .
12 – منشي ‌كرماني، ناصرالدين، تاريخ شاهي قراختائيان، تصحيح محمدابراهيم باستاني ‌پاريزي، كرمان، كرمان‌شناسي، 1368 .
13 – مؤمن كرماني، ملامحمد، صحيفة الارشاد، تصحيح محمدابراهيم باستاني پاريزي، تهران، نشر علم، 1384 .
14 – نجمي، شمس‌الدين، گاهشمار تاريخ كرمان، كرمان، كرمان‌شناسي، 1381 .
15 – وزيري، احمدعلي خان، تاريخ كرمان، به كوشش باستاني پاريزي، تهران، نشر علم، 1364 .
16 – همت كرماني، محمود، تاريخ مفصل كرمان، كرمان، كرمان‌شناسي، 1378 .
17 – هدايت، رضاقلي خان، تاريخ روضة الصفاي ناصري، تهران، پيروز، 1339 .
18-فصلنامه وقف میراث جاویدان ش73



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما