در ستايش مقاومت غزه
شاعر: محمد شفيعي کدکني
در اين شب ها
که گل از برگ و برگ از باد
و باد از ابر مي ترسد
در اين شب ها
که هر آيينه با تصوير بيگانه است
و پنهان مي کند هر چشمه اي
سرّ و سرودش را
چنين بيدار و دريا وار
توئي تنها که مي خواني
توئي تنها که مي خواني
رثاي قتل عام و خون پامال تبار
آن شهيدان را
توئي تنها که مي فهمي
زبان و رمز آواز چگور
نا اميدان را
اي نغمه ساز باغ بي برگي!
بمان تا بشنوند از شور آوازت
درختاني که اينک در جوانه هاي خرد باغ
در خوابند
بمان تا دشت هاي روشن آيينه ها
گل هاي جوباران
تمام نفرت و نفرين اين ايام غارت را
ز آواز تو دريابند
تو غمگين ترسرود حسرت
و چاووش اين ايام
تو باراني ترين ابري
که مي گريد
به باغ مزدک و زرتشت.
تو عصياني ترين خشمي
که مي جوشد
زجام و ساغر خيام
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55
که گل از برگ و برگ از باد
و باد از ابر مي ترسد
در اين شب ها
که هر آيينه با تصوير بيگانه است
و پنهان مي کند هر چشمه اي
سرّ و سرودش را
چنين بيدار و دريا وار
توئي تنها که مي خواني
توئي تنها که مي خواني
رثاي قتل عام و خون پامال تبار
آن شهيدان را
توئي تنها که مي فهمي
زبان و رمز آواز چگور
نا اميدان را
اي نغمه ساز باغ بي برگي!
بمان تا بشنوند از شور آوازت
درختاني که اينک در جوانه هاي خرد باغ
در خوابند
بمان تا دشت هاي روشن آيينه ها
گل هاي جوباران
تمام نفرت و نفرين اين ايام غارت را
ز آواز تو دريابند
تو غمگين ترسرود حسرت
و چاووش اين ايام
تو باراني ترين ابري
که مي گريد
به باغ مزدک و زرتشت.
تو عصياني ترين خشمي
که مي جوشد
زجام و ساغر خيام
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55
