وضعيت دينداري و نگرش به آينده دين در ميان نسل ها (1)

دين از جمله مهم ترين مفاهيم و از کارکردي ترين مقولات در جامعه بشري است. تجربه تاريخي زندگي بشر نشان مي دهد که دين جزيي جدايي ناپذير از اين زندگي بوده است. پژوهش حاضر به روش پيمايشي به ميزان پايبندي به دين را مي سنجد. جامعه آماري شهروندان 18-29 و 40 سال به بالاي مناطق سه گانه شهر سنندج بوده، حجم نمونه براساس
پنجشنبه، 2 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وضعيت دينداري و نگرش به آينده دين در ميان نسل ها (1)

وضعيت دينداري و نگرش به آينده دين در ميان نسل ها (1)
وضعيت دينداري و نگرش به آينده دين در ميان نسل ها (1)


 

نويسنده: يعقوب احمدي




 
مطالعه موردي شهر سنندج

چکيده
 

دين از جمله مهم ترين مفاهيم و از کارکردي ترين مقولات در جامعه بشري است. تجربه تاريخي زندگي بشر نشان مي دهد که دين جزيي جدايي ناپذير از اين زندگي بوده است. پژوهش حاضر به روش پيمايشي به ميزان پايبندي به دين را مي سنجد. جامعه آماري شهروندان 18-29 و 40 سال به بالاي مناطق سه گانه شهر سنندج بوده، حجم نمونه براساس فرمول کوکران 360 نفر تعيين شده است. نمونه گيري به روش خوشه اي چند مرحله اي انجام شده است.
يافته هاي پژوهش هرچند حکايت از رتبه مناسب دو نسل جوان و بزرگسال به لحاظ ميزان دينداري به عنوان شاخصي کلي دارد، اما مطابق انتظار، رتبه نسل بزرگسال نسبتاً بالاتر از نسل جوان قرار دارد. همچنين تفاوت معني داري ميان دو نسل در ابعاد مناسکي و پيامدي دينداري و نگرش به آينده دين وجود دارد. البته، تفاوت معني داري ميان دو نسل در متغيرهاي بعد اعتقادي و تلقي از مذهبي بودن افراد در آينده وجود ندارد. هرچند در زمينه نگرش به آينده مذهب، تلقي نسل بزرگسال منفي تر از نسل جوان است. در رابطه با پيوستار نسلي در زمينه دينداري مي توان تفاوت هاي مکشوف ميان نسل ها را با عبارت « فاصله نسلي» بيان داشت. اگرچه در پاره اي از ابعاد، مانند بعد مناسکي و نگرش به آينده دين مي توان تا حدودي قائل به « شکاف نسلي» بود.
کليدواژه ها: دين، نگرش، نسل، جوان، شکاف نسلي، وضعيت دينداري.

مقدمه
 

دين از مهمترين مفاهيم تاريخ بشري است که در تمام جوامع و در همه مراحل تاريخي زندگي بشري نقش مهم و مؤثري ايفا نموده است. تجربه ي تاريخي زندگي بشر، به خصوص در دوران مدرن حيات انسان به خوبي نشان داده است که دين جزيي جدانشدني از وجود نسل بشر بوده است. از اين رو، در تمامي نقاط جهان و در تمامي طول تاريخ بشر همواره سخن از دين بوده است. حتي در جهان معاصر، که هجمه به دين و پيروان اديان، به ويژه اديان توحيدي فراوان گشته است نيز دين شناسي و مطالعه در مورد آن همچنان محوريت خود را حفظ کرده است.
علامه طباطبايي در آثار خويش، تعاريف گوناگوني از دين ارائه نموده است. ايشان در تعريف و شناسايي دين، گاه به معرفي آن به صورت عام و کلي، که همه اديان اعم از آسماني و غيرآسماني را دربرگيرد، نظر دوخته و زماني تنها به معرفي اديان آسماني پرداخته است. در آثار ايشان دو تعريف متفاوت از دين وجود دارد:
1. ماهيت و حقيقت دين به طور عام و فراگير: در نظر علامه طباطبايي، « دين» روش عملي زندگي در اين جهان بر مبناي اعتقاد درباره جهان و انسان به عنوان يکي از اجزاي آن است، اعم از اينکه اين روش از راه نبوت و وحي گرفته شود، يا از راه وضع قراردادهاي بشري.
2. اديان الهي و آسماني: هرچند دين مجموعه قوانيني است که انسان زندگي اجتماعي خود را براي رسيدن به خوشبختي براساس آن تنظيم مي کند، ولي چنين نيست که همه اديان بتوانند انسان را به سعادت و خوشبختي واقعي و حقيقي برسانند. از اينجاست که اديان، به اديان « حق و باطل» يا « الهي و غيرالهي» تقسيم مي شوند. علامه طباطبايي اديان الهي را چنين تعريف مي کند:« دين الهي، مجموعه اي مرکب از معارف درباره ي مبدأ و معاد و قوانين اجتماعي از عبادات و معاملات است که از طريق وحي و نبوت گرفته شده است.»(1) علما و انديشمندان مسلمان ديگري تعاريف گوناگون و گاه متفاوتي از دين ارائه کرده اند که از جمله مي توان به نظرات علامه مطهري، امام خميني و ديگران اشاره نمود.
از منظر جامعه شناختي توجه به دين را بايد در سپيده دم تکوين جامعه شناسي چونان رشته اي علمي رديابي کرد. جامعه شناسان بزرگي چون مارکس، وبر و دورکيم تأملات ژرفي درباره دين داشته اند، به طوري که در مجموعه پژوهش هاي آنها پرداختن به واقعيت اجتماعي دين، سهم درخور اعتنايي را به خود اختصاص داده است. مقارنت شکل گيري اين حوزه علمي با دوره اي خاص از تحول جامعه غربي، که به واسطه تمايزيابي ساختي و نهادي مشخص مي شود و مواجه دين رسمي با بحران کارآمدي، سبب شد که« مطالعه نظام وار و عيني روابط دين و جامعه» و تحولات و معضلات دين در دستور کار جامعه شناسي قرار گيرد. از اين منظر، گاه برخي از جمله مارکس(1818-1883)، سخن از « دين افيوني» و برخي ديگر از جمله اگوست کنت، (1797-1857)، دست به کار« دين سازي» مي شوند. هر بياني که در اين زمينه وجود داشته باشد، نمي تواند موجب غفلت از اين واقعيت گردد که اهميت دين در آن دوران يا اهميت مواجه دين با بحران در آن دوره بود که نگاه ها به عملکرد و کارکرد دين را براي آنها برجسته کرده بود.
در ايران نيز همانند غرب بحث دين و کارکردها و آثار آن همواره مورد بحث بوده است. در برهه ها و دوره هاي مختلف به واسطه آثار انقلابي دين، شورش ها و انقلاب هاي بسياري در جامعه ايراني شکل گرفته است که مورد آخر آن انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 بوده است. انقلاب اسلامي از آن رو که با وجه ديني انجام پذيرفت، به دين در اجتماع و سياست ايراني جلوه اي نو عطا کرد.براين اساس، مطالعات و پژوهش هاي بسياري در رابطه با اين مقوله مهم در ايران انجام پذيرفت.
شهر سنندج به عنوان يکي از شهرهاي مذهبي ايران نيز اگرچه به لحاظ بافت مذهبي داراي زيرمجموعه اندک متفاوتي از جامعه کلي ايراني است، اما از آثار و تبعات دين و دينداري برخوردار است. البته، اين پيامدها پس از انقلاب اسلامي ايران دوچندان شده است. از اين رو، مطالعه وضعيت دينداري، به ويژه در ميان نسل هاي مختلف در جامعه سنندج امري مهم و شايان توجه است. نوشتار حاضر با اهميت قائل شدن به مقوله دين، بررسي وضعيت دينداري ميان دو نسل جوان و بزرگسال در شهر سنندج را مورد بررسي و آزمون قرار داده است.

تعريف مفاهيم
 

دينداري
 

« دين» در لغت به معناي قيد و بند، التزام، تعهد، تکريم، تقدس و شريعت، مذهب، ورع و پاداش(2) انقياد، خضوع، پيروي، تسليم و جزاست.(3) و در اصطلاح، عبارت است از: اعتقاد به قواي لاهوتي و ماوراء الطبيعي و رعايت سلسله قواعد اخلاقي حقوقي و سياسي اقتصادي و اجتماعي در زمينه ارتباط با خود، ساير بندگان و خدا و انجام مناسک عبادي در جهت کسب تقرب خالق و جلب رضايت او به منظور تعالي روح. دينداري به معناي التزام عملي و ذهني به باورهاي ديني است. به عبارت ديگر پيروي پيروان دين از آن و از زيرمجموعه هاي آن است.
شکاف نسلي، موقعيت بسيار استثنايي و ويژه است. با وجود اين که، نوعي وضعيت خاص استقرار نسل ها مي باشد، ولي احتمالاً موقعيتي بحراني هم به لحاظ تجربي و هم مسئله اي به لحاظ نظري است. در چنين وضعيتي، دو نسل از يکديگر منفک و جدا مي شوند، بين آنها شکافي اتفاق مي افتد و پيوستگي در رابطه ي آنها بسيار کم مي شود.(4)

نسل
 

فرهنگ وبستر، نسل را عبارت از ميانگين فاصله سني بين تولد والدين و فرزندان، تعريف مي کند. در جامعه شناسي، قايل شدن معنايي روشن براي نسل دشواري هايي ايجاد مي کند و علماي علوم اجتماعي، به طور سنتي معاني متعددي از نسل ارائه کرده اند، اما هنوز وفاق کافي در مورد معناي نسل وجود ندارد. شايد دست نيافتن به بنيان نظري واحد در اين حوزه، يکي از عوامل اصلي عدم توافق در مورد معناي آن باشد. به رغم ابهامي که به تصور درآوردن نسل را براي جامعه شناسان دشوار مي کند، اين مفهوم نقش مهمي در جامعه شناسي، به ويژه جامعه شناسي سياسي، که رفتار سياسي را با نسل مرتبط مي داند، ايفا کرده است. در جمعيت شناسي نيز، نسل به گروهي از افراد اطلاق مي شود که مرحله اي از حيات را با يکديگر آغاز کرده يا پايان داده باشند. گروهي که در يک زمان فارغ التحصيل مي شوند يا گروهي که در زماني بالنسبه نزديک به دنيا آمده يا ازدواج کرده اند،(5) ديويد وايت معتقد است، نسل به واسطه وقايع و حوادث زير ساخته مي شود:
1. واقعه فراموش نشدني همچون جنگ، بلاي طبيعي و يا هر حادثه سياسي اجتماعي مهم ديگر؛
2. عوامل سياسي يا فرهنگي که بيانگر واقعه هاي فراموش نشدني است؛
3. تغيير ناگهاني در ساختار جمعيت که زمينه ساز توزيع مجدد منابع جامعه شود؛
4. شکل گيري فاصله طبقاتي جديدي که زمينه ساز موفقيت يا شکست نسلي گردد. به عبارت ديگر، تغيير ساختاري طبقاتي که توأم با فاصله جديد طبقاتي است و با ورود جامعه از دوره ي پيشرفت به رکود پيش مي آيد؛
5. ايجاد فضاي مقدس که موجب پايداري حافظه جمعي از امر مقدس ايده آلي شود؛
6. فراهم شدن فرصت مناسب، اما موقت که توأم با خوشحالي کمي براي گروه خاصي باشد، زمينه شکل گيري نسل مي شود.(6)

پيشينه تحقيق
 

پايان نامه کارشناسي ارشد با عنوان « بررسي انواع دينداري در بين دانشجويان» که توسط رامين حبيب زاده خطبه سرا در سال 1384 در دانشگاه تربيت مدرس انجام پذيرفته است، از جمله مطالعات قابل توجه در زمينه دينداري مي باشد. سؤالات مطرح شده در اين تحقيق عبارتند از: ميزان دينداري دانشجويان چقدر است؟ انواع دينداري در بين دانشجويان کدام است؟ و وزن هر نوع دينداري در جمعيت مورد مطالعه به چه ميزان است؟
در اين پايان نامه، براي بررسي ميزان دينداري و شناخت انواع آن، الگوي پيشنهادي شجاعي زند به عنوان الگوي سنجش دينداري انتخاب شده است. پس از جمع آوري داده ها و تجزيه و تحليل آنها، نتايج زير بدست آمده است:
ميزان پايبندي دانشجويان به ابعاد مختلف دينداري از واريانس قابل توجهي برخوردار است، به طوري که، پاسخگويان در ابعاد اعتقادات ديني، اخلاق و تکاليف فردي بيشترين نمره و در عبادات جمعي و فردي و دانش ديني کمترين نمره را اخذ کردند. نتايج تحقيق نشانگر اين است که، سه نوع دينداري شريعتي، اجتماعي و باطني در بين دانشجويان وجود دارد. 37/91 درصد از دانشجويان داراي دينداري باطني، 33/77 درصد دينداري شريعتي، 28/32 درصد داراي دينداري اجتماعي هستند. درصدهاي به دست آمده در گويه هاي نماز جماعت، مجالس دعا، اعتکاف و نماز جمعه بيانگر اين امر است که، 49/4 درصد از دانشجويان اصلاً در نماز جماعت شرکت نمي کنند، 26/4 درصد به ميزان کم و 20/4 درصد به ميزان زياد در نماز جماعت شرکت مي کنند. 41/5 درصد هم اصلاً در مجالس دعا شرکت نمي کنند. 33/5 درصد به ميزان کمک و 20/5 درصد متوسط و 4/5 درصد به ميزان زياد در مجالس دعا شرکت مي کنند. 81/2 درصد اصلاً در مراسم اعتکاف شرکت نمي کنند. 9/8 درصد به ميزان کم و 6 درصد متوسط و 3 درصد به ميزان زياد در اعتکاف شرکت مي کنند؛ 75/4 درصد از دانشجويان اصلاً در نماز جمعه شرکت نمي کنند، 18/3 درصد به ميزان کم، 5/1 درصد متوسط و 1/3 درصد به ميزان زياد در نماز جمعه شرکت مي کنند.
2. « سنجش دينداري جوانان و عوامل مؤثر بر آن( دانش آموزان سال سوم و پيش دانشگاهي شيراز») عنوان پايان نامه کارشناسي ارشد آقاي مهدي محمدصادق است که در سال 1379 در دانشگاه شهيد بهشتي انجام پذيرفته است. در اين تحقيق دينداري جوانان مورد بررسي قرار گرفته است.هدف از تحقيق، سنجش ميزان دينداري جوانان و عوامل مؤثر بر آن بوده است. براي سنجش دينداري از الگوي گلاک و استارک استفاده شده است که دينداري را شامل 4 بعد اعتقادي، تجربي، پيامدي و مناسکي تعريف کرده اند. در اين بررسي، نقش عوامل جامعه پذيري مانند خانواده، مدرسه و وسايل ارتباط جمعي بر دينداري جوانان مورد بررسي قرار گرفته است. همچنين عوامل ديگري نظير عملکرد روحانيت، عام گرايي و پايگاه اجتماعي در رابطه با دينداري قرار داده شده اند. جامعه آماري تحقيق دانش آموزان سال سوم و پيش دانشگاهي شهر شيراز بوده و حجم نمونه از روش هاي نمونه گيري خوشه اي، نمونه گيري تصادفي ساده و نمونه گيري سهميه اي انتخاب شده است. سرانجام، 211 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند.
يافته هاي تحقيق نشان از تأييد فرضيات محقق دارند. اگرچه در ميان وسايل ارتباط جمعي، تنها ماهواره و اينترنت اثر معني داري بر دينداري داشته اند. خانواده بيشترين تأثير را بر دينداري جوانان نشان داده و بعد از آن، مدرسه، عام گرايي و روحانيت مهم ترين متغيرها در اين رابطه محسوب شده اند.
3. پژوهش « تبيين وضعيت دينداري دانشجويان دانشگاه اصفهان»، که توسط محمد گنجي در سال 1383 به انجام رسيده است، نيز از جمله مطالعات ديگري است که به بررسي وضعيت دينداري دانشجويان مي پردازد. در اين نوشتار، ابعاد متنوع دينداري براساس الگوي گلاک و استارک به پنج وجه اعتقادي، عاطفي، مناسکي، پيامدي و دانشي( فکري) تقسيم شده و شاخص هاي هرکدام از آنها با آموزه هاي اسلامي تلفيق گرديده اند.
روش تحقيق در اين پژوهش از نوع پيمايشي و شيوه نمونه گيري از نوع سهميه اي مي باشد. جامعه آماري آن کليه دانشجويان دانشگاه اصفهان در مقطع تحصيلي کارشناسي و کارشناسي ارشد بوده است. تعداد از تعداد دانشجو در سال تحصيل 1381-1382، 268 نفر به عنوان حجم نمونه، پرسش نامه دريافت کرده اند.
کنکاش در سؤالات و فرضيات تحقيق براساس پرسش نامه طراحي شده، منجر به نتايجي گرديده که در قالب آنها، متوسط دينداري دانشجويان شاغل به تحصيل 60/73 درصد بوده و ابعاد اعتقادي، عاطفي، پيامدي، شناختي و مناسکي به ترتيب داراي بيشترين فراواني در بين دانشجويان بوده اند.زنان، مجردان و دانشجويان مقطع کارشناسي به ترتيب، ديندارتر از مردان، متأهلان و دانشجويان مقطع کارشناسي ارشد معرفي شده اند. محروميت مطلق و محروميت نسبي رابطه ي معني دار و معکوسي با دينداري دانشجويان داشته، اما گزينش عقلاني، شيوه ي عرضه دين از سوي مبلغان ديني و سرمايه اجتماعي، داراي رابطه ي معني دار و مستقيمي با دينداري دانشجويان بوده اند.
4. پايان نامه « بررسي تأثير تغييرات اجتماعي- فرهنگي بر فاصله نسلي» که در سال 1382 توسط آقاي فتحيان صفايي نژاد انجام پذيرفت نيز از جمله پژوهش هايي است که راهنماي مطالعه حاضر بوده است. اين پژوهش، با استفاده از تکنيک پرسش نامه و با نمونه اي به حجم 220 نفر از افراد بالاي 15 سال به اجرا درآمده است. چارچوب نظري غالب و مدل تحليلي تحقيق مشتمل بر ترکيبي از ديدگاه هاي نوسازي و نظريه فراماديگري رونالد اينگلهارت بوده است. بر اين اساس، پنج فرضيه اصلي با توجه به متغيرهاي اصلي تحقيق به منظور سنجش فاصله نسلي مورد آزمون قرار گرفتند.
يافته هاي اين تحقيق عبارتند از:
1. بين ميانگين نمره دينداري کلي نسل جوان(4/47) و بزرگترها(4/62) در سطح P<=0/05 تفاوت وجود داشته است.
2. بين ميانگين نمره اولويت هاي ارزشي دو گروه سني مورد مطالعه در سطح p<=0/05 تفاوت وجود دارد، به گونه اي که نسل جوان گرايش بيشتري به ارزش هاي فرامادي و بزرگترها گرايش به ارزش هاي مادي داشته اند.
3. تفاوت در نوع گروه هاي مرجع نسل جوان و بزرگترها در سطح p<=0/05 نيز معنادار بوده به اين معنا که نسل جوان بيشتر پيرو گروه هاي ثانويه و بزرگترها از گروههاي نخستين تبعيت مي کرده اند. با اين حال، نقش پدر و مادر و مربيان و معلمان در نزد هر دو گروه سني حائز اهميت بوده است.
4. بين ميانگين نمره شاخص هاي نوگرايي نسل جوان(4/12) و بزرگترها(3/97) در سطح p<=0/05 نيز تفاوت وجود داشته است.
5. بين متغير پايگاه اجتماعي و اولويت هاي ارزشي رابطه وجود داشته است؛ به اين معني که هرچه پايگاه اجتماعي افراد بالاتر بوده است، گرايش به ارزش هاي فرامادي بيشتر و هرچه پايگاه اجتماعي افراد پايين تر بوده، گرايش به ارزش هاي مادي بيشتر شده است.
6. تفاوت در اولويت هاي ارزشي زنان و مردان معنادار نبوده است.

مباني نظري:
 

هويت ديني و دينداري
 

هويت ديني يا مذهبي يکي از ابعاد مهم هويت اجتماعي است که تأثير فراواني در انسجام و يکپارچگي گروه ها دارد. رابطه آدمي و دين و نسبتي که با آن پيدا مي کند، در مقوله هويت ديني قابل تبيين و توضيح است. هويت ديني، به عنوان يکي از ابعاد هويت اجتماعي متضمن سطحي از دينداري است که با « ما» ي جمعي يا همان اجتماع ديني مقارنه دارد. در واقع، هويت ديني نشان دهنده احساس تعلق به دين، جامعه ديني و تعهد به دين و جامعه ديني است. با توجه به اين که يکي از ويژگي هاي هويت، چند بعدي و مرکب بودن آن است، براي هويت ديني نيز ابعادي در نظر گرفته شده است:
1. بعد اجتماعي: اين بعد با مجموعه اي از معرف هاي اجتماعي و نمادين سر و کار دارد که مرز گروه هاي ديني را تعريف مي کند و به شخص اجازه مي دهد تا ميان « درون گروه» و « برون گروه» تمايز قايل شود: مثل عمل کردن به اصول اسلام يا غسل تعميد.
2. بعد تاريخي: بعد تاريخي را مي توان آگاهي و دانش نسبت به پيشينه ي تاريخي و احساس تعلق خاطر و دلبستگي بدان دانست. بعد تاريخي هويت ديني به آگاهي مشترک تاريخي افراد يک جامعه از گذشتگي تاريخي دين خود و احساس دلبستگي به آن و اهتمام به حفظ و زنده نگه داشتن آن دلالت دارد.
3. بعد فرهنگي: اين بعد حاوي مجموعه اي از عناصر شناختي نمادين و عملي است که ميراث سنتي خاص را تشکيل مي دهند. مانند آموزه ها، کتب، تاريخ انديشه ها و ... در واقع، بعد فرهنگي نگرش مثبت به ميراث فرهنگي- مذهبي مسلمانان و اهتمام به حفظ و نگهداري آن را نشان مي دهد.
4. بعد دينداري و نگرش به نفس دين: اين بعد شامل اجزاي مهمي از جمله بعد اعتقادي، بعد شعايري، بعد مناسکي، بعد تجربي، بعد دانش ديني و بعد پيامدي است.(7)

جدول شماره (1): نظر انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان درباره كاركردهاي دين
 

انديشمندان

كاركرد مذهب

علامه طباطبايي

تشريح و وضع قوانيني كه براي سعادت دنيا و آخرت آدمي سودمند است.
اصلاح فرد و جامعه
كنترل دروني رفتار بشر، كنترل دائمي كه گريزي از آن نيست (8)

جوادي آملي

تفسير زندگي، هدايت و تأمين سعادت دنيا و آخرت (9)

رابرتسون

تنظيم كننده رفتار فردي- برانگيزاننده احساس مشترك جهت وحدت اجتماعي- حافظ مقررات و نظم اخلاق

دوركيم

تقويت احساسات فردي و اجتماعي- حفظ همبستگي و انسجام اجتماعي- انظباط بخشي

كنت

ايجاد و ثبات نظم اجتماعي- ايجاد وفاق جمعي و مشروعيت بخشي به تنظيمات اجتماعي

براوون

تنظيم سامانمند روابط اجتماعي

وبر

كار منظم عقلاني و ايجاد تحولات اجتماعي

يينگر

ايجاد ارزش هاي دايمي براي پاسخگويي به نيازهاي اساسي و غايي انسان- وحدت بخشيدن بين انسان ها

ادي

ايجاد ثبات اجتماعي و انطباق فردي

ديويس

تشديد دلبستگي افراد به هدف هاي گروهي، تقويت اعزام افراد به رعايت هنجارهاي گروهي، تقويت يگانگي افراد

گيرتز

ايجاد حس براي فائق آمدن بر ترديد و سردرگمي- معنادار ساختن و قابل حمل نمودن رنج در روحيات بشري

استينت و دفرين

سعادت بخشي و خوشبخت نمودن خانواده

لانديس

ايجاد احساس نزديكي افراد به والدين به طور كلي، نزديكي افراد خانواده نسبت به هم

جانسون

ايجاد فضاي گرم، شاد در خانه و ارتباطي نمودن خانواده

آسليز

ايجاد روحيه در افراد جهت اعطاي كمك هاي خيرخواهانه

كاندلند

ارتباط با ساير همنوعان- وظيفه شناسي، احترام نسبت به ديگران، صداقت

ميرز

بهبود كيفيت روابط خانواده، خوشبختي خانواده و ايجاد توانايي در اداره امورات خانه

موتلو

ايجاد جامعه پذيري مذهبي در بين جوانان

ولچ

ايجاد همنوايي با ساير همنوعان- تقويت روابط اجتماعي


اختلاف آراء و دشواري هاي موجود در تعريف دين و ماهيت و ريشه هاي آن، برخي نظريه پردازان را واداشته که مستقيماً به سراغ دينداري، مؤلفه ها و ابعاد آن بروند. دينداري عبارت است از: مجموع شناخت ها، احساس ها و تمايلات نسبتاً پايدار و مثبت نسبت به دين که در وضعيت عادي، طبيعي، اجتماعي و رواني در فرد وجود داشته باشد و در کنش هاي وي نسبت به نيروي جذاب( خداوند)، خود، جامعه و تاريخ به ظهور برسد. در تعريفي ساده تر عنوان مي شود که، دينداري عبارت است از: پذيرش تمام يا بخشي از عقايد، اخلاقيات و احکام ديني به نحوي که شخص ديندار خود را ملزم به تبعيت و رعايت از اين مجموعه بداند.(10)

پي‌نوشت‌ها:
 

1. سيد محمد حسين طباطبايي، شيعه در اسلام، ص 133-135.
2. حسن عميد، فرهنگ عميد، ص 673.
3. عبدالله جوادي آملي، دين شناسي، ص 93.
4. تقي آزاد ارمکي و غلامرضا غفاري، جامعه شناسي نسلي، ص 23.
5. باقر ساروخاني، دايرة المعارف علوم اجتماعي، ص 107.
6. تقي آزاد ارمکي و غلامرضا غفاري، جامعه شناسي نسلي، 35.
7. چيت ساز قمي، گسست نسلي در ايران: افسانه يا واقعيت در کتاب گسست نسلي، به اهتمام علي اکبر عليخاني، ص 196-194.
8. سيد محمد حسين طباطبائي، آموزش دين، ص 8.
9. عبدالله جوادي آملي، انتظار بشر از دين، ص 48.
10. محمد تقي يغمايي، دينداري نوجوانان و عوامل مؤثر بر آن، پايان نامه دوره کارشناسي ارشد رشته جامعه شناسي، دانشگاه علامه طباطبايي .

 

منبع:فصل نامه علمی تخصصی معرفت فرهنگی اجتماعی ش 1
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.