استفاده از برنامه هاي کمکي

حرفه اي هاي سخت افزاري هنوز تنظيمات مبتني بر BIOS را در مقايسه با نرم افزارهاي کاربردي ويندوز که براي انجام همان کارها نوشته شده اند، ترجيح مي دهند. يک تغيير در BIOS نسبتاً دائمي تر به نظر مي رسد. اين تغييرات بلافاصله تأثير خود را نشان مي دهند، نه پس از راه اندازي مجدد ويندوز (و توسط يک قطعه ي نرم افزاري که در پشت صحنه اجرا
پنجشنبه، 2 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استفاده از برنامه هاي کمکي

استفاده از برنامه هاي کمکي
استفاده از برنامه هاي کمکي


 






 
حرفه اي هاي سخت افزاري هنوز تنظيمات مبتني بر BIOS را در مقايسه با نرم افزارهاي کاربردي ويندوز که براي انجام همان کارها نوشته شده اند، ترجيح مي دهند. يک تغيير در BIOS نسبتاً دائمي تر به نظر مي رسد. اين تغييرات بلافاصله تأثير خود را نشان مي دهند، نه پس از راه اندازي مجدد ويندوز (و توسط يک قطعه ي نرم افزاري که در پشت صحنه اجرا مي شود). با اينحال ما تصميم نداريم که يوتيليتي هاي تنظيمي را بطور کامل رد کنيم. ارزش فراواني در نرم افزارهاي کاربردي جديدي که مجموعه اي از تنظيمات و سوئيچ ها را به همراه آزمايش هاي مورد نياز براي اطمينان از پايداري سيستم پيش از قفل کردن تنظيمات جديد در اختيار شما قرار مي دهند، وجود دارد.

1) AMD OverDrive
 

آخرين باري که ما به ابزار OverDrive شرکت AMD نگاهي انداختيم، در قالب بتاي خود بود. اکنون اين ابزار به يک ابزار بسيار بالغ تر تبديل شده که توانائي تنظيم ضرايب، سرعت هاي گذرگاه، ولتاژها و مجموعه اي از زمانبندي حافظه را در اختيار دارد. با وجود آنکه ابزار مذکور هنوز تنها با چيپ ست هاي سري 7 شرکت AMD بر روي ويندوزهاي XP/Vista سازگار است، پيش بيني مي کنيم که اکثر مشتاقان سخت افزاري با سيستم هاي مبتني بر پردازنده هاي AMD به هر حال به سمت اين محيط سخت افزاري/ نرم افزاري حرکت نمايند.
حتي اگر يکي از اورکلاک کنندگان جان سخت BIOS باشيد، اين نرم افزار کاربردي هنوز يک شيوه ي عالي براي اعمال يک پيکربندي بهينه بدون نياز به راه اندازي مکرر سيستم را در اختيار شما قرار مي دهد. کافي است تنظيمات خود را در OverDrive اعمال کرده و يک مجموعه از آزمايشها (Prime95) را اجرا نمائيد. پس از آنکه به يک تعادل قابل قبول مابين سرعت و پايداري رسيديد، مي توانيد همين تنظيمات را در BIOS خود اعمال کنيد.

2) Nvidia System Tools
 

اين يوتيليتي تنظيمي سکوهاي Nvidia که در گذشته با نام nTune شناخته مي شد، حاوي سه بخش اصلي است: Nvidia Performance Group، System Monitor و System Update. مؤلفه هاي Performance و Updete در همان Nvidia Control Panel مورد استفاده ي شما براي انجام تنظيمات 3D يک کارت GeForce ادغام شده اند، بنابراين به آساني مي توانيد آنها را پيدا کنيد.
Performance Group، مرتبط ترين مؤلفه براي مشتاقان سخت افزاري به حساب مي آيد زيرا به شما اجازه مي دهد به همان گزينه هاي کلاک، ولتاژ، زمانبندي و سرعت چرخش پنکه ي خنک کننده اي دسترسي داشته باشيد که در ابزار OverDrive شرکت AMD وجود دارند. بعلاوه، اين ابزار قادر است کنترل بر روي کلاک ها، ولتاژ ها و سرعت هاي پنکه ي خنک کننده ي کارت هاي گرافيکي GeForce را نيز در اختيار شما بگذاريد. البته کلاک ها و ولتاژهاي پردازنده تنها در صورتي توسط اين ابزار قابل تنظيم خواهند بود که شما از يک مادربرد مبتني بر يک nForce MCP استفاده نمائيد. در غير اينصورت، شما تنها اطلاعات مشروح سيستم خود را از اين نرم افزار دريافت خواهيد کرد.
در اينجا نيز استراتژي براي طرفداران تنظيمات BIOS همانند مثال قبلي خواهد بود. شما مي توانيد بهترين تنظيمات ممکن را در ويندوز بدست آورده و سپس تغييرات مورد نظر را از طريق BIOS بصورت دائمي اعمال نمائيد.

3) Gigabyte Easy Tune
 

دو شرکت AMD و Nvidia سکوهاي خودشان را پوشش مي دهند. اما اگر در حال استفاده از يک مادربرد مبتني بر يک چيپ ست اينتل (نظير X58 يا P45) باشيد، چه گزينه اي در اختيار خواهيد داشت؟ اينتل نيز يوتيليتي تنظيمي خود را با نام Desktop Control Center ارائه مي کند. با اينحال، ابزار مذکور تنها بر روي مجموعه اي از مادربردهاي توليد شده توسط خود اينتل کار خواهد کرد. فروشنده ي طرف ثالث بايد نرم افزارهاي کاربردي تنظيمي خودشان را به منظور ارائه ي گزينه هاي بيشتر در ويندوز تهيه نمايند.
ما بعنوان مثال به Easy Tune اشاره مي کنيم که يک يوتيليتي مبتني بر نرم افزار از شرکت Gigabyte است. ما از اين ابزار با يک مادربرد EP45-UD3P و پردازنده ي دو هسته اي Pentium E2200 استفاده کرديم. آخرين نسخه ي Easy Tune يقيناً به اندازه ي OverDrive يا System Tools کامل به نظر نمي رسد. با اينحال، حالت Quick Boost اين يوتيليتي مي تواند فرآيند اورکلاکينگ را براي کاربران عام آسانتر نمايد. با فشار يک کليد و راه اندازي مجدد سيستم، پردازنده ي 2/2 گيگاهرتزي ما بطور رواني با سرعت 7/2 گيگاهرتز کار مي کرد، هر چند که اين شيوه واقعاً به طرفداران اورکلاکينگ BIOS کمک نمي کند تا محدوده هاي بالاتر پردازنده يا حافظه ي خود را بطور تدريجي آزمايش نمايند.

بهينه سازي سخت افزاري
 

ممکن است سيستم شما نسبتاً جديد باشد، اما بعيد به نظر مي رسد که اين ويژگي (جديد بودن) خود را براي مدت زيادي حفظ کند. اجازه بدهيد ببينيم که چگونه مي توانيم سخت افزار خود را با يک بودجه ي اندکي تقويت کنيم؟
يک "Volt Mod"شيوه اي براي افزايش ولتاژ تراشه ها از طريق وسايلي غير از درايورها و تنظيمات BIOS است. معمولاً اين روش به معناي آن است که بايد به سراغ يک هويه رفته، دستان خود را کاملاً بي حرکت نگهداشته و اطلاعات پيش زمينه اي فراواني را در اختيار داشته باشيد. در مورد مادربردها، آگاهي از اينکه بايد يک Volt Mod را چگونه و در چه نقطه اي اعمال نمائيد معمولاً مستلزم عميق ترين اطلاعات مي باشد، جزئياتي که تنها توليدکنندگان بطور کامل از آن آگاهي دارند و احتمالاً هرگز چنين اطلاعاتي را بطور عمومي منتشر نمي کنند. با اينحال، هنوز گهگاهي اينگونه اطلاعات به بيرون رخنه مي کنند.
اگر در طول 5 سال گذشته هر نوع کار اورکلاکينگ را انجام داده باشيد، مي دانيد که مادربردهاي امروزي (حتي مدل هاي سطح پايين) معمولاً با سطحي از قابليت هاي دستکاري ولتاژ در BIOS خود ارائه مي شوند. پيش از اين وضعيت، فرآيند Volt-Modding مادربردها بسيار رايج تر بود. امروزه نياز به شيوه ي مذکور بسيار کاهش يافته، اما هنوز کاملاً حذف نشده است.
اما چه زماني بايد به فکر Volt Mod نمودن مادربرد خود باشيد؟ اجازه بدهيد فرض کنيم که مادربرد شما پيش از معرفي مجموعه ي گسترده ي بهبودهاي اخير BIOS که امکان تنظيمات گسترده تر ولتاژ را فراهم مي کنند، توليد شده است. همچنين ممکن است شما تصادفاً در حال عبور از يک خيابان با يک مادربرد ايستگاه کاري قدرتمند نظير Intel WX58BP محبوب ما (يک مادربرد عالي با فضاي باز مهندسي فراوان، اما بدون گزينه هاي BIOS براي تنظيمات ولتاژ) مواجه مي شويد. در چنين مواقعي، شما مي توانيد با خريد يک پتانسيومتر ارزان از هر فروشگاه قطعات الکترونيکي و آماده سازي مولتي متر و تجهيزات لحيمکاري خود، قابليت هاي جادوئي تازه اي را به مادربرد خود اضافه نمائيد.
در فرآيند تحقق بخشيدن به اين تخيل (و جستجوي کافي براي بدست آوردن اطلاعات مورد نياز) ما متوجه شديم که مادربرد Intel WX58BP مورد نظر ما به يک پتانسيومتر 10 کيلو اهمي نياز دارد. ساير مادربردها احتمالاً به نمونه هاي 1 کيلو اهمي يا 5 کيلو اهمي نياز دارند. وظيفه ي يک پتانسيومتر (آنطور که يک مهندس الکترونيک توضيح مي دهد)، تغيير بازخورد ولتاژ در تنظيم کننده ي VSM از طريق تعويض مقسم ولتاژ با يک پتانسيومتر و سپس تغيير ولتاژ به سطح مورد نظر خودمان است. اين کار با افزايش مقاومت در پايه ي پائيني مقسم ولتاژ انجام مي شود.
براي شروع ما ولتاژ مادربرد را در وضعيت ذاتي آن اندازه گيري مي کنيم: 537/1 ولت. يکي از پايه هاي پتانسيومتر به Ground و ديگري به VSM متصل شده است. اين محل در کنار حافظه و يک انداکتور خروجي قرار گرفته است که با سيم پيچي مسي اطراف خود قابل تشخيص مي باشد. محل هاي احتمالي زيادي براي اين کار وجود دارند اما شما بدون در اختيار داشتن نقشه هاي مادربرد احتمالاً بايد زمان زيادي را براي انجام آزمون و خطا صرف نمائيد. هدف هميشه يک switching buck regulator خواهد بود، به اين معني که داراي تعدادي switching FET و هر دو نوع انداکتور ورودي و خروجي خواهد بود.
با کمک نقشه هاي مادربرد، يک ذره بين و مقداري لحيم، ما پتانسيومتر را به مادربرد متصل کرديم. با برگشتن به مولتي متر، اکنون ولتاژي معادل 650/1 ولت را در اختيار داريم که به معناي 3/7 درصد افزايش است. اين موفقيت به هيچوجه براي يک تلاش 1 دلاري ناچيز به نظر نمي رسد.
اين يک تجربه ي سرگرم کننده بود، اما اجازه بدهيد به واقعيت برگرديم. دو نوع مادربرد وجود دارند که مي توانند چنين هکهائي را بپذيرند. نوع اول، مدلهاي واقعاً ارزانقيمت هستند: مادربردهاي 50 دلاري که براي استفاده از پردازنده هاي 50 دلار در نظر گرفته شده اند. اين مدلها داراي PCB هاي 4 لايه، اتصالات مسي محدود، فاقد تنظيمات لازمه در BIOS و با آستانه ي اندک براي افزايش ولتاژ مي باشند. با افزايش ولتاژ، دما نيز بالا خواهد رفت و اين وضعيت به آساني مي تواند يک مادربرد ارزان را بسوزاند. احتمال بعدي، يک مادربرد با مهندسي مناسب است که مي تواند تنظيماتي را تحمل کند اما فاقد ابزارهاي تنظيمي Onboard مي باشد. مادربرد WX58BP ما يک مثال عالي از اين گروه است، اما در عين حال بيش از 250 دلار قيمت دارد.

بحث خنک کنندگي
 

به هر صورتي که اقدام به افزايش ولتاژها يا فرکانس ها نمائيد (خواه از طريق يک Mod سخت افزاري يا يک شيوه ي معتدل تر در BIOS)، اگر بر روي دماهاي سيستم خود تمرکز نداشته باشيد مطمئناً به همان اندازه "برشته" خواهيد شد. اگر يک دماي بالاتر از 100 درجه ي سانتيگراد را بر روي مادربرد خود اندازه گيري مي کنيد، قطعات شما بيش از حد داغ شده اند و امکان مواجه شدن با يک حلقه ي بازخورد فزاينده (escalating feedback loop) وجود دارد که بصورت بالقوه مي تواند قطعات موجود بر روي مادربرد شما رانابود سازد.
همانطور که Brian Forbes مدير مهندسي، عملکرد و توسعه ي محصول اينتل مي گويد: "اگر دما از 100 درجه ي سانتيگراد بالاتر رود، با يک پرچم قرمز بزرگ مواجه خواهيد بود. اگر در چنين شرايطي به مادربرد خود دست بزنيد يقيناً دچار سوختگي خواهيد شد و ادامه ي آن مي تواند خسارت فاجعه آميزي را براي قطعات شما به همراه داشته باشد." براي مثال، اينتل به اين دليل يک مجرا و پنکه ي خنک کننده ي ويژه را بر روي مادربرد Skulltrail(D5400XS) خود پياده سازي کرد که تراشه هاي nForce 100 بطور متوسط با دمائي مابين 100 تا 105 درجه ي سانتيگراد کار مي کنند.
مادربرد خود را به قسمت هايي نظير حافظه، پردازنده، گرافيک، مدار تغذيه ي برق و امثالهم تقسيم نموده و دائماً دماي هر بخش را اندازه گيري نمائيد. شما مي توانيد از يک دماسنج (حتي يک مدل غيرتماسي ارزانقيمت) نظير Scythe Kama Thermo Wireless براي اين منظور استفاده نمائيد. مشکل بديهي اين دماسنج ها، اين است که مستلزم باز کردن کيس هستند و اين وضعيت مي تواند مقادير خوانده شده توسط شما را (در مقايسه با شرايط واقعي) چند درجه اي کاهش دهند. شما احتمالاً مي توانيد اندازه گيري هاي دقيق تري را با پايه هايي که مستقيماً بر روي مناطق داغ قرار گرفته و سپس به يک ابزار 5/25 اينچي با يک نمايشگر LCD يا VFD در جلوي سيستم متصل شده اند، انجام دهيد. از آنجائيکه پايه هاي مذکور تخت هستند، شما مي توانيد آنها را به زير حرارت گيرها بلغزانيد، اما مراقب باشيد زيرا اين وضعيت مي تواند بر بازدهي انتقال حرارتي مابين تراشه و خمير حرارتي تأثير بگذارد. شما مي توانيد تعداد زيادي از ابزارهاي اندازه گيري با 4 پايه و قابليت هشداردهي را در بازار پيدا کنيد.

تعيين مسير
 

کليد متوقف نمودن اين حلقه ي گرمائي ناخوشايند، يک جريان هواي مناسب است. بسياري از مردم تصور مي کنند که پر کردن يک کيس با پنکه هاي متعدد به تنهائي مي تواند تمام مشکلات خنک کنندگي را برطرف سازد، اما يقيناً شيوه ي بهتري نيز براي کنترل جنون نصب پنکه وجود دارد. هدف اين است که مشکل را برطرف کنيد، نه اينکه يک هاورکرافت بسازيد. کيفيت پنکه ها بوضوح در اين مورد اهميت خواهد داشت. در اين بين، طراحي هاي مجهز به دو بلبرينگ بعنوان بهترين گزينه ها در نظر گرفته مي شوند. اما رابطه ي ميان هواي ورودي و هواي خروجي حتي از اهميت بالاتري برخوردار است.
شما به يک فشار هواي مثبت نياز داريد. در واقع مي خواهيد هواي ورودي به کامپيوترتان بيشتر از هوائي باشد که از آن خارج مي شود. اين وضعيت باعث مي شود که سريع تر از شر هواي گرم خلاص شويد. به CFM پنکه هاي خود توجه داشته باشيد. شما مي خواهيد هواي ورودي توسط پنکه هاي جلوئي کيس بيشتر از هواي خروجي توسط پنکه هاي پشتي آن باشد. اکثر فروشندگان، مشخصات CFM پنکه هاي خود را ذکر مي کنند و فهميدن اين موضوع که جريان هواي شما مثبت است يا منفي تنها به مقداري محاسبه ي رياضي احتياج خواهد داشت. شيوه ي مورد علاقه ي ما براي ارزيابي جريان کلي، استفاده از کبريت است. يک دريچه ي فاقد پنکه را در بالا يا پائين کيس خود پيدا کرده و يک کبريت را در مقابل آن روشن کنيد. توجه داشته باشيد که دود به داخل کيس مکيده شده و يا از آن دور مي شود. در صورت نياز، مي توانيد پنکه هاي خود را براي دستيابي به نتيجه ي مطلوب تنظيم نمائيد.
يکي از آسانترين شيوه ها براي رساندن هواي بيشتر به پردازنده، برگرداندن پنکه ها است. به اين ترتيب شما هوا را به داخل کيس هدايت مي کنيد. جريان هوائي که بطور معمول از قسمت جلو و پائين کيس وارد مي شود، از درايوهاي ديسک سخت، حافظه و کارت گرافيکي عبور مي کند. زمانيکه اين هوا به CPU مي رسد، بين 5 تا 10 درجه گرم تر شده است. پردازنده ي شما براي کار در اين محيط طراحي شده است، اما اگر مي خواهيد بهره برداري بيشتري از آن داشته باشيد، بايد هواي خنکي را به پردازنده ي خود برسانيد. به جاي تکيه بر هواي ورودي از جلوي کيس، هوا را از پشت کيس وارد نمائيد. به اين ترتيب، 10 درجه در دماي هوائي که به پردازنده ي شما مي رسد تغيير ايجاد مي شود.
به علاوه شما مي توانيد به اضافه کردن تعدادي مجرا فکر کنيد. يک مجزاي پنکه ي 120 ميليمتري استاندارد، بسيار ارزان است، اما احتمالاً خودتان نيز مي توانيد با استفاده از مقداري مقوا و نوار چسب يک مجراي انتقال هواي ابتدائي را بسازيد. هدف اين است که هوا را به جائي که مي خواهيد برود، هدايت نمائيد. ممکن است تصميم بگيريد که هواي داغ را مستقيماً از حرارت گيرها به دريچه هاي خروجي هدايت نمائيد تا گرما شانس گردش در داخل کيس را پيدا نکند. شما همچنين مي توانيد مجراهائي را در پشت پنکه هاي ورودي تعبيه کرده و هواي خنک را به قسمت هايي هدايت نمائيد که بيش از همه به آن نياز دارند (مثلاً ماژولهاي حافظه و يا پنکه ي CPU).
صرفاً در نظر داشته باشيد که مجراها مي توانند حرکت جريان هوا را در داخل کيس شما تغيير داده و در حين برطرف نمودن يک مشکل، مشکل ديگري را ايجاد کنند. اگر تصميم به نصب مجراها گرفته ايد، مطمئن شويد که فشار و دماي بخش هاي مختلف سيستم خود را براي اطمينان از صحت همه چيز اندازه گيري مي کنيد.
اگر به تهويه ي بيشتري نياز داريد و نمي توانيد هزينه ي يک کيس جديد را براي تعويض «تله ي حرارتي مهر و موم شده» ي خود بپردازيد، مي توانيد حفره هائي را در قسمت بالائي کيس فعلي ايجاد نمائيد. يکي از مهندسيني که از اين روش استفاده کرده است، آن را «زشت اما کارآمد» مي داند.
هميشه به ياد داشته باشيد: هر چه هواي بيشتري را جابجا کنيد، بايد تلاش بيشتري را براي اجتناب از انباشته شدن گرد و غبار در داخل کيس خود انجام دهيد. شما مي توانيد دريچه هاي کيس خود را به فيلتر مجهز نمائيد. در فواصل زماني معيني، داخل سيستم خود را با يک قوطي هواي فشرده تميز کنيد. از آنجائيکه کابل ها غالباً تمايل به انباشته کردن گرد و غبار دارند، در مورد مديريت کابل هاي خود دقت بيشتري داشته باشيد. مواردي که قابل بسته بندي هستند را ببنديد و آنها را در زير سيني مادربرد قرار دهيد. اين کار به حفظ جريان هواي روان در سراسر مادربرد نيز کمک خواهد کرد. البته بايد مطمئن شويد که کابل ها را از نواحي زير پردازنده که مي توانند بسيار داغ شوند دور نگهداشته ايد؛ خصوصاً اگر سيستم از يک صفحه ي پشتي حرارت گير استفاده مي کند. شما هرگز نمي توانيد به اندازه ي کافي از پوشش هاي مارپيچي، گيره ها و يا بندهاي کابل در داخل سيستم خود استفاده نمائيد.

حرارت گيرها
 

تعداد اندکي از ارتقاء هاي سخت افزاري مي توانند همان تأثير عملکردي و زيبائي فيزيکي يک حرارت گير (Heatsink) جديد را داشته باشند. عملاً هر يک از خنک کننده هاي ممتاز CPU امروزي با يک بهبود چشمگير نسبت به يک HSF (heatsink fan) پيش فرض همراه است. در دنياي مشتاقان سخت افزاري، خنک کنندگي مبتني بر مايع هنوز بعنوان يک استاندارد براي خنک کنندگي جدي در نظر گرفته مي شود، اما اين روش نسبتاً گرانقيمت و وقتگير است. وقتي شما با محدوديت بودجه مواجه باشيد، بدست آوردن 80 درصد مزايا با 20 درصد قيمت مي تواند کاملاً توجيه پذير باشد. Friga مي گويد: "شما مطمئناً به خنک کنندگي با مايع نياز نخواهيد داشت، خصوصاً با معرفي حرارت گيرهايي که از مکانيزم لوله ي حرارتي استفاده مي کنند. خنک کنندگي با هوا امروزه به دماهاي نسبتاً پائيني دست يافته است که به نتايج کيت هاي مايع سطح پائين يا متوسط بسيار نزديک هستند."
کدام خنک کننده ي CPU يا GPU را بايد انتخاب کنيد؟ فضا و محدوديت هاي فيزيکي کيس شما و همچنين قطعات نزديک به اين مؤلفه ها مي توانند در اين مورد تعيين کننده باشند، اما HSF هاي سطح بالا، قابليت هاي تحسين برانگيزي را در اختيار شما مي گذارند. اگر واقعاً به قيمت دقيق اهميت مي دهيد، مزاياي اضافي پره هائي که از مس (يک رساناي گرمائي بهتر) ساخته شده اند در مقايسه با پره هاي آلومينيومي ارزش پرداخت هزينه ي بيشتر را نخواهد داشت. بهتر است بيشتر به يک توازن مناسب مابين CFM و نويز حرارت گير خود توجه داشته باشيد.
چند استثناء جالب در قاعده ي مبتني بر بودجه ي ما براي رد خنک کنندگي با مايع وجود دارند. Asetek LCLC CPU cooler نمونه ي مورد علاقه ي ما به حساب مي آيد. اين محصول يک سيستم خنک کننده با مايع فشرده و از پيش مهر و موم شده است که پمپ و بلوک مايع را با يک مقر نصب شونده بر روي CPU (که از اکثر HSFهاي سطح بالا کوچکتر است) ترکيب مي نمايد. دو لوله ي لاستيکي به يک رادياتور 120 ميليمتري هدايت مي شوند که بر روي ديواره ي کيس نصب مي گردد.
شما مي توانيد يک پردازنده ي 2/66 گيگاهرتزي Core i7-920 را با يک خنک کننده ي پيش فرض مورد استفاده قرار دهيد، اما نمي توانيد هيچ تلاشي را در زمينه ي اورکلاکينگ بر روي آن اجرا نمائيد. با Asetek LCLC ما مي توانيم به مرز 4 گيگاهرتز نزديک شويم.
پياده سازي 120ميليمتري براي زنجيرسازي CPU و GPU در حلقه ي خنک کنندگي کافي نخواهد بود، اما يک چيدمان از رادياتور و دو پنکه ي 120 ميليمتري براي اين منظور کافي است. نکته در اينجا، يافتن کيسي است که بتواند دو پنکه ي 120 ميليمتري را بصورت پهلو به پهلو بر روي خود جاي دهد. Cooler Master ATCS 840 يک مثال خوب از اين نوع کيس ها است.
اکثر خنک کننده ها با يک بسته ي کوچک از روغن حرارتي ارائه مي شوند. اين محصولات بيشتر به بسته هاي سسي که در اغذيه فروشي ها به شما داده مي شود شباهت دارند. ممکن است سس مذکور از مارک مورد علاقه ي شما نباشد، اما احتمالاً به اندازه ي کافي براي بهبود مزه ي ساندويچ و سيب زميني هاي سرخ کرده ي شما خوب است. اما به هر حال اگر مي خواهيد به بهترين نتيجه ي ممکن از هزينه ي پرداختي خود برسيد، به دنبال يک مارک معتبر باشيد. شما مي توانيد به تهيه ي يک لوله از خمير حرارتي Arctic Cooling MX-2 يا OCZ Freeze فکر کنيد. با وجود آنکه شما بيشترين مزيت را از جايگزين نمودن TIM پيش فرض حرارت گير پردازنده ي خود بدست خواهيد آورد، اما اين يک واقعيت است که تقريباً هر قطعه ي اصلي با يک حرارت گير نيز مي تواند از روغن هاي حرارتي با کيفيت بالا بهره گيري نمايد.
همان توجهي که در مورد "حرارت گيري" خنک کننده ي پردازنده تان صرف مي کنيد، مي تواند در مورد چيپ ست، GPU و مدار تغذيه ي MOSFET و هر فروشنده ي حرارتي ديگري که بتوانيد نام ببريد احتمالاً خط کاملي از حرارت گيرها را براي هر چيزي که در PC شما نصب مي شود و ممکن است از دماي بدن گرمتر باشد، ارائه مي کنند. در نظر داشته باشيد که يک خنک کننده ي GPU مي تواند به اورکلاکينگ کارت گرافيکي شما کمک کند، خصوصاً اگر با يک خنک کننده ي پيش فرض بر روي يک کارت معمولي سر و کار داشته باشيد. البته کارت هاي سطح بالائي نظير محصولات Zotac, Evga, BFG, Asus و نظاير آنها معمولاً از قبل بصورت اورکلاک شده و مجهز به مکانيزم هاي خنک کنندگي ارتقاء يافته ارائه مي شوند. به همين ترتيب، شما مي توانيد خنک کنندگي پل شمالي مادربرد خود را براي شروع افزايش فرکانس هاي سيستم ارتقاء دهيد.
در نهايت، به نقطه اي خواهيد رسيد که مزاياي بدست آمده از هزينه هائي که صرف مي کنيد رو به کاهش مي گذارد. آيا وقتي جريان هواي مناسبي را در کيس خود داريد واقعاً به يک خنک کننده ي ديسک سخت نياز خواهيد داشت؟ احتمالاً نه. در مورد MOSFET ها چطور؟
در اکثر موارد، MOSFET ها تلاش هاي اورکلاکينگ شما را محدود نخواهيد کرد. خنک نمودن آنها الزاماً فضاي آزاد بيشتري را در اختيار شما نمي گذارد (البته در اکثر مواقع). بلوک هاي خنک کننده ي MOSFET معمولاً بين 50 تا 100 دلار قيمت دارند. شرکت هايي نظير اينتل از قبل طراحي MOSFET هاي خود را ارتقاء داده اند تا بتوانند اندکي فشار کاري بيشتر از طرف اورکلاکينگ را تحمل نمايند.
امروزه تقريباً هر ماژول حافظه اي که براي بازار عملکرد بالا در نظر گرفته شده است، با يک حرارت گير مجتمع ارائه مي گردد. شما مي توانيد زياده روي کرده و گزينه اي مانند OCZ Flex EX را انتخاب کنيد که براي خنک کنندگي با مايع آمادگي دارد، اما احتمالاً اين يک تصميم افراطي خواهد بود. در عين حال، تلاش براي ارتقاء يک حرارت گير نصب شده توسط کارخانه با يک نمونه ي Aftermarket احتمالاً با مزاياي اندکي براي شما همراه خواهد بود. با اين فرض که شما براي خريد يک حافظه با قابليت اورکلاکينگ مناسب هزينه ي بيشتري پرداخته ايد، مي توانيد حداکثر بهره گيري را با يک پنکه ي اتصال مستقيم نظير OCZ XTC داشته باشيد.
Michael Schuette معاون توسعه ي فناوري OCZ مي گويد: "امروزه حافظه تقريباً با همان دماي 10 سال پيش کار مي کند. در آن زمان، با يک کيس باز و يک کيسي که از تهويه ي مناسب برخوردار بود دماي ماژولها به 60 تا 65 درجه ي سانتيگراد و تحت فشار کاري به حدود 80 درجه ي سانتيگراد مي رسيد که براي حافظه هاي سريع امروزي چندان غيرقابل توجيه نيست. شما با حافظه هاي DDR3 سريع مي توانيد از اين سطح نيز عبور کنيد. اما وقتي شما 4 يا 6 ماژول را در کنار يکديگر قرار داده و تمام اسلات هاي مادربرد خود را پر مي کنيد، فاصله ي مابين آنها کاهش يافته و باعث ايستايي جريان هوا مي گردد. اگر يک پنکه در کيس خود داريد که هوا را به ميان اين اسلات ها مي دمد، مي توانيد دما را به نزديک 25 تا 30 درجه کاهش دهيد (اجازه بدهيد بگوئيم پنج درجه بالاتر از دماي کيس). اين يک تفاوت بسيار بسيار چشمگير است. به اين ترتيب شما با يک پنکه ي اختصاصي مي توانيد دماي حافظه هاي پر سرعت امروزي را تحت فشار کاري به 40 تا 60 درجه ي سانتيگراد برسانيد."

نتيجه گيري
 

البته موارد ديگري نيز در سيستم شما وجود دارند که مي توانند بهبود يابند. درايورهاي ديسک سخت در ميان اهداف متداول قرار دارند. اکثر کاربران حرفه اي حداقل با اصول پايه اي نگهداري صحيح از ديسک و اين واقعيت که نزديک شدن به انتهاي ظرفيت ذخيره سازي مي تواند تأثير منفي چشمگيري بر عملکرد يک ديسک داشته باشد (درست همانطور که تفرق زدائي تأثير مثبتي بر عملکرد ديسک دارد) آشنا هستند. نکته ي ناشناخته تر، يوتيليتي خط فرمان Hdparm است که مي تواند تنظيمات داخلي درايو ديسک سخت را تغيير دهد. بعنوان مثال، در مورد بسياري از درايوهاي ديسک سخت شما مي توانيد زمان هاي قرائت ديسک بافرگذاري شده را با استفاده از انتقال هاي 32 بيتي DMA با حالت هاي چند سکتوري که توسط يک فرمان معين Hdparm راه اندازي مي شوند، شتابدهي نمائيد. مطمئن شويد که راهنماي Hdparm را بطور کامل مطالعه کرده ايد زيرا با وجود آنکه بعضي از فرامين مي توانند به عملکرد ديسک شما کمک کنند، اما تعدادي از آنها نيز مي توانند داده هايتان را نابود سازند. توجه داشته باشيد که بعضي از درايوها مي توانند زمانهاي جستجوي خود را نيز تنظيم کنند. شتابدهي زمان جستجو باعث بهبود عملکرد درايو خواهد شد اما در عين حال صداي آن را نيز افزايش خواهد داد.
وضعيت منبع تغذيه چگونه است؟ با وجود آنکه بعضي از PSU ها داراي ريل هاي ولتاژ قابل تنظيم هستند، واقعاً هيچ شيوه ي آساني براي تنظيم يک نمونه از اين واحدها وجود ندارد. البته شما مي توانيد يک منبع تغذيه را تعويض نمائيد. اما نبايد تصور کنيد که بزرگ ترين و وحشي ترين هيولاي SLI مي تواند پاسخي براي رؤياهاي شما باشد. شما به کيفيت براي عملکرد واقعي نياز داريد و در عين حال بايد مراقب سرمايه ي خود نيز باشيد.
Michael Schuette در اين مورد مي گويد: "به من نخنديد ولي اکثر سيستم هاي من از منابع تغذيه ي 520 واتي استفاده مي کنند. من هيچ مشکلي با نصب کارت هاي گرافيکي 4890 با دو يا سه درايو ديسک سخت و يک پردازنده ي Core i7-965 ندارم. اما مشکل اين است که من از محدوده ي بالائي توان اين منابع تغذيه استفاده مي کنم و اين بدان معني است که بازدهي من نيز کاهش خواهد يافت. من کاربراني را ديده ام که از منابع تغذيه ي 1000 تا 1500 واتي استفاده مي کنند و واقعيت اين است که معتقدم شايد بهتر باشد آنها بجاي انتخاب يک منبع تغذيه ي 1000 واتي که با 20 تا 30 بار کار مي کند، يک مدل متعادل تر با کيفيت بالا را خريداري نمايند. در اين حالت شما تقريباً از 70 درصد بازدهي بهره مند مي شويد و خروجي هاي برق منبع تغذيه نيز نامناسب خواهند بود. وقتي بودجه ي محدودي در اختيار داريد، بهتر است به سراغ يک منبع تغذيه با کيفيت بالا رفته و مصرف برق کلي خود را اندکي کاهش دهيد."
منبع:ماهنامه ي کامپيوتري بزرگراه رايانه، شماره ي 134



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.