حساسيت نسبت به سلاحهاي شيميايي

با چنان اشتياق و شوري از سخن گفتن درباره مصدومين شيميايي و دردهاي آنان استقبال مي كند كه مي پنداري خود يكي از آنان است. اما ايراني مي داند كه همدلي و رأفت، بالاترين وجه مشترك انسانهاست و براي اينكه بداني خواهر و برادر هموطن تو و نيز تمامي انسانهاي عالم در چه آتشي مي سوزند، لزوما خود نبايد در آتشي همسان سوخته
سه‌شنبه، 7 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حساسيت نسبت به سلاحهاي شيميايي

حساسيت نسبت به سلاحهاي شيميايي
حساسيت نسبت به سلاحهاي شيميايي


 





 
گفتگو با مهدي فعال، معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگي استان آذربايجان غربي

درآمد
 

با چنان اشتياق و شوري از سخن گفتن درباره مصدومين شيميايي و دردهاي آنان استقبال مي كند كه مي پنداري خود يكي از آنان است. اما ايراني مي داند كه همدلي و رأفت، بالاترين وجه مشترك انسانهاست و براي اينكه بداني خواهر و برادر هموطن تو و نيز تمامي انسانهاي عالم در چه آتشي مي سوزند، لزوما خود نبايد در آتشي همسان سوخته باشي. كافي است سوختن شعله وار را بشناسي تا سخن آن مادر دردمند و آن پدر مقاوم و آن نونهالي بيگناه را دريابي. شناساندن ابعاد اين فاجعه و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت، دغدغه اوست و تمام توش و توان خود را صرف آن مي كند.

ابتدا از خود گذشته، تحصيلات و خانواده تان بگوييد.
 

من در سال 1347 در شهرستان اروميه، در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشودم. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در همان شهر گذراندم و پس از اخذ ديپلم در رشته مديريت دولتي به تحصيل ادامه دادم. خدمت سربازي را در كميته انقلاب اسلامي گذراندم و سپس توسط برادر شهيدم، سرتيپ حاج رحيم فعال كه در سانحه هوايي قزوين به همراه استاندار آنجا به شهادت رسيد، به خيل خدمتگزاران بنياد شهيد پيوستم.

در چه سالي و چه عنواني؟
 

در سال 68‌، ابتدا وظايف گوناگوني را به عهده داشتم كه عمدتا در بخشهاي فرهنگي بود و آخرين بار مسئوليت اداره بنياد شهيد و امور ايثارگران اروميه را به عهده داشتم و سه سال هم هست كه معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگي استان هستم.

با مقوله سردشت و قربانيان آنجا چگونه آشنا شديد؟
 

شهرستان سردشت يكي از شهرهاي مرزي و سوق الجيشي آذربايجان غربي است. اين شهر هم مرز با كشور عراق است و در طول هشت سال دفاع مقدس، به كرات مورد تهاجم رژيم عراق قرار گرفت و بمباران شد، اما نقض آشكار قوانين جنگ و اوج سبعيت رژيم عراق در بمباران شيميايي سال 66 متجلي شد. من آن زمان در كميته انقلاب اسلامي پاسدار بودم. ابعاد و عمق اين فاجعه تا آن روز در نوع خود در جهان نظير نداشت. سردشت بر خلاف تصور عامه كه گمان مي كنند حلبچه نخستين شهري بود كه مورد بمباران شيميايي قرار گرفته، قبل از آن قرباني اين سلاح هولناك شد و تاكنون هم عوارض مهلكي را چه از لحاظ ابعاد انساني و چه در بعد محيط زيست تحمل مي كند. همين قدر بگويم كه تا امروز بيش از هزار تن از مردم كرد مسلمان، در اثر اين بمباران، جان باخته و يا در وضعيتي نزديك به موت قرار دارند.

به هنگام بمباران كجا بوديد و چه كرديد؟
 

عرض كردم كه در كميته انقلاب اسلامي اروميه بودم. فاصله اروميه تا سردشت چهار ساعت است. حضور فيزيكي در آنجا نداشتيم، اما جزئيات حادثه را با دقت به ما گزارش مي كردند و مي دانستيم كه چنين اتفاق بي سابقه اي پيش آمده و تعداد بي شماري از هموطنان ما شهيد شده و ديگران هم به طرز فجيعي مجروح شده اند.

نخستين بار پس از اين حادثه، چه زماني به سردشت رفتيد و چه ديديد؟
 

سه سال بعد به من مأموريت دادند كه بروم و وضعيت آنجا را بررسي كنم. آثار اين فاجعه به شكل مردم مصدوم و جانباز شيميايي كاملا مشهود بود. همين طور شهداي گرانقدر اين فاجعه كه هر روز هم بر تعداد آنها افزوده مي شد. من براي بررسي وضعيت بهداشتي و درماني آنها رفته بودم.

آيا در تماس با مصدومين و حادثه ديدگان هستيد ؟ وضعيت آنها چگونه است ؟
 

اجازه بدهيد در اين زمينه مسئولين بخش بهداشت و به ويژه كساني كه در نهاد مردمي انجمن حمايت از مصدومين شيميايي سردشت فعاليت مي كنند، توضيح بدهند. بنده سعي مي كنم بيشتر درباره مسائلي كه در حيطه وظايف من مربوط مي شود، توضيح بدهم.

بفرماييد.
 

ما در سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي قرار داريم و نيز بيستمين سالگرد فاجعه سردشت را برگزار مي كنيم. هدف بنياد شهيد و امور ايثارگران اين است كه اين مراسم بهتر از سنوات گذشته و به شكل جامع تر، فراگير تر و منسجم تر برگزار شود تا از اين طريق به تجليل از فرهنگ ايثار و شهادت بپردازيم و ياد و نام شهداي سردشت را گرامي بداريم و ابعاد اين فاجعه را به ويژه در سطح بين المللي مطرح كنيم تا از اين طريق حقانيت ملت مظلوم ايران را به اثبات برسانيم.

آيا مراسم فقط در سردشت برگزار مي شود.
 

خير، مراسمي هم در مركز استان و نيز در تهران برگزار مي شود.

اهداف اين مراسم كدامند؟
 

هدف اصلي و نخستين اين مراسم، تجليل از ايثارگران به ترويج فرهنگ شهادت وايثار است. اهداف بعدي تذكر به سازمانهاي بين المللي در تحديد و عدم كاربرد سلاحهاي شيميايي، تبيين آثار سوء و فاجعه بار به كارگيري اين سلاحها بر انسانها محيط زيست و...

تبيين اين فاجعه در ابعاد بين المللي، هم ضروري است و هم تا حدي دير شده است، اما در گفت و گوهايي كه با ايثارگران صورت مي گيرند، آنها بيش از هر جنبه ديگري، در عوارض رواني ناشي از اين فجايع كه دامنگير خود و خانواده هايشان شده است، تكيه مي كنند. در اين زمينه براي آنها چه كرده ايد؟
 

اتفاقا يكي از مواردي كه به شدت بر آن تأكيد داريم، بحث روانشناسي اجتماعي اين افراد است. مسائل در جانبازان شيميايي، خانواده هاي آنها و نيز خانواده هاي معزز شهدا را بايد از ابعاد مختلف مورد پژوهش قرار داد. خوشبختانه در سال جاري در حوزه معاونت پژوهشي تحقيقات خوبي در حال انجام است.

در 20 سال گذشته چطور؟
 

بخشي از اين تحقيقات در سايتهاي اينترنتي مرتبط با فاجعه سردشت آمده است.

من مراجعه كردم، تحقيقات چندان ارزشمندي نبودند. بيشتر جنبه كلي داشتند.
 

البته بايد در اين زمينه سرمايه گذاري هاي خوبي صورت بگيرند تا تحقيقات دقيق تر و جامع تري داشته باشيم، اما معاونت پژوهشي در حد توان و امكانات خود، تلاش كرده است و مي كند.

فرض را بر اين مي گذاريم كه در يك وضعيت مطلوب، پژوهشهاي دقيقي هم صورت مي گيرند و راهكارهاي جدي و كارآمدي هم ارائه مي شوند. در مرحله اجرا، چه تدابيري انديشيده شده است ؟
 

براي اجراي طرحهاي پژوهشي، در بنياد شهيد و امور ايثارگران، بالاخص حوزه تحقيقات و مطالعات، رويكردهاي جدي در اعمال اين پژوهشها در سطوح تصميم گيري و اجراي تدابير كاري و تنظيم برنامه ها و صدور فرامين به بخشهاي مختلف وجود دارد. ايجاد زير ساختها در سردشت و ارتقاي روند ارتباطي و رفع مشكلاتي كه در طي اين پژوهشها مشخص مي شوند، از جمله راهبردهاي اين بخش است.

آيا شما با خانواده هاي مصدومين شيميايي سردشت در ارتباط هستيد؟
 

ارتباط ما با آنها غالبا در چهارچوب وظايف تعريف شده معاونت پژوهشي و فرهنگي بنياد است. ما بيشتر در زمينه هاي فرهنگي و گردآوري آثار، عكسها و ساير مواردي كه از شهداي عزيز باقي مانده و نيز انجام فعاليتهاي فرهنگي در جهت حفظ اين آثار، معرفي آنها به جامعه و امثالهم فعاليت مي كنيم.

جنگ به خودي خود، تخريبهاي فرهنگي را در سطوح مختلف موجب مي گردد. فاجعه بمباران سردشت، به دليل منحصر به فرد بودنش، قطعا نتايج و عواقب تخريبي زيادي در زمينه فرهنگ داشته است. در اين زمينه چه پژوهشهايي انجام شده و چه تدابيري به كار گرفته شده اند؟
 

مي دانيد كه سردشت اولين شهر قرباني بمباران شيميايي در دنياست. شهرهاي ديگري چون اشنويه،كرمانشاه، مريوان، گيلانغرب، شلمچه، آبادان و بسياري ديگر هم در پي اين شهر بمباران شيميايي شدند. سردشت هميشه زير بمباران بود.

چرا ؟
 

هواپيماهاي رژيم عراق هنگامي كه مي خواستند اهداف تعيين شده اي چون پادگانهاي شهرهاي مختلف را بمباران كنند و موفق نمي شدند، هنگام بازگشت به عراق، چون بايد بمبهاي خود را تخليه مي كردند، در آخرين نقطه مرزي، سردشت و پيرانشهر را مورد اصابت قرار مي دادند.

آيا تنها علت بمباران سردشت همين است ؟
 

شايد وفاداري كرد مسلمان ايراني به تماميت ارضي يكي از انسجام را خدشه دار كند.. استكبار جهاني با هدف شكست انقلاب اسلامي، تمام امكانات مورد نياز رژيم بعث را در اختيارش مي گذاشت و صدام با بهره گيري از پشتوانه استكبار، همه قوانين و مقررات بين المللي را زير پا مي گذاشت. مردم سردشت به رغم تمام فشارها و بمبارانها هرگز شهر را ترك نكردند و ماندند و در كنار رزمندگان جنگيدندو همه فشارها و تضييقات را تحمل كردند.

عمق فاجعه از نظر تعداد شهدا و مجروحين چقدر است ؟
 

در همان روز اول آمار شهدا 117 نفر بود و به تدريج در اثر عفونتهاي پوستي و تنفسي و عوارض ناشي از بمباران، شهيد شدندكه در حال حاضر به حدود 333 تن رسيده اند. تعداد مجروحين، آنهايي كه در بنياد پرونده دارند، حدود 1000 تن به بالا هستند و بقيه هم پرونده ندارند.

آيا مردم سردشت در مورد بمباران شيميايي آموزش ديده بودند؟
 

كسي تصور نمي كرد سبعيت رژيم صدام تا اين حد باشد كه مردم بي دفاع و غير نظامي يك شهر را مورد تهاجم قرار دهد.

نسل سوم انقلاب در حالي كه در سنيني هستند كه قاعدتا بايد بالاترين سطح همدلي را با افراد دردمند داشته باشند، در عين حال آشنايي چنداني با تاريخ معاصر خود و به ويژه نقش شهدا و جانبازان ندارند. آيا براي آشنايي نوجوانان و جوانان با دردها و آلام مردم سردشت، برنامه ريزي شده ؟ تا به حال چه اقداماتي صورت گرفته اند؟
 

حقيقتا اين كار برنامه ريزي دقيق و گسترده اي مي خواهد. يكي از طرق آن برگزاري همين مراسم و كنگره هاست.

ناچارم با شرمندگي با شما مخالفت كنم. برد اين مراسم، اندك و در محدوده كساني است كه در آن شركت مي كنند. منظور من آشنايي حضوري و رودر روي مردم در سطوح مختلف سني، به خصوص نسل سوم، با همسن و سالان سردشتي خود است. اولا اين نسل در كنگره حضور ندارد و گيريم كه حضور داشته باشد، با شنيدن سخنراني يا خواندن بروشور،نمي تواند واقعيتها را آن گونه كه با حضور در ميان مردم دردمند درك مي كند، بفهمد.
 

ما نبايد به سالگردها بسنده كنيم، بلكه بايد در تمام سال برنامه هاي ويژه اي را به طور مستمر و عميق داشته باشيم. در اين سالگردها بايد عرصه هاي مختلف را بكاويم و براي سطوح گوناگون، پيام داشته باشيم. يكي از مواردي كه ما خوشبختانه توانستيم براي اين كنگره پيشنهاد كنيم اين است كه با توجه به تعداد زياد دانش آموزان سراسر كشور، در متون درسي آنها مسئله بمباران شيميايي از ابعاد مختلف مطرح و در ابعاد ملي و فراملي مطرح شود تا حساسيت لازمه در آنها به وجود بيايد، چون آينده به دست آنهاست و اين مسئله بايد براي آنها تبيين شود. خوشبختانه اين كار را در سطح دانشجويي هم انجام داديم. بنياد شاهد مركز، تهيه فيلم داستاني ضيافت شوكران است و در ادامه همان، فيلمي از آن فيلم دو ساعته در حد يك ربع استخراج شده تا براي دانش آموزان و دانشجويان به نمايش درآيد. به نظر مي رسد كه ما در مقطع دانش آموزي و دانشجويي بايد، به اين گونه فعاليتها روي بياوريم. در سطح عمومي مردم هم بايد از هنرهاي تصويري و نمايشي استفاده كرد.

چرا به شيوه كشورهايي چون ژاپن و با كشورهاي غربي در قبال بازماندگان جنگ و مصدومين، تقسيم مسئوليت نمي شود و دانش آموزان و دانشجويان در چهارچوب اردوهاي خدماتي، به شكلي مستقيم وارد عمل و اقدام نمي شوند؟ فكر نمي كنيد به اين شكل كارهاي بنيادي تري صورت

مي گيرند و نتايجي بهتر به دست مي آيند ؟ آيا موزه آبرومند و تأثيرگذاري داريد كه دانش آموزان را براي بازديد از آثار شهداي شيميايي ببريد؟
 

بنياد حفظ آثار موزه اي قديمي را شروع كرده كه البته حوزه ما هم آثار را گردآوري كرده كه به آنها كمك خواهيم كرد. البته شيوه هايي را كه شما مطرح مي كنيد بايد فرهنگ سازي شود و اين فرهنگ سازي هم بايد توسط نخبگان صورت بگيرد. با درگير كردن منطقي و برنامه ريزي شده نسل جوان خود، مي توانيم به ارتقاي روحيه همدلي،همكاري، عشق به هموطن و ميهن و بسياري از خصائل انساني كمك كنيم و در عين حال چون خود مردم براي رفع آلام خود بسيج مي شوند، خيلي زودتر به نتيجه برسيم.

چه عواملي سبب مي شوند كه مردم به شيوه دوران جنگ، اجراي امور را به دست نمي گيرند و دائما بايد منتظر باشيم كه مسئولان، آستين بالا بزنند؟
 

عرض كردم كه بايد خبررساني و فرهنگ سازي مستمر و عميقي صورت بگيرد. شما اشاره كرديد به ژاپن و اينكه هنوز نسل جوان به شكل كاربردي درگير مسئله اي است كه دست كم سه چهار نسل از آن مي گذرد. ما در ستاد برنامه ريزي و فراخوان امسال براي برگزاري يادمان سردشت مطرح كرديم كه براي اين فرهنگ سازيها، دست كم يكي از كوچه پس كوچه هاي منتهي به سفارتخانه هايي را كه در تجهيز صدام به سلاح شيميايي نقش كليدي داشتند، به نام سردشت نامگذاري كنيم. از ژاپن به سردشت آمدند و هنگامي كه به كشورشان برگشتند. نام يكي از خيابانهايشان را سردشت گذاشتند. ما در تهران، يا شهرهاي ديگر حتي همين كار را هم نكرديم. اين حداقل كار براي آشناسازي مردم با اين فاجعه است.

اشاره كرديد به سفارتخانه هاي درگير با تجهيز رژيم بعث به سلاحهاي شيميايي. آيا به هنگام پذيرش مصدومين شيميايي توسط اين كشورها، پژوهش و مطالعات خاصي هم روي آنها انجام مي شد؟
 

به هر حال مصدومين شيميايي اعزامي، موارد پزشكي ويژه اي بودند و طبيعتا آنها اين فرصت را از دست نمي دادند، اما انصاف هم نيست كه بگوييم كادر پزشكي آن كشورها صرفا به اين دليل بيماران را پذيرش مي كردند. آنها معمولا خدمات پزشكي بسيار بالايي را ارائه مي دادند و اين احتمال هم هست كه در اين رهگذر، از مصدومين به عنوان موارد پزشكي نادر هم بهره برده و مطالعاتي را روي آنها انجام داده باشند.

بسياري از مصدوميني كه با آنها گفتگو كرده ايم،در حد همين در دل يك ساعته هم قانع بودند. سئوال من اين است. كه چرا نهادهاي مردمي و NGO هايي براي رسيدگي به آلام مصدومين ايجاد نمي شوند، چون هميشه ثابت شده ما فقط هنگامي پيروز ميدان بوده ايم كه مردم وارد عرصه شده اند.
 

طبيعتا قشر جوان ما هنوز حساسيت بالايي دارد و اين مصدومين و خانواده هاي آنها دست كم به همدلي نياز دارند. خوشبختانه در اينجا NGO فعالي به نام انجمن حمايت از مصدومين شيميايي داريم كه بسيار موثر است و حتي چند سال قبل توانست پرونده شكايت از يك تاجر فروشنده تجهيزات شيميايي به عراق را در دادگاه لاهه پيگيري و او را محكوم كنند. در بسياري از زمينه هاي ديگر هم بسيار موفق بوده اند. بديهي است كه نهادهاي مردمي به دليل آشنايي با شرايط محيط و فرهنگ آنجا و همزباني و همخواني با يكديگر، خيلي پرشتاب تر و مؤثرتر عمل خواهند كرد.

آيا برنامه هايي براي پوششهاي خبري گسترده براي اين سالگرد انجام شده اند؟
 

ما شبكه هاي مختلف راديويي و تلويزيوني منطقه را هماهنگ كرده ايم و بنياد شهيد مركز هم در اين بخش تلاش زيادي كرده است تا شبكه هاي ملي و هم شبكه هاي فرامرزي به شكل فعال شركت كنند. مراسم ويژه اي از روز 6 تير در سردشت آغاز مي شود و سه روز ادامه خواهد داشت. در روز ششم مراسمي با حضور مسئولين، در سالن مجتمع فرهنگي و هنري سردشت برگزار مي شود و در حاشيه آن، نمايشگاه عكس هم وجود دارد. در اين مراسم سخنراني، نمايش و اجراي سرود خواهيم داشت. سعي ما اين است كه يكي از مقامات كشوري به خصوص مقامات قضايي سخنراني داشته باشند. كليپهايي تهيه كرده ايم كه در اختيار شبكه هاي استاني قرار داده ايم و پخش شبكه هاي كشوري را هم بنياد شهيد مركز تلاش مي کند. ما در استان خوشبختانه برنامه اي تلويزيوني را به نام راه شهادت تهيه كرده ايم كه در اين ايام به شهداي سردشت اختصاص دارد. در اين برنامه ها مصاحبه با خانواده هاي شهدا صورت مي گيرد. بخش راديويي را هم فعال كرده ايم. در روز ششم سخنرانيهاي علمي در اين زمينه صورت خواهند گرفت.

آيا با آموزش و پروش منطقه در جهت انجام پژوهشهاي ميداني توسط حداقل دانش آموزان دبيرستاني برنامه ريزي هايي انجام شده است؟
 

پارسال فراخواني داشتيم تحت عنوان «نامه اي به شهيد» باور كنيد بيش از دو هزار نامه به دست ما رسيد كه به اعتقاد ما، شروع خوبي است و مي توان از اين نقطه پژوهشهاي علمي، فرهنگي، رواني، اجتماعي بسيار بكري را انجام داد.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 20




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.