تصويرگران ايثار
دکتر عباس خامه یار
به راستي نقش تصويرگران، در ماندگاري حماسه ها و رويدادهاي تاريخي ملتها از چه مرتبتي برخوردار است؟
بي ترديد بخش قابل توجهي از حافظه تاريخي بشر امروز، مرهون تلاش تصويرگراني است که پيشينه تاريخي وي را حفظ و امکان دستيابي به تجربه هاي گرانسنگ گذشتگان راميسر مي ساخته اند. رويداد عظيم انقلاب اسلامي نيز بي شک مديون تلاشها و ايثارگريهاي تصويرگراني است که با حضور جسورانه ومومنانه خويش، ابعاد و جوانب گوناگون اين حماسه سترگ را ثبت و ضبط کردند و در اختيار آيندگان قرار دادند.
اين رويداد عظيم از جنبه هاي گوناگوني قابل تامل و بررسي است، از جمله آنکه دشمنان داخلي و خارجي انقلاب، پيوسته سعي داشته اند شعله هاي فروزان اين آتش گرمي بخش را فرو بنشانند و چه در روزهاي اوجگيري انقلاب و چه پس از آن، به حربه تحريف و سانسور و سکوت خبري متوسل شدند. بي گمان نقش تصويرگران و عکاسان انقلاب در شکستن جو خفقان و مملو از اکاذيب و شايعه اي که رژيم با توسل به آنها، در پي استمرار بخشيدن به حکومت ننگين خويش بود.نقشي بسيار تأثيرگذار و تعيين کنند بود، در آن روزهاي سياه و سکوت خبري، هر از چندي، مردي از اين مردستان، جان بر کف مي نهاد و براي ثبت لحظه اي تاريخي که سند محکم اثبات تا بن دندان مسلح رفته بود، خود را به آب و آتش مي زد و در معرکه مظلوميتي مضاعف (از آن روي که سر سپردگان رژيم، تشنه به خويش بودند و مردمان نيز او را عامل رژيم مي پنداشتند) بغض در گلو و دوربين در دست، به قيمت جان و مال و سلامتي خويش به ثبت تصويري مي پرداخت که با سرعتي حيرت آور، تبديل به سند رسوائي رژيم مي شد و پر دور نرفته ايم اگر بگوئيم که در ميان اصحاب رسانه، رژيم بيش از هر ديگري، اينان را دشمن خويش مي دانست، زيرا به باور پذيرترين و سريع الانتقال ترين ابزار رسانه اي، مجهز بودند و براي فهم زبان ايشان، يعني تصوير به هيچ تفسير و شرحي نياز نبود. در روزهاي اوج انقلاب و در ايامي که سير حوادث با شتابي حيرت انگيز پيش مي رفت، يک تصوير کارآمد، کار صدها هزار کلام را مي کرد و کم نبودند روزهائي که رژيم در اثر انتشار يکي از اين تصاوير هوشمندانه و مومنانه، به کلي خلع سلاح مي شد و از سر ناتواني به تعقيب تصويرگر شجاع آن مي پرداخت.
تلاش عکاسان انقلاب که اغلب آنان در طول دوران جنگ نيز راويان مخلص پايمرديهاي فرزندان انقلاب بودند، در ياوريهاي ارزشمندشان براي ارتقاي سطح آگاهي و هوشياري مردم، در خور تجليل و اکرام بي شمار است. آنان در شرايطي به حفظ و ثبت عظمت انقلاب پرداختند که دست قدرتمند سانسور، پيوسته در تعقيبشان بود و تلاش در چنين شرايطي، مستلزم جسارتي بي بديل بود و خطر کردني بي نظير، آيا عکاسان انقلاب توانستند عظمت اين رويداد يگانه را بر نگاتيوهاي دوربين خويش نقش زنند و آيا تصاوير تکرارناشدني آنها به شکلي شايسته حفظ شدند؟
از ياد نبريم که روزنامه هاي فعال دوران ستمشاهي بيش از سه عنوان نبودند و در اين جو نامساعد، طبيعتا تعداد عکاسان با صلاحيت و حرفه اي که در شرايط دشوار مبارزه و حکومت نظامي قادر به انجام کار دشوار تصويرگري بودند، به هيچ وجه با ابعاد گسترده و شتاب حيرت انگيز انقلاب اسلامي تناسب نداشت و از همين روست که با مروري بر آثار ارزشمند و فراوان عکاسان دوره انقلاب، به اوج پايمردي، پيگيري، استقامت و ايثار آنان، آن هم در شرايط ستمگري دشمن و بي مهري دوست که حاصل آن فشار مضاعف روحي و جسمي بود، مي توان برد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 15
بي ترديد بخش قابل توجهي از حافظه تاريخي بشر امروز، مرهون تلاش تصويرگراني است که پيشينه تاريخي وي را حفظ و امکان دستيابي به تجربه هاي گرانسنگ گذشتگان راميسر مي ساخته اند. رويداد عظيم انقلاب اسلامي نيز بي شک مديون تلاشها و ايثارگريهاي تصويرگراني است که با حضور جسورانه ومومنانه خويش، ابعاد و جوانب گوناگون اين حماسه سترگ را ثبت و ضبط کردند و در اختيار آيندگان قرار دادند.
اين رويداد عظيم از جنبه هاي گوناگوني قابل تامل و بررسي است، از جمله آنکه دشمنان داخلي و خارجي انقلاب، پيوسته سعي داشته اند شعله هاي فروزان اين آتش گرمي بخش را فرو بنشانند و چه در روزهاي اوجگيري انقلاب و چه پس از آن، به حربه تحريف و سانسور و سکوت خبري متوسل شدند. بي گمان نقش تصويرگران و عکاسان انقلاب در شکستن جو خفقان و مملو از اکاذيب و شايعه اي که رژيم با توسل به آنها، در پي استمرار بخشيدن به حکومت ننگين خويش بود.نقشي بسيار تأثيرگذار و تعيين کنند بود، در آن روزهاي سياه و سکوت خبري، هر از چندي، مردي از اين مردستان، جان بر کف مي نهاد و براي ثبت لحظه اي تاريخي که سند محکم اثبات تا بن دندان مسلح رفته بود، خود را به آب و آتش مي زد و در معرکه مظلوميتي مضاعف (از آن روي که سر سپردگان رژيم، تشنه به خويش بودند و مردمان نيز او را عامل رژيم مي پنداشتند) بغض در گلو و دوربين در دست، به قيمت جان و مال و سلامتي خويش به ثبت تصويري مي پرداخت که با سرعتي حيرت آور، تبديل به سند رسوائي رژيم مي شد و پر دور نرفته ايم اگر بگوئيم که در ميان اصحاب رسانه، رژيم بيش از هر ديگري، اينان را دشمن خويش مي دانست، زيرا به باور پذيرترين و سريع الانتقال ترين ابزار رسانه اي، مجهز بودند و براي فهم زبان ايشان، يعني تصوير به هيچ تفسير و شرحي نياز نبود. در روزهاي اوج انقلاب و در ايامي که سير حوادث با شتابي حيرت انگيز پيش مي رفت، يک تصوير کارآمد، کار صدها هزار کلام را مي کرد و کم نبودند روزهائي که رژيم در اثر انتشار يکي از اين تصاوير هوشمندانه و مومنانه، به کلي خلع سلاح مي شد و از سر ناتواني به تعقيب تصويرگر شجاع آن مي پرداخت.
تلاش عکاسان انقلاب که اغلب آنان در طول دوران جنگ نيز راويان مخلص پايمرديهاي فرزندان انقلاب بودند، در ياوريهاي ارزشمندشان براي ارتقاي سطح آگاهي و هوشياري مردم، در خور تجليل و اکرام بي شمار است. آنان در شرايطي به حفظ و ثبت عظمت انقلاب پرداختند که دست قدرتمند سانسور، پيوسته در تعقيبشان بود و تلاش در چنين شرايطي، مستلزم جسارتي بي بديل بود و خطر کردني بي نظير، آيا عکاسان انقلاب توانستند عظمت اين رويداد يگانه را بر نگاتيوهاي دوربين خويش نقش زنند و آيا تصاوير تکرارناشدني آنها به شکلي شايسته حفظ شدند؟
از ياد نبريم که روزنامه هاي فعال دوران ستمشاهي بيش از سه عنوان نبودند و در اين جو نامساعد، طبيعتا تعداد عکاسان با صلاحيت و حرفه اي که در شرايط دشوار مبارزه و حکومت نظامي قادر به انجام کار دشوار تصويرگري بودند، به هيچ وجه با ابعاد گسترده و شتاب حيرت انگيز انقلاب اسلامي تناسب نداشت و از همين روست که با مروري بر آثار ارزشمند و فراوان عکاسان دوره انقلاب، به اوج پايمردي، پيگيري، استقامت و ايثار آنان، آن هم در شرايط ستمگري دشمن و بي مهري دوست که حاصل آن فشار مضاعف روحي و جسمي بود، مي توان برد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 15
/ج