انقلاب سفيد و غارت اراضي گلستان (1)

بهمن ماه فقط يادآور دهه فجر و خاطره شيرين بازگشت شکوهمندانه حضرت امام خميني(س)و پيروزي بي نظير ملت مسلمان ايران بر حکومت 2500 ساله شاهنشاهي در سال 1357 نيست، بلکه اين ماه خاطره تلخ، و شايد تلخ ترين رويداد تاريخي دهه چهل را در خود جاي داده است که همان رفراندوم معروف به لوايح ششگانه انقلاب سفيد است.
دوشنبه، 13 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب سفيد و غارت اراضي گلستان (1)

انقلاب سفيد و غارت اراضي گلستان (1)
انقلاب سفيد و غارت اراضي گلستان (1)


 

نويسنده:غلامرضا خارکوهي(1)




 

-اشاره
 

بهمن ماه فقط يادآور دهه فجر و خاطره شيرين بازگشت شکوهمندانه حضرت امام خميني(س)و پيروزي بي نظير ملت مسلمان ايران بر حکومت 2500 ساله شاهنشاهي در سال 1357 نيست، بلکه اين ماه خاطره تلخ، و شايد تلخ ترين رويداد تاريخي دهه چهل را در خود جاي داده است که همان رفراندوم معروف به لوايح ششگانه انقلاب سفيد است. رفراندومي که محمدرضا شاه آن را درششم بهمن سال 1341 به صورت صوري و اجباري به اجرا درآورد. لذا در اين مقاله ضمن شرح مختصري از اين رويداد تلخ، به تشريح نتايج اجراي اولين و مهم ترين بند لوايح ششگانه فوق يعني اصلاحات ارضي، در استان گلستان به عنوان يکي از کانون هاي مهم ارضي و کشاورزي مورد توجه دربار مي پردازيم.
واژگان کليدي:انقلاب اسلامي، امام خميني، محمدرضا شاه، انقلاب سفيد، اصلاحات ارضي، امريکا، استان گلستان، روستاييان، عبدالرضا پهلوي، سرلشگر مزين، سپهبد تيمور بختيار، ربا خواري، کشاورزي، حزب رستاخيز، کرم خاردار، فقر اقتصادي.

-انقلاب سفيد، رهاورد کاخ سفيد
 

رژيم شاه تصور مي کرد پس از کودتاي امريکايي 28 مرداد 1332 و اقدامات شديد پليسي، مي تواند بر مشکلات اجتماعي فائق آيد، اما با گذشت 8 سال از کودتا اعمال سياست هاي غربي در ايران، هنوز نابساماني اقتصادي و نارضايتي عمومي در همه عرصه ها مشاهده مي شد. چنان که جعفر شريف امامي، نخست وزير وقت، در سال 1339 در مجلس سنا اعلام کرد:
«روزي که دولت تشکيل شد ما نگراني از وضع اقتصادي مان داشتيم. [ولي]تنها مشکل ما همين يکي نبود. مشکل اساسي ما ناراحتي و عدم رضايت مردم کشور بود که آن هم ريشه اش در امور اقتصادي بود. »(2) شاه که از اين وضعيت بسيار نگران بود و از نارضايتي هاي مردم مسلمان به شدت وحشت داشت، چندي با سفر به امريکا خواستار چاره انديشي سران کاخ سفيد و حمايت آنان از حکومت متزلزل خود شد، و اين گونه بود که نسخه «انقلاب سفيد»از سوي کندي، رئيس جمهور امريکا، براي محمد رضا شاه پيچيده شد و به او اطمينان دادند که براي اجراي اين برنامه از او پشتيباني خواهند نمود. در همان ايام روزنامه اطلاعات خبر اين موضوع را به طور سر بسته چنين نوشت:«شاهنشاه اطمينان يافتند که امريکا پشتيباني سياسي و نظامي خود را از ايران ادامه خواهد داد. دستگاه دولتي امريکا نيز به نوبه خود اطمينان يافت که شاهنشاه يک متحد استوار است که تصميم قاطع به اصلاحات اقتصادي و اجتماعي دارند. »(3)
اهميت انقلاب سفيد و به ويژه اصل اصلاحات ارضي آن قدر براي کندي و محمد رضا شاه
مهم بود که اين موضوع به عنوان يکي از پايه هاي اساسي امنيت ملي حکومت پهلوي درآمد. (4)لذا به دنبال آن و به ويژه پس از شکست خفت بار رژيم در قضيه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، در 19 دي 1341شاه ضمن اعلام لوايح ششگانه معروف به «انقلاب سفيد«خواستار اجراي رفراندوم براي تصويب آن شد. لوايحي که روز ششم بهمن 1341در استان گلستان و سراسر کشور به رفراندوم گذاشته شد، شش ماده بود که عبارت اند از:
1. اصلاحات ارضي(الغاي رژيم ارباب و رعيتي)
2. ملي کردن جنگل ها و مرتع
3. فروش سهام کارخانه هاي دولتي
4. سهيم کردن کارگران در سود کارگاه ها
5. اصلاح قانون انتخابات واعطاي حق رأي به بانوان
6. تشکيل سپاه دانش
(اما شاه در سال هاي بعد، 13 اصل ديگر به اين مجموعه اضافه کرد که جمعا 19 اصل شد).
7. تشکيل سپاه بهداشت
8. تشکيل سپاه ترويج و آباداني
9. تشکيل خانه هاي انصاف و شوراي داوري
10. ملي کردن آب ها
11. نوسازي کشور
12. انقلاب اداري و آموزشي
13. گسترش مالکيت صنعتي و توليدي و عرضه کردن سهام کارخانه ها به مردم
14. تعيين و تثبيت قيمت ها و مبارزه با گران فروشي
15. تحصيل رايگان دوره دبيرستان و دانشگاه به شرط سپردن تعهد خدمت
تغذيه مادران باردار و نوزادان تا دو سالگي16.
17. بيمه هاي اجتماعي همگاني
18. تثبيت نسبي بهاي زمين
19. تعيين و روشن نمودن دارايي مقامات دولتي. (5)
و اين آغاز سيه روزي هاي مردم مسلمان ايران بود که تا پايان سقوط سلطنت پهلوي ادامه داشت. لذا با اعلام اين لوايح به ظاهر زيبا از سوي شاه، مراجع تقليد قم با پيشگامي حضرت امام به مخالفت با آن پرداختند و تا آنجا که توانستند نيات انحرافي شاه را از اين برنامه افشا و آن را تحريم نمودند. آنها به رغم فقدان امکانات رسانه اي مدرن نظير روزنامه و راديو، مخالفت خود را به اطلاع مردم مناطق مختلف کشور رساندند. چنان که در گروگان دو نفر از روحانيان انقلاب اطلاعيه هايي در تحريم اين رفراندوم تهيه کردند و در سطح شهر به ويژه مساجد و مراکز عمومي توزيع نمودند. آيت الله سيد کاظم نورمفيدي در اين باره مي گويد:
اينجانب چند روز قبل از رفراندوم با همکاري يکي از روحانيون دست نوشته هايي را مبني بر تحريم رفراندوم از ناحيه امام و مراجع تهيه کرديم و در شرايط بسيار خفقان آميز و کنترل شده آن دوره از طرف دستگاه جبار، آنها را در سطح شهر گرگان و
در ميان مساجد و مراکز عمومي پخش کرديم که ساواک متوجه شد و سخت به تکاپو افتاد، ولي ما سر نخي از خود به جاي نگذاشته بوديم و بالاخره هم ساواک متوجه نشد که اين حرکت کار چه کسي بوده است.
شاه که گويا به خوبي دريافته بود که ملت شريف ايران به پيروي از فرمان امام به او پاسخ مثبت نخواهد داد، مأموران جلاد ساواک، شهرباني و ژاندرمري که در تمام شهرها، شهرستان ها، دهات و قصبات و جان ملت انداخت تا با ارعاب و تهديد از مردم بخواهند که به پاي صندوق هاي راي بروند و به لوايح شاهانه راي مثبت دهند. اين فشار بر گروه هاي مختلف از جمله:کارمندان، کارگران، مستخدمين دواير خصوصي، کارخانجات دولتي و غير دولتي بيشتر و شديدتر مي شد و نيز به مغازه دارها فشار مي آوردند که اگر به اين لوايح راي مثبت ندهيد، پروانه کسب شما لغو مي شود!(6)در چنين شرايط خفقان آوري عوامل رژيم با زور سرنيزه و با وعده وعيدهاي تو خالي، گروهي از مردم به ويژه کارمندان دولت را در روز ششم بهمن 1341 به پاي صندوق هاي راي بردند و بعد هم تلگرافات دروغ و اغراق آميز از حضور آزادانه مردم براي شاه مخابره کردند، که از جمله تلگراف سرلشگر منصور مزين، نماينده مخصوص شاه در گرگان و گنبد و بجنورد، مي باشد:
تهران، دفتر مخصوص شاهنشاهي
پيشگاه مبارک اعليحضرت همايون شاهنشاهي
جان نثار اکنون در ميدان پهلوي گرگان ناظر احساسات پاک و بي شائبه ده ها هزار جمعيت هستم که با تظاهرات بي نظير که اطمينان دارم در تاريخ ايران سابقه نداشته است، علاقه و مهر و محبت باطني خود را نسبت به شاهنشاهي عادل خود ابراز و براي دادن راي بر يکديگر سبقت مي جويند. به طوري که مأمورين مجبور شدند، چندين صندوق علاوه بر صندوق هاي تهيه شده در نقاط مختلف شهر اضافه بنمايند تا مردم با نهايت آزادي راي بدهند. لذا جان نثار از طرف خود و فرماندار شهر گرگان و عموم
کارمندان و مردم اين منطقه، اين محبوبيت پاک و بي آلايش و بي نظير شاهنشاه را که در قلب مردم ايران به وجود آمده است از صميم قلب تبريک عرض نموده، باکسب اجازه از پيشگاه مبارک امروز عصر نيز به وسيله راديو از اين احساسات پرشور و بي شائبه اهالي اين منطقه که هر بيننده سر تعظيم فرود مي آورد، تشکرخواهم نمود. در خاتمه سلامتي و سعادت و موفقيت و طول عمر شاهنشاه محبوب و عادل و علياحضرت شهبانوي ايران و والاحضرت ولايتعهد را از درگاه خداوند متعال(که بدون ترديد هميشه حافظ شاهنشاه است)خواستارم.
[شماره 2293] جان نثار سرلشکر مزين.(7)
اين در حالي بود که حتي برخي از دولتمردان امريکا آزادي رفراندوم شاهانه را زير سؤال بردند. چنان که درهمان ايام ريچارد کاتم، کارشناس پيشين وزارت خارجه امريکا و مولف کتاب ناسيوناليسم در ايران، در نامه اي به روزنامه نيويورک تايمز نوشت:«رفراندوم شاه نه آزاد بود و نه يک پيروزي براي دموکراسي»(8) اما وقتي ديدند استقبال مردم از انقلاب سفيد اندک است خود به نحوي صندوق ها را پر از آراي مثبت کردند تا آبروي شاه بر باد نرود! و بدين ترتيب بودکه مردم انقلابي گلستان بر خلاف انتظارشان ناگهان از راديو شنيدند:پنج ميليون و ششصد هزار نفر در کشور به اصول انقلاب سفيد شاه راي مثبت داده و تنها 4500 نفر راي منفي داده اند!
اين رفراندوم گر چه با لوايحي به ظاهر زيبا و جذاب معرفي شد اما در پس آن بندهاي پر
زرق و برق، نه تنها نيات خيرخواهانه اي براي ملت نداشت، بلکه سناريويي بود که بند بند آن بر اساس خواست و سفارش امريکايي ها نوشته شده بود و شاه و عواملش تنها مجري آن بودند. چنان که بعدا هم همه ديدند نتيجه اجراي اين لوايح هيچ نفعي به حال مردم فقير و گرسنه ايران نداشت و فقط جامعه را به سوي ارزش هاي غربي و اشرافي گري دولتمردان و فرهنگ سرمايه داري سوق داد. از آن پس شاه و مقامات کشوري و لشگري چه در تهران و شهرستان ها، از جمله استان گلستان، و چه در خارج از کشور، در هر فرصت و مجلس و محفلي ورد زبانش «انقلاب سفيد»بود و هر روز در مطبوعاتي که به استان گلستان مي رسيد و يا در راديو مرکز و راديو گرگان سخن از اصول آرماني و بهشت آفريني اين رفراندوم به ميان مي آوردند و گزارش هاي اغراق آميز و مطالب دروغ در اين باره به مردم ارائه مي کردند. (9)

پي‌نوشت‌ها:
 

1. کارشناس ارشد مديريت آموزشي و تاريخ نگار انقلاب در استان گلستان.
2.روزنامه کيهان، (27 مهر 1339).
3.روزنامه اطلاعات، (26 فروردين 1341).
4.حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (تهران:اطلاعات، 1369)، ص 485.
5.محمد رضا پهلوي، پاسخ به تاريخ، ترجمه حسين ابوترابيان(تهران:مترجم، 1371)،ص 169.
6.سيد حميد روحاني، نهضت امام خميني، ج1(تهران:عروج، 1381، چ 15)، ص 294.
7.آرشيو اسناد شخصي مؤلف. البته در خور ذکر است که سرلشگر منصور مزين نماينده مخصوص شاه در اين منطقه بود و از بهار سال 1342تا سقوط حکومت پهلوي در سال 57 در اين سمت باقي ماند و در مدت 15 سال حاکميت مطلق خود در اين استان گلستان اقدامات نامطلوب زيادي در زمينه هاي فرهنگي، کشاورزي، اداري، سياسي و امنيتي مرتکب شد و در واقع او مجري اصلي انقلاب سفيد شاه در اين منطقه بوده است. به طوري که معرفي شخصيت و جنايات او در حق مردم منطقه نياز به مقاله اي جداگانه دارد که انشاء الله در فرصت مقتضي ارائه خواهد شد.
8.باري روبين، جنگ قدرت ها در ايران، ترجمه محمود مشرقي(تهران: آشتياني،1363)، ص 96.
9.غلامرضا خارکوهي، گلستان در انقلاب، ج 1(آماده انتشار).
 

منبع:نشريه 15 خرداد، شماره 18.
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.