آسيب شناسي انقلاب اسلامي

واحذروا ما نزل بالامم قبلکم من المثلات بسوء الافعال و ذميم الاعمال، فتذکروا في الخير و الشر احوالهم، واحذروا ان تکونوا امثالهم. فاذا تفکرتم في تفاوت حاليهم فالزموا کل امر لزمت العزة به شانهم، وزاحت الاعداء له عنهم و مدت العافية به عليهم و انقادت النعمة له معهم و وصلت الکرامة عليه حبلهم، من الاجتناب للفرقة و اللزوم للالفة و التحاض عليها و
سه‌شنبه، 21 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسيب شناسي انقلاب اسلامي

آسيب شناسي انقلاب اسلامي
آسيب شناسي انقلاب اسلامي


 

نویسنده: آيت الله محمدتقي مصباح يزدي(دامت برکاته)




 
واحذروا ما نزل بالامم قبلکم من المثلات بسوء الافعال و ذميم الاعمال، فتذکروا في الخير و الشر احوالهم، واحذروا ان تکونوا امثالهم. فاذا تفکرتم في تفاوت حاليهم فالزموا کل امر لزمت العزة به شانهم، وزاحت الاعداء له عنهم و مدت العافية به عليهم و انقادت النعمة له معهم و وصلت الکرامة عليه حبلهم، من الاجتناب للفرقة و اللزوم للالفة و التحاض عليها و التواصي بها، واجتنبوا کل امر کسر فقرتهم و اوهن منتهم من تضاغن القلوب و تشاحن الصدور و تدابر النفوس و تخاذل الايدي؛72 از کيفرهايي که بر اثر کردار بد و کارههاي ناپسند بر امت هاي پيشين فرود آمد خود را حفظ کنيد و حالات گذشتگان را در خوبي ها و سختي ها بهاد آوريد و بترسيد که همانند آن ها باشيد! پس آن گاه که در زندگي گذشتگان مطالعه و انديشه مي کنيد، عهده دار چيزي باشيد که عامل عزت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگي آنان را فراهم کرد و نعمت هاي فراوان را در اختيارشان گذاشت و کرامت و شخصيت به آنان بخشيد، يعني از تفرقه و جدايي اجتناب کنيد و بر وحدت و همدلي همت گماريد ويکديگر را به وحدت واداشته، به آن سفارش کنيد.

1. مقدمه
 

انقلاب اسلامي ايران، با تمام دستاوردها و عظمتي که دارد، آسيب هاي جدي اي را نيز درپيش روي خود دارد که بي توجهي به اين آسيب ها مي تواند تمام آن دستاوردها را در معرض خطر قرار دهد. اصولا هر حرکت اجتماعي که ابعاد وسيع تري دارد و دستاوردهاي بزرگ تري را به ارمغان آورده است، دشمنان بزرگ تري، هم در عرصه ي داخل کشور و هم در عرصه ي جهاني دارد. از اين رو، پرداختن به اين بحث مي تواند زواياي مختلف نفوذ دشمنان داخلي و خارجي به نظام اسلامي را نشان دهد و سدي در برابر نفوذ بيگانگان و اجانب ايجاد کند.

2. پيش فرض هاي بحث آسيب شناسي انقلاب اسلامي
 

بحث از آسيب شناسي هر انقلابي، مستلزم آن است که پيش فرض هايي در اين زمينه پذيرفته شود و اساسا پرداختن به اين بحث، بدون پذيرفتن پيش فرض هاي آن معنا نخواهد داشت.
اولين پيش فرض در اين زمينه آن است که هرگاه سخن از آسيب شناسي انقلاب به ميان مي آيد، به اين معنا خواهد بود که انقلاب به صورت يک موجود زنده بالنده تصور شده است که هدف مطلوبي دارد و به سوي آن هدف حرکت مي کند؛ اگر توفيق بالندگي پيدا کرد و به سمت هدف حرکت کرد، انقلابي سالم است و اگر مانعي بر سر حرکت آن پيدا شد و از پيشرفت آن جلوگيري به عمل آمد، اين انقلاب بيمار و آفت زده است.
پيش فرض ديگر اين است که اين انقلاب که همانند يک موجود زنده و پوياي متحرک است، بايد براي رسيدن به هدف مطلوب از مسير معيني حرکت کند، مسيري که داراي شرايط و ضوابطي خاص است. بنابراين، اگر اين ويژگي در يک انقلاب وجود داشته باشد، انقلابي سالم خواهد بود، در غير اين صورت آن انقلاب بيمار است و بايد علايم بيماري را مورد شناسايي قرار داد و وسايل معالجه آن را فراهم ساخت. اما وقتي کسي انقلاب را فقط يک پديده طبيعي و جبري بداند که گاهي اوقات نوساناتي را نيز به همراه دارد، ديگر نمي توان انقلابي را سالم يا بيمار ناميد، زيرا در اين جا يک قانون جبري تاريخي حاکم است و از اين رو خوب و بد يا سلامت و بيماري در مورد آن صادق نيست.
در بحث حاضر، پيش فرض ديگري نيز وجود دارد و آن اين که هدف در اين جا آسيب شناسي انقلاب اسلامي است، نه هر انقلابي. از اين رو لازم است که ماهيت انقلاب اسلامي از قبل مشخص شده باشد و وجه مميز آن نسبت به ساير حرکت ها و انقلاب ها تبيين گرديده باشد. اين امر در دروس پيشين مورد توجه قرار گرفت و وجه مميز انقلاب اسلامي نسبت به ساير انقلاب ها مشخص گرديد.

3. انواع آسيب هاي فراروي نظام اسلامي
 

آسيب هاي فراروي نظام را در دو قالب مي توان در نظر گرفت. بخشي از اين آسيب ها و تهديدها از داخل کشور و برخي ديگر، از خارج بر نظام تحميل مي شود. البته تقسيم عوامل آسيب رسان به عوامل داخلي و خارجي، به اين معنا نخواهد بود که دو نوع مجزا و مباين آسيب وجود دارد که يکي به دست دشمنان خارجي و ديگري به دست عناصر داخلي به اجرا در مي آيد؛ بلکه در هر نوع آسيبي که متوجه نظام مي شود، ممکن است هم عناصر داخلي و هم عناصر خارجي مشارکت داشته باشند؛ حالا اين طرح ها از داخل شروع شده و به وسيله دشمنان خارجي تقويت مي شود وا فرمول و دستور اين طرح ها از خارج داده مي شود و مزدوران داخلي، آن را پياده مي کنند.

الف - تهديدهاي خارجي فراروي نظام اسلامي
 

اين آفت ها را مي توان به چهار گروه تقسيم کرد: تهديدهاي نظامي، اقتصادي، اخلاقي و عقيدتي.

1.آفات نظامي
 

جامعهي انقلابي ممکن است از سوي بيگانگان مورد هجوم نظامي واقع شود و نظامي که در مراحل تکوين خود مي باشد، توسط قوه ي قهريّه ي آنان، سرنگون گردد. راه مبارزه با اين امر حفظ و تقويت روحيه ي فداکاري، جان فشاني، مقاومت و سلحشوري مردم، تعليم شيوه و شگردهاي دفاع، جنگ و فنون نظامي به آنان، و تهيه و تحصيل ساز و برگ جنگي و آلات و ادوات نظامي است.
نعمت انقلاب اسلامي، به همان ميزان که بسيار بزرگ است، از نظر وجود دشمنان نيز کم نظير مي باشد و آشکارترين فعاليت دشمن در جهت نابودي انقلاب اسلامي، دخالت نظامي است. منابع غني جمهوري اسلامي باعث شده است تا استکبار جهاني چشم طمع به خاک جمهوري اسلامي داشته باشد و مسلماً با چنين وضعيتي نمي توان با اتخاذ سياست بي طرفي از گزند دشمن مصون ماند؛ بلکه بايد با حفظ آمادگي و قدرت لازم، زمينه ي دفاع از خود را فراهم ساخت.

2. آفات اقتصادي
 

جامعه انقلابي، همچنين ممکن است از طرف بيگانگان مورد محاصره اقتصادي و تجاري قرار گيرد تا اوضاع و احوال اقتصادي و مالي رو به وخامت و نابساماني گذارد. و در نتيجه، مردم ناراضي و نسبت به نظام انقلابي بدبين شوند و ارکان نظام دچار تزلزل، سستي و ضعف گردد. راه مبارزه با اين امر اين است که اولاً روحيه ايثار، صبر و قناعت را در مردم ايجاد و تحکيم کنند؛ و ثانياً با برنامه ريزي هاي عالمانه، معقول، و شرعي هر چه زودتر ريشه هاي وابستگي اقتصادي به بيگانگان را بخشکانند و مقدّمات خودبسندگي اقتصادي را، در همه زمينه هاي کشاورزي، دامپروري، صنعت و تجارت فراهم آورند.
اساسا، آفات نظامي و آفات اقتصادي هم به خوبي شناخته شده اند و هم در زمينه مبارزه با آنها اطلاعات و تجارب لازم و کافي به دست آمده است. ولي آنچه شناختن آن دشوار است و راه مبارزه با آن نيز پر از سنگلاخ ها و پيچ و خم هاست، همانا آفات اخلاقي و آفات عقيدتي است.

3. آفات اخلاقي
 

بيگانگان مي کوشند تا با ترويج و اشاعه انواع و اقسام فسق و فجور، از جمله فحشا، مشروبات الکلي و موادّ مخدّر، اخلاق و روحيات مردم را فاسد کنند و به صورتي در آوردند که مردم نه فقط استعداد و نشاط دفاع از کيان و موجوديت انقلاب و نظام انقلابي خود را از کف دهند و بلکه اساساً نسبت به انقلاب و نظام انقلابي سردباور و سست مهر شوند و حتّي خواستار سقوط آن و ظهور نظام ديگري شوند که به اعمال و ارضاي شهوات ميدان دهد. طريقه مبارزه با آفات اخلاقي، تربيت مردم بر وفق ارزش هاي درست اخلاقي و ديني و جلوگيري جدي و شديد از ورود آلات و وسايل فسق و فجور و فحشا و منکرات به درون جامعه است.

4. آفات عقيدتي
 

بيگانگان همچنين، ممکن است سعي کنند که يا تعاليم و احکام ديني مذهبي مردم و آرا و عقايد حقّه آنان را مورد خدشه و مناقشه قرار دهند و چنين وانمود کنند که بطلان آن ها را اثبات کرده اند، و خلاصه، به نوعي حمله فکري و فرهنگي اقدام کنند،يا چنان که در اغلب موارد معمول است، ظاهر آن ها را مورد هجوم و تعرض قرار ندهند؛ ولي چنان تفسير و تأويل کنند که ماهيت آموزه ها و فرموده هاي دين و شريعت متحوّل و متبدّل گردد و هويّتشان دگرگون شود.
اين کار دوم، يعني تفسير و تأويل نادرست و نابه جاي متون ديني و مذهبي، به طور معمول؛ تحت عناويني بسيار دل آويز و فريبنده، مانند: «تعبير عميق و هوشمندانه از تعاليم احکام ديني و مذهبي»، «تکامل معرفت ديني»، «نوسازي و بازسازي فکر ديني»، «تطبيق تعاليم و احکام دين بر مقتضيات و نيازهاي متغير زمان»، و «ساده کردن و در دسترس همگان قرار دادن دين» صورت مي پذيرد، آن هم به دست کساني که يا مسلمان نيستند يا اگر مسلمانند به بعضي از مکتب ها و مسلک هاي غير اسلامي دل باخته اند. اين کارها به تدريج، و بدون اين که بسياري از مردم بويي ببرند، موجب فساد عقيدتي جامعه مي شود؛ و اين فساد، بي شک، مفاسد ديگري را در پي خواهد داشت.
از آن جا که آثار و نتايج فساد عقيدتي به زودي ظاهر نمي شود و براي احساس و لمس آن حدي از رشد فکري و عقلاني و روحي و معنوي ضرورت دارد، که بسياري از افراد جامعه فاقد آنند، غالب مردم آفات عقيدتي را «آفات» و خطرخيز و هلاکت بار نمي دانند؛ و اين خود بر خطرخيز و هلاکت بار بودن آفات عقيدتي مي افزايد. از اين رو، بر همه کساني که به اهميّت و خطر اين آفات وقوف يافته اند و در انديشه اصلاح جامعه، حفظ انقلاب و نظام انقلابي اند، فرض است که راه و رسم هاي مبارزه با آن ها را نيک بياموزند و با جدّيت تمام به کار گيرند و نگذارند که دين و مذهب مسخ و نسخ شود و معجون هايي که از خلط و مزج بينش ها و ارزش هاي اسلامي، غير اسلامي و ضدّ اسلامي فراهم آمده است، به عنوان داروي شفابخش همه دردها و رنج هاي مسلمين عرضه و ترويج شود.
از نظر شما شناخت کدام يک از آفات نظامي، اخلاقي يا عقيدتي آسان تر است؟ از ميان اين آفات چهارگانه، کدامک دچار پيچ و خم هاي بيش تري است و مبارزه با آن ها، همراه با شدائد بسيار است؟ آيا مي توانيد با همفکري و تعامل با دوستان خود، راه هايي براي مقابله با هر يک از اين آفات نشان دهيد؟

تهديدهاي دروني فراروي نظام اسلامي
 

گاهي دشمن، از طريقي غير از دخالت نظامي وارد مي شود و با نفوذ دادن افراد وابسته به خود تلاش خواهد کرد تا نظام اسلامي را از درون متلاشي کند. وضعيت کنوني جهان به گونه اي است که هيچ دشمن خارجي بدون وجود هوادار و مزدور داخلي نمي تواند در درونک نظام نفوذ کند و آن نظام را سرنگون سازد. مهم ترين آسيب هايي که از ناحيه ي عوامل داخلي متوجه نظام اسلامي مي شود، عبارتند از:

1. جهل به حقايق اسلام و ضعف ايمان انقلابيون
 

آفت هايي که در درون جامعه اسلامي و در ميان خود انقلابيون مسلمان به وجود مي آيد، مي تواند دو منشأ داشته باشد: 1. جهل نسبت به حقايق اسلام و معارف اسلامي؛ 2. ضعف ايمان.
کساني وجود دارند که علي رغم اين که مسلمان بوده، ايمان نيز آورده اند، ليکن شرايط اجتماعي زندگي آنان به گونه اي نبوده است که به حقيقت معارف اسلامي پي ببرند. اينان به جهت معلومات اندک نسبت به حقيقت اسلام، باعث ايجاد يکي از کانون هاي خطر در بين خود مؤمنان مي گردند.
اما خطر جدي تر اين است که در بين مؤمنان ، ضعف ايمان پديدار گردد. افرادي وجود دارند که علي رغم آشنايي کامل با معارف اسلامي، از تصميم جدي و عزم راسخ عمل به آن ها برخوردار نيستند و از هوا و هوس هاي خود پيروي مي کنند. چنين افرادي ممکن است که در واقع، خدا، پيامبر، دين و احکام شرع را قبول داشته باشند، اما از مقاومت در برابر هواي نفس، ناتوان باشند. البتّه هنگامي که شخص، در عمل، از خود ناتواني نشان داد و هوا و هوس بر او چيره گرديد، ناخودآگاه ذهن و فکر او نيز تحت تأثير قرار خواهد گرفت:
انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع يخالف فيها کتاب الله؛73 همانا آغاز پديد آمدن فتنه ها، هواپرستي، و بدعت گذاري در احکام آسماني است، نوآوري هايي که قرآن با آن مخالف است.
بر اساس اين فرمايش نوراني از حضرت علي عليه السلام ، يکي از دو منشأ پيدايش خطراتي که از درون، جامعه ي اسلامي را تهديد مي کند، پيروي از هوا و هوس و دنبال کردن خواهش هاي نفساني مي باشد.
پيروي از خواسته هاي نفساني ممکن است از سوي افرادي صورت پذيرد که علم به مخالفت اين اعمال با دستورات اسلام دارند. گاهي عامل بيروني، به تشديد و تهييج خواهش هاي نفساني کمک مي کند و در نتيجه باعث مي شود تا جوانان به طور غيرطبيعي به هيجان درآيند و غيرجوانان نيز فريفته ي زرق و برق هاي برخي از کشورها شوند. در اين جا با ديدن مناظر دلربا و مشاهده شب نشيني ها، مجالس عيش و نوش و اموري از اين قبيل، فرد مسلمان انقلابي نيز ممکن است حلال و حرام خدا را فراموش کرده، از هواي نفس خود پيروي نمايد. هنگامي اين خطر تشديد مي گردد که محدوده آن، فراد زيادي از جامعه را در بربگيرد، در اين صورت، خطر جدي و جلوگيري از آن بسيار مشکل خواهد بود.
البته اين سخن به آن معنا نيست که اين افراد تبديل به يک عده انسان هاي کافر، منافق يا ضد انقلاب گرديده اند؛ زيرا چه بسا همين افراد حاضر باشند براي انقلاب فداکاري کنند و حتي براي جهاد حاضر باشند از نظام اسلامي و ناموس و شرف خود دفاع کنند. تنها چيزي که اينان در آن ضعف دارند اين است که در شرايط عادي به دنبال ارضاي خواسته هاي نفساني خويش هستند، هرچند از راه هاي غيرمشروع باشد.
نکته اي که بايد بار ديگر مورد توجه قرار گيرد، اين است که اين گونه افراد تا زماني که اصل اعتقادات خود را حفظ کرده اند، راه آسان براي معالجه خود در اختيار خواهند داشت، اما چنانچه اين گرايش ها، ناخود آگاه، در فکر و ذهن آنان اثر گذارد، به سختي مي توان راه علاجي براي آنافت.

2. تهاجم فرنگي
 

برخي ديگر از گروههاي معارض، همان گروه هاي نفاق هستند که در اين نظام نقش مخالف را ايفا مي کنند؛ ليکن مخالفت خود را بروز نمي دهند. اينان تلاش نمي کنند از طريق مغالطه و ايجاد شبهه در اذهان، باورها و ارزش هاي انحرافي را در جامعه جا اندازند و از اين طريق، به اهداف خود دست يابند.
اين دسته ي اخير که دشمنان اسلام به آن ها دل خوش نموده اند، تلاش مي کنند تا جامعه را از درون تخريب نمايند و عمدتأ از طريق هجوم فرهنگي به اهداف شوم خود نايل آيند.يکي از برنامه هاي مهم دشمنان اسلام در جهت تضعيف باورها و ارزش ها اين است که با نفوذ در دستگاه سياست گذاري کشور، کساني را سرکار آورند که اعتقادات و مباني فکري و ارزشي آن ها تا حدودي از امام فاصله گرفته باشد و تحت تأثير فرهنگ و ارزش ها و افکار غربي باشند. خطر اين دسته از افراد به قدري گسترده است که بزرگ ترين تهديد عليه نظام جمهوري اسلامي به شمار مي رود. خطراتي همچون آفات نظامي، اقتصادي و سياسي ممکن است شاخ و برگ هاي انقلاب را بزند يا موجب کم بار شدن آن شود، اما آفت فرهنگي، آفتي است که تيشه به ريشه انقلاب مي زند و درخت اسلام را مي خشکاند.
دشمنان فرهنگ ديني مردم، مي کوشند تا حوزه باورها، نگرش جامعه را درباره خدا، هستي و انسان تغيير دهند. در اين صورت آنان مي توانند در ذهن نسل جوان و نيز کساني که ارتباط قلبي و معنوي با عالم ماوراي ماده برقرار نساخته اند، تأثير بگذارند. بحث قرائت هاي مختلف از دين و نيز طرح نظريه ي عدم ثبات معرفت ديني از مباحثي است که در راستاي تضغيف باورها صورت گرفته است. دومين ميدان ستيز با فرهنگ دين، عرصه ارزش هاست. در اين راستا بحث اعتباري بودن ارزش ها را مطرح مي سازند تا پوزيتويسم اخلاقي در جامعه جا افتد و ارزش هاي ثابت و اصيل، رنگ ببازد و ارزش ها و گرايش ها تابع عوامل رواني و اجتماعي و پيرو خواست و ميل انسان تلقي شود. در اين صورت حقيقت ثابتي را نمي توان ثابت کرد. و نظير آن مطرح کردن تساهل و تسامح و پلوراليسم ديني است. اين گونه مباحث نيز از نظر اسلام مطرود است و تنها ارمغاني که به همراه خواهد آورد، از ميان رفتن غيرت ديني مسلمانان و تضعيف مباني ديني خواهد بود. نتيجه مباحث مذکور آن خواهد شد که اصرار ورزيدن بر سر باورها و ارزش ها کاري ناصواب و بي نتيجه است و در اين زمينه، هيچ راهي جز گفت و گو و مدارا با مخالفان و دشمنان وجود ندارد و از اين رو نهضت هاي مبتني بر باورها و ارزش هاي معين، مانند انقلاب اسلامي، به خطا رفته اند.
در کنار سست کردن باورهاي ديني و ارزش ها، استعمارگران مي کوشند تا از ميزان پايبندي مردم به اعمال شرعي بکاهند و رفتار و کردار مردم را تابع خواهش هاي نفساني خويش نمايند. به اين ترتيب دشمنان اسلام در صددند تا هر سه حوزه فرهنگ را اين چنين تحت تأثير خود قرار دهند و انحرافاتي در آنها ايجاد کنند.
برخي از تهاجم هاي فرهنگي، شگردهايي است که مغرضين در خصوص انقلاب اسلامي به کار مي برند؛ به عنوان نمونه، برخي در تلاشند تا نقش امام خميني رحمه الله را در نهضت کم رنگ نشان دهند، از اين رو، ريشه ي اين انقلاب را در نهضت ملي شدن صنعت نفت و حرکت «جبهه ي ملي» به رهبري دکتر محمد مصدق خلاصه نموده، اين نهضت را نهضتي ملي، و نه اسلامي، قلمداد مي کنند. چنين برداشتي از اين انقلاب، در راستاي تحريف آرمان هاي نهضت امام خميني رحمه الله صورت مي گيرد. ناديده گرفتن انگيزه هاي ديني درنهضت، مقدمه اي براي طرح شعار «ايران براي ايرانيان» و ناديده گرفتن مرزبندي ميان مسلمان و غير مسلمان است و همين امر زمينه را براي ميدانافتن فرقه ها و مسلک هاي ضاله و احزاب و گروه هاي دين ستيز فراهم خواهد ساخت.
ترويج تفکر جدايي دين از سياست، انکار ولايت فقيه و تشکيک در اعتبار الهي و تلاش براي تضعيف جايگاه قانوني آن، سه عنصر فرهنگي به شمار مي روند که دشمنان انقلاب اسلامي در صددند به آن ها لباس عمل پوشانده، به اين ترتيب فرهنگ پوياي شيعه را مورد تاخت و تاز قرار دهند و از اين طريق به نظام جمهوري اسلامي آسيب جدي وارد سازند.
آنچنان که در بحث «تهاجم فرهنگي» مشخص گرديد، ابعادي از اين تهاجم، ريشه در عوامل بيروني و ابعادي از آن ريشه در عوامل دروني دارد. آيا مي توانيد براي شناخت آسيب هايي که در اين زمينه، از خارج بر نظام تحميل مي شود و آسيب هايي که ناشي از عوامل دروني است، مرزي را مشخص نماييد؟ اگر پاسخ شما مثبت است، مرزها را مشخص سازيد و اگر پاسخ شما منفي است، علت را در چه مي دانيد؟

3. غرور و رخوت در ميان انقلابيون
 

برخي ممکن است با به دست آوردن پيروزي دچار غرور گشته، کار را تمام شده بپندارند. از جهت رواني، اين امر زمينه را براي ايجاد رکود و رخوت در ميان انقلابيون فراهم مي سازد و نيروهاي انقلابي را به افرادي رفاه طلب و دنيا گرا تبديل مي کند که ديگر نسبت به توطئه هاي فراروي نظام توجهي نخواهند داشت.
در اين صورت، انقلابيون از هر تلاش و کوششي براي پيشرفت دست برمي دارند. البته تا حدي بايد به آنان نيز اين حق را داد که پس از تحمل آن شدايد و مصيبت هاي فراوان،براي مدتي، در رفاه و آسايش به سر برند. ولي در عين حال اين رفاه و آسايش را نبايد به عنوان پايان کار تلقي کرد و از فعاليت و کوشش دست کشيد.
بايد، به طور دايم، توجه داشت که ممکن است هر لحظه توطئه اي اين انقلاب را تهديد کند. بنابراين نمي توان دست از فعاليت برداشت. علاوه بر اين، از نظر رواني نيز بايد با حالت رخود و رکود، مبارزه اي مستمر داشت و هيچ گاه انسان نبايد خود را راحت احساس کند و تصور نمايد که کار تمام شده است. دشمنان انقلاب نيز درصددند تا به هر طريق ممکن، مردم را در خواب فرو برند تا به اهداف خود دستيابند.
با توجه داشتن به اين مطلب مي توان با رخوت و رکود به مبارزه برخاست. بايد همه ما به خود تلقين کنيم و به ديگران بفهمانيم که انسان، در اين جهان، هيچ گاه براي راحتي و آسودگي خلق نشده است و هيچ مرحله اي از مبارزات را نبايد تمام شده تلقي کرد، چرا که ممکن است با از بين رفتن يک دشمن، دشمنان ديگري به وجود آمده باشند وا در آينده به وجود آيند. در جامعه خود نيز شاهد بوديم که هنوزک مبارزه همگاني پايان نيافته بود که شياطين ديگري، با شکل ديگر، در جامعه پديد آمدند و مشکلاتي را براي نظام به وجود آوردند. بنابراين، مجاهده و مبارزه مسلمين بايد همواره در حال تحرک و پيشرفت باشد و هيچ گاه نبايد کار را تمام شده تلقي کرد. مبارزه هرک از اقشار جامعه، در شرايط فعلي متفاوت است و موقعيت خاص هر فرد، تکليف خاصي را بر گردن او مي نهد.

4. ضعف نهاد ها و ارگان هاي نظام
 

در کنار آسيب هاي فراوان نظام اسلامي، بايد به آسيب هاي داخلي ناشي از ضعف نهاد ها و ارگان هاي نظام نيز توجه داشت. هرگونه آسيبي که بر نظام وارد مي شود، ممکن است از سوي نهادها و ارگان هاي مختلفي باشد که بخشي از نظام اسلامي را در بر گرفته اند. اين آسيب ها ممکن است ناشي از ضعف نهاد اقتصادي کشور، نهاد تعليم و تربيت، نهاد ازدواج، نهاد امنيتي، نهاد فرهنگي و نهاد هاي مهم ديگر کشور باشد.
خطراتي که از ناحيه ي مسئولين نهادهاي نظام متوجه انقلاب مي شود به دو دسته تقسيم مي شود: الف - گاهي اين گونه ضعف ها ناشي از جهل، غفلت، ناآگاهي، کم تجربگي مديران و اموري از اين قبيل است که در اين صورت بايد پس از گذشت چند دهه از انقلاب، اين گونه ضعف ها به حداقل ممکن رسيده باشد. ب - ولي گاهي کمبود ها، آسيب ها و خطراتي که جامعه را تهديد مي کند، ناآگاهانه و از روي قصور و نارسايي نيست؛ بلکه تعمدي در کار است تا در نهادهاي اجتماعي اختلالي ايجاد شود. در اين صورت است که فساد در درون جامعه خواهد جوشيد و به قسمت هاي ديگر سرايت پيدا خواهد کرد.
عمده تهديدهايي که از ناحيه نهادهاي خود نظام متوجه نظام اسلامي مي گردند به طور مختصر در ذيل مي آيد:

4- 1.آسيب پذيري ناشي از ضعف نهاد اقتصادي
 

بخشي از نهاد اقتصادي، مربوط به معادن، بخشي ديگر مربوط به کشاورزي، بخشي مربوط به صنايع و بخشي نيز مربوط به تجارت و بازرگاني مي شود. هدف تمام اين بخش ها تأمين معيشت مردم است. اگر نظامي بتواند اعتدالي در اين سازمان ها به وجود آورد و عملکرد مطلوبي را ارائه دهد، مردم از اين نظام رضايت خواهند داشت و حاضر خواهند شد تا براي دوام آن سختي ها و مرارت ها را نيز تحمل کنند. اما اگر مجموع دستگاه اقتصادي کشور نتواند نيازمندي مادي مردم را تأمين کند و روز به روز، گراني، تورم، بيکاري و ساير مظاهر بي اعتدالي در نظام اقتصادي افزايش يابد، طبعاً مردم از اين نظام ناراضي خواهند شد، زرا اولين نيازي که هر جامعه يا فردي احساس مي کند، نيازهاي مادي است. در صورت عدم تأمين اين نيازها و در نتيجه، ايجاد نارضايتي در ميان مردم، دولت شکننده شده و به اصل نظام ضربه وارد خواهد شد. بنابراين، يکي از نقطه هاي آسيب پذير جامعه، نهاد اقتصادي است.

4- 2 . آسيب پذيري ناشي از ضعف نهاد تعليم و تربيت
 

متصديان نهاد آموزش و پرورش بايد زمينه اي را فراهم سازند تا افراد جامعه بتوانند از شرايط مساوي براي تحصيل و ترقيات علمي و فني بهره گيرند. در صورتي که دستگاه هاي متصدي آموزش و پرورش يک کشور، اين شرايط را براي مردم فراهم کنند تا هر کس از هر قشري، اعم از فقير يا غني و روستايي يا شهري، بتواند از آموزش هاي مورد نياز خود استفاده کند، پايه هاي آن نظام مستحکم خواهد گرديد.
نبايد شرايط به گونه اي باشد که تحصيلات عاليه، تنها در اختيار افراد متمول درآيد. اعطاي هرگونه امتياز به افراد براي راه يابي به مقاطع مختلف تحصيلي، بايد بر اساس شايستگي و استعداد افراد، و نه بر اساس ميزان ثروت يا داشتن روابط بهتر با مسئوولين باشد. حاصل آن که، نهاد آموزش و پرورش نيز نهادي است که بايد همواره در حال اعتدال بوده، عملکرد آن مورد رضايت جامعه باشد. در صورتي که اين نهاد دچار آسيب شود، نارضايتي مردم را در پي خواهد داشت و در نتيجه، زمينه سست شدن پايه هاي نظام فراهم خواهد شد.

4- 3. آسيب پذيري ناشي از ضعف نهاد ازدواج
 

نهاد ازدواج، يکي ديگر از نهادهاي جامعه است. برخي از جوامع، به حق، به اين نهاد، به عنوان يک نهاد مستقل نظر کرده اند. در صورتي که در جامعه اي شرايط تأمين نيازهاي جنسي و تشکيل خانواده، به صورت مطلوب و معقول، براي همه فراهم گردد و دولت بتواند اين شرايط را براي قشرهاي مختلف تأمين نمايد و تسهيلاتي براي ازدواج و تشکيل خانواده در اختيار جوانان قرار دهد، طبعاً مردم از اين جهت، از نظام راضي خواهند بود و از دولت پشتيباني خواهند کرد.
اما در صورتي که دولت در اين جهت موفق نباشد و روز به روز، بر مشکلات خانوادگي، از تشکيل خانواده گرفته تا تربيت فرزندان و شرايط داخل خانواده و ارتباط خانواده با محيط خارج، افزوده گردد، اين نهاد دچار اختلال خواهد شد و خانواده اي که بايد کانون صفا، مهر، محبت، صمميت و آرامش باشد، جاي خود را به محيطي متشنج خواهد داد.
حاصل آن که دولت موظف است، براي تأمين آسايش و آرامش افراد، زمينه اي را فراهم سازد که در آن، تشکيل خانواده به سهولت انجام گيرد و مشکلي در مسير زندگي خانوادگي افراد به وجود نيايد. دراين صورت است که اين نهاد، به خوبي نيازهاي انسان ها را برآورده مي سازد و موجبات رضايت مردم را فراهم مي کند.

4- 4. آسيب پذيري ناشي از ضعف نهاد امنيتي
 

نهاد امنيتي در هر کشور، حداقل به دو بخش قابل تقسيم است؛ يک بخش مربوط به تأمين امنيت داخلي است، که معمولا در نوع کشورها در اختيار وزارت کشور قرار مي گيرد. بخش ديگر مربوط به تأمين امنيت خارجي است که در اختيار وزارت جنگ وزارت دفاع قرار مي گيرد. نيروهاي نظامي و انتظامي کشور، ضامن تأمين امنيت داخلي و خارجي جامعه هستند.
در صورتي که يک نظام بتواند امنيت داخلي خود را حفظ کند و جان، مال و ناموس مردم را از معرض خطر برهاند و همچنين بتواند امنيت خارجي خود را حفظ کند و مرزهاي کشور را ايمن نگه دارد، به طوري که دشمنان خارجي جرأت تجاوز به مرزهاي کشور اسلامي را پيدا نکنند، زمينه ي رضايت مردم فراهم خواهد شد. اما اگر ناامني در جامعه رواج پيدا کند و روز به روز، مردم احساس ناامني کنند، به طوري که حتي در شهر، خانه، مجامع دانشگاهي و اماکن ديگراحساس امنيت نکنند، به تدريج، نارضايتي در ميان مردم شيوع پيدا مي کند و پايه هاي نظام سست مي گردد.

4- 5. آسيب پذيري ناشي از ضعف نهاد فرهنگي
 

نهاد فرهنگي، يکي ديگر از نهادهاي مهم در هر جامعه اي است. اساس فرهنگ دو مقوله است: باورها و ارزش هاي جامعه. بنابراين، مراد از نهاد فرهنگي، نهادي است که باورها و ارزش هاي جامعه را سامان مي بخشد. به عبارت ديگر، وظيفه اين نهاد اين است که زمينه اي را فراهم سازد تا مردم جامعه به عقايد صحيح معتقد باشند و ارزش هاي الهي و متعالي را محترم شمارند و به آن ها پايبند باشند.
اگر رژيمي بتواند باورهاي صحيح را در جامعه رواج دهد تا مردم از اعتقادات صحيح برخوردار شوند وا اعتقادات صحيح آن ها تقويت گردد و نيز دلبستگي آنان به ارزش هاي معتبر افزايش يابد، در اين صورت به وظيفه خود، به خوبي، جامه عمل پوشانده است. در صورت برخوردار شدن مردم از ريشه هاي فرهنگي بسيار قوي، کسي نخواهد توانست که به درخت فرهنگ آنان آسيب رساند و ريشه آن را قطع کند حتي اگر اين ريشه ها، برگ و باري هم نداشته باشد؛ ولي آنچنان مستحکم است که اگر کسي بخواهد آن ريشه ها را قطع کند، ريشه خودش قطع خواهد شد.

5. اختلاف دروني
 

برخي از آسيب هاي فراروي نظام جمهوري اسلامي، آسيب هايي هستند که هم از ناحيه ي داخل و هم از ناحيه ي خارج متوجه نظام مي گردند. عوامل داخلي و نيز عوامل خارجي مي توانند در ايجاد اين گونه آسيب ها مؤثر باشند و گاهي هر دو عامل در کنار يکديگر قرار گرفته، آسيبي رامتوجه نظام مي سازند. اختلاف و دشمني ميان اقشار و گروه هاي مختلف جامعه يکي از آسيب هايي است که عوامل داخلي و خارجي مي توانند در ايجاد آن مؤثر باشند.
اختلاف ميان گروه ها و اقشار مختلف جامعه، گاهي از عوامل کاملا دروني و براساس ملاک هاي غيرقابل قبول از نظر اسلام، نظير اختلافات قومي، نژادي و حتي مذهبي، سرچشمه مي گيرد. مسلم است که زمينه اين گونه اختلافات، در جامعه اي که مرکب از نژادهاي مختلف و گويش هاي متفاوت است، وجود خواهد داشت. تفاوت مناطق جغرافيايي، اختلاف آداب و رسوم محلي، وحتي مذهبي، و عوامل داخلي ديگر موجب پيدايش اختلاف در جامعه خواهد شد. دشمنان يک نظام تلاش خواهند کرد تا براي متلاشي کردن و تضعيف جامعه، از اين زمينه ها بهره برده، به اختلافات دامن زنند و آن ها را تشديد کنند.
اختلاف ميان گروه هاي مختلف جامعه، سبب خواهد شد تا نيروهاي جامعه در اثراصطکاک ، تحليل رفته قدرت پيشرفت را از دست بدهند. ترديدي نيست که با رو در رو قرار گرفتن دو عامل متضاد، نيروهاي زيادي صرف خواهد شد تا عامل مقابل تضعيف گردد. در صورتي که يکي از دو طرف، قوي تر از ديگري باشد، به پيشرفت محدودي نايل مي شود، ليکن در صورت برابر بودن قدرت آنها، هر دو طرف از فعاليت و پيشرفت باز مي مانند. دشمنان جامعه ي اسلامي نيز با استفاده از اختلافاتي که در درون يک جامعه وجود دارد، سعي مي کنند که اين اختلافات را تشديد کنند تا منجر به دشمني و تخاصم گردد و قدرت و توانايي دو طرف، در رويارويي با يکديگر مصرف شود و زمينه ي بازماندن آنها از ترقي، تکامل و پيشرفت فراهم گردد.
سياست «اختلاف بينداز و حکومت کن» سياستي است که سابقه اي ديرين در طول تاريخ دارد و علاوه بر فرعون،74 که سياست هاي خود را با ايجاد اختلاف در جامعه به پيش مي برد، کسان ديگري نيز از اين سياست بهره مي بردند و باعث ايجاد اختلاف در جوامع مي شدند. از همان زمان که حکومت اسلامي به دست مبارک پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله تشکيل گرديد، آن حضرت از اين آفت در جامعه ي خود رنج مي برد و دشمنان خارجي آن حضرت نيز تلاش مي کردند تا اين اختلافات داخلي را تشديد کنند. البته عرب قبل از ظهور پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نيز از اين اختلافات بسيار آسيب ديده بود و جنگ هاي داخلي طوايف و عشاير عرب با يکديگر مسأله ي شايعي بود.
از همان آغاز ظهور اسلام و تشکيل جامعه ي اسلامي، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله تلاش بسياري براي برطرف ساختن اين اختلافات و برقراري دوستي و محبت ميان طوايف مختلف صورت دادند و رسما بين اهل مدينه و مهاجرين، عقد اخوت منعقد ساختند. بر اساس اين عقد اخوت، اموال موجود، ميان تمام افراد، اعم از غني و فقير، تقسيم مي گرديد. اين رابطه تا آن حد پيش رفت که هرگاه يکي از آنان در آستانه ي مرگ بود، وصيت مي کرد که بخشي از اموال او در اختيار ديگري قرار دهند. اين رابطه عاطفي و برادرانه، روح همکاري را در ميان مسلمانان تقويت کرد و سبب گرديد تا آن دشمني ها و کدورت ها، که از ديرباز بين مردم ايجاد شده بود، رخت بربندد.75

6. جنون ثروت، مقام و شهوت
 

آنان که در پي اجابت خواهش هاي نفس خويشند، يا به دنبال مال و ثروت حرام خواهند رفت و به اختلاس از اموال بيت المال، رشوه خواري و اموري از اين قبيل متوسل خواهند شد و يا به دنبال پست و مقام خواهند رفت و از اين طريق غريزه ي قدرت طلبي خود را اشباع مي کنند. براي عده اي از افراد رسيدن به پست و مقام از در اختيار داشتن ثروت اهميت بيشتري دارد. انگيزه ي افراد متوسط جامعه از تلاش براي کسب پست و مقام اين است که در سايه کسب چنين قدرتي، به ثروتي نيز دست يابند. ولي عده اي نيز وجود دارند که علي رغم در اختيار داشتن ثروت فراوان، مبالغ کلاني را هزينه مي نمايند تا به پست و مقامي دستابند. مقام براي چنين افرادي در حکم بت است که حاضرند براي رسيدن به آن از هر راهي که ممکن است، بهره گيرند.
جنون ثروت، مقام و شهوت، سبب مي شود تا انسان به دنبال راه هاي نا مشروع حرکت کند. تا زماني که اين مسأله در ميان افراد مطرح باشد، زيان آن متوجه فرد و اطرافيان او خواهد شد، اما زماني که به صورت يک پديده اجتماعي درآيد، تبديل به فتنه و بلايي خواهد شد که به آساني نمي توان آن را علاج کرد.

7. ترور و خشونت
 

برخي از گروه هاي دروني مخالف انقلاب اسلامي، با صراحت با اساس فکر انقلابي به مخالفت مي ورزند؛ از اين دسته از افراد، برخي تنها به سخن اکتفا مي کنند، ليکن برخي ديگر، براي براندازي نظام جمهوري اسلامي، دست به ترور و خشونت نيز مي زنند. البته اين گروه ها در جامعه اسلامي رو به ضعف نهاده، موقعيت چنداني در داخل ايران ندارند، از اين رو تمام اميد خود را به بيگانگان دوخته اند.
با توجه به آسيب هايي که در اين درس بيان گرديد، تلاش کنيد با مرور تاريخ انقلاب اسلامي، مصاديقي را بيابيد که در آن ها، اين آسيب ها خود را نشان داده است. نتيجه ي اين آفات و آسيب ها را در ممانعت از رشد سريع انقلاب نشان دهيد. به نظر شما، اگر نظام جمهوري اسلامي از اين آفات به دور بود، هم اينک در چه وضعيتي به سر مي برد؟

4. خلاصه و نتيجه گيري
 

1. هر انقلابي که دستاوردهاي بزرگي را به همراه دارد، مي تواند آسيب هاي جدي اي را نيز در برابر خود داشته باشد. بنابراين پرداختن به بحث آسيب شناسي انقلاب اسلامي، مي تواند موجب حفظ دستاوردهاي عظيم انقلاب اسلامي گردد.
2. قبل از هر سخني پيرامون آسيب شناسي انقلاب بايد به پيش فرض هاي آن نيز توجه داشت؛ اولين پيش فرض اين است که انقلاب، به سان يک موجود پويا و بالنده است و هدف مطلوبي دارد که بايد به آن سمت حرکت کند و موانع را پشت سر گذارد. ديگر آن که انقلاب، براي رسيدن به هدف مطلوب، بايد از اصول و ضوابط خاصي متناسب با هدف پيروي کند و هرگونه انحراف از مسير صحيح، انقلاب را بيمار و آفت زده مي کند.
3. آفات نظامي، اقتصادي، اخلاقي و عقيدتي، آسيب هايي هستند که از بيرون مرزها، نظام اسلامي را با تهديد مواجه مي سازند.
4. مهم ترين آسيب هايي که مي تواند از درون، نظام اسلامي را با مشکل مواجه سازد، عبارت اند از: جهل به حقايق اسلام و ضعف ايمان انقلابيون، تهاجم فرهنگي، غرور و رخوت در ميان انقلابيون، اختلافات دروني، جنون ثروت و مقام مسؤولين و کارگزاران، و ترور و خشونت.
5. ضعف نهاد ها و ارگان هاي نظام، از جمله آفت هاي داخلي متوجه نظام اسلامي است که ممکن است ناشي از آسيب پذيري و ضعف نهادهاي فرهنگي، امنيتي، اقتصادي، ازدواج، و تعليم و تربيت باشد.
6. با توجه به تهديدهاي متوجه نظام بايد در پي راه کارهايي براي حفظ نظام اسلامي بود، بحثي که درس آتي را به خود اختصاص خواهد داد.
منابعي براي مطالعه ي بيشتر:
1. مجموعه ي مقالات اولين همايش آسيب شناسي يک انقلاب، آسيب شناسي انقلاب اسلامي، تهران: نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري دانشگاه صنعتي شريف، چ1، 1379.
2. مصباح يزدي، محمدتقي، انقلاب اسلامي، جهشي در تحولات سياسي تاريخ، تدوين و نگارش: قاسم شبان نيا، قم: مرکز انتشارات مؤسسه ي آموزشي و پژوهشي امام خميني رحمه الله، چ1، 1384.
3. ــــــــــــــــ، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن،[بي جا]: مرکز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چ 2، 1372.
4. ـــــــــــــــــــ، عبرت هاي خرداد، تدوين و نگارش: عليرضا تاجيک و حسين شفيعي، قم: مرکز انتشارات مؤسسه ي آموزشي و پژوهشي امام خميني رحمه الله، چ1، 1383.

پي نوشت ها :
 

72.نهج البلاغه، خطبه ي 192.
73.همان، خطبه ي50.
74.قصص (28)، 4.
75.آل عمران (3)، 103.
 

منبع: مصباح يزدي،محمدتقي،اانقلاب اسلامی و ریشه های آن ،قم،انتشارات موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)،1387



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.