آچار فرانسه ايراني!

اغلب آدم ها در اولين ورودشان به محل کار جديد، هنوز درست وحسابي نمي دانند قرار است چه کار کنند، گيج مي زنند و دست گل به آب مي دهند. و البته به خاطر اين گيج زدن ها، تاوان هاي کوچک و بزرگي درانتظارشان است. اين تاوان ها هم بسته به کوچک وبزرگي دست گل و دل رحمي مافوقشان؛ از يک تشر کوچک مي تواند باشد تا سوت
چهارشنبه، 22 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آچار فرانسه ايراني!

 آچار فرانسه ايراني!
آچار فرانسه ايراني!


 






 
آدم هاي مختلف دراولين روزکاري شان چطور رفتار مي کنند؟
اغلب آدم ها در اولين ورودشان به محل کار جديد، هنوز درست وحسابي نمي دانند قرار است چه کار کنند، گيج مي زنند و دست گل به آب مي دهند. و البته به خاطر اين گيج زدن ها، تاوان هاي کوچک و بزرگي درانتظارشان است. اين تاوان ها هم بسته به کوچک وبزرگي دست گل و دل رحمي مافوقشان؛ از يک تشر کوچک مي تواند باشد تا سوت شدن به بيرون از محل کار. البته همه درابتداي کار اين سوتي دادن را تجربه مي کنند؛ مهم اين است که طرف اعتماد به نفسش را از دست نداده وسعي کند که اين بار اول و آخرش باشد که البته تجربه ثابت کرده باراول هست؛ اما بار آخر...خير!

خود شيرين ها
 

بعضي ها دراولين ورودشان به محيط کار براي عرض ارادت به مديرشان دست به کاري مي زنند که حال بقيه را به هم مي زند. اما خودشان کلي هم از انجامش لذت مي برند. آن حرکت مذموم، خودشيريني است! احترام به ما فوق ودرخدمت بودن مدير سر جاي خودش اما چسباندن صفاتي که عمراً به آن جناب قابليت چسباندن ندارد. ديگر چه صيغه اي است؟ اين وسط مقداري حال همکارانتان را به هم خواهيد زد و رابطه تان با آنها مخدوش خواهد شد وخيلي اوقات مدير مربوطه نيز متوجه خواهد شد که اين پاچه خواري ها ارتباط مستقيمي دارد با جيب مبارکش و نه هيچ چيز ديگر!

جاه طلب ها
 

برعکس گروه اول، افرادي هستند که نيامده واز راه نرسيده، سوداي رسيدن به مقام بالاتري دارند و انديشه نشستن بر صندلي مديريت را از همان ابتدا در ذهن مي پرورانند؛ بدون اينکه هنوز يک ذره توانايي مديريت کردن داشته باشند.

کنه ها
 

گاهي افرادي هستندکه آن قدر کار لازمند که وقتي دستشان به يک ميزوصندلي رسيد. همان جا مي مانند ومي چسبند وبه هيچ وجه من الوجوهي حاضر به دل کندن از آنجا نمي شوند؛ حتي اگر بر آنها محرز شود که اگر آنجا بمانند تا سال هاي سال بدون هيچ ارتقايي درهمان کارمند اوليه که بودند مي مانند. بالاخره تا وقتي که مدير آن محل، آشنا ودوست و خواهر زاده وبرادر زاده دارد که پست ها وصندلي هاي بالاتر را به آنها بدهد. خب معلوم است که حتي اگر خودش را به در و ديوار هم بکوبد. باز جايش همان صندلي اوليه است. البته براي اين اشخاص همان ريخته شدن حقوق کارمندي هر ماهه به حسابشان و راحتي خيالشان ازاين نظر از همه چيز مهم تر است و دراين ميان گاهي هر خواري و خفتي را هم مي پذيرند؛ اما دست از ميز وصندلي جان جانيشان نمي کشند که نمي کشند! باور کنيد!

آچار فرانسه ها
 

گاهي اوقات بعضي از افرادي که مدت زيادي دنبال کار بوده اند يا توقع پيدا کردن چنين شغلي را نداشته اند وبه محيط کاري با شرايطي خوب وارد مي شوند. همه کاري انجام مي دهند تا به نوعي خودشان را در آن سيستم تثبيت کنند وبه نوعي به مرور به مدير مربوطه ثابت کنند که بدون من کارت لنگ مي ماند. اگر آچار فرانسه اي مثل من را از دست بدهي. يکي مثل من عمراً گيرت بيايد. اما خب قصه روي ديگري هم دارد وآن اينکه هر کس بايد کاري را انجام بدهد که در شأنش باشد. سواري دادن هم حدي دارد. خيلي ها مي گويند کاري را که موظف به انجامش هستي درست انجام بده. باقيش پيشکش!

وقفي ها
 

بعضي افراد از زماني که وارد محيط کار مي شوند خودشان را وقف کارشان مي کنند. صبح ها اول از همه سرکارند وعصرها هم ديرتر از بقيه بيرون مي آيند. اگر يکي از همکاران هم قصد سوء استفاده از آنها را بکند و وظايف محول شده به خودش را به گردن او بيندازد. اين دوست عزيز بي هيچ گله و شکايتي کارهاي او را هم انجام مي دهد تا همکارش با آرامش خيال پا روي پا انداخته وچايش را ميل کند.

مخالف زن ها
 

برعکس افراد به شدت محافظه کار بالايي، بعضي افراد از همان ابتداي ورود به محيط کار جديد هم آماده مخالفت با جمع همکارانند؛ يعني از همان ابتدا بنا را مي گذارند. برساز مخالف زدن. اگر همکاران مي گويند هوا سرد است بخاري را روشن کنيد، حتي اگر براثر سرما آب بيني مبارکش هم آويزان شده باشد، آبي بيني اش را بالا کشيده و درکمال پر رويي مي گويد: روشن نکنيد. هوا خيلي هم خوب است ! معمولاً اما اين وضعيت خيلي هم پايدار نمي ماند؛ بالاخره يکي پيدا خواهد شد که گوشش سازهاي مخالف او را آزار بدهد وسرانجام او را سر جايش بنشاند.

همرنگ ها
 

گروهي از همان ابتداي ورود به محل کار از ترس از دست دادن ميز وصندلي دلبندشان، گاهي حتي سعي مي کنند هويت خودشان را هم فراموش کنند. مثلاً اگر درجمع همکاران شخصي به اصليت اين فرد تازه وارد توهين کند وبا سايرين آن تير وطايفه را به باد مسخره هم بگيرد. او هم به شدت همرنگ جماعت شده و به خاطر حفظ کارش، همراه آنها مي شود در اين ميان او درهيچ موردي نظري مخالف جمع نداشته وبراي هيچ چيزي حاضر به دفاع از عقيده وعلايقش نخواهد بود. براي او هميشه نظر جمع در اولويت است. بعضي ها اين گروه را ببوگلابي ويا ديب دميني هم مي نامند!

خالي بندها
 

گاهي بعضي افراد تازه وارد براي مهم جلوه دادن خودشان وابراز قابليت هاي کاري نداشته شان مقابل مدير و همکاران جديد، سوابقي از خودشان مي سازند که صرفاً ساخته ذهن خيال پردازشان است و کافي است اندکي بگذرد و پاي کار معلوم شود که اين سوابق همه توهماتي بيش نبوده ودست او براي همه رو شود. آنگاه حتي بقيه به قابليت هاي داشته طرف هم شک مي کنند و دراينجاست که پشيماني سودي ندارد. دراين ميان گروهي هم هستند که مدارکي از خودشان را رو مي کنند که هيچ ربطي به شغل فعليشان نداشته و عمراً در آينده هم نخواهد داشت.
آوردن مدرک گواهينامه خياطي براي خانمي که مي خواهد منشي شود يا رو کردن کارت نجات غريقي براي شخصي که کارش از صبح تا شب با کامپيوتر است، چه لزومي دارد؟ کارشناسان مي گويند: «بگذاريد توانايي هايتان به مرور و طي مراحل کاري براي ديگران مشخص شود. اينطوري بهتر است!»
منبع:همشهري جوان 31



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.