اعجاز قرآن از نظر علوم روز

(فرانکلين) ثابت کرد که ابرها داراي بار الکتريسيته هستند و همان طوري که منفي و مثبت هم ديگر را جذب مي کنند، منفي با منفي و مثبت با مثبت، هم ديگر را دفع مي کنند و اين دفع کردن باعث مي شود ابرها از هم دور شوند، لکن خداوند، به وسيله ي بادها، ابرها را به هم نزديک مي سازد تا منفي و مثبت هم ديگر را جذب کرده و تولد باران نمايند.
پنجشنبه، 23 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعجاز قرآن از نظر علوم روز

اعجاز قرآن از نظر علوم روز
اعجاز قرآن از نظر علوم روز


 





 

جاذبه ي زمين
 

قرآن، هزار و اندي سال قبل از نيوتن از جاذبه ي زمين خبر داده است:
ألم نجعلِ الأرض کفاتاً (مرسلات/25)
«آيا ما زمين را کفايت (بر هر امر بشر) قرار نداده ايم.»
زمين را جذب کننده آفريديم.
در ده ها تفسير که پيش از ولادت نيوتن نوشته شده، تصريح گرديده، که (کِفات) به معناي جذب کردن است.

برخورد الکتريسيته
 

(فرانکلين) ثابت کرد که ابرها داراي بار الکتريسيته هستند و همان طوري که منفي و مثبت هم ديگر را جذب مي کنند، منفي با منفي و مثبت با مثبت، هم ديگر را دفع مي کنند و اين دفع کردن باعث مي شود ابرها از هم دور شوند، لکن خداوند، به وسيله ي بادها، ابرها را به هم نزديک مي سازد تا منفي و مثبت هم ديگر را جذب کرده و تولد باران نمايند.
اين مطلب در قرآن کريم بيان شده است:
ألم تر أنَّ الله يزجي سحاباً ثمّ يؤلّف بينهُ ثمّ يجعلهُ رُکاماً فتري الودق يخرج من خللهِ و ينزلُ من السَّمآءِ من جبالٍ فيها من بردٍ فيصيبُ به من يشّءُ و يصرفهُ عن مَّن يشاءُ يکادُ سنا برقه يذهبُ بالأبصرِ(نور/43)
«آيا نديدي که خدا ابر را از هر طرف براند تا به هم در پيوندد و باز و انبوه و متراکم سازد آنگاه بنگري قطرات باران از ميان ابر فرو ريزد و نيز از جبال آسمان تگرگ فرو بارد که آن به هر که خدا خواهد اصابت کند و از هر که خواهد باز دارد (تا تگرگش زيان نرساند) و روشني برق چنان بتابد که خواهد روشني ديده ها را از بين ببرد.»
آيا نمي بيني خداوند، ابرها را به آساني حرکت مي دهد، بعد آن ها را با هم ترکيب مي نمايد، سپس بر روي هم انباشته مي کند، آنگاه باران را از لا به لاي آن ها خارج مي سازد.

برق نشانه اي از قدرت و عظمت خداست
 

در اين جا به تعدادي از آيه هايي که با تعبير «و من آياته» آغاز شده بود اشاره شد و اينک آيه اي ديگر از نشانه هاي قدرت و عظمت خدا، يکي از نشانه هاي عظمت خدا و اسرار آفرينش، پديده هاي طبيعي و خواص آن هاست که خداوند متعال با اشاره به خلقت و فوايد آن ها، نور ايمان را به قلب هاي مؤمنان پاشيده و رابطه آنان را با خود نزديک تر مي کند.
از جمله پديده هاي آفاقي و شگفت انگيز که انسان در اثر تکرار و آشنايي روزمره، آن را ساده و عادي فرض مي کند و آن را منسوب به طبيعت مي داند، رعد و برق است، که همه افراد بشر با آن آشنايي دارد و در طول عمر خود کراراً مشاهده کرده و مي کند، مخصوصاً در فصل بهار که رعد و برق و باران زياد است. پروردگار عالم همان رعد و برق را از نشانه هاي عظمت و قدرت لايزال خود ياد مي کرده و مي فرمايد:
و من ءايته يريکم البرق خوفاً و طمعاً و ينزّل من السَّماء مآءً فيحي بهِ الأرض بعد موتها إنَّ في ذلک لأيتٍ لقومٍ يعقلونَ (روم/24)
از نشانه هاي او (خدا) اين است که برق را به شما نشان مي دهد که هم مايه ترس است و هم مايه اميد (ترس از صاعقه، و اميد به نزول باران) و از آسمان آبي فرو مي فرستد که زمين را بعد از مردن، به وسيله آن زنده مي کند و در اين؛ نشانه هايي براي کساني که عقل خود را به کار مي گيرند، مي باشد.
درباره رعد وبرق ممکن است ديدگاه هاي مختلفي وجود داشته باشد. شايد بعضي ها شوخي طبيعت و يا خشم خدايان و يا رعد؛ اسم ملک و برق تازيانه ملک بدانند چنان که ژرژ گاموف مي نويسد:
«آدمي از زمان هاي بسيار گذشته با پديده هاي برقي آشنا بوده است. نياکان ما از برق ابرهاي رعدخيز وحشت داشتند و جهش برق را به خشم خدايان نسبت مي دادند.»
برقي که از قطعات ابر به وجود مي آيد، از يک طرف با درخشندگي خاص خود و صداي مهيب رعد که از آن بر مي خيزد، گاهي انسان را به وحشت مي اندازد. ترس و وحشتي که از آن ناشي مي شود، اگر طوري باشد که بيش تر مردم بترسند، نماز آيات واجب مي شود. و ترس و اضطراب از خطرات ديگر آن که ممکن است باعث آتش سوزي شود. کساني که هنگام رعد و برق در بيابان و راه و ...هستند ممکن است صاعقه به آن ها برخورد کند و به هلاکت برساند. در آن حال انسان بايد به زير درختي، کنار ديواري، يا پناهگاهي برود و يا حتي در يک گودالي دراز بکشد چرا که رعد و برق نتيجه برخورد الکتريسيته مثبت و منفي با يک ديگر است که قسمت مثبت آن همان الکتريسيته اي است که در اثر برخورد هواي گرم با هواي سرد به وجود مي آيد و قسمت منفي آن ممکن است انسان يا درخت يا زمين باشد و يا هر چيزي که با آن برخورد کند. البته اگر برخورد الکتريسيته مثبت و منفي بين دو ابر باشد، رعد گفته مي شود و شديدتر از برق معمولي است که با برخورد دو قطب مثبت و منفي دو سيم اتفاق مي افتد، و اگر با زمين برخورد کند، صاعقه گفته مي شود که خيلي شديدتر از رعد است.

رعد و برق چيست؟
 

در معني رعد و برق تعبيرهاي گوناگوني گفته شده است که همگي تقريباً به يک معناست:
به آتشي که از رعد و برق توليد مي شود و در اثر آن چيزي آتش مي گيرد، صاعقه گفته مي شود و هم چنين به معني هر عذاب مهلکي آمده است.
برق يعني درخشش و الکتريسيته اي که در اثر نزديک شدن الکتريسيته مثبت و منفي به وجود مي آيد و نوري که در اثر اصطکاک يا انفجار ابرها در آسمان مي درخشد. و در فارسي به آن «آذرخش» و «آدرخش» گفته شده است و برگرفته از آذري است از «تندر و آواز» يعني آواز آسمان در وقت باران.
«رعد» يعني صدا کردن ابرها براي ريزش باران که معمولا با رگبار همراه است. توليد برق در هوا به وسيله ابرها معمولا با صدايي شديد همراه است که آن را رعد نامند اين صدا بر اثر تخليه الکتريکي و هم چنين به سبب انعکاس در اشياء مجاور ايجاد و نيز به علت حرارت جرقه برق که هواي مجاور را گرم مي کند فشارش زياد مي گردد ناگهان صدايي مانند صداي ترکيدن لاستيک اتومبيل به گوش مي رسد. و بانگ ابري است که با صداي غرش خود برق را همراهي مي کند.
«رعد» تخليه بار الکتريکي است که به وسيله برخورد دو ابر يا ابر و زمين به يک ديگر و تصادم هواي گرم و سرد به وجود مي آيد و صداي مهيبي به گوش مي رسد.
هيئت دانان مي گويند: بخاري که از زمين برمي خيزد، دربين تراکم ابر به حرکت در مي آيد و مي خواهد بيرون برود در نتيجه با ابر برخورد مي کند و از آن صداي رعد توليد مي شود لذا براي اثبات نظريات خود بهار را مثال مي زنند چون در فصل بهار در اثر بارندگي زياد، بخار زياد است.
تعابيري که در قرآن مجيد در مورد عذاب و وسيله نابودي قوم ثمود به کار رفته، عبارتند از«رجفه (جنبانيدن)، طاغيه(سرکش و ترسناک)، صيحه (نعره و بانک) و صاعقه (سوزاننده و ويران کننده)» به ترتيب در سوره هاي 78 اعراف، 5 حاقه، 67 هود و 17 فصلت و 44 ذاريات، همه اين تعبيرها در صاعقه جمع است چرا که وقتي صاعقه مي آيد، هم زمين مي لرزد و هم ويران مي کند و هم صداي مهيبي دارد و هرچيزي را که در مسيرش قرار گيرد، آتش مي زند و خاکستر مي کند.
فأخذتهم الرّجفة فأصبحوا في دارهم جثمينَ (اعراف/78)
«پس زلزله اي بر آن ها آغاز گرديد تا آن که همه در خانه خود از پاي درآمدند.»
فأمّا ثمودُ فأهلکوا بالطّاغية (حاقه/5)
«اما قوم ثمود به کيفر کفر و طغيان هلاک شدند.»
و أخذ الّذين ظلموا الصّيحةُ فأصبحوا في ديرهم جثمينَ (هود/67)
«و آنگاه ستمکاران را شب صيحه عذاب آسماني بگرفت که صبحگاه در دريارشان بي حس و خاموش ابدي شدند.»
و أمّا ثمودُ فهدينهم فاستحبّوا العمي علي الهدي فأخذتهم صعقةُ العذاب الهون بما کانوا يکسبون (فصلت/17)
«اما قوم ثمود را نيز (رسول فرستاديم) و هدايت کرديم ليکن آن ها خود کوري جهل و ضلالت را بر هدايت بگزيدند پس بر آن ها هم صاعقه عذاب خواري و هلاکت به کيفر کردارشان فرود آمد.»
فعتوا عن أمر ربّهم فأخذتهم الصّعقةُ و هم ينظرونَ (ذاريات/44)
«آن ها هم از فرعون خداي خود سر کشيدند پس آن ها را صاعقه آتش در گرفت و (هلاک خويش را)به چشم مشاهده کردند.»

خطرات رعد و برق و صاعقه
 

اگر مردم از رعد و برق وحشت دارند، در اثر تجربه اي است که بشر از اول خلقت با چشم خود ديده است که اقوام متمرد با همان ابزار به ظاهر ساده ريشه کن شده اند زيرا که تاريخ پيشينيان گواه اين مطلب است.
مجازات اقوام پيشين متخلف از فرمان خدا و پيامبران الهي هريک به وسيله يکي از عناصر چهارگانه معروف مايه حيات مجازات شده اند که آن ها در واقع چهار رکن مهم زندگي بشر را تشکيل مي دهند و اگر فقط يکي از آن ها از زندگي انسان حذف
شود، ادامه حيات ممکن نيست.
خداوند مرگ و نابودي اين اقوام را در چيزي قرار داده که در حالت عادي عامل اصلي حيات آنان بوده است و اين قدرت لايزال الهي است که از يک يا دو جسم لطيف نيرويي قهار به وجود مي آورد که جز او کسي را ياراي چنين نيرويي نيست. اقوام ياد شده عبارتند از: قوم لوط، فرعون، عاد، ثمود، نوح که قوم لوط با زلزله و آوار و سنگ هاي آسماني(خاک)، قوم فرعون و نوح با آب دريا، قوم عاد با تند باد، و قوم ثمود با صاعقه و آتش هلاک شدند.

فوايد رعد و برق
 

خلاصه رعد و برق و صاعقه که به ظاهر يک پديده عادي يا به نظر بعضي ها شايد شوخي طبيعت به حساب مي آيد، خداي بزرگ آن را از ابر لطيفي به وجود آورده است که هم مايه عذاب و مجازات متخلفين از فرمان خدا قرار مي گيرد هم مايه رحمت و برکت است که حامل باران هستي بخش است. تا اين جا مقداري از ترس و وحشت و خطرات رعد و برق را متذکر شديم. اينک اشاره اي هم به فوايد بي شمار آن بنمائيم:
فوايد فراواني که اين برق کشنده و ويران کننده دارد، قابل شمارش نيست زيرا:
1.برق ها معمولا حرارت هاي فوق العاده زياد، گاه در حدود 15 هزار درجه سانتي گراد حرارت توليد مي کنند و اين حرارت کافي است که مقدار زيادي از هواي اطراف را بسوزاند و در نتيجه فشار هوا فورا کم مي شود و در فشار کم، ابرها مي بارند و به همين دليل غالبا متعاقب جهش برق رگبارهايي شروع مي شود و دانه هاي درشت باران فرو مي ريزند و زمين را آبياري مي کنند.
2.سمپاشي: وقتي برق با آن حرارتش آشکار مي شود قطرات باران با مقداري اکسيژن اضافي ترکيب مي شوند و آب سنگين يعني آب اکسيژنه(H2O2) ايجاد مي کنند و مي دانيم آب اکسيژنه يکي از آثارش کشتن ميکروب ها است لذا گفته اند هر سالي که رعد و برق کم باشد، آفات گياهي بيش تر است.
3.کودرساني: قطرات باران که بر اثر برق و حرارت شديد و ترکيب حالت اسيد کربني پيدا مي کند که به هنگام پاشيده شدن بر زمين و ترکيب با آن ها يک کود مؤثر گياهي مي سازد.
رعد و برق نشانه تصادم و اصطکاک ابرهاي باران زا است و از آن جايي که غالبا همراه آن رگبارهايي به وجود مي آيد، تشنه کامان را آب زلال مي بخشد و درختان و زراعت را سيراب مي کند و کشاورزان را به اميد کار وا مي دارد و زمين بعد از مردنش به وسيله همان باراني که پس از غرش ابرها مي بارد، سيراب مي شود. چنان که خداوند متعال در ادامه آيه مي فرمايد:
و يحي الأرض بعد موتها (روم/19)
«خداوند زمين را پس از آن که مي ميرد، با آن باران جانبخش زنده مي کند.»
چنان که ما در فصل بهار شاهد اين شکوفايي هستيم.
در عظمت رعد و برق همين بس که خداوند متعال سوره اي در قرآن به نام اين پديده مهم (رعد) نام گذاري کرده است چرا که در آن سوره به پديده هاي عجيب و شگفت انگيزي که قدرت خدا در آن ها متجلي مي شود، اشاره شده. مي دانيم آب که مايه حيات و زندگي است، خداوند آن را از ابر به وجود مي آورد و عذاب و رحمت را در آن عنصر لطيف جمع مي کند، و کسي از عهده اين کار نمي تواند بيايد مگر قدرت لايزال الهي که خود خالق هستي است و جهان هستي در دست قدرت اوست. غير از خدا چه کسي مي تواند از يک ابر لطيف چنان برق قوي و آب زلال و سيراب کننده و هستي بخش پديد آورد که به وسيله آن زمين را زنده و سرسبز و همه جا را گلستان نمايد که هرکدام از آن ها زبان حالي است از عظمت و قدرت بي پايان الهي. اگر يک کتاب، يک تابلوي نقاشي و ساختمان، با زبان حال خود از علم و دانش و ذوق نويسنده و نقاش و معمار حکايت مي کند، رعد و برق هم که جزيي از جهان هستي است، همگي از عظمت خلاق عالم سخن مي گويند و از نظم و علم بي پايان خدا خبر مي دهند و مي رسانند که اين پديده خطرناک و در عين حال اميدبخش هم، براساس نظم خاصي عمل مي کند نه از روي تصادف کور!

اتساع زماني: معجزه ي قرآن
 

بسيار عجيب است که مسلمانان از معادله ي ديگري استفاده مي کنند تا اين مطلب را آشکار نمايند که فرشتگان به سرعت نور شتاب مي گيرند.
قرآن آن ها در يک آيه بيان مي کند که ظاهراً زمان براي فرشتگان با سرعت ثابت از براي انسان ها کم تر مي گذرد.
که اين مطلب با نسبيت خاص اينشتين صدق مي کند که در آن نيز در سرعت هاي بالا زمان براي اشيايي با آن سرعت آرام تر مي گذرد.
مسلمانان از نسبيت خاص اينشتين و اين آيه استفاده کرده اند تا از اين مطلب که فرشتگان در حقيقت به سرعت نور شتاب مي گيرند حمايت کنند.
آيه:"فرشتگان و ارواح در يک روز به او (مذکر) صعود کردند که اين معادل پنجاه هزار سال براي انسان است"!
در اين جا فرشتگان يک روز را معادل پنجاه هزار سال براي انسان گذر مي کنند.(زمان در مقابل زمان و نه زمان در مقابل فاصله مانند آيه ي قمري قبل).
اگرچه طبق نظريه ي نسبيت خاص اينشتين و به وسيله ي اين تغييرات زمان (تاخيرات زماني) به دست آمده به عنوان يک ادعا از مسلمين (که واقعا آن فرشتگان به سرعت نور شتاب مي گيرند) را مي توانيم تصديق يا انکار کنيم.
اين ادعا مي تواند در دو دقيقه تصديق شود که آنگاه هيچ نيازي به عقايد
کورکورانه نخواهد بود.
آلبرت اينشتين يک مسلمان نبود اما يهودي اي بود که نظريه ي معروف نسبيت خاص را ارائه داد.
هرچه سرعت بيش تر بشود زمان آرام تر مي گذرد.
در بيرون يک ميدان گرانشي زمان اين گونه است:
?t=?t0/(1-v^2/c^2)^0.5
جايي که ?t0 زماني مي باشد که براي متحرک به وسيله ي متحرک معادل است.
t زماني است که براي متحرک معادل گذر ايستگاهي است.
V سرعتي است که به شاهد ايستگاهي نسبت داده مي شود.
t0 زماني است که براي فرشتگان مي گذرد.(يک روز).
t زماني است که معادل زمان براي انسان ها است.(پنجاه هزار سال قمري در دوازده ماه قمري بر سال قمري در 27.321661 روز بر ماه قمري).
و V سرعت فرشتگان در اين مورد است.(که ما قصد داريم آن را حساب و با سرعت شناخته شده ي نور مقايسه کنيم). سرعت نور در خلأ 299792.458 کيلومتر بر ثانيه است.
از معادله ي بالا مي توانيم آن سرعت ناشناخته را حساب کنيم:
v=c(1-t0^2/t^2)^0.5
حال بهتر است اظهارات مسلمين را در معادله جايگزين کنيم و ببينيم که فرشتگان مسلمين واقعا به سرعت نور شتاب مي گيرند يا نه؟
ارقام را از آيه در اين معادله جايگزين مي کنيم:
v=c(1-(1^2/(50000*12*27.321661)^2)^2.5
v=c*0.99999999999999981
v=299792.4579999994 km/s
اين اتساع زماني (تغييرات زماني) نشان مي دهد که فرشتگان در بيرون از ميادين گرانشي به سرعت نور شتاب مي گيرند.(کمي کم تر از سرعت نور زيرا جرم دارند). اين نمي تواند يک تصادف باشد زيرا سرعت حساب شده دقيقا يکسان با آيه ي قمري قبلي هم چنين در بيرون از يک ميدان گرانشي است.
مسلمانان همواره مي پرسند که چگونه يک مرد بي سواد 1400 سال پيش توانسته اتساع زماني و هسته نسبيت را به دست آورد!
پس قرآن کلام خداست.

فتح کرات ديگر در قرآن
 

ألم تروا أنّ الله سخّر لکم مّا في السّموت و ما في الأرض (لقمان/20)
«آيا ندانسته اند که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است، مسخّر و رام شما کرده.»
و سخّر لکم مّا في السّموت و ما في الأرض جميعاً (جاثيه/13)
«و همه آنچه را در آسمان هاست و آنچه را در زمين است از سوي خود براي شما مسخّر و رام کرد».

نيوتن و انکسار نور
 

«نيوتن» در بيان علت انکسار نور مي گويد: شعاع نور وقتي از هوا داخل آب مي شود، مي توان حرکت آن را در حقيقت مرکب از دو حرکت دانست: يک حرکت عمود بر سطح آب و حرکت ديگر: در امتداد افقي و مماس با سطح آب شعاع انکسار که نتيجه اين دو حرکت است.
بحث تجزيه و ترکيب حرکات يکي از مباحث مهم فيزيک و مکانيک را تشکيل مي دهد و اساس تئوري «ماکسول» که نور را دو عامل عمود بر هم مي داند، از فرض نيوتن سرچشمه گرفته است.
اين ها از تراوشات فکري دانشمندان اسلامي است و اصل مطلب در کتاب «کمال الدين فارسي» صفحه 141 است که : اگر نور به طور مايل از محيطي داخل محيط شفاف ديگري شود، مي توان حرکت آن را مرکب از دو حرکت دانست:
حرکت اول: در جهت عمود نافذ و حرکت دوم: ديگر در جهتي که عمود بر عمود اول است، در مبدأ نفوذ يعني در نقطه اي که نور داخل آب شده است؟
در پرتو دريافت هاي تجربي جديد است که ژرفاي بسياري از پيام هاي کوتاه و گذراي قرآني روشن مي شود، چنان که مي توان نور و قدرت شکنندگي آن را از:
و ما أدرئک ما الحطمة* نارالله الموقدةُ* الّتي تطّلع علي الأفئدةِ (همزه/5 ــ7)
«آتش که چگونه تصور سختي آن تواني کرد* آن آتش را خدا برافروخت * شراره آن بر دل هاي کاران شعله ور است.»
و قدرت تخريبي صوت از:
القارعة * ماالقارعةُ* و ما أدرئکَ ماالقارعة* يوم يکون النّاسُ کالفراش المبثوثِ* و تکونُ الجبالُ کالعهنِ المنفوشِ (قارعه/5ــ 1)
«قارعه چيست* همان روز وحشت و اضطراب (که دل هاي خلايق را از ترس در هم کوبد)* چگونه حالت آن روز هولناک است تصور تواني کرد* در آن روز سخت مردم مانند ملخ هر سو پراکنده شوند* و کوه ها از هيبت آن همچون پشم زده متلاشي گردد.»
استفاده کرد.
چنان که از:
ألم نجعل الأرض کفاتاً* أحياءً و أموتاً (مرسلات/25 ــ26)
«آيا ما زمين را کفايت (بر هر امر بشر) قرار نداديم * تا زندگان روي زمين و مردگان درونش پنهان شوند.»
با توجه به کلمه (کفاتاً) که به معناي جمع و ضميمه کردن است مي توان جاذبيّت زمين را استفاده کرد و هم چنين از آيه:
و السّماءَ بنينها بأييدٍ و إنّا لموسعونَ (ذاريات/47)
«و کاخ آسمان (رفيع) را ما به قدرت خود برافراشته و مائيم که بر هر کار عالم مقتدريم.»
مي توان گسترش جهان و خلق و تشکيل کهکشان هاي جديد را فهميد.
لازم به يادآوري است که:
توجه به علوم جديد همواره براي ما برداشت جديدي را به ارمغان نمي آورد، ولي سبب مي شود برداشتي را که پيش تر از قرآن داشتيم و آن را تعبّداً قبول مي کرديم، در پرتو دستاوردهاي علمي با بينش و ادراک بهتري به آن برسيم.
برداشت هاي علمي و اشاره به علوم روز و يادآوردن الفاظي که به نحو کليدي دانشمندان را به قرآن و علوم مطرح شده در آن رهنمون سازد، مي تواند کمک شاياني به تبيين معجزه بودن قرآن در عصر حاضر داشته باشد. و دانشمندان را به تدبر و تفکر در آيات قرآن وا دارد و نشان دهد که قرآن نه تنها در عصر جاهلي، بلکه در تمام عصرها، معجزه اي جاويد است.
منابع :
1.تفسير نمونه (کليه جلدها)
2.پژوهش در اعجاز علمي قرآن ــ دکتر محمد علي رضايي اصفهاني ــ انتشارات کتاب مبين
3.قرآن و پديده هاي طبيعت از ديد دانش امروز ــ يحيي نظيري ــ انتشارات سحاب کتاب
4.قرآن و اسرار آفرينش ــ استاد جعفر سبحاني ــ انتشارات توحيد
5.قرآن
6.تفسير الميزان(کليه جلدها)
7.تفسير الجواهر ــ طنطاوي
8.سايت هاي اينترنتي مختلف
9.زنده جاويد و اعجاز قرآن ــ مهندس محمدعلي سادات
10.قرآن و آخرين پديده هاي علمي ــ مهندس جعفر رضايي فر
11.القرآن الکريم و العلم الحديث ــ دکتر منصور محمد حسب النبي
12.القرآن و العلم ــ احمد محمد سليمان
13.نرم افزار نور الطريق ــ شرکت همراه نرم افزار نوين88522732
14.التمهيد
15.روضة الکافي ــ علامه مجلسي
16.دانستني هاي جهان علم
17.مجله دانشمند ــ مقاله اي از دکتر محمد رضايي
18.اسلام شناسي ــ دکتر علي شريعتي
19.قرآن و طبيعت ــ دکتر عبدالکريم بي آزار شيرازي
20.اولين دانشگاه و آخرين پيامبر ــ شهيد دکتر پاک نژاد
21.جهان آفرين ــ حسين نوري همداني
22.شگفتي هاي آفرينش ــ حسين نوري همداني
23.شگفتي هاي آفرينش ــ نجفعلي ميرزايي
24.مجله دانشمند ــ شماره هاي مختلف
25.مغز متفکر شيعه مرکز اطلاعات اسلامي استراسبورگ ــ ذبيح الله منصوري
26.مجموعه آثار شهيد مرتضي مطهري
27.عشق و پرستش يا ترموديناميک انسان ــ عبدالله متقي
28.قانون بزرگ ــ موريس مترلينک ــ فرامز برزگر
29.مرزهاي دانش ــ ايزاک آسيموف ــ دکتر غلامرضا افشار نادري
30.تاريخچه زمان ــ استيو هاوکينينگ ــ علي افشار نادري
31.جهان در سراشيبي سقوط ــ جري ديفيليکن تري هوارد ــ محمود بهزاد
32.تشعشع و حيات ــ تارک.ج.هال ــ هوشنگ محمدي و سيمين مهدي زاده
33.حيات در آسمان ها ــ ريجارد.اس.يانگ ــ محمود بهزاد و حميد غروي
34.سرانجام جهان ــ محمود خاکي
35.ستارگان، زمين و زندگي ــ دکتر علي محمدي ــ دفتر نشر فرهنگ اسلامي
36.نيروي جاذبه (عامل مؤثر پايداري کائنات) ــ محمد علي بهرامي
37.التمهيد ــ بخش اعجاز علمي قرآن
38.اعجاز عددي قرآن ــ عبدالرزاق نوفل
39.تفسير البيان
40.شناخت اسلام ــ دکتر علي شريعتي
41.تفسير برهان
42.مجمع البيان
43.تتبع ــ عبدالرزاق نوفل
44.نطفه شناسي لنگمن ــ تي دابليو سدلر
45.علوم قرآني ــ محمدهادي معرفت
47.علوم قرآني ــ محمد ميرويس غيائي
47.القرآن و العلم الحديث ــ عبدالرزاق نوفل
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، فیزیک در قرآن(2) ، انتشارات فیض دانش ،1389




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.