انگيزه ژئوپولتيکي عراق براي جنگ
نویسنده : ناصرآراسته (سرتيپ ستاد)
-عراق در خليج فارس 58 کيلومتر ساحل دارد و ايران 1250 کيلومتر، عراق به دنبال گسترش اين ساحل است (مرز آبي عراق با ايران 85 کيلومتر است )
-عراق مي خواست نفت کويت يا ايران را هم دارا باشد و در مجموع بتواند بيش از 30 % نفت خاورميانه را داشته باشد. (عراق 15/5 درصد از منابع نفت خاورميانه، کويت 14/65 درصد و ايران 14/40 درصد از اين منابع را دارا هستند ) و دعواي کويت و عراق هم همين است.
-صدام نگران سرايت تفکر انقلاب اسلامي به شيعيان عراق که اکثريت جمعيت عراق را شامل مي شوند، بود و ضروري مي ديد انقلاب را محبوس يا نابود نمايد.
-خوي خشونت گرايي و جنگ طلبي وي.
-جبران تحقير امضاء قرارداد 1975 که خود وي امضاء کننده بوده است.
-تمايل به ايفاي نقش عبدالناصر در اعراب. (آقائي براعراب )
-آرزوي ارتقاي نفوذ در منطقه و رهبري منطقه خاورميانه و تأثيرگذاري در تصميمات جهاني.
-محاسبه قدرت ملي از ديد ميليتاريستي
-آمادگي ارتش عراق و کسب آمادگي برتر در چهار سال 75 تا 79
(صرف 30 ميليارد دلار ذخاير ارزي، اختصاص بيش از 80% درآمد متوسط 3/4 ميليارد دلاري سالانه نفت به امر تجهيز ارتش )
-پيش بيني حمايت مستقيم و غير مستقيم مادي و معنوي کشورهاي عربي و غربي از اقدام او. (در طول جنگ 46 کشور از عراق حمايت کردند. حتي به اجازه دادن هواپيماهاي جنگي و تسليح وي به سلاح هاي شيميايي )
در اينجا اهداف و سياست راهبردي استکبار و عراق را در حمله به ايران در چند جمله بيان مي داريم :
استفاده از فرصت به دست آمده از انقلاب اسلامي و فروپاشي ساختارهاي منسجم ايران و تضعيف همه جانبه آن توسط استکبار براي تصرف قسمت هاي زرخيز ايران اسلامي وتغيير نظام جمهوري اسلامي به منظور جلوگيري از گسترش و صدور انقلاب اسلامي و جايگزين شدن صدام جاي شاه و آقايي صدام به جاي عبدالناصر در منطقه.
خروج 50 هزار مستشار خارجي نظامي از ايران و لذا عدم امکان بهره برداري از تجهيزات و تأسيسات تکنيکي و عدم امکان طراحي هاي مورد لزوم.
-توقف ارسال قطعات مورد نياز نظامي و صنايع مادر کشور.
-حذف کليه ژنرال هاي ارتش به ويژه در ستادهاي طراحي (ستاد ارتش و نيروها )
-مرخص کردن نيمي از کارکنان ارتش و تقليل ارتش 400 هزار نفري به نصف.
-انحلال دو لشکر مجهز و آموزش ديده گارد منحله.
-درگيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که تنها يک سال از تأسيس آن مي گذشت با ضد انقلاب و بهره گيري از آن براي امنيت داخلي.
زيرا سپاه در آن زمان يک نيروي سياسي و مناسب پاسداري ازاوضاع داخلي آن هم با کمک ارتش بود.
-نداشتن سازمان رزمي و آموزش مورد لزوم در سپاه براي رويارويي با يک جنگ منظم در صورت رهايي از مبارزه با ضد انقلاب.
-درگيري آن قسمت از ارتش که آمادگي رزمي براي حضور در جنگ را داشت با ضد انقلاب در نقاط مختلف کشور.
-انتقالات و انتصابات غير اصولي در ارتش، فرو ريختن انضباط در ارتش، عدم اجراي آموزش هاي يگاني از سال 57 به مدت دو سال در ارتش، عدم انجام نگهداري مناسب از تجهيزات و تسليحات ارتش در اين مدت و به غارت رفتن شماري از سلاح ها و تجهيزات از پادگان ها.
-عدم باور به تحقق تهديد آن هم توسط عراق در سران انقلاب و نظام به استثناي حضرت امام (ره) (که به بقاي ارتش تأکيد مي فرمودند و بعد تلاش مقام معظم رهبري که آن وقت نماينده امام در ارتش بوده و بعد هم تمشيت امور ارتش را به عهده گرفتند )
-تضعيف همه جانبه و تحقيرارتش به ويژه بعد از کودتاي نوژه که باز حضرت امام و بعد شخص مقام معظم رهبري در حفظ و اقتدار ارتش اقدام نمودند.
-آغاز تحريم ها عليه ايران و عدم ورود کالاهاي مورد نياز کشور.
-اختلاف و تشتت آرا در ساختار سياسي و تصميم گيري و کارشکني هاي ليبرال ها در امر اداره کشور.
-کاهش صادرات نفت ايران از 6 ميليون بشکه در روز به 2 ميليون بشکه و در نتيجه کاهش درآمد نفتي.
در حقيقت اين اطلاعات راهبردي نظامي، صدام حسين را به انجام هر چه سريع تر حمله به جمهوري اسلامي ايران براي تحقق سياست راهبردي عراق در خصوص ايران حريص نمود و او را اميدوار ساخت که در اين اقدام مطمئناً و به سهولت پيروز خواهد بود. البته همه اين ها در حالي بود که صدام حسين قريب به 3 سال به تقويت همه جانبه ارتش خود همت گماشته بود.
اشتباهات فاحش استکبار و صدام در محاسبه مباني اطلاعات نظامي راهبردي يا اطلاعات راهبردي ملي درايران را مي توان به طور خلاصه به صورت زير نام برد :
-عدم برآورد نيروي دريايي قدرتمند ارتش جمهوري اسلامي ايران که اين خطاي بزرگ راهبردي باعث شد در سه ماه اول جنگ پرونده نيروي دريايي عراق بسته شده و تا پايان جنگ از سواحل خود در خليج فارس و صدور نفت و واردات و صادرات کالا از طريق بنادر و سواحل خود محروم گردد.
-عدم محاسبه پتانسيل بالاي انقلاب آن هم با زيربناي ديني و روحيه شهادت طلبي شيعي.
-عدم برآورد صحيح از قدرت معنوي رهبري حضرت امام در قلوب ايرانيان.
-عدم برآورد صحيح از ايجاد وحدت ملي ايرانيان به ويژه در شرايط بحران و خطر.
-فراموش کردن اين که ايران با تمدن و سابقه تاريخي مدون قريب به 3000 سال، توسط همسايه اي با وسعت و جمعيت يک سوم آن قابل بلعيدن نيست.
-نداشتن برآورد علمي از تيزهوشي و آينده نگري و صبر و استقامت مردم ايران اسلامي.
-و نهايت اين که به قول نويسنده کتاب تاريخ جنگ هاي ايران، آقاي علي غفوري، (حتي جنازه ارتش آن روز جمهوري اسلامي ايران آن قدر جان داشت که بتواند از پس يک نيروي جهان سومي حتي اگر دومين قدرت عربي بعد از مصر باشد برآيد ) به ويژه اگر روح مسيحائي امام (ره ) در آن دميده شود و اين امر را حمله هواپيماها در روز 31 شهريور ماه 1359 و حمله 140 فروندي آن ها در اول مهر و نابودي نيروي دريايي عراق در 7 آذر ماه همان سال و توقف و زمين گير شدن عراق قبل از حصول اهدافش ثابت نمود.
مرحله اول : جنگ برق آسا براي نابودي نظام نوپاي جمهوري اسلامي و يا حداقل تجزيه آن.
مرحله دوم : تثبيت اشغال (بعد از زمين گير شدن و بعد از تصرف خونين شهر ) براي ماندن و فشار به حکومت اسلامي تا سقوط آن.
مرحله سوم : انجام جنگ فرسايشي و جنگ شهرها براي ايجاد جو عميق و شديد نارضايتي درجمهوري اسلامي تا مرحله سقوط و يا تسليم آن به خواسته هاي استکبار.
مرحله چهارم : پايان دادن متوازن جنگ جهت جلوگيري از نابودي حکومت صدام.
بر اساس سياست، اطلاعات و دلايلي که ذکر شد جنگ تحميلي عليه انقلاب نوپاي اسلامي و جمهوري تازه تأسيس اسلامي ايران توسط صدام آغاز شد و دفاعي مقدس توسط ملت شجاع ايران رقم خورد که عمده ترين دلايل
آن دلايل سياسي مبتني بر تغييرات ژئوپولتيکي است، يعني وقوع انقلاب اسلامي و نفي استکبار غرب و شرق و قطع دست بيگانگان از چپاول مادي و معنوي ملت بزرگ ايران و ايجاد نظام حکومتي بر مبناي دين و مذهب انقلابي تشيع در جهان که اين دليل عمده همان اهداف استکبار از تحميل جنگ به ايران است که قبلاً بيان گرديد.
در اينجا با توجه به تعاريف و تقسيمات جنگ از نظراسلام و از ديدگاه دانشمندان يک مقايسه تطبيقي البته خلاصه و مجمل را معمول مي داريم تا دريابيم دفاع مقدس در کدام يک از انواع و تقسيمات فوق الذکر قرارمي گيرد.
-از نوع جهاد اسلامي و با مأموريت دفاع بود.
-دفاع از سرزمين اسلامي و مردم بود.
-دفاع از اسلام بود که در شکل انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي متبلور شده بود.
-دفاع براي بيرون راندن متجاوز از مناطق اشغالي بود.
-دفاع حق عليه باطل بود.
-دفاع با جان و مال بود.
-دفاع عليه حمله دشمن نزديک بود.
-دفاع عليه حمله دشمن دور بود.
-دفاع در داخل سرزمين خودي بود.
-دفاع در داخل سرزمين دشمن بود.
-دفاع بعد از وقوع حمله دشمن بود.
-در برهه اي از زمان دفاع تنبيهي بود.
-دفاع در حضر و دفاع در سفر بود.
-دفاع در خشکي و غير خشکي بود.
-دفاع هم در مقابل فتنه و هم در مقابل اقدام فيزيکي دشمن بود.
-دفاع فردي -گروه کوچک -تمام عيار بود.
-پياده نظام و سواره نظام بود .
-دفاع سبک اسلحه و سنگين اسلحه بود.
-جنگ با کفر بود (با توجه به شخص صدام و حاميان جهاني او ).
-جنگ با پيمان شکن بود (لغو يکجانبه قرداد 1975 توسط صدام )
-جنگ با منافقين بود (با توجه به حضور منافقين در کنار صدام و حملات آنان به جمهوري اسلامي ايران )
-جنگ با دشمن خارجي بود.
هر روز ما در جنگ برکتي داشتيم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ايم. «امام خميني (ره)»
-جنگ گرم بود.
-جنگ خارجي بود.
-جنگ محلي که در پايان با توجه به وضعيت حضور آمريکا در خليج فارس به منطقه اي تبديل مي شد. البته با توجه به پشتيباني مستقيم و غير مستقيم و علني و مخفي -مادي و معنوي، قريب به چهل کشور دنيا از دشمن بعثي به گونه اي مي توان آن را در بعد سياسي، جهاني نيز ناميد.
-جنگ بلند مدت بود. (بيشترازجنگ اول و دوم جهاني )
-جنگ محدود بود. (البته با توجه به کاربرد سلاح شيميايي توسط عراق، از طرف ما جنگ محدود يا متعارف و از طرف عراق نامتعارف )
-تمامي مراحل تاکتيکي نيمه گسترده و گسترده در دفاع مقدس وجود داشت.
-جنگ متقارن بود.
-جنگ سنتي و جنگ اقتضايي بود. (با توجه به ابتکارات و شيوه هاي جديد )
-جنگ کلاسيک و در موارد معدودي غير کلاسيک بود.
-جنگ منظم و نامنظم هر دو را شامل مي شد.
-جنگ نسل دوم بود.
-جنگ رايج يا معمول بود.
-جنگ از نوع موج دوم بود.
1-پيروزي و شکست در اهداف و سياست هاي ملي و نظامي
2-پيروزي و شکست در استراتژي نظامي
3-پيروزي و شکست در صحنه عمليات نبرد
و ياد آور اين نکته مي گردم که پيروزي ها و شکست هاي رخ داده در صحنه نبرد در صورتي که فراگير، عميق و پايدار باشد منجر به پيروزي و يا شکست در مقاطع 1 و 2 مي شوند و همين طور پيروزي و موفقيت و يا شکست در مقاطع 1 و 2 مي توانند منتج به پيروزي يا شکست در صحنه نبرد گردد و بالعکس .
چون بررسي پيروزي ها و شکست هاي قريب به هزارعمليات بزرگ و کوچک نه ضرورت دارد و نه فرصت آن در اين نوشتار هست و از طرفي با توجه به پيروزي هاي عمده در عمليات هايي چون ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين، بيت المقدس، کربلاي 7، کربلاي 1 و 2، محرم، فاو، خوارزم، ميمک، الله اکبر و نابودي نيروي دريايي عراق (عمليات مرواريد ) که تمامي اين ها منجر به آزاد سازي مناطق اشغالي خودي و تصرف مناطقي در داخل خاک عراق گرديد بررسي مقطع يا نوع سوم بالا ضرورت عام ندارد بلکه براي متخصصين فن در بررسي تاکتيکي هر عمليات ضروري و مفيد است. ازاين
رو تبيين پيروزي يا شکست در استراتژي نظامي و در اهداف و سياست ها کفايت مي کند تا ما را به سر منزل مقصود برساند.
حال دراين جا با توجه به انواع و مراحل استراتژي نظامي صدام که بيان گرديد و همين طوراهداف و سياست هاي استکبار و صدام در تحميل جنگ و با عنايت به پيروزي هاي بزرگي که در بيرون راندن دشمن از سرزمين پاک اسلامي ما گرديد، مي توان پيروز نهايي جنگ يعني پيروز در اهداف و سياست ها را شناخت.
-با اين توضيح و ذکر اهداف دشمن و استکبار که قبلاً برايتان توضيح داده شد طرف پيروز جنگ مشخص مي شود. لازم است يک بار ديگر اهداف طرفين را يادآور شوم.
-لغو قرارداد 1975 يعني تصاحب اروند رود و قسمتهايي از سرزمين ما در غرب و جنوب.
-جدا کردن شهرهائي از استان خوزستان که جمعيت عرب زبان دارد و مناطق نفت خيز جنوب.
-ساقط کردن نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران.
-بدست آوردن رهبري در خليج فارس و در بين اعراب.
-رفع محدوديت دسترسي به خليج فارس.
-محبوس کردن انقلاب
-از محتوا تهي کردن آن
-به سازش کشانيدن و در نهايت ساقط کردن نظام مقدس جمهور اسلامي ايران
اين موارد که تا اينجا ذکر شد هدف يک طرف جنگ يعني آغاز کننده، متجاوز يا حمله کننده اوليه در اين جنگ تحميلي بود که دفاع مقدس هشت ساله جمهوري اسلامي را ضروري و الزامي مي کرد حال بايد اهداف دفاعي جمهوري اسلامي را هم ياد آور شويم تا بتوانيم پيروز را از شکست خورده تميز دهيم.
«ما در اين جنگ پرده از چهره جهانخواران و حاميان به اصطلاح بشريت برداشتيم » امام خميني (ره)
-استقرار قرارداد 1975
-باز پس گيري کليه سرزمينهايي که در تجاوز دشمن اشغال گرديده
-حفظ و اعتلاي نظام اسلامي
-معرفي چهره صدام و نظام بعث بعنوان متجاوز
-حفظ امنيت، عزت و شرافت ايران اسلامي
-دادن پند و عبرت به ديگر دشمنان نظام اسلامي و در حقيقت ايجاد قدرت باز دارندگي براي آينده
-اميدوار کردن مستضعفين و مسلمين مظلوم سراسر دنيا به حرکتهاي همراه با ايمان و ايثار و توکل و مستقل از شرق و غرب در دفاع از خود، دين و شرف خويش.
-تنبيه متجاوز
منبع: کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس، ناصر آراسته ، انتشارات ایران سبز ،1389
-عراق مي خواست نفت کويت يا ايران را هم دارا باشد و در مجموع بتواند بيش از 30 % نفت خاورميانه را داشته باشد. (عراق 15/5 درصد از منابع نفت خاورميانه، کويت 14/65 درصد و ايران 14/40 درصد از اين منابع را دارا هستند ) و دعواي کويت و عراق هم همين است.
-صدام نگران سرايت تفکر انقلاب اسلامي به شيعيان عراق که اکثريت جمعيت عراق را شامل مي شوند، بود و ضروري مي ديد انقلاب را محبوس يا نابود نمايد.
دلايل رواني آغازگر جنگ
-خوي خشونت گرايي و جنگ طلبي وي.
-جبران تحقير امضاء قرارداد 1975 که خود وي امضاء کننده بوده است.
-تمايل به ايفاي نقش عبدالناصر در اعراب. (آقائي براعراب )
-آرزوي ارتقاي نفوذ در منطقه و رهبري منطقه خاورميانه و تأثيرگذاري در تصميمات جهاني.
دلايل نظامي عراق در تحميل جنگ
-محاسبه قدرت ملي از ديد ميليتاريستي
-آمادگي ارتش عراق و کسب آمادگي برتر در چهار سال 75 تا 79
(صرف 30 ميليارد دلار ذخاير ارزي، اختصاص بيش از 80% درآمد متوسط 3/4 ميليارد دلاري سالانه نفت به امر تجهيز ارتش )
-پيش بيني حمايت مستقيم و غير مستقيم مادي و معنوي کشورهاي عربي و غربي از اقدام او. (در طول جنگ 46 کشور از عراق حمايت کردند. حتي به اجازه دادن هواپيماهاي جنگي و تسليح وي به سلاح هاي شيميايي )
در اينجا اهداف و سياست راهبردي استکبار و عراق را در حمله به ايران در چند جمله بيان مي داريم :
استفاده از فرصت به دست آمده از انقلاب اسلامي و فروپاشي ساختارهاي منسجم ايران و تضعيف همه جانبه آن توسط استکبار براي تصرف قسمت هاي زرخيز ايران اسلامي وتغيير نظام جمهوري اسلامي به منظور جلوگيري از گسترش و صدور انقلاب اسلامي و جايگزين شدن صدام جاي شاه و آقايي صدام به جاي عبدالناصر در منطقه.
اطلاعات نظامي و ملي راهبردي عراق از ايران :
خروج 50 هزار مستشار خارجي نظامي از ايران و لذا عدم امکان بهره برداري از تجهيزات و تأسيسات تکنيکي و عدم امکان طراحي هاي مورد لزوم.
-توقف ارسال قطعات مورد نياز نظامي و صنايع مادر کشور.
-حذف کليه ژنرال هاي ارتش به ويژه در ستادهاي طراحي (ستاد ارتش و نيروها )
-مرخص کردن نيمي از کارکنان ارتش و تقليل ارتش 400 هزار نفري به نصف.
-انحلال دو لشکر مجهز و آموزش ديده گارد منحله.
-درگيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که تنها يک سال از تأسيس آن مي گذشت با ضد انقلاب و بهره گيري از آن براي امنيت داخلي.
زيرا سپاه در آن زمان يک نيروي سياسي و مناسب پاسداري ازاوضاع داخلي آن هم با کمک ارتش بود.
-نداشتن سازمان رزمي و آموزش مورد لزوم در سپاه براي رويارويي با يک جنگ منظم در صورت رهايي از مبارزه با ضد انقلاب.
-درگيري آن قسمت از ارتش که آمادگي رزمي براي حضور در جنگ را داشت با ضد انقلاب در نقاط مختلف کشور.
-انتقالات و انتصابات غير اصولي در ارتش، فرو ريختن انضباط در ارتش، عدم اجراي آموزش هاي يگاني از سال 57 به مدت دو سال در ارتش، عدم انجام نگهداري مناسب از تجهيزات و تسليحات ارتش در اين مدت و به غارت رفتن شماري از سلاح ها و تجهيزات از پادگان ها.
-عدم باور به تحقق تهديد آن هم توسط عراق در سران انقلاب و نظام به استثناي حضرت امام (ره) (که به بقاي ارتش تأکيد مي فرمودند و بعد تلاش مقام معظم رهبري که آن وقت نماينده امام در ارتش بوده و بعد هم تمشيت امور ارتش را به عهده گرفتند )
-تضعيف همه جانبه و تحقيرارتش به ويژه بعد از کودتاي نوژه که باز حضرت امام و بعد شخص مقام معظم رهبري در حفظ و اقتدار ارتش اقدام نمودند.
-آغاز تحريم ها عليه ايران و عدم ورود کالاهاي مورد نياز کشور.
-اختلاف و تشتت آرا در ساختار سياسي و تصميم گيري و کارشکني هاي ليبرال ها در امر اداره کشور.
-کاهش صادرات نفت ايران از 6 ميليون بشکه در روز به 2 ميليون بشکه و در نتيجه کاهش درآمد نفتي.
در حقيقت اين اطلاعات راهبردي نظامي، صدام حسين را به انجام هر چه سريع تر حمله به جمهوري اسلامي ايران براي تحقق سياست راهبردي عراق در خصوص ايران حريص نمود و او را اميدوار ساخت که در اين اقدام مطمئناً و به سهولت پيروز خواهد بود. البته همه اين ها در حالي بود که صدام حسين قريب به 3 سال به تقويت همه جانبه ارتش خود همت گماشته بود.
اشتباهات فاحش استکبار و صدام در محاسبه مباني اطلاعات نظامي راهبردي يا اطلاعات راهبردي ملي درايران را مي توان به طور خلاصه به صورت زير نام برد :
-عدم برآورد نيروي دريايي قدرتمند ارتش جمهوري اسلامي ايران که اين خطاي بزرگ راهبردي باعث شد در سه ماه اول جنگ پرونده نيروي دريايي عراق بسته شده و تا پايان جنگ از سواحل خود در خليج فارس و صدور نفت و واردات و صادرات کالا از طريق بنادر و سواحل خود محروم گردد.
-عدم محاسبه پتانسيل بالاي انقلاب آن هم با زيربناي ديني و روحيه شهادت طلبي شيعي.
-عدم برآورد صحيح از قدرت معنوي رهبري حضرت امام در قلوب ايرانيان.
-عدم برآورد صحيح از ايجاد وحدت ملي ايرانيان به ويژه در شرايط بحران و خطر.
-فراموش کردن اين که ايران با تمدن و سابقه تاريخي مدون قريب به 3000 سال، توسط همسايه اي با وسعت و جمعيت يک سوم آن قابل بلعيدن نيست.
-نداشتن برآورد علمي از تيزهوشي و آينده نگري و صبر و استقامت مردم ايران اسلامي.
-و نهايت اين که به قول نويسنده کتاب تاريخ جنگ هاي ايران، آقاي علي غفوري، (حتي جنازه ارتش آن روز جمهوري اسلامي ايران آن قدر جان داشت که بتواند از پس يک نيروي جهان سومي حتي اگر دومين قدرت عربي بعد از مصر باشد برآيد ) به ويژه اگر روح مسيحائي امام (ره ) در آن دميده شود و اين امر را حمله هواپيماها در روز 31 شهريور ماه 1359 و حمله 140 فروندي آن ها در اول مهر و نابودي نيروي دريايي عراق در 7 آذر ماه همان سال و توقف و زمين گير شدن عراق قبل از حصول اهدافش ثابت نمود.
راهبرد نظامي عراق در جنگ با ايران
مرحله اول : جنگ برق آسا براي نابودي نظام نوپاي جمهوري اسلامي و يا حداقل تجزيه آن.
مرحله دوم : تثبيت اشغال (بعد از زمين گير شدن و بعد از تصرف خونين شهر ) براي ماندن و فشار به حکومت اسلامي تا سقوط آن.
مرحله سوم : انجام جنگ فرسايشي و جنگ شهرها براي ايجاد جو عميق و شديد نارضايتي درجمهوري اسلامي تا مرحله سقوط و يا تسليم آن به خواسته هاي استکبار.
مرحله چهارم : پايان دادن متوازن جنگ جهت جلوگيري از نابودي حکومت صدام.
بر اساس سياست، اطلاعات و دلايلي که ذکر شد جنگ تحميلي عليه انقلاب نوپاي اسلامي و جمهوري تازه تأسيس اسلامي ايران توسط صدام آغاز شد و دفاعي مقدس توسط ملت شجاع ايران رقم خورد که عمده ترين دلايل
آن دلايل سياسي مبتني بر تغييرات ژئوپولتيکي است، يعني وقوع انقلاب اسلامي و نفي استکبار غرب و شرق و قطع دست بيگانگان از چپاول مادي و معنوي ملت بزرگ ايران و ايجاد نظام حکومتي بر مبناي دين و مذهب انقلابي تشيع در جهان که اين دليل عمده همان اهداف استکبار از تحميل جنگ به ايران است که قبلاً بيان گرديد.
در اينجا با توجه به تعاريف و تقسيمات جنگ از نظراسلام و از ديدگاه دانشمندان يک مقايسه تطبيقي البته خلاصه و مجمل را معمول مي داريم تا دريابيم دفاع مقدس در کدام يک از انواع و تقسيمات فوق الذکر قرارمي گيرد.
دفاع هشت ساله ما از منظر اسلام عزيز
-از نوع جهاد اسلامي و با مأموريت دفاع بود.
-دفاع از سرزمين اسلامي و مردم بود.
-دفاع از اسلام بود که در شکل انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي متبلور شده بود.
-دفاع براي بيرون راندن متجاوز از مناطق اشغالي بود.
-دفاع حق عليه باطل بود.
-دفاع با جان و مال بود.
-دفاع عليه حمله دشمن نزديک بود.
-دفاع عليه حمله دشمن دور بود.
-دفاع در داخل سرزمين خودي بود.
-دفاع در داخل سرزمين دشمن بود.
-دفاع بعد از وقوع حمله دشمن بود.
-در برهه اي از زمان دفاع تنبيهي بود.
-دفاع در حضر و دفاع در سفر بود.
-دفاع در خشکي و غير خشکي بود.
-دفاع هم در مقابل فتنه و هم در مقابل اقدام فيزيکي دشمن بود.
-دفاع فردي -گروه کوچک -تمام عيار بود.
-پياده نظام و سواره نظام بود .
-دفاع سبک اسلحه و سنگين اسلحه بود.
-جنگ با کفر بود (با توجه به شخص صدام و حاميان جهاني او ).
-جنگ با پيمان شکن بود (لغو يکجانبه قرداد 1975 توسط صدام )
-جنگ با منافقين بود (با توجه به حضور منافقين در کنار صدام و حملات آنان به جمهوري اسلامي ايران )
-جنگ با دشمن خارجي بود.
هر روز ما در جنگ برکتي داشتيم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ايم. «امام خميني (ره)»
مقايسه دفاع مقدس با نظرات دانشمندان
-جنگ گرم بود.
-جنگ خارجي بود.
-جنگ محلي که در پايان با توجه به وضعيت حضور آمريکا در خليج فارس به منطقه اي تبديل مي شد. البته با توجه به پشتيباني مستقيم و غير مستقيم و علني و مخفي -مادي و معنوي، قريب به چهل کشور دنيا از دشمن بعثي به گونه اي مي توان آن را در بعد سياسي، جهاني نيز ناميد.
-جنگ بلند مدت بود. (بيشترازجنگ اول و دوم جهاني )
-جنگ محدود بود. (البته با توجه به کاربرد سلاح شيميايي توسط عراق، از طرف ما جنگ محدود يا متعارف و از طرف عراق نامتعارف )
-تمامي مراحل تاکتيکي نيمه گسترده و گسترده در دفاع مقدس وجود داشت.
-جنگ متقارن بود.
-جنگ سنتي و جنگ اقتضايي بود. (با توجه به ابتکارات و شيوه هاي جديد )
-جنگ کلاسيک و در موارد معدودي غير کلاسيک بود.
-جنگ منظم و نامنظم هر دو را شامل مي شد.
-جنگ نسل دوم بود.
-جنگ رايج يا معمول بود.
-جنگ از نوع موج دوم بود.
در يک جنگ شکست و پيروزي چه وقت و در چه مواردي رخ مي دهد ؟
1-پيروزي و شکست در اهداف و سياست هاي ملي و نظامي
2-پيروزي و شکست در استراتژي نظامي
3-پيروزي و شکست در صحنه عمليات نبرد
و ياد آور اين نکته مي گردم که پيروزي ها و شکست هاي رخ داده در صحنه نبرد در صورتي که فراگير، عميق و پايدار باشد منجر به پيروزي و يا شکست در مقاطع 1 و 2 مي شوند و همين طور پيروزي و موفقيت و يا شکست در مقاطع 1 و 2 مي توانند منتج به پيروزي يا شکست در صحنه نبرد گردد و بالعکس .
چون بررسي پيروزي ها و شکست هاي قريب به هزارعمليات بزرگ و کوچک نه ضرورت دارد و نه فرصت آن در اين نوشتار هست و از طرفي با توجه به پيروزي هاي عمده در عمليات هايي چون ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين، بيت المقدس، کربلاي 7، کربلاي 1 و 2، محرم، فاو، خوارزم، ميمک، الله اکبر و نابودي نيروي دريايي عراق (عمليات مرواريد ) که تمامي اين ها منجر به آزاد سازي مناطق اشغالي خودي و تصرف مناطقي در داخل خاک عراق گرديد بررسي مقطع يا نوع سوم بالا ضرورت عام ندارد بلکه براي متخصصين فن در بررسي تاکتيکي هر عمليات ضروري و مفيد است. ازاين
رو تبيين پيروزي يا شکست در استراتژي نظامي و در اهداف و سياست ها کفايت مي کند تا ما را به سر منزل مقصود برساند.
حال دراين جا با توجه به انواع و مراحل استراتژي نظامي صدام که بيان گرديد و همين طوراهداف و سياست هاي استکبار و صدام در تحميل جنگ و با عنايت به پيروزي هاي بزرگي که در بيرون راندن دشمن از سرزمين پاک اسلامي ما گرديد، مي توان پيروز نهايي جنگ يعني پيروز در اهداف و سياست ها را شناخت.
پيروز دفاع هشت ساله کيست ؟
-با اين توضيح و ذکر اهداف دشمن و استکبار که قبلاً برايتان توضيح داده شد طرف پيروز جنگ مشخص مي شود. لازم است يک بار ديگر اهداف طرفين را يادآور شوم.
اهداف صدام از تحميل جنگ
-لغو قرارداد 1975 يعني تصاحب اروند رود و قسمتهايي از سرزمين ما در غرب و جنوب.
-جدا کردن شهرهائي از استان خوزستان که جمعيت عرب زبان دارد و مناطق نفت خيز جنوب.
-ساقط کردن نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران.
-بدست آوردن رهبري در خليج فارس و در بين اعراب.
-رفع محدوديت دسترسي به خليج فارس.
اهداف پشتيبانان صدام يا استکبار شرق و غرب از تحميل جنگ به ايران اسلامي
-محبوس کردن انقلاب
-از محتوا تهي کردن آن
-به سازش کشانيدن و در نهايت ساقط کردن نظام مقدس جمهور اسلامي ايران
اين موارد که تا اينجا ذکر شد هدف يک طرف جنگ يعني آغاز کننده، متجاوز يا حمله کننده اوليه در اين جنگ تحميلي بود که دفاع مقدس هشت ساله جمهوري اسلامي را ضروري و الزامي مي کرد حال بايد اهداف دفاعي جمهوري اسلامي را هم ياد آور شويم تا بتوانيم پيروز را از شکست خورده تميز دهيم.
«ما در اين جنگ پرده از چهره جهانخواران و حاميان به اصطلاح بشريت برداشتيم » امام خميني (ره)
اهداف جمهوري اسلامي در دفاع مقدس
-استقرار قرارداد 1975
-باز پس گيري کليه سرزمينهايي که در تجاوز دشمن اشغال گرديده
-حفظ و اعتلاي نظام اسلامي
-معرفي چهره صدام و نظام بعث بعنوان متجاوز
-حفظ امنيت، عزت و شرافت ايران اسلامي
-دادن پند و عبرت به ديگر دشمنان نظام اسلامي و در حقيقت ايجاد قدرت باز دارندگي براي آينده
-اميدوار کردن مستضعفين و مسلمين مظلوم سراسر دنيا به حرکتهاي همراه با ايمان و ايثار و توکل و مستقل از شرق و غرب در دفاع از خود، دين و شرف خويش.
-تنبيه متجاوز
منبع: کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس، ناصر آراسته ، انتشارات ایران سبز ،1389