مهدویون و امتحانی بزرگ!

سیمای کلی عصر الظهور: در بخشی از مستند « ظهور بسیار نزدیک است »، به سیمای کلی عصرالظهور نیز اشاره شده است که در روایات متعددی چه ضعیف السند و چه صحیح السند، پیرامون آن سخن به میان آمده است. حدیث زیر، که یکی از جامعترین احادیث در این زمینه است، قسمتی از اوضاع آخرالزمان را بیان می نماید:(27)
شنبه، 25 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهدویون و امتحانی بزرگ!

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
مهدویون و امتحانی بزرگ!


 





 
سیمای کلی عصر الظهور: در بخشی از مستند « ظهور بسیار نزدیک است »، به سیمای کلی عصرالظهور نیز اشاره شده است که در روایات متعددی چه ضعیف السند و چه صحیح السند، پیرامون آن سخن به میان آمده است. حدیث زیر، که یکی از جامعترین احادیث در این زمینه است، قسمتی از اوضاع آخرالزمان را بیان می نماید:(27)

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
توجه : این مقاله در 190 صفحه نوشته شده و در 5 بخش جداگانه منتشر خواهد شد، لذا خواهشمندیم از اظهار نظر شتابزده، قبل از اتمام آن، خودداری فرمایید!
6 - دجال: در مورد مسئله ی دجال و شباهت های احتمالی آن با فراماسونری جهانی، چندان انتقادی وارد نگردید. گرچه بیان تطبیقی قطعی مستند « ظهور بسیار نزدیک است » نزدیک بود به این مسئله نیز خدشه وارد نماید. عزیزان می توانند برای مطالعه پیرامون فراماسونری جهانی و شباهت احتمالی آن با دجال آخرالزمان، به لینک های زیر مراجعه فرمایند:
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/168-1388-06-02-15-47-37.html
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/4529-jahan-dar-seytareye-dajjal.html
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/347-aasa.html

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

7 - سیمای کلی عصر الظهور: در بخشی از مستند « ظهور بسیار نزدیک است »، به سیمای کلی عصرالظهور نیز اشاره شده است که در روایات متعددی چه ضعیف السند و چه صحیح السند، پیرامون آن سخن به میان آمده است. حدیث زیر، که یکی از جامعترین احادیث در این زمینه است، قسمتی از اوضاع آخرالزمان را بیان می نماید:(27)
« عن بن عباس (ره) قال: حججنا مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حجة الوداع فاخذ بحلقه باب الکعبة ثم اقبل علينا بوجهه فقال: الا أخبرکم باشراط الساعة فکان ادني الناس منه يومئذ سلمان (رض) فقال: بلي يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال: بلي يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال من اشراط القيامة اضاعة الصلوة و اتباع الشهوات و الميل مع الأهواء و تعظيم اصحاب المال و بيع الدين بالدنيا فعتدها يذاب قلب المؤمن في جوفه کما يذاب الملح في الماء مما يري من المنکر فلا يستطيع ان يغيره قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله؟ قال: اي و الذي نفسي بيده يا سلمان ان عندها يليهم امراء جورة و وزراء فسقة و عرفاء ظلمة و امناء خونة و قال سلمان (رض) ان هذا لکانن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال (صلی الله علیه و آله و سلم): اي و الذي نفسي بديه يا سلمان ان عندها يکون المنکر معروفا و المعروف منکرا و يؤتمن الخائن و يخون الأمين و يصدق الکاذب و يکذب الصادق قال سلمان: و ان هذا الکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال اي والذي نفسي بيده يا سلمان فعندها تکون امارة النساء و مشاورة الاماء و قعود الصبيان لي المنابر و يکون الکذب ظرفا و الزکوة مغرما والفي‏ء مغنما و يجفو الرجل والديه و يبر صديقه و يطلع الکوکب المذنب قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لکائن قال (صلی الله علیه و آله و سلم): اي و الذي نفسي بيده يا سلمان لکائن فعندها تقارب الاسواق اذ قال هذا: لم ابع شيئا و قال هذا: لم اربح شيئا فلا تري الا ذاما لله قال سلمان: و ان هذا يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان فعندها تليهم اقوام ان تکلموا قتلوهم و ان سکتوا استباحوهم ليستأثرون بغيئهم و ليطاؤن حرمتهم و ليسفکن دماتهم و ليملئن قلوبهم دغلا و رعبا فلا تراهم الا رجلين خائفين مرعوبين مرهوبين قال سلمان و ان هذا لکاين يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان ان عندها يؤتي بشيي من المشرق و شيي من المغرب يلون امتي يلون امتي فالويل الضعفاء امتي منهم و الويل لهم من الله لا يرحمون صغيرا و لا يوقرون کبيرا و لا يتجافون عن مسيي جثتهم جثة الأدميين و قلوبهم قلوب الشياطين قال سلمان (رض) و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال اي و الذي نفسي بيده يا سلمان و عندها يکتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و يغاز علي الغلمان کما يغار علي الجارية في بيت اهلها و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال و يرکب ذوات الفروج السروج فعليهن من امتي لعنة الله قال سلمان (رض) و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البيع و الکنايس و تحلي المصاحف و تطول المنارات و تکثر الصفوف قلوب متباغضة و السن مختلفة قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان (رض) و عندها تحلي ذکور امتي بالذهب يلبسون الحرير و الديباج و يتخذون جلود النمور صفافا (صفاقا) قال سلمان وعندها يظهر الربا و يتعاملون بالغيبة و الرشي و يوضع الدين و ترفع الدنيا قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي و الذي نفسي بيده يا سلمان و عندها يکثر الطلاق فلا يقام لله حد و لن يضروا الله شيئا قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان و عندها تظهر القينات و المعارف و تلينهم اشرار امتي قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان وعندها يحج اغنياء امتي للنزهة و يحج اوساطها للتجارة و يحج فقراؤها للريا والسمعة فعندها يکون اقوام يتعلمون القرآن لغيرالله و يتخذونه مزامير و يکون اقوام يتفقهون لغيرالله و يکثر اولاد الزنا و يتغنون بالقرآن و يتهافتون بالدنيا قال سلمان: و ان هذا الکائن يا رسول الله؟ قال اي و الذي نفسي بيده يا سلمان ذلک اذا انتهکت المحارم و اکتسبت الماثم و سلط الاشرار علي الأخيار و يفشو الکذب و تظهر اللجاجة و تفشو الفاقة و يتباهون في اللباس و يمطرون في غير اوان المطر و يستحسنون الکوبة و المعازف و ينکرون الامر بالمعروف و النهي عن المنکر حتي يکون المؤمن في ذلک الزمان اذل من لأمة و يظهر قراؤهم و عبادهم فيما بينهم التلاوم فاولئک يدعون في ملکوت السموات الأرجاس الأنجاس قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان فعندها لا يخشي الغني علي الفقير حتي ان السائل يسئل في الناس فيما بين الجمعتين لا يصيب احدا يضع في کفه شيئا قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ فقال: اي و الذي نفسي بيده يا سلمان فعندها يتکلم الرويبضة فقال سلمان و مالروبيضة يا رسول الله فداک ابي و امي قال (صلی الله علیه و آله و سلم) يتکلم في امر العامة من لم يکن يتکلم فلم يلبثوا الا قليلا حتي تخور الارض خورة فلا يظن کل قوم الا انها خارت في ناحيتهم فيمکتون ما شاءالله ثم ينکثون في مکثهم فتلقي لهم الارض افلا ذکبدها قال ذهبا و فضة ثم اومي بيده الي الأساطين فقال مثل هذا فيومئذ لا ينفع ذهب و لا فضة فهذا معني قوله تعالي «فقد جاء اشراطها» قال الله تعالي: «فاعلم انه لا الة الا الله و اسغفر لذنبک. »
« ابن‌ عباس‌ مي‌گويد:
در حجة‌الوداع‌، با رسول‌ مكرم‌ اسلام‌(صلی الله علیه و آله و سلم‌) مشغول‌ انجام‌ مناسك‌ حج‌ بوديم‌ كه‌ حضرت‌ حلقه‌ در كعبه‌ را گرفته‌ و رو به‌ ما كردند و فرمودند: آيا مي‌خواهيد شما را از نشانه‌ها و حوادث‌ پيش‌ از قيامت‌ خبردار كنم‌؟ سلمان‌ كه‌ از همه‌ به‌ ايشان‌ نزديكتر ايستاده‌ بود گفت‌: بلي‌ يا رسول‌الله‌!
ايشان‌ فرمودند: از جمله‌ آنها ضايع‌ و تباه‌ كردن‌ نمازها و تبعيت‌ از شهوت‌ها، متمايل‌ شدن‌ به‌ هواهاي‌ نفساني‌، تكريم‌ و بزرگداشت‌ ثروتمندان‌ و مال‌پرستان‌ و فروختن‌ دين‌ به‌ قيمت‌ دنياست‌. در اين‌ زمان‌ است‌ كه‌ قلب‌ مؤمن‌ در درونش‌ همان سان‌ كه‌ نمك‌ در آب‌ حل‌ مي‌شود، ذوب‌ مي‌شود چرا كه‌ منكرات‌، كژي‌ها و كاستي‌ها را مي‌بيند و قدرت‌ تغيير دادن‌ آنها را ندارد.
سلمان‌ پرسيد: آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ چنين‌ خواهد شد و به‌ دنبال‌ آن‌ حاكمان‌ و اميران‌ ستمگر و وزيران‌ فاسق‌ و كارگزاران‌ و كارشناسان‌ ستمكار پيدا شده‌ و ] مردم‌ [ به‌ خيانتكاران‌ اعتماد مي‌كنند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ روزي‌ خواهد آمد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ قبضة‌ قدرت‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ منكرات‌ و انحرافات‌، معروف‌ و خوب‌ و اعمال‌ پسنديده‌ منكر و ناپسند شمرده‌ مي‌شود. به‌ شخص‌ خائن‌ اعتماد و شخص‌ امين‌ خائن‌ خوانده‌ مي‌شود. دروغگو را تأييد و راستگو را طرد مي‌كنند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ روزي‌ خواهد آمد؟
ـ قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دستانش‌ است‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ زنان‌ فرمانروا مي‌شوند و سروري‌ مي‌يابند. با زنان‌ و كنيزكان‌ مشورت‌ مي‌گردد و كودكان‌ بر منبرها مي‌نشينند و هر چيزي‌ نهايتاً به‌ دروغ‌ ختم‌ مي‌شود، زكات‌ و في‌ء (كه‌ حق‌ عمومي‌ و همگاني‌ است‌) غنيمت‌ و بهره‌ شخصي‌ شمرده‌ مي‌شود. شخص‌ به‌ والدينش‌ ستم‌ مي‌كند و در عين‌ حال‌ به‌ دوستش‌ خدمت‌ و نيكي‌. و آنجاست‌ كه‌ ستارة‌ گنه كاري‌ طلوع‌ مي‌كند.
ـ آيا چنين‌ چيزي‌ اتفاق‌ خواهد افتاد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ آري‌! در چنين‌ شرايطي‌ است‌ كه‌ مرد با همسرش‌ در تجارت‌ شريك‌ مي‌شود، خوي‌ و عادت‌هاي‌ شخصي‌ و باطل‌ زياد شده‌ و خوبي‌ها به‌ شدت‌ كم‌ مي‌شود. شخص‌ به‌ خاطر سختگيري‌ به‌ بدهكاران‌ خود تحقير مي‌شود. و زماني‌ است‌ كه‌ بازارها به‌ هم‌ نزديك‌ مي‌شوند و يكي‌ مي‌گويد چيزي‌ نفروختم‌ و ديگري‌ مي‌گويد سودي‌ نبردم‌ و چيزي‌ جز شكايت‌ كردن‌ از خدا ديده‌ نخواهد شد.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟...
ـ سلمان‌! آري‌ قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ به‌ دنبال‌ اين‌ حوادث‌ اقوامي‌ پيدا مي‌شوند كه‌ اگر حرفي‌ بزنند كشته‌ مي‌شوند و اگر ساكت‌ بمانند غارتشان‌ مي‌كنند تا اينكه‌ از اموالشان‌ بهره‌مند شوند و به‌ حريم‌هايشان‌ تجاوز كنند و حرمتشان‌ را شكسته‌ و خونشان‌ را بريزند. قلب‌هاي‌ آنها كاملاً با ترس‌ و حقه‌بازي‌ عجين‌ گشته‌ و آنها را جز در حالت‌ خوف‌ و نگراني‌ و هراس‌ و وحشت‌ نمي‌يابي‌.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ چيزي‌ از مشرق‌ و چيزي‌ از مغرب‌ مي‌آيد و امت‌ مرا رنگارنگ‌ مي‌كند چه‌ بيچاره‌اند كساني‌ كه‌ به‌ خاطر آنها ضعيف‌ مي‌شوند و واي‌ بر آنها كه‌ خدا چه‌ براي‌ آنها مهيّا كرده‌ و چگونه‌ مترصد آنهاست‌، نه‌ به‌ كوچكترها رحم‌ مي‌كنند و نه‌ به‌ بزرگترها احترام‌ مي‌گذارند. از خطاكاران‌ و گنهكاران‌ در امان‌ نيستند، بدن‌هايشان‌ بدن‌ انسان‌ و قلب‌هايشان‌ قلب‌ شيطان‌ است‌.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ كسي‌ كه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ مردان‌ تنها به‌ مردان‌ و زنان‌ تنها به‌ زنان‌ ] براي‌ ارضاء شهوات‌ [ مي‌پردازند. همانگونه‌ كه‌ اهل‌ خانه‌اي‌ نسبت‌ به‌ دختران‌ خانه‌ خود احساس‌ غيرت‌ مي‌كنند (غريبه‌ها) نسبت‌ به‌ پسركان‌ جوان‌، غيور مي‌گردند (آنها را ناموس‌ خود مي‌شمرند) مردان‌ به‌ زنان‌ و زنان‌ به‌ مردان‌ شبيه‌ مي‌شوند و زنان‌ بر زين‌ها سوار مي‌گردند كه‌ لعنت‌ من‌ بر آنها باد.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ مساجد را همانند كليساها و كنيسه‌ها تزيين‌ مي‌كنند و قرآن‌ها را طلاكاري‌ و زينت‌. مناره‌ها بلند مي‌شوند و خطوط‌ زياد مي‌شوند. قلب‌هايشان‌ نسبت‌ به‌ هم‌ متنفر و در زبان‌هايشان‌ اختلاف‌ نمايان‌ است‌.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ مردان‌ و پسران‌ امتم‌ براي‌ زينت‌ از طلا استفاده‌ مي‌كنند و حرير و ديبا و ابريشم‌ مي‌پوشند و با بيگانگان‌ متحد مي‌شوند.
ـ آيا چنين‌ چيزي‌ واقع‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ ربا علني‌ مي‌شود و با اجناس‌ ممتاز، رشوه‌ و معامله‌ مي‌كنند. دين‌ رها مي‌شود و مقام‌ و منزلت‌ دنيا (در نظر مردم‌) رفيع‌ مي‌گردد.
ـ آيا چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! هر چند به‌ خدا ضرري‌ نمي‌رسانند ] و به‌ خودشان‌ ظلم‌ مي‌كنند [ ليكن‌ طلاق‌ زياد مي‌شود و حدود اقامه‌ و اجرا نمي‌شوند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ زنان‌ آوازه‌خوان‌ مي‌شوند و آلات‌ موسيقي‌ جلوه‌ مي‌يابند و به‌ دنبال‌ آن‌ اشرار امتم‌ پيدا مي‌شوند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ ثروتمندان‌ امتم‌ براي‌ تفريح‌ و سياحت‌، افراد عادي‌ براي‌ تجارت‌ و كسب‌ درآمد و فقرا براي‌ ريا و خودنمايي‌ به‌ حج‌ و عمره‌ مي‌روند. جمعيتي‌ پيدا مي‌شوند كه‌ تفكّر و تدبر و تفقه‌ آنها براي‌ غيرخدا (و اهداف‌ غيرالهي‌) است‌. زنازادگان‌ زياد مي‌شوند و قرآن‌ را با آواز و غنا مي‌خوانند و به‌ خاطر دنيا بر سر هم‌ مي‌ريزند و با هم‌ درگير مي‌شوند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ به‌ محارم‌ تجاوز مي‌كنند و به‌ دنبال‌ گناهان‌ مي‌روند، اشرار و بدان‌ بر خوبان‌ مسلط‌ مي‌شوند. دروغ‌ علني‌ مي‌شود و لجاجت‌ نمايان‌ مي‌گردد. بيچارگي‌ها علني‌ مي‌شود، با لباس‌ها به‌ هم‌ فخر مي‌فروشند و مباهات‌ مي‌كنند و ظرف‌هاي‌ ناشايست‌ را پر مي‌كنند. نرد و شطرنج‌ و آلات‌ موسيقي‌ مورد پسند واقع‌ مي‌شوند. امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر را انكار مي‌كنند، به‌ طوري‌ كه‌ مؤمن‌ خوارتر از كنيز مي‌گردد. همدستي‌ ميان‌ زاهد(نما)ها و قاريان‌ (بدكردار) نمايان‌ مي‌شود. اينها همانها هستند كه‌ در آسمان‌ها آنها را پليدان‌ ناپاك‌ مي‌خوانند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ ثروتمند از وضعيت‌ فقير هراسان‌ نمي‌شود به‌ طوري‌ كه‌ گدا يك‌ هفته‌ كامل‌ از مردم‌ گدايي‌ مي‌كند امّا كسي‌ را كه‌ چيزي‌ در دستش‌ بگذارد نمي‌بيند.
ـ آيا حقيقتاً چنين‌ اتفاقي‌ خواهد افتاد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ « روبيضه ‌» به‌ سخن‌ مي‌آيد.
پدر و مادرم‌ به‌ فدايت‌ يا رسول‌ الله‌ « روبيضه ‌» ديگر چيست‌؟
ـ كسي‌ كه‌ تا به‌ حال‌ صحبت‌ نمي‌كرد براي‌ امور عموم‌ مردم‌ به‌ سخن‌ مي‌آيد و جز كمي‌ از او فرمان‌ نبرند... »(28)
در حدیث مشهور دیگری از امام علی (علیه السلام) چنین آمده است:(29)
« عَنِ النَّزالِ بْنِ سَبْرَةَ قالَ: خطَبَنا اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِيُّ بْنُ أَبي طالِبٍ عليه‏السلام فَحَمِدَاللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ وَ أَثْنى عَلَيْهِ وَ صَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، ثُمَّ قالَ: سَلُوني أَيُّهَا النّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُوني ـ ثَلاثا ـ
فَقامَ إِلَيْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صَوْحانَ فَقالَ: يا أَميرَالْمُوْمِنينَ مَتى يَخْرُجُ الدَّجَّالُ؟
فَقالَ لَهُ عَلِىٌّ عليه‏السلام: اُقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ اللّه‏ُ كَلامَكَ وَ عَلِمَ ما أَرَدْتَ، وَاللّه‏ِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السّائِلِ، وَلكِنْ لِذلِكَ عَلاماتٌ وَ هَيْئاتٌ يَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضا كَحَذْوِالنَّعْلِ بِالنَّعْلِ، وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِها؟
قالَ: نَعَمْ يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ.
فَقالَ عليه‏السلام: اِحْفَظْ فَإِنَّ عَلامَةَ ذلِكَ: إِذا أَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ، وَ أَضاعُوا الْأَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْكِذْبَ، وَ أَكَلُواالرِّبا، وَ أَخَذُوا الرُّشا، وَشَيَّدُواالْبُنْيانَ، وَ باعُواالدّينَ بِالدُّنْيا، وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ، وَ شاوَرُواالنِّساءَ، وَقَطَعُواالْأَرْحامَ، وَاتَّبَعُواالْأَهْواءَ وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ، وَ كانَ الْحِلْمُ ضَعْفا، وَ الظُّلْمُ فَخْرا، وَ كانَتِ الْأُمَراءُ فَجَرَةً، وَالْوُزَراءُ ظَلَمَةً، وَالْعُرَفاءُ خَوَنَةً، وَالْقُرّاءُ فَسَقَةً، وَ ظَهَرَتْ شَهاداتُ الزُّورِ، وَاسْتَعْلَنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتانِ وَالاْءِثْمُ وَالطُّغْيانُ، وَ حُلِّيَتِ الْمَصاحِفُ، وَ زُخْرِفَتِ الْمَساجِدُ، وَ طُوِّلَتِ الْمِناراتُ، وَ اُكْرِمَتِ الْأَشْرارُ، وَازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ، وَاخْتُلِفَتِ الْقُلُوبُ، وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ، وَاقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ، وَ شارَكَ النِّساءُ أزْواجَهُنَّ فِي التِّجارَةِ حِرْصا عَلَى الدُّنْيا، وَ عَلَتْ أَصْواتُ الْفُسّاقِ وَاسْتُمِعَ مِنْهُمْ، وَ كانَ زَعيمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ، وَاتُّقِيَ الْفاجِرُ مَخافَةَ شَرِّهِ، وَ صُدِّقَ الْكاذِبُ، وَائْتُمِنُ الْخائِنُ، وَاتُّخِذَتِ الْقِيانُ وَالْمَعازِفُ، وَ لَعَنَ آخِرُ هذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَها، وَ رَكِبَ ذَواتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ، وَ تَشَبَّهَ النِّساءُ بِالرِّجالِ، وَالرِّجالُ بِالنِّساءِ، وَ شَهِدَ الشّاهِدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَشْهَدَ، وَ شَهِدَ الاْخَرُ قَضاءَ الذِّمامِ بِغَيْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تَفَقُّهٍ لِغَيْرِالدّينِ، وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْيا عَلَى الاْخِرَةِ، وَ لَبِسُوا جُلُودَالضَّأْنِ عَلى قُلُوبِ الذِّئابِ، وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيَفِ وَ أمَرُّ مِنَ الصَّبْرِ، فَعِنْدَ ذلِكَ أَلْوَحا أَلْوَحا، ثُمَّ الْعَجَلُ، خَيْرُ الْمَساكِنِ يَوْمَئِذٍ بَيْتُ الْمَقْدِسِ، وَلْيَأْتِيَنَّ عَلَى النّاسِ زَمانٌ يَتَمَنّى أَحَدُهُمْ أَنَّهُ مِنْ سُكّانِهِ ... »
« نَزال‏بن سبرة گويد: اميرالمؤمنين على‏بن‏ابى‏طالب عليه‏السلام براى ما خطبه‏اى خواند؛
پس از حمد و ثناى خداوند عزّوجلّ و درود بر محمّد و آل محمّد عليهم‏السلام سه مرتبه فرمود: اى مردم! از من سؤال كنيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد. [در اين هنگام ]صَعْصعه ‏بن صوحان از جا برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! دجّال چه زمانى خروج مى‏كند؟
على عليه‏السلام فرمود: بنشين، خداوند كلام و خواسته‏ى تو را شنيد و دانست. به خدا سوگند در اين موضوع، سؤال شونده از سؤال كننده داناتر نيست، وليكن براى آن علائم و نشانه‏ هايى است كه طابق النّعل بالنّعل به دنبال يكديگر بيايد كه اگر بخواهى، تو را بدان آگاه كنم.
و او (صعصعه‏بن صوحان) عرض كرد: آرى اى امير مؤمنان! و على عليه‏السلام فرمود: به خاطر بسپار كه آن نشانه‏ها چنين است:{ دجّال وقتى مى‏آيد كه] مردم نماز را بميرانند، و امانت را ضايع كنند، و دروغ گفتن را حلال شمارند. و رباخوارى نمايند و رشوه بگيرند، و ساختمان‏ها را محكم بسازند، و دين را به دنيا بفروشند، و نادانان را به كار گيرند و با زنان مشورت كنند و پيوند خويشان را قطع نمايند و هواپرستى پيشه سازند و خون يكديگر را بى‏ارزش دانند. صبر و بردبارى در ميان آن‏ها نشانه‏ى ضعف و ناتوانى باشد، و ظلم و ستم باعث فخر گردد، اُمراء فاجر، وزراء ظالم، و سردمداران دانا خائن و قاريان [قرآن ]فاسق باشند، آشكارا شهادت باطل دهند، و اعمال زشت و گفتار بُهتان‏آميز و گناه و طغيان و تجاوز علنى گردد، قرآن‏ها زينت شود، و مساجد نقاشى و رنگ‏آميزى شوند و مناره‏ها بلند گردد، و اشرار مورد عنايت قرار گيرند، و صَف‏ها در هم بسته شود. خواهش‏ها مختلف باشد و پيمان‏ها نقض گردد، و وعده‏اى كه داده شد نزديك شود. زن‏ها به واسطه ‏ى ميل شايانى كه به امور دنيا دارند در امر تجارت با شوهران خود شريك شوند، صداهاى فاسقان بلند گردد و از آن‏ها شنيده شود. بزرگ قوم، رذل‏ترين آن‏هاست، از شخص فاجر به ملاحظه شرّش تقيه شود، دروغگو تصديق و خائن امين گردد، زنانِ نوازنده، آلات طرب و موسيقى به دست گرفته نوازندگى كنند! و مردم پيشينيان خود را لعنت نمايند. زن‏ها بر زين‏ها سوار شوند و زنان به مردان و مردان به زنان شباهت پيدا كنند. شاهد [در محكمه] بدون اينكه از وى درخواست شود شهادت مى‏دهد، و ديگرى به خاطر دوست خود برخلاف حق گواهى دهد، احكام دين را براى غير دين بياموزند، و كار دنيا را بر آخرت مقدم دارند، پوست ميش را بر دل‏هاى گرگان بپوشند، در حالى كه دل‏هاى آن‏ها از مردار متعفن‏تر و از صبر تلخ‏تر است. در آن موقع شتاب و تعجيل كنيد. بهترين جاها در آن روز بيت‏المقدس است. روزى خواهد آمد كه هر كسى آرزو كند كه از ساكنان آن جا باشد ... »(30)
با دقت در روایات فوق می توان دریافت که تعدادی از نشانه های مورد بحث (به خصوص مواردی که به صورت پر رنگ نمایش داده شده اند) در روایات فوق، تنها در طی 100 سال اخیر به وقوع پیوسته اند و در زمان های قبل، سابقه ی چندانی نداشته اند؛ بنابراین با تدبر در آن ها می توان دریافت که عصر حاضر، زمان و دوران ویژه ای است و ما بیش از هر زمان دیگری به زمان ظهور منجی عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک شده ایم و با تلاش ها و مجاهدت های خویش می توانیم زمان ظهور ایشان را نزدیک تر سازیم.
اما در برخورد با احادیث مربوط به « علایم ظهور » چه باید کرد؟
قبل از ارایه ی پاسخ دقیق به سوال فوق، چندین نکته ی مهم را باید مد نظر داشت:
1 - ظهور منجی عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک پدیده ی پویا و دینامیک است، نه یک پدیده ی ایستا و استاتیک. یعنی ظهور منجی کاملاً بستگی به تحرکات زمینه سازان ظهور و منتظران آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد و اینگونه نیست که زمان ظهور یک زمان کاملاً ثابت و غیر قابل تغییر باشد. به خصوص که روایات از مسئله ی مهمی همچون « بدأ » سخن می گویند(31) و مطابق این عبارت، ممکن است بنا بر مصالحی، خداوند زمان ظهور منجی را تغییر دهد.
متاسفانه افراطیون و تفریطیون، همگی مسئله ی پویایی و تغییر پذیری زمان ظهور را نادیده می گیرند. افراطیون می گویند چون تعداد زیادی از نشانه ها محقق شده اند، بنابراین بدون هیچ شبهه ای و به صورت قطع و یقین مسئله ی ظهور در فاصله ی کوتاهی اتفاق خواهد افتاد و امکان زیادی برای تغییر وجود ندارد:

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

پندار ذهنی افراطیون در مورد نزدیکی ظهور: طبق نظر این عده، با توجه به وقوع تعداد زیادی از نشانه ها در عصر حاضر، ظهور اجباراً و با فاصله ی کوتاهی اتفاق خوهد افتاد و این مسئله ای تخلف ناپذیر است.
تفریطیون نیز زمان ظهور را کاملاً دور پنداشته و تصور می کنند زمان عصر ظهور، دوره ای عجیب و کاملاً متفاوت با عصر حاضر است و برای ظهور منجی، باید دوره ای کاملاً عجیب و با حوادثی غریب اتفاق بیفتد که با دوره ی حاضر فاصله ی زیادی دارد.

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

پندار ذهنی تفریطیون پیرامون دور بودن ظهور: طبق نظر این گروه، زمان عصر ظهور، دوره ای عجیب و کاملاً متفاوت با عصر حاضر است و برای ظهور منجی، باید دوره ای کاملاً عجیب و با حوادثی غریب اتفاق بیفتد که با دوره ی حاضر فاصله ی زیادی دارد.
اما گروهی که احادیث معصومین (علیهم السلام) را با دقت مطالعه و در آن ها تدبر می نمایند، می دانند که علیرغم وقوع تعداد زیادی از علایم ظهور تا عصر حاضر و علیرغم این که دوران حاضر یکی از شبیه ترین ادوار به دوره ی عصر ظهور توصیف شده در روایات است، اما دست خداوند متعال در زمینه ی تعویق یا تسریع امر ظهور بسته نیست و چه بسا با کوتاهی و تعلل شیعیان منتظر و زمینه سازان ظهور، خداوند متعال زمان ظهور را به تعویق بیندازد. در واقع همان خداوندی که پازل نشانه های ظهور را در عصر حاضر در کنار یکدیگر چیده است، به همان اندازه و بلکه بیشتر قدرت دارد تا در صورتی که منتظران بی لیاقتی نشان دادند، در امر زمان ظهور « بداء » حاصل نماید و امر ظهور را به زمان دیگری موکول فرماید و در زمان های آینده نیز افرادی مشابه افراد عصر حاضر و نشانه هایی همچون نشانه های عصر حاضر بیافریند و ظهور را به آینده ای دورتر یا حتی نزدیک تر موکول نماید. تصویر زیر، این مسئله را به صورت شماتیک نشان می دهد:

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

نظر مشترک عمده ی محققین درباره ی زمان ظهور: علی رغم وقوع تعداد زیادی از علایم ظهور تا عصر حاضر و علی رغم این که دوران حاضر یکی از شبیه ترین ادوار به دوره ی عصر ظهور توصیف شده در روایات است، اما دست خداوند متعال در زمینه ی تعویق یا تسریع امر ظهور بسته نیست و چه بسا با کوتاهی و تعلل شیعیان منتظر و زمینه سازان ظهور، خداوند متعال زمان ظهور را به تعویق بیندازد. در واقع همان خداوندی که پازل نشانه های ظهور را در عصر حاضر در کنار یکدیگر چیده است، به همان اندازه و بلکه بیشتر قدرت دارد تا در صورتی که منتظران بی لیاقتی نشان دادند، در امر زمان ظهور « بداء » حاصل نماید و امر ظهور را به زمان دیگری موکول فرماید و در زمان های آینده نیز افرادی مشابه افراد عصر حاضر و نشانه هایی همچون نشانه های عصر حاضر بیافریند و ظهور را به آینده ای دورتر یا حتی نزدیک تر موکول نماید.
متاسفانه آن چه که در عمل و رفتار برادران و خواهران عضو گروه « مبشران ظهور » دیده می شود، مصداق عینی تصویر اول می باشد:

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

پندار ذهنی افراطیون در مورد نزدیکی ظهور: طبق نظر این عده، با توجه به وقوع تعداد زیادی از نشانه ها در عصر حاضر، ظهور اجباراً و با فاصله ی کوتاهی اتفاق خوهد افتاد و این مسئله ای تخلف ناپذیر است.
عزیزان « مبشر ظهور » عملاً و با توجه به سیر و سلوک خود در برخورد با نشانه های ظهور، نشان داده اند که مسئله ی ظهور را به صورتی تخلف ناپذیر در زمانی بسیار نزدیک می پندارند و نسبت به این زمان، خود را « مبشر » و « بشارت دهنده » نسبت به این « زمان ظهور نزدیک » می شمارند. حال آن که این دیدگاه و این تلقی و نامگذاری از اساس اشتباه است و زمان ظهور به صورت قطعی مشخص نمی باشد و علیرغم تعدد وقوع نشانه های ظهور در عصر حاضر، باز هم امکان تعویق ظهور وجود دارد و ممکن است این زمان تغییر یابد. بنابراین اصل عبارت « مبشران ظهور » نیز در دل خود دیدگاهی تطبیقی و آن هم از نوع تقریباً قطعی دارد.
از سوی دیگر نیز عده ای که اصرار می کنند ظهور نزدیک نیست، باز هم خطایی به مراتب بیشتر مرتکب می شوند و این سخن آن ها نشان دهنده ی این است که آن ها مشخصاً می دانند که زمان ظهور چه زمانی است و این زمانی که آن ها به آن اعتقاد دارند، از عصر حاضر فاصله ی زیادی دارد. بنابراین از حرف ها و ادعاهای این افراد نیز به نوعی بوی توقیت و آن هم از نوعی بسیار بدتر و مهلک تر که ناامیدی را نیز با خود به دنبال دارد، به مشام می رسد.
بنابراین باید ضمن امیدواری به نزدیک بودن ظهور با توجه به تعدد وقوع نشانه های ظهور، این مسئله ی مهم را به خاطر داشت که مسئله ی « بداء » را باید همواره در ذهن پروراند و با ممکن دانستن آن، از هر گونه اظهار نظر قطعی و دیدگاه تطبیقی بی محابا و نزدیک به توقیت، خودداری نمود.
2 - متاسفانه تعدادی از محققین و حوزویان عزیز، قائل به این مسئله هستند که اصولاً نیاز چندانی به بحث پیرامون علایم ظهور، آن هم به صورت گسترده و رسانه ای وجود ندارد. اما متاسفانه این سخن، اشتباهی بزرگ و زیان آور می باشد. زیرا:
الف) برخی از محققان عزیز و محترم، بیان نموده اند که نشانه های ظهور به قدری واضح و آشکار اتفاق می افتند که همه از آن ها با خبر می شوند و نیاز چندانی به بررسی علایم ظهور وجود ندارد. برخلاف تصور برخی از برادران و خواهران محقق و برخلاف ادعای این عزیزان، علایم ظهور آنچنان که تصور می شود، به راحتی قابل تفسیر نیستند و شبهات زیادی در برابر آن ها وجود دارد. برای مثال، در یکی از روایات صحیح السند و معتبر پیرامون « صیحه ی آسمانی » که یکی از نشانه های مهم و حتمی ظهور است، چنین آمده است:(32)
« ابن ولید از ابن ابان از الاهوازی از حماد بن عیسی از ابراهیم بن عمراز ابو ایوب (الخزاز به قرینه ی راوی و مطلبی که از او روایت شده) از حارث بن مغیره از اباعبدالله (علیه السلام):
صیحه ای که در ماه رمضان خواهد بود، در شب جمعه بیست و سوم آن ماه است. »(33)
در وهله ی اول ممکن است هیچ ابهامی در مورد صیحه ی آسمانی شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان به به نظر نرسد، اما یک نکته ی مهم در این میان وجود دارد و آن نکته ی مهم این است که به علت وجود اختلافات تقویمی ناشی از مسایل فقهی در ممالک شیعی و اهل تسنن، در اکثر سال ها، حداقل یک روز اختلاف بین تقویم قمری ممالک شیعه نشین و اهل تسنن وجود دارد. برای مثال در حالی که در ایران 21 ماه رمضان می باشد، در بسیاری از سال ها و در عربستان، همان روز به عنوان 22 ماه رمضان محسوب می شود. گرچه ممکن است گفته شود که با توجه به این که شیعیان طبق احادیث معصومین (علیهم السلام) عمل می نمایند و تقویم آن ها به صحت مقرون تر است، اما نشانه های ظهور برای اتمام حجت بر تمامی مسلمین و غیر مسلمین هستند و برای این که حجت بر مردم ساکن در ممالک سنی نشین نیز تمام شود، باید راهی وجود داشته باشد که بتوان بر این اختلاف تقویمی فائق آمد.
برای مثال در حالی که صیحه ی شب بیست و سوم ماه رمضان اتفاق می افتد، ممکن است مسلمان اهل تسننی که مطابق تقویم منطقه ای وی شب مذکور شب بیست و چهارم ماه رمضان باشد، این بهانه را در پیشگاه خدا داشته باشد که چون صیحه ی مذکور را در شب بیست و چهارم ماه رمضان (البته طبق تقویم منطقه ای اش) شنیده است، پس وی نمی دانسته است که صیحه ی مذکور همان صیحه ی آسمانی بیست و سوم موجود در روایات است و به همین دلیل فریب خورده و منحرف شده است.
البته این مسئله فقط مربوط به اختلاف شیعه و سنی در تقویم ماه رمضان نیست، بلکه اخیراً و در طی سال های اخیر نیز دیده شده است که بین مراجع تقلید محترم شیعه نیز اختلافاتی در مورد اعلام کردن اول و آخر ماه رمضان پدید آمده است؛ پس با این اوصاف تکلیف صیحه ی شب بیست و سوم ماه رمضان چه می شود؟ کدام تقویم باید در این زمینه باید مبنا قرار بگیرد؟ مسئله ی اختلاف تقویم ها چه می شود؟ و ...
یک نمونه از این اختلاف تقویمی را می توان در مورد اعدام صدام ملعون دریافت. در حالی که در سرزمین های شیعی، روز عرفه بود و صدام در این روز به درک واصل شد، رسانه های وابسته به دیکتاتورهای وهابی منطقه، با سوء استفاده از اختلافات تقویمی کشورهای منطقه، ادعا کردند که صدام در روز عید قربان شهید!!! شده و شهید قربانی شده!!! در روز عید قربان است! و به همین دلیل به ملکوت اعلی خواهد رفت:(34)

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
زمان مرگ صدام؛ مثالی از اختلاف تقویمی بین کشورهای منطقه.
 

البته مسایل دیگری نیز در این میان مطرح است. تکلیف مسلمانانی که در بقیه ی نقاط دنیا اعم از اروپا، آمریکا و ... وجود دارند چه می شود؟ برای آن ها که همان زمان، روز است، نه شب! در واقع زمانی که برای مثال در افق ایران، عراق و ... شب 23 رمضان است، در قاره های آمریکای شمالی و جنوبی هنوز روز 23 رمضان است و اگر صیحه همزمان در کل دنیا اتفاق بیفتد، برای برخی از مردم کره ی زمین، زمان مذکور در شب بوده و برای برخی دیگر در روز می باشد!
البته به صورت قطع، « نشانه ی ظهور » ذکر شده در بالا، اتفاق خواهد افتاد و حتماً توضیحات مهمی درباره ی شبهات ذکر شده وجود دارند و دست خداوند متعال برای هیچ کاری بسته نیست. اما مسایل ذکر شده، اهمیت فراوان مطالعه ی دقیق نشانه های ظهور را حتی در مورادی که ممکن است در ظاهر نیز ابهام آمیز نباشند، نشان می دهد.
بنابراین همانگونه که ملاحظه فرمودید، مسائل متعددی همچون مسئله ی اختلاف زمانی و اختلاف تقویم ها باید در باب علایم ظهور مد نظر قرار بگیرند و اینگونه نیست که نشانه های ظهور به قدری واضح و شفاف باشند که هر فردی اعم از خواص یا عوام آن ها را دریافته و درک نماید و برای برخورد صحیح با این نشانه ها، نیاز به مطالعه و برخورد صحیح با نشانه های ذکر شده در روایات و تلاش برای انطباق احتمالی آن ها با وقایع خارجی صورت گیرد. چرا که این نشانه ها در همین دنیا قرار است اتفاق بیفتند نه در کرات دیگر!
مثالی دیگر در این زمینه، حدیثی از امام صادق (علیه السلام) پیرامون جنایات سفیانی در مدینه می باشد:(35)
« و يبعث السفياني عسكراً إلي المدينة فيخربونها، و يهدمون القبر الشريف، و تروث بغالهم في مسجد رسول الله صلي الله و عليه و آله. »
ترجمه: سفياني لشكري را به مدينه گسيل مي دارد تا آنجا را خراب و قبر مطهر (حضرت رسول) را منهدم كنند و استران و چهارپايان آنها در مسجدالنبي، سرگين مي اندازند. »(36)
حال از محققین محترمی که ذکر می کنند علایم ظهور بسیار واضح اتفاق می افتند و نیاز به بررسی ویژه ندارند، باید پرسید که تکلیف روایاتی همچون روایات فوق چه می شود؟ در عصر حاضر که لشکریان و سپاهیان کشورهای مختلف از خودرو و نفربر و تانک استفاده می کنند و اسب و استر و قاطر و ... جای چندانی در لشکرکشی های نظامی ندارند، آیا می توان تنها به ظاهر روایت فوق استناد کرد و آیا عوام نیز به وضوح می توانند مفهوم روایت فوق را دریابند؟ آیا باید به معنای ظاهری و لفظی روایت فوق توجه کنیم یا اینکه احتمال بدهیم روایت فوق بیان می کند که احتمالاً سپاه سفیانی از مسجد مبارک مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان گاراژ تانک ها و نفربرها و (نعوذ بالله) به عنوان مزبله ی اتومبیل ها و ادوات جنگی استفاده خواهد کرد؟!
بنابراین به نظر می رسد که بر خلاف ادعای تعدادی از محققان، نشانه های ظهور آن چنان که باید و شاید نیز چندان واضح و آشکار نیستند که بتوان با توجه به ظاهر آن ها به راحتی قضاوت کرد و نیاز به مطالعه، بررسی و تدبر دقیق دارند. به نحوی که قبل از وقوع، باید احتمالات مختلف وقوع این نشانه ها را شناخت و به مردم آموزش داد تا با دانستن آن ها، نادانسته وارد فتنه های آخرالزمانی نشوند.
3 - برخی از محققین ابراز داشته اند که نباید به علایم ظهور پرداخت و پرداختن به این نشانه ها کاری عبث و بیهوده می باشد. حال آن که این سخن، حرف صحیحی نیست. زیرا:
الف) ائمه ی معصومین (علیهم السلام) از هر گناه و اشتباهی مبرا می باشند و انجام اعمال عبث نیز که یکی از مصادیق اشتباه می باشد، از ساحت مقدس معصومین (علیهم السلام) فاصله ی زیادی دارد. بنابراین ذکر احادیث متعدد پیرامون نشانه های ظهور از سوی این بزرگواران، نباید کاری عبث و بیهوده باشد؛ بلکه معصومین (علیهم السلام) از ذکر این نشانه ها، اهداف مهمی را دنبال می کرده اند که یکی از این اهداف، دمیدن روح امید و آرزو به جوامع اسلامی با دیدن تحقق این پیشگویی ها و نشانه ها می باشد و هدف دیگر، بیان گردنه های صعب العبور و سخت پیش روی امت اسلام در عصر آخرالزمان می باشد تا مسلمانان با شناختن سیمای آخرالزمان در احادیث مربوط به نشانه های ظهور، نقشه ای واضح و گویا از وقایع عصر ظهور داشته باشند و با شناختن نشانه ها، از افتادن در دره ها و چاه های هولناک آخرالزمان پرهیز نمایند. همچنین در برخی احادیث، ضمن بیان برخی از نشانه های ظهور، توصیه های مخصوصی به شیعیان شده است. احادیث زیر، از آن جمله می باشند:(37)
« امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آية الحوادث في رمضان: علامة في السماء من بعدها اختلاف الناس، فإذا أدركتها فاكثر من الطعام.
ترجمه: نشانه حادثه ها در ماه رمضان، نشانه اي است در آسمان كه مردم پس از آن دچار اختلاف مي شوند. هرگاه آن را درك كردي [ذخيره] غذايت را بيشتر كن. »(38)
در حدیث فوق، ضمن اشاره به یکی از علایم ظهور، به شیعیان توصیه شده است تا در صورت مشاهده ی آن، آذوقه برای خود ذخیره کنند. واضح است که بدون شناختن علامت مذکور، نمی توان از توصیه های ائمه ی معصومین (علیهم السلام) در این رابطه بهره برد.
همچنین در حدیث دیگری زرارة بن اعین از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:(39) « ينادي مناد من السماء إن فلانا هو الامير، و ينادي مناد إن علياً و شيعته هم الفائزون، قلت: فمن يقاتل المهدي بعد هذا، فقال: رجل من بني أمية، و إن الشيطان ينادي إن فلاناً و شيعته هم الفائزون، قلت: فمن يعرف الصادق من الكاذب، قال: يعرفه الذين كانوا يروون حديثنا، و يقولون انه يكون قبل أن يكون، و يعلمون أنهم هم المحقون الصادقون.
ترجمه: منادي از آسمان ندا مي دهد كه فلاني فرمانرواست و منادي [ديگري] هم ندا مي دهد! همانا علي و شيعيان او رستگارند. گفتم: چه كسي پس از اين با مهدي مي جنگد؟ فرمودند: مردي از بني اميه كه شيطان ندا مي دهد همانا فلاني و پيروان او رستگار مي شوند. گفتم: پس چه كساني راستگو را از دروغگو تشخيص مي دهد؟ فرمودند: آنها كه احاديث ما را روايت مي كنند و پيش از وقوع اين اتفاقات مي گويند چنين مي شود و مي دانند كه آنها راستگويند و حق دارند. »(40)
نکته ی جالبی که در حدیث فوق به چشم می خورد، این نکته ی مهم است که خود امام صادق (علیه السلام) نیز فرمودند که تنها کسانی می توانند از شر فتنه ی ایجاد شده پیرامون صیحه ی ماه رمضان نجات یابند که از قبل روایات مربوطه را مطالعه نموده و پیش از وقوع نشانه ها، می گویند چنین می شود! این عبارت قابل توجه عزیزانی است که اصرار می کنند نیاز چندانی به مطالعه ی علایم ظهور نیست و این سخن معصوم (علیه السلام) پاسخی دندان شکن به افرادی است که اصرار می کنند نباید پیرامون نشانه های ظهور به بحث و بررسی پرداخت.
البته عبارت « آن ها که احادیث ما را روایت می کنند » علاوه بر اشاره ی عام به کسانی که به نقل حدیث از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) می پردازند، به صورت خاص به فقهای بزرگوار اشاره دارد و این عبارت نشان می دهد که فقهای عزیز باید در کشف اسرار و رموز مربوط به « نشانه های ظهور »، فعال عمل کنند و ماحصل این امر را به مردم ارایه نمایند تا مردم از افتادن در ورطه های هولناک آخرالزمان، نجات یابند.
شاید فرمایش مرجع گرانقدر، حضرت آیت الله العظمی صافی (دام ظله العالی) در این خصوص و فتوای ایشان مبنی بر این که فراگیری « نشانه های ظهور » به منظور پرهیز از گرفتاری در فتنه ها و نیز پرهیز از افتادن در دام شیادان و مدعیان، بر همه ی مقلدان ایشان واجب می باشد،(41) از همین مسئله نشأت گرفته باشد.
ب) در صورتی که ما در مطالعه ی نشانه های ظهور کم کاری کنیم و آن ها را مورد واکاوی و مطالعه قرار ندهیم و آن ها را به مردم ارایه نکنیم، دشمن از موقعیت به دست آمده سوء استفاده کرده و ضمن مطالعه ی این نشانه ها، از آن ها بر علیه خود مسلمانان استفاده خواهد کرد.
فیلم ضد ایرانی و ضد اسلامی 300 نشان داد که دشمن تا چه حد در مطالعه ی نشانه های ظهور، دقیق و کارکشته است! معرفی پرچم های سیاه به عنوان پرچم سپاه ایرانی خشایارشاه و نشان دادن خوی وحشیگری در سپاهیان ایرانی تحت این پرچم، نشان داد که دشمن ضمن مطالعه ی نشانه ی پرچم های سیاه خراسان در روایات آخرالزمانی،(42) به دروغ پرچم های خشایارشاه را نیز سیاه نشان داد تا مخاطب غربی اینگونه تصور کند که اگر در آخرالزمان نیز لشکری با پرچم های سیاه از جانب ایران به سمت غرب حرکت کرد، نتیجه ای جز تباهی و نابودی و کشتار برای غرب نخواهد داشت: (43)

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
نمایش مکرر پرچم سیاه به عنوان پرچم لشکر ایران در فیلم 300.
 

به طور قطع و یقین، تماشاگری که پرچم های سیاه ایرانی فیلم 300 را در کنار قساوت و کشتار صاحبان آن در فیلم مذکور ملاحظه می نماید، به طور ناخودآگاه علیه پرچم های سیاه آخرالزمانی ایرانیان واکسینه شده و این تماشاگر، خوراک خوبی برای دسیسه های ضد ایرانی و ضد اسلامی آمریکا و سایر کشورهای ماسونی خواهد شد.
همچنین اعلام موجودیت مدعیان مهدویت و منحرفانی همچون « احمد الحسن » معروف به « سید یمانی » و یا « سید محمود الحسنی الصرخی » معروف به « سید حسنی » در عراق که از سوی سفارت خانه های حکومت های فاسدی همچون « عربستان سعودی » مورد حمایت قرار می گیرند و موفقیت نسبی این منحرفان در جذب تعداد زیادی از عوام، نشان می دهد که دشمن ضمن مطالعه در روایات مربوط به نشانه ای ظهور، از ضعف شیعیان راستین و محققین مخلص و دیندار سوء استفاده کرده و با خلق نسخه های جعلی از مصادیق شخصیت های عصر ظهور، سعی در به انحراف کشاندن و تباهی شیعیان و سایر مسلمین دارد:(44)

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد « سید حسنی » و زمینه ساز ظهور بودن و ارتباط وی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد « سید حسنی » و زمینه ساز ظهور بودن و ارتباط وی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد « سید حسنی » و زمینه ساز ظهور بودن و ارتباط وی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد کسب فیض از محضر آیت الله شهید صدر و سوء استفاده از این مسئله.
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
تحرکات مشکوک « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد ادعای زمینه سازی ظهور.
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
« سید محمود الحسنی الصرخی » در حال رقص! و در زمانی که هنوز ادعای « سید حسنی » بودن و اعلام مرجعیت نکرده بود!
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
وبسایت فارسی « احمد الحسن » ملقب به « احمد الحسن الیمانی » مدعی دروغین « سید یمانی » و زمینه سازی برای ظهور.
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
شناسنامه و بیوگرافی فرمایشی « احمد الحسن الیمانی » مدعی دروغین « سید یمانی ».
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
« ستاره ی شش گوش » سمبل یهود و فراماسونری در لوگوی شبکه ی ماهواره ای مبلغ تحرکات « احمد الحسن الیمانی »! مدعی دروغین مهدویت، نشان می دهد که وی سر در آخور یهود و فراماسونری دارد.
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
« ستاره ی شش گوش » سمبل یهود و فراماسونری در اعلامیه های تبلیغی « احمد الحسن الیمانی »! مدعی دروغین مهدویت، نشان می دهد که وی سر در آخور یهود و فراماسونری دارد.
 

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
« ستاره ی شش گوش » سمبل یهود و فراماسونری در وبسایت « احمد الحسن الیمانی »! مدعی دروغین مهدویت، نشان می دهد که وی سر در آخور یهود و فراماسونری دارد.
 

مثال های فوق، اهمیت توجه بیشتر به احادیث مربوط به آخرالزمان را به خوبی نشان می دهد. یقیناً اگر محققان مخلص و وفادار به ولایت، تلاش کنند تا نسخه های احتمالی (نه حتمی) مصادیق ذکر شده را به مردم معرفی نمایند، مردم هم گمراه نشده و ضمن دانستن این که این مصادیق قطعی نمی باشند، در خواهند یافت که اگر قرار باشد « سید حسنی » یا « سید خراسانی » یا « سید یمانی » در عصر ما وجود داشته باشد، این اصطلاحات بیشتر برازنده ی چه کسانی خواهد بود.
4 - تعدادی از محققین، از نویسندگانی که پیرامون نشانه های ظهور مطلب می نویسند، این گونه خرده می گیرند که نباید پیرامون مطالب ذکر شده در روایات، دست به تعبیر و تفسیر زد و باید از معانی ظاهری روایات بهره برد و مسایل را با توجه به آن ها توجیه کرد.
در پاسخ به این عزیزان باید گفت که همانگونه که تعبیر و تفسیر های افراطی، عجیب و غریب و نامعمول می تواند به بررسی صحیح نشانه های ظهور لطمه وارد کند، اصرار زیاد بر معانی ظاهری روایات نیز مذموم و ناپسند می باشد.
برای مثال تعدادی از عزیزان اصرار دارند که سردار سپاه خراسانی یعنی « شعیب بن صالح »، حتماً باید نام « شعیب » و پدرش نیز نام « صالح » داشته باشد (البته اگر ضعف سندی روایات را نادیده بگیریم). این عزیزان با این مسئله که ممکن است نام های « شعیب » و « صالح »، کنایی و رمزی باشند، بسیار مخالفند.
در پاسخ به این عزیزان، چند مسئله را خاطرنشان می شویم:
الف) در سطور فوق اشاره نمودیم که در یکی از روایات پیرامون « سفیانی » چنین آمده است:(45)
« و يبعث السفياني عسكراً إلي المدينة فيخربونها، و يهدمون القبر الشريف، و تروث بغالهم في مسجد رسول الله صلي الله و عليه و آله. »
ترجمه: سفياني لشكري را به مدينه گسيل مي دارد تا آنجا را خراب و قبر مطهر (حضرت رسول) را منهدم كنند و استران و چهارپايان آنها در مسجدالنبي، سرگين مي اندازند. »(46)
حال باید از عزیزانی که اصرار می کنند تنها باید به معنای ظاهری روایات اکتفا کرد، این سوال پرسیده شود که در عصر کنونی که لشکرکشی ها به وسیله ی جیپ و تانک و نفربر و ... انجام می شود و از چارپایان در تحرکات نظامی استفاده نمی گردد، آیا می توان به معانی ظاهری روایات مذکور اکتفا نمود و انتظار داشت که اسب و استر سپاه سفیانی (نعوذ بالله) در حرم مطهر نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) سرگین کنند؟ یا اینکه منظور روایات از عبارات مذکور، این است که (نعوذ بالله) سپاه سفیانی، حرم مطهر نبوی را به عنوان گاراژ و مزبله مورد استفاده قرار می دهد و با این کار، به ساحت مقدس حرم نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) توهین می نماید؟!
ب) همانگونه که همه ی عزیزان مستحضرند، « بقیة الله » لقبی است که به مقام شامخ منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اطلاق می گردد.(47) اما منشاء این عبارت از کجا است؟
در آیات 84 تا 86 سوره ی « هود » پیرامون حضرت شعیب (علیه السلام) و قومش چنین آمده است:

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

همان گونه که ملاحظه فرمودید، ظاهر عبارت « بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین » مربوط به حضرت شعیب (علیه السلام) و مردم « مدین » می باشد و این آیه در باب رعایت حلال و حرام در امور اقتصادی بیان شده است، حال آن که معنای باطنی آیه ی مذکور، به منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اختصاص دارد و معصومین (علیه السلام) از ایشان با عنوان « بقیة الله » یاد کرده اند:(48)
« عمر بن زاهر آورده است: مردى از اباعبدالله (عليه السلام) پرسيد: مى شود بر قائم با لقب « امير المؤمنين » سلام كرد؟ فرمود: نه، اين لقبى است كه خدا به امير مؤمنان على (عليه السلام) داده است و قبل و بعد از ايشان هيچ كس را به آن ملقب نمى كند، مگر آن كه كافر باشد .
عرض كردم: فدايت شوم ! پس چگونه بر ايشان سلام و درود بفرستيم؟ فرمود: بگوييد: السلام عليك يا بقية الله ... سپس اين آيه را تلاوت كرد: « بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين ».(49)
بنابراین همان گونه که ملاحظه می گردد، در کلام و سیره ی معصومین (علیه السلام)، توجه به بطن آیات و روایات نیز مد نظر بوده و تنها ظاهر آیات و روایات مد نظر ایشان نبوده است.
ج) تعداد زیادی از محققین مسلمان، معتقدند که مقصود از « فارقلیط » در « انجیل یوحنا »، پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد.(50) این محققین بزرگوار و ارجمند که برخی از آن ها همچون شیخ « محمد صادق فخر الاسلام » به سبب همین عبارت، از دین مسیحیت خارج شده و به اسلام گرویده اند،(51) این کلمه را معادل و هم معنی « احمد » و « محمد » در زبان عربی دانسته اند و به سبب همین اعجاز و پیشگویی، مسلمان شده اند!(52)
همچنین در قرآن کریم (سوره ی مبارکه ی صف، آیه ی 6) ذکر شده است که حضرت عیسی (علیه السلام)، نام پیامبر بعد از خود را « احمد » ذکر کرده اند:

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم

حال از برادرانی که بر توجه به ظاهر روایات اصرار می ورزند، باید پرسید که چگونه استدلال محققین مسلمان پیرامون عبارت « فارقلیطا » و « پرکلیتوس » انجیل و نیز نام مبارک « احمد » (به جای محمد) و ارتباط آن با پیامبر عظیم الشأن اسلام پذیرفتنی است و در این زمینه اصرار بر ظاهر عبارت وجود ندارد، اما برخی از همین عزیزان می گویند حتماً باید معنای ظاهری روایات را در روایات مربوط به آخرالزمان مورد توجه قرار داد و نباید به تأویل و تفسیر دست زد. چگونه است که معنای کلمه ی « فارقلیط » در استدلال فوق پذیرفته شده است و ظاهر کلمه مد نظر نیست و نیز عبارت « احمد » به جای نام معروف و مقدس « محمد » قابل پذیرش است، اما برای مثال در مورد نام ها و توصیفات آخرالزمان، این استدلال پذیرفته نیست.
5 - تعدادی از برادران و خواهران طلبه و حوزوی نیز چنین عنوان کرده اند که بررسی نشانه های ظهور، در حیطه ی عملکرد حوزویان می باشد و افراد غیر حوزوی حق تحقیق و مطالعه پیرامون روایات « نشانه های ظهور » را ندارند و حوزویان برای پرداختن به این نشانه ها کفایت می کنند.
گرچه ما نیز به این مسئله معتقدیم که بار عمده ی مطالعه پیرامون روایات « عصر ظهور » بر عهده ی برادران و خواهران فرهیخته ی حوزوی می باشد و مطالعات این عزیزان سنگ بنای کنکاش ها و تحقیقات پیرامون وقایع عصر ظهور را تشکیل می دهد، اما انحصاری کردن مسئله ی مذکور و ممانعت از ورود بقیه ی محققان دغدغه مند و البته تحصیلکرده، کاری ناپسند است. مثال های زیر می تواند، علت این سخن را بیش از پیش آشکار نماید:
الف) تعدادی از نشانه های ظهور، مربوط به مسایل مربوط به علوم طبیعی اعم از نجوم، پزشکی، زمین شناسی و ... هستند که تنها با مطالعات دروس حوزوی نمی توان دیدگاه جامعی نسبت به مسایل نامبرده پیدا کرد. روایات زیر، از آن جمله اند:(53)
« امام باقر (علیه السلام) ذیل این آیه که:
ان نشاء ننزل علیهم من السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین.
اگر بخواهیم آیه ای را از آسمان بر آنها نازل می کنیم که گردن های خود را خاضعانه در مقابل آن فرود آورند.
فرمودند:
خداوند با آنها چنین خواهد کرد .
راوی می گوید: پرسیدم آنها چه کسانی هستند؟
فرمودند:
بنی امیه و پیروان آنها منظور سفیانی و یارانش است .
راوی می گوید باز پرسیدم: آن آیه چیست؟ حضرت جواب دادند:
ثابت ماندن خورشید از ظهر تا وقت عصر و خارج شدن سینه و صورت مردی در قرص خورشید که با حسب و نسبش (برای مردم) شناخته شده است. اینها در زمان سفیانی است و پس از آن او و پیروانش هلاک می شوند. »(54)
همان گونه که ملاحظه فرمودید، در روایت فوق، معصومین (علیهم السلام) خبر از بروز حادثه ای فوق العاده در علم نجوم می دهند که از ظاهر روایات چنین بر می آید که حرکت خورشید از ظهر تا وقت عصر، متوقف می شود. اگر منظور عبارت چنین باشد که حرکت ظاهری خورشید در آسمان متوقف می شود و به عبارت دیگر حرکت وضعی زمین به دور خورشید موقتاً دچار اختلال و وقفه می گردد، این مسئله امری بسیار عجیب و تامل برانگیز خواهد بود که گرچه با وجود قدرت نامتناهی پروردگار عالمیان، غیر ممکن نیست، اما حداقل با کشفیات فعلی علم نجوم، پذیرفتن آن از نظر علمی ثقیل می باشد. در این میان، اظهار نظر منصفانه ی محققین منجم مسلمان می تواند یاری رسان باشد و به درک بهتر ابعاد مسئله کمک نماید.
جالب این که حتی اگر این محققین ارجمند اعلام نمایند که از نظر علمی، مسئله ی مذکور بسیار محال به نظر می رسد و برای مثال طولانی شدن روز ممکن است موجب بروز افزایش دمای مهلک در یک نیمه زمین و بروز سرمای شدید در نیمه ی دیگر زمین گردد یا طوفان ها و امواج سهمگین ایجاد نماید و ...، باز هم به واسطه ی این اظهار عجز دانشمندان، عظمت واقعه ی مذکور بیش از پیش هویدا خواهد گردید.
همچنین ممکن است توصیفات یا توجیهات دیگری برای حدیث فوق وجود داشته باشد. چرا که خورشید، یک حرکت فعال در کهکشان راه شیری نیز دارد(55) و چه بسا ممکن است مقصود روایات از توقف حرکت خورشید، توقف موقت حرکت کهکشانی خورشید باشد، نه حرکت ظاهری آن که این امر نیز با توجه به کشفیات علوم جدید، باز هم مسئله ای عجیب و غیر منتظره خواهد بود که به واسطه ی آن گردن های انسان خاضعانه فرود خواهد آمد.
البته ممکن است توصیفات و توضیحات نجومی دیگری نیز در این زمینه وجود داشته باشد که مولف از آن ها بی خبر است.
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، حدیث فوق از جمله مواردی است که نیاز به ورود منجمان به عرصه دارد و تنها با تحصیلات حوزوی صرف، نمی توان آن گونه که باید و شاید و آن گونه که شایسته ی روایت فوق است، به بررسی همه جانبه ی آن پرداخت.
ب) در برخی از روایات، مطالبی بیان شده اند که مربوط به علم زمین شناسی می باشند. مسایلی همچون « خسف بیداء » که در طی آن سپاه سفیانی در بیابان « بیداء » در بین مکه و مدینه به زمین فرو می روند، یکی از مسایلی است که به علم زمین شناسی مربوط می شود. در مورد « خسف بیداء »، روایات چنین می گویند:(56)
« جابربن يزيد جعفي از امام باقر روايت كرده است:
... و يبعث السفياني بعثاً إلي المدينة فينفي المهدي منها إلي مكة، فيبلغ أميرالجيش السفياني أن المهدي قد خرج ذلي مكة، فيبعث جيشاً علي أثره، فلا يدركه حتي يدخل مكة خائفاً يترقب علي سنة موسي بن عمران، قال: و ينزل أمير جيش السفياني البيداء، فينادي مناد من السماء: يا بيداء أبيدي القوم، فيخسف بهم.
ترجمه: ... سفياني، سپاهي را به مدينه مي فرستد كه حضرت مهدي [به ناچار] از آنجا دور شده و به مكه مي روند. به سپاهيان سفياني خبر مي رسد كه ايشان به مكه رفته اند. او هم سپاهي به دنبال ايشان مي فرستد؛ آنها به آن حضرت نمي رسند تا اين كه ايشان همانند حضرت موسي ترسناك از تعقيب كنندگانشان وارد مكه مي شوند. فرمانده سپاه سفياني وارد بيداء (بيابان) مي شوند. منادي هم از آسمان ندا مي دهد كه اي بيداء! آنها را در كام گير و بيابان هم آنها را در خود فرو مي برد. »(57)
همانگونه که ملاحظه فرمودید، روایت خبر از وقوع یک پدیده ی زمین شناسی در بیابان « بیداء » عربستان می دهد. قطعاً زمین شناسان مسلمان می توانند با تحقیق و مطالعه، امکان وقوع زلزله یا رانش زمین را در بیابان مذکور بررسی کنند و اگر احتمال وقوع زلزله یا رانش زمین در حالت عادی در منطقه ی مذکور ناچیز باشد، می توانند با همین پیشگویی های روایات، تحدی نمایند و از آن به عنوان سندی دیگر بر حقانیت اسلام و تشیع بهره ببرند. چرا که در صورت اینکه از نظر زمین شناسی احتمال وقوع مسئله ی فوق کم باشد، وقوع این اتفاق در عالم واقع و علیرغم احتمال کم زمین شناسی آن، می تواند اعجاز بودن آن را بیش از پیش نشان دهد و حجت را بر مردم تمام نماید.
ج) در برخی از روایات، از وقوع یک پدیده ی نجومی بی نظیر در بحبوحه ی ظهور، سخن به میان آمده است:(58)
« محمد بن الحسن از الأبان از الحسین بن سعید از النضر بن سوید از یحیی الحلبی از الحکم بن الخیاط از محمد بن همام از ورد از ابوجعفر (علیه السلام) فرمود:
پیش از این امر دو اشاره وجود خواهد داشت: ماه گرفتگی در پنجم و خورشید گرفتگی در پانزده ماه. از زمان هبوط حضرت آدم به زمین چنین اتفاقی پیش نیامده است. در آن وقت محاسبات ستاره شناسان نادرست جلوه می کند. »(59)
در روایتی مشابه چنین آمده است:(60)
« ابن عقده از تیملی از احمد و محمد بن حسن از پدرشان از ثعلبة بن میمون از بدر بن خلیل اسدی گفت: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، سخن از دو نشانه ای که پیش از قیام قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهند بود و این که دو پدیده و نشانه از زمان هبوط حضرت آدم به زمین که درود خداوند بر او باد، سابقه ای نداشته است به میان آمد، آن دو نشانه این که در نیمه ی رمضان پدیده ی خورشید گرفتگی پیش می آید و آخر ماه رمضان پدیده ی ماه گرفتگی. مردی به آن حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، این گونه نیست و همیشه خورشید گرفتگی در آخر ماه اتفاق می افتد و ماه گرفتگی در نیمه ی ماه، امام باقر (علیه السلام) به او فرمود:
من به سخن خویش آگاه ترم و می دانم چه می گویم، این دو نشانه، نشانه هایی هستند که از زمان هبوط آدم بی سابقه بوده است. »(61)
همانگونه که ملاحظه فرمودید، روایات مذکور، از وقوع یک واقعه ی نجومی نادر سخن می گویند که در طی آن کسوف و خسوف در غیر از وقت معمول آن ها اتفاق می افتد. به تعبیر معصومین (علیهم السلام) این پدیده ی نجومی از زمان هبوط حضرت آدم ابوالبشر (علیه السلام) تا عصر ظهور، بی نظیر می باشد و برخلاف محاسبه ی منجمین اتفاق می افتد. قطعاً بررسی همه جانبه ی روایت فوق با تحصیلات حوزوی صرف امکان پذیر نیست و لازم است تا منجمین مسلمان نیز درباره ی آن کنکاش کنند و علل احتمالی این واقعه را اعم از مانع شدن سیارک ها یا ستاره های دنباله دار، تغییرات جرمی خورشید و ... بررسی نمایند. حتی اگر مطابق فرمایش ائمه ی معصومین (علیه السلام) علت دقیق آن و زمان های احتمالی بروز آن توسط منجمین معلوم نگردد، باز هم منجمین مسلمان می توانند این پیشگویی را در مجامع علمی مطرح نموده و از آن برای تحدی با غیر مسلمین بهره گیرند و با پیش دستی در اعلام این واقعه، قلب های مستعد برای گرایش به اسلام و منجی بزرگ عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به سمت خیر و صلاح رهنمون نمایند.
البته مثال های فوق، تنها در مورد علوم دقیقه بیان شده اند، حال آن که بسیاری از نشانه های ظهور هم هستند که مربوط به علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم نظامی، مدیریت و ... هستند و در مورد آن ها نیز باید از تجارب دانشمندان متدین، متعد و مسلمان استفاده نمود تا هر چه بهتر و سریعتر، جوامع اسلامی را برای استقبال از واقعه ی شریف ظهور، آماد کرد.
6 - تعدادی از برادران و خواهران محقق مهدوی در رد مطالعه ی نشانه های ظهور، چنین استدلال کرده اند که در ادوار گذشته نیز علما و بزرگان مذهبی، به اینکه دوران آن ها عصر ظهور بوده است، معتقد بوده اند، اما با گذشت زمان، هیچ اتفاقی نیفتاده و پیش بینی این بزرگان غلط از آب در آمده است. علامه مجلسی (رحمه الله) یکی از این مثال ها است و ایشان معتقد بوده است که دولت صفویه، همان دولت زمینه ساز ظهور در آخرالزمان می باشد.(62)
گرچه برخی از محققین، نظر علامه مجلسی را بی ارتباط با دوران کنونی نمی دانند و معتقدند تلاش های اولیه ی دولت صفوی در چند قرن قبل در جهت رسمی کردن مذهب شیعه، خود زمینه ساز بزرگی برای تولد انقلاب اسلامی شیعی عصر حاضر در ایران بوده است،(63) اما اشتباه علامه مجلسی (رحمه الله) در آن دوران، مجوزی برای نفی مطالعه ی نشانه های ظهور نمی باشد.
در واقع این که علامه مجلسی، دوران صفویه را همان عصر ظهور می دانست، اشتباه و تعجیل خود ایشان بود. در واقع صرف وجود یک دولت شیعی ایرانی در 400 سال قبل، نمی شد نتیجه گرفت که عصر مذکور، دوره ی آخرالزمان بوده است. علامه ی بزرگوار مجلسی، بقیه ی نشانه های ظهور همچون اجتماع یهود در بیت المقدس و تشکیل دولت یهودی در فلسطین، رواج همجنس بازی در جوامع، سوار شدن زن ها بر زین ها (اتومبیل ها)، خروج زندیقی از قزوین، حجت شدن قم در دنیا و پیشگامی قم نسبت به نجف و کوفه، وجود فردی شبیه به سفیانی در شام آن زمان، وجود تحرکات قابل توجه شیعیان یمنی، تسلط جدی غرب بر سرزمین عراق، سیطره ی جهانی دجال و ... (تعدادی از این نشانه ها در ادامه ی مقاله، به بحث و بررسی اجمالی گذاشته خواهند شد) که در روایات ذکر شده بودند، اما در زمان علامه مجلسی (رحمه الله) به وقوع نپیوسته بودند را نادیده گرفته بودند و صرف وجود دولت شیعی صفویه، عصر مذکور را به عنوان عصر آخرالزمان معرفی کرده بودند! قطعاً این اشتباه علامه (رحمه الله) اشتباه خود ایشان بوده است، نه اینکه مبحث بررسی نشانه های ظهور، خود از پایه مشکل داشته باشد. به همین دلیل به نظر می رسد که اتکا به مباحثی از این دست به منظور زیر سوال بردن کلی نشانه شناسی ظهور، آن هم با توجه به فواید بالقوه ای که نشانه شناسی می تواند برای جوامع اسلامی داشته باشد، چندان محلی از اعراب ندارد.
خادم الامام (عج) - وعده صادق
منابع و مآخذ
1 -
http://alef.ir/1388/index.php?option=com_content&task=view&id=79133&Itemid=99999999
2 -
http://u313-sup.blogfa.com/post-41.aspx
3 - كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.

4 - كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
5 - كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
6 -
http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=10579
و
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-52991.aspx
7 -
http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=10579
و
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-52991.aspx
8 -
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/1845-1388-12-26-22-43-46.html
9 -
http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=36136
و
http://www.fardanews.com/fa/news/143994/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%B0%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1
10 - كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
11 - كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
12 - كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
13 - نسخه ی خطی ابن حماد، صفحات 74 و 84.
و
کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 113 و 114.

14 - بحار الأنوار، ج 65، ص 139.
و
http://www.al-shia.org/html/ara/books/?mod=hadith&start=70&end=80
15 -
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/154-mardi-az-ghom.html
16 -
http://www.mahdi313.org/page.php?page=showarticles&cat=1&id=293&office=markaz
و
http://www.mazaheb.com/index.php?option=com_content&view=article&id=2053:1390-01-24-08-04-40&catid=46&Itemid=19
17 - آينده و آينده سازان، محمد دشتي، ناشر: موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، صفحه ی 70.
و
http://tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/mahdaviyat/2010/12/25/15613.html
و
http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1781&level=4&subid=1781
و
http://www.x-shobhe.com/main.php?sid=712

18 - آينده و آينده سازان، محمد دشتي، ناشر: موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، صفحه ی 70.
و
http://tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/mahdaviyat/2010/12/25/15613.html
و
http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1781&level=4&subid=1781
و
http://www.x-shobhe.com/main.php?sid=712
19 -
http://www.shareh.com/persian/magazine/pasdar_i/81/251/e.htm
20 -
http://www.shareh.com/persian/magazine/pasdar_i/81/251/e.htm
21 -
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/2062-1.html
و
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/2033-1389-01-18-10-43-00.html
و
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/1913-1389-01-06-10-42-20.html
22 -
http://m-yousefian.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=187:-----l---r&catid=75:1389-11-22-04-34-36&Itemid=75
و
http://www.shia-leaders.com/?p=9033
23 -
King Abdullah, Britain and the Making of Jordan, Mary Christina Wilson, Cambridge University Press, 1990, (Page 6).
و
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%DA%A9_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AF%D9%88%D9%85
و
http://www.cambridge.org/catalogue/catalogue.asp?isbn=0521399874
24 -
http://en.wikipedia.org/wiki/Hashemite
25 -
http://www.vatanemrooz.ir/1389/12/18/VatanEmrooz/622/Page/1
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/47-politics/8365-1389-12-19-10-14-39.html
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231226
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=82086
http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=348174
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231197
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231146
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231190
26 - کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 160 و 161.
27 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
28 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
29 - كمال‏الدين شيخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالكتب الاسلاميه قم و منتخب الانوار المضيئة تأليف نيلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خيام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
30 - كمال‏الدين شيخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالكتب الاسلاميه قم و منتخب الانوار المضيئة تأليف نيلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خيام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
31 -
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/2971
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
32 - کمال الدین، بنا بر نقل بحارالانوار، ج 52، ص 204.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 160.
33 - کمال الدین، بنا بر نقل بحارالانوار، ج 52، ص 204.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 160.
34 -
http://alef.ir/1388/content/view/88572
و
http://www.bazgo.com/default.aspx?scn=Details&&news_dtid=d41cefd7-9f1e-423a-a3a9-46836b9136b0&lid=71ff6a01-197a-42bf-8b3b-846af2b582c2&mln=News_DetailPage

35 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
36 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html

37 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 122.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
38 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 122.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
39 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 119 و 120.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
40 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 119 و 120.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html

41 -
http://isna.ir/isna/NewsView.aspx?ID=News-1756129

42 - کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 228 تا 239.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_15.html
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_16.html
43 - فیلم 300، دقایق 60 تا 62؛ و دقایق 70 تا 71. (دقایق ذکر شده، مربوط به فیلم بدون سانسور هستند.)
44 -
http://talabe.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=357&Itemid=2
و
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8611020404
و
http://noorportal.net/news/ShowNews.aspx?ID=1435
و
http://talabe.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=354&Itemid=2
و
http://www.aftabnews.ir/vdcivuaw.t1azw2bcct.html
و
http://www.habilian.com/view.asp?ID=00622
45 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
46 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
47 -
http://islamtxt.ir/islam/node/5
و
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
48 -
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
49 -
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085

50 -
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=89
و
http://old.mouood.org/content/view/7245/3/
51 -
http://www.ahlulbaytportal.com/fa.php/page,16985A31726.html?PHPSESSID=34b1d98150ab13ffca4fa769a5b60975
و
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/9752
52 -
http://www.ahlulbaytportal.com/fa.php/page,16985A31726.html?PHPSESSID=34b1d98150ab13ffca4fa769a5b60975
و
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/9752
53 - الغيبة نعماني، ص 169؛بحار الانوار، ج 52 ، ص 233؛ بشارة الاسلام،ص 120.
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_04.html
54 - الغيبة نعماني، ص 169؛بحار الانوار، ج 52 ، ص 233؛ بشارة الاسلام، ص 120.
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_04.html
55 -
http://www.farabiedu.com/post.php?id=35
و
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=355197
56 - الغيبة نعماني، ص 188؛ بشارة الاسلام، ص 102؛ تاريخ الغيبة الكبري، ص .521
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
57 - الغيبة نعماني، ص 188؛ بشارة الاسلام، ص 102؛ تاريخ الغيبة الكبري، ص .521
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
58 - کمال الدین، ص 614.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 165.
59 - کمال الدین، ص 614.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 165.
60 - الغیبة نعمانی، (حدیث 45، ص 271).
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 165 و 166.
61 - الغیبة نعمانی، (حدیث 45، ص 271).
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 165 و 166.
62 -
http://www.khabaronline.ir/news-139898.aspx
و
http://www.asreshia.com/index.php?option=com_content&view=article&id=961:1390-01-15-03-40-43&catid=3:main&Itemid=103
63 -
http://radio.irib.ir/goftogoo/Top_News/news_topview.php?ID=696
منبع:http://www.alvadossadegh.com

ارسال توسط کاربر محترم سایت : iranianboy




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.