اسرائیل مدعی برتری در خاورمیانه (1)

«از غزه تا تهران» محتوای جدیدی برای مخاطب ایرانی ندارد. تنها از طریق آن می توان به فضای ذهنی یك مخالف ضد صهیونیستی در عرصه رسانه ای و مطبوعاتی آمریکا پی برد و اینكه آنها چگونه از رفتار غیرعقلانی و منطقی و انسانی صهیونیست ها
پنجشنبه، 30 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
اسرائیل مدعی برتری در خاورمیانه (1)

اسراييل مدعي برتري در خاورميانه (1)
 


 

نویسنده: جیمز پتراس
ترجمه: غدیر نبی زاده

 

«ارتش اسرائیل اخلاقی ترین نیروی نظامی در دنیا است!»
(ایهود اولمرت، نخست وزیر پیشین اسرائیل)
 

اشاره
 

«از غزه تا تهران» محتوای جدیدی برای مخاطب ایرانی ندارد. تنها از طریق آن می توان به فضای ذهنی یك مخالف ضد صهیونیستی در عرصه رسانه ای و مطبوعاتی آمریکا پی برد و اینكه آنها چگونه از رفتار غیرعقلانی و منطقی و انسانی صهیونیست ها و دولتمردان آمریکایی در قبال جنایات روزمره در صحنه فلسطین متعجب بوده و تنها آن را نكوهش می كنند.
اگر بخواهیم عینك بدبینی زده و آنگاه به این مقاله نظر كنیم، به این نتیجه خواهیم رسید كه متن، در صدد القای این نكته است كه آمریکا گزینه حمله به ایران را در صدر برنامه های خاورمیانه ای خود قرار داده و با فشار لابی صهیونیستی، این برنامه حتماً محقق خواهد شد. البته راهی به عنوان مذاكره آن هم با تلاش ایران وجود دارد كه مانع از این تنها گزینه می شود.
همچنین آقای جیمز پتراس می توانست شواهد دقیق تر و بیشتری از وقوع جنایت علیه بشریت در غزه ارایه كند كه محكومیت حتمی تری برای صهیونیست ها در پی داشته باشد. او یقیناً در برابر نتایج حاصل از این نگاه بدبینانه پاسخی در قبال این سؤال نخواهد داشت كه چرا یهودیان سایر ممالك و برخی یهودیان به اصطلاح راست كردار، از وقوع جنایت در غزه و فلسطین تبرئه شده اند؟
آیا انجمن هایی نظیر نتوری كارتا با تمام فیلم هایی كه بازی می كنند، قادرند ذهن حقیقت بین جهانیان را نسبت به خود و صهیونیست ها تغییر دهند؟
آیا تاكنون یهودیان به اصطلاح ضد صهیونیست، یك كلمه از اهداف و آرمان های خود را تحقق بخشیده اند و اساساً به دنبال تحقق آن هستند؟
با این نگاه، سؤالات دیگری از آقای جیمز پتراس می توان كرد. ولی فعلاً یك نوع نقد ضد صهیونیستی را نظاره گر باشیم تا سؤالات دیگر در مقالات دیگر.

پیش گفتار مترجم
 

هفته ای نیست كه اسرائیل، ایران را دست كم یك بار تهدید نكند و هفته ای نیست كه سران آمریکا به حمایت از اسرائیل در مقابل ایران موضعی اتخاذ نكنند و هفته ای نیست كه غزه از یورش وحشیانه صهیونیست ها در امان باشد؛ آیا این پیوند اتفاقی است؟
نفس ها در سینه حبس شده بود. آیا راهی برای نجات جهان از جنگ و خونریزی بود؟ آیا قرار بود دنیا از بی عدالتی ها رها شود؟ اینها و صدها پرسش دیگر، مسئله ای بود كه ذهن میلیاردها نفر را در سراسر جهان به خود مشغول كرده بود. آیا قرار بود با رفتن جرج بوش جنگجو و اولمرت قصاب یا به عبارتی دیگر روی كارآمدن اوباما در آمریکا و نتانیاهو در اسرائیل اتفاق جدیدی در جهان بیفتد؟
یك سال از همه این رخدادها گذشت و جهان به چشم خود دید كه نه تنها فجایع گذشته عبرتی برای سران جنایتكار نبود، بلكه در دولت دموكرات ها، سران اسرائیل گام های بلندتری به نفع استعمار آمریکا برمی دارند.
جیمز پتراس، جامعه شناس آمریکایی كه در چند سال گذشته دست به افشای چهره صهیونیسم در آمریکا و نفوذ آن در سیاست های داخلی و خارجی ایالات متحده زده، این بار در این مقاله سعی در آشكار نمودن نفوذ اسرائیل در رده های مختلف حكومتی در دولت اوباما و در نتیجه سیاست سازی در این كشور دارد. همچنین پتراس با در نظر گرفتن یورش به غزه به عنوان تمرینی برای حمله به تهران، بیش از پیش بر سیاست های زورمندانه اسرائیل در آمریکا و جهان پای می فشرد.
دكتر جیمز پتراس، افزون بر لابی اسرائیل در ایالات متحده، به سطحی از نفوذ اسرائیل در آمریکا باور دارد كه آن را «آرایش قدرت صهیونیستی» می خواند و در كتاب ها، مقالات و مصاحبه هایش بارها و بارها از آن نام می برد كه در این مقاله هم آن را می بینید و چنین آرایشی را حس می كنید.
و در پایان، اگر می خواهید بدانید سیاست های دولت اوباما چگونه در راستای سیاست های اسرائیل قرار می گیرد، اگر می خواهید بدانید چه كسانی در دولت اوباما اجیرشده صهیونیست ها هستند و اگر می خواهید بدانید چرا غزه خط مقدم مبارزه با استكبار جهانی و مانعی برای یورش به تهران است، نوشتار زیر را بخوانید.

پیش گفتار نویسنده
 

ایتالیای فاشیستی و آلمان نازی در راه رسیدن به امپراطوری جهانی، كشورها و سرزمین های زیادی را زیر یورش، بمباران و اشغال خود گرفتند. اسرائیل نیز با هدف برتری منطقه ای پا جا پای آنان گذاشته و از روش آنان سود جسته كه بمباران عنان گسیخته هوایی تاسیسات شهری و نظامی، شبیخون وحشیانه با استفاده از خودروهای زره پوش، تحقیر و تكذیب همه انتقادات سازمان های جهانی و سرانجام تدارك آشكار نظامی به هدف جنگی نو و بزرگ تر بر ضد ایران نمونه ای از آن طرح هاست.
فرماندهان ارشد اسرائیل، همچون پیشوایان نازی با سوء استفاده از «تهدید بلشویكی» و با استفاده از شبكه صهیونیستی جهانی، تبلیغات گسترده جهانی را در دستور كار خود قرار دادند تا با برانگیختن كابوس «وحشت اسلامی» در دل مردم جهان، برای توجیه تدارك تجاوز نظامی خود بر هفتاد و چهار میلیون ایرانی سود برند.
ماشین نظامی اسرائیل، درست به مانند آلمان نازی كه در هنگام رودررویی با «حقایق آشكار» و در مقابل، عدم تحرك، همدردی و عجز غرب با تفسیر شخصی خود، آنها را به عنوان مجوزی برای تجاوز می دانست، مسامحه و واكنش ضعیف دولت های غربی در مورد حمله به لبنان، بمباران سوریه و اكنون یورش و تصرف شبه نازی غزه را انگیزه ای قوی برای جنگ های جدید برداشت می كند.
برای فرماندهان ارشد اسرائیلی، بی تحركی و همدستی كشورهای غربی، مصادف با جنگ های بزرگ تر و خونین تر به منظور استقرار سلطه و برتری اسرائیل در خاورمیانه، از دریای سرخ تا خلیج فارس است.

حمله به غزه؛ تمرین رسمی برای تجاوز به ایران
 

پیروزی نظامی اسرائیل در غزه، تمرینی رسمی برای یك تجاوز نظامی تمام عیار به ایران خواهد بود. استراتژیست های سیاسی و نظامی اسرائیل، در دوران عملیات نابودی غزه، اطلاعات حیاتی فراوانی در موارد زیر به دست آوردند:
1. موارد همكاری یا ضعف مساعدت كشورهای اروپایی، آمریکای شمالی و عربی؛
2. میزان حمایت گسترده و همه جانبه سیاسی و مادی دولت ایالات متحده در نابودی دشمنان؛
3. میزان بالای حمایت داخلی در میان رای دهندگان یهودی حتی برای كشتارهای وحشیانه؛
4. حمایت شدید و گسترده جنگی تجاوزكارانه از سوی بزرگ ترین، ثروتمندترین و تاثیرگذارترین 4.سازمان های یهودی - صهیونیستی در ایالات متحده و غرب اروپا؛
5. ضعف و ناتوانی سازمان ملل متحد و عجز همه سازمان های بشر دوستانه در محدود ساختن عملیات نابودی از سوی اسرائیل در راستای حذف همه مردم؛
6. حمایت بی قید و شرط همه رسانه های گروهی و آژانس های خبری در ایالات متحده بیشتر رسانه های گروهی اروپا و جهان؛
7. تمایل منتقدان لیبرال به سرزنش قربانیان و تجاوزكاران كه به خنثی سازی محكومیت اسرائیل می انجامد؛
8. سازگاری تقریبی همه روزنامه نگاران، نویسندگان، پژوهشگران و سیاستمداران با ادبیات محترمانه دفتر تبلیغات اسرائیل.
به عنوان نمونه، جنگ تمام عیار و بی وقفه، «هجوم» خوانده می شود. 10 هزار تجاوز هوایی با استفاده از چرخ بال ها و جنگنده های اسرائیلی همسان با حملات پراكنده و بی خطر راكت های دست ساز، «خشونت» نامیده می شود. هدف قرار دادن خانه های غیرنظامیان، بیمارستان ها و تاسیسات زیرساختی، اهداف «تروریستی» گفته می شوند. مبارزان مقاومت «تروریست های حماس» نامیده می شوند. بمباران صلیب سرخ، تاسیسات رفاهی سازمان ملل متحد، بیمارستان ها و مساجد «اشتباه» خوانده می شود یا به عنوان «سایت های پرتاب موشك برای تروریست های حماس» مورد توجیه قرار می گیرد.
سران سیاسی اسرائیل، این درس را از «جنگ» كوچك و كثیف خود گرفته اند كه می توانند ملتی را به كل نابود كنند، جامعه ای را از میان بردارند و 7 هزار غیرنظامی را كشته و مجروح سازند. سران اسرائیل آموخته اند كه می توانند قتل عامی تجاوزكارانه به راه بیندازند بی آنكه شكافی در روابط دیپلماتیك خود احساس كنند (جز موریتانی، قطر، بولیوی و ونزوئلا). اسرائیلی ها وفاداری و سرسپردگی حكومت های عرب منطقه و همكاری و تسلیم مصر، دولت خودگردان فلسطین، اردن و عربستان سعودی را با موفقیت آزموده اند. سران نظامی و غیر نظامی اسرائیل، چنین میزان بالایی از مشاركت دولتی، به علاوه حمایت از سوی رهبران بزرگ صهیونیستی و غول های رسانه ای را اقدامی در زمینه نادیده انگاشتن اعتراضات خیابانی، فراخوان ها برای تحریم و انتقادهای سازمان ملل به شمار می آورند. سران اسرائیل می دانند كه انتقاد رهبران بزرگ مذهبی و شمار فزاینده مخالفان یهودی، منتقدان و فعالان روشنفكر، نه تاثیری بر دولت های غربی دارد و نه از اشتیاق و وفاداری سازمان های بزرگ یهودی می كاهد.
منبع:نشریه 15 خرداد شماره 22



 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.