اسرائیل مدعی برتری در خاورمیانه (5)

احتمال اینكه دولت اوباما جهان را به سوی جنگی تهاجمی با ایران پیش ببرد، از روی خیال پردازی یا برخی گفته های او در مبارزات انتخاباتی اش نیست. تا زمانی كه اوباما و كلینتون شروطی مغایر با استقلال و منافع ملی ایران دارند
پنجشنبه، 30 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
اسرائیل مدعی برتری در خاورمیانه (5)

اسراييل مدعي برتري در خاورميانه (5)
 


 

نویسنده: جیمز پتراس
ترجمه: غدیر نبی زاده

 

گفت و گوهای «صلح» با هدف جنگ
 

احتمال اینكه دولت اوباما جهان را به سوی جنگی تهاجمی با ایران پیش ببرد، از روی خیال پردازی یا برخی گفته های او در مبارزات انتخاباتی اش نیست. تا زمانی كه اوباما و كلینتون شروطی مغایر با استقلال و منافع ملی ایران دارند، هیچ كس آنان را كه هوادار «گفت و گو با ایران» هستند جدی نمی گیرد. دولت اوباما آشكارا ایران را به جنگ تهدید می كند؛ در صورتی كه این كشور خلع سلاح یك سویه و بازرسی مداخله آمیز تاسیسات دفاعی استراتژیك را نپذیرد این كار به آمریکا و اسرائیل امكان می دهد تا اهدافی حیاتی برای نخستین دور از تجاوزهای خود را تعیین كنند.
آنچه قطعاً نشان دهنده اشتیاق اوباما برای جنگ با ایران است، انتصاب دنیس راسِ میلیتاریست- كه از صهیونیست های متعصب به شمار می رود- به سمت استراتژیست ارشد در امور ایران است. اوباما، راس را به عنوان «فرستاده ویژه در امور ایران» منصوب كرد. او قرار است در جایگاه سزار سیاست خاورمیانه ای ایفای نقش كند. جورج میچل هم فرستاده او در پرونده گفت و گوهای اسرائیل- فلسطین است؛ میچل «پلیس خوب» در برابر «پلیس بد» یا همان دنیس راس است. راس كه اغلب «وكیل اسرائیل» خوانده می شود، در حقیقت یك صهیونیست واقعی و ولیعهد لابی صهیونیستی آمریکا در همه تعهداتش در قبال ایران است. راس از بنیانگذاران آیپك و از نظریه پردازان تاثیرگذار صهیونیست های محافظه كار است كه فعالیت ها را به سوی یورش به عراق پیش برد. او از جمله تاثیرگذارترین و پركارترین نویسندگان تبلیغاتچی های مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیك یا همان دستگاه تبلیغاتی به راه افتاده با بودجه صهیونیستی است كه ستیزه جویانه ترین اسناد برای ترغیب مداخله نظامی آمریکا به سود جاه طلبی های سرزمینی اسرائیل را می ساخت.
در سال های ریاست جمهوری كلینتون، راس به عنوان رئیس كمیته میانجی آمریکایی در گفت و گوهای اسرائیل و فلسطین (2000-1999) فعالیت می كرد. به گفته یكی از دیپلمات های صهیونیست آمریکایی، او در این جایگاه، به عنوان وكیل اسرائیل عمل می كرد. او با دنباله روی از الگوی اسرائیل، هرگونه احتمال سازش منطقی را از بین برد. او شروطی تعیین كرد كه بی تردید فلسطینیان آن را نمی پذیرفتند در حالی كه آن مردم بدبخت را مورد سرزنش قرار می داد. راس تاثیری ژرف بر سیاست های اوباما در موضوع اسرائیل دارد.
راس در حقیقت یكی از سران «مركز سیاست سازی دو حزبی» است كه به عنوان گروه جدید و پیشروی صهیونیستی خوانده می شود. این مركز اخیراً گزارشی با عنوان «رویارویی با چالش: سیاست آمریکا در برابر پیشرفت هسته ای ایران» منتشر كرده است. این نقشه راه برای جنگ با ایران و از سوی یك گروه ویژه متشكل از دنیس راس و دو صهیونیست افراطی و دارای شهروندی دوگانه اسرائیلی و آمریکایی به نام های میچل ماكوفسكی و مایكل روبین شكل گرفت. تایید این گزارش از سوی راس نشان می دهد كه او مخالف احتمال هرگونه مصالحه از راه گفت و گو با ایران است كه در آن حق قانونی ایران برای برنامه غنی سازی اورانیوم به مانند قراردادهای بین المللی به رسمیت شناخته شود.
پستی و بلندی های اخیر دنیس راس در مسئولیت جدیدش در كابینه اوباما و نقش او به عنوان ریاست كنونی مؤسسه سیاست گذاری یهودیان ساكن اورشلیم، زیر نظر آژانس یهود است كه بخشی رسمی از دولت اسرائیل به شمار می رود. فعالیت كنونی او در یكی از سازمان های دولت اسرائیل، می تواند مشكلاتی را برای وی در برابر قانون ثبت ماموران خارجی (1) ایجاد كند. این قانون از قوانین فدرال است كه از افراد شاغل در یك دولت خارجی می خواهد فعالیت خود را ثبت كنند، كه راس تاكنون چنین نكرده است.
این گزارش از بمباران هوایی و موشكی پیشگیرانه اسرائیل بر ضد ایران در صورت عدم وقوع چنین حمله ای از سوی آمریکا و اروپا حمایت می كند. این گزارش تایید شده از سوی دنیس راس، خواهان تحریم ممنوعیت هوایی و دریایی ایران به هدف آغاز حمله آمریکا به زیرساخت های حیاتی ایران است. این سند از اوباما می خواهد «نیروها و تجهیزات را زیرپوشش درگیری های عراق و افغانستان به منطقه گسیل كند و بدین ترتیب به حفظ سطحی از آمادگی راهبردی و تاكتیكی بپردازد.» به عبارت دیگر در واقع انتصاب راس از سوی اوباما به عنوان ریاست گروه مشاوران سیاست خاورمیانه ای آمریکا، یكی از حامیان دوآتشه و مروجان جنگ وحشیانه با ایران را در جایگاه كلیدی استراتژیك سیاست خارجی قرار می دهد.
هیلاری كلینتون و دنیس راس هركاری كه از دستش برآید برای شكل گیری و توجیه حمله مشترك آمریکا و اسرائیل علیه ایران انجام می دهد. راس و كلینتون با مذاكرات ساختگی بر پایه اولتیماتوم های غیرقابل پذیرش آغاز می كنند. سپس جنگ هایی به مانند تحریم غزه به هدف تحمیل فقر و گرسنگی بر مردم ایران اعمال می كنند و با حمله برق آسای هوایی مانند غزه هم پایان می دهند. با توجه به شمار زیاد صهیونیست های منصوب شده از سوی اوباما در سطوح كلیدی دولت آمریکا، احتمال بحث ها و مخالفت های داخلی درباره نقشه راس به منظور جنگیدن برای منافع اسرائیل بسیاركم است. اوباما چندان فرد نزدیك و وفاداری به ارتش اسرائیل را برگزیده است كه همین موضوع هرگونه احتمال مذاكرات معنادار با ایران را منتفی می كند.
تنها عامل مؤثر بازدارنده از تجاوز اسرائیل به ایران به شیوه تجاوز به غزه، توان تهران برای مقابله به مثل نظامی به ویژه موشك های دوربرد دقیق با توانایی انهدام سایت های نظامی، زیر ساخت ها و سامانه های پشتیبانی مربوطه است. هنگامی كه سران اسرائیل اصول اخلاقی را رعایت نمی كنند و چنان در ایدئولوژی میلیتاریستی غوطه ورند كه خشونت وحشیانه گسترده، اصول اولیه ابراز قدرت و تضمین حمایت مردم اسرائیل است، احتمالاً یك حمله متقابل نظامی مؤثرترین عامل بازدارنده برای سران اسرائیل می باشد تا در سیاست خارجی نظامی خود تجدید نظر كنند.
زمانی كه میلیتاریست های اسرائیل گفتمان دفاعی را برمی گزینند، راهبرد آنان تضعیف توانایی های دفاعی ایران و آسیب پذیركردن آن نسبت به تهدیدات نظامی و فشار دیپلماتیك در دوره تدارك برای یك تجاوز هوایی پیشگیرانه است. بازرسی های بین المللی آژانس های سازمان ملل تنها از سایت های ایرانی صورت می گیرد و نه از تاسیسات نظامی آمریکا در منطقه، رزم ناوها و زیردریایی های هسته ای یا سایت ها و آزمایشگاه های تسلیحات هسته ای اسرائیل. این گونه بازرسی های یك جانبه موجب می شود تا داده های فراوانی از ظرفیت نظامی، مكان های نظامی و آزمایشگاه های تحقیقات استراتژیك پیشرفته ایران به شدت آید. بازرسان سازمان ملل پیش از یورش آمریکا به عراق، تاسیسات دفاعی مهم عراق، دانشمندان هسته ای این كشور، محل كار و خانه آنها را شناسایی كردند كه در بمباران ها و ماموریت های ترور دانشمندان برجسته عراق مورد استفاده قرار گرفت. این نوع از داده ها در هدایت بمباران و تجاوزهای موشكی اسرائیل و ترور رهبران و خانواده آنان در جریان حمله به لبنان و غزه بسیار حیاتی بود.
دستور اسرائیل به تحریم اقتصادی ایران و اجرای آن از سوی صهیونیست های آمریکا كاملاً در راه تضعیف استانداردهای زندگی در ایران و كارایی اقتصادی این كشور است؛ دقیقاً همان راهی كه اسرائیل بر غزه تحمیل كرد. این بخشی از روش «تضعیف» پیش از یورش تمام عیار است.
اما امروزه، با وجود تلاش های بی وقفه صاحب منصبان صهیونیست در دولت ایالات متحده و فشارهای شدید لابی های صهیونیستی بر مدیران صندوق های بازنشستگی آمریکا، تحریم ها تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران نداشته است. به ویژه با آغاز ركود اقتصادی، سقوط بازارهای جهانی و تقاضای رو به افزایش در بخش انرژی چین، شركت های چند ملیتی غربی و آسیایی فراوانی مشتاق تجارت با ایران و نادیده انگاشتن فشارهای اسرائیل و صهیونیست های آمریکایی هستند.
سرانجام، نسل كشی اسرائیل در غزه، شكافی جدید در حاكمیت صهیونیستی بر افكار عمومی یهودیان خارج از كشور ایجاد كرد. سازمان های برجسته یهودی و سخنگویان روحانی آنان هنوز هم از هر جنایت و ظلمی - از بمباران آمبولانس ها و درمانگاه های صلیب سرخ گرفته تا مدارس، انبارهای غذا و دارو و اردوگاه های پناهندگان سازمان ملل- حمایت می كنند. بالاخره، این گونه حمایت ها، مخالفت هایی جدی در میان متفكران، نویسندگان و افراد برجسته یهود برانگیخت.
شخصیت ها و سازمان هایی جدید در جامعه یهود ایجاد شده اند كه مصرانه نسل كشی اسرائیل را تكذیب می كنند. برخی فعالان یهودی، با اشغال دفاتر كنسولی اسرائیل در برخی شهرهای بزرگ و فراخوان تحریم كالاهای اسرائیلی و تبادل دانشگاهی، اقدامات برجسته ای انجام داده اند و شماری هم در نشست های عمومی و خبری با مدافعان صهیونیسم برخورد كرده اند. گرچه تعداد و تاثیر انتقاد یهودیان از جنایات جنگی صهیونیست ها كم است اما اهمیت آن در اعطای مشروعیت و ترغیب میلیون ها نفر از غیریهودیان وحشت زده و منزوی به ابراز عقیده نهفته است. در نتیجه شمار زیادی از مردم غرب، بیزاری و مخالفت خود را نسبت به بلای خانمانسوز صهیونیسم و حمایت خود را از تحریم های اقتصادی علیه اسرائیل ابراز می كنند. گرچه مخالفت گسترده یهودیان و غیریهودیان نه موجب قطع جنایت اسرائیل در غزه شد و نه آن را تضعیف كرد، اما پایه های سیاسی و سازمانی آغاز مبارزه گسترده علیه برنامه جنگ صهیونیستی آمریکا بر ضد ایران را موجب شد.
كامیابی های نظامی اسرائیل تب خودبرترانگاری كاذبی در میان همه سران اسرائیل و حامیان متعصب آنان از میان اعضای میلیونی سازمان های یهودی- صهیونیستی در ایالات متحده ایجاد كرد و این موضوع موجب شده است تا هزینه های گزاف جنگ با ایران را دست كم بگیرند. در واقع یك حمله بسیار كوچك اسرائیلی- آمریکایی به ایران، اقدامات تلافی جویانه سیاسی و نظامی گسترده ای را در سرتا سر خاورمیانه رقم خواهد زد و قطعاً تلفات انسانی، نظامی، سیاسی و اقتصادی بسیاری بر تاسیسات نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس وارد خواهد ساخت. این مسئله دقیقاً در عراق و كشورهای وابسته حوزه خلیج فارس روی می دهد كه ارتش آمریکا آسیب پذیری بسیار زیادی در آنها دارد. شاید تجاوز اسرائیل منجر به بی ثباتی یا سرنگونی كشورهای عرب وابسته شود. همچنین، ممكن است ایران با پرتاب موفقیت آمیز موشك های دوربرد دقیق خود دست به مقابله به مثل بزند و مجتمع های نظامی اسرائیل و مراكز پرجمعیت را هدف قرار دهد.
با توجه به انزجار و بیزاری جهانی از جنایات جنگی اسرائیل در غزه و نفرت هایی كه با تجاوزهای احتمالی هوایی در میلیون ها ایرانی برانگیخته می شود، انتقام تهران از اسرائیل و آمریکا محكومیت چندانی را موجب نخواهد شد بلكه به احتمال فراوان، بیشتر مردم احساس حقانیت درستی خواهند داشت كه سرانجام اسرائیل متجاوز، تاوان تجاوزش به مردم غیرمسلح و محصور غزه را می پردازد و همان گونه كه بازماندگان حمله راكتی V2 نازی بر مراكز پرجمعیت انگلیس از بمب گذاری در سدن شاد شدند، بخش گسترده ای از افكار عمومی نیز از اقدام متقابل ایران به عنوان بازدارنده واقعی در مقابل فجایع سریالی اسرائیل برضد بشریت استقبال خواهند كرد.
یكی از مؤثرترین تهدیدات برای روش جنگ همراه با نسل كشی اسرائیل، تحقیق و تفحص از جنایات جنگی این كشور و ایجاد دادگاهی برای محاكمه سران نظامی و سیاسی اسرائیل برای جنایاتشان بر ضد بشریت است. (2) سران اسرائیل به سربازان جنایتكار خود گفته اند كه از حفاظت قضایی برخوردار خواهند بود.
خود آن سران از دستگیر شدن توسط شهروندان یا محاكمه از سوی دادگاه های خارجی ابراز نگرانی كرده اند. چندین دولت در پی ثبت درخواست اتهام به جرم جنایات جنگی در دادگاه جنایات جهانی در لاهه هستند. مسئله اصلی در ثبت اتهام علیه جنایات جنگی اسرائیل، تمایز قائل شدن میان رهبران نظامی - سیاسی است كه هدایت جنایات جنگی را بر عهده داشتند و افسران میدانی كه سیاست های ناقص كنوانسیون ژنو را به اجرا درآوردند؛ برای نمونه، شناسایی افرادی كه به ویژه بیش از چهار روز مانع كار امدادگران در تخلیه آسیب دیدگان و مردم گرسنه، از جمله كودكان از محل جنایت مرگبار اسرائیل بر ضد مردم غیرنظامی غزه شدند. یهودیان اسرائیلی كه از بمباران غیرنظامیان دوربرد چنان خوشحال شده بودند كه با سبدهای پیك نیك خود برای دیدار از كشتار در حال وقوع اقدام كردند، همان اسرائیلی ها «از دیدن تصاویر چهره خندان سربازان اسرائیلی سوار بر تانك ها خانه ها را ویران می كردند مشعوف می شدند.» (3) شاید شعف اسرائیلی ها، سرمستی سیاسی آنان و پذیرش گناه كشتار مردم غیر مسلح از دیدگاه افكار عمومی نفرت بار باشد اما در یك دادگاه بین المللی جرم زیادی نیست.
البته این موضوع همان حس بد جشن آلمانی ها به خاطر اقدام هیلتر به بمباران شهرهای شوروی، لهستان و بالكان را در ما زنده می كند. حتی اگر كاخ سفید تحت كنترل صهیونیست ها از حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل برای جلوگیری از تحقیق و تفحص جنایات جنگی سران اسرائیل استفاده كند، اراده اتهامات و دستگیری های احتمالی در برخی كشورهای اروپایی، سران اسرائیل را مجبور خواهد كرد تا درباره بی آبرویی خود بیندیشند و از تلاش خود برای جنگ مرگبار با ایران دست بردارند. ما فهرستی از نام سران نظامی اسرائیل، درجه، نقش عملیاتی و مسئولیت آنها را در ارتكاب به جنایت جنگی در غزه، آوردیم.
هم اكنون اسرائیلی ها بیزاری افكار عمومی را كاملاً بی ربط با تجاوزهای نظامی خود می دانند. این امر موجب می شود تا اسرائیل اهمیت افكار عمومی را در كاهش حمایت سیاسی استراتژیك خود در آینده نادیده بگیرد. بسیاری از ناظران بر این باورند كه صدها میلیون نفر از اعراب و بسیاری از غیراعراب و غیرمسلمانان در حال باور این موضوع اند كه اسرائیل و ستون پنجم صهیونیستی خارج از كشور تنها زبان زور را می فهمند زیرا آنها برای تحمیل علایق خود بر مردم بدبخت و بیچاره به تروریسم دولتی روزانه دست می زنند. در نتیجه بسیاری از تحلیلگران استدلال می كنند كه می توان درك كرد كه تنها راه باقیمانده برای مقابله با اسرائیل، مقاومت مردمی بی وقفه، سازمان یافته و نظامی است. شاید در این شرایط سران و دولت های ضعیف، ناتوان و خائن عرب سرنگون شوند و گونه ای از رهبری مبارزاتی شكل گیرد كه به افكار عمومی مراجعه كند و به حمایت گسترده از احساسات عمیق، عزت ملی و بیزاری شگرف از تحقیر صهیونیستی بپردازد.

پس گفتار
 

جنگ اسرائیل در غزه، سران و ماموران استراتژیك این كشور را در خارج هدایت می كند كه این كار برای لاف زدن و ایجاد جنگ جدیدی با ایران برای تامین بخشی از استراتژی منطقه ای به منظور تضمین قدرت استعماری در نظام سیاسی آمریکاست. دولت اوباما و نخست وزیر اسرائیل، مشتركات زیادی در سیاست گذاری و تعهدات طولانی مدت برای برقراری امپراطوری نظامی دارند. آنان مشخص كردند كه دسته ای از تحركات دیپلمات و اقتصادی به هدف ایجاد زمینه ای برای آغاز جنگ مرگبار علیه ایران را دستور كار خود خواهند داشت؛ این هماهنگ با گفتار اوباما در زمینه باز ایجاد ائتلاف یهودیان با سیاهپوستان آمریکایی، بر پایه منافع اسرائیل و جان آمریکاییان است!
تنها عامل بازدارنده از جنگ های خانمان برانداز جدید، فعالیت توده مردم است كه هزینه های سیاسی، اقتصادی و نظامی را در تجاوز اسرائیل كاهش خواهد داد. تنها و تنها زمانی كه تلفات اسرائیل بالا رود، استثمارگران و بانكداران اسرائیلی متضرر شوند و دانشگاهیان و مكان های گردشگری تحریم شوند. اسرائیلی ها و هواداران آمریکایی شان دوباره در وابستگی كوركورانه و سیاست های نظامی گرایانه خود اندیشه خواهند كرد. تنها در آن زمان است كه آنان به نسخه یهود محوری نادرستی كه برای مردم برگزیده ساكن در تنها كشور اخلاق مدار جهان و از سوی آنان پیچیده اند دوباره اندیشه خواهند كرد. متاسفانه، شاید برخی شوك های نظامی برای از میان بردن این گونه تعصبات قبیله ای لازم باشد؛ گرچه تاریخ به ما می آموزد كه شكست خونبار، تنها راه پایان دادن به عقده سوپرمنی نیست.

پی نوشت ها :
 

1)Foreign Agents Registration (FARA)
2)فایننشال تایمز، 16 ژانویه 2009، ص5.
3)همان، 26 ژانویه 2009.
 

منبع:نشریه 15 خرداد شماره 22



 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.