گزارشي از كودتاي نافرجام نوژه

با پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357، اگرچه رژيم پهلوي سرنگون شد و نظام جمهوري اسلامي استقرار يافت اما بقاياي رژيم پهلوي در ايران باقي مانده بود و آمريكا در پي آن برآمد تا آنجا كه ممكن است از طريق آنها منافع خود را در ايران بازيابد.
دوشنبه، 10 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گزارشي از كودتاي نافرجام نوژه

گزارشي از كودتاي نافرجام نوژه
گزارشي از كودتاي نافرجام نوژه


 





 
با پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357، اگرچه رژيم پهلوي سرنگون شد و نظام جمهوري اسلامي استقرار يافت اما بقاياي رژيم پهلوي در ايران باقي مانده بود و آمريكا در پي آن برآمد تا آنجا كه ممكن است از طريق آنها منافع خود را در ايران بازيابد.
انقلاب اسلامي در زماني كه سياست پردازان بين المللي، ايران را جزيره ثبات مي پنداشتند به پيروزي رسيد. تا آن زمان، ژئوپلتيك جهان چنين بود كه ايران به عنوان يكي از حساس ترين نقاط استراتژيك جهان به طور سنتي در حوزه نفوذ غرب و به ويژه آمريكا قرار داشت و نقش آن در تأمين نفت و تضمين امنيت خليج فارس به عنوان انبار نفت جهان غرب، غيرقابل انكار بود.
از اين رو با پيروزي انقلاب اسلامي آمريكا كه بزرگترين و معتمدترين پايگاه خود در منطقه را كه رژيم شاه بود از دست داد از همان روزهاي نخستين پيروزي انقلاب در پي نفوذ و تضعيف نظام نوپاي جمهوري اسلامي براي تأمين منافع نامشروع خويش برآمد.
سازمان هاي جاسوسي بيگانه با ابزارهايي نظير تأسيس حزب و گروه يا حمايت از احزاب و سازمانهاي موجود و يا با نفوذ در دولت موقت و جاسوسي از طريق سفارتخانه ها، دامن زدن به تنش هاي مذهبي و قومي، تجزيه طلبي و براندازي مسلحانه، ترور رهبران، شورش و آشوب، تلاش گسترده اي كردند تا طعم شيرين پيروزي را در كام ملت تلخ كنند. از اين رو طرح ها و توطئه در شيوه هاي متفاوت براي سرنگوني حكومت در انداخته شد طرح هايي كه اگر تدبير رهبري و پشتيباني بي دريغ مردم نبود هر يك به تنهايي براي از بين بردن كامل نظام كافي بود.

كودتاي نوژه
 

طرح كودتاي نوژه از جمله تلاشهايي بود كه سازمان سيا، رژيم بعثي عراق، كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس و تعدادي از نظاميان مخالف انقلاب اسلامي به طور مشترك آن را طراحي كردند.
اجراي كودتا به دستور آمريكا در برنامه شاهپور بختيار آخرين نخست وزير رژيم پهلوي قرار گرفت و تدارك كودتا به اهداف و زمان مشخص در دستور كار بني عامري، رهبر شاخه نظامي قرار گرفت و سازمان نقاب براي مطالعه درخصوص بررسي راههاي موفقيت كودتا در ستاد بختيار تشكيل شد.
مثلث رياست اين سازمان به اين صورت شكل گرفت كه شاخه نظامي به رهبري بني عامري، شاخه سياسي به رهبري قادسي و تداركات به رهبري منوچهر قرباني فر بود.
بيشتر اعضاي شاخه سياسي، اعضاي حزب ايران و هواداران بختيار بودند مهم ترين وظيفه اين شاخه هموار كردن زمينه عمليات نظامي و نيز به دست گرفتن قدرت سياسي پس از كودتا بود. افراد اين شاخه به نظام مشروطه سلطنتي وفادار بودند آنان همزمان با انجام اقدامات سياسي عليه نظام درصدد برآمدند براي كسب مشروعيت سياسي، برخي رجال ملي و مذهبي را نيز با خود موافق سازند.
شاخه نظامي كه عبارت بود از تعدادي از امراي اخراجي ارتش و عده اي بازنشسته و معدودي شاغل، ابتدا با سر دادن شعارهاي ناسيوناليستي و تبليغ اين هشدار كه ايران با قدرت يابي روحانيون به تدريج به يك كشور عربي تبديل مي شود سعي در جذب نيرو داشت.
شاخه نظامي پس از تلاشهاي فراوان موفق شد شصت خلبان و پانصد تن از افراد فني و نظامي را براي شركت در عمليات جذب كند. اين شاخه به سران خود قول داده بود پرواز بيش از سي هواپيما را تضمين كند.
مهمترين پايگاه هوايي كه كودتاچيان در آن حضور داشتند پايگاه سوم هوايي شهيد نوژه در همدان بود كه به همين دليل از اين كودتا به كودتاي نوژه ياد مي شود.
شاخه تداركات نيز وظيفه تهيه پول، اسلحه، خانه، ماشين و ديگر لوازم مورد نياز براي يك كودتاي موفق را برعهده داشت. پول از جانب كشورهاي آمريكا، انگليس و عراق در اختيار ستاد كودتا مستقر در پاريس قرار مي گرفت و سپس از طريق اين ستاد به داخل كشور فرستاده مي شد.
يكي از اقدامات مهم كودتاچيان تلاش براي جلب حمايت تعدادي از روحانيون كه در صدر آنها آيت الله شريعتمداري قرار داشت، بود. گرفتن تأييد از آيت الله شريعتمداري در اجراي كودتا به اين علت بود كه سران كودتا، روحيه افراد را براي انجام عمليات تقويت كنند.(مركز اسناد انقلاب اسلامي،89/04/17)
كودتاگران كه مقر آنها در پايگاه هوايي نوژه بود، اهدافي را به عنوان نقاط حساس و كليدي براي بمباران و تصرف انتخاب كردند تا ضربه غافلگيرانه وارد كرده و توان مقابله گرفته شود. بنابر اين مهم ترين اين اهداف، بمباران منزل حضرت امام (ره) در جماران بود كه بايد به وسيله سه هواپيما با بهترين خلبانها انجام مي شد. زيرا در نظر آنها از بين بردن امام به معناي پايان عمر جمهوري اسلامي بود.
مرحله دوم عمليات پس از پايان يافتن بمبارانهاي هوايي با عمليات نيروي زميني آغاز مي شد كه در آن تصرف برخي نقاط حساس نظير راديو و تلويزيون، زندان اوين، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش و برخي پادگانها بود.
هدف كودتاگران برانداختن رژيم جمهوري اسلامي و روي كار آوردن يك دولت صددرصد نظامي با نخست وزيري ظاهري شاهپور بختيار به مدت دو سال بود و پس از طي دو سال با برگزاري انتخاب نوع حكومت جمهوري دموكراتيك و يا رژيم سلطنتي معلوم ميشد. اما كودتا قبل از انجام هرگونه عمليات كشف و توسط نيروهاي جمهوري اسلامي خنثي شد و تعدادي از رهبران سرشاخه و بسياري از اعضاء دستگير و محاكمه شدند.

پايگاه نوژه: مبداء و محور عمليات
 

از نظر رهبران كودتا، فتح تهران مساوي با پيروزي در سراسر كشور تلقي ميشد. آنان با تجربه و تصويري كه از چگونگي كودتاي 28 مرداد 1332و پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357داشتند، تصور ميكردند كه با سقوط تهران، مراكز نظامي ـ اداري ساير شهرها، با توجه به ضرباتي كه همزمان با عمليات تهران توسط شاخه هاي كودتا در سراسر كشور بر آنها وارد ميشد و به تبعيت از تغيير قدرت در مركز، با رهبران كودتا اعلام هم بستگي ميكنند و مترصد اجراي فرمانهاي "شوراي نظامي " ميشوند.
با اين تصور، طبيعي تر اين بود كه مبداء و مركز عمليات كودتا در تهران شناسايي مي شد و نه در نزديكي همدان. البته در طرح اوليه كودتا، پايگاه يكم نيروي هوايي در مهرآباد به عنوان مركز ثقل كودتا انتخاب شده بود. اما بزرگترين نقطه قوت اين پايگاه، همان امتيازي بود كه بزرگترين نقطه ضعف آن نيز محسوب مي شد. پايگاه در تهران بود و اين امتياز بزرگي بود. اما اين پايگاه در مناطق مسكوني محصور و در دسترس مردم بود و اين ضعف بزرگي محسوب مي گرديد. كودتاگران از اين بيم داشتند كه در روز عمليات پس از پروازهاي نخستين و بمباران اهداف تعيين شده، مردم از هر سو به پايگاه هجوم برند و پس از خارج كردن پايگاه از دست محافظين، در سطح باندها پراكنده شوند و امكان فرود و صعود را از هواپيماها بگيرند و كودتا با شكست مواجه شوند. لذا آنان درصدد شناسايي پايگاهي برآمدند كه:
1ـ داراي هواپيما باشد.
2ـ به تهران نزديك باشد.
3ـ خارج از شهر باشد.
4 ـ عناصر مستعد و قابل جذب داشته باشد.
5ـ رهبران عمليات هوايي كودتا حداكثر آشنايي را با پرسنل و امكان آن داشته باشند.
"پايگاه نوژه " در آن زمان و در ارتباط با كودتاگران، به دليل امتيازاتي كه داشت براي اهداف كودتا مطلوب تشخيص داده شد: اول از نظر داشتن هواپيماهاي قابل تجهيز به سلاح سنگين، بر پايگاه مهرآباد برتري داشت. دوم، نزديكترين پايگاه به تهران بود. سوم در60 كيلومتري همدان (دور از دسترس مردم) قرار داشت. چهارم، تيمسار محققي (او قبلاً فرمانده پايگاه يكم مهرآباد بود. اما اين به تنهايي براي طرح عمليات هوايي كودتا كافي نبود)، تيمسار مهديون، سروان نعمتي، سروان ايران نژاد، سروان پوررضايي و ... در آنجا خدمت كرده و اماكن و پرسنل پايگاه را ميشناختند.

طرح اشغال پايگاه نوژه و آغاز عمليات
 

براي تصرف پايگاه نوژه، بهعنوان كليد عملياتي كودتا، 12 هدف تعيين شده بود و براي نيل به اهداف تعيين شده، 12 تيم مركز از كلاه سبزهاي تيپ نوهد (حدود 100 نفر)، 300 تا 400 نفر از فريبخوردگان ايل بختياري و 12 نفر راهنما (از داخل پايگاه) در نظر گرفته شده بود.
قرار بود با شروع عمليات تسخير پايگاه نوژه، توسط عوامل نفوذي كودتا در مخابرات، همه ارتباط داخل پايگاه، به جز برج كنترل كه خود داراي بيسيم بود، قطع شود. پس از تصرف كامل پايگاه نوژه، تيمسار محققي براي شروع و رهبري عمليات هوايي، در اتاق فرماندهي عمليات هوايي استقرار مييافت و همزمان با استقرار او در پست فرماندهي، سروان حميد نعمتي، سروان محمد ملك؛ سروان كيومرث آبتين و سروان فرخ زاد جهانگيري، كه هر كدام سرپرست يك تيم بودند، آماده به پرواز درآوردن نخستين اسكادران هوايي شامل 16 هواپيما از 53 فروند هواپيماي مجهز به سلاح سنگين، كه براي عمليات در نظر گرفته شده بود، ميشدند.
در مجموعه عمليات نظامي كودتا، عمليات هوايي در تضمين پيروزي نقش محوري داشت و برگ برنده كودتا محسوب ميشد. لذا، براي عدم برخورد عمليات هوايي با هرگونه مانع احتمالي، بايد تا لحظه شروع كودتا، اقدامات از هر جهت طبق طرح كودتا پيش ميرفت. يكي از نيازهاي اساسي اين بود كه در روز كودتا هواپيماها بايد مسلح به سلاح سنگين و آماده پرواز باشند.
وجود جو خصومت ميان عراق و ايران ميتوانست زمينهساز چنين تمهيدي باشد. ولي تيمسار محققي و مهديون، كه بيش از ديگران به عمليات هوايي حساس بودند، از اين بيم داشتند كه مبادا به هر دليل، جو خصمانه ميان عراق و ايران كاهش يابد و بر سر راه مسلح شدن هواپيماها اشكال اساسي پيش آيد. از اين رو، از بنيعامري درخواست كردند كه موضوع را با ستاد پاريس در ميان گذارد، تا چاره انديشي هاي لازم به عمل آيد:
پيرو هماهنگي هاي ايجاد شده بين تهران و پاريس، حملات زميني و هوايي عراق عليه ايران، با نزديك شدن زمان كودتا، گسترش يافت. در مقايسه با 139 حمله اي كه عراق در فاصله 58/01/13 تا 58/02/31 انجام داد، از 58/03/01 تا59/04/19 (آغاز كودتا)، 115 حمله هوايي و زميني به ايران صورت گرفت. در روز 59/04/18 (روز قبل از كودتا) منطقه باويسي، تپه رش، پاسگاه شورشيرين و پاسگاه انجير مورد حمله زميني و سومار و نخجير مورد حمله هوايي رژيم عراق قرار گرفت. همچنين در روز 59/04/19 حوالي سنندج آماج حمله هوايي و ارتفاعات غرب پاوه هدف حمله زميني قرار گرفت.
قرار بر اين بود كه در پي حملات هوايي عراق، آژير قرمز پايگاه، كه در عين حال به معناي رمز عمليات هوايي كودتا بود، به صدا درآيد و پرسنل هوايي به آماده كردن هواپيماها مشغول شوند. پس از آماده شدن هواپيماها و پس از روشن شدن هوا، خلبانان وابسته به كودتا در ظاهر براي حركت به سمت مرزها و تلافي حملات عراق و در واقع براي حركت به سوي تهران و بمباران اهداف از پيش تعيين شده، از روي باند پرواز كنند. به جز دو فروند ـ يكي براي تأمين پوشش هوايي پايگاه نوژه و ديگري جهت حركت به دزفول براي تهديد پايگاه وحدتي به پيوستن به عمليات كودتا يا خنثي ماندن در برابر آن ـ بقيه به سمت تهران حركت كنند.
نكته قابل تأمل در ارتباط با نيروي هوايي اين است كه، اين نيرو در دوران انقلاب با ميثاق خود با امام در 19 دي 1357 و درگيري با گارد در روزهاي 21 و 22 بهمن 1357 در پيروزي انقلاب نقش مهمي ايفا كرد حال براي شكست انقلاب، زوج "ليبراليسم " (بختيار) و "فاشيسم " (اويسي) نيز تمامي اميد خود را به نيروي هوايي بسته بودند. چنانكه عراق نيز در حمله به ايران در وهله اول انهدام مراكز هوايي را هدف قرار داد.

اهداف تعيين شده براي بمباران
 

با رسيدن هواپيماها به تهران، نقاط زير مورد حمله قرار ميگرفت: بيت امام در جماران، مهرآباد، نخست وزيري، ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ستاد مركزي كميته هاي انقلاب اسلامي (ميدان بهارستان)، پادگان ولي عصر (عج)، پادگان امام حسين (ع)، پادگان خليج (شهيد بهشتي)، كميته انقلاب اسلامي منطقه 9، كميته انقلاب اسلامي منطقه 4، كاخ سعدآباد (چون آنجا را انبار مهمات ميدانستند)، لويزان (پادگان نوجوانان)
به گفته همه افراد دستگير شده، ازجمله تيمسار محققي، بيت امام نخستين و مهمترين هدفي بود كه بايد بلافاصله بمباران ميشد. بيت امام نه فقط اولين هدف عمليات هوايي را تشكيل ميداد، بلكه بمباران آن نيز با ساير اهداف، كاملاً متفاوت بود. براي اين منظور 3 هواپيما به خلباني سه تن از بهترين خلبانان كودتا در نظر گرفته شده بود.
هواپيماي اول به خلباني سروان نعمتي مأموريت داشت 4 بمب 750 پوندي (شعاع تخريبي از مركز اصابت 750 فوت) بر روي هدف رها كند. هواپيماي دوم، دو عدد موشك (ماوريك) (از دقيقترين موشك ها در زدن اهداف ثابت و متحرك) شليك ميكرد. جماران تنها هدفي بود كه براي حمله به آن از موشك استفاده ميشد و مأموريت هواپيماي سوم پرتاب 4 بمب نفر خوشهاي (هر بمب مركز از 650 نارنجك تأخيري از صفر تا 30 دقيقه) بود. پس از پايان بمبارانهاي مكرر و متنوع جماران، هواپيماي نعمتي به سمت راديو و تلويزيون ميرفت و دو هواپيماي ديگر محدوده بمباران شده جماران را زير رگبار مسلسل ميگرفتند و چنانچه ميزان انهدام را كافي تشخيص نميدادند از هواپيماهاي ديگر كمك ميگرفتند. پس از بمباران جماران و بمباران مهرآباد (به جهت سلب قدرت مقابله هوايي از جمهوري اسلامي) با شكستن ديوار صوتي، پيروزي نخستين مرحله كودتا (عمليات هوايي) به نيروي زميني اعلام و علامت آغاز مرحله دوم كودتا، يعني تسخير مراكز زميني بهوسيله قواي مسلح، داده ميشد.

اهداف تعيين شده براي تسخير
 

پس از بمباران هوايي و شكسته شدن ديوار صوتي در تهران، اين مراكز بايد اشغال ميشد: راديو و تلويزيون، فرودگاه مهرآباد، ستاد نيروي دريايي، ستاد ارتش جمهوري اسلامي، پادگان حر، پادگان قصر، پادگان جمشيديه، زندان اوين.
پس از تسخير صداوسيما، گروه سياسي كودتا، كه قبلاً 24 ساعت تمرين كرده بود، در آنجا استقرار يافته و فعاليت خود را در جهت تثبيت كودتا آغاز ميكرد. سرهنگ ابراهيم تحملي، كه قبلاً 40-50 اطلاعيه تهيه كرده بود، ازجمله افرادي بود كه در راديو و تلويزيون مستقر ميشد تا بر پخش اطلاعيهها و اعلاميههاي كودتا نظارت كند.
كودتاگران در صورتيكه از تصرف راديو و تلويزيون عاجز ميماندند قصد داشتند آن را بمباران كنند، تا اين رسانه همگاني موثر در بسيج مردم عليه كودتا، از دست جمهوري اسلامي خارج شود.
زندان اوين پس از اشغال بهوسيله يك گروه 80 نفره از لشكر 2، با تعدادي تانك و نفربر مورد محافظت قرار مي گرفت. هواداران سلطنت بلافاصله مسلح و ضميمه نيروهاي كودتا ميشدند، همين اقدام در مورد زندان جمشيديه نيز بايد عملي ميشد. در بين مراكز تعيين شده، اشغال راديو و تلويزيون، هدف محوري و گام مكمل بمباران جماران براي تضمين پيروزي كودتا بود. پس از استقرار گروه سياسي در ساختمان صداوسيما، با پخش برنامههاي از پيش تعيين شده در جهت سلب اراده مردم و تخريب روحيه آنان تلاش ميشد. بايد مكرراً پيام شريعتمداري مبني بر غلط بودن فتاوي امام و تأييد كودتا به عنوان "اقتضاي مصالح دين و ملت " و دعوت مردم به آرامش و پرهيز از خشونت و.. پخش ميشد.
كودتا در شهرستانها
همزمان با پخش خبر بمباران جماران و ديگر مراكز نظامي و سياسي و اعلام اسامي مراكز تخليه شده، در شمال غربي، غرب، جنوب و شرق ايران نيروهاي زير وارد عمل ميشدند: در آذربايجان شرقي: بقاياي "حزب جمهوري خلق مسلمان "، در آذربايجان غربي: صنار و چنگيز مامدي، در باختران: پاليزبان، در خوزستان: بخشي از لشگر 92 زرهي اهواز به اضافه افراد خودفروخته عشاير به فرماندهي سرهنگ عزيز مرادي، در اصفهان و كهكيلويه: دستههايي از عوامل كودتا در عشاير ايل بختياري و بويراحمدي، در فارس: باند خسرو قشقايي، در خراسان: قسمتي از لشكر 77 پياده مشهد، در بلوچستان: سرداران مرتبط با كودتا.
پس از كودتا
1- تثبيت قدرت
پس از تسخير راديو و تلويزيون، بلافاصله به مدت 3 شبانهروز (72 ساعت) حكومت نظامي اعلام ميشد در اين مدت با سه ترفند: ارعاب مردم به طرق گوناگون ازجمله تيربارانهاي خياباني، فريب مردم يا تأييد كودتا به وسيله روحانيون همراه با كودتا، باجدهي به مدافعين انقلاب (اعلام عفو عمومي) و با تغذيه كودتا از طريق فراخواندن عناصر اخراجي و فراري به سركار در اسرع وقت و... قدرت توسط نظاميان مهار ميشد.
شاخه سياسي اصرار داشت كه بختيار 48 ساعت پس از كودتا به ايران بيايد و در پست نخستوزيري مشغول به كار شود. اما بني عامري، كه وزن چنداني براي "سياسيون " قائل نبود، تأكيد داشت كه بختيار نبايد زودتر از يك هفته پس از كودتا به ايران بيايد! كودتاي 59/04/19 چنانكه طراحي شده بود بايد به منصه ظهور ميرسيد:
- از نظر ايفاي نقش اوباش به نسخه دوم كودتاي 28 مرداد 1332 (در قياس وسيعتر)
- از جهت آمادگي براي كشتار ميليوني، كودتاي 1965 ژنرال سوهارتو عليه سوكارنو. (البته در مقياس پنج تا ده برابر در كودتاي اندونزي بين 500 هزار تا يك ميليون نفر از مردم كشته شدند. در صورتيكه سروان حميد نعمتي به يكي از خلبانان گفته بود: "ما ميتوانيم تا پنج ميليون نفر را بكشيم ")
- از لحاظ نقش كليدي عمليات هوايي در عمليات كودتا، مهمتر از جنگ 6 روزه اسرائيل در سال 1967 (به دليل نقش اطلاعاتي و مشورتي "موساد " در ستاد پاريس) بود.
2- دستگيري بني صدر:
بني صدر در اين زمان به عنوان رئيس جمهور قانوني كشور شناخته مي شد و هنوز خيانتهاي او آشكار نشده بود، در ليست كساني بود كه بايد ترور ميشد. اما بعداً تصميم گرفته شد او را دستگير كنند و از كشتن او صرفنظر شود. نكته قابل توجه اينجاست كه كودتاگران چرا از كشتن بنيصدر به عنوان بالاترين مقام اجرايي كشور صرف نظر مي كنند؟ در صورتيكه افرادي با مسئوليت هاي به مراتب پايين تر بايد ترور مي شدند.
3- كودتا و قدرتهاي جهاني:
"جهت جلوگيري از هرگونه تهاجم احتمالي از طرف شمال كشور، نيروي دريايي وظيفه داشت كه بلافاصله در صورت مشاهده چنين عملي تنگه هرمز را بسته تا به اين وسيله دولتهاي غربي مجبور به مداخله و معارضه با شوروي شوند. ولي مهندس قادسي با اطمينان خاطر اظهار ميداشت كه چنين اتفاقي نخواهد افتاد و طبق اظهار دكتر بختيار شوروي در اين توافق (انجام كودتا) سهيم است ". (منبع: كتاب كودتاي نوژه، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، بهار 1384)
4- علل نامگذاري كودتاي به نام "نوژه "
پايگاه سوم نيروي هوايي تا قبل از انقلاب "پايگاه شاهرخي " ناميده ميشد. پس از پيروزي انقلاب، به "پايگاه حر " تغيير نام يافت. به دنبال واقعه پاوه در دهه سوم مرداد 1358 و صدور فرمان تاريخي امام در58/05/27 خطاب به نيروهاي مسلح جهت پاكسازي كردستان از عناصر آشوبگر، يكي از خلبانان حزباللهي پايگاه حر "نوژه " به ياري شهيد چمران شتافت و در مأموريتهاي كردستان به شهادت رسيد. به همين مناسبت نام پايگاه حر مجدداً تغيير كرد و پايگاه شهيد "نوژه " نام گرفت.

كودتاي نوژه به روايت مقام معظم رهبري
 

"ماجراي اطلاع من از كودتايي كه در پايگاه شهيد نوژه قرار بود اتفاق بيفتد، به اين شكل بود كه شبي حدود اذان صبح، ديدم درب منزل ما را ميزنند، به شدت هم مي زدند، من از خواب بيدار شدم، رفتم ديدم آقاي مقدم است، ميگويد كه يك ارتشي آمده و ميگويد با شما يك كار واجب دارد. گفتم: كجا است؟ گفتند: در اتاق نشسته. داخل اتاق پاسدارها شدم، ديدم شخصي دم در تكيه داده به ديوار، كسل، آشفته و خسته، سرش را فرو برده بود. گفتم: شما با من كار داريد؟ بلند شد و گفت: بله. گفتم: چه كار داريد؟ گفت: كار واجبي دارم و فقط به خودتان مي گويم. من حساس شدم. گفتم: من نمازم را بخوانم، مي آيم. پس از نماز او را به داخل حياط آوردم، گوشه حياط نشستيم.
گفت: كودتايي قرار است انجام شود. گفتم: قضيه چيست و تو از كجا ميداني؟ او شروع كرد به شرح دادن. گفتم: شما چطور شد آمدي سراغ من؟ او ماجراي خود را تعريف كرد كه جالب بود... آثار بيخوابي شب، خيابانگردي، خستگي، افسردگي شديد و سراسيمه گي در او پيدا بود. حرفش را مرتب و منظم نمي زد و من مجبور بودم مكرر از او سؤال كنم. خلاصه آنچه گفت اين بود كه در پايگاه همدان اجتماعي تشكيل شده و تصميم بر يك كودتايي گرفته شده، پول هايي به افراد زيادي داده اند، به خود من [خلبان] هم پول دادند. عده اي از تهران جمع مي شوند مي روند همدان و شب در همدان اين كار [تصرف پايگاه هوايي شهيد نوژه] انجام مي گيرد. بعد مي آيند تهران، جماران و چند جا را بمباران مي كنند.
پرسيدم كي قرار است اين كودتا قرار بگيرد؟ گفت: امشب و شايد گفت: فردا شب - دقيقاً يادم نيست.- من ديدم مسئله خيلي جدي است و بايستي آن را پيگيري كنيم. با اينكه احتمال ميدادم او حال عادي نداشته باشد يا سياستي باشد كه بخواهند ما را سرگرم كنند،
اما اصل قضيه اين قدر مهم بود كه با وجود اين احتمالات، بايد دنبال آن باشيم.
گفتم: شما بنشين تا من ترتيب كار را بدهم. "(خاطره ها، آيتالله ري شهري، جلد اول، چاپ مركز اسناد انقلاب اسلامي، صفحات 141 تا 143)
منبع:روزنامه جوان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.