ادبيات حروفيّه (3)

5ــ محبّت نامه، اين كتاب را عزاوي به علي الاعلي نسبت داده ليكن دكتر صادق كيا مي گويد: از فضل است و بيشتر. سخن از عشق و معني آن رانده و بسياري از سخنان خويش را كه در جاودان نامه نوشته در آن نيز آورده است. نثر «محبّت نامه» مانند «جاودان نامه» است ولي واژه هاي گرگاني در آن كمتر به كار رفته و بيشتر متن آن به
دوشنبه، 7 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ادبيات حروفيّه (3)

ادبيات حروفيّه (3)
ادبيات حروفيّه (3)


 

نويسنده: مهدي ابراهيمي حسينعلي کندي (1)




 

5ــ محبّت نامه، اين كتاب را عزاوي به علي الاعلي نسبت داده ليكن دكتر صادق كيا مي گويد: از فضل است و بيشتر. سخن از عشق و معني آن رانده و بسياري از سخنان خويش را كه در جاودان نامه نوشته در آن نيز آورده است. نثر «محبّت نامه» مانند «جاودان نامه» است ولي واژه هاي گرگاني در آن كمتر به كار رفته و بيشتر متن آن به فارسي است، ‌و در آن واژه ي گرگانيي كه در «جاودان نامه» و «نومنامه» نيامده باشد ديده نمي شود. نسخه اي از اين كتاب را آقاي دكتر مهدي بياني رئيس كتابخانه ملّي تهران به نگارنده [دكتر صادق كيا] دادند. اين نسخه بقطع 5/14 5/9 سانتي متر و قطع جدول آن 610 سانتي متر است و بخط نستعليق خفي متوسط و در سال 1107 ه.ق،‌ نوشته شده،‌ متن محبّت نامه 271 صفحه و آغاز آن چنين است: «هو در تقسيم وجه آدم و حوا بشناس و بخوان اي خواننده خطوط وجه كريم آدم»، و پايان آن چنين است: «پس منزل آخر هم از علما و زاهدان و حكماء و شهدا به عالم عشق الهي مي كشد كه اذا قتله ناديته»(همان: 46)
6 ــ محرم نامه، ‌گذشته از آن سه كتاب نثري فضل الله،‌ كتابي از يكي از پيروان او به گويش گرگاني و به نام «محرم نامه» در دست است. هوارت اين كتاب را در متون حروفي صص 58 ــ 13 چاپ كرده و ترجمه اي از آن به زبان فرانسه در همان كتاب صص 94ــ 20 داده است. متن و ترجمه ي هر دو غلط دارد. نويسنده ي «محرم نامه» مردي است به نام سيّد اسحاق كه بايد همشهري فضل باشد. وي سال زادن خود را در همين كتاب سال 771 ه .ق. و سال آغاز نوشتن «محرم نامه» را 828 ه.ق. مي نويسد چنانكه از ص 44 آن بر مي آيد در سال 831 هنوز آن را مي نوشته. براون در مقاله ي خود در سال 1907 در مجلّه ي ژورنال آسياتيك از كتاب ديگري به نام «شراب نامه» از سيد اسحاق ياد مي كند كه در سال 814 ه.ق. به شعر فارسي سروده و نيز اين رباعي را از رباعيات سيد اسحاق مي آورد:

سي سال ز بعد مرگ از ف (فضل) خدا ناگاه به گوشم آمد از غيب ندا
كه (كه اي) مرده صد ساله چه خفتي در خاك برخيز كه هنگام حساب است و جزا

و اتوره روسي در فهرست كتاب هاي فارسي كتابخانه واتيكان از «امانت نامه» سيد اسحاق نام مي برد كه در آن از سيد اسحاق چنين ياد شده: «امير كبير حقا الحق بحق و المعارف سيد اسحاق ماور الجنه». در حاشيه ي ورق 135 «جاودان نامه» اين دو بيت از او نقل گرديده

ف و ض و ل چون صورت گرفت خويشتن را اذن و عين و الفت گرفت
بست آيين نقش رويت از دور و فضل حق بين روبرو

سيد اسحاق در «محرم نامه» بسياري از اصول عقايد و انديشه هاي حروفيان را شرح داده و از اين رو محرمنامه او از نظر بررسي دين حروفي گرانبهاست. گويش گرگاني اين كتاب با گويش گرگاني نوشته هاي فضل فرقي ندارد، ‌و بر عكس «محبت نامه» و «جاودان نامه» هيچ صفحه اي از آن به فارسي نيست و نثر آن كمتر به فارسي آميخته شده است .
7ــ لغت استرآبادي،‌ حروفيان براي فهميدن كتاب هاي فضل واژه نامه اي از واژه هاي گرگاني نوشته هاي او درست كرده اند كه زمان نوشتن و نام نويسنده آن به نظر نگارنده نرسيده. عنوان اين واژه نامه در نسخه اي از آن كه در پايان نسخه ي موزه ي بريتانياست «لغت استرآبادي» پيوسته به نسخه محبّت نامه است كه معرفي آن گذشت و واژه هاي گرگاني در آن جدا از يكديگر به رديف الفباي فارسي (فقط با در نظر گرفتن حرف اول واژه ) و به خط نستعليق نوشته و زير هر يك،‌ معني آن داده شده است‌، و به اين واژه ها آغاز مي شود: اوي، آوي، ‌اون (آن است، ‌آورد، ‌آوردن)، ‌و به واژه ي «يارا» پايان مي يابد. گذشته از اينكه همه ي واژه هاي گرگاني نوشته هاي فضل در «لغت استرآبادي» نيامده، در لغت ها و معني آنها نيز غلط فراوان ديده مي شود، ‌برخي واژه هاي عربي و صورت هاي كوتاه نوشته برخي واژه ها جزو واژه هاي گرگاني در آن آورده شده است. بخشي از نسخه اي از «لغت استرآبادي» را هوارت در متون حروفي آورده كه در آن نيز‌، در واژه ها و هم در معني آن ها غلط ديده مي شود.(صادق كيا،‌ 47: 1340)
در اينجا سزاوار است فهرست كوتاهي از كتاب هايي كه امروز نزد اين گروه،‌ مقدس است بياوريم. برخي از اين كتاب ها را عباس عزاوي در تاريخ العراق بين الاحتلالين ج 2 صص 254 ــ 246 و برخي را همو در الكاكائيه في: التاريخ ص 53 و برخي را مستر براون در تاريخ ادبيات ايران ج 3 و برخي را صاحب ذريعه آورده است: 1ــ آخرتنامه،‌ از فرشته زاده. 2ــ آدم نامه. 3ــ استوار نامه، از مي ر غياث الدّين. 4ــ اسكندر نامه، ‌از علي الاعلي. 5 ــ اطاعتنامه، از كمال سنايي. 6ــ امانت نامه سيد اسحاق. 7ــ بشارت نامه،‌ از رفيعي. 8ــ بكتاشي نفس لري. 9ــ بويروغ. 10ــ تحفه العشاق. 11ــ تراب نامه. 12ــ توحيد نامه علي الاعلي. 13ــ توحيد، ‌از سليمان افندي كاتبي به فارسي. 14ــ جاودان عرفي. 15ــ جاودان كبير، ‌از فضل الله استرآبادي. 16ــ حقايق نامه يا ديباچه حقايق. 17ــ حقيقت نامه. 18ــ حياه. 19ــ خطبه البيان (خطبه الافتخار)، چاپ شده. 20ــ خطبه تطنجيه (خطبه الاقاليم)، چاپ شده. 21ــ ديوان ابدال. 22ــ ديوان روحي بغدادي،‌ چاپ شده. 23ــ ديوان فضولي بغدادي، چاپ شده. 24 ــ ديوان محيطي. 25 ــ ديوان نسيمي، چاپ شده. 26 ــ ديوان نعيمي (فضل استرآبادي). 27ــ ديوان ويراني. 28ــ ديوان يميني. 29ــ ذره نامه، ‌از سيد شريف. 30ــ زبور داود، ‌به عربي. 31ــ سرانجام، از ملا عابدين. 32ــ شراب نامه سيد اسحاق.‌ 33ــ عرشنامه،‌ از فضل الله استرآبادي. 34ــ عرشنامه‌، از علي الاعلي. 35ــ عرفنامه، ‌از فضل الله استرآبادي. 36ــ عشقنامه، از فرشته زاده. 37ــ فرقان الاخبار،‌ از نعمه الله ولي متوفي 834 ه.ق. 38ــ فرقان اهل الحق. 39ــ فضيلت نامه. 40ــ فقرنامه. 41ــ فيضنامه. 42ــ قسمنامه، از محيطي بابا. 43ــ قيامتنامه، از علي الاعلي. 44ــ كتابچه بدرالدين. 45ــ کتابچه، از فضل الله. 46ــ کتابچه، از گلشني. 47ــ کتابچه، از نسيمي. 48ــ كتابچه نقطه. 49 ــ كتاب ويراني. 50 ـ كرسينامه، ‌از علي الاعلي. 51 ــ كشفنامه،‌ از محيطي دده. 52 ــ لغت استر آبادي. 53 ــ مبداء و معاد. 54 ــ مجموعه گلشني. 55 ــ محبت نامه، از علي الاعلي. 56 ــ محرمنامه، از سيد اسحاق. 57 ــ محشرنامه، از اميرعلي. 58 ــ مرشد.‌ 59 ــ مفتاح الحياه. 60ــ مناقب بكتاش ولي. 61 ــ نومنامه. 62 ــ وحدت نامه، از مقيمي. 63ــ ولايت نامه. 64 ــ هدايت نامه.
برخي از اين كتاب ها با سرآغازهايي به خامه ي رضا توفيق دانشمند ترك و كلمان هوارت چاپ شده و در آن ها كتابخانه و جاي نسخه ي اين كتابها را ياد كرده اند و برخي از آنها نزد مرحوم عباس عزاوي در بغداد بوده و فهرست آن را در كتاب «العراق بين الاحتلالين» آورده است.(همان: 48)
ادوارد براون درباره ي آثار باقي مانده از حروفيان مغرضانه قضاوت مي كند و اين چنين مي گويد: در تاريخ فرقه ي حروفي به بعضي كتب اصلي كه از طرف بزرگان آن طائفه يا راجع به آنان تأليف شده اشارت رفته است. از مدّ نظر ادبي خالص، ‌بيشتر اين كتب و آثار (به استثناي بعضي كتب منظوم مانند اسكندرنامه) چندان قدر و قيمتي ندارند گرچه از لحاظ مطالعات در مذاهب و معرفه النفس بسيار جالب مي باشند. براي خواننده ي بي سابقه،‌ كتاب جاويدان نامه فضل الله استرآبادي هر چند كه مطالبي از اسرار نهاني را مشتمل باشد خود يك رشته افكار در هم و آشفته و نامفهوم بيش نيست، ‌و تنها چيزي كه از نوشتجات عديده او قابل فهم و مطالعه است همانا نامه اي است كه به يكي از شاگردان خود در شب قتل خويش نگاشته. از اين نامه چنين برمي آيد كه فضل الله را در شيروان بقتل رسانيده اند و آن مكان را با اشاره به واقعه ي شهادت امام حسين، ‌كربلاي خود خوانده است. چنانكه گفته شد اين فرقه، ‌كار مهمّي در ايران ننمودند و بعد از فناي مؤسّس و جانشينان وي اين طائفه به كلي در اين كشور از ميان رفتند، ‌اما در تركيه اين عقايد انتشار بسيار يافت. و با وجود همه ي آزارها و عقاب ها كه مورّخين ترك درباره ي اين فرقه ثبت كرده اند‌، جماعتي كثير پيرو آن شدند،‌ كه از جمله، مهم ترين آنان يكي نسيمي شاعر است كه او را زنده بجرم فساد عقيده در شهر حلب در سال 820 ه.ق./1417 م. پوست كندند. مستر گيب تفصيل جالب توجّهي از او و از فرقه ي حروفي و همچنين از شاگرد وي رفيعي شاعر ترك‌، مؤلّف «بشارت نامه» ذكر مي كند. در اين جا اين نكته جالب نظر است كه كتب حروفيان غالباً داراي نام و عنواني است كه با كلمه ي «نامه» تركيب يافته مثلاً در زبان فارسي از اين كتاب ها: آدم نامه، عرش نامه،‌ هدايت نامه، استوانامه، كرسي نامه، محبّت نامه و جز آن در دست مي باشد و در زبان تركي علاوه بر كتاب بشارت نامه مذكور كتاب هايي به نام آخرت نامه، فضيلت نامه، فقر نامه و بسياري ديگر كه اسامي آن ها در مقاله ي دوّم اين جانب در باب ادبيّات حروفي كه در روزنامه آسيايي پادشاهي انگلستان به تاريخ ژوئيه 1907 م، نوشته ام به تفصيل مندرج است و در آن از 45 كتاب خطّي اين طائفه به اختصار ذكر شده است. معذلك فهرستي كه در آن مقاله آمده كامل نيست. و هنوز به طور دقيق بحث و تحقيق در آن ها نشده است و استحقاق مطالعه و تحقيقات زيادتري دارند. تا حدّي وسيله ي تدقيق و كنجكاوي راجع به اين طائفه و فهم تاريخ و ادبيّات ايشان را مي توان به طور اختصار در آنچه به زبان انگليسي و فرانسه درباره ي ايشان نگاشته اند مطالعه نمود،‌ مثلاً آنچه من در باب كتاب جاويدان كبير و دو مقاله كه در روزنامه انجمن آسيايي نگاشته ام و فصلي كه مستر گيب در تاريخ شعر عثماني نگاشته و نيز در كتابي كه در سلسله انتشارات متون فارسي گيب جلد نهم در سال 1909 م. چاپ شده موسوم است به «كشف الاسرار و دفع الاشرار». اين اثر گرچه به عبارتي سخت و خشن تحرير شده ولي مطلب آن به صحت مقرون و نتيجه تحقيقات دقيق مي باشد. در آن كتاب مؤلّف بعد از خطبه چنين مي نويسد: «معلوم باد كه از تمام اين فرق كه خود را وقف ضلالت مسلمانان كرده اند، ‌فرقه بكتاشي گناهكارتر از همه اند، و هر چند از كردار و گفتار ايشان واضح است كه آن ها مسلمان حقيقي نيستند، معذلك در سال 1288 ه.ق اين معنا را كاملاً ثابت و محقّق ساختند. كتبي كه اين جماعت به نام جاويدان نگاشته اند شش كتاب است، كه يكي از آن ها را زعيم اين فرقه‌، فضل الله حروفي،‌ تأليف نموده، و پنج ديگر را خلفاي او تحرير كرده اند. و هر چند كه از اين كتاب هاي پنجگانه كفر و زندقه نمايان است و اين طائفه عادت بر آن دارند كه آن كتب را در خفا در ميان خود تعليم كنند و مطالعه نمايند، لكن چون فرشته زاده در جاويدان خود موسوم به «عشقنامه» تا اندازه اي پرده بر روي كفريّات خود افكند، ‌باز در سال مذكور پيروان او جسارت كرده و آن كتاب را چاپ نموده و انتشار دادند. عليهذا بدون خلاف تحرير رساله اي براي انتباه مؤمنين و بيان حقيقت ماهيّت كفرآميز آن مبادي در كتب ايشان صورت وجوب فوري داشت،‌ و از اين رو به اعتماد خداي متعال من بر تحرير اين رساله همت گماشتم و آن را در سه فصل تأليف نمودم از اين قرار: فصل اول ــ بيان اصل و مبداء فضل الله حروفي و اصول و قواعد بعضي از بكتاشيان. فصل دوم ــ بيان كفريّات «جاويدان فرشته زاده». فصل سوم ــ بيان كفرياتي كه در ديگر جاويدان ها آمده است بعد از ذكر مختصري از قرامطه و ديگر فرق قديم و ذكر فضل الله استرآبادي مؤسّس فرقه ي حروفي. نويسنده بيان مي كند چگونه پسر تيمور،‌ مي رانشاه، ‌او را به قتل رسانيد، و به حكم وي طنابي به پاي او بسته و علي روس الاشهاد در كوچه و بازار كشيده و وجود «خبيث» او را از اين دنيا زائل كردند. و بعد از وي نه تن خليفه او در اطراف ممالك اسلام منتشر شدند و از آن ميان آن كس كه به علي العلي ملقب بود به صومعه ي حاجي بكتاش در اناطولي درآمد، ‌و قلب ساكنان آن خانقاه را به سوي خود جلب كرد، و نهاني نشر مبادي و تعاليم جاويدان را آغاز نمود. و مدّعي بود كه آن ها را اسرار و رازهاي مخفي حاجي بكتاش است. و آن را «اسرار» نام نهاد و از آن پس پاداش افشاي آن اسرار مرگ بود، و براي آن كه بعضي رموز تاريك و صفحات مبهم جاويدان كشف و فهم شود رساله اي به نام «مفتاح الحيات» تأليف كردند كه هر كس آن را نداشته باشد معاني و غوامض كتاب جاويدان را درنمي يابد.‌(ادوارد براون، 1357، ج 506 ــ 8: 3)
چگونه كتب حروفيان به اروپا رفت: براون گويد: در هنگام تعطيل عيد پاك سال 1897 م. مجالي يافته دو نسخه خطّي از طايفه ي حروفي را به دقّت مطالعه نمودم كه هر دو متعلّق است به كتابخانه ي ملّي پاريس و من در روزنامه ي انجمن آسيايي سال 1898 م. در طي مقاله اي با عنوان «يادداشت هايي راجع به ادبيّات و تعاليم فرقه ي حروفي» آن ها را وصف کرده ام، يكي از دو، مورّخ است به سال 970 ه.ق./1562 م. و مشتمل است بر «استوانامه» تأليف عميق غياث الدين كه به گونه ي مثنوي است كه به زبان فارسي راجع به حكايت رفتن اسكندر در پي آب حيات و نيز مشتمل است، بر فرهنگي از لغات محلّي كه در جاويدان كبير به كار رفته. نسخه ديگر مورّخ است به سال 895 ه.ق./1489 م. و موسوم است به «محبّت نامه» و دلايلي در دست است كه مؤلف آن خود فضل الله استرآبادي بوده است.(همان: 508)
 

نتيجه گيري
 

نهضت حروفي،‌ به سبب ميراث ادبي ــ فلسفي عظيمي كه از خود باقي گذاشته، در تاريخ ادبيّات ايران داراي اهمّيّت بسزايي است. و اين امر نيز جنبش حروفيّه را از جنبش هاي ديگر عصر خود مانند سربداران و مشعشعيان متمايز سازد. شايد بتوان وجود اين ميراث ادبي ــ فلسفي در جنبش حروفيان را ناشي از خاستگاه و پايگاه شهري حروفيان دانست. كه البتّه برخي از جنبش ها، كه برآمده از دل روستاها بودند چنين جايگاهي را نداشته اند. حروفيان از نظر اجتماعي غالباً متشكّل از پيشه وران خرده پاي شهري و صاحبان حرفه و فن بودند و از نظر فلسفي نيز، ‌شايد بتوان اين فرقه را نماينده ي فكري همين اقشار اجتماعي، ‌در مقابله با دستگاه ديني حاكم آن عصر به شمار آورد. به همين دليل ادبيّات حروفيان داراي ذخاير عظيمي از انديشه هاي نوجويانه است كه در پي وضعيت سخت مذهبي ــ سياسي و محدوديّت هاي تاريخي پديدار شد.
هر چند حروفيّه آراي خود را در لفّافهاي از واژه ها و مفاهيم صوفيانه ابراز كرده اند، ‌مطالعه ي دقيق اين آثار ما را با جوهر واقعي فلسفه ي حروفيان آشنا مي كند.
باري آنچه در آثار شاعران و نويسندگان نهضت حروفيّه مي بينيم انعكاسي از دردهاي بي درمان مردم نگونه بخت و بيچاره هاي است كه چندي در آتش كشتار و نهب و غارت تيمور و تيموريان سوختند و انواع دردها را متحمّل شدند و يك چند با ناامني ها و بي سر و ساماني ها و دست به دست گشتن بلاد روبه رو بودند وغارتهاي پياپي و كشتارهاي دمادم و فساد اخلاقي امرا و حكّام را نظاره مي كردند. به هرحال اوضاع آشفته ي زمان، قتل و غارت هاي بي امان،‌ فقر و تباه و فساد بي كران، ‌در جامعه ي بي سر و سامان، ‌با خامه ي شاعران پرتوان حروفيان ترسيم شده است.
آنچه به طور قطع مي توان بدان اشاره كرد، اين است كه حروفيّه،‌ يك نهضت فكري ايراني عليه بيگانگان مهاجم بود كه با رنگ و لواي مذهبي و در هم آميختن اعتقادات باستاني ايران زمين بظهور رسيد. به ديگر سخن‌، اعتقادات حروفيان بايد نشأت گرفته از عقايد اديان گذشته ايراني ها،‌ از جمله، مهرپرستي،‌ زرتشتي و مانوي باشد.
جنبش حرفيّه، اگر چه در صفحات تاريخ ايران جلوه اي تمام داشته و در طي مبارزات خود، از انديشه هاي گوناگون بهره جسته و نوعي التقاط فكري را نيز سبب شده، با اين همه، ‌توانستند آثار شگرف و ارزشمندي را در حوزه ي ادبيّات ايران بوجود آورند كه نمايانگر نوعي ادبيّات مبارزه جويانه عليه حكومت وقت بود. آنان در سايه ي اين كوشش ها،‌ توانستند بخشي از زبان، فرهنگ و ادبيّات ايران را غنا بخشند و حوزه ي نسبتاً گسترده اي از ادبيّات را در قالب نظم و نثر به خود اختصاص دهند، كه البته بسيار شايان توجّه و در خور مطالعه است.
به هر حال،‌ حروفيان، ‌به رغم پاره اي انحرافات فكري و تمسّك جستن به مقدّسات، ‌زمينه ساز يك نهضت ادبي هم شدند و در اين ميان آثار در خور توجّهي،‌ به زبانهاي مختلف از جمله،‌ تركي، ‌عربي، و حتّي به لهجه ي محلّي استرآبادي از خود به جاي گذاشتند.

پي‌نوشت‌ها:
 

1.عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب.
 

فهرست منابع و مآخذ:
ـ آراسلي، حميد. 1973 م. عمادّ الدين نسيمي (زندگي و آثار ادبي او). زير نظر حميد محمّد زاده. چ 1. باكو: نشريات دولتي آذربايجان.
ـ آژند، يعقوب. 1369. حروفيّه در تاريخ. چ 1. تهران: نشر ني.
ـ اين حجر عسقلاني. 1389 ق. الانباء الغمر في ابناء العمر. تحقيق الدكتور حسن حبشي. چ 2. قاهره: مكتبه القدسي.
ـ ابن عربشاه. 1356. زندگي شگفت انگيز تيمور. ترجمه ي محمد علي نجاتي. چ 1. تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
ـ ابن نديم، محمّد ابن اسحاق. 1336. الفهرست. ترجمه ي محمّد رضا مجدّد. چ 1. تهران: امير كبير.
ـ براون، ادوارد. 1370. تاريخ ادبيّات ايران، ترجمه ي و تحشيّه ي علي اصغر حكمت. ج 3. چ 2. تهران: ابن سينا.
ـ بغدادي، ‌عبدالقاهر. 1374. الفرق بين الفرق. ترجمه ي محمّد جواد مشكور. چ 1. تهران: حقيقت.
ـ تربيت، محمّد علي. 1373. دانشمندان آذربايجان. چ 2. تبريز: فخر آذر.
ـ دانشيار، اميرحسين. 1356. بررسي نهضت هاي ملّي ايران بعد از حمله ي مغول. تهران: كيهان هنر و انديشه.
ـ رضا زاده ي لنگرودي، ‌رضا. 1358. جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام. چ1. تهران: فرهنگ نشر نو.
ـ ريتر، هلموت. 1341. آغاز فرقه ي حروفيّه. ترجمه ي حشمت مؤيّدي. تهران: نشريه ي ايران زمين.
ـ زرين كوب،‌ عبدالحسين. 1369. جستجو در تصوّف ايران. چ 3. تهران: امير كبير.
ـ 1362. دنباله جستجو در تصوّف ايران. چ 3. تهران: امير كبير.
ـ 1369. ارزش ميراث صوفيّه. چ 6. تهران: امير كبير.
ـ 1367. سيري در شعر فارسي. چ 2. تهران: نوين.
ـ سخاوي، محمّد. 1354 ق. الضوء الاّمع...چ 1. قاهره: مكتبه القدسي.
ـ صفا،‌ ذبيح الله. 1371. تاريخ ادبيّات در ايران . ج 4 و 3. چ 8. تهران: فردوس.
ـ 1362. گنجينه ي سخن. ج 6. چ 1. تهران: امير كبير.
ـ فصيحي خوافي. 1341. مجمل فصيحي. به تصحيح محمود فرّخ. ج 3. چ 1. مشهد: فردوس.
ـ كامل مصطفي الشيبي. 1379. تشيّع و تصوّف. ترجمه ي عليرضا ذكاوتي قراگوزلو. تهران: امير كبير.
ـ كياء صادق. 1340. واژه نامه ي گرگاني. چ 1. تهران: دانشگاه تهران.
ـ 2004 م پسيخانيان يا نقطويان. چ 1. تهران: اديان.
ـ 1334. آگاهي هاي تازه حروفيان. مجله ي دانشكده ي ادبيات و علوم انساني. سال 2. شماره 2.
ـ گولپينارلي،‌ عبدالباقي. 1366. مولويّه بعد از مولانا. ترجمه ي دكتر توفيق سبحاني. چ 1. تهران: كيهان.
ـ 1374. فهرست متون حروفيّه. ترجمه ي دكتر توفيق سبحاني. چ 1. تهران: وزارت ارشاد.
ـ لغت نامه ي دهخدا و معين.
ـ مشكور، محمّد جواد. 1348. فتنه ي حروفيّه در تبريز. مجلّه ي بررسي هاي تاريخي. سال 4. شماره 4.
ـ مي ر فطروس علي. 1328. جنبش حروفيّه و نهضت پسيخانيان (نقطويان). تهران: بامداد.
ـ نسيمي، ‌عمادّ الدين. 1358. ديوان تركي و فارسي. به تصحيح عليرضا يخ فروزاني. چ 1. تبريز: تلاش.
ـ نعيمي و نسيمي. 1353. كليّات ديوان فارسي نعيمي و نسيمي. به اهتمام پروفسور رستم علي اف. چ 1. تهران: دنيا.
ـ نوايي،‌ امير عليشير. 1363. تذكره ي مجالس النفائس. به اهتمام علي اصغر حكمت. چ 1. تهران: منوچهري.
ـ هوار، كلمان. 1360. مجموعه ي رسائل حروفيّه. چ 1. تهران: مولي.
نشريه فكر و نظر شماره 10-11

 




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.