علل، آثار و علاج بي اعتمادي به خدا

علامه طباطبايي(ره) در تعريف معناي توکل چنين گفته اند: توکل به خدا، به معناي اعتماد بر او و اطمينان به او در امري از امور است.[1] از اينرو وقتي آدمي به حقيقت «لاحول ولا قوه الاّ بالله»[2] که همان توحيد و ايمان است واصل گرديد، در مرحله عمل نيز به اين حقيقت بزرگ توجه خواهد داشت، لذا امور خويش را به او وا مي گذارد و به او تکيه مي کند.[3]
شنبه، 12 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علل، آثار و علاج بي اعتمادي به خدا

علل، آثار و علاج بي اعتمادي به خدا
علل، آثار و علاج بي اعتمادي به خدا


 





 
علامه طباطبايي(ره) در تعريف معناي توکل چنين گفته اند: توکل به خدا، به معناي اعتماد بر او و اطمينان به او در امري از امور است.[1] از اينرو وقتي آدمي به حقيقت «لاحول ولا قوه الاّ بالله»[2] که همان توحيد و ايمان است واصل گرديد، در مرحله عمل نيز به اين حقيقت بزرگ توجه خواهد داشت، لذا امور خويش را به او وا مي گذارد و به او تکيه مي کند.[3]
ضد توکل و اعتماد به خداوند، عدم توکل و بي اعتمادي به اوست. اين صفت خبيثه از جمله مهلکات عظيمه و منافي ايمان شمرده شده، بلکه نشانه اي است از شرک به خداوند رحمان که دنيا و آخرت بنده از آن ويران و پريشان مي گردد[4]، از اين جهت است که خداوند در مذمت کساني که چشم به غير دارند مي¬فرمايد: «خزائن آسمانها و زمين از آن خداست، ولي منافقان نمي فهمند»[5]
به همين جهت هر اندازه ايمان آدمي تزلزل يابد، از اطمينان و اعتماد بنده به خدا نيز کاسته مي شود. خداوند سبحان درباره کساني که به ايمان ناب راه نيافته اند مي فرمايد: «و بيشتر آنها که مدعي ايمان به خدا هستند، مشرکند»[6]
امام صادق(ع) در تبيين رابطه اعتماد به غير خدا و شرک مي فرمايد: همين که مي گويند اگر فلان شخص نبود، مشکل من حل نمي شد، اين تفکر با ايمان سازگار نيست.[7]
پيامبر از جبرئيل پرسيد توکل بر خدا چيست؟ خداوند فرمود: علم به اينکه مخلوق ضرر و يا نفعي نمي رساند، چيزي نمي بخشد و از چيزي منع نمي کند. و توکل يأس از خلق است.[9]

علل بي اعتمادي به خدا
 

1.عدم ايمان و معرفت نسبت به خداوند: کسي که خداوند و صفات و اسماء ذات و فعل او را بشناسد و به مراتب عالي ايمان و يقين برسد، با درک حقيقت توحيد ذاتي و صفاتي و افعالي او هيچ گاه به غير او اعتماد ننموده و تنها بر او اعتماد خواهد نمود. از اين روست که در روايات متعدد توکل از ارکان ايمان شمرده شده است.
از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: ايمان چهار رکن دارد: توکل بر خداوند، رضا به قضاي او، تسليم به امر او و واگذاري و تفويض امور به او.[10]
اميرالمؤمنين(ع) در وصيت خود به امام حسن(ع) فرمودند: «و بپرهيز از اينکه مرکب لجاجت سرکشي کند.»[14]و در جاي ديگر نيز مي فرمايد: «لجاجت آدمي را دور مي سازد و به کارهاي ناشايست وا مي دارد.»
2.سوء ظن به خدا: اين صفت رذيله در نتيجه ترس و ضعف نفس است. زيرا هر ضعيف النفسي به هر فکر فاسدي -که بخاطرش مي گذرد و به قوه واهمه او در مي آيد- اعتماد مي کند و پي آن مي رود.[11]
قرآن کريم در اين باره مي فرما مي شود؟»[12]
از اين آيه استفاده مي شود سوء ظن اين گروه موجب بي اعتمادي به خداوند و وعده هاي او شده است.
3.افراط در حس گرايي و عقل گرايي: بي اعتمادي انسانها نسبت به خدا به عنوان گريز از اوهام و خرافات و مسائل ماوراء طبيعي، ناشي از تکيه افراطي بر حس گرايي و علوم تجربي و عقل گرايي است.
عده اي در واقع خداي ديدني را طلب مي کنند تا مانند بت پرستان آن را ببينند و پرستش کنند[13] و خدايي که ديده نشود قابل پرستش و اعتماد و کمک خواستن از او نيست.

علل، آثار و علاج بي اعتمادي به خدا

4.لجاجت: اميرالمؤمنين(ع) در وصيت خود به امام حسن(ع) فرمودند: «و بپرهيز از اينکه مرکب لجاجت سرکشي کند.»[14]و در جاي ديگر نيز مي فرمايد: «لجاجت آدمي را دور مي سازد و به کارهاي ناشايست وا مي دارد.»[15]
5.توهم خلف وعده و خيانت: يکي از علل بي اعتمادي افراد به ديگر انسان ها خلف وعده و خيانت ديگران به شخص اعتماد کننده است، لذا در مورد خداوند نيز ممکن است چنين توهمي موجب عدم اعتماد به خداوند باشد و حال آنکه حريم کبريائي او منزه از صفات مذموم و ناپسند است. چنانچه خداوند در قرآن مي فرمايد: «زيرا خداوند از وعده خود تخلف نمي کند»[16]
6.اعتماد به غير: يکي از علل بي اعتمادي به خداوند تکيه به غير و اسباب عادي دنيوي است؛ زيرا اعتماد کننده غير خدا را داراي علم، قدرت و جايگاه ويژه مي داند و او را مستقل و مؤثر پنداشته و منافع خويش را مستقيما در ارتباط با او مي يابد، از اين رو فريب ظواهر را خورده و بر او تکيه مي کند، و مرتکب شرک مي گردد.

آثار بي اعتمادي به خدا
 

1.قطع ارتباط با خداوند و جهان غيب: انساني که از خدا اعراض کرده و به او اعتماد ندارد، انگيزه اي براي ارتباط با او ندارد، با او سخن نمي گويد، از او چيزي نمي خواهد، مشکلات خود را با او در ميان نمي گذارد و به او عشق نمي ورزد، که نتيجه آن واگذاشته شدن انسان به خودش است.
2.محروميت از نعمتها: کسي که اعتماد به خداوند ندارد، به سخنان و ارشادات او و فرستادگان او نيز اعتماد نخواهد داشت و از راهنمايي هاي آنها استفاده نمي کند، در نتيجه مشمول هدايت هاي الهي نخواهد شد.
در روايتي از اميرالمؤمنين(ع) آمده است که مي فرمايد: «کسي که بر خدا توکل کند تاريکي شبهات براي او روشن مي شود و اسباب پيروزي او فراهم مي گردد و از مشکلات رهايي مي يابد.»[17]
3.سست بنياني و عدم آرامش و اطمينان قلبي:
اعتقاد قلبي به خداوند مالک و قادر متعال و استناد امور به حضرت باري تعالي در ايجاد سکينه و آرامش قلبي و آرامش دروني به حدي مؤثر است که موجب مي شود اضطراب و تشويش در فرد از بين برود و به راحتي در راه حصول نتيجه گام بردارد. اين فرد در سايه اطمينان و اعتماد به خدا در راه رسيدن به هدف تلاش مي کند و نتيجه کار را به خدا وا مي گذارد و اطمينان دارد که خداوند او را در رسيدن به مطلوب کمک خواهد کرد. در مقابل کسي که بي اعتماد به خداوند است ناچار در امور خود به غير خدا -که در واقع اعتماد به تار عنکبوت که سست [18] بناها است- اعتماد خواهد نمود.
4.ذلت و خواري و عدم احساس عزت نفس: فردي که نسبت به خداوند بي اعتماد است، به دليل عدم تکيه بر خدا نسبت به مردم احساس غنا و بي نيازي نمي کند، لذا بخاطر رسيدن به مال و مقام به مردم التماس مي کند و در نتيجه عزت و سربلندي محفوظ نمي ماند.[19]
از پيامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: خداوند فرمود هر مؤمني را که به غير من و به مردم اميد ببندد، لباس مذلت بين مردم را به او خواهم پوشاند.[20]
5.تباه شدن عبادت و ايمان: از مفاسد ديگري که بي اعتمادي و سوء ظن به خدا دارد اين است که سبب فساد و تباهي عبادت مي شود. از اين رو اميرالمؤمنين(ع) مردم را از عاقبت اين بلايي که دامنگير افراد مي شود بر حذر داشته و مي¬فرمايد: «از گمان بد دوري کنيد؛ زيرا بدگماني عبادت را از بين مي¬برد و گناه را بزرگ مي سازد.»[21]

علل، آثار و علاج بي اعتمادي به خدا

راه درمان بي اعتمادي به خدا
 

1.افزايش معرفت: کسي که خداوند را با اوصاف کمالي اش شناخت و او را قدرتمندي با اراده در صحنه هستي ديد، ديگر حوادث جهان را تنها در قالب اسباب و علل مادي تفسير نخواهد کرد. بلکه مشيت نافذ او را در همه جا مي بيند و حوادث و امور را با در نظر گرفتن اين واقعيت تفسير مي کند.
علامه طباطبايي مي فرمايد: حقيقت مطلب اين است که نفوذ اراده و رسيدن به مقصود در عالم ماده نيازمند به يک سلسه اسباب و عوامل طبيعي و يک سلسله عوامل روحي و نفساني است. هنگامي که انسان وارد ميدان عمل مي شود و کليه عوامل طبيعي مورد نياز را آماده مي کند، تنها چيزي که ميان او و هدفش فاصله مي اندازد همانا تعدادي از عوامل روحي از قبيل سستي اراده، ترس، شتابزدگي، کم تجربگي و بدگماني نسبت به تأثير علل و اسباب است. در چنين وضعي اگر انسان به خداوند سبحان توکل داشته باشد، اراده اش قوي و عزمش راسخ مي شود و مزاحمات روحي در برابر آن خنثي خواهد شد، زيرا انسان در مقام توکل با مسبب الاسباب پيوند مي خورد، با چنين پيوندي ديگر جايي براي نگراني و تشويش خاطر باقي نمي ماند و با قاطعيت با موانع دست و پنجه نرم مي کند تا به مقصود برسد[22] و چنين حالتي در بي اعتمادي به خداوند و اعتماد به غير حاصل نخواهد شد.
2.توجه به حالات گذشته خود: انسان بايد به حالات گذشته خويش بنگرد و ببيند که چگونه خداوند عالم او را به وسيله نور هستي از ظلمت نيستي خارج ساخته و لباس زيباي وجود که ريشه همه موهبت هاست بر قامت او پوشانيده است. هنگامي که در رحم مادر هم بود و دست او از همه جا کوتاه بود، از لطف خداوند بي بهره نبود، بلکه هر چه نياز داشت در اختيارش بود، پس از گام نهادن در فضاي اين جهان نيز آنچه مايه حيات و بقاي او بود، از شير گرفته تا نوازش¬ها و محبت هاي او را برايش فراهم ساخت.[23]
آري، هر گاه در اين امور بينديشد، درمي فريابد که همه چيز از ناحيه خداست و تنها بايد بر او توکل کرد خداوند در آيه شريفه مي فرمايد:
«و اگر خداوند زياني به تو رساند، هيچ کس جز او آن را برطرف نمي سازد، و اگر اراده خيري براي تو کند هيچ کس مانع فضل او نخواهد شد. آن را به هر کس از بندگانش بخواهد مي رساند و او آمرزنده و مهربان است.»[24]
3.ترک توجه به مخلوق: انسان تا توجه به مخلوق را ترک نکند، توجه به حق در قلبش محکم نمي شود و به قبول روحانيت و وحدت واصل نشود.
اميرالمؤمنين(ع) در خبر معراج از پيامبر اکرم(ص) نقل مي کند که فرمودند: اي پروردگار من، کدام عمل برتر و افضل است؟ خداوند عزوجل مي فرمايد: اي احمد، پيش من چيزي از توکل بر من و رضا به آنچه که قسمت کرده ام برتر و افضل نمي باشد.[25]
4. شناخت محدوديت هاي علم و عقل: علم و حس و عقل با محدوديت هاي فراواني روبرو هستند؛ زيرا آنها تنها مي توانند به بررسي اوضاع و احوال امور اين عالم بپردازند و در برابر بسياري از پرسش ها و نيازهاي انسان توان پاسخگويي و رفع نيازها را ندارند.
لذا توجه به اين نکته موجب گرايش به نيرويي مي شود که داراي علم و قدرت و رحمت مطلق است. و مي تواند پاسخگو و برآورنده تمام نيازهاي بشر باشد.[26]

پي‌نوشت‌ها:
 

[1] - طباطبايي، محمد حسين؛ الميزان في تفسير القرآن، قم، موسسه اسماعيليان، 1371، ج11، ص296
[2] - « هيچ حرکت و نيرويي نيست جز آنکه به خداوند متکي است.»
[3] - فيض کاشاني، محسن؛ المحجه البيضاء في تهذيب الحياء، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به حوزه علميه قم ، ج7، ص380
[4] - نراقي، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگي انتشاراتي طوباي محبت، 1385، ص662
[5] - منافقون، آيه 7
[6] - يوسف، آيه106
[7] - مجلسي، محمد باقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلاميه، 1364، ج71، ص150، حديث 49
[9] - مجلسي، محمدباقر؛ پيشين ، ص 138، حديث 23
[10] - همان، ج71، ص135، حديث13
[11] - نراقي، احمد، پيشين، ص193
[12] - آل عمران، آيه 154
[13] جوادي آملي، عبدالله؛ توحيد در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، 1383، ص644 و 645
[14] - نهج البلاغه، ترجمه دشتي، محمد، قم، موسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمونين، پاييز81، نامه31
[15] - نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 170
[16] - آل عمران، آيه9
[17] - من توکل علي الله اضائت له الشبهات و کفي المؤونات و امن التبعات، شرح غررالحکم، ج5، ص414، حديث8985
[18] - «خداوند در قرآن مي¬فرمايد: «مثل کساني که غير از خدا را اولياي خود برگزيدند، مثل عنکبوتي است که خانه اي براي خود انتخاب کرده، در حالي که سست ترين خانه ها خانه عنکبوت است اگر مي¬دانستند*خداوند آنچه را غير از او مي¬خوانند مي¬داند و او شکست ناپذير و حکيم است» عنکبوت، آيه41 و 42
[19] - فيض کاشاني، محسن، پيشين ، ج7، ص380
[20] - مجلسي، محمدباقر، پيشين ، ج71، ص143
[21] - شرح فارسي غررالحکم، ج2، ص308
[22] - الميزان، ج4، 65
[23] - همان، ص270
[24] - يونس آيه 107
[25] - خميني، سيد روح الله؛ شرح جنود عقل و جهل، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمني(ره)، قم،1377، ص224
[26] - براي آشنايي با محدوديت هاي علم و عقل مراجعه شود به جوادي آملي، عبدالله، نسبت دين و دنيا، مرکز نشر اسراء، قم، 1381، ص41 و ساجدي، ابوالفضل، دين و دنياي مدرن، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، 1387، 41 تا 67
 

منبع : پژوهشکده باقر العلوم
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sukhteh




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.