توجه به صفت ربوبيت پدر و مادر در دعا براي ايشان

مي‎خواهي براي پدر و مادرت دعا كني؟ "وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني‏ صَغيرا ". بگو خدايا رحمتت را به پدر و مادرم فرو فرست، چون آن‏ها نسبت به من يك نوع ربوبيت به خرج دادند. آن موقعي كه من عاجز بودم و آن‏ها قادر بودند، دست من را گرفتند
سه‌شنبه، 22 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توجه به صفت ربوبيت پدر و مادر در دعا براي ايشان

توجه به صفت ربوبيت پدر و مادر در دعا براي ايشان
توجه به صفت ربوبيت پدر و مادر در دعا براي ايشان


 





 
بحث ما راجع به دعا بود. عرض كردم ماه مبارك رمضان، ماه نزول كلام الهي از مصدر وحي است و از اين طرف هم ماه صعود كلام عبد به سوي ربّ است كه از آن به دعا تعبير مي‎شود. در اينجا ما تقسيم‎بندي‎هايي راجع به دعا مطرح كرديم و به اينجا رسيديم كه دعاي مأثور يعني دعايي كه از معصومين رسيده است و انسان بايد آن‏ها را در يك قالب خاص انجام ‎دهد. عرض كردم كه در ادعيه مأثوره، دو كلمه زياد به كار رفته است؛ يكي اسم اعظم و "الله " تعالي كه براي ذاتِ مستجمعِ جميعِ صفات است؛ مثل "اللهم "، يا "الهي ". ديگري هم صفتِ خاصّ ربوبيت است. من جلسه گذشته به دليل اين مطلب اشاره كردم. حالا مي‎خواهم در باب خصوص "ربّ " بحث كنم.

تعليم الهي در قرآن: خدا را با "ربّ " بخوان!
 

------------------------------------------
ما اين وصف را در دعاها مي‎بينيم و حتّي اين يك تعليم الهي است. يعني وقتي خواستي دعا كني، خدا را با آن صفت ربوبيتش خطاب كن. من به عنوان نمونه چند آيه را عرض مي‎كنم، اگر چه در جلسه گذشته آيه "وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْه "[1] را گفتم؛ ولي حالا من به اين مطلب تكيه مي‎كنم، چون مي‎خواهم آن را توضيح دهم.
در سوره مؤمنون مي‏فرمايد: "وَ قُلْ ربّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمين ".[2] يعني وقتي مي‎خواهي دعا كني، اين‎طور بگو. باز در همان سوره مؤمنون دارد: "وَ قُلْ ربّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطين ".[3] يا در سوره طه مي‎فرمايد: "وَ قُلْ ربّ زِدْني‏ عِلْماً ".[4] خطاب به پيغمبراكرم است و مي‏فرمايد وقتي مي‎خواهي دعا كني و از خدا چيزي مي‎خواهي، اين‎طور بگو. نمي‎گويد: "قل اللهم زدني علما "؛ بلكه بر "ربّ " تكيه مي‏كند.
آيات زيادي داريم و اين‏ها فقط چند نمونه بود. اين خطاب‎ها جنبه فردي داشت. در آيات ديگري مي‎بينيم كه جنبه عمومي مطرح است و ديگر جنبه فردي نيست. مثلاً مي‏فرمايد: "رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً "؛[5] يا در آيه ديگر دارد: "رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب ".[6] در همه اينها، چه فردي و چه جمعي، كلمه "ربّ " مطرح شده است.

"ربّ " در دعاهاي انبيا
 

-------------------------
حالا مي‎رويم سراغ انبيا و دعاهايي كه آن‏ها كرده‏‏اند. آنجا هم مي‎بينيم كه ايشان در دعاهايشان خطابي كه به خدا مي‎كنند، تحت همين وصف است. "وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليم "،[7] بعد هم مي‏فرمايد: "رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَك ".[8] باز در آيه بعد مي‏فرمايد: "رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِك ".[9] در همه اين دعاها، خدا را با "ربّ " مورد خطاب قرار داده‏اند.
وقتي حضرت ابراهيم مأمور بود همسر و فرزندش را در مكه بگذارد و برود، هنگام رفتن از آن بيابان بي آب و علف مي‎گويد: "رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ "؛ اينجا خبر است، امّا در ادامه دارد: "رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُون ".[10] اينجا ديگر شروع به دعا كردن مي‎كند. باز با همان خطاب "ربّنا " شروع مي‎كند. "رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفي‏ وَ ما نُعْلِن "[11] بعد هم در آخر مي‏فرمايد: "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي وَهَبَ لي‏ عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَميعُ الدُّعاء ".[12] دوباره دارد: "ربّ اجْعَلْني‏ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ ".[13]

رابطه حقيقت دعا با خطاب "ربّنا "
 

-----------------------------------
اگر كسي اندكي اهل تحقيق باشد و سراغ قرآن و آموزش‎هايي كه قرآن درباره دعا و نسبت به خطاب‎هاي بنده نسبت به پروردگارش، تحت عنوان ربوبيت خدا مي‎دهد برود، به مطلب مهمّي دست پيدا مي‏كند. ما مي‎بينيم كه انبياي ما هم همين وصف و همين لغت را به كار مي‎برند و اسم جلاله "الله " را نمي‎آورند. جهت چيست؟ جهت اين است كه دعا "درخواست " است.
جلسه گذشته گفتم كه دعا "پناه‏بردن " است؛ حالا مي‎خواهم مطلب را در قالب اصطلاحي بريزم. دعا درخواست است، درخواستِ فاقد از واجد، درخواستِ فقير از غني و درخواستِ نادار از دارا است. ما بايد اين معنا را در نظر بگيريم كه نسبت عبد با پروردگارش چه نسبتي‎ است؛ نسبت را در نظر بگيريد. در آيه شريفه دارد: "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد ".[14] اي مردم، همه بدانيد! رابطه‎تان با خدا رابطه ندار با دارا است، رايطه فاقد با واجد است، رابطه تهي‏دست با غني است. اين خطاب به همه است: "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد ".

حقيقت دعا؛ درخواست فقر محض از غني مطلق
 

-------------------------------------------------------
البته چه بسا اين كلام ‏كه مي‏گويند مخلوق فقير است، مسامحه باشد؛ چرا كه مخلوق "فقر محض " است. سراپاي من و تو هيچ است! هرچه هست از او است! سراپاي من و تو فقر است؛ نه اين‏كه من خودم يك چيزي هستم و خدا يك چيزي است و من فقيرم و او غني؛ نخير! همين كه گفتي من كسي هستم، همين‏جا اشتباه كردي! تو كسي نيستي! اصلاً هستي تو براي او است. به تعبير معروف، قرآن خيلي به ما احترام گذاشته است كه فرموده است: "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ "! ما فقير نيستيم، بلكه ما عينِ فقريم. رابطه يك چنين رابطه‏اي است؛ لذا تعبير فقير و غني يك تعبير مسامحه‎اي است.
حالا حقيقت دعا چيست؟ اين است كه من چيزي را ندارم، مي‎خواهم از ديگري بگيرم، لذا از او درخواست مي‏كنم. حالا از چه كسي مي‎خواهي بگيري؟ از كسي كه خودش ندارد يا از كسي كه دارد؟ روشن است كه از آن كسي كه دارد مي‎خواهي بگيري.
لذا آيات قرآن چه در بُعد فردي و چه در بُعد اجتماعي "ربوبيت " را مطرح مي‎كند. چرا؟ چون در مفهوم ربوبيت چند چيز نهفته است؛ "پرورش‏دهنده "، "پرورش‏شونده " و "پرورش ". اين‏كه پرورش‏دهنده قادر است هم در معناي ربوبيت نهفته است، وقتي گفتي "ربّ "، همه اين‏ها در آن هست. معناي دعا هم همين است؛ دعا يعني من ندارم و تو داري، لذا من از تو مي‎خواهم، تو به من بده!
اين است كه آيات قرآن حتّي راجع به علم هم "ربّ " را به كار مي‎برد؛ "وَ قُلْ ربّ زِدْني‏ عِلْما ". خطاب به پيغمبر است؛ مي‎گويد: "بگو اي پروردگار من، به علم من بيفزاي "! حتّي در دعاهايي كه انبياي مرسَل ما دارند، اين صفت ربوبيت را تصريح مي‎كنند و آن اسمي را كه براي آن ذاتِ مستجمعِ جميعِ صفات است به كار نمي‎برند؛ چرا؟ چون آنچه كه متناسب با حقيقت دعا است، مفهوم ربوبيت است.

توجه به صفت ربوبيت پدر و مادر در دعا براي ايشان
 

در سوره اِسراء در آيه شريفه‎اي كه نسبت به ابَوين دارد، با ظرافت همين معنا را مطرح مي‎فرمايد: "وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ "؛ مي‎خواهي براي پدر و مادرت دعا كني؟ "وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني‏ صَغيرا ".[15] بگو خدايا رحمتت را به پدر و مادرم فرو فرست، چون آن‏ها نسبت به من يك نوع ربوبيت به خرج دادند. آن موقعي كه من عاجز بودم و آن‏ها قادر بودند، دست من را گرفتند. لذا مي‎خواستم اين را عرض كنم كه در ادعيه مأثوره ما هم اسم جلاله و هم "ربّ " به كار مي‎رود.

اخلاص در دعا يعني "انقطاع اِلي‏الله "
 

----------------------------------------
دعا اين است كه به خدا بگويي تو غني بالذّات هستي و من فقير بالذّات هستم. به همين جهت، من جز تو كسي را ندارم و از تو درخواست مي‎كنم. لذا "خلوص در دعا " غير از "خلوص در عبادت " است. اين‏ها با هم فرق مي‎كنند. اگر ما واقعاً به اينجا برسيم و باورمان شود كه او غني بالذّات است و غير از او هيچ است، ثمره آن "انقطاع اِلي‏الله " مي‏شود؛ و انقطاع اِلي‏الله، همان خلوص در دعا است. انقطاع اِلي‏الله يعني كسي جز تو ندارم! اين خلوص در دعا است و همين موجب مي‎شود كه دعا به اجابت برسد.

دعا در شب‎هاي ماه مبارك رمضان
 

---------------------------------------
حالا دو روايت بخوانم و دو تذكر بدهم و بعد آن آيه‎اي كه زبان حال همه ما در دعا است را بگويم. امشب، شب جمعه اوّل ماه مبارك رمضان است. در روايت داشتيم كه خودِ شب‎هاي ماه مبارك رمضان، از نظر اجابت دعا خصوصيت دارد. حالا به اين مناسبت روايتي را از پيغمبر اكرم مي‎خوانم. حضرت فرمودند: "يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ "؛ خداوند در هر شب از شب‎هاي ماه مبارك رمضان سه بار مي‎فرمايد: "هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَهُ "؛ آيا درخواست كننده‎اي هست كه از من چيزي را درخواست كند و من آن را به او بدهم؟! "هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ "؛ آيا كسي هست كه امشب توبه كند و من توبه او را بپذيرم؟! "هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَه ".[16] آيا كسي هست كه از من پوزش بطلبد و من پوزش او را بپذيرم؟!

دعا در شب جمعه
 

----------------------
روايتي از امام باقر(عليه‎السلام) است كه فرمودند: "إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ "؛ خداوند هر شب جمعه از فوق عرشش ندا مي‎كند؛ "مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ "؛ از اوّل شب تا آخر شب! "أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لِدِينِهِ أَوْ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَه "؛ آيا بنده مؤمني هست كه تا قبل از طلوع فجر من را صدا بزند، دعا كند و حاجات معنوي و مادّي‎اش را از من درخواست كند، تا من جواب او را بدهم؟! "أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْه "؛ آيا بنده مؤمني هست كه رو به سوي من بياورد، توبه كند، تا من توبه‎اش را بپذيرم؟! "فَمَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ ".[17] خدا همين‎طور تا طلوع فجر شب جمعه ماه مبارك رمضان ندا مي‎كند!

زبان حال ما!
 

----------------
خوشا به حال آن‏هايي كه گوش ملكوتي‎شان كار مي‎كند و اين نداها را مي‎شنوند! آن‏وقت در جواب اين آيه را مي‎گويند كه زبان حال همه ما هست: "رَبَّنَا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين ".[18] خدايا ما به خودمان بد كرديم، اگر تو ما را مورد مغفرت و رحمتت قرار ندهي، از زيان‏كاران خواهيم بود...

پي‌نوشت‌ها:
 

[1]. سوره الزمر، آيه 8
[2]. سوره المؤمنون، آيه 118
[3]. سوره المؤمنون، آيه 97
[4]. سوره طه، آيه 114
[5]. سوره البقره، آيه 201
[6]. سوره آل عمران، آيه 8
[7]. سوره البقره، آيه 127
[8]. سوره البقره، آيه 128
[9]. سوره البقره، آيه 129
[10]. سوره ابراهيم، آيه 37
[11]. سوره ابراهيم، آيه 38
[12]. سوره ابراهيم، آيه 39
[13]. سوره ابراهيم، آيه 40
[14]. سوره فاطر، آيه 15
[15]. سوره الإسراء، آيه 24
[16]. بحارالأنوار، ج93، ص337
[17]. بحارالأنوار، ج84، ص166
[18]. سوره الاعراف، آيه 23
[19]. بحارالأنوار، ج44، ص319
 

منبع:پايگاه اطلاع رساني حضرت آيه الله مجتبي تهراني
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.