فمينيسم(4)

اولين حقي که خداوند براي زنان و مردان در زمينه خانواده قرار داده است حق ازدواج است. چرا که با شروع بلوغ جنسي در دختران و پسران انگيزه هاي جنسي در آنان تقويت شده و ميل به جنس مخالف پيدا کنند که اين خود زمينه ساز ازدواج است. بر همگي ما روشن است که ازدواج سنت پيامبر بوده و در اسلام تأکيد بسيار بر ازدواج شده است به طوري که طبق احاديث داريم که هر که ازدواج کند نيمي از دين خود را نگه داشته است.
دوشنبه، 18 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فمينيسم(4)

فمينيسم(4)
فمينيسم(4)


 

نويسنده:محمود كريمي شروداني
منبع : اختصاصي راسخون



 

حقوق و مسئوليت هاي زن در خانواده

اولين حقي که خداوند براي زنان و مردان در زمينه خانواده قرار داده است حق ازدواج است. چرا که با شروع بلوغ جنسي در دختران و پسران انگيزه هاي جنسي در آنان تقويت شده و ميل به جنس مخالف پيدا کنند که اين خود زمينه ساز ازدواج است. بر همگي ما روشن است که ازدواج سنت پيامبر بوده و در اسلام تأکيد بسيار بر ازدواج شده است به طوري که طبق احاديث داريم که هر که ازدواج کند نيمي از دين خود را نگه داشته است.
قال علي بن موسي الرضا(ع) : «لو لم تکن في المناکحه و المصاهره آيه منزله و لا سنه متبعه لکان ما جعل الله فيه من بر القريب و تألف البعيد ما رغب فيه العاقل اللبيب و سارع اليه الموفق المصيب» (بحار الانوار، جلد 103)
امام رضا(ع) فرمود: اگر در مورد ازدواج آيه اي نازل نشده بود يا سنت پيامبر که بايد رعايت شود سکوت کرده بود، همانا به دليل آنکه ازدواج سبب نزديکي افراد و نرمش قلوب مي شود، هيچ عاقل و خردمندي از آن روي برنمي گرداند و افراد موفق پيروز، براي ازدواج سبقت مي گرفتند».
- قال رسول الله (ص): «زوجوا اياماکم، فان الله يحسن لهم في اخلاقهم و يوسع لهم في ارزاقهم و يزيدهم في مرواتهم.» (بحار الانوار، جلد 103)
پيامبر اکرم (ص): « دخترها و پسرهاي مجرد را همسر دهيد. همانا خداوند اخلاق آنها را نيکو مي سازد، روزي آنان را وسعت مي دهد و جوانمردي آن ها را افزايش مي دهد.»
در اسلام نه تنها تأکيد فراواني بر تسريع ازدواج شده است بلکه قوانيني جهت استحکام و پايداري ازدواج نيز دارد.
دومين حقي که خداوند در خانواده براي زنان و مردان قرار داده است حق مهروزي و بهره مندي از محبت طرف مقابل است. زن و مرد در خانواده نه تنها حق مهروزي بر يکديگر دارند بلکه حق احترام و هم چنين حق خوش رفتاري و حسن معاشرت بر يکديگر دارند. به طوري که خداوند به زن و مرد توصيه مي کند تا قلب خود را به روي همسر خويش بگشايند تا وجودشان از محبت به همسر مالامال گردد.
قال علي بن موسي الرضا(ع): «... و اعلم ان النساء شتي. فمنهن الغنيمه و الغرامه و هي المتحببه لزوجها و العاشقه له ...» (بحار الانوار، جلد 103)
امام رضا(ع) فرمود: «... بدان که زنان چند گروهند. گروهي از آنان گنج و غنيمت محسوب مي شوند و آنان زناني هستند که همسران خود را دوست داشته و به آنان عشق مي ورزند.)»
قال رسول الله (ص): «کلما ازداد العبد ايمانا ازداد حبا للنساء»
پيامبر اکرم (ص) فرمود: (هر گاه ايمان بنده اي زياد شود، محبتش نسبت به زن (همسر) زياد مي شود).
عن الصادق (ع) عن ابيه (ع) قال: « من اتخد امراه فليکرمها » (بحارالانوار، جلد 103)
امام باقر(ع) فرمود: «هر مردي که همسري اختيار مي کند بايد او را اکرام و احترام کند.»
«يا ايها الذين امنوا لايحل لکم ان ترثوا النساء کرها و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما آتيتموهن الا أن يأتين بفاحشه مبينه و عاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسي أن تکرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيرا کثيرا» (نساء/ 19)
«اي کساني که ايمان آورديد، براي شما حلال نيست که از زنان ، از روي اکراه (و ايجاد ناراحتي براي آنها) ارث ببريد! و آنان را تحت فشار قرار ندهيد که قسمتي از آنچه به آن ها پرداخته ايد (از مهر)، تملک کنيد! مگر اينکه آن ها عمل زشت آشکاري انجام دهند و با آنان به طور شايسته رفتار کنيد! و اگر از آنها (به جهتي) کراهت داشتيد، (فوراً تصميم به جدايي نگيريد!) چه بسا چيزي خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراواني در آن قرار مي دهد.»
در اين آيه خداوند به مردان توصيه مي کند که با زنان خود به مهرباني رفتار کنند و تحت هيچ شرايطي آنان را تحت فشار قرار ندهند مگر اينکه زشتي آشکاري داشته باشند.
اسلام هم چنين در رابطه با وظايف زنان نسبت به شوهران خود توصيه هايي دارد، ازجمله:
عن النبي (ص) قال: « جهاد المراه حسن التبعل» (بحار الانوار، جلد 103)
پيامبر اکرم (ص) فرمود: «جهاد زن، خوب شوهرداري کردن است»
اسلام به زن و مرد توصيه مي کند که در رشد اخلاقي و معنوي و علمي يکديگر را ياري کنند.
عن النبي (ص) قال: «اذا يقظ الرجل اهله من الليل وصليا، کتبا من الذاکرين الله کثيرا و الذاکرات». (بحار الانوار/جلد 87)
پيامبر اکرم (ص) فرمود: «هرگاه مردي همسرش را شب بيدار کند و نماز شب بخوانند، نام آنان در زمره مردان و زناني که بسيار خدا را ياد مي کنند، ثبت مي شود.»
و همچنين فرمود: « ايها امراه اعانت زوجها علي الحج و الجهاد اوکلب العلم اعطاها الله من الثواب ما يعطي امراه ايوب» (مکارم الاخلاق)
«هر زني که شوهرش را بر حج يا جهاد يا طلب دانش ياري کند خداوند پاداش آنچه به همسر ايوب بخشيد به او عطا مي کند.»
مسئوليت مردان در تأمين نياز اقتصادي خانواده و حق زنان در بهره مندي از اين حمايت
مطابق با آيات قرآن مسئوليت تأمين نياز اقتصادي خانواده با شوهر است و زن در اين زمينه مسئوليتي ندارد. چرا که زن در خانواده منبع آرامش است لذا نبايد هيچ گونه اضطرابي از قبيل تأمين نيازهاي مالي، مخارج زندگي و... را داشته باشد تا بتواند مايه ي آرامش همسر خود باشد و فرزنداني شايسته تربيت کند.
«الرجال قوامون علي النساء بها فضل الله بعضهم علي بعض و بما انفقوا من اموالهم...» (نساء/ 34) (مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند، به خاطر برتري هايي که (از نظر نظام اجتماع) خداوند براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است. و به خاطر انفاقهايي که از اموالشان (در مورد زنان) مي کنند).
در اين آيه سرپرستي و مديريت خانواده به مرد داده شده است به خاطر اينکه مردان در امور جنگ، قضاوت و امور اجتماعي توان بيشتري نسبت به زنان دارد. اما خداوند اين برتري را مخصوص خانه قرار نداده است.
قال رسول الله (ص): «کل نفس من بني آدم سيد فالرجل سيد اهله و المراه سيده بيتها.» (نهج الفصاحه) (هر يک از فرزندان آدم فرمان روايي است. مرد فرمانروايي خانواده خويش و زن فرمانروايي خانه خويش است.)
زن و شوهر نه تنها بايد با يکديگر با مهرباني و از روي عشق رفتار کنند بلکه هر يک بايد در جهت استحکام خانواده تلاش کند. از اين جهت به دختران و پسران توصيه شده است تا هنگام انتخاب همسر دقت کرده و فردي که هم شأن او باشد را براي ازدواج انتخاب کنند. از ديدگاه اسلام همسري که دو معيار ايمان و خوش اخلاقي را داشته باشد زمينه ي تداوم زندگي را بهتر فراهم مي کند چرا که همسري که خوش اخلاق باشد، روابط عاطفي را تعميق مي بخشد و داشتن ايمان سبب مي گردد تا در ناملايمات زندگي و مشکلات به خاطر خداوند و جلب رضايت او تحمل بيشتري از خود نشان دهند.
قال النبي (ص): « من صبر علي سوء خلق امراته أعطاه الله من الأجر ما اعطاه داود(ع) علي بلائه» (بحارالانوار، ج103)
پيامبر اکرم (ص) فرمود: «کسي که بر بدخلقي زنش صبر کند، خداوند مانند پاداشي که به حضرت داوود(ع) به خاطر مشکلاتش داد، به او مي دهد.»
همان گونه که در اين حديث روشن است عفو و گذشت از خطاي همسر و صبر بر مشکلات زندگي از زمينه هاي استحکام خانواده است.
هم چنين درروايتي ديگر از پيامبر نقل شده است كه: «كسي كه بر بدخلقي شوهرش صبر كند،مانند پاداشي كه به آسيه همسر فرعون داد،به او مي دهد.»
گرچه در اسلام امري به نام طلاق وجود دارد اما هيچ گاه آن را توصيه نکرده اند و اين امر را براي شرايط خاص و ضروري قرار داده اند. و طبق گفته ي پيامبر طلاق منفورترين حلال نزد خداوند است. پس بايد در هنگام بروز مشکلات در ابتدا زن و شوهر از خود عفو و گذشت نشان دهند و اگر مؤثر واقع نشد نزديکان و بستگان با مداخله ي منطقي در مشکلات خانوادگي صلح و سازش را بين همسران برقرار کنند. از اين رو پيامبر اکرم(ص) براي تشويق بستگان به اين کار توصيه هاي زيادي مي کردند.
قال النبي (ص) : «من علم في فرقه بين امرأه و زوجها، کان عليه غضب الله و لعنه في الدنيا و الاخره و کان حقا علي الله ان يرضخه بألف صخره من نار و من مشي في فساد ما بينهما و لم يفرق کان في سخط الله عزوجل و لعنه في الدنيا و الاخره و حرم الله النظر الي وجهه... و من مشي في اصلاح بين امرأه و زوجها اعطاه الله أجر الف شهيد قتلوا في سبيل الله حقاً و کان له يکن خطوه يخطوها و کلمه تکلم بها في ذلک عباده سنه قيام ليلها و صيام نهارها..» (بحارالانوار، جلد 76)
(لعنت خدا بر کسي که ميان زن و شوهري را جدايي اندازد، و سزاوار است که خداوند او را به هزار سنگ آتشين بکوبد و هرکه قدمي در ايجاد اختلاف بين زن و شوهري بردارد، هرچند باعث جدايي آن ها نشود، خشم خدا و لعنت او در دنيا و آخرت نصيب او مي گردد و خداوند نظر رحمت به او نمي کند... و هر که قدمي در جهت اصلاح رابطه ي بين زن و شوهري بردارد، خداوند به او اجر هزار شهيد که در راه خدا به شهادت رسيده اند، عطا مي کند و براي هر قدمي که برمي دارد، يا سخني که مي گويد تا روابط بين زن و شوهري را اصلاح کند، ثواب يک سال عبادت که شب ها به نماز و روزها به روزه بگذرد، به او عطا مي کند...)
همان گونه که قبلاً هم اشاره شد، طلاق منفورترين حلال است و اسلام با وجود اين که طلاق را براي مواقع ضروري قرار داده است، اما شرايط و ضوابطي را هم قرار داده که تا آنجايي که ممکن است اين کار صورت نپذيرد. مثلاً اين که بايد بين زمان تقاضاي طلاق و آخرين رابطه ي زناشويي مدت زمان قابل توجهي فاصله نيفتد. چرا که نياز جنسي به همسر عامل مؤثري در کوتاه آمدن از اختلافات است. هم چنين در هنگام طلاق حضور دو شاهد عادل ضروري است. چرا که اين امر سبب مي شود تا اين دو فرد عادل از روي عدالت قضاوت کنند و بين زن و شوهر را آشتي دهند و هم چنين زن و مرد براي پيدا کردن اين دو شاهد مدت زماني را صرف کنند که ممکن است در همين مدت زمان برخي از کدورت ها فراموش شود و آتش خشم آن ها سرد شود.
يکي ديگر از اين شرايط اين است که اگر مرد متقاضي طلاق باشد اسلام مرد را موظف ساخته که زن را در طول ايام عده در خانه ي خودش نگه دارد و به زن امر نموده است تا در اين مدت با آراستن خويش مرد را به سمت خود متمايل کند. که اگر مرد در مدت اين سه ماه به سمت زن متمايل شد آن دو مجدداً زن و شوهرند و نياز به وقوع عقد جديد ندارند. البته توصيه شده است:
- قال امام صادق (ع) : «لاينبغي للرّجل أن يطلّق امرأته ثمّ يراجعها و ليس له فيها حاجه ثمّ يطلقها فهذا الضّرار الّذي نهي الله عزوجل عنه الا ان يطلق ثم يراجع و هو ينوي الإمساک» (وسائل الشيعه، جلد 22)
(براي مرد سزاوار نيست که زنش را طلاق دهد و سپس در حالي که به او نيازي ندارد به او مراجعه کند و سپس او را طلاق دهد؛ زيرا اين آزادي است که خداوند عزوجل از آن نهي فرموده. سزاوار آن است که پس از طلاق، در صورتي که قصد دارد همسر را نگه دارد به او رجوع کند.)
يکي ديگر از شرايط براي طلاق اين است که اسلام مرد را موظف به پرداخت نفقه و مهريه کرده است و هنگام طلاق بايد مهريه زن را پرداخت کند و نفقه ي فرزندان را بپردازد، حتي اگر حضانت بچه ها با مادر باشد. که اين خود امري است که مردان را از طلاق بازمي دارد.
يکي ديگر از حقوق خانوادگي که اسلام براي زنان تعيين کرده است حق مادري است

حق مادر شدن:

اسلام نيز سفارش نموده است که در صورت برخورداري از امکانات لازم جهت تأمين نيازهاي جسماني و رواني فرزند، مانع بارداري نشويد. و پيامبر مسلمانان را به ازدواج و فرزند دار شدن تشويق نموده است و مسلمانان را از اينکه مانند مسيحيان راه رهبانيت را پيش بگيرند منع فرموده است.
در کنار حق مادري که اسلام براي زنان قرار داده است. زنان را موظف ساخته تا از جنين خود محافظت کنند تا مبادا به او آسيبي برسد و اسلام سقط جنين را حرام دانسته مگر در شرايطي که بارداري براي مادر يا جنين خطرناک باشد و آن هم قبل از چهار ماهگي و دميدن شدن روح، مجاز است.
هم چنين اسلام فرزندان را موظف ساخته تا به پدر و مادر خود احترام بگذارند چرا که پدر و مادر بيشترين زحمت ها را براي فرزندان متحمل مي شوند که همگي آنها بر همه ي ما به خوبي روشن است. به همين سبب است که قرآن و روايات بر احترام به پدر و مادر تأکيد کرده است.
خداوند در قرآن مي فرمايد: « و قضي ربّک الّا تعبدوا الّا ايّاه و بالوالدين احساناً إما يبلغنّ عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما افّ و لا تنهرهما و قل لهما قولا کريما واخفض لهما جناح الذّلّ من الرّحمه و قل ربّ ارحمهما کما ربيّاني صغيرا.» (اسراء- 24و 23)
«پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيکي کنيد، هرگاه يکي از آنها- يا هر دو آنها - نزد تو، به سن پيري برسند کمترين اهانتي به آنها رو مدار، و بر آنها فرياد مزن، و گفتار لطيف و سنجيده بزرگوارانه به آنها بگو. بالهاي تواضع خويش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همان گونه که آن ها مرا در کوچکي تربيت کردند مشمول رحمتشان قرار ده.» هم چنين امام سجاد(ع) مي فرمايد: « حق مادر بر تو آن است که بداني او تو را ( در دوران بارداري) حمل کرد، به گونه اي که هيچ کس ديگري را ( با اين دشواري) حمل نمي کند و از ثمره ي قلب خود به تو عطا کرد، چنانچه هيچ کس به ديگري چنين عطا نمي کند. با تمام وجود تو را محافظت کرد و پرهيز نداشت از آنکه گرسنه بماند تا تو را سير کند، تشنه بماند تا تو را سيراب کند، برهنه بماند تا تو را بپوشاند، حرارت آفتاب را تحمل کند تا تو را سايه اندازد، به خاطر تو بي خوابي کشد و تو را از سرما و گرما محافظت کند تا تو فرزندش باشي، همانا تو توان سپاس گزاري از مادرت را نداري، مگر آنکه خدا ياريت کند و توفيقت دهد...) (وسائل الشيعه، ج 15)

حقوق آموزشي و علمي

1. حق تلعيم و تعلم زنان: در تمامي اديان بر علم آموزي سفارش شده است و وظيفه تمامي پيامبران روشن کردن انسان ها و خارج ساختن آنها از ظلمات جهل است و دين مقدس اسلام هم علم آموزي را بر همگان اعم از زن و مرد واجب ساخته است.
پيامبر اکرم(ص) مي فرمايند: «طلب العلم فريضه علي کل مسلم و مسلمه » (بحار الانوار، ج1)
(طلب علم بر هر مرد و زن مسلماني واجب است) پيامبر در اين سخن با آوردن کلمه «مسلمه» بر علم آموزي زنان تأکيد مي کند. چراکه علم آموزي زنان در تربيت فرزندان و هم چنين رشد معنوي همسرانشان بسيار مؤثر است. ارتقاي فکر و علم جامعه تا حد بسياري مديون تربيت مادراني است که در حساس ترين ايام زندگي فرد( ايام ثابت شدن آموزه ها در ذهن) معارف و آداب را در ذهن فرزندان خود تثبيت نموده اند. و هم چنين هرچه رشد علمي زنان بيشتر شود معمولاً همسران آنان نيز رشد معنوي بيشتري مي يابند. هم چنين اگر زنان به دنبال علم و علم آموزي باشند از تجمل و چسبيدن به زر و زيورآلات دور مي گردند و مي توانند هم پاي مردان با افزايش سواد و معرفت ايمان خود را تقويت کنند. لذا پيامبر با آوردن کلمه «مسلمه» به زنان يادآوري مي کند که مبادا مشغله هاي زندگي شخصي خانوادگي آنان را از اين امر مهم بازدارد.
در اين رابطه امام علي (ع) مي فرمايد: « اياکم و تزويج الحمقاء» (وسائل الشيعه، ج14) (از ازدواج با زنان احمق بپرهيزيد).
امام کاظم(ع) بهترين زن را همسري مي دانند که صاحب انديشه، قدرت تعقل و داراي ادب باشد.
در رابطه با علم آموزي زنان، پدر و مادر وظيفه دارند که در ارتقاي دانش دختران خود تلاش کنند. پيامبر (ص) «حق الولد علي الوالد »(حق فرزند بر پدر و مادر) را اينگونه بيان مي کند. «ان يعلمه الکتابه، يعلمه الکتاب» (بحارالانوار، ج74- مکارم الاخلاق، ج1)

حق سواد آموزي و حق آموزش کتاب

پيامير(ص) نه تنها به تعليم فرزندان اعم از دختر و پسر توصيه مي کند بلکه به آموزش دختران به طور جداگانه تأکيد خاص مي ورزد. به نظر مي رسد اين تأکيد خاص و لطف مضاعف به دليل ظلم فرهنگي و اجتماعي که بر دختران روا مي داشتند باشد. لذا پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد:
«من کانت له انبه فادبّها و احسن ادبها و علمها فاحسن تعليمها فاوسع عليها من نعم الله القي اسبغ عليه کانت له منعه و ستراً من النار» (ميزان الحکمه، ج10)
(اگر کسي دخترش را ادب آموزد و او را نيکو تربيت سازد و به او علم آموزد و بهره او را از علم و دانش بسي نيکو قرار دهد، و از تمامي نعمت هايي که خداوند متعال بر آنان ارزاني داشته دختر را هم بهره مند سازد؛ خداوند در آخرت آن دختر را مانعي از آتش براي آن پدر و مادر قرار مي دهد و آنان را از عذاب الهي در امان خواهد داشت.)
در راستاي چنين توصيه هايي زنان انديشمند بسياري در اسلام درخشيدند که تاريخ فقط نام برخي از آنان را در خود ثبت کرده است. که برخي از آنان عبارتند از:
حضرت فاطمه(س)، حضرت زينب(س)، «سکنيه» و «فاطمه» دختران امام حسين (ع)، «حکيمه» دختر امام جواد، «خديجه» ، «ام سلمه» و «فاطمه» دختران امام باقر و دو تن از دختران امام رضا(ع).
فاطمه(س) سرور تمامي زنان و مردان انديشمند
حضرت فاطمه(س) برترين جوينده دانش در ميان زنان است. به طوري که پس از وفات پيامبر بزرگترين دل نگراني خود را انقطاع وحي و انفصال از علم الهي مي داند. چون ايشان بسيار مشتاق فراگيري علم بود، خداوند توسط جبرئيل حقايقي را به او آموخت. که اين حقايق در کتابي به نام «مصحف» گردآوري شده است. هم چنين حضرت فاطمه (س) در دوران حيات پيامبر مي کوشيد تا تمامي علوم را از پدر خود فرا گيرد و پيامبر هم تلاش مي کرد تا مبادا دخترش از هيچ علمي محروم بماند.حضرت علي(ع) آن دروازه ي شهر علم، علم آموزي خود و فاطمه توسط پيامبر را اين گونه توصيف مي کند: هر روز و هر شب با پيامبر خلوتي داشتم که وقت آموزش من توسط پيامبر بود، همه مي دانستند که در اين خلوت اجازه ي حضور ندارند. لذا اصحاب و همسران پيامبر در اين اوقات ما را تنها مي گذاشتند. در اين تدريس خصوصي فاطمه (س) همسرم نيز حضور مي يافت.» (بحار الانوار، ج 36)
پيامبر (ص) در رابطه با علم حضرت فاطمه بيان مي کنند: « انا ميزان العلم و علي کفتاه... و فاطمه علاقته.» (من ترازوي علم مي باشم، علي دو کفه ترازوي آن است و فاطمه نيز بند آن مي باشد.) (بحار الانوار- ج 23)
حضرت علي (ع) و حضرت فاطمه(س) دو زوج دانشمندي هستند که قدر دانش را به خوبي درک مي کنند. و هر يک بر ديگري به خاطر داشتن اين صفت افتخار مي کند. حضرت علي (ع) در جمع مسلمانان به حضرت فاطمه (س) افتخار مي کند که صاحب مصحف است.
و هنگامي که رسول خدا (ص) به حضرت فاطمه (س) اشاره مي نمايد که علي (ع) بواسطه حلم و علم و ايمان خود، کفو و همتاي تو بود لذا پس از رد خواستگارهاي فراوان، تو به اراده الهي به عقد علي(ع) درآمدي. (فضحک فاطمه فستبشرت) فاطمه (س) شادمان و خندان گرديد. (بحارالانوار- ج36)
امام سجاد(ع) در سخني خطاب به فرزند خود امام محمد باقر(ع) مي فرمايد: علومي که نزد پيامبر (ص )بوده از گنجينه هاي دنيوي ارزشمندتر بوده و به معصومين به ارث مي رسيده است. که اين ذخيره و گنجينه توسط جبرئيل به پيامبر و توسط پيامبر به حضرت علي (ع) و فاطمه (س) عرضه شد. حضرت فاطمه (س) نه تنها در علم آموزي نمونه بودند بلکه در علم آموختن هم يک استاد نمونه بودند. ايشان نه تنها آنچه را پدر آموخته بود به ديگران مي آموخت. بلکه بسياري از تعاليم آن حضرت سرچشمه از علم شخصي او دارد. که يکي از نمونه هاي آن خطبه فدک است که سرشار از معارف بلند مي باشد. حضرت فاطمه (س) مشتاق علم آموختن بود و تا آنجايي که در توان داشت اين کار را با علاقه انجام مي داد و با اين که فرزندان کوچک او نياز به مراقبت داشتند و حضور طولاني همسرش در ميدان رزم، سنگيني مسئوليت هاي خانه را بر عهده ي او گذاشته بود، باز از انجام اين کار کوتاهي نمي ورزيد. تا جايي که يک زن ده بار پشت سرهم جهت پرسيدن سؤالي نزد حضرت فاطمه (س)آمد و هر بار جواب پرسش خود را مي شنيد. تا اين که روزي از مراجعات مکرر خود شرمسار شد. وقتي حضرت فاطمه(س) متوجه شرم زن مي شود، براي اين که ارزشمندي آموختن و آموزش را به او تفهيم نمايد براي او مثالي مي آورد: آيا اگر فردي باري سنگين را به مقصد رساند و در مقابل پاداش بسيار زيادي دريافت کند اين زحمت بر او سنگين مي آيد؟
هم چنين مي فرمايند: هرچه پرسش داري از من بپرس و بدان که ارزش آنچه به تو ياد مي دهم بسيار عظيم است. سپس حديثي از پيامبر اکرم(ص) بيان مي کنند: « بر وجود علما در قيامت به ميزان علومي که به سايرين انتقال داده اند، ميليون ها لباس نور مي پوشانند و تار نخي از اين پوشش ها ارزشمندتر از بهترين چيزي است که در آسمان يا زمين يافت شود، چراکه لباس دنيوي در معرض کدورت است و پوشش اخروي سراپا نور است.» (بحار الانوار- ج2)
توجه به اين نکته ضروري است که در اين مناظره هم استاد و هم دانشجو زن هستند و به خوبي روشن است که علم آموزي و علم آموختن براي زنان و مردان پاداش يکساني دارد.
هم چنين حضرت فاطمه (س) نه تنها سؤالات زنان را پاسخ مي دادند بلکه کلاس هاي بسياري در رابطه با احکام، تفسير قرآن و.... در خانه خود برگزار مي کردند و زنان بسياري را از اين طريق آگاه نمودند.

مسئوليت هاي زن و مرد در علم آموزي يکديگر:

زن و مرد در قبال يکديگر مسئولند و موظفند يکديگر را در علم آموزي ياري کنند. به طوري که گاه شرط ورود در زندگي مشترک زوجين، آموزش علم به زن توسط مرد است.
هنگامي که حضرت آدم قصد ازدواج با حضرت حوا را داشت، خداوند رضايت خود را براي انجام اين کار، منوط به اين دانست که حضرت آدم تمامي تعلايم دين الهي را به حضرت حوا بياموزد. (من لايحضر- ج3)
از امام باقر(ع) نقل شده است که در عصر پيامبر مردي قصد ازدواج با زني را داشت اما توان پرداخت مهريه به آن زن را نداشت. حضرت محمد(ص) آموزش قرآن به زن توسط مرد را مهريه ي او قرار داد.
مرد نه تنها در آموزش همسر خويش مسئول است بلکه در آموزش فرزندان خود نيز مسئوليت دارد. به طوري که پيامبر (ص) فرمودند: «لايلقي الله سبحانه احد بذنب اعظم من جهاله اهله والاده» (حجه البيضاء). (در قيامت، فرد خدا را ملاقات نمي کند به گناهي بالاتر از جهالت خانواده ي خويش)
با توجه به اين حديث نه تنها مرد مسئول است بلکه زن وظيفه و مسئوليت سنگين تري در اين باره دارد، چرا که مادران و همسران نقش مؤثرتري در آگاهي فرزندان و همسر خود دارند.
زن و مرد در کنار يکديگر قرارگرفته اند تا راهي را با يکديگر بپيمايد و همراه و مشوق همديگر در اين مسير باشند. حال در نگاه مرد خاکي که هنوز چشم به افلاک نگشوده است زن ابزاري است براي رفع شهوت مادي. اما هرچه فرد متعالي تر باشد رفع نياز جنسي فقط گوشه اي از روابط آنها را شامل مي شود. در چنين خانواده اي نه تنها نيازهاي شهواني فروکش مي کند بلکه آرامشي لطيف در اين خانواده حاکم مي شود و قيامي دوشادوش در راه خدا آغاز مي گردد (قوموالله مثني...)
چنين نمونه هايي را مي توان در زندگي اسوه هاي حسنه به خوبي يافت. بارزترين آنها حضرت محمد (ص) بودند که تعاليم الهي را نيز به همسران خود آموزش مي دادند و از آن ها مي خواستند که آن ها را نيز به ديگران آموزش دهند. هم چنين پيامبر به ديگر مردان مي آموخت تا آنچه را از پيامبر فرا مي گيرند به همسران خود بياموزند. از جمله به امام علي (ع) مي فرمايد: « تعلمها انت و علمها اهل بيتک...» (بحار الانوار- ج100). « فراگير و به خانواده ات نيز بياموز.»
از همسران معصوم که نزد همسران خود علم آموخته اند مي توان به ميمونه، صفيه، ام حبيبه، جويريه و عايشه همسران پيامبر، اسماء همسر حضرت علي(ع) ام فروه همسر امام باقر(ع)، حميده همسر امام صادق(ع)، نجمه يا تکتم همسر امام کاظم(ع)، سمانه همسر امام جواد(ع) و سليل همسر امام هادي (ع) اشاره کرد.
در احوال اين افراد چنين آمده است:
«حميده» همسر امام صادق(ع) داراي چنان مرتبت علمي بود که آن امام معصوم از همسر خود تقاضا کرده بودند تا به زنان مسلمان، علم بياموزد و استادي آنان را در آموزش علوم ديني بر عهده گيرد. «سمانه مغربيه» همسر امام جواد(ع) زني است که در عصر خود همه او را بانويي باتقوا، مؤمن، هوشمند و خردمند مي دانستند. (عيان الشيعه- ج2)
درباره ي«سليل» همسر امام هادي (ع)، او از زنان عارفه و صالحه بوده است. دانش او در حدي بوده است که امام حسن عسگري(ع) شيعيان را براي دريافت امر حقيقت درباره ي امامت به مادرشان ارجاع دادند. احمد بن ابراهيم گويد: در سال 262 ق خدمت حکيمه دختر امام جواد رسيدم و از پشت پرده با وي صحبت نمودم. او از تولد و حيات حضرت مهدي (عج) به من خبر داد و بيان کرد که اين مسأله را امام حسن عسگري (ع) براي مادر خود نگاشته است. از حکيمه سؤال کردم در اين صورت شيعيان به چه کسي مراجعه کنند؟ گفت: به مادر امام حسن عسگري(ع)، سليل. وقتي با تعجب من مواجه شد، گفت: امام حسن عسگري (ع) در اين وصيت از امام حسين (ع) پيروي کرده اند، چراکه امام حسين (ع) در کربلا زينب (س) را وصي خود قرار داد تا موضوع امامت علي بن الحسين (ع) مخفي بماند. (تنقيح المقال- ج3)
از اين روايات معلوم مي شود که ائمه (ع) تا چه ميزاني به علم آموزي زنان اهميت مي دادند.
ادامه دارد



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.