قله البرز
نويسنده : اديب برومند
وه چه زيباست قله البرز
در بر ديدگان بدين غايت
روي يک تپه نشاط انگيز
جلوه گر بينم اين بهين آيت
***
برف پوشيده قسمتي از کوه
چون پرندينه پوششي سيمين
با شکوهي فسانه گون خفته
کوه در جامه خواب زيب آيين
***
سايه افکنده قله بر اطراف
تنة کوه گشت رنگ به رنگ
در بر ديدگان بدين غايت
روي يک تپه نشاط انگيز
جلوه گر بينم اين بهين آيت
***
برف پوشيده قسمتي از کوه
چون پرندينه پوششي سيمين
با شکوهي فسانه گون خفته
کوه در جامه خواب زيب آيين
***
سايه افکنده قله بر اطراف
تنة کوه گشت رنگ به رنگ
پاره اي سير و پاره اي روشن
همچو نقشي زند به دلها چنگ
***
برف در لابه لاي دندانه
کوه را داده منظري بشکوه
سايه روشن به نقش زيبايش
زيوري با شکوه داده به کوه
***
آسمان آبي و در آن بينم
ابرها را به سان پنبه سپيد
همچو بحر معلقي که در آن
گشته قوها به هر کرانه پديد
وه چه زيباست ابرهاي سپيد
زير اين آسمان نيلي فام
بر سر کوهسار برف آگين
مي روند ابرها به ناز و خرام
***
کوه با آسمان آبي رنگ
گرم راز و نياز و عشوه گري است
گويد: اين لحظه ها غنيمت دان
که جهان من و تو هم سپري است
***
متلاشي شوم زماني من
جمع بسياري از کرات تو نيز
جز يکي را تو پايدار مدان
زين حقيقت مجوي راه گريز
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.