از بن بست فيلم نامه نويسي تا باز شدن راه
استيون بارنز
مترجم: حميد گرشاسبي
مترجم: حميد گرشاسبي
سال ها قبل بود و من داشتم در دانشگاه يو سي ال اي سخنراني مي کردم موضوع سخنراني برمي گشت به راه هايي براي بسط و تقويت فيلم نامه نويسي. يکي از حضار چيزي پرسيد و من به او قول دادم روزي مي رسد که من به آنها ياد مي دهم چگونه براين هيولا فائق بيايند و براي هميشه از شرش خلاص شوند. و البته اين هيولايي سخت پيکراست و قدرتمند. کمي از پايان آن جلسه گذشت و يکي مربيان به من نزديک شد وحرف با مزه اي زد. گفت: (چرا همچنين حرفي رو به مردم تحويل ميدي؟ خودت که ميدوني اين موضوع شدني نيست. )
توي دلم به او خنديدم. مي خواست به من بگويد چرا به آدم ها قولي مي دهم که نمي توانم به آن عمل کنم. بيچاره آن زن. خيلي صميمانه داشت به من ميگفت که هرگز نمي توان بن بست فيلم نامه نويسي را ازبين ببرد حتي براي من شاهد آورده که شاعران و نويسندگان جايزه گرفته زيادي هستند که در دام اين هيولا گرفتار شده اند و در حين نوشتن سد راه داشته اند. اما آن چه من به آن اعتقاد دارم، اين است که نه فقط مي توان براي هميشه بن بست نويسندگي را از بين برد، بلکه مي شود ازآن به عنوان امتيازي در روند فيلم نامه نويسي نفع کرد.
پيش از هرچيز بگذاريد تا آن را به روشي سودمند تعريف کنم. بن بست فيلم نامه نويسي چيست؟ بن بست نويسندگي چند جور عدم توانايي است که خودش را در مراحل مختلف جلوه مي دهد:
1. توليد متن جديد
2. ويرايش و تر و تميز کردن متن موجود
3. پايان دادن پروژه بر حسب برنامه اي معقول
4. فرستادن پروژه براي عيار سنجي آن توسط تهيه کننده
5. باز فرستادن پروژه تا زمان فروش فيلم نامه
بن بست نويسندگي مي تواند در همه اين مراحل خودش را عيان کند و نگذارد شما توليد کنيد، ويرايش کنيد، پايان دهيد و آن را براي آدم ها ي ديگر بفرستيد. اگر موارد بالا را قبول داشته باشيد، حالا مي خواهم تعريفي از بن بست نويسندگي به شما ارائه دهم که دليل ريشه اي براي وجودِ آن است. اين تعريف مي تواند در تمام شئون زندگي به کمک شما بيايد و مسائلتان را حل کند.
بن بست نويسندگي چيزي بيشتر از اختلال در سيستم روحي و رواني شما نيست اين اختلال رواني در دو سطح اتفاق مي افتد اولين در وضعيت جاري، يعني زماني که شما در حال توليد يک متن جديد هستيد و دوم در وضعيت اصلاح. اين زماني است که شما قصد داريد چيزي را که نوشتيد ارزيابي و ويرايش کنيد. اکثر ما کمتر نوشته ايم و بيشتر خوانده ايم. براي همين است که بن بست نويسندگي قاتل جانمان است. ما اغلب در وضعيتي هستيم که به متن هاي پايان گرفته نظر مي اندازيم و اول خواننده آنها هستيم و بعد منتقد شان؛ کارهايي که مي تواند شاهکارهايي باشند که به خوبي ويرايش شده ند. ما بيشتر خواننده اين آثاريم تا اينكه خودمان آنها را نوشته باشيم. براي همين است كه وقتي شروع مي كنيم به نوشتن، همان نوشته اوليه خودمان را در برابر آن آثار فاخر مي گذاريم و مي خواهيم خودمان را با نويسندگان بزرگ جهان مقايسه کنيم و در اين مرحله، البته که اين قياسي مع الفارق است. ما هنوز در آغاز راه نوشتن هستيم. تا نسخه اول کارمان تمام مي شود و آن را مي خوانيم، فوراً مي گوييم چقدر آشغال است: اين صدايي است که در سرمان مي پيچد و سد راهمان مي شود و اينجاست که خودمان را در انتهاي کوچه اي بسته مي بينيم و مي فهميم که به بن بست رسيده ايم.
اين را که حتماً شنيده ايد: يک فيلم نامه نويس مبتدي بايد ميليون ها کلمه مزخرف بر کاغذ بگذارد تاسر آخر به صداي واقعي خود برسد. حتماً آن را شنيده بوديد مثلي است بسيار معروف در عالم فيلم نامه نويسي. اگر قرار باشد درباره هر کلمه اي که مي نويسيد، متصل قضاوت کنيد، آن وقت چقدر طول ميکشد که به سبک خود برسيد؟ اگر شما ياد بگيريد که آن صدا - چقدر آشغال است - را در سرتان خاموش کنيد آن وقت است که درس هايي مهم و فراوان درباره ساختار روان انسان فرا گرفته ايد.
اما وقتي که مي گوييم وضعيت جاري، منظورمان دقيقاً چيست؟ اين يک موضوع روانشناسانه و به موقعي مربوط مي شود که گويي زمان نابود شده. مال وقتي است که روي کاغذ ها سقوط کرديد. انگار مي کنيد که دنيا شناور شده و نمي گذارد شما تمرکز داشته باشيد. مثل گيجي و خواب زدگي پيش از رفتن به خواب است. مثل اولين حالتي است که صبح از خواب بر مي خيزيم. وقتي که زياد مي دويد يا جنب وجوشتان زياد است، همين حالت به شما دست مي دهد. موسيقي و اشعار فيلم فلش دنس را يادتان هست؟ حرکتش را نگاه کن که چون به منطقه خطر پا مي گذارد، رقصنده مي شود خود رقص.يعني که فاصله بين سوژه و ابژه حذف مي شود و اين چيزي است که همه مکاتب مراقبه به دنبال آن هستند: رسيدن به خلسه. اگر فيلم نامه نويس هم بتواند با اثري که خلق مي کند، يکي شود و هر گونه فاصله خود با نوشته اش را از ميان بر دارد، مي تواند ادعا کند که ديگر بن بستي برايش نيست. من مختصر اشاره مي كنم به كارهايي كه براي از بين بردن بن بست فيلم نامه نويسي مي توان اختيار کرد.
يک) بين روزهاي جاري و اصلاح فرق قائل باشيد. اين دو کار را به تناوب انجام دهيد. حتي مي توانيد در وضعيت ظاهري خود نيز تغيير دهيد. اگر لازم شد لباستان را عوض کنيد و روي صندلي هاي متفاوت بشينيد. اگر در مرحله جاري فيلم نامه نويسي هستيد، روي يک صندلي بنشينيد و بعد در مرحله باز نويسي صندلي تان را عوض کنيد هيچ گاه اين دو کار رابا هم و در يک جلسه انجام ندهيد.
دو) بهتر است برنامه ريزي روزانه تان طوري باشدکه در طول روز يک مقدار مشخص توليد داشته باشيد، بايد هدفتان اين باشد که در کمتر از پنج سال به يک ميليون کلمه برسيد. اگر هر روز هزار کلمه بنويسد، سه سال که تمام شود، به اين توليد دست يافته ايد. تقريباً به اندازه گرفتن مدرک فوق ديپلم است.
سه) روي موضوع وضعيت جاري به عنوان يک اصل مطالعه کنيد وآن را کشف کنيد. مي توانيد در اينترنت تحقيق کنيد و يک فعاليت فيزيکي و ذهني(دويدن، مديتيشن، تاي چي، يوگا و... )راپيدا کنيد.
چهار) به يک موسيقي گوش کنيد که ريتمي آهسته و پيوسته دارد، 60 ضربه در هر يک دقيقه از رديف موسيقي. ويوالدي براي اين کار خيلي مناسب است، چرا که وضعيت جاري را تحريک مي کند و اثر خوبي روي آن مي گذارد. از موسيقي هاي که با کلام همراه هستند، دوري کنيد.
پنج) ساختن تصوير را در ذهن خود تمرين کنيد و بعد آن چه را که ديديد روي کاغذ بياوريد، البته بدون اين که درباره تصوير سازي خود قضاوت کنيد. شما بايد ايجاد ارتباط بين خود آگاهي و مهارت نوشتنتان را قوي کنيد.
شش) اگر نمي توانيد به مهارتي خوب در مديتيشن دست يابيد، فقط بنشينيد و به ضربان قلب خود گوش دهيد. هر روز 15 تا 30 دقيقه اين کار را انجام دهيد.
مي شود خيلي کارهاي ديگر هم کرد. ايده هاي ديگري هم وجود دارند که مي توانند در از بين بردن بن بست نويسندگي کمک حالمان باشند. اما درآغاز شما مي توانيد به همين ها اکتفا کنيد. ارزشمندترين چيزي که در اين راستا فرا مي گيرد، اين است كه آن صداهاي مزاحم را در سرتان خاموش کنيد و به فکرهاي منفي بها ندهيد و آنها را کنار بگذاريد. نه اين که کار آساني باشد، اما با تمرين کردن مي توانيد به هدفتان برسيد. هنرمندي که ياد مي گيرد صداي مزاحم سرش را خاموش کند، خودش را در راهي انداخته که مي تواند به کمک آن، سطوح عميق نا خدا آگاه خود را به كمال برساند. به اين ترتيب است که او از روند خلق خود لذت بيشتري مي برد.
براي يک فيلم نامه نويس در کارهاي مختلفي که مي کند، سد راه هايي به وجود مي آيد، اما آن کسي اين سدها را مي شکند که به وجود آوردن چنين موانعي را در مسير خود، امري طبيعي مي داند و اين البته به تجربه بدست مي آيد. نمي توان انتظار داشت که هنگام فيلم نامه همه چيز به سرعت پيش برود و ما با هيچ مانعي روبرو نباشيم. فيلم نامه نويسي نيز مثل هر کار ديگري در خود گره هايي دارد. هميشه بايد با حوصله اي تمام اين گره ها را باز کرد. حتماً اين تجربه را داشته ايد که هنگام باز کردن گره اي در يک تکه نخ، اگر شتاب زده عمل کرده ايد، به نخ گره کوري انداخته ايد که ديگر باز شدنش به يک معجزه شبيه مي شود. فيلم نامه نويس نيز بايد هنگام رودرو شدن با بن بست خود را نبازد و برعکس، از آن در جهت تکميل خلق خود استفاده کند. هيچ گاه يادتان نرود که در تمام مراحل زندگي موانعي وجود دارند. براي نمونه صبح که از خانه بيرون مي زنيد تا خودتان را به سر کار برسانيد، بارها با سد راه روبرو مي شويد. يکي از آن موانع، خياباني است که مي خواهيد از آن بگذريد. اين طور نيست که خيابان آنقدر خلوت شود و شما به محض رسيدن به آن از آن عبور کنيد. ماشين ها در رفت و آمدند اما کمي که مي ايستيد، از خيابان بي ماشين رد مي شويد. شما به عنوان فيلم نامه نويس بايد بدانيد که بن بست ها هميشگي نيستند.
منبع : فيلم نگار شماره 94
توي دلم به او خنديدم. مي خواست به من بگويد چرا به آدم ها قولي مي دهم که نمي توانم به آن عمل کنم. بيچاره آن زن. خيلي صميمانه داشت به من ميگفت که هرگز نمي توان بن بست فيلم نامه نويسي را ازبين ببرد حتي براي من شاهد آورده که شاعران و نويسندگان جايزه گرفته زيادي هستند که در دام اين هيولا گرفتار شده اند و در حين نوشتن سد راه داشته اند. اما آن چه من به آن اعتقاد دارم، اين است که نه فقط مي توان براي هميشه بن بست نويسندگي را از بين برد، بلکه مي شود ازآن به عنوان امتيازي در روند فيلم نامه نويسي نفع کرد.
پيش از هرچيز بگذاريد تا آن را به روشي سودمند تعريف کنم. بن بست فيلم نامه نويسي چيست؟ بن بست نويسندگي چند جور عدم توانايي است که خودش را در مراحل مختلف جلوه مي دهد:
1. توليد متن جديد
2. ويرايش و تر و تميز کردن متن موجود
3. پايان دادن پروژه بر حسب برنامه اي معقول
4. فرستادن پروژه براي عيار سنجي آن توسط تهيه کننده
5. باز فرستادن پروژه تا زمان فروش فيلم نامه
بن بست نويسندگي مي تواند در همه اين مراحل خودش را عيان کند و نگذارد شما توليد کنيد، ويرايش کنيد، پايان دهيد و آن را براي آدم ها ي ديگر بفرستيد. اگر موارد بالا را قبول داشته باشيد، حالا مي خواهم تعريفي از بن بست نويسندگي به شما ارائه دهم که دليل ريشه اي براي وجودِ آن است. اين تعريف مي تواند در تمام شئون زندگي به کمک شما بيايد و مسائلتان را حل کند.
بن بست نويسندگي چيزي بيشتر از اختلال در سيستم روحي و رواني شما نيست اين اختلال رواني در دو سطح اتفاق مي افتد اولين در وضعيت جاري، يعني زماني که شما در حال توليد يک متن جديد هستيد و دوم در وضعيت اصلاح. اين زماني است که شما قصد داريد چيزي را که نوشتيد ارزيابي و ويرايش کنيد. اکثر ما کمتر نوشته ايم و بيشتر خوانده ايم. براي همين است که بن بست نويسندگي قاتل جانمان است. ما اغلب در وضعيتي هستيم که به متن هاي پايان گرفته نظر مي اندازيم و اول خواننده آنها هستيم و بعد منتقد شان؛ کارهايي که مي تواند شاهکارهايي باشند که به خوبي ويرايش شده ند. ما بيشتر خواننده اين آثاريم تا اينكه خودمان آنها را نوشته باشيم. براي همين است كه وقتي شروع مي كنيم به نوشتن، همان نوشته اوليه خودمان را در برابر آن آثار فاخر مي گذاريم و مي خواهيم خودمان را با نويسندگان بزرگ جهان مقايسه کنيم و در اين مرحله، البته که اين قياسي مع الفارق است. ما هنوز در آغاز راه نوشتن هستيم. تا نسخه اول کارمان تمام مي شود و آن را مي خوانيم، فوراً مي گوييم چقدر آشغال است: اين صدايي است که در سرمان مي پيچد و سد راهمان مي شود و اينجاست که خودمان را در انتهاي کوچه اي بسته مي بينيم و مي فهميم که به بن بست رسيده ايم.
اين را که حتماً شنيده ايد: يک فيلم نامه نويس مبتدي بايد ميليون ها کلمه مزخرف بر کاغذ بگذارد تاسر آخر به صداي واقعي خود برسد. حتماً آن را شنيده بوديد مثلي است بسيار معروف در عالم فيلم نامه نويسي. اگر قرار باشد درباره هر کلمه اي که مي نويسيد، متصل قضاوت کنيد، آن وقت چقدر طول ميکشد که به سبک خود برسيد؟ اگر شما ياد بگيريد که آن صدا - چقدر آشغال است - را در سرتان خاموش کنيد آن وقت است که درس هايي مهم و فراوان درباره ساختار روان انسان فرا گرفته ايد.
اما وقتي که مي گوييم وضعيت جاري، منظورمان دقيقاً چيست؟ اين يک موضوع روانشناسانه و به موقعي مربوط مي شود که گويي زمان نابود شده. مال وقتي است که روي کاغذ ها سقوط کرديد. انگار مي کنيد که دنيا شناور شده و نمي گذارد شما تمرکز داشته باشيد. مثل گيجي و خواب زدگي پيش از رفتن به خواب است. مثل اولين حالتي است که صبح از خواب بر مي خيزيم. وقتي که زياد مي دويد يا جنب وجوشتان زياد است، همين حالت به شما دست مي دهد. موسيقي و اشعار فيلم فلش دنس را يادتان هست؟ حرکتش را نگاه کن که چون به منطقه خطر پا مي گذارد، رقصنده مي شود خود رقص.يعني که فاصله بين سوژه و ابژه حذف مي شود و اين چيزي است که همه مکاتب مراقبه به دنبال آن هستند: رسيدن به خلسه. اگر فيلم نامه نويس هم بتواند با اثري که خلق مي کند، يکي شود و هر گونه فاصله خود با نوشته اش را از ميان بر دارد، مي تواند ادعا کند که ديگر بن بستي برايش نيست. من مختصر اشاره مي كنم به كارهايي كه براي از بين بردن بن بست فيلم نامه نويسي مي توان اختيار کرد.
يک) بين روزهاي جاري و اصلاح فرق قائل باشيد. اين دو کار را به تناوب انجام دهيد. حتي مي توانيد در وضعيت ظاهري خود نيز تغيير دهيد. اگر لازم شد لباستان را عوض کنيد و روي صندلي هاي متفاوت بشينيد. اگر در مرحله جاري فيلم نامه نويسي هستيد، روي يک صندلي بنشينيد و بعد در مرحله باز نويسي صندلي تان را عوض کنيد هيچ گاه اين دو کار رابا هم و در يک جلسه انجام ندهيد.
دو) بهتر است برنامه ريزي روزانه تان طوري باشدکه در طول روز يک مقدار مشخص توليد داشته باشيد، بايد هدفتان اين باشد که در کمتر از پنج سال به يک ميليون کلمه برسيد. اگر هر روز هزار کلمه بنويسد، سه سال که تمام شود، به اين توليد دست يافته ايد. تقريباً به اندازه گرفتن مدرک فوق ديپلم است.
سه) روي موضوع وضعيت جاري به عنوان يک اصل مطالعه کنيد وآن را کشف کنيد. مي توانيد در اينترنت تحقيق کنيد و يک فعاليت فيزيکي و ذهني(دويدن، مديتيشن، تاي چي، يوگا و... )راپيدا کنيد.
چهار) به يک موسيقي گوش کنيد که ريتمي آهسته و پيوسته دارد، 60 ضربه در هر يک دقيقه از رديف موسيقي. ويوالدي براي اين کار خيلي مناسب است، چرا که وضعيت جاري را تحريک مي کند و اثر خوبي روي آن مي گذارد. از موسيقي هاي که با کلام همراه هستند، دوري کنيد.
پنج) ساختن تصوير را در ذهن خود تمرين کنيد و بعد آن چه را که ديديد روي کاغذ بياوريد، البته بدون اين که درباره تصوير سازي خود قضاوت کنيد. شما بايد ايجاد ارتباط بين خود آگاهي و مهارت نوشتنتان را قوي کنيد.
شش) اگر نمي توانيد به مهارتي خوب در مديتيشن دست يابيد، فقط بنشينيد و به ضربان قلب خود گوش دهيد. هر روز 15 تا 30 دقيقه اين کار را انجام دهيد.
مي شود خيلي کارهاي ديگر هم کرد. ايده هاي ديگري هم وجود دارند که مي توانند در از بين بردن بن بست نويسندگي کمک حالمان باشند. اما درآغاز شما مي توانيد به همين ها اکتفا کنيد. ارزشمندترين چيزي که در اين راستا فرا مي گيرد، اين است كه آن صداهاي مزاحم را در سرتان خاموش کنيد و به فکرهاي منفي بها ندهيد و آنها را کنار بگذاريد. نه اين که کار آساني باشد، اما با تمرين کردن مي توانيد به هدفتان برسيد. هنرمندي که ياد مي گيرد صداي مزاحم سرش را خاموش کند، خودش را در راهي انداخته که مي تواند به کمک آن، سطوح عميق نا خدا آگاه خود را به كمال برساند. به اين ترتيب است که او از روند خلق خود لذت بيشتري مي برد.
براي يک فيلم نامه نويس در کارهاي مختلفي که مي کند، سد راه هايي به وجود مي آيد، اما آن کسي اين سدها را مي شکند که به وجود آوردن چنين موانعي را در مسير خود، امري طبيعي مي داند و اين البته به تجربه بدست مي آيد. نمي توان انتظار داشت که هنگام فيلم نامه همه چيز به سرعت پيش برود و ما با هيچ مانعي روبرو نباشيم. فيلم نامه نويسي نيز مثل هر کار ديگري در خود گره هايي دارد. هميشه بايد با حوصله اي تمام اين گره ها را باز کرد. حتماً اين تجربه را داشته ايد که هنگام باز کردن گره اي در يک تکه نخ، اگر شتاب زده عمل کرده ايد، به نخ گره کوري انداخته ايد که ديگر باز شدنش به يک معجزه شبيه مي شود. فيلم نامه نويس نيز بايد هنگام رودرو شدن با بن بست خود را نبازد و برعکس، از آن در جهت تکميل خلق خود استفاده کند. هيچ گاه يادتان نرود که در تمام مراحل زندگي موانعي وجود دارند. براي نمونه صبح که از خانه بيرون مي زنيد تا خودتان را به سر کار برسانيد، بارها با سد راه روبرو مي شويد. يکي از آن موانع، خياباني است که مي خواهيد از آن بگذريد. اين طور نيست که خيابان آنقدر خلوت شود و شما به محض رسيدن به آن از آن عبور کنيد. ماشين ها در رفت و آمدند اما کمي که مي ايستيد، از خيابان بي ماشين رد مي شويد. شما به عنوان فيلم نامه نويس بايد بدانيد که بن بست ها هميشگي نيستند.
منبع : فيلم نگار شماره 94