پارامونت قديمي و هنوز پا بر جا

پارامونت يکي از قديمي ترين استوديوهاي هاليوود و يک از معدود استوديوهايي است که هنوز سر جاي خودش قرار دارد و حتي همان سردر و ترکيب را حفظ و به نوعي موزه سينمايي سودآور تبديل کرده است .
شنبه، 19 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پارامونت قديمي و هنوز پا بر جا

پارامونت
قديمي و هنوز پا بر جا
پارامونت قديمي و هنوز پا بر جا


 





 
پارامونت يکي از قديمي ترين استوديوهاي هاليوود و يک از معدود استوديوهايي است که هنوز سر جاي خودش قرار دارد و حتي همان سردر و ترکيب را حفظ و به نوعي موزه سينمايي سودآور تبديل کرده است .
ريشه هاي پارامونت به اوايل دهه (1910) و کمپاني «فيمس پليرز» بر مي گردد. صاحب اين کمپاني ، آدولف زوکر مجار ، براي کشاندن طبقه متوسط به سالن هاي سينما تصميم گرفت نمايش نامه هاي معتبر و آبرودار را به فيلم تبديل کند. به موازات تلاش هاي او ، جسي ال . لاسکي براي تهيه فيلم از شوهر خواهرش ساموئل گلدوين پول گرفت و يک کارگردان تئاتر به نام سسيل ب. دميل که هيچ سابقه اي در سينما نداشت (ولي در آن روزها چه کسي درساخت فيلم واقعاً «سابقه» داشت ؟ ) را براي ساخت فيلم به غرب آمريکا برد و آن ها يکي از اولين فيلم هاي هاليوود ، مرد اسکوايي (1913)، را تهيه کردند .
پارامونت در (1914) به عنوان شرکت پخش کننده فيلم هاي زوکر و لاسکي، توسط دبليو. ديبليو. هاد کينسن تأسيس شد. در (1917)کمپاني هاي ديگري مثل «آرت کرفت» ( استوديوي داگلاس فربنکس و مري پيکفورد، بزرگ ترين ستارگان سال هاي نخست سينما) فيلم هاي شان را براي پخش به پارامونت دادند و با گسترش اين امپراتوري، زوکر مسئول شعبه نيويورک و لاسکي مسئول گرداندن امور هاليوود شد. آن ها در (1930) رسماً پارمونت نام گرفتند و با استوديوهاي شان در هاليوود و (120) سالن سينما در سرتاسر آمريکا کار توليد،پخش و نمايش فيلم را روز به روز گسترش دادند. آرام پارامونت، کوهستاني با قله برف گرفته، از خاطرات کودکي يکي از بنيان گذاران استوديو، هاد کينسن، مي آمد که اين کوهستان را در يوتا ديده بود.
اولين فيلم ناطق پارامونت، دخالت، در (1928)و با شرکت ويليام پاول به نمايش درآمد. از نقد مجله «تايم» چنين برمي آيد که اين فيلم از نظر فني يک سرو گردن بالاتر ازبقيه توليدات آن سال ( و بالطبع بقيه فيلم هاي ناطق استوديوهاي رقيب) بوده است.بحران بزرگ اقتصادي، درست اندکي بعد از تشکيل پارامونت، ضربه بزرگي به استوديو زد و در (1934) به ورشکستگي کشاندش. لاسکي کار را رها و در غياب او زوکر تلاش کرد استوديو را سر پا نگه دارد. دوران سخت تا ابد ادامه پيدا نکرد و کمي بعد پارامونت به يکي از منفذترين استوديوها، با فهرستي بلند بالا از شاهکارهاي سينمايي تبديل شد که در صنعت راديو، موسيقي، نمايش هاي عامه پسند و فرم هاي ديگر سرگرمي نيز دست داشت.
فهرست کارگردانان تحت قرارداد آن ها، نام هايي چون ارنست لوبيچ، يوزف فون اشترنبرگ، روبن ماموليان وبيلي وايلدر، مي توانست هر استوديويي را به حسادت وادارد. پارامونت به اين ترتيب خانه اروپايي هاي مهاجر شده بود. کيفيت آثار پارامونت بالا و هميشه يادآور حساسيت هاي اروپايي و ظرايفي بود که سينماي آمريکا تا آن زمان سراغش نرفته بود. به خصوص وقتي نوبت به تصوير کردن روابط زناشويي و ملودرام عاشقانه مي رسيد فيلم هاي پارامونت چنان پيش رو و متفاوت مي شدند که حتي امروز هم تصور ساخته شدن بسياري از اين فيلم ها در پشت ديوارهاي استوديو دشوار است. کمدي يکي از تخصص هاي مهم پارامونت بود، هم کمدي هاي مترقي لوبيچ و وايلدر، هم کمدي هاي آمريکايي پرستون استرجس در دهه (1940) مثل بانو ايو، و هم کمدي هاي مبتني بر حضور کمدين ها مثل تيم جري لوييس و دين مارتين و همين طور مجموعه فيلم هاي « در راهِ...» باب هوپ و بينگ کرزابي. اين استوديو مي وست، جنت مک دونالد، بينگ کرزابي، گري کوپر، دبليو سي. فيلدز و برادران، مارکس را در روزهاي نخست شهرت شان تحت قراداد داشت و نه فيلدز و نه برادران، وقتي به استوديوهاي ديگر رفتند نتوانستند آزادي دوران پارمونت را به دست بياورند. به نظر مي رسيد که مديران ارشد پارامونت از باز گذاشتن دست کارگردانان و ستارگانش- برخلاف روش مترو- به نتايج مطلوبي رسيده بود و همين خط مشي استوديو را به شدت تحت تاثير قرار مي داد.
در (1949) دادگاه عالي آمريکا قانون پارامونت را به دنبال تفحصي از وضعيت کمپاني وضع کرد که طبق آن به استوديوهاي بزرگ اجازه نمي داد تا علاوه بر تولد، نمايش فيلم هايشان را هم خودشان بر عهده داشته باشند. طبق اين قانون استوديو هاي صاحب زنجيره سينماها، ملزم به فروش سالن هايشان شدند و اين ضربه اقتصادي بزرگي براي استوديو بود. در دهه (1950) پارمونت براي مقابله با سيستم پرده عريض« سينما اسکوپ، کمپاني فاکس، ويستا ويژن را اختراع و با کريسمس سفيد(1954) به دنياي سينما معرفي کرد. عجيب اين که از حدود سي فيلمي که به صورت ويستا ويژن ساخته شدند، بيش ترين تعداد متعلق به مشهورترين کارگردان تاريخ ، پارامونت ، هيچکاک بود. پاناوژن به رغم زيبايي منحصر به فردي که به فيلم ها داد به دلايل تکنيکي و تجاري به سرعت کنار گذاشته شدو تمام دوربين هاي پانا ويژن پارامونت به استوديو هاي ايتاليايي و ژاپني فروخته شدند، در حالي که ژاپني ها و ايتاليايي ها تا سال هاي (1980) همچنان حظ دوربين ها را مي بردند.
پس از شکست پروژه ويستا ويژن، پارامونت در سال (1958) براي جبران خسارت هايي که متوجهش شده بود آرشيو تمام فيلم هايي که تا پيش از (1948) توليد کرده بود را به مبلغ پنجاه ميليون دلار به کمپاني MCA فروخت . در (1966) کمپاني گلف وسترن پارامونت را خريد. پارامونت در دهه(1970) و آغاز توليد پدر خوانده ها و سريال سفر ستارهاي / پيشتازان فضا، و در دهه بعد با سري ايند يانا جونز مسير تاريخ سينما را دگرگون و معيارهاي تازه اي براي فروش فيلم ها تعريف کرد. تب شنبه شب (1977)، بهشت مي تواند منتظر بماند( 1988)، گريس (1978)، سرخ ها(1981)، فلش دنس(1983)، جذابيت مرگبار(1987)، و تسخير ناپذيرها (1987)، زنجيره اي از فيلم هاي موفق پارامونت در گذر از دهه(1970) به (1980) بود. در عين حال اين فيلم ها و تخصص هاي قديمي استوديوها در ساخت کمدي ، موزيکال و فيلم هاي تاريخي با سبکي استيليزه نزديک مي شدند و سنت هاي سينمايي استوديو را براي نسلي ديگر از تماشاگران احيا مي کردند . در (1980) آن ها يکي از مشهور ترين شبکه هاي تلويزيوني کابلي ، با نام يواس اي کيبل را راه اندازي کردند در (1994) کمپاني واياکم پارامونت را به مبلغ ده ميليارد دلار خريداري کرد. سايت IMDb به تنهايي حدود (6600) فيلم به عندان توليدات پارامونت از (1912)
تا امروز ، فهرست کرده است. اين استوديو، امروز بيش تر از هر جاي ديگري در کاليفرنيا ايجاد اشتغال کرده است.
شاهکارها: سرگيجه( آلفرد هيچکاک)، غرامت مضاعف(بيلي وايلدر)، نشويل( رابرت آلتمن)، پدرخوانده ها (فرانسيس فورد کاپولا)، شانگهاي اکسپرس (يوزف فون اشترنبرگ)، تعطيلي از دست رفته (بيلي وايلدر)، روزي روزگاري در غرب ( سرجو لئونه)، ساعت بزرگ (جان فارو)، دردسر بهشت( ارنست لوبيچ)، سانست بولوار( وايلدر)، رواني (هيچکاک)، سقوط امپراتوري روم(آنتوني مان)، ميمون بازي (نورمن زي مک لئود)، پنجره عقبي (هيچکاک)، بانو ايو (پرستون استرجس)، محله چيني ها (رومن پولانسکي)، هاد ( مارتين ريت)، سلاح کرايه اي (فرانک تاتل)، سفرهاي سوليوان (پرستون استرجس)، ماه کاغذي (پيتر باگدانوويچ)، سرپيکو(سيدني لومت)، مکاني در آفتاب (جورج استيونس)،تعطيلي رمي (ويليام وايلر)، شين (استيونس)، ناخوانده (لوييس آلن)، ده فرمان (سسيل ب. دِميل)، آن زن به او بد کرد (لاوِل شرمن)، محبوب زن ها (جري لوييس)، داستان کارآگاه ( وايلر)، تسخير ناپذيرها( برايان دي پالما)، بچه رزمري (پولانسکي)، فارست گامپ(رابرت زمکيس)، سرخ ها (وارن بيتي)، ايند يانا جونزها (استيون اسپيلبرگ).
منبع:ماهنامه سينمايي فيلم شماره 415




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط