اثرات زلزله بر سلامت روان کودکان و نوجوانان

زلزله يکی از مخرب‌ترين و خانمان سوزترين حوادث طبيعي است، که تنها در قرن بيستم بيش از 3 ميليون انسان را به کام مرگ فرو برده است. چنين پيشامدی به شکل ناگهانی و غيرقابل پيش‌بينی رخ می‌دهد و فرد را به شدت غافلگير می‌‎کند.
چهارشنبه، 14 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدامیرحسین موسوی‌‌تبار
موارد بیشتر برای شما
اثرات زلزله بر سلامت روان کودکان و نوجوانان

اثرات زلزله بر سلامت روان کودکان و نوجوانان
نویسنده: منیژه احیاء کننده 

 
 
چکيده
زلزله يکی از مخرب‌ترين و خانمان سوزترين حوادث طبيعی است، که تنها در قرن بيستم بيش از 3 ميليون انسان را به کام مرگ فرو برده است. چنين پيشامدی به شکل ناگهانی و غيرقابل پيش بينی رخ می‌دهد و فرد را به شدت غافلگير می‌کند.
خسارات روحی زلزله به مراتب بيشتر از خسارات مالی و جانی آن است. فرد آسيب ديده حاضر در فاجعه خود را در مقابل نيروهای عظيم طبيعی عاجز ديده و مجبور به تسليم و تواضع می‌شود، اين افراد در اثر وقوع زلزله خانه و خانواده و دوستان و بستگان يا به عبارتی منابع مالی و عاطفی خود را از دست می‌دهند، ترس از ادامه زندگی بدون وجود منابع مالی و عاطفی باعث ايجاد فشار روانی در فرد شده و سلامت جسمانی و روانی فرد را به خطر می‌اندازد و باعث بروز مشکلاتی همچون اشکال در تمرکز، اختلال در تصميم گيری، عدم کنترل احساسات، توهم، احساس گناه و نااميدی، اختلال در خواب و کابوس‌های شبانه، شب ادراری در کودکان، بی‌تفاوتی و گوشه گيری نسبت به همه چيز و همه کس، اضطراب، وسواس و افسردگی می‌شود. اين افراد برای اين که بتوانند به زندگی عادی برگردند، نياز به تجزيه و تحليل سانحه و هضم آن دارند. به همين جهت مراجعه به يک مشاور يا متخصص لازم است. درمانگرها به فرد آموزش می‌دهند که چگونه کاملاً آرام باشد و به طور مسلطی بر موقعيت تمرکز کند. ابتدا موقعيت را تصويرسازی می‌کنند و سپس کم کم از اين طريق عملاً او را با واقعيت روبه رو می‌کنند.


مقدمه
زلزله از جمله پديده‌هايی است که به هنگام وقوع، جامعه را با مخاطرات و نابسامانی‌های مختلف مواجه می‌سازد و اختلالاتی در ساختار و امور جامعه به دنبال می‌آورد. مطالعاتی که به بررسی عواقب وقايع طبيعي پرداخته‌اند نشان می‌دهند که در بسياری از بازماندگان زلزله پاسخ‌های کلينيکی علامت دار خاصی پس از مواجهه با وقايع استرس‌زا نظير فقدان افراد مورد علاقه، در هم ريختگی ساختار اجتماعی و از دست دادن حمايت‌های اجتماعی ديده می‌شود. به طور معمول PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) اولين پاسخ بازماندگان به واقعه است و خود پيش‌بينی کننده مهم پيامد طولانی مدت سلامت ذهنی و فيزيکی بعدی آنها می‌باشد.

علايم عمده اين بيماری شامل کابوس‌های شبانه، تداعی مکرر حادثه در ذهن بيمار، رفتار تهاجمی، کاهش تمرکز، مشکلات در بروز احساسات و خواب نامنظم و غيرعادی است. برای درمان اين حالات وجود متخصصان مجرب روانپزشک ضروری است.
البته بايد توجه داشت حساسيت افراد مختلف نسبت به ابتلا به اين بيماری متفاوت بوده و به عواملی مثل شدت و ميزان مواجهه با حادثه، سابقه خانوادگی ابتلا به بيماری روانی، ميزان حمايت‌های اجتماعی از مصدومان متعاقب بروز حوادث، بستگی دارد.


مراحل مختلف واکنش‌های روانی پس از زلزله:
1- مرحله تماس با ضربه: اين مرحله چند دقيقه پس از حادثه بروز می‌کند.افراد دچار وحشت شديد می‌شوند و قدرت انجام هيچ کاری را ندارند. اين مرحله معمولاً کوتاه و گذرا است.
2- مرحله قهرمان گرايی: درساعات اوليه وقوع حادثه بين افراد حادثه ديده هم بستگی ايجاد می‌شود افراد به طور داوطلبانه به امدادرسانی کمک می‌کنند (بيرون آوردن اجساد از زير آوار)
3- مرحله فراموش کردن غم: يک هفته تا چند ماه پس از بروز حادثه همزمان با رسيدن نيروهای کمکی افراد اميدوار می‌شوند و ممکن است حالت آرامش و نشاط کنند.
4- مرحله مواجهه با واقعيت: 2 تا 3 ماه پس از حادثه بروز می‌کند در اين مرحله افراد تازه متوجه دامنه خسارت و فقدان‌هايشان می‌شوند. فرد مجددا روحيه خود را از دست می‌دهد. افراد در اين مرحله افسرده و مضطرب می‌شوند و به شدت احساس تنهايی می‌کنند.
5- مرحله تجديد سازمان: که 6 ماه تا يک سال پس از وقوع حادثه بروز می‌کند در اين مدت فرد درک می‌کند که بايد متکی به خود باشد. عدم رسيدن تعادل در اين مرحله منجر به باقی ماندن علايم و واکنش‌های روانی مثل افسردگی و اضطراب در فرد می‌شود. همچنين مشاهده می‌شود که اين افراد از انواع دردهای فيزيکی هم شکايت می‌کنند. اما زمانی که به پزشکان مراجعه می‌کنند هيچ علايم و نشانه‌ای در بدن آنها مشاهده نمی‌شود.


افراد آسيب پذير در زلزله
بلايا بر افراد اثر يکسانی ندارند و برخی نسبت به ديگران آسيب پذيري بيشتری دارند. کودکان، زنان و سالمندان و همچنين معلولين و کسانی که تنها زندگی می‌کنند يا منابع حمايتی و مالی کمتری دارند و افراد بی‌سواد احتمال دارد در هنگام وقوع بلايا دچار عوارض روانی بيشتری شوند.

ضربه روحی در کودکان و نوجوانان: اگرچه حوادث ناگوار طبيعی تمام افراد را تحت تأثير قرار می‌دهد، اما اثرات اين شرايط بر کودکان و نوجوانان بسيار شديدتر و قابل توجه است. کودکان در سنين مختلف واکنش‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهند.

کودکان پيش دبستانی (5-1 سال)
ترس از جدايی و چسبيدن بيش از حد به پدر و مادر، ترس از بيگانه‌ها و بی‌اعتمادی به ديگران، ترس از تاريکی و ترس از اشيای خيالی، مشکل در به خواب رفتن و خودداری از تنها خوابيدن، ديدن روياهای ترسناک، برگشت به رفتارهای اوليه رشد مثل شب ادراری، فعاليت بيش از حد و پرخاشگری، اختلال در صحبت کردن يا سکوت و لکنت زبان.

کودکان دبستانی (11- 6 سال)
احساس غمگينی، مشکلات خواب (مثل بی‌خوابی، پرخوابی يا کابوس)، اضطراب نگرانی و ترس از تکرار شدن اتفاقی که منجر به از دست دادن نزديکانش شود، مشکلات تحصيلی، برگشت به رفتارهای اوليه کودکی مثل شب ادراری يا انگشت مکيدن، شکايت‌های بدنی مثل درد شکم و سردرد و سرگيجه.

نوجوانان (18-11 سال)
نوجوانان 11 سال به بالا تقريبا مثل بزرگسال ها به زلزله واکنش نشان می‌دهند. آنها ممکن است در تخيل خود از به وجود آمدن زلزله جلوگيری کنند يا از کسی که آن را به وجود آورده انتقام بگيرند و علايم بدنی مثل دردهای شکمی و سردرد و ناراحتی پوستی، مشکلات خواب و کابوس، نزاع با ديگران و تحريک پذيری، افت تحصيلی، طغيان و سرکشی در خانه و مدرسه، افسردگی يا غمگينی، از دست دادن علاقه به تفريح يا فعاليت‌های گروهی در آنها ظاهر شود.


روش‌های درمانی
درمان‌های متعددی براي کنترل علايم اين بيماری معرفی شده است از جمله می‌توان به درمان‌های دارويی و مداخلات غير دارويی نظير روان درمانی‌های حمايتی فردی، گروهی و روش‌های رفتاری شناختی شامل آرام بخشی عضلانی و حساسيت زدايی تدريجی و ساير انواع روان درمانی‌ها اشاره نمود. گروه درمانی و گروه‌های حمايتی در درمان اختلال استرس پس از سانحه به‌طور شايع به کار رفته‌اند بر اين اساس يول و همکارانش تکنيک‌های گروهی را برای مقابله با نشانه‌های اين اختلال معرفی نموده‌اند که بيشتر مبتنی بر روش‌های رفتاری - شناختی است. بازگويی روانشناختی نيز روش ديگری است که 48 تا 72 ساعت پس از وقوع حادثه برای پيشگيری از وقوع اختلال بکار می‌رود و با استفاده از روش‌هايی چون تعديل هيجانات، عادی سازی پاسخ‌ها و آموزش در خصوص واکنش‌های روانشناختی طبيعی به وقايع در زمينه يک گروه حمايتی و غيره در يک جلسه منفرد درمانی برای جلوگيری و کاهش نشانه‌های اختلال بکار رفته است.
 

حمايت‌های اوليه روانی - اجتماعی در مورد کودکان آسيب ديده
کودکان را از پدر و مادرشان جدا نکنند، در صورتی که اشيا يا لباسی از پدر يا مادري که فوت کرده باقی مانده است آن را در اختيار فرزندش قرار دهند، حتی الامکان از تغيير مکان مداوم کودکان خودداری کنند، به نيازهای تغذيه‌ای و بهداشتی کودکان در تمام سنين توجه کنند، امکانات بازی و سرگرمی برای کودکان فراهم کنند، نقاشی کردن کودکان علاوه بر تخليه هيجانی و تسکين روانی می‌تواند نشان دهنده مکنونات ذهنی آنان نيز باشد.


چه آموزش‌هایی را بايد به پدر و مادر کودکان آسيب ديده داد؟
برای شناخت ترس کودکان بهتر است با آنها ارتباط برقرار کرد و به آنها اجازه داد در مورد حادثه حرف بزنند، به سوالات کودک خود صادقانه پاسخ دهند، کودکان احتياج به آرامش و اطمينان بخشی دارند با خونسردی آنها را در آغوش بگيرند، در کار روزانه و خواب و تغذيه‌شان هماهنگی ايجاد کنند و نظمی را که قبل از حادثه وجود داشت به خانواده برگردانند، به نيازهای بهداشتی و تغذيه‌ای کودکان توجه کنند، رفتارهای مثل شب ادراری کودکان را بپذيرند و بدون سخت گيری به او آرامش داده و تنبيهش نکنند، کودکان و نوجوانان را به فعاليت‌های نيکوکارانه، کمک به مردم در بازسازی شهر، کمک در امر کشاورزی و باغبانی تشويق کنند، انتظارات خود از کودکان در امر انجام تکاليف مدرسه را کمتر کنند و به آنها سخت نگيرند، کودکان در شرايط بحران بيش از هر زمان ديگری نياز به بازی دارند زيرا بازی باعث منحرف کردن توجه آنان از استرس می‌شود و به آنها آرامش می‌دهد، مانع بازی و سرگرمی آنها نشوند.


نتيجه‌گيری
پس از هر حادثه يا بلا افکار، احساسات يا رفتارهايی در بين افرادی که آسيب ديده‌اند يا شاهد صحنه‌های دردناک بوده‌اند جريان پيدا می‌کند، اين افراد نگرانی در مورد تنها ماندن، امنيت، سلامت خود و اشخاص مورد علاقه خود را داشته و خواب آشفته دارند. اين افراد نبايد بيمار تلقی شوند چون اين امر يک واکنش طبيعی فرد به يک حادثه است که در بسياری موارد در طول زمان علايم تخفيف و يا از بين می‌روند. البته بلايا اثر يکسانی نمی‌گذارند برخی افراد نسبت به ديگران آسيب پذيری بيشتری دارند، از جمله کودکان که در هنگام وقوع بلايا دچار عوارض روانی بيشتری شوند. در پايان همواره بايد به خاطر داشت که زمان لازم برای بازگشت فرد آسيب ديده به زندگی طولانی بوده که در تمام اين مدت نيازمند همراهی و همدلی ديگران است.

منبع: فصلنامه بهداشت روان، شماره 35، بهار 1390



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.