بررسي کتاب تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري (1)
نعمتالله صفريفروشاني **
چکيده
کليد واژهها: آدام متز، تمدن اسلامي، قرن چهارم، محتوا، ساختار، اسناد و نقد.
مقدمه
يکي از نوشتههاي مهم و برجسته مستشرقان در باب تاريخ وتمدن اسلامي، کتاب آدام متز، شرقشناس سوئيسي است که تمدن اسلامي درقرن چهارم هجري را به تصويرکشيده است. اين کتاب به زبانهاي انگليسي، عربي و فارسي ترجمه شده و توجه فراوان مسلمانان را در حوزه تاريخ اجتماعي مسلمانان به خود جلب كرده است. بهرغم گستردگي دامنه اطلاعات و شعاع علمي آدام متز و وسعت آگاهي وي از منابع متعدد تاريخ اسلام، چاپ تحقيقي و انتقادي کتاب تمدن اسلامي درقرن چهارم هجري لازم و ضروري به نظر ميرسد، زيرا علاوه بر «اصل» عدم جواز اعتماد به آثار شرقشناسي ناپالوده اولاً: نارساييهاي ساختاري، محتوايي و سندي کتاب آدام متز بر هيچ صاحب انديشه و دقتنظري، پوشيده نيست، ثانياً: اينکه کتاب مذکور در عين کاستيهاي محتوايي، سندي و ساختاري، از نظر علمي و تاريخي بسيار با اهميت است و ميتوان گفت اولين کتابي است که در زمينه تاريخ اجتماعي مسلمانان نگارش يافته است.
هر چند بررسي کامل محتوايي، ساختاري و منابع و اسنادکتاب آدام متز، کاري است دشوار و نيازمند فرصت کافي و وافي و تلاش پيگير و خستگيناپذير، لکن نگارنده اين سطور در حد و قواره يک مقاله مختصر، به بررسي کتاب مذکور پرداخته و برحسب بضاعت علمي و زماني خويش، برخي از اشکالات محتوايي، سندي و ساختاري آن را رصد کرده است و اميد آنکه فتح بابي در اين زمينه باشد و چاپ تحقيقي اين کتاب ارزشمند با نقد و بررسي کامل محتوايي، سندي و ساختاري توسط پژوهشگران و اساتيد ارجمند محقق شود.
1. آدام متز
آدام متز (Adam Mez)، خاورشناس آلمانيـ سوئيسي در سال1869م در فرايبورگ آلمان (جنوبآلمان) ديده به جهان گشود(1) و پس از رشد و بالندگي در بازل(Basel) سوئيس اقامت گزيد(2) و بر کرسي استادي «زبانهاي شرقي» دانشگاه اين شهر تکيه زد.(3) وي از آغاز فعاليتهاي اکادميک و دانشگاهياش، به زبان و ادبيات عربي و تاريخ اسلام در قرن چهارم هجري علاقهمند بود که بر پايه آن در اين زمينه به تحقيق و پژوهش پرداخت و در سال1902م کتاب حکايت ابيالقاسم از ابنمطهر ازدي را از روي تنها نسخه خطي آن، به چاپ رساند و بر آن، مقدمه ممتاز، تعليقات فراوان و فرهنگ لغات افزود(4) و نهايتاً در سال1917م که هنوز کتاب ارزشمندش، با عنوان رنسانس اسلامي به زيور طبع آراسته نشده بود، در سن48سالگي رخ در نقاب خاک کشيده و دارفاني را وداع گفت.(5)
2. کتاب
2ـ1.اهميت کتاب
1. دسته و گروهي که اهميت بالايي دارند، 2. دستهاي که کمتر حايز اهميت هستند. اهميت کتابهاي تاريخي را ميتوان براساس قدمت زماني، دامنه پوشش، شيوه پردازش، ميزان ارجاعات، دوره تحت پوشش، شخصيت نويسنده و...، تشخيص داد. کتاب تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري را ميتوان جزء گروه اول به حساب آورد. هرچند از نظر قدمت تاريخي، اين کتاب اثر پژوهشي جديدي است، لکن اهميت آن را در فاکتورهاي ديگر بايد جستجوکرد. يکي از مهمترين عوامل اهميت کتاب، شخصيت نويسنده آن است، چه اگر اين کتاب توسط نويسندهاي مسلمان، خصوصاً عرب زبان به رشته تحرير در ميآمد، آن اندازه مهم جلوه نميکرد که آدام متز مسيحي سوئيسي آلمانيالاصل نويسنده آن ميباشد. وي به رغم بيگانگي از زبان، فرهنگ، دين و سرزمين ملل اسلامي، کتابي با کيفيت وزين و شيوه نوين و کم نظير در باب تاريخ اجتماعي، فرهنگ و تمدن آنها خلق کرده است.
نکته ديگر در اهميت اين کتاب، گستردگي و ميانرشتهاي بودن آن ميباشد که به بخشهاي گوناگون فرهنگ و تمدن اسلامي در قرن چهارم پرداخته است؛ از ملل و نحل گرفته تا اقتصاد و سياست، کلام و الهيات، فرهنگ و مردمشناسي، صنعت، بازرگاني و موارد ديگر.(10) علاوه بر اين، کتاب ياد شده براي اولينبار وارد تاريخ اجتماعي مسلمانان گرديده که قبل از آن، تجربهاي دراين زمينه، نزد مسلمانان وجود ندارد. هرچند در ميان آثار کلاسيک و کهن تاريخ اسلام بهگونه جسته و گريخته، اشارههايي به تاريخ اجتماعي يافت ميشود، اما بهگونهاي نيست که بتوان کتاب خاصي را تاريخ اجتماعي محسوب کرد.
همچنين دورهاي را که کتاب آدام متز پوشش ميدهد، ميتواند از عوامل تأثيرگذار براهميت آن شمرده شود؛ زيرا از درخشانترين برهههاي تمدن اسلامي به حساب ميآيد. همينطور بررسي اقليتهاي مذهبي، گزارش تسامح ديني مسلمانان، گزارش جزئيات، ارجاعات و منابع فراوان، از ديگر ويژگيهاي برجسته کتاب اوست که بر اهميت آن مي افزايد.
البته گذشته از ابعاد ايجابي کتاب، بُعد سلبي آن نيز از فاکتورهاي اهميتبخش محسوب ميشود؛ يعني به دليل دغدغه برانگيز بودن آثار شرقشناسي، کتاب آدام متز نيز بايسته توجه است.
2ـ2.رويکرد کتاب
رويکرد اول، مطالعات گزارش گونهاي است که از سبک تاريخ نقلي، تبعيت ميکند و به آن شباهت دارد. نگاه به تمدن در اين رويکرد، نگاهي دروني است که وقايع و رويدادهاي تمدني را گزارش ميدهد. هرچند اين نوع مطالعات، خالي از تحليل نيست، ولي به مرحله نظريهپردازي در زمينه کليت تمدن نميرسد. کتاب تاريخ تمدن ويلدورانت را ميتوان نمونهاي براي اين دسته از مطالعات تمدني ذکر کرد.
رويکرد دوم، نگاه بيروني به تمدن است که طي آن، نظريهپردازي درباره تمدن صورت ميگيرد. اينگونه مطالعات تمدني بيشباهت به آنچه تاريخ عقلي ناميده ميشود نيست و مباحث آن، با پارهاي از مباحث فلسفه تاريخ و جامعهشناسي پيوند ميخورد و ارائه گزارش از رخدادهاي تمدني، صرفاً بهمنظور ذکر نمونه صورت ميگيرد و دغدغه اصلي پژوهشگر، مباحث نظري تمدن است. آثار توينبي و نوشتههاي هانتينگتون را ميتوان نمونههايي از اين نوع رويکرد مطالعات تمدني به حساب آورد.(11)
در خصوص تمدن اسلامي نيز ميتوان اين دو نوع رويکرد مطالعاتي را از هم بازشناخت؛ رويکردي که به توصيف و گزارش بخشهاي گوناگون تمدن اسلامي پرداخته و در پي نظريهپردازي براي آن نيست، بر خلاف رويکرد دوم که در صدد تبيين نظري تمدن اسلامي است و با بررسي مباني فکري، انسانشناختي و ساير پيشفرضهاي موجود در اين زمينه، به ارائه نظريه ميپردازد. مطالعات تمدني اشخاصي، چون جرجيزيدان، گوستاولوبون و نظاير آنها در باب تمدن اسلامي، از نوع رويکرد گزارشگونه است، هرچند که اينگونه مطالعات نيز خالي از نظريه و تحليل نيست. کتاب آدام متز نيز در همين گروه قابل دستهبندي ميباشد،(12) زيرا رويکرد وي در مطالعات تمدن اسلامي، گزارشيـتوصيفي است، با اين حال، از تحليلهاي هرچند اندک وي نيز نميتوان غافل بود.
2ـ3.محتواي کتاب
جلددوم کتاب هرچند جلد جداگانهاي به حساب ميآيد، اما فصول آن از حيث شمارش و ترتيب در ادامه فصلهاي جلد اول قرار دارد. بنابراين، علم جغرافيا، فصل هيجدهم را تشکيل ميدهد که در اول جلد دوم واقع شده است. فصل نوزدهم به گرايشها و آيينهاي ديني مسلمانان در قرن چهارم هجري اختصاص يافته است. همينطور اخلاق و عادات، احوال معيشت، وضع شهرها، نوع جشنها، محصولات و صنايع، بازرگاني، کشتيراني در رودخانهها، ارتباطات زميني و وضعيت دريانوردي از ديگر مطالب جلد دوم است که هر کدام به ترتيب در فصلهاي بيستم، بيست و يکم، بيست و دوم، بيست و سوم، بيست و چهارم، بيست و پنجم، بيست و ششم، بيست و هفتم،بيستوهشتم و بيست و نهم واقع شده است.(13)
محتواي کتاب مورد بحث بهگونهاي گستره تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري را پوشش ميدهد. با توجه به مؤلفههاي تمدني در آن زمان ميتوان گفت که بخشهاي عمده مظاهر تمدن اسلامي در گستره بخشها و بحثهاي کتاب آدام متز واقع شده است، از جمله آيينها و گرايشهاي ديني، اخلاق و عادات، نوع و چگونگي جشنهاي رايج، انواع طبقات اجتماعي، ميزان و سطح رفاه زندگي، ضوابط حاکم بر انواع مراودات و رفتارهاي اجتماعي، دانش و انديشه، کتاب و کتابخانه، شعر و ادبيات و ساير گزارههاي فرهنگي و اجتماعي که در مجموع، رکن رکين يک تمدن و بخش نرم افزاري آن را تشکيل ميدهد. همچنين نظام حکومتي، نهادهاي سياسي، سازمانهاي اداري، ابزار و وسايل مورد استفاده افراد جامعه، صنايع و دستساختههاي مسلمانان، سيستم حمل و نقل زميني و دريايي، اداره بازرگاني و تجاري، وضعيت و چگونگي شهرها، نوع معماري و ساختمان سازي و ساير مظاهر تمدني، از مهمترين بخشهايي است که با جزئيات در اين کتاب مطرح شده است.
ورود تفصيلي و همهجانبه آدام متز به تمدن اسلامي هرچند جاي ستايش و تحسين دارد، ولي از زاويه ديگر ميتوان همين نکته را بر وي خرده گرفت، چه به رغم گستردگي و ميانرشتهاي بودن کتابش، وي در همه بخشها و زمينههاي مطرح شده، تخصص لازم و آگاهي کارشناسانه ندارد.
پي نوشت ها :
*دانشجوي دكتري تاريخ اسلام جامعه المصطفي العالميه
** استاديار جامعه المصطفي العالميه
1. عبد الرحمن بدوي، فرهنگ کامل خاورشناسان، ترجمه شکرالله خاکرند، ص389
2. همان
3. خيرالدين زرکلي، الاعلام، ج1، ص282
4. عبدالرحمن بدوي، فرهنگ کامل خاورشناسان، ص390.
5. همان.
6. خير الدين زرکلي، الاعلام، ج1، ص282.
7. عبد الرحمن بدوي، فرهنگ کامل خاورشناسان، ص390.
8. عليرضا ذکاوتي قراگزلو، مقدمه، ترجمه فارسي کتاب تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري، ص 10.
9. خير الدين زرکلي، الاعلام، ج1، ص282.
10. عبدالرحمن بدوي، فرهنگ کامل خاورشناسان، ص390.
11. محسن الويري، «رويکرد مطالعات تمدني»، فصلنامه تاريخ اسلام، ش 20، زمستان1383، ص 5 ـ20.
12. همان.
13. آدام متز، تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري، ترجمه، عليرضا ذکاوتي قراگزلو، ج 1، ص 13ـ310 و ج 2، ص 311ـ55.