منبعشناسی احوال و آثار محمود شبستري
نوشته دکتر محمودرضا اسفندیار و زهرا باغبان پرشکوه
1. موحد، صمد، شيخ محمود شبستري، انتشارات طرح نو، تهران، 1376 ش.
2. لويزن، لئونارد، فراسوي ايمان و كفر؛ شيخ محمود شبستري، ترجمه دكتر مجدالدين كيواني، نشر مركز، تهران، 1379 ش.
3. براون، ادوارد، تاريخ ادبيات ايران، از سعدي تا جامي، ترجمه و حواشي علي اصغر حكمت.
4. صفا، ذبيح الله، تاريخ ادبيات ايران، ج سوم، بخش دوم.
5. الهي قمشهاي، حسين، مقالهای تحت عنوان «باغ بيخزان، تفرجي در گلشن راز شيخ محمود شبستري» در مجموعه مقالات، تهران، انتشارات روزنه، 1376.
6. شيمل، آن ماري، ابعاد عرفاني اسلام، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1371 ش.
7. دفتري، فرهاد، تاريخ و عقايد اسماعيليه، ترجمه دكتر فريدون بهدرهاي، تهران، 1375.
8. كُربن، هانري، تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمه دكتر جواد طباطبايي، كه مختصري است درباره شبستري و ارزش گلشن راز او و شروح آن.
9. تاريخ فقه در اسلام، به کوشش م. م شريف، مركز نشر دانشگاهي، ج دوم، بخش سوم از باب چهارم، فصل چهل و سوم، نوشته ب. ا. دار، ترجمه دكتر علياصغر حلبي، اين نوشته تحليلي است درباره برخي از اندیشههای شبستري بر اساس گلشن راز.
10. زرين كوب، عبدالحسين، جستجو در تصوف ايران.
11. زرين كوب، عبدالحسين، مقالهای تحت عنوان «سيري در گلشن راز» در مجموعه نقش برآب، تهران 1370.
12. اولوداغ، سليمان، ابن عربي، ترجمه داود وفايي، نشر مركز، تهران، 1387 ش.
اين كتاب با اينكه درباره شبستري نيست اما خواندن آن براي درك اندیشههای ابن عربي كه يكي از مهمترین منابع تفكر شبستري است، لازم است. اين اثر شيوا و روان نوشته شده و مؤلف كوشيده است اندیشههای غامض ابن عربي را با عباراتي ساده و روشن بيان كند. مترجم محترم هم به خوبي از عهده برگرداندن اين كتاب از تركي به فارسي برآمده است. از اين رو میتواند براي خوانندگان با معلومات عمومي مفيد واقع شود.(1)
13. ثروتيان، بهروز، شرح ساده گلشن راز، شركت چاپ و نشر بين الملل، تهران، 1386 ش.
14. موحد، صمد، مجموعه آثار شيخ محمود شبستري، انتشارات طهوري، تهران، 1371 ش.
اين كتاب ارزشمند، به زبانهای ديگر نيز ترجمه شده است كه عبارتند از:
1. اردو، مولوي احمد حسن سوتی.
2. تركي، از شاعري متخلص به شيرازي كه در سال 829 ه. ق به نظم تركي برگردانده است.
3. تركي، موسوم به جام دلنواز، محمود حلوي.
4. آلماني، دكتر تولوگ، 1825 م.
5. آلماني، هامر پور گشتال، 1838 م.
6. انگليسي، وين فيلد، 1880 م.
در ضمن با الهام از شيخ محمود، منظومههایی به سياق گلشن راز سروده شده است كه مهمترین آنها از قرار زير است:
1. گلشن رموزي، اثر محمد رموزي نشلجي كاشي (متوفي 972 ه. ق).
2. ازهار گلشن، ميرزا ابراهيم ادهم، شاعر معروف قرن يازدهم (متوفي 1016 ه. ق).
3. گلشن راز جديد، اثر اقبال لاهوري.
شرح گلشن راز، از شيخ روح بخشان بدخشاني، خليفه سيد محمد نوربخش كه آن را در نيمه اول قرن نهم هجري نوشته است.
شرح گلشن راز، موسوم به شرح وسيط، از سيد محمد مدني نيشابوري، مشهور به مير مخدوم. وي از مريدان قاسم انوار بوده و در سال 930 به قتل رسيد.
شرح گلشن راز، موسوم به غنچه باز. شخصي به نام عين الدين گلشن راز را به صورت مستزاد درآورده و آن را غنچه باز ناميده است.
شرح گلشن راز، از سيد صاين الدين بن محمد تركه اصفاني (وفات 836 ه).
شرح گلشن راز، از احمد بن موسي كه آن را در سال 844 ه. نوشته است.
شرح گلشن راز، از مولانا عبدالرحيم خلوتي (وفات 859 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به نسائم گلشن، از نظام الدين محمود بن حسن المحسني، معروف به شاه داعي (وفات 870 ه).
شرح گلشن راز، سيد يحيي خلوتي شيرازي (وفات 868 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به حديقة المعارف، از شجاع الدين كربالي، تاريخ شروع: 856 ه ختم: 867 ه.
شرح گلشن راز، موسوم به گلزار دمساز، سيد شهاب الدين احمد قويمي، كتابت 879 ه.
شرح گلشن راز، موسوم به مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، از شمس الدين محمد بن يحيي لاهيجي نوربخشي، متخلص به اميري (وفات 912 ه).
شرح گلشن راز، خواجه حسين بن خواجه شرف الدين عبدالحق اردبيلي، معروف به الهي و ملقب به كمال الدين (وفات 950 ه).
شرح گلشن راز، نعمت الله بن محمود، معروف به بابا نخجواني و شيخ علوان (وفات 922 يا 920 ه).
شرح گلشن راز، جلال الدين محمد صديقي دواني (وفات 908 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به شقايق الحقايق، احمد الهي، اواخر قرن نهم به نام سلطان ابوالفتح بايزيد بن مراد.
شرح گلشن راز، شاه مظفر الدين علي بن محمد شيرازي رومي (وفات 922 ه).
شرح گلشن راز، از جلال الدين محمود، تاريخ تأليف: 984 ه.
شرح گلشن راز، از خواجه معين الدين محمد بن محمد، معروف به دهدار، متخلص به فاني (وفات 1016 ه) اين شرح تلخيصي از شرح لاهيجي است.
شرح گلشن راز، مولي عبدالرزاق فياض لاهيجي قمي (وفات 1051 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به رساله مشواق يا شرح ملا محسن فيض (وفات 1019 ه).
شرح گلشن راز، محمد باقر بن محمد حسين، اواخر قرن 13 كتابت شده است.
شرح گلشن راز، مجموعه الفوائد يا شرح فن كه در برخي موارد به لاهيجي اعتراض كرده است. مؤلف معلوم نيست.
شرح گلشن راز، موسوم به رساله محموديه، ميرزا عبدالكريم رايض الدين زنجاني، متخلص به اعجوبه و ملقب به عارف عليشاه (وفات 1292 ه).
شرح گلشن راز، از محمد ابراهيم بن محمد علي سبزواري، از شاگردان حاج ملاهادي سبزواري، چاپ سنگي 1330، تهران.
شرح گلشن راز، حاج ميرزا محسن عماد اردبيلي، متخلص به حالي، چاپ 1333، تهران.
شرح گلشن راز، شرح خيرالرسائل، منظومهای از سيد محمد بن محمود حسيني لواساني، معروف به عصاركه در تهران در سال 1330 پايان يافته است.
اخيراً شرح مفيدي بر پايه چند شرح مهم گلشن راز نوشته شده است كه قطعاً براي خوانندگان متضمن نكات و فوايد بسيار است:
شرح و متن گلشن راز شيخ محمود شبستري، به اهتمام دكتر كاظم دزفوليان، انتشارات طلايه، تهران،1382 ش. همچنين بايد از شرح ساده گلشن راز به اهتمام دكتر بهروز ثروتيان (3) ياد كرد. اين كتاب براي دانشجويان نوشته شده است. مؤلف كوشيده است كه مطالب غامض گلشن راز را تا حد امكان ساده و روشن بيان كند.
لاهيجي خود بيان میکند كه مدت 16 سال در ملازمت محمد نوربخش بوده و به حسب تفاوت احوال معنوي، سه نوبت از استاد خود، اجازه ارشاد گرفته است كه آخر آنها را در شرح گلشن راز آورده است. او كه از بزرگان مشايخ طريقه نوربخشيه به شمار میرود، نخست در ري جزو اصحاب سيد محمد نوربخش میزیسته و پس از مرگ او به شيراز رفته و در آنجا به طريقه خود ارشاد كرده و پيرو نوربخشيان فارس شده است.
وي پس از اقامت در شيراز، در آنجا خانقاهي عالي و موسوم به «خانقاه نوريه» ساخته و خلوتخانه ها ترتيب داده و همه ساله به اتفاق جمعي كه دست ارادت و انابت به او داده بودند، به اربعينات قيام و اقدام میکرده است؛ و سلاطين زمان او املاك زيادي بر آن خانقاه وقف كرده و توليت آن را به شيخ و اولادش تفويض نمودهاند. لاهيجي در سال 912 در شيراز وفات يافته است و مزارش در همان خانقاه میباشد. بعضي از آثار لاهيجي، به شرح زیر است:
الف: آثار منظوم:
1. ديوان شعر.
2. اسرار الشهود: مثنویای است در بحر رمل و بيش از 3000 بيت مشتمل بر تحقيقات و تمثيلات در موضوعات عرفاني و خداشناسي.
3. منتخب مثنوي مولوي: لاهيجي اين اثر را در سال 874 تأليف نموده و در آن مشكلات مثنوي را به نظم شرح كرده است.
ب: آثار منثور:
1. مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز.
2. شش رساله: شامل رسالههایی كه در پايان ديوان اسيري به چاپ رسيده است. (4).
لاهيجي خود بيان میکند كه «جماعت سالكان طريق مودت و ساكنان مقام محبت» مدتها بود كه از وي درخواست میکردند كه شرحي بر كتاب گلشن راز بنويسد و او از اين كار ابا میکرده تا اينكه پس از استخاره، در روز دوشنبه نوزدهم ماه ذي الحجه سال 877 هجري آغاز به شرح گلشن نموده است.
لاهيجي در پايان گلشن راز، علت اصلي نوشتن اين شرح را چنين توضيح میدهد: «باعث نفس الامري اين فقير در التزام شرح اين كتاب آن بود كه دلي داشتم كه به اين سخنان محققان انسي تمام داشت و به چيزي ديگر غير از اين ملايمتي نداشت و اين كتاب گلشن را در غايت خوبي و تنقيح يافتم و از دل و جان به توضيح و تلويح لطايف و نكات و مسائل او شتافتم.»
شرح لاهيجي، شرح كاملي است كه شامل همه ابيات گلشن راز میباشد. طرز كار شارح چنين است كه ابتدا اگر واژهای نياز به توضيح داشته باشد، به بيان آن میپردازد و بعد از آن، اقدام به شرح عرفاني و فلسفي بيت مینماید و در آن ميان، مناسب سخن و موضوع آن، به آيات و احاديث و اشعار و سخنان عرفا و بزرگان استناد میکند «و در ضمن شرح تعاليم صوفيه بين اصطلاحات» ابن عربي و شارحان او، با تعاليم مشايخ «كبرويه» از جمله «مير سيد علي همداني» تلفيق مینماید. اگر بيت مورد شرحش در نسخ ديگر به گونهای متفاوت با نسخه او ضبط شده باشد، به بيان اختلافات آن و توضيح معني جديد میپردازد. لاهيجي پس از اتمام شرح گلشن، آن را نزد جامي به هرات فرستاد و جامي هم در پاسخ نامهاش اين ابيات را نوشت و به خدمت شيخ ارسال نمود:
اي فقر تو نوربخش ارباب نياز.
خرم ز بهار خاطرت گلشن راز.
يك ره نظري بر مس قلبم انداز.
شايد كه برم ره به حقيقت ز مجاز (5).
محقق عرفان پژوه معاصر، لئونارد لويزن درباره اين شرح چنين میگوید:
دو رگه از حكمت الهي يا عرفان در سرتاسر شرح گلشن راز لاهيجي به چشم میخورد:
1 توصف عشقي رومي مولوي و 2 عرفان ابن عربي و پيروان وي همچون شاعر عارف، عراقي و مغربي. لاهيجي عارفي است شهودي مشرب با استعدادهاي همطراز استعداد خود شبستري و شرح او بر مثنوي شبستري مشحون است از شعر و عرفان برگرفته از تصوف ايران سدههای مياني، و لبالب از استشهاداتي به ديگر آثار شبستري و اشارات فراواني به دیوانهای رومي، مغربي و عراقي، در اينجا و آنجا، حاوي وصفهایی از رؤياهاي شخصي، حالات و تجارب شهودي و عرفاني خود. اين كتاب مسلماً از همان مشرب جوشيده كه شعر خود شبستري از آن برخاسته، بنابراين سزاوار بيشترين توجه از سوي طالبان تصوف ايراني است. (6).
حق اليقين في معرفة رب العالمين.
معرفي اثر.
اين رساله داراي يك مقدمه و هشت باب است به ازی درهاي بهشت و هر بابي از آن مشتمل بر حقايق و دقايق و لطايف، و ترتيب بابها اين است:
باب اول: در ظهور ذاتي حضرت حق تعالي و بيان مقام معرفت؛
باب دوم: در ظهور صفاتي حق تعالي و بيان مقام علم؛
باب سوم: در مظاهر و مراتب آن و بيان مبداء؛
باب چهارم: در وجوب وحدت او تعالي و تقدس؛
باب پنجم: در ممكن الوجود و كثرت؛
باب ششم: در تعين و حركت و تجدد تعينات؛
باب هفتم: در حكمت تكليف و جبر و قدر؛
باب هشتم: در معاد و بيان حشر و حقيقت فنا و بقا.
اين رساله به بخشهای فرعي كوتاه تقسيم شده كه بعضي از آنها فقط به اندازه دو سه خط بيش نيست، و نکتهای فلسفي يا حقيقتي نظري را توضيح میدهد و از پي آن آیهای از قرآن نقل شده است. بعضي اوقات، مؤلف به منظور قطعيت بخشيدن به بحث خود، به اين ارجاعات قرآني به عنوان شواهد منطقي استناد كرده است، و يا اين حقايق را براي توضيح يا تفصيل اصول و مبادي قرآني به كار گرفته است. چاپ منقّحي از اين اثر در مجموعه آثار شبستري به كوشش دكتر صمد موحد چاپ شده است اين اثر شايد تنها اثر منثور شبستري است كه در صحت انتساب به او هيچ ترديدي نشده است.
نگاهي به مضامين كلي اين رساله.
تأليف حق اليقين احتمالاً مقدم تصنيف گلشن راز بوده است. در گلشن راز، وقتي همصحبت شبستري او را مخاطب قرار میدهد و از وي میخواهد پاسخي منظوم به سؤالات عنوان شده بدهد، شاعر نخست [اين گونه] اعتراض میکند:
بدو گفتم چه حاجت؟ كاين مسائل.
نوشتم بارها اندر رسائل.
البته، گرچه شبستري بعداً تسليم میشود و تصميم میگیرد جوابهای خود را به سؤالات ميرحسيني هروي به نظم درآورد، همين بيت فوق تقدم نثر نويسي وي را بر سرودن رسالههای منظوم نشان میدهد. درونمايه حق اليقين هم از لحاظ محتوا و هم از نظر واژگان و طرز بيان اغلب همانند گلشن راز است. حقيقتي كه لاهيجي، با ارجاعات مكرر به اين رساله در سراسر شرح خود، غالباً توجه ما را بدان جلب میکند. از اين واقعيت به وضوح بر میآید كه نظام فلسفه صوفيانه شبستري، قبل از تصنيف گلشن راز، اگر هم صد در صد تبلور نيافته بود، تا حد زيادي شكل يافته است.
حق اليقين نيز مانند گلشن راز بسيار تحت شيوه بيان و شخصيت ابن عربي است. همان طور كه ابن عربي ادعا میکرد كه تأليف آثار او نتيجه دانش شهودي و عنايتي است كه براي علما دست نايافتني است. او در مورد كتاب فصوص میگوید: «من کلمهای از اين كتاب را ننوشتم، مگر با ياري علم الهي و القاء رباني»، شبستري نيز ادعا میکند كه «اين كتاب (حق اليقين) را حضرت عزت از خزانه غيب بدين ضعيف مسكين كرامت فرمود.»
شبستري در اين رساله آنجا كه دين را مركب از مراتب باطني مختلفي از ايمان تعبير میکند، بي گمان از گرایشهای كلي شيوخ طريقه كبرويه تبعيت میکند. زمينه فكري در جهت گيري مذهبي شبستري را میتوان در سنتي فلسفي يافت كه صوفيان، متكلمان و فيلسوفان همه به يك نحو از آن پيروي میکردند. اين سنت تصريح میکند كه علم را میتوان به يكي يا تركيبي از سه شيوه تحصيل كرد: 1 وحي، 2 عقل، 3 كشف، متناسب با روشهای مورد استفاده متكلمين، فلاسفه و صوفيه.
شبستري در مقدمه حق اليقين دين را شرح میدهد و ضمن تأكيد بر برخورداري خود از نيروي الهام، ساختار سه بخشي نظام معرفتي خود را با وضوح خاص توضيح میدهد:
بر اهل بصيرت پوشيده نيست كه مبداء جمله مشكلات و معضلات نظري و ماده اختلاف موحد و متكلم و حكيم منحصر است در اين ابحاث كه از فضل باري تعالي در اين كتاب به حد يقين رسيده بر وفق نقل و عقل و ذوق، و به تصديق هر حقيقتي از حقايق و اثبات هر دعویای از دعاوي در گواه عدل عقلي و نقلي، اعني برهان واضح و قرآن ناطق، قايل گشته. سبيل مطالعه كننده بعد از تحصيل علوم عقلي و نقلي استعداد اين نوع علم است از ذوقیات.
از اين گفته بر میآید كه شبستري تأليفات خود را بسط و توضيح و نتيجه اين سه سنت فكري در جهان اسلام میدانست: به ترتيب، سنت متكلمان، سنت صوفيان توحيد گرا، و سنت حكيمان. اگر چه پيام او خطاب به هر سه گروه است و روشها و واژگان خاص هر سه را به هم در میآمیزد -حتي از مطالعه علوم عقلي هم به عنوان جزئي مهم از علم اعتقادي غفلت نمیکند- تحقق واقعي «اين علم»، طبق نظام فكري شبستري، نهايتاً و منحصراً بستگي دارد به توان روحي و ذوق خواننده. (7).
1. در بيان نفس طبيعي و نباتي و حيواني و انساني و قوتهای ايشان.
2. در صدور موجودات.
3. در بيان واجب و ممكن و ممتنع.
4. در بيان حكمت آفرينش.
5. در مبداء و معاد.
6. در برابر كردن آفاق با انفس، يعني برابر كردن تن آدم با عالم.
7. در تطبيق آفاق و انفس.
دكتر لويزُن، دانشمند شبستري شناس، اين رساله را به دلايل زير از شبستري نمیداند: «اگرچه اين رساله جزو مجموعه آثار شبستري به چاپ رسيده است، و به نظر مصحح آن، دكتر صمد موحّد، متني اصيل قلمداد شده است، اما اثر و مشخصه سبك ادبي پيچيده و موجز شيخ را با خود ندارد يا هيچ ردي از نبوغ وي را در بيان تناقض نماهاي قصارگونه نشان نمیدهد. اين رساله از لحاظ سبك ادبي، شيوه بيان واژگان و عقايد عرفاني شباهتي به ديگر آثار اصلي شبستري (يعني، گلشن راز، سعادت نامه يا حق اليقين) ندارد. هستي شناسي و روان شناسي اين اثر اصول و عقايد مكتب مشائي و نيز آراء مكتب هم خانواده آن، يعني مكتب اشراقي، را شرح میدهد؛ شايد به همين سبب، در پارهای از نسخ خطي مرآت المحققين، اين اثر به افراد مختلفي چون ابن سينا، ناصر خسرو و نصير الدين طوسي (د. 672 ق) نسبت داده شده است. احتمال زياد دارد كه اين رساله اثر حكيمي از سده هفتم هجري باشد. من نظر امثال موحد را در انتساب اين رساله به شبستري بدان سبب ناديده گرفتهام كه شبستري در آثار اصلي خود كه نظرات اصلي وي را تشريح میکند، يعني گلشن راز و سعادت نامه، نسبت به آراء ابن سينا و شيخ اشراق سهروردي» لحني بسيار انتقادآميز دارد. علاوه بر اين سبك ادبي اين رساله نيز به شيوه نگارش شبستري شباهتي ندارد. (8).
2. لويزن، لئونارد، فراسوي ايمان و كفر؛ شيخ محمود شبستري، ترجمه دكتر مجدالدين كيواني، نشر مركز، تهران، 1379 ش.
3. براون، ادوارد، تاريخ ادبيات ايران، از سعدي تا جامي، ترجمه و حواشي علي اصغر حكمت.
4. صفا، ذبيح الله، تاريخ ادبيات ايران، ج سوم، بخش دوم.
5. الهي قمشهاي، حسين، مقالهای تحت عنوان «باغ بيخزان، تفرجي در گلشن راز شيخ محمود شبستري» در مجموعه مقالات، تهران، انتشارات روزنه، 1376.
6. شيمل، آن ماري، ابعاد عرفاني اسلام، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1371 ش.
7. دفتري، فرهاد، تاريخ و عقايد اسماعيليه، ترجمه دكتر فريدون بهدرهاي، تهران، 1375.
8. كُربن، هانري، تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمه دكتر جواد طباطبايي، كه مختصري است درباره شبستري و ارزش گلشن راز او و شروح آن.
9. تاريخ فقه در اسلام، به کوشش م. م شريف، مركز نشر دانشگاهي، ج دوم، بخش سوم از باب چهارم، فصل چهل و سوم، نوشته ب. ا. دار، ترجمه دكتر علياصغر حلبي، اين نوشته تحليلي است درباره برخي از اندیشههای شبستري بر اساس گلشن راز.
10. زرين كوب، عبدالحسين، جستجو در تصوف ايران.
11. زرين كوب، عبدالحسين، مقالهای تحت عنوان «سيري در گلشن راز» در مجموعه نقش برآب، تهران 1370.
12. اولوداغ، سليمان، ابن عربي، ترجمه داود وفايي، نشر مركز، تهران، 1387 ش.
اين كتاب با اينكه درباره شبستري نيست اما خواندن آن براي درك اندیشههای ابن عربي كه يكي از مهمترین منابع تفكر شبستري است، لازم است. اين اثر شيوا و روان نوشته شده و مؤلف كوشيده است اندیشههای غامض ابن عربي را با عباراتي ساده و روشن بيان كند. مترجم محترم هم به خوبي از عهده برگرداندن اين كتاب از تركي به فارسي برآمده است. از اين رو میتواند براي خوانندگان با معلومات عمومي مفيد واقع شود.(1)
13. ثروتيان، بهروز، شرح ساده گلشن راز، شركت چاپ و نشر بين الملل، تهران، 1386 ش.
14. موحد، صمد، مجموعه آثار شيخ محمود شبستري، انتشارات طهوري، تهران، 1371 ش.
تصحیحها و ترجمههای گلشن راز
اين كتاب ارزشمند، به زبانهای ديگر نيز ترجمه شده است كه عبارتند از:
1. اردو، مولوي احمد حسن سوتی.
2. تركي، از شاعري متخلص به شيرازي كه در سال 829 ه. ق به نظم تركي برگردانده است.
3. تركي، موسوم به جام دلنواز، محمود حلوي.
4. آلماني، دكتر تولوگ، 1825 م.
5. آلماني، هامر پور گشتال، 1838 م.
6. انگليسي، وين فيلد، 1880 م.
در ضمن با الهام از شيخ محمود، منظومههایی به سياق گلشن راز سروده شده است كه مهمترین آنها از قرار زير است:
1. گلشن رموزي، اثر محمد رموزي نشلجي كاشي (متوفي 972 ه. ق).
2. ازهار گلشن، ميرزا ابراهيم ادهم، شاعر معروف قرن يازدهم (متوفي 1016 ه. ق).
3. گلشن راز جديد، اثر اقبال لاهوري.
شروح گلشن راز
شرح گلشن راز، از شيخ روح بخشان بدخشاني، خليفه سيد محمد نوربخش كه آن را در نيمه اول قرن نهم هجري نوشته است.
شرح گلشن راز، موسوم به شرح وسيط، از سيد محمد مدني نيشابوري، مشهور به مير مخدوم. وي از مريدان قاسم انوار بوده و در سال 930 به قتل رسيد.
شرح گلشن راز، موسوم به غنچه باز. شخصي به نام عين الدين گلشن راز را به صورت مستزاد درآورده و آن را غنچه باز ناميده است.
شرح گلشن راز، از سيد صاين الدين بن محمد تركه اصفاني (وفات 836 ه).
شرح گلشن راز، از احمد بن موسي كه آن را در سال 844 ه. نوشته است.
شرح گلشن راز، از مولانا عبدالرحيم خلوتي (وفات 859 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به نسائم گلشن، از نظام الدين محمود بن حسن المحسني، معروف به شاه داعي (وفات 870 ه).
شرح گلشن راز، سيد يحيي خلوتي شيرازي (وفات 868 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به حديقة المعارف، از شجاع الدين كربالي، تاريخ شروع: 856 ه ختم: 867 ه.
شرح گلشن راز، موسوم به گلزار دمساز، سيد شهاب الدين احمد قويمي، كتابت 879 ه.
شرح گلشن راز، موسوم به مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، از شمس الدين محمد بن يحيي لاهيجي نوربخشي، متخلص به اميري (وفات 912 ه).
شرح گلشن راز، خواجه حسين بن خواجه شرف الدين عبدالحق اردبيلي، معروف به الهي و ملقب به كمال الدين (وفات 950 ه).
شرح گلشن راز، نعمت الله بن محمود، معروف به بابا نخجواني و شيخ علوان (وفات 922 يا 920 ه).
شرح گلشن راز، جلال الدين محمد صديقي دواني (وفات 908 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به شقايق الحقايق، احمد الهي، اواخر قرن نهم به نام سلطان ابوالفتح بايزيد بن مراد.
شرح گلشن راز، شاه مظفر الدين علي بن محمد شيرازي رومي (وفات 922 ه).
شرح گلشن راز، از جلال الدين محمود، تاريخ تأليف: 984 ه.
شرح گلشن راز، از خواجه معين الدين محمد بن محمد، معروف به دهدار، متخلص به فاني (وفات 1016 ه) اين شرح تلخيصي از شرح لاهيجي است.
شرح گلشن راز، مولي عبدالرزاق فياض لاهيجي قمي (وفات 1051 ه).
شرح گلشن راز، موسوم به رساله مشواق يا شرح ملا محسن فيض (وفات 1019 ه).
شرح گلشن راز، محمد باقر بن محمد حسين، اواخر قرن 13 كتابت شده است.
شرح گلشن راز، مجموعه الفوائد يا شرح فن كه در برخي موارد به لاهيجي اعتراض كرده است. مؤلف معلوم نيست.
شرح گلشن راز، موسوم به رساله محموديه، ميرزا عبدالكريم رايض الدين زنجاني، متخلص به اعجوبه و ملقب به عارف عليشاه (وفات 1292 ه).
شرح گلشن راز، از محمد ابراهيم بن محمد علي سبزواري، از شاگردان حاج ملاهادي سبزواري، چاپ سنگي 1330، تهران.
شرح گلشن راز، حاج ميرزا محسن عماد اردبيلي، متخلص به حالي، چاپ 1333، تهران.
شرح گلشن راز، شرح خيرالرسائل، منظومهای از سيد محمد بن محمود حسيني لواساني، معروف به عصاركه در تهران در سال 1330 پايان يافته است.
اخيراً شرح مفيدي بر پايه چند شرح مهم گلشن راز نوشته شده است كه قطعاً براي خوانندگان متضمن نكات و فوايد بسيار است:
شرح و متن گلشن راز شيخ محمود شبستري، به اهتمام دكتر كاظم دزفوليان، انتشارات طلايه، تهران،1382 ش. همچنين بايد از شرح ساده گلشن راز به اهتمام دكتر بهروز ثروتيان (3) ياد كرد. اين كتاب براي دانشجويان نوشته شده است. مؤلف كوشيده است كه مطالب غامض گلشن راز را تا حد امكان ساده و روشن بيان كند.
مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز
لاهيجي خود بيان میکند كه مدت 16 سال در ملازمت محمد نوربخش بوده و به حسب تفاوت احوال معنوي، سه نوبت از استاد خود، اجازه ارشاد گرفته است كه آخر آنها را در شرح گلشن راز آورده است. او كه از بزرگان مشايخ طريقه نوربخشيه به شمار میرود، نخست در ري جزو اصحاب سيد محمد نوربخش میزیسته و پس از مرگ او به شيراز رفته و در آنجا به طريقه خود ارشاد كرده و پيرو نوربخشيان فارس شده است.
وي پس از اقامت در شيراز، در آنجا خانقاهي عالي و موسوم به «خانقاه نوريه» ساخته و خلوتخانه ها ترتيب داده و همه ساله به اتفاق جمعي كه دست ارادت و انابت به او داده بودند، به اربعينات قيام و اقدام میکرده است؛ و سلاطين زمان او املاك زيادي بر آن خانقاه وقف كرده و توليت آن را به شيخ و اولادش تفويض نمودهاند. لاهيجي در سال 912 در شيراز وفات يافته است و مزارش در همان خانقاه میباشد. بعضي از آثار لاهيجي، به شرح زیر است:
الف: آثار منظوم:
1. ديوان شعر.
2. اسرار الشهود: مثنویای است در بحر رمل و بيش از 3000 بيت مشتمل بر تحقيقات و تمثيلات در موضوعات عرفاني و خداشناسي.
3. منتخب مثنوي مولوي: لاهيجي اين اثر را در سال 874 تأليف نموده و در آن مشكلات مثنوي را به نظم شرح كرده است.
ب: آثار منثور:
1. مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز.
2. شش رساله: شامل رسالههایی كه در پايان ديوان اسيري به چاپ رسيده است. (4).
لاهيجي خود بيان میکند كه «جماعت سالكان طريق مودت و ساكنان مقام محبت» مدتها بود كه از وي درخواست میکردند كه شرحي بر كتاب گلشن راز بنويسد و او از اين كار ابا میکرده تا اينكه پس از استخاره، در روز دوشنبه نوزدهم ماه ذي الحجه سال 877 هجري آغاز به شرح گلشن نموده است.
لاهيجي در پايان گلشن راز، علت اصلي نوشتن اين شرح را چنين توضيح میدهد: «باعث نفس الامري اين فقير در التزام شرح اين كتاب آن بود كه دلي داشتم كه به اين سخنان محققان انسي تمام داشت و به چيزي ديگر غير از اين ملايمتي نداشت و اين كتاب گلشن را در غايت خوبي و تنقيح يافتم و از دل و جان به توضيح و تلويح لطايف و نكات و مسائل او شتافتم.»
شرح لاهيجي، شرح كاملي است كه شامل همه ابيات گلشن راز میباشد. طرز كار شارح چنين است كه ابتدا اگر واژهای نياز به توضيح داشته باشد، به بيان آن میپردازد و بعد از آن، اقدام به شرح عرفاني و فلسفي بيت مینماید و در آن ميان، مناسب سخن و موضوع آن، به آيات و احاديث و اشعار و سخنان عرفا و بزرگان استناد میکند «و در ضمن شرح تعاليم صوفيه بين اصطلاحات» ابن عربي و شارحان او، با تعاليم مشايخ «كبرويه» از جمله «مير سيد علي همداني» تلفيق مینماید. اگر بيت مورد شرحش در نسخ ديگر به گونهای متفاوت با نسخه او ضبط شده باشد، به بيان اختلافات آن و توضيح معني جديد میپردازد. لاهيجي پس از اتمام شرح گلشن، آن را نزد جامي به هرات فرستاد و جامي هم در پاسخ نامهاش اين ابيات را نوشت و به خدمت شيخ ارسال نمود:
اي فقر تو نوربخش ارباب نياز.
خرم ز بهار خاطرت گلشن راز.
يك ره نظري بر مس قلبم انداز.
شايد كه برم ره به حقيقت ز مجاز (5).
محقق عرفان پژوه معاصر، لئونارد لويزن درباره اين شرح چنين میگوید:
دو رگه از حكمت الهي يا عرفان در سرتاسر شرح گلشن راز لاهيجي به چشم میخورد:
1 توصف عشقي رومي مولوي و 2 عرفان ابن عربي و پيروان وي همچون شاعر عارف، عراقي و مغربي. لاهيجي عارفي است شهودي مشرب با استعدادهاي همطراز استعداد خود شبستري و شرح او بر مثنوي شبستري مشحون است از شعر و عرفان برگرفته از تصوف ايران سدههای مياني، و لبالب از استشهاداتي به ديگر آثار شبستري و اشارات فراواني به دیوانهای رومي، مغربي و عراقي، در اينجا و آنجا، حاوي وصفهایی از رؤياهاي شخصي، حالات و تجارب شهودي و عرفاني خود. اين كتاب مسلماً از همان مشرب جوشيده كه شعر خود شبستري از آن برخاسته، بنابراين سزاوار بيشترين توجه از سوي طالبان تصوف ايراني است. (6).
حق اليقين في معرفة رب العالمين.
معرفي اثر.
اين رساله داراي يك مقدمه و هشت باب است به ازی درهاي بهشت و هر بابي از آن مشتمل بر حقايق و دقايق و لطايف، و ترتيب بابها اين است:
باب اول: در ظهور ذاتي حضرت حق تعالي و بيان مقام معرفت؛
باب دوم: در ظهور صفاتي حق تعالي و بيان مقام علم؛
باب سوم: در مظاهر و مراتب آن و بيان مبداء؛
باب چهارم: در وجوب وحدت او تعالي و تقدس؛
باب پنجم: در ممكن الوجود و كثرت؛
باب ششم: در تعين و حركت و تجدد تعينات؛
باب هفتم: در حكمت تكليف و جبر و قدر؛
باب هشتم: در معاد و بيان حشر و حقيقت فنا و بقا.
اين رساله به بخشهای فرعي كوتاه تقسيم شده كه بعضي از آنها فقط به اندازه دو سه خط بيش نيست، و نکتهای فلسفي يا حقيقتي نظري را توضيح میدهد و از پي آن آیهای از قرآن نقل شده است. بعضي اوقات، مؤلف به منظور قطعيت بخشيدن به بحث خود، به اين ارجاعات قرآني به عنوان شواهد منطقي استناد كرده است، و يا اين حقايق را براي توضيح يا تفصيل اصول و مبادي قرآني به كار گرفته است. چاپ منقّحي از اين اثر در مجموعه آثار شبستري به كوشش دكتر صمد موحد چاپ شده است اين اثر شايد تنها اثر منثور شبستري است كه در صحت انتساب به او هيچ ترديدي نشده است.
نگاهي به مضامين كلي اين رساله.
تأليف حق اليقين احتمالاً مقدم تصنيف گلشن راز بوده است. در گلشن راز، وقتي همصحبت شبستري او را مخاطب قرار میدهد و از وي میخواهد پاسخي منظوم به سؤالات عنوان شده بدهد، شاعر نخست [اين گونه] اعتراض میکند:
بدو گفتم چه حاجت؟ كاين مسائل.
نوشتم بارها اندر رسائل.
البته، گرچه شبستري بعداً تسليم میشود و تصميم میگیرد جوابهای خود را به سؤالات ميرحسيني هروي به نظم درآورد، همين بيت فوق تقدم نثر نويسي وي را بر سرودن رسالههای منظوم نشان میدهد. درونمايه حق اليقين هم از لحاظ محتوا و هم از نظر واژگان و طرز بيان اغلب همانند گلشن راز است. حقيقتي كه لاهيجي، با ارجاعات مكرر به اين رساله در سراسر شرح خود، غالباً توجه ما را بدان جلب میکند. از اين واقعيت به وضوح بر میآید كه نظام فلسفه صوفيانه شبستري، قبل از تصنيف گلشن راز، اگر هم صد در صد تبلور نيافته بود، تا حد زيادي شكل يافته است.
حق اليقين نيز مانند گلشن راز بسيار تحت شيوه بيان و شخصيت ابن عربي است. همان طور كه ابن عربي ادعا میکرد كه تأليف آثار او نتيجه دانش شهودي و عنايتي است كه براي علما دست نايافتني است. او در مورد كتاب فصوص میگوید: «من کلمهای از اين كتاب را ننوشتم، مگر با ياري علم الهي و القاء رباني»، شبستري نيز ادعا میکند كه «اين كتاب (حق اليقين) را حضرت عزت از خزانه غيب بدين ضعيف مسكين كرامت فرمود.»
شبستري در اين رساله آنجا كه دين را مركب از مراتب باطني مختلفي از ايمان تعبير میکند، بي گمان از گرایشهای كلي شيوخ طريقه كبرويه تبعيت میکند. زمينه فكري در جهت گيري مذهبي شبستري را میتوان در سنتي فلسفي يافت كه صوفيان، متكلمان و فيلسوفان همه به يك نحو از آن پيروي میکردند. اين سنت تصريح میکند كه علم را میتوان به يكي يا تركيبي از سه شيوه تحصيل كرد: 1 وحي، 2 عقل، 3 كشف، متناسب با روشهای مورد استفاده متكلمين، فلاسفه و صوفيه.
شبستري در مقدمه حق اليقين دين را شرح میدهد و ضمن تأكيد بر برخورداري خود از نيروي الهام، ساختار سه بخشي نظام معرفتي خود را با وضوح خاص توضيح میدهد:
بر اهل بصيرت پوشيده نيست كه مبداء جمله مشكلات و معضلات نظري و ماده اختلاف موحد و متكلم و حكيم منحصر است در اين ابحاث كه از فضل باري تعالي در اين كتاب به حد يقين رسيده بر وفق نقل و عقل و ذوق، و به تصديق هر حقيقتي از حقايق و اثبات هر دعویای از دعاوي در گواه عدل عقلي و نقلي، اعني برهان واضح و قرآن ناطق، قايل گشته. سبيل مطالعه كننده بعد از تحصيل علوم عقلي و نقلي استعداد اين نوع علم است از ذوقیات.
از اين گفته بر میآید كه شبستري تأليفات خود را بسط و توضيح و نتيجه اين سه سنت فكري در جهان اسلام میدانست: به ترتيب، سنت متكلمان، سنت صوفيان توحيد گرا، و سنت حكيمان. اگر چه پيام او خطاب به هر سه گروه است و روشها و واژگان خاص هر سه را به هم در میآمیزد -حتي از مطالعه علوم عقلي هم به عنوان جزئي مهم از علم اعتقادي غفلت نمیکند- تحقق واقعي «اين علم»، طبق نظام فكري شبستري، نهايتاً و منحصراً بستگي دارد به توان روحي و ذوق خواننده. (7).
آثار منسوب به شبستري.
كنز الحقايق.
مراتب العارفين.
مرآت المحققين.
1. در بيان نفس طبيعي و نباتي و حيواني و انساني و قوتهای ايشان.
2. در صدور موجودات.
3. در بيان واجب و ممكن و ممتنع.
4. در بيان حكمت آفرينش.
5. در مبداء و معاد.
6. در برابر كردن آفاق با انفس، يعني برابر كردن تن آدم با عالم.
7. در تطبيق آفاق و انفس.
دكتر لويزُن، دانشمند شبستري شناس، اين رساله را به دلايل زير از شبستري نمیداند: «اگرچه اين رساله جزو مجموعه آثار شبستري به چاپ رسيده است، و به نظر مصحح آن، دكتر صمد موحّد، متني اصيل قلمداد شده است، اما اثر و مشخصه سبك ادبي پيچيده و موجز شيخ را با خود ندارد يا هيچ ردي از نبوغ وي را در بيان تناقض نماهاي قصارگونه نشان نمیدهد. اين رساله از لحاظ سبك ادبي، شيوه بيان واژگان و عقايد عرفاني شباهتي به ديگر آثار اصلي شبستري (يعني، گلشن راز، سعادت نامه يا حق اليقين) ندارد. هستي شناسي و روان شناسي اين اثر اصول و عقايد مكتب مشائي و نيز آراء مكتب هم خانواده آن، يعني مكتب اشراقي، را شرح میدهد؛ شايد به همين سبب، در پارهای از نسخ خطي مرآت المحققين، اين اثر به افراد مختلفي چون ابن سينا، ناصر خسرو و نصير الدين طوسي (د. 672 ق) نسبت داده شده است. احتمال زياد دارد كه اين رساله اثر حكيمي از سده هفتم هجري باشد. من نظر امثال موحد را در انتساب اين رساله به شبستري بدان سبب ناديده گرفتهام كه شبستري در آثار اصلي خود كه نظرات اصلي وي را تشريح میکند، يعني گلشن راز و سعادت نامه، نسبت به آراء ابن سينا و شيخ اشراق سهروردي» لحني بسيار انتقادآميز دارد. علاوه بر اين سبك ادبي اين رساله نيز به شيوه نگارش شبستري شباهتي ندارد. (8).
پي نوشت ها :
1. ثروتيان، شرح ساده گلشن راز، صفحات 369-370.
2. مجموعه آثار شيخ محمود شبستري، به اهتمام دكتر صمد موحد، انتشارات طهوري، تهران، 1371 ش.
3. اين كتاب را شركت نشر و چاپ بين الملل، منتشر كرده است.
4. برزگر خالقي، محمد رضا و عفت كرباسي، مقدمه مصححان بر مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، صفحات 39-42.
5. همان، صفحات 10 و 11.
6. لويزُن، فراسوي ايمان و كفر، شيخ محمود شبستري، ص 29.
7. نگاه كنيد به لويزن، فراسوي ايمان و كفر، شيخ محمود شبستري، صفحات 59-65.
8. لويزن، همان، ص 67.