مدیریت مرد، نصف راه آرامش

محیط خانواده، جایگاه آرامش و طمأنینه است که در اثر پیوند مرد و زن ایجاد می‌شود. خانواده، کانون شخصیت و آبرو و عفت زن و شوهر است. بنابراین تدبیر آگاهانه و مدیریت سالم مرد در زندگی می‌تواند راهبردی برای آرامش خانواده باشد و راهکارهای این مدیریت می‌تواند، محبت ورزی، تغافل چشم پوشی از غیر همسر و ... باشد که ما در این مقاله بدان پرداخته‌ایم.
يکشنبه، 23 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدیریت مرد، نصف راه آرامش

مدیریت مرد، نصف راه آرامش
مدیریت مرد، نصف راه آرامش


 

نويسنده:احمد ابراهیمی هرستانی
منبع : اختصاصي راسخون



 

احمد ابراهیمی هرستانی

چکیده
محیط خانواده، جایگاه آرامش و طمأنینه است که در اثر پیوند مرد و زن ایجاد می‌شود. خانواده، کانون شخصیت و آبرو و عفت زن و شوهر است.
بنابراین تدبیر آگاهانه و مدیریت سالم مرد در زندگی می‌تواند راهبردی برای آرامش خانواده باشد و راهکارهای این مدیریت می‌تواند، محبت ورزی، تغافل چشم پوشی از غیر همسر و ... باشد که ما در این مقاله بدان پرداخته‌ایم.
کلید واژگان: خانواده، پیوند، زندگی، مرد، زن، آرامش و مدیریت
مقدمه
ازدواج هیچگاه نباید بر پایه های لذائذ نفسانی و هوس استوار گردد بلکه باید مارا به هدف از خلقت و آفرینش انسان نزدیک نماید. ازاین جهت اگر ازدواج بین مرد و زن صورت گرفت، تدابیر آگاهانه و اصول و حدود آن نیز باید مورد بررسی قرار بگیرد تا هر مرد و زنی با شناختن اصول مدیریتی و مسئولیتی خود درقبال خانواده، مسیر و هدفش را برای صعود به جایگاه والای انسانی تنظیم کند. زمانی آرامش واقعی وحقیقی در زندگی زناشویی حکم فرما می‌گردد که مرد و زن هر کدام به طور جداگانه مسئولیتهای خود رابه نحو احسن انجام دهند.
بسیاری از خانواده های که به افسردگی‌ها و اضطراب و پوچی و بی هدفی در زندگی دچار شده‌اند به خاطر آن است که مسئولیت خود را انجام نداده یا حدود و مرزها را نمی‌شناسند از این رو دچار حریم شکنی می‌شوند و آنگاه دیگر زندگی آرام نبوده دچار تلاطم‌های مختلف و متعدد می‌شود؛ و در آخر زندگی به سمت بی راهه کشانده شده و آن صمیمیتی که باید بین زن و مرد باشد به تندخویی مبدل می‌شود.
ما در این مقاله ابتدا مدیریت مرد در خانواده را مورد بررسی قرار می‌دهیم و سپس در مقالات آتی به بحث مدیریت زن در خانواده اشاره خواهیم کرد.

محبت ورزی، آتش سوزان
 

از مسائل فطری انسان که درون او همچون شعله های پنهان خفته شده است که با یک تحریک و احساسات بیرونی سر بر می‌آورد و خود را نمایان می‌کند «محبت» است آتشی که بسیاری از انسان‏ها را سوزانده و به آرامش تکمیلی رسانده است.
از این رو «محبت» را آتشی می‌دانیم که وقتی به صفحه جانی خورد آنقدر اثر گذار است که شاید تا سال‌ها باقی باشد و از بین نرود.
محبت نیازی است که درمخمصه های عظیم و گرفتاری‎های مختلف هرکس ازآن استفاده نمود. همچون داروی آرامش بخش به تسلی خاطر و آرامشی ریشه ای و ثابت خواهد رسید. جنبه دورنی این محبت نشأت از ایمان دارد به طوری که هر که ایمانش کامل‌تر، محبت ورزی او بیشتر خواهد بود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند «هر چه ایمان فرد کامل‌تر باشد بیشتر به همسرش اظهار محبت می‌کند» (1) واین همان عالی‌ترین محبت ورزی است که با پشتوانه‌ایمانی و قوت والای معنوی هدیه به همسر داده می‌شود.
اتحاد در «محبت: بین زوجین، سردی‌های زندگی را تبدیل به گرمای شکوهمند و غیرتمند می‌نماید. بنابراین اگر می‌خواهی همسرت دوستت داشته باشد و همیشه زندگی گرم و با صفایی داشته باشی به او محبت بورز که این از اخلاق نیک پیامبران است. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: » یکی از اخلاق پیامبران محبت به همسران خود بوده است (2) بهترین هدیه تو به همسرت «محبت» توست. این هدیه تمام توجهات همسرت را بر می‌انگیزد. به گونه ای که تمام حرکات و سکنات او با ظرائف بیشتری صورت می‌گیرد؛ و از خود عملی را انجام نمی‌دهد که نگاه تو به او تغییر پیدا کند و این همان «محبت سوز» است که ساختن را به همراه دارد و البته هرگاه ظرفیتی بود اثراتش مطمئنا بیشتر خواهد بود.
به طور مثال اگر شما امروز وقتی از سرکار می‌آیید بدون هیچ مقدمه ای محبت و احترام به همسرتان را در نظر داشته باشید خودبخود حواستان از چیزهای متفرقه که گاهی ذهن شمارا مشغول می‌نماید و عصبانی می‌کند غافل می‌شوید چون در فکر و ذهن شما «محبت ورزی» نهفته است نه چیز دیگر؛ و این بر آرامش شما می‌افزاید. اما اگر از ابتدای کار که وارد منزل می‌شوید لب بگشایید که «عجب زندگی شد چرا هیچ کس تو این خونه تلفن منو جواب نمی‌دهد» خودبه خود شما یک جمله می‌گویید و همسرتان نیز جمله ای دیگر و هر دو تشنج آفرینید و زندگی به مرور زمان ناآرام می‌شود پس بیاندیشید که در فکر «محبت ورزی» با روشهای گوناگون برای همسر خودباشید نه آنکه آنرا از خود دریغ دارید.
شما همین جمله را که در بالا گفته شد را می‌توانید با احترام بدین صورت بیان کنید، «همسرم تا شما یک چای بریزید تا با همدیگر و در کنار هم میل کنیم من بروم ببینم چه اتفاقی افتاده، نکنه سیم تلفن از پریس در آمده که امروز تلفن می‌زدم جواب نمی‌دادید» حال آیا منطق وکلام اولی درست و صحیح بود یا کلام دومی این قضاوتش با خود شما!!
بنابراین مسئولیت اول مردان «محبت» نسبت به همسراست. که هر چه از آن دریغ ورزیده شود کمبودها و نقصان‌های زندگی به روی دریای پر امواج می‌آید و مانع دریانوردی شما همراه با آرامش می‌گردد.
یکی از نمونه های محبت ورزی را می‌توان در سیره عملی امام خمینی (ره) مشاهده نمود امام خمینی (ره) به طوری به همسرشان علاقه و محبت داشتند که از نظر امام همسرشان در یک طرف قرار داشت و بچه‌هایشان در طرف دیگری و این دوست داشتن توأم با احترام خاصی بود؛ «صدیقه مصطفوی می‌گوید: امام (ره) احترام فوق العاده ای برای خانم قائل بودند. یعنی اگر بگویم در طول شصت سال زندگی زودتر از خانم دستشان توی سفره نرفت، دورغ نگفته‌ام. اگر بگویم کوچک‌ترین توقعی از ایشان نداشتند دورغ نگفته‌ام. حتی می‌توانم بگویم در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند، همیشه خودشان احترام می‌کردند. اگر هم خودشان در شرایطی بودند که نمی‌توانستند، می‌گفتند: آب این جا نیست، هیچ وقت نمی‌گفتند بلند شوید آب به من بدهید نه تنها به خانم، حتی به ما که دخترهایشان بودیم و اگر آقا آب می‌خواستند همه با سر می‌دویدیم که آب بیاوریم ولی هیچ وقت از ما نخواستند که یک لیوان آب به دستشان بدهیم. در شرایط سخت روزهای آخر هر وقت چشم باز می‌کردند، اگر قادر به صحبت بودند، می‌گفتند خانم چطورند می‌گفتیم: خانم خوبند: بگوییم بیایند پیش شما می‌گفتند، نه خانم کمرشان درد می‌کند. بگذارید استراحت کنند» (3)
زندگی بزرگان و علما ما باید سرلوحه سیره عملی ما در زندگی باشد و از رفتار و منش آن‌ها هر روز درس بیاموزیم و درباره خانواده خود به اجرا گذاریم.

تغافل نصف راه آرامش
 

از صفات مردان بزرگ و وارسته نادیده انگاری و تغافل است «تغافل از ریشه غفلت و به معنای مشاهده عیب و نقص در طرف مقابل و عدم توجه به آن خود رابه غفلت زدن است» (4) یکی از اصول مدیریتی مرد و مسئولیت‌های خطیر او در خانواده همین مسأله «تغافل» است که از لوازم بزرگ منشی یک مرد به حساب می‌آید که با نبود آن در صحنه خانواده، زندگی دچار تزلزل و ناآرامی می‌شود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این زمنیه می‌فرماید «مَن لَم یَتَغافَل و لا یَغُضّ عن کثیرٍ من الأمور تَنَغَصَرَ عَیشه» (5) هر کس بر بسیاری از امور چشم پوشی نکند، زندگی‌اش ناگوار شود. این مسأله تغافل از انسانهای عاقل که توانا و شجاعت چنین کاری را دارند سخن به میان است نه انسان‌های نیمه عقلی که هیچ گونه پایبندی به این اصل مدیریتی نداشته وبا سخنان نابجا و تخریب‎ساز، همسر خود را از آرامش دور می‌سازند و علاقه مندی نسبت به یکدیگر را به ناخشنودی تبدیل می‌کنند. چقدر زیان است که انسان زندگی سالم خود را صرف امورات جزئی که عاقلانه نیست، کند و انرژیِ را که باید در راه نیازهای عاطفی و تبادل محبت و لذت بردن از یکدیگر مصرف نماید در راه عیب جویی از همسر خود و انتقادات پیاپی کند. آنهایی که در این مرحله (تغافل) بتوانند امتیازاتی برای خود به دست بیاورند و خطاها و عیوب همسرشان را نادیده انگارند هیچ گاه جزئیات زندگی، آن‌ها را به وسوسه نمی‌کشاند تا آنکه هر روز عیبی از همسر خود پیدا کرده و داد انتقاد را بر سر او فرود آورند بلکه با نادیده انگاری خطاهای همسر خود، به مرور زمان توجهاتشان نسبت به کوچک‌ترین خطای همسرشان محو و نابود می‎گردد و زندگی‌شان به استحکام و استواری حقیقی خود نائل می‌شود.

چشم پوشی از غیر همسر
 

یکی از وظایف خاص و مهم هر مردی آن است که حیاء وعفت خویش را حفظ کند. خداوند حسن خاصی را دردیدگان قرار داده که تنها با کمک همین حس می‎توان با دیگران ارتباط برقرار کرد، بدون آنکه حتی با زبان آن‌ها آشنایی داشته باشیم.
البته با نوع نگاه افراد علاوه بر میزان حیای آنان می‌توان میزان خِرد و معرفتشان را نیز سنجید. چرا که در حدیث داریم: «حیای چشم، ناشی ازعقل و معرفت است».(6)
و این مطلب، این حقیقت را به اثبات می‌رساند که حیا بیش از هر چیزی در دیدگان نمود و ظهور دارد و از نگاه‎های هر کسی می‌توان میزان حیاء یا بی حیایی او را دریافت. در آزمونی که حضرت داوود (علیه السلام) از سلیمان (علیه السلام) به عمل آورد تا آمادگی او را برای پذیرش نبوت بسنجد، از او سؤال کرد موضع حیاء کجاست؟ سلیمان پاسخ داد: چشمان. (7)
برخی از افراد چنین عادت کرده‌اند که نظاره گر هر چیزی باشند و برای نگاه کردن نیازمند دلیل و انگیزه ای نیستند. به چهره‌ی تمامی افرادی که در کوی و خیابان از کنار آنان گذر می‎کنند خیره می‌شوند، به هر فیلمی با وجود صحنه های محرک و مستهجن می‌نگرند و به آثار و پیامدهای ناگوار آن در روح و روان انسان توجهی ندارند.
اگر این چشم‌ها به این نوع نگاه‌ها خو بگیرند، پس از مدتی کوتاه آثار گستاخی و بی‎شرمی که زاییده همین نگاه های نادرست و ناشایست است درچهره ی آنان پدیدار خواهدشد. البته بایدگفت که والاترین نوع نگاه مخصوص انسان‌های خردمند و عاقل است که جایگاه نگاه‌ها را می‎شناسند و می‌دانند که در کجا، کی، و چگونه بایدنگاه کنند و در هر موقعیتی که قرار می‌گیرند به نحوی رفتار خواهند کرد که پرده های حیا را ندرند و در ضمن چیزی از نظرشان دور نماند. این چشم‏ها دیدگان اصیل باحیایی هستند که بجا و با دلیل به زمین دوخته می‌شوند و کنترل نگاه نیروی بالقوه و معنوی سرشاری به ایشان خواهد بخشید.
از این رو مردان با کرامت و باحیاء کسانی اند که چشم خود را از غیرهمسر نگه می‎دارند تا آسیبی به زندگی مشترک خودنزنند. زیرا که نگاه آلوده به غیر همسر، به دنبال خود بذر شهوت را در قلب می‌پروراند و باعث حسرت دیرینه او خواهدشد به طوری که بجای آنکه علاقه وافری به همسر خود داشته باشد روز به روز نسبت به غیرهمسر خود مجذوب می‌شود و مهر و محبت و صمیمیت را به تندخویی و ناسازگاری با همسرش مبدّل می‌سازد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «نسبت به زنان دیگران عفت داشته باشید تا دیگران نیز نسبت به زنان شما عفت داشته باشند».(8)

تأمین مخارج خانواده
 

از موفقیت‌های مرد در سرپرست خانواده تأمین مخارج همسر است، یعنی مخارج زندگی زن از قبیل، خوراک، پوشاک و مسکن بر عهده مرد نهاده شده است؛ و از حقوق زن بر مرد شمرده می‎شود و کوتاهی در این امر معصیت الهی را در پی خواهد داشت.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «برای گناهکاری مرد همین بس که درتأمین مخارج افراد تحت تکفل خود کوتاهی کند» (9)
و نیز حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به حَولاء فرمود: «حق زن بر شوهر این است که شکمش را سیر کند، تنش را بپوشاند، نماز و روزه و دادن زکات اگر مالی دارد، به او بیاموزد و زن حق تخلّف از این دستورها را ندارد» (10)
زیبایی زندگی آن است که کنترل درآمدی در آن حکمفرما باشد. زیرا بعضی از مردان درآمد خوبی هم دارند ولی چون بدون برنامه ریزی و مدیریت درآمدی و ابزارهای آن استفاده می‌کنند رونق زندگی را کمرنگ می‌نمایند به طوری که آشفتگی و اضطراب روحی بین خانواده ایجاد می‎کنند و بالاخره عامل راحتی را از آنان سلب می‌نمایند. بنابراین مرد خانواده اولاً نباید در تهیه درآمد خانوده سستی بورزد و ثانیاً بدون برنامه ریزی و تدبیر برای مصرف درآمد در خانواده نباشد.

تعلیم و تربیت همسر
 

مرد، باید ساعتی از زندگی را برای تعلیم و تربیت همسرش بگذارد به طور نمونه، همسرش را در جلسات مذهبی و دینی و آموزش ضروریات اسلام شرکت دهد یا آنکه کتاب‌های دینی و اخلاقی برای او تهیه کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «پیش از آن که زنان به زشتی فرمانتان دهند، شما آنان را به کارهای نیک نصیحت کنید».(11)
قرآن کریم می‌فرمایند: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید خودتان و خانواده‌تان را از آتش حفظ کنید» (12)
خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید: «خانواده‌ات را به نماز سفارش کن و بر این سفارش اصرار داشته باش» (13) و نیز فرمود: «به زنان بافندگی و سورۀ نور را بیاموزید.» (14)
زندگی به گمان عده ای فقط صِرف داشتن خوراک و پوشاک و خانۀ مُجلل می‌باشد ولی بایدگفت هنر زندگی در تعلیم و تربیت است که آن نشان رشد یک خانواده کامل است.

حفظ وقار و متانت
 

ضد صفت عجله «وقار» است و آن عبارت است از اطمینان نفس و سکون آن در گفتار و کردار و حرکات و سکنات، هم پیش از آن که شروع در یکی از آن‌ها کند و هم بعد از آن تا هر جزئی از آن کار را به موافق و تدبیر به جا آورد؛ و در روایات وارد است که «مؤمن البته متصف به صفت وقار است و در نظر مردم هیچ صفتی آدمی را مانند این صفت، شریف و عزیز نمی‌کند» (15) عزت نفس پاسدار کرامت وجودی انسان است و از این رو نباید عزت نفس و وقار خود را با اعمال و رفتارهای سبک، خرد کرد.
حضرت علی (علیه السلام) دربارۀ وقار و متانت می‌فرماید: «اگر وقار داشته باشی، گرامی می‌شوی» (16) همچنین می‏فرمایند: «با وقار، هیبت انسان پیش‎تر می‎شود».(17) بدترین روزهای یک مرد آن است که در مقابل همسرش با عدم رعایت وقار و متانت عزّت خویش را از دست بدهد که در حقیقت زیبایی خود را درمقابل چشمان همسرش از دست می‌دهد زیرا هیبت یک مرد، جلوه گاه زیبائی اوست که برای زن بسیار با اهمیت است که شوهرش با هیبت باشد، حال اگر ببیند او دست به هر رفتار کودکانه ای می‌زند و با شتاب و عجله هر گفتاری را بر زبان جاری می‎سازد شیفتگی او نسبت به شوهرش کمرنگ خواهدشد. پس بر مرد لازم است که با حفظ وقار و متانت خود، کرامت نفسش را از دست ندهد.

تعصب و غیرت بی جا
 

غیرت از سرمایه های عظیم و گرانبها است. که جایگاه مقدسی در مورد دین و دیگر ناموس دارد. یعنی یک مرد صاحب غیرت وقتی دید در دین بدعتی حاصل شده و یا شبهاتی مطرح شده باید آن را رد کند و غیرت در ناموس که از ضروریات است ونباید هیچ گونه تعلل و سستی در آن صورت بگیرد آن است که مرد از اهل و عیال خود غافل نشود و اهمال ورزی نکند که آخرش فساد است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «غیرت، نشانه ایمان و بی غیرتی نشانه بی‎ایمانی است» (18) اما شیوۀ آگاهانه غیرت آن است مشمئز کننده نباشد یعنی غیرت همراه با سخت گیری و بدگمانی بیش از حد چه بسا آن که زن پاکدامن و با حیاء را به سوی آلودگی بکشاند «امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نامه‌اش خطاب به امام حسن مجتبی (علیه السلام) نوشت: از غیرت ورزی در غیر محل خود بپرهیز زیرا که چنین عملی موجب می‌شود زن مبرّا و پاک از معصیت، معیوب شود» (19)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دربارۀ غیرت بی جا می‌فرماید: «بعضی غیرت را از خدا و رسول دشمن می‎دارند و آن غیرت بی جهت نمودن به اهل و عیال است.» (20)

دوری از تنبلی و بیکاری
 

یکی از آفت‌های که به درون خانواده افتاده این است که سرپرست خانواده به هر بهانه‎ای دست از تلاش و مجاهدت برای همسر و فرزندانش بکشد و ستون خانواده را با ضعف نشان دادن از خود تنزل سازد وقتی انسان در برابر تأمین زندگی سست باشد مسلماً در مقابل روابط بین همسرش نیز دچار سردرگمی و اضطراب و تزلزل خواهد بود و چنین شخصی هیچ وقت به سرافرازی و خوشبختی نخواهد رسید، همانطور که امام علی (علیه السلام) فرمودند: «کسی که به تن آسایی و تنبلی بسنده کرده است هرگز به خوشبختی و آزادگی نخواهد رسید».(21)
نتیجه
هر زندگی دارای دروس تربیتی خواهد بود که اگر مردان به آن دروس احترام گذارند و اصول آن را در رفتار و عملکرد خود پیاده کنند، سرای آرامش را متداول و پایدار کرده آن را به ارمغان می‎آورند. بنابراین مرد با مدیریت آگاهانه در زندگی خویش می‌تواند همسر خود را در حد اعلا از خود راضی نگه دارد ولی بکارگیری این اصول مدیریتی باید پی در پی باشد تا نتیجه ای حاصل گردد.

پي نوشت ها :
 

1. بحار، ج 103، ص 228.
2. به حرا ج 3، ص 236.
3. سیره آفتاب، ص 49 و 50، تدوین نهادنمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، نشر معارف چاپ دوم، زمستان 1381.
4. وصال مهرورزان، ص 127.
5. میزان الحکمه، ح 15220
6. حیاء، امیرحسین بانکی پور فرد، ص 32.
7. بحارالأنوار، ج 58، ص 331.
8. هنر همسرداری، صدر مازندرانی، ص 37.
9. وسائل الشیعه، ج 15، ص 251.
10. هنرهمسردای، ص 39؛ به نقل از مستدرک باب 60 روایت 2.
11. میزان الحکمه، ج 1، ص 805.
12. هنر همسرداری، ص 52.
13. همان.
14. وسائل الشیعه، ج 14، ص 127.
15. رک: بحارالأنوار، ج 71، ص 342ـ338.
16. غررالحکم، ج 2، ص 250.
17. همان.
18. وسائل الشیعه، ج 14، ص 18.
19. وسائل الشیعه، ج 1، ص 83.
20. هنرهمسرداری، ص 72.
21. غررالحکم، ج 1، ص 126.

منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، نشر دارالوفاء، چاپ بیروت.
4. غررالحکم، آمدی، عبدالواحد، دانشگاه تهران، 13660 ش.
5. وسائل الشیعه، عاملی، شیخ حر، نشر آل البیت لاِحیاء التراث، چاپ قم، اول 1409 ه. ق.
6. سیره آفتاب، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، نشر معارف، چاپ دوم، قم، 1381 ه. ش.
7. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، نشر دارالحدیث، قم.
8. وصال مهرورزان، تقی زاده، محمداحسان، حسین‏زاده، اکرم، نشر حدیث راه عشق، 1383، چاپ سوم.
9. حیاء، بانکی پور فرد، امیرحسین، نشر حدیث راه عشق، چاپ رضوی، 1383 ه. ش.
10. هنر همسرداری، صدری مازندرانی، حسن، نشر میراث ماندگار، چاپ چهارم، 1386 ه. ش، قم.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.