سياست از ديدگاه امام علي عليه السلام- (4)

و مخصوصاً تذكر مي دهد اينگونه افراد كه معمولاً سابقه ي حاشيه نشيني حكومتهاي فاسد و شرور گذشته، خود را به حكام نزديك مي كنند و حكام جديد نيز تحت تاثير ابهت حكومت و مسئوليت، خيال مي كنند كه نياز به تخصص و فن آنها دارند و آنها را مي پذيرند و گرفتار آنها مي شوند.
دوشنبه، 22 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سياست از ديدگاه امام علي عليه السلام- (4)

سياست از ديدگاه امام علي عليه السلام- (4)
سياست از ديدگاه امام علي عليه السلام- (4)


 

نويسنده: آيت الله هاشمي رفسنجاني




 

9-پاکسازي
 

و مخصوصاً تذكر مي دهد اينگونه افراد كه معمولاً سابقه ي حاشيه نشيني حكومتهاي فاسد و شرور گذشته، خود را به حكام نزديك مي كنند و حكام جديد نيز تحت تاثير ابهت حكومت و مسئوليت، خيال مي كنند كه نياز به تخصص و فن آنها دارند و آنها را مي پذيرند و گرفتار آنها مي شوند.
«اِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْاَشْرَارِ قَبْلِكَ وَزِيراً وَ مَن شَرِكَهُمْ فِي الاثَامِ فَلَا يَكونَنَّ لَكَ بِطَانَهً فَاِنَّهُمْ اَعْوَانُ الْاَثَمَهِ وَ اِخْوانُ الظَّلَمَهِ وَ انْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ اَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنل ظَالِمَاً عَلَي ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَي اِثْمِهِ...». (1)
بي شك بدترين وزراء و همكارانت كسانيند كه قبل از تو وزير و همكار حكام شرور و فاسد و شريك در گناهان آنان بوده اند.
مبادا اينچنين افراد را محرم راز خود بگيري، چه اينها كمك كاران گناهكاران و برادران ظالمانند و تو مي تواني كارگزاراني سالم و بهتر از آنان بيابي، از كساني كه همانند آنان داراي مظالم و سوابق سوء نباشند و در گناه آنان نيز شريك نباشند».
در اين جملات امام (ع) هم دستور پاكسازي و اصلاح محيط مركزي حكومت و هم معيار پاكسازي و سالم سازي ادارات را مي دهد. اعوان و انصار حكام ظالم گذشته را مناسب حكومت اسلامي نمي داند و از مالك مي خواهد بجاي آنها از افراد پاك و مبراي از آلودگيهاي شكرت در گناهان و مظالم حكام ناصالح گذشته استفاده كند.
و براي انتخاب همكاران و مشاوران جديد هم معيارهائي معلوم مي فرمايد:
«مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالمِاً عَلَي ظُلْمِهِ وَ لَا آثِمَاً عَلَي اِثْمِهِ اُولَئَكَ اَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَهً وَ اَحْسَنُ لَكَ مَعُونَهً وَ احْنَي عَلَيْكَ عَطْفاً وَ اَقَلَّ لِغَيْرِكَ اِلْفاً فَاتَّخِذْ اُولَئِكَ خَاصَّهً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ.
ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ اَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحقِّ لَكَ وَ اقَلَّهُمْ مُسَاعَدَهً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللهُ لِاَوْلِيائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ.
وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَي اَلَّا يُطْروُكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَاِنّ كَثْرَهَ الْاِطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّهِ...». (2)
اينگونه همكاران كم خرج تر و پرفايده تر و با تو دوست تر و به دشمنت كم گرايشترند، اينها را محرم راز و اهل خلوت و جلسات سري انتخاب كن، و بهترين آنها را كساني بدان كه تلخي حق را بتو مي گويند و در برنامه هاي نادرست تو كه براي اولياء خدا مكروه است كمتر كمكت مي كنند، گرچه هوي و ميل تو بر خلاف نظر آنها باشد. با اهل تقوي و صداقت سخت نزديك شو و آنان را عادت بده كه زياد تمجيد تو را نكنند، و بخاطر كاري كه نكرده اي ستايشت ننمايند زيرا تعريف زياد انسان را به عجب مي كشاند و سپس به وادي تكبر رهنمون مي سازد».
امام (ع) صفات و روحيات منفي مشاوران و همكاران حاكم را چنين بيان مي كند:
«وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُوِرَتِكَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عِنِ الْاُمُورِ وَ لَا حَريصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجُورِ فَاِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّي يَجْمَعُهَا سُوءٌ الظَّنِّ بِاللهِ». (3)
آدمهاي بخيل را كه مانع احسان مي شوند و تو را از فقر مي ترسانند و افراد ترسوئي كه روحيه ي تو را در كارها ضعيف مي كنند و انسانهاي حريص را كه حرص را در نظرت نيكو جلوه مي دهند به مشورت مگير، چه بخل و ترس و حرص سه صفت مختلف اند كه در يك چيز مشترك مي باشند و آن سوء ظن به خدا است.
با اين شرايط مثبت و نقاط منفي كه علي (ع) براي مشاوران و همكاران نزديك حاكم معين مي كند صفات و روحيات لازم و والي و راه و رسم حكومت حق و عدل را هم بيان مي نمايد.
همه ي آنچه كه در مشاوران و نزديكان مذموم و منفي دانسته به طريق اولي خود حاكم نيز بايد از آنها مبري باشد و تمام شرايطي را كه براي مشاوران و همكاران ضروري يا نيكو دانسته است حد اعلي و مرتبه عاليتر آن را خود حاكم بايد داشته باشد.
و در قسمتي ديگر مي فرمايد:
«ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْاَحْسَابِ وَ اَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَهِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَهِ ثُمَّ اَهْلِ النَّجْدَهِ وَ الشَّجَاعَهِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَهِ فَانَّهُم جِماَعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ...». (4)
با انسانهاي داراي صفات برجسته كه هم داراي اصالت و هم از طريق اكتساب، متصف به اخلاق اسلامي و انساني هستند و از سوابق خوبي بهره مندند و شجاعت و سخاوت و گذشت را در خود جمع كرده اند، معاشرت كن و نزديك باش.
اين روش هم ترويج فضيلت و شرافت است و هم حاكم از اخلاق حسنه اين افراد بهره مي گيرد و هم روحيه و صفات اينها در امور مملكت اثر مثبت و سازنده مي گذارد و خود بخود مانع جذب افراد ناسالم و ناپاك به مراكز تصميم گيري كشور مي گردد.

10- ارزشگذاري
 

امام از والي مصر مي خواهد كه ارج و ارزش اشخاص را با توجه به حقيقت و واقعيت بشناسد. ارزشها و امتيازهاي واقعي را در نظر گيرد و بها دهد.
محسن و مسيء را با يك چشم نگاه نكند. ميان خوبان و بدان تفاوت قائل باشد و با اين روش خوبيها را ترويج نموده و بديها و بدها را از خود و جامعه دور سازد، كه اگر با صالح و ناصالح يكنواخت برخورد شود، خوبان دلسرد و بي رغبت مي شوند و ناصالحان در ادامه عمل ناشايست تشويق مي گردند:
«وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءٌ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ فَاِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِاَهْلِ الْاِحْسَانِ فِي الْاِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِاَهْلِ الْاِسَاءَهِ عَلَي الْاِ سَاءَهِ وَ اَلْزِمْ كُلًّا مِنْهُمْ مَا اَلْزَمَ نَفْسَهُ...
ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِيٍ مِنْهُمْ مَا اَبْلَي وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِيٍ اِلَي غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَهِ بَلَائِهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِيٍ اِلَي اَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَهُ امْرِيٍ اِلَي اَنل تَسْتَصْغِرَ مِن بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً». (5)
مبادا محسن و مسيء در نظر تو يكسان باشند زيرا چنين برخوردي باعث بي رغبتي محسن در احسان و موجب ادامه ي مسيء در عمل زشت خويش است. ولي با هر يك، همانگونه كه خودش خواسته رفتار كن... براي هر كس به همان اندازه كه صلاحيت خود را به اثبات رسانده است صلاحيت و ارزش قائل باش، مبادا ارزش يكي را به ديگري بدهي و از خود او كم بگذاري و مبادا شخصيت و شرف كسي موجب شود كه آنچه انجام نداده، به پاي او بنويسي و كار كوچك او را بزرگ كني و مبادا كه عدم شخصيت و عدم معروفيت اجتماعي كسي باعث شود كه كار بزرگ او را كوچك شمري و حق او را ادا نكني، ارزش كار و عمل هر كس را دقيقاً در نظر بگير و ارج بگذار، چه كوچك باشد و چه بزرگ.
«وَ اَكْثِرْ مُدَارَسَهَ الْعُلَماءِ وَ مُنَاقَشَهَ الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ اَمْرُ بِلَادِكَ وَ اِقَامَهِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَكَ». (6)
با دانشمندان زياد مجالست داشته باش، و با حكماء درباره ي وضع كشور و برنامه هاي اصلاحي مباحثه و مذاكره كن و از تجربه آنان براي تحكيم امور جامعه بهره گير.
اينكه حاكم اينهمه براي اهل علم و حكمت ارزش قائل باشد كه طرف بحث و مذاكره و مشورتش باشند و از آنها در امر كشور و مردم و حكومت نظر بخواهد باعث تشويق آنها و احساس شخصيت ممتاز در جامعه مي شود و از آن رهگذر علم و فن و حكمت، اعتبار مي يابد و سبب تشويق ديگران به تحصيل اين ارزشها مي گردد.
امتياز دادن و ارج نهادن به خوبيها و خوبان و تحقير ناپاكان و ناصالحان بهترين وسيله ي منزوي كردن ناصالحان و سبب فعاليت به نشاط آوردن صالحان است. از همين راه است كه صلاح و احسان ترويج مي شود و ناپاكي و بدكاري منزوي و بدنام مي گردد.
بدترين و مضرترين نوع حق كشي اين است كه حاكم حق را با اشخاص بشناسد و نه اشخاص را با حق و بهترين نوع ترويج آن حق اين است كه حق و ارزش واقعي را معيار ارزش گذاري بگيرد كه در درازمدت حق و فضيلت حاكم مي شود و شخصيتهاي كاذب منزوي شده و شخصيتهاي واقعي و داراي صلاحيت بروز مي كنند.

11- حق محرومان
 

در حكومتهاي فاسد و ناحق معمولاً قشر محروم فراموش شده اند و قشر مرفه همه جا مورد توجه، و در نتيجه حقوق آنها كه در آسايش و نعمتند محترم است و طبقه ي محروم و نيازمند حقوقشان پايمال مي شود.
امام (ع) از حاكم مي خواهد كه توجه خاصي به محرومان كند و با دقت و وسواس مواظب باشد كه حقي از آنها ضايع نگردد.
«ثُمَّ اللهَ اللهَ فِي الطَّبَقَهِ السُّفْلَي مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَهَ لَهُمْ مِنَ الْمَساكِينِ وَ الْمُحْتاجِينِ وَ اَهْلَ الْبُوْسَي وَ الزَّمْنَي فَاِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَهِ قَانِعاً وَ مُعْتَرَّاً وَ احْفَظِ للهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِن حَقَّهِ فِيهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُم قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِي الْاِسْلامِ فِي كُلِّ بَلَدٍ فَاِنّ لِلْاَقْصَي مِنْهُم مِثْلَ الَّذِي لِلْاَدْنَي وَ كُلُّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ وَ لَا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَاِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِاَحْكامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ وَ تَفَقَّدْ اُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ اِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيوُنُ وَ تَحْقِرُهُ الرَّجَالُ فَفرِّغْ لِاُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ اَهْلِ الْخَشْيَهِ وَ التَّواضُعِ فَلْيَرْفَعْ اِلَيْكَ اُمُورَهُمْ.
«ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالْاِعْذَار‍ِ اِلَي اللهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ فَاِنَّ هَؤُلَاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّهِ اَحْوَجُ اِلَي الْاِنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ كُلٌّ فَاَعْذِرْ اِلَي اللهِ فِي تَادِيَهِ حَقَّهِ اِلَيْهِ وَ تَعَهَّدْ اَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّهِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِيلَهَ لَهُ وَ لَا يَنْصِبُ لِلْمَسْاَلَهِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَي الْوُلَاهِ ثَقِيلٌ، - وَ الْحقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ-». (7)
خدا را خدا را در امور طبقه ي محروم جامعه، آنها كه وسيله و امكاني از خود براي حل مشكلاتشان ندارند، مردم مسكين و محتاج و محروم و آسيب ديده و در بين آنها هستند كساني كه خود را در معرض عطاء قرار مي دهند ولي گدائي نمي كنند، و كساني هم هستند كه اهل تقاضا و سؤالند- به هر دو نوع توجه داشته باش- و حقوقي كه خدا برايشان قرار داده رعايت كن، و سهمي را از بيت المال و بخشي از املاك خالصه ي دولت اسلامي در هر منطقه اي برايشان در نظر بگير. چه آنها كه در مركز و نزديك تواند و چه آنها كه در بلاد دور افتاده اند.
بايد يكسان مورد توجه باشند و رعايت حق هر يك از آنها از تو خواسته شده است. پس مبادا كه سرمستي ترا از آنان فارغ كند، زيرا كه اگر تعداد كمي از آنها را هم از نظر بيندازي يا بخش ناچيزي از حقوقشان را نپردازي بخاطر بخش عمده ي انجام وظيفه، جبران نمي شود و معذور نيستي. هرگز لحظه اي از آنها غافل مباش و تو جهت را از آنها سلب نكن و از آنها روي برمگردان و آنها مرا تحقير نكن.
مخصوصاً كساني را كه چشمهاي ديگران نسبت به آنها به وجهي است كه مورد تحقيرند از حالشان بيشتر جويا باش. و افرادي مؤمن و خداترس و دقيق و مورد اعتمادت را مأمور كن كه در مورد اين بخش از محرومان بررسي كنند و زندگي و معيشت آنها را زير نظر داشته باشند و به تو گزارش دهند و سپس با آنها به گونه اي عمل كن كه روز قيامت در مقابل خداوند رو سفيد باشي و مورد بازخواست قرار نگيري، زيرا اينها در ميان رعيت بيش از ديگران نياز به تفقد و رسيدگي و انصاف دارند.
توجه مخصوصي به يتيمان و پيران سالخورده و از كار افتاده كه خودشان را نشان نمي دهند و نيازشان مكتوم است داشته باش، كه حقوق اينها از بارهاي سنگين حكام است و اصولاً حق، امر سنگين و سختي است.
به راستي كه امام، جامعه شناس و ريزبين و تيزبين است، چه خوب مردم را مي شناسند و چه خوب به حالات و روحيات محرومان و نيازمندان توجه دارد و چه خوب از نقاط ضعف و آسيب پذير حكام آگاه است و مي داند حاكم از كجا گرفتار تبعيض و عدم انجام وظايف خويش مي شود و چگونه بخشي از مردم محروم مي مانند و بخشي زيادتر از حقشان دريافت مي دارند.
توجه دارد كه محرومان مناطق دور افتاده كه دستشان به زمامداران دست اول و طراز بالا نمي رسد ممكن است مورد غفلت قرار گيرند و توجه دارد كه هميشه رفاه و امكانات در مركز كشور و در مناطق نزديك حاكم اول و در افق ديد حسي او جمع مي شود و حقوق روستاها و شهرهاي دور پايمال مي شود.
امام مي داند كه عده اي نياز و فقر خود را ادامه مي دهند و به نمايش مي گذارند و عده اي محتاج تر و محترم تر هستند و از اين كار ابا دارند و با سيلي صورت خود را سرخ نگه مي دارند، و از مالك مي خواهند كه افراد دقيق و مورد اعتماد را مأمور پيداكردن اين گروه از انسانها كند، اين انسانها كه بخاطر فقر هميشه در مضيقه اند ولي با آبرو و بلند نظرند لذا هميشه ناشناخته مي مانند و دور از چشمان مردم رنج مي برند و گرسنه مي خوابند و نه ناي داد و فرياد كشيدن دارند و نه پاي سفر و حضور در مجامع.
امام براي كشف اينها بهترين نيروها را به كار مي برند و دقيقترين بررسيها را كه به دنبال خود عمل و اقدام و رفع نياز داشته باشد به كار مي برند.

پي نوشت ها :
 

1- همان، همانجا.
2- همان، همانجا.
3- همان، همانجا.
4- همان، همانجا.
5- همان، همانجا.
6- همان، همانجا.
7- همان، همانجا.
 

منبع: سالنماي النهج 1-5



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.