آيين پرستارى در قاموس قرآن و عترت

پرستارى مى تواند يكى از راه هاى قرب به خداوند و دست يابى به كمال انسانى باشد. چنين نگرشى به شغل پرستارى، نشاط و علاقه ويژه اى در پرستاران ايجاد مى كند. آنان به كار خود، به عنوان وظيفه اى الهى-انسانى مى نگرند. امام خمينى؛، در تقويت اين نگرش، خطاب به پزشكان و پرستاران مى فرمايد:
پنجشنبه، 14 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيين پرستارى در قاموس قرآن و عترت

آيين پرستارى در قاموس قرآن و عترت
آيين پرستارى در قاموس قرآن و عترت


 

نویسنده: سید حسین اسحاقی




 

ارزش والاى شغل پرستارى
 

پرستارى مى تواند يكى از راه هاى قرب به خداوند و دست يابى به كمال انسانى باشد. چنين نگرشى به شغل پرستارى، نشاط و علاقه ويژه اى در پرستاران ايجاد مى كند. آنان به كار خود، به عنوان وظيفه اى الهى-انسانى مى نگرند. امام خمينى؛، در تقويت اين نگرش، خطاب به پزشكان و پرستاران مى فرمايد:
شما متوجه باشيد كه اين شغل را خداى نخواسته آلوده نكنيد به جهات مادى، به جهات دنيايى؛ كه هم كار كرده باشيد و هم اجر الهى نبرده باشيد. شما كارى بكنيد كه اين شغل شما الهى باشد، براى خدا باشد. منافات ندارد اينكه براى خدا باشد، لكن به شما هم مثلاً اجرى بدهند، اينها منافات با هم ندارد. شما توجه داشته باشيد به اينكه با اين بيماران خوشرفتارى كنيد، كمك كنيد آنها را، دلجويى كنيد از آنها. اينها افسرده هستند بايد دلجويى كنيد. اين شغل از آن شغل هاى بسيار ارزنده است.
(صحيفه نور، ج 12، ص 82)
در سخنان معصومان: خدمت به هم نوعان، از بهترين عبادت ها و ارزش هاى انسانى شمرده شده است؛ چنان كه در روايتى از امام صادق7 آمده است:
ما قَضى مُسلِمٌ لِمُسلِمٍ حاجةً اِلاّ ناداهُ اللَّهُ تباركَ و تعالى عَلىَّ ثوابُكَ وَلا اَرْضى لَكَ بِدُونِ الجَنّةِ.
(كلينى، اصول كافى، ج 3، ص 285)
هيچ مسلمانى حاجت مسلمان ديگرى را روا نمى سازد، مگر اينكه خداوند تبارك و تعالى به او خطاب كند كه پاداش تو به عهده من است و كمتر از بهشت برايت نمى پسندم.
تنها كسانى مى توانند به شغل پرستارى و مراقبت از بيماران بپردازند كه از انگيزه بالا، قدرت تحمل، دل سوزى و بردبارى بهره مند باشند. اين گونه افراد، در ضمير پاك نيك فطرتان جامعه جاى دارند و محبوبيت اجتماعى بالايى مى يابند؛ زيرا همگان مى دانند كه پاداش هاى مادى نمى تواند جبران كار طاقت فرساى پرستاران باشد، بلكه بايد اجر واقعى خويش را از خداوند دريافت كنند. مردم نيز از باب »مَن لَم يَشكُرِ المَخلوقَ لَم يَشكُرِ الخالِقَ«، زحمت ها و تلاش هاى بى منت آنان را ارج مى نهند. بزرگداشت و ارج گذارى مقام پرستار، خود بيانگر ارزش اجتماعى و جايگاه والاى شغل پرستارى است.
پيامبر گرامى اسلام9 ارج و بهاى پرستارى را در ضمن روايتى چنين بيان مى فرمايد:
مَن قامَ عَلى مَريضٍ يَوماً وَ لَيْلَةً بَعَثَهُ اللَّهُ مَعِ اِبراهيمَ الخَليلِ7 فجادَ عَلَى الصِّراطِ كَالْبَرْقِ اللاّمِعِ وَ مَن سَعى لِمَريضٍ فى حاجَةٍ فَقَضاها خَرَجَ مِنْ ذُنوبِهِ كَيَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.
(بحارالانوار، ج 76، ص 368)
كسى كه يك روز و يك شب پرستارى بيمارى را به عهده بگيرد، خداوند او را با ابراهيم خليل7 محشور مى كند.
پس همچون درخشش برقى از صراط عبور مى كند و كسى كه در برطرف كردن نيازهاى مريض تلاش كند و نيازهاى او را برآورد، همانند روزى كه از مادر متولد شده است، از گناهان پاك مى شود.

پرستارى در سيره پيشوايان معصوم:
 

اهتمام پيامبران و اولياى معصوم: به امر پرستارى، نشان از اهميت و شرافت اين شغل دارد. پرستارى نزد خداوند متعال، ارزشمند است و پرستاران محبوب و مقدسند.
برپا كردن چادر پرستارى در مسجد پيامبر، توجه و تلاش ويژه آن بزرگوار را نسبت به اين وظيفه مقدس نشان مى دهد. در اين باره آمده است: بعد از جريان جنگ احد، مردم در مسجد به مداواى مجروحان جنگ و پرستارى از آنان مى پرداختند.
(مغازى، واقدى، ج 1، ص 248)
در سيره ابن هشام آمده است كه:
يكى از اصحاب خاص پيامبر اكرم، به نام سعد بن معاذ را كه جراحت سختى در جنگ خندق برداشته بود، به دستور حضرت در مسجد در خيمه زنى از قبيله اَسلَمْ كه به او »رُفيده« مى گفتند، قرار دادند و رفيده در اين خيمه مجروحان جنگ را مداوا مى كرد و به پرستارى و مراقبت از آنان مى پرداخت.
(سيره ابن هشام، ج 3، ص 250)
اين عمل پسنديده، در سيره پيامبران الهى نيز ديده مى شود؛ چنان كه پرستارى پيوسته حضرت يوسف از بيماران در زندان، محبوبيت او را بين زندانيان سبب شده بود و به اين خاطر، از او به عنوان فردى نيكوكار و محسن ياد مى كردند.
(بحارالانوار، ج 12، ص 230)
در مورد پرستارى پيامبر گرامى اسلام از بيماران، روايت هايى در تاريخ اسلام ديده مى شود. يكى از اين موارد را علامه مجلسى از حضرت على7 چنين نقل مى كند:
شبى تب وجودم را فرا گرفت و خواب را از من ربود. بدين جهت، رسول خدا نيز تا صبح بيدار بود و شب را بين من و نماز تقسيم مى كرد. پس از نماز، نزد من مى آمد و جوياى حال من مى شد و با نگاه كردن به من از وضعيت بيمارى ام اطلاع مى يافت و شيوه پيامبر تا طلوع صبح اين چنين بود. پس از آنكه حضرت با اصحاب نماز گزاردند، در حق من دعا كردند كه خدايا، على را شفا ده و سلامتى بخش كه به خاطر بيمارى اش تا صبح نخوابيدم!
(همان ،ج 40، ص 2)
اين شيوه پسنديده حضرت حتى در حق دوستان ديگرش نيز به خوبى نمايان است. آمده است كه سعدبن معاذ كه از بزرگان اصحاب پيامبر خداست و براى حفظ اسلام تلاش هاى بسيارى كرده است، بعد از آنكه در جنگ خندق جراحت سختى برداشت، پيامبر خدا فرمان داد تا خيمه اى در مسجد زدند و خود مراقبت هاى درمانى و پرستارى از وى را عهده دار شد.
(همان، ج 20، ص 231)
پرستارى حضرت على7 از فاطمه زهرا3 پس از بيمارى ايشان، سزاوار تحسين و توجه است.
حضرت على7 خود عهده دار پرستارى از فاطمه3 بود و اسماء دختر عُمَيس، ايشان را يارى مى داد.
(همان، ج 43، ص 211)
البته پرستارى حضرت زهرا و زينب كبرى3 نيز مى تواند الگوى مناسبى براى تمام پرستاران ميهن اسلامى باشد. در تاريخ جنگ احد آمده است:
در اين جنگ دندان پيامبر اسلام شكست و كلاهخود بر سر ايشان زخم وارد كرد. در آن هنگام، فاطمه خون جراحت پيامبر را مى شست و على ابن ابى طالب با سپر آب مى آورد. چون فاطمه ديد خون بند نمى آيد، تكه حصيرى را سوزاند و خاكستر آن را روى زخم گذارد تا خون بند آيد.
(همان، ج 20، ص 31)
امام زين العابدين7 نيز درباره حضرت زينب كبرى3، دست پرورده مكتب انسان ساز مادر، چنين نقل مى كند: »شبى كه فرداى آن پدرم به شهادت رسيد، من نشسته بودم و عمه ام زينب در نزد من بود و از من به گونه اى نيكو پرستارى مى كرد«.
(همان، ج 45، ص 1)
اين سيره هاى عملى، بيانگر ارزش والاى پرستارى است. امام خمينى؛ نيز در اين باره فرمود:
اين شغل پرستارى از شغل هاى بسيار شريفى است كه اگر چنانچه انسان با وظايف انسانى و شرعى خودش بكند، اين يك عبادتى است كه در فراز عبادت هاى درجه اول است. پرستارى از بيمار امر بسيار مشكلى است، لكن خيلى ارزشمند است. [اگر] انسان با يك بيمار به طور محبت، به طور برادرى، به طور خواهرى مراعات احوال او را بكند و اين براى انجام يك وظيفه انسانى - الهى باشد، از عباداتِ بسيار ارزشمند است.
(صحيفه نور، ج 12، ص 81)

آثار نيك و زيباى پرستارى
 

پرستاران با مراقبت از بيماران، خرسندى آنان را فراهم مى آورند و در سايه به دست آوردن رضايت آنان، خشنودى خداوند را براى خويش رقم مى زنند. از سوى ديگر لذت كمك به ديگران، در فطرت پاك انسان ها به وديعت نهاده شده است. آن گاه كه پرستار رنج و اندوه مريض را به شادى و نشاط مبدل مى سازد و لبخند شادمانى و طراوت را بر گوشه لبان او مى بيند، خود نيز شاد و مسرور مى شود و همه سختى ها و زحمت هايى را كه در اين مسير به جان خريده است، از ياد مى برد. بدين ترتيب، رابطه اى صميمانه و دوسويه همراه با مهر و محبت بين پرستار و بيمار ايجاد مى شود. راز اين محبوبيت را مى توان از سخن ارزشمند پيامبر اسلام دريافت:
جُبِلَتِ القُلُوبُ عَلى حُبِّ مَن اَحْسَنَ اِلَيْها وَ بُغْضِ مَنْ اَساءَ اِلَيْها.
(محمد محمدى رى شهرى، ميزان الحكمة، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1367، چ 2، ج 2، ص 444)
طبيعت قلب ها، بر محبت و دوستى كسى كه به آدمى احسان و نيكى مى كند و بغض و دشمنى كسى كه به انسان بدى روا مى دارد، نهاده شده است.
اين نيكوكارى افزون بر محبوبيت اجتماعى، رضايت الهى را نيز در پى خواهد داشت؛ چرا كه قرآن كريم نيز به صراحت مى گويد: »وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ؛ و نيكى كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد«. (بقره: 195)
حرفه پرستارى، آثار ارزنده اى بر شخصيت فرد پرستار بر جا مى گذارد. پرستار با پذيرش كارهاى راحت و دشوار يك بيمار، در حقيقت خودخواهى را در خويش از بين مى برد و دگرخواهى و نوع دوستى را در وجود خويش نهادينه مى كند. پذيرش كارهاى مربوط به بيماران، روحيه فروتنى و نرم خويى را در او افزايش مى دهد و خودبينى را از وى دور مى سازد. پرستار بر اساس تعهد و مسئوليتش در برابر بيمار، با او كه آميخته با درد و رنج است، مدارا مى كند و تمام برخوردهاى تند و ناهنجار مريض را كه برخاسته از درد است، برمى تابد. اين همه، گامى است براى خودسازى و دست يابى به كرامت هاى انسانى و رسيدن به قله هاى بردبارى؛ همان كه اميرالمؤمنين على7 آن را بسيار مهم مى شمارد و مى فرمايد: »لاغِرَّ كَالْحِلْمِ؛ هيچ عزتى همانند حلم و بردبارى نيست«.
(نهج البلاغه، ترجمه: محمدجعفر امامى و محمدرضا آشتيانى، مؤسسه مطبوعاتى هدف، 1367، چ 7، حكمت 113)
پرستار با كمك به بيماران، دعاى خير آنان را بدرقه راهش مى سازد و اين كلام نورانى حضرت صادق7 را ره توشه خويش مى كند كه فرمود: »از بيماران خود عيادت كنيد و از آنان درخواست دعا كنيد؛ زيرا دعاى آنان، همانند دعاى فرشتگان است.« دعاى مستجابى كه پيامبر اكرم9 وعده داده است كه هنگام عيادت از مسلمان، نصيب عيادت كننده(بحارالانوار، ج 81، ص 219)
مى شود: »دُعاؤُكَ فيها مُسْتَجابٌ؛ دعاى تو در هنگام بيمارى مستجاب است«.
(همان، ص 185)
تأثير ارزشمند پرستارى از بيمار، در گفتارى شفاف از رسول گرامى اسلام9 نيز بيان شده كه بسيار شنيدنى است:
مَنْ اَعانَ ضَعيفاً فى بَدَنِهِ عَلى اَمرِهِ اَعانَهُ اللَّهُ عَلى اَمْرِهِ وَ نَصَبَ لَهُ فىِ الْقيامَةِ مَلائِكَةً يُعينُونَهُ عَلى قَطْعِ تِلْكَ الْاَهْوالِ وَ عُبُورِ تِلكَ الخَنادِقِ مِنَ النّارِ، حتى لا يُصيبَهُ مِنْ دُخانِها وَ عَلى سَمُومِها وَ عَلى عُبُورِ الصِّراطِ اِلَى الجَنَّةِ سالِماً امِناً.
(همان، ج 75، ص 21)
هر كس انسانى را كه ناتوانى جسمى دارد يارى كند، خداوند او را در كارهايش يارى مى دهد و در قيامت فرشتگانى را مى گمارد تا او را در پيمودن مسير هولناك قيامت و عبور از گودال هاى آتش كمك كنند، به گونه اى كه از سموم آن آسيب نبيند و او را از صراط به سوى بهشت با سلامت و امنيت كامل، گذر مى دهند.

وظايف پرستارى
 

مواظبت از بيمار و رسيدگى به وى، سفارش همه پيشوايان دينى ماست. از اين رو، مراقبت پى گير از بيمار تا شفاى كامل آنان، امرى بايسته است. همراهى با بيمار در گرفتارى هاى طول درمان، افزون بر رفع نيازهاى جسمى، شادابى و نشاط روحى وى را نيز تأمين مى كند. رها ساختن بيمار و بى توجهى به او، چه بسا سلامت و حتى زندگى او را با خطر روبه رو مى كند. بر اين اساس، حضرت صادق7 به هم سفر و همراه بيمار فرمود:
قُعُودُكَ عِنْدَهُ اَفْضَلُ مِنْ صَلواتِكَ فى الْمَسجِدِ.
(وسائل الشيعه، ج 9، ص 400)
نشستن تو نزد بيمار (و مراقبت از او)، بهتر و بالاتر از نماز خواندنت در مسجد است.
تلاش براى برطرف ساختن نيازهاى بيماران، پاداش بى شمارى نزد خداوند دارد. امام صادق7 در كلامى ديگر مى فرمايد:
مَن سَعى لِمَريضٍ فى حاجةٍ قَضاها اَوْلَمْ يَقضِها، خَرَجَ مِنْ ذنوبِهِ كَيَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.
(همان، ج 2، ص 643)
كسى كه براى رفع نيازهاى بيمارى تلاش كند، خواه آن درخواست برآورده شود يا نشود، همانند روزى كه از مادر متولد شده است، از گناهان پاك مى شود.
البته برآوردن خواسته هاى بيماران، پس از آگاهى كامل از چگونگى آن امكان پذير است. بنابراين، پرستار بايد در رفع نيازهاى جسمى، روحى، معنوى و اجتماعى بيمار تلاش كند و خود را به جاى او قرار دهد و آنچه را از راحتى و آسايش براى خود مى پسندد، در صورت ممكن براى او نيز در نظر بگيرد. حضرت امير7 در سفارش به فرزند گرامى اش فرمود:
يا بُنّى اِجْعَلْ نَفسَكَ ميزاناً فيما بَينَكَ وَ بيْنَ غَيرِكَ فَاَحِبِبِ لِغَيْرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفسَكَ وَاكرَهْ لهُ ما تَكْرَهُ لَها.
(نهج البلاغه، ج 3، ص 70)
پسرم! خويشتن را معيار و مقياس قضاوت بين خود و ديگران قرار ده! پس آنچه را براى خود دوست مى دارى، براى ديگران دوست دار و آنچه را براى خود نمى پسندى، بر ديگران نيز مپسند.
امام خمينى؛ نيز در كلامى زيبا به همين معيار و محور مهم در كارها توجه كرده و فرموده است:
باز عرض مى كنم كه با بيمار، بسيار با عطوفت باشيد. از آن كه خادم دم در است تا آن كه پزشك است و پرستار رفتار، رفتار خوب و عطوفيت آميز باشد. گمان كنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفته ايد، از كارمندان، پزشكان و پرستار آنجا چه توقعى داريد؟ همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير بيماران هم از شما دارند.
(صحيفه نور، ج 18، ص 174)
گاهى ممكن است پرستار پس از آگاهى به ذائقه بيمار و غذاى مورد علاقه او، به وى كمك كند، در اين حال به پاس اين كار نيك، پاداش هاى اخروى نيز متوجه پرستار مى شود؛ چنان كه در روايتى از معصوم: هم بر اين مطلب اشاره شده است:
مَنْ اَطْعَمَ مَريضاً شَهْوَتَهُ اَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمارِ الجَنَّهِ.
(بحارالانوار، ج 81، ص 224)
كسى كه به بيمارى بر اساس ميل و اشتهايش غذا دهد، خداوند از ميوه هاى بهشتى به او مى خوراند.
اين گونه پرستارى، در سيره عملى پيامبر گرامى اسلام9 نيز با توجه به روايت امام على7 وجود داشته است كه مى تواند الگويى مناسب براى پرستاران باشد:
فاطمه، دختر گرامى پيامبر خدا9، بيمار شد. پيامبر اكرم9 براى ديدار او آمد و نزد فاطمه نشستند و از حال او سئوال كرد. فاطمه در جواب گفت: من غذايى پاك و گوارا ميل دارم.
پيامبر برخاست و از طاقچه اتاق ظرفى از كشمش و نان و كشك و خوشه اى انگور آورد و در مقابل فاطمه3 نهاد.
(همان، ج 43، ص 77)
خواب و استراحت نيز براى بهبودى بيمار بسيار ضرورى است. بنابراين، فراهم آوردن محيطى مناسب و آرام و به دور از شلوغى، تأثيرى مطلوب بر سلامتى بيماران دارد.
نيازشناسى و تأمين خواسته بيماران
آدمى در كنار تأمين نيازهاى جسمانى، به نيازهاى تفريحى، مذهبى، آموزشى، روانى و عاطفى خود نيز بايد پاسخ گو باشد. بيمارى كه دستورها و آموزه هاى دينى با روح و جان او آميخته شده است، با شنيدن صداى دل نشين اذان، در پى برآوردن تكليف دينى خود برمى آيد. كمك به بيمار در اين امر، مى تواند در بهبودى او بسيار مؤثر باشد. برپايى مراسم مذهبى، مانند نماز و دعا و مناجات، به همان اندازه براى سلامت روحى بيمار مؤثر است كه دارو و درمان براى تندرستى او كارساز است. بر اين اساس، پرستار بايد زمينه اجراى برنامه هاى عبادى، مانند وضوگرفتن، تيمم ساختن، پهن كردن سجاده، قبله يابى و غير آن را فراهم كند تا بيمار به اطمينان و آرامش روحى برسد. البته پرستار نيز با اين همراهى، از اجر معنوى بى نصيب نمى ماند. امام صادق7 مى فرمايد: »هنگامى كه پدرم (امام محمدباقر7) بيمار بود، ايشان را در پارچه اى مى نهادند و براى وضو ساختن مى بردند«.
(ميزان الحكمه، ج 9، ص 131)
گاهى لازم است بيماران براى مراقبت هاى ويژه، خود نيز آموزش ببينند. از اين رو، پرستاران بايد تا آنجا كه ممكن است، با بردبارى بيمار را با مراقبت هاى درمانى از خود آشنا سازند و به پرسش هاى آنان درباره اصطلاحات خاص پزشكى، با سخنانى كه براى آنها قابل درك باشد، پاسخ دهند. در سيره عملى پيامبر، دادن چنين آموزش هايى به بيماران ديده مى شود؛ چنان كه حضرت على7 مى فرمايد:
چشم سلمان و ابوذر ناراحت شد. پس پيامبر به ديدار آن دو آمد. هنگامى كه به آنها نظر كرد، به هر يك فرمود: مادام كه به چشم درد مبتلا هستى، روى سمت چپ نخواب و تا خداوند بهبودى كامل به تو عطا نكرده است، خرما نخور.
(بحارالانوار، ج 62، ص 146)
تأمين نيازهاى روانى و عاطفى بيمار بسيار مهم است. بيمارى كه از بستگان و خانواده خود جدا شده است و ايام را به تنهايى در بيمارستان سپرى مى كند، بيش از هميشه به برقرارى روابط عاطفى و انسانى نياز دارد. حضرت امام خمينى؛ اين نياز را به درستى به پرستاران گوشزد مى كند و مى فرمايد:
اينها (بيماران) احتياج دارند به محبت، بيش از آنكه احتياج به دوا دارند. يك مريضى كه از خانه اش آمده است در بيمارستان، اين مريض خودش را مثل اينكه يك غريب مى داند. اگر چنانچه اين پرستارها با او با ملايمت، با رفتار انسانى، با محبت، مثل برادر و خواهر با او رفتار كنند، اين حس غربت از او منفصل (جدا) مى شود و آرامش برايش حاصل مى شود و اين آرامش روحى، در بهبود او كمك مى كند.
(صحيفه نور، ج 12، ص 82)
مهر و مداراى پرستاران
شناخت موقعيت بيمار و ناراحتى هاى روحى و جسمى و درك نيازهاى عاطفى او، اولين گام در برقرارى روابط دوستانه بين بيمار و پرستار است. روح اخلاق، عاطفه و حمايت، بايد در همه رابطه ها و برخوردهاى پرستار با بيمار حاكم باشد. گاه پرستار با همدردى با بيمار و يا لبخندى آرام بخش، بهترين همنوايى و هديه انسانى را به او مى دهد. تجربه نشان داده است كه اگر بيماران به افرادى كه از آنها مراقبت مى كنند، اعتماد داشته باشند، براى رهايى از درد به كمك ها و راه هاى درمانى كمترى احتياج دارند. نمى توان به هيچ وجه روابط درمانى را جدا از روابط اخلاقى و عاطفى دانست و تنها به برخوردى خشك و بى روح بسنده كرد. پرستار بايد با شناخت موقعيت ويژه درمانى بيمار و تحمل زودرنجى و حساسيت بالاى وى، خود را به زيور مدارا آراسته سازد.
بيمارى كه از محيط خانه دور و با محيطى نامأنوس و افرادى ناآشنا روبه رو شده است، ترس از وضعيت بيمارى و گاه عمل جراحى، از او فردى نگران و ناهنجار ساخته است، حال بيش از هر زمان ديگرى به مدارا و همنوايى نياز دارد. در اين گونه موارد، بيمار براى رسيدن به تعادل روحى، صبر و مداراى پرستار را خواهان است. پرستار آرامش خود را به بيمار منتقل مى سازد و با اين آسايش روحى، زمينه بهبودى بيمار را فراهم مى آورد. بايد دانست كه هرگونه نگرانى، ناهنجارى و پرخاشگرى، براى شدت يافتن بيمارى مؤثر است و پرستار، با تدبير و اخلاق كريمانه خود مى تواند بيمار را از اين گونه حالت هاى منفى در امان نگه دارد. توجه به اين كلام امام على7 بسيار راهگشاست كه فرمود: »الرِّفْقُ مِفْتاحُ النَجاح؛ نرم خويى و مدارا كردن با ديگران، كليد كاميابى و رسيدن به مطلوب است«.
(ميزان الحكمه، ج 4، ص 157)
مدارا، ناهنجارى هاى بيمار را برطرف مى كند و از يك بيمار تندخو و بى حوصله، فردى آرام و صبور مى سازد كه مى تواند با آرامش خويش، در زدودن بيمارى از تن و جان خود كمك مؤثرى داشته باشد. از سوى ديگر، آدمى نيازمند مهر و محبت و دوستى است و اين نياز در بيماران بيش از ديگران است. بنابراين، از وظايف اخلاقى پرستاران، برقرارى رابطه سرشار از مهر و عطوفت با انسان هاى دردمند و بيمار است. امام صادق7 در توصيه اى به پرستاران مى فرمايد:
النّاسُ رَجُلانِ مُبْتَلى و مُعافى فَارْحَمُوا المُبْتَلى وَ احْمَدوُا اللَّه عَلَى العافِيَةِ.
(بحارالانوار، ج 78، ص 284)
مردم دو دسته اند: يك دسته مبتلا (به بيمارى) هستند و دسته ديگر در سلامت به سر مى برند. بنابراين، نسبت به مبتلايان مهر بورزيد و از آنان دلجويى كنيد و بر عافيت و سلامتى، خداوند را سپاس گوييد.
حضرت امام؛ نيز با دل سوزى تمام، خطاب به پرستاران مى گويد:
شما با اين مريض ها، با اين بيمارها، هرچه محبت بكنيد و هر چه پرستارى مادرانه و خواهرانه و برادرانه و پدرانه بكنيد، اين در روحيه بيمار مؤثر است و براى خوب شدن و سرعت خوب شدن بيماران نيز مؤثر است و دربارگاه خداى تبارك و تعالى، خدمت به اين جمعيت، خدمت به اين بندگان خدا، بسيار ارزشمند است.
(صحيفه نور، ج 14، ص 267)
تأثير هم نشينى و اميدوارى، بر سلامتى بيماران
اساساً انس و همدلى، از نيازهاى اوليه آدمى است كه در نهاد و فطرت او نهفته شده است. هنگامى كه انسان در زندگى عادى و طبيعى به سر مى برد، خواه ناخواه اين نياز او، با دوستان و نزديكانش تأمين مى شود. اما در روزهاى بيمارى، اين پرستاران هستند كه كمبودهاى عاطفى آنان را با الفت و مهربانى خويش جبران مى كنند و بيمار را در پرتو حمايت هاى عاطفى تسكين مى دهند. پرستار با اظهار همدردى، خود را در كنار بيمار قرار مى دهد و هنگامى كه بيمار مى بيند، ديگران به ويژه پرستاران از وى جدا نيستند و درد او را درد خويش مى شمارند، اميد و آرامش رضايت بخشى را در خود احساس مى كند. غير از بيمارانى كه به بيمارى هاى واگير مبتلا هستند، نبايد از هم نشينى و هم صحبتى با ديگر بيماران پرهيز كرد. در روايتى آمده است:
مردى كه مبتلا به آبله بود، بر پيامبر اكرم و اصحابش وارد شد و آنان مشغول غذا خوردن بودند. آن مرد هر جا نشست، حاضران از كنار او برخاستند، پس پيامبر او را نزد خود نشاند.
(بحارالانوار، ج 73، ص 206)
اين دل جويى و هم نشينى پيامبر، مى تواند الگوى مناسبى براى رفتار ما در اين گونه مواقع باشد. يكى ديگر از عواملى كه به بيمار روحيه مى دهد و او را از نگرانى مى رهاند، اميدوار ساختن او به زندگى است. نااميدى، شكست روحى و روانى آدمى را در پى دارد. از اين رو، بر اطرافيان بيمار و به ويژه پرستاران است كه او را به زندگى و بازيابى سلامتى اميد بخشند و به اين توصيه پيامبر رحمت عمل كنند كه فرمود:
اذا دَخَلْتُم عَلَى المَريضِ فَنَفِّسُوا لَهُ فِى الاَجَلِ، فَاِنَّ ذلِكَ لا يَرُدُّ شيئاً و هُوَ يُطَيِّبُ النَّفْسَ.
(همان، ج 81، ص 225)
هرگاه بر بيمار وارد شديد، او را به (سلامت و) طول عمر اميدوار سازيد. گرچه اين اميدوار ساختن، در قضا و قدر مؤثر نيست، ولى بيمار را دلخوش مى سازد و آرامش و تسكين او را موجب مى شود.
حضرت امام خمينى؛ نيز با تيزبينى و درايت مثال زدنى خود، به تأثير اميد آفرينى در بيماران توجه ويژه دارد و به پرستاران مى فرمايد:
اين نكته را بايد در نظر داشته باشيد كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن اللَّه براى آنها، كمك مى كند به صحت آنها. اين طور نباشد كه به او گفته شود، تو خوب نمى شوى. همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مى كند و با دل افسرده از اين دنيا مى رود. لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد، به اين مريض ها كه افسرده اند اكثراً، اگر اين طور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود، با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مى رود و اين براى شما ارزشمند است.
(صحيفه نور، ج 18، ص 172)
بنابراين، پرستار بايد بيمارى را بر مريض ناچيز و زودگذر جلوه دهد و ترس از خطر بيمارى را از دل و جان او بزدايد و بيمار را به اين سخن روان شناسانه پيامبر گرامى اسلام توجه دهد كه فرمود:
لا بأسَ عَلَيْكَ طَهُورٌ اِن شاء اللَّهُ.
(صحيح بخارى، بيروت، داراحياء التراث العربى، ج 7، ص 153)
نگران بيمارى خود نباش. اين بيمارى موجب پاك شدن تو از گناهان است، اگر خدا بخواهد.

ارزش بيمارى و تبريك بهبودى
 

توجه دادن بيمار به جنبه ها و آثار معنوى بيمارى، يكى ديگر از عوامل سرعت بخشى در بهبود بيماران است. تقويت روح معنوى بيمار و آماده سازى زمينه ارتباطى او با خداوند و ارواح پاك امامان معصوم: امرى لازم و مهم بر پرستار است. هنگامى كه بيمار به قدرت بى منتهاى الهى پى مى برد و توجه خود را از اسباب هاى ظاهرى قطع مى كند و خود را در درياى بى كران لطف و رحمت الهى شناور مى بيند، پرستار با ايجاد فضاى روحانى ذكر، دعا، مناجات و توسل مى تواند روح معنوى بيمار را قوت بخشد و بيمار با اتكا به خداوند و توسل به اهل بيت: صحت و شفاى خود را طلب كند. امام صادق7 مى فرمايد:
ذِكْرُنا اَهْلَ الْبَيتِ شِفاءٌ مِنْ الوَعْكِ وَالْأَسْقامِ وَ وَسْواسُ الرَّيْبِ.
(بحارالانوار، ج 81، ص 203)
ياد ما اهل بيت، شفاى از تب، بيمارهاى و ترديد است.
آگاه كردن بيمار به پاداش هاى خداوند به وى پس از تحمل مريضى، تحمل درد و رنج را براى او آسان مى كند تا به گشايش گرفتارى روح و جسم خود با شفا يافتن از بيمارى، اميدوار شود. وجود بيمار پس از سپرى كردن بيمارى، مانند زمينى است كه پس از باران بهارى، با طراوت و زيبا مى شود و در خود احساس آرامش و دل زندگى مى كند. امام معصوم: به فايده هاى بيمارى، اين چنين اشاره مى كند:
مؤمن هرگاه به تب مبتلا شود، گناهانش همچون برگ درخت فرو مى ريزد و هر زمان كه در بستر بيمارى ناله كند، ناله او تسبيح (سبحان اللَّه گفتن) است و فريادش تهليل (لا اِله الاّ اللَّه گفتن) است و پهلو به پهلو شدنش در بسترى بيمارى، همانند كسى است كه با شمشير خود در راه خدا جهاد مى كند. بنابراين، اگر به سلامت به جمع برادران مؤمن و دوستانش باز گردد و به بندگى خدا روى آورد، از گناهان پاك شده است. پس خوشا به حال او، اگر در آن حال به گناه روى نياورد و واى بر او، اگر دوباره به گناه روى آورد و [البته] عافيت و تندرستى، نزد ما اهل بيت، از بيمارى محبوب تر است.
(همان، ص 205)
امام سجاد7 نيز پس از شفاى بيماران به ديدار آنان مى رفت و مى فرمود: »پاكى از گناهان گواراى تو باد! عمل خويش را از سر گير«.
(همان، ص 186)
همچنين، نقل شده است كه امام مجتبى7 به مردى كه تازه از بستر بيمارى برخاسته بود، چنين فرمود:
خداوند تو را مورد توجه خود قرار داده، پس او را فراموش مكن و همواره به ياد او باش. خداوند از گناهان تو در گذشت، پس او را شكر گزار.
(همان، ج 78، ص 106)
نبايسته هاى اخلاقى پرستاران
يكى از كارهايى كه ممكن است آرامش خاطر را از بيماران بگيرد و نگران شان كند، به زبان آوردن استرجاع، يعنى ذكر »انّا للَّه و انا اليه راجعون« است. گفتن اين ذكر نزد بيمار، به او القا مى كند كه بيمارى او خطرناك و اميد به سلامتى در او ضعيف است. گفته مى شود امام باقر7 همواره اين ذكر را از مبتلايان به رنج و محنت، پنهان نگه مى داشت.
(ابن قتيبه، عيون الاخبار، ج 2، ص 208)
بيمار براى اينكه از شدت بيمارى خودآگاه شود، آن را در آيينه نگاه ديگران جست وجو مى كند. گاهى نگاه اطرافيان و پرستاران، از روى خشنودى و خرسندى است و گاه آميخته با تأسف و نگرانى. اين دو نوع نگاه، تأثيرى متفاوت بر روحيه بيمار دارد؛ نگاه آميخته با رضا او را اميدوار و نگاه تأثربرانگيز، او را مضطرب و نااميد مى سازد. از اين رو، امام صادق7 مى فرمايد:
لا تَنْظُرُا اِلى اَهْلِ البَلاءِ فَاِنّ ذلِكَ يَحزُنُهُمْ.
(بحارالانوار، ج 75، ص 16)
به اهل بلا و كسانى كه مبتلايند، نگاه (غيرعادى) نكنيد كه موجب حزن و اندوه آنان مى شود.
به آهستگى سخن گفتن در حضور بيمار نيز حساسيت ها و دقت او را به سوى نجوا كنندگان جلب مى كند و مى پندارد ناگفتنى هايى در مورد بيمارى او وجود دارد كه اطرافيان نمى خواهند وى از آن آگاه شود. به همين خاطر دچار دلهره و ناراحتى مى شود. امام صادق7 مى فرمايد:
هرگاه تعداد افراد به سه نفر رسيد، نبايد دو نفر آنان نجوا كنند و گفت وگوى خود را از نفر ديگر پنهان بدارند؛ چرا كه اين گونه گفت وگو موجب اندوه آن شخص مى شود و او را مى آزارد.
(ميزان الحكمه، ج 10، ص 14)
از ديگر مواردى كه رعايت آن نزد بيماران ضرورى است، نخوردن غذاهايى است كه بيمار از تناول كردن آنها پرهيز شده است. پيامبر اكرم9 نيز در روايتى از اين عمل نهى فرموده است:
نَهى رَسُول اللَّه9 أنْ يَأكُلَ العائِدُ عِنْدَ العَليلِ فَيُحبِط اللَّهُ اَجْرَ عِيادتِهِ.
(بحارالانوار، ج 81، ص 228)
پيامبر خدا از اينكه عيادت كننده در برابر بيمار چيزى بخورد، نهى فرموده و آن را موجب از بين رفتن اجر عيادت دانسته است.
بى گمان، پرستاران زمان زيادى را در بيمارستان و در كنار بيماران به سر مى برند. بنابراين، بايد هنگام خوردن و آشاميدن، اين توصيه مهم رسول گرامى اسلام را در دستور كار خويش قرار دهند و دور از چشم بيماران، غذاهاى مخصوص و دلخواه خود را مصرف كنند.
نكته آخر اينكه، رازدارى و پنهان نگه داشتن اسرار ديگران بسيار مهم است. به طور طبيعى در دوران بيمارى، چنان است تا حدود زيادى مسائل پنهانى بيمار براى درمان گران او آشكار مى شود. آنها دوست ندارند كه ديگران نيز از اسرارشان آگاه شوند و اين پرستاران و پزشكانند كه در حفظ اين ناگفته هاى شخصى بيماران وظيفه اى خطير بر عهده دارند. آنان بايد توجه كنند كه اسلام حتى افشاى اسرار كسانى را كه از دنيا رفته اند نيز نمى پسندد، تا چه رسد به كسانى كه هنوز در اين دنيا به سر مى برند. امام صادق7 مى فرمايد:
كسى كه ميتى را غسل دهد، پس او را پوشاند و اسرار او را كتمان كند و براى ديگران بيان نكند، همانند زمانى كه از مادر زاييده شده است، از گناهان پاك مى شود.
(وسائل الشيعه، ج 2، ص 692)
امام كاظم7 نيز كسى را كه راز برادر مسلمان خود را بپوشاند، روز قيامت در سايه عرش الهى مى بيند.
(شيخ عباس قمى، سفينة البحار، دارالاسوه، 1444 ه’. ق، ج 7، ص 436)

سپاس گزارى بيمار از پرستار
 

در برخوردهاى اجتماعى، يكى از عوامل محبت آفرين، سپاس گزارى و حق شناسى است. از آنان كه در »خوب شدن« ما سهمى داشته اند و آنان كه در گرفتارى ها به كمك مان مى شتابند و در بلاها با ما همدردى مى كنند، بايد به گونه اى شايسته تقدير شوند. فرهنگ قدردانى و تشكر از خوبى ها و نيكوكاران، از آموزه هاى اسلام و برنامه هاى دينى است و هر چه اين عمل فراگيرتر شود، نيكوكارى نيز ادامه مى يابد. از حضرت على7 روايت است كه فرمود:
بر عهده كسى كه به او انعام و احسانى شده، اين است كه به خوبى و به شايستگى، بر نعمت دهنده نيكى كند و نعمت و احسان او را جبران نمايد. اگر از جبران عملى ناتوان بود، با ستايشى شايسته و ثنايى نيك برخورد كند. اگر از ستايش زبانى هم ناتوان بود، حداقل نعمت را بشناسد و به نعمت دهنده محبت داشته باشد. اگر اين را هم ندارد و نتواند، پس شايسته آن نعمت نيست.
(بحارالانوار، ج 68، ص 50)
از حضرت رضا7 هم در كلامى آمده است:
من لم يَشكُر المُنْعِمَ مِنَ المخلوقينَ لَم يَشكُر اللَّهِ عزّوجل.
(ميزان الحكمة، ج 5، ص 153)
هر كس مخلوق هاى نعمت دهنده را سپاس نگويد، خدا را سپاس نگفته است.
به تعبير مولانا:
شكر او شكر خدا باشد يقين
چون به احسان كرد توفيقش قرين
و به فرموده امام كاظم7:
خداوند بنده سپاس گزار را دوست مى دارد. در قيامت، خداوند به برخى از بندگانش خطاب مى كند: »آيا نسبت به فلانى سپاس و تشكر كردى؟« مى گويد: پروردگارا! من تو را شكر كردم. خداوند مى فرمايد: »اگر او را تشكر نكرده اى، پس مرا هم تشكر نكرده اى«.
(اصول كافى، ج 2، ص 99)
همچنين بر ماست كه توصيه امام سجاد7 در رساله الحقوق را از ياد نبريم. ايشان در مورد حق كسى كه بر ما نيكى كرده است، مى فرمايد:
حق كسى كه صاحب نيكى بر توست، اين است كه سپاس گزار او باشى و كار نيك او را ياد كنى و خالصانه بين خود و خدايت در حق او دعا كنى و گفتار نيك درباره او داشته باشى. اگر چنين كنى در نهان و آشكار، او را سپاس گفته اى و اگر هم روزى قدرت بر جبران داشته باشى، نيكى او را بايد جبران كنى.
چه خوب است كه هميشه گله و انتقاد از بدى ها و نارسايى ها در دستور كار ما نباشد، بلكه چشم نيك بين هم داشته باشيم و از خوبى ها و خوش رفتارى هاى خدمت گزاران، به ويژه در محيط بيمارستان ها نيز به هر زبانى كه مى توانيم، تشكر كنيم و به روايت امام صادق7 عمل كنيم كه فرمود:
اُشكُر مَن اَنْعمَ عليك، وَ انعِم عَلى مَن شَكَركَ فاِنّه لازوالَ لِلنَّعماءِ اذا شُكِرتْ وَ لا بَقاءَلَها اِذا كُفِرَتْ والشُّكر زيادةٌ فى النِّعَمِ و امانٌ من الغِيرَ.
(بحارالانوار، ج 68، ص 55)
نسبت به كسى كه بر تو نعمتى داده، سپاس گزارى كن و نسبت به كسى كه از تو سپاس گزارى كرده، احسان و انعام كن؛ چرا كه اگر نعمت ها سپاس شود، زوال نمى پذيرد و اگر ناسپاسى شود، دوام نمى يابد. شكر و سپاس، موجب افزايش نعمت ها و ايمنى از تغيير و دگرگونى است.
داشتن زبان تقدير و تشكر، نرم كننده دل ها، افزاينده عواطف و زداينده كدورت ها و دشمنى هاست.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.