بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (2)

«امام حسن مجتبي (ع) مي فرمايند: يا ابن آدم انّک لم تزل في هدم عمرک منذ سقطت من بطن امک فخذ ممُا في يدک لما بين يديک فان المومن يتزوّد و ان الکافر يتمتّع؛ اي فرزند آدم، تو از روزي که شکم مادر را ترک گفتني و به زمين قدم گذاردي، پيوسته سرگرم نابود ساختن عمر خويش هستي، از فرصت زندگي استفاده کن و از آنچه اکنون در دست داري براي منازلي که در پيش داري بهره بردار که افراد با ايمان از دنيا زاد و توشه
جمعه، 29 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (2)

بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (2)
بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (2)


 

نويسندگان: دکتر محمدرضا ستوده نيا (1)
و اسماعيل رضايي(2)



 

اتلاف وقت و فرصت
 

6) اسراف در لذّت جويي:
 

«امام حسن مجتبي (ع) مي فرمايند: يا ابن آدم انّک لم تزل في هدم عمرک منذ سقطت من بطن امک فخذ ممُا في يدک لما بين يديک فان المومن يتزوّد و ان الکافر يتمتّع؛ اي فرزند آدم، تو از روزي که شکم مادر را ترک گفتني و به زمين قدم گذاردي، پيوسته سرگرم نابود ساختن عمر خويش هستي، از فرصت زندگي استفاده کن و از آنچه اکنون در دست داري براي منازلي که در پيش داري بهره بردار که افراد با ايمان از دنيا زاد و توشه براي فرداي خود تهيه مي کنند و افراد بي ايمان، تنها از آن لذت و کامجوئي مي خواهند» (فلسفي 1368. ج 2. ص 370). لذت جويي مساويست با وقت گذراني. البته وقت به خودي خود مي گذرد و اين رودخانه بدون توقف به دريا سرازير مي شود پس منظور از وقت گذراني اتلاف وقت و بهره نگرفتن از آن مي باشد که لذت جويي علاوه بر اين مسئله اثرات نامطلوبي بر روحيه و شخصيت فرد مي گذارد.
«و پيامبر (ص) نيز مي فرمايند: يا دانا باش، يا جوينده ي دانايي و از آن بپرهيز که وقت گذران لذت طلب باشي» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج 1. ص 72).

7) بيماري جسم و روح:
 

انسان بسيار ضعيف خلق شده است. گذشته از ضعف جسمي از لحاظ روحي نيز نياز به تقويت دارد. چنانچه اگر بين امراض روحي و جسمي اي که در بين انسانها رايج است با بيماريهاي حيوانات مقايسه شود، اين ضعف آشکارتر مي گردد.
«ويژگي عمر، اين است که اوضاع را زير و رو مي کند و خاصيت بيماري [جسمي و روحي] باز دارندگي از تلاش است» (محدثي 1386. ص 24).
«امام علي (ع) مي فرمايند: اغتنموا ايّام الصّحه قبل السّقم...؛ روزهاي سلامتي را، پيش از بيماري غنيمت شماريد» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج 1. ص 569).
«و امام محمد باقر (ع) مي فرمايند:... و لا امکان کالأيّام الخاليه مع صحّه الابدان؛ هيچ فرصتي همچون روزهاي بيکاري و تندرستي نيست» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج1. ص 571).

8) سپردن امور زندگي خويش به ديگران:
 

برخي افراد به هر دليل با سپردن امور زندگي خويش به ديگران، عمر خود و حتي خانواده اشان را تباه مي سازند و با تعارفي بودن و از دست دادن اقتدار خود در زندگي، وقت خود را به ناراحتي مي گذرانند.
«پس انسانهاي سعادتمند را سرمشق قرار دهيد نه اينکه کورکورانه، پيرو سائرين باشيد» (گلکاريان بي تا. ص 59). اگر راه و برنامه انتخاب شده از نظر دين و عقل صحيح و پسنديده باشد، نبايد به هر دليل آن را رها کرده و به ديگران سپرد.
«بعضي اوقات، ناگزيريد رفتاري داشته باشيد که ديگران را ناراضي کنيد. هر فردي دوستدار محبت و توجه است و شما نمي توانيد هميشه همه ي مردم را راضي نگه داريد خصوصاً که بعضي ها هرگز راضي نمي شوند و اغلب ناراضي هستند و شما هرگز نمي توانيد هر چيزي را که هر کسي مي خواهد انجام بدهيد چون گذشته از مسائل ديگر، وقت براي انجام آن نداريد و گاهي اتفاق مي افتد که اشخاص دوست دارند عنان زندگي شما را به دست گيرند و بعضي ديگر از افراد ناخواسته در زندگيتان دخالت مي کنند که بهترين راه حل گفتن «نه» است. اين يک کلمه ي کوتاه در مواردي که بجا، با قاطعيت و همراه با ادب گفته شود مي تواند مقدار زيادي در وقت شما صرف جوئي کند. مهم اين است که به ديگران اجازه ندهيد در زندگي شما دخالت کرده و وقت شما را تلف کنند.» (طبيب زاده 1374. ص 124 و 125 با تلخيص). بسيار منطقي است که خود شخص امور زندگيش را به عهده بگيرد تا وقت و عمر خويش را تباه نسازد چرا که اينگونه سرسپردگي به ديگران اثرات نامطلوب ديگري هم دارد از آن جمله است که امام علي (ع) مي فرمايند: «... فَيکونُ المِهنا لِغَيرِه، وِالعِبءِ علي ظَهرِهِ...؛ راحتي و خوشي آن براي ديگري و کيفر آن بر دوش اوست» (دشتي 1379. ص 206).

9) دوستي با افراد نامناسب:
 

اگر انسان بدون اطمينان به افراد با آنان دوستي نمايد مسئول گمراهي خويش خواهد بود. زيرا امکان اينکه شخص انتخاب شده، دوستي مناسبي باشد، تصادفي است پس بايد قبل از طرح دوستي با ديگران، نسبت به آنان اطمينان خاطر داشت. «امام جواد (ع) مي فرمايند: (مَن انقادَ اِلَي الطُمَانينِه قَبلَ الخَبَره فَقَد عَرَضَ نَفسَهُ اللهَلَکه و العاقبَهِ المَتعَبَه)؛ کسي که قبل از آزمايش به افراد اطمينان ورزد، نفس خود را در معرض هلاکت قرار مي دهد و سرانجامي سخت خواهد داشت.» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 125). «هم نشين بد غارتگر عمر و تباه کننده ي اخلاق و هدر دهنده ي فرصتهاست {چنين دوستاني} وقت را تلف و جواني را سياه مي کنند. اگر به سعادت و موفقيت خويش در زندگي علاقه منديد بايد از همنشيني با افراد نامناسب بپرهيزيد.» (محدثي 1386. ص 38). همچنين بايد از دوستي با افراد کوتاه فکر که رفتارشان از نظر مردم بي ارزش است دوري نمائيد تا هم از تأثير منفي حالات روحي آنان محفوظ باشيد و هم از نتايج سوء هم نشيني با آنها در امان بود. «امام علي (ع) مي فرمايند: واحذَر صَحابه مَن يفيلُ رأيُهُ و ينکَرُ عَمَلُهُ، فَانّ الصاحِبَ مُعتَبَر بِصاحَبَه؛ از مصاحبت با افراد ضعيف الرأي، که رفتار آنان مورد پذيرش مردم نيست، بر حذر باش زيرا که اعتبار رفيق به رفيق اوست» (دشتي 1379. ص 611).
«و نيز از هم نشيني و دوستي با گمراهان و هواپرستان نيز بايد دوري جست. بسياري از افراد هم، بر اثر رفاقت و گفتگو با افراد گمراه و تشکيک آنان، مسائل واضح برايشان به صورت مشکلي بزرگ جلوه گر مي شود به همين دليل امام صادق (ع) مي فرمايند: لا تجلس من يشکل عليه الواضح؛ با کسي که امر واضح بر او مشکل است مجالست مکن» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 134). چون کسي که با اهل شک مجالست کند او نيز گرفتار شک مي شود در هر صورت همنشيني با افراد نامناسب علاوه بر رکود فکري و يا توقف و گمراهي موجب هدر رفتن وقت مي باشد زيرا افراد نامناسب به وقت خود و دوستانشان ارجي نمي نهند.

10) مسامحه کاري و به تأخير انداختن کارها:
 

مسامحه کاري و به تاخير انداختن کارها در واقع يکي از عظيم ترين موانع پيشرفت هر شخص مي باشد که در کوشش خود براي رسيدن به اهداف کوتاه مدت و دراز مدت عمرش با آن رو به رو مي شود.
«امام علي (ع) مي فرمايند: غافص الفرضه عند إمکانها فانّک غير مدرکها بعد فوتِها؛ فرصت را در وقت خود غافلگير کن که چون فوت شد ديگر به آن دسترسي نخواهي داشت.» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج 1. ص 568). «مسامحه کاري، اين است که يک کار خوب و مثبت در پيش رو داريد ارزشهاي آن را مي دانيد و مي توانيد وقت صرف آن کنيد که آن را عملي سازيد، ولي همچنان دست به اقدام نمي زنيد. علت احتراز از آن بعضي مسائل نامطلوب و دردناک که غالباً عاطفي و احساسي است، مي باشد. ولي اين قطعي و لاينحل نيست. هر کسي مي تواند کارهايي را در نظر بياورد که هم سخت و هم نامطلوب هستند. اين واقعيت که در فرصت کم امروز امکان اين را نداريد که دست به اين کار بزنيد موجب مي شود که از شروع آن منصرف شويد و آن را به فردا موکول کنيد. ولي مسلم است که فردا هم چنين وقتي فراهم نخواهد شد، لذا روز به روز کار را به تأخير مي اندازيد تا زمانيکه مهلت فرا برسد» (طبيب زاده 1374. ص 150- 154با تلخيص). به تأخير انداختن کارها، آثار سوئي در پي دارد و بسيار اتفاق مي افتد که هم وقت امروز را از دست داده و هم وقت فردا را به دست نمي آوريم. که علل مختلفي دارد که غير از تنبلي و سستي ممکن است به دليل عدم اعتماد به نفس لازم باشد، «شما بايد به خود ثابت کنيد که واقعاً کار را انجام خواهيد داد. ابتدا ممکن است مجبور شويد زحمت بيشتري به خود بدهيد. با شيوه هاي آسان و کوچک شروع کنيد به طوري که احساس کنيد از عهده ي کار بر مي آئيد. علاوه بر آن ديدتان را درباره ي خود به صورت مثبت تغيير دهيد» (حسين هاشمي 1380، ص 71).

11) عادات ناپسند:
 

عادات ناپسند به تدريج در انسان به صورت ملکه در مي آيد از اين روي «امام علي (ع) مي فرمايند: العادهُ طبعُ ثانٍ؛ عادت طبيعت دوم است» (آقا جمال الدين خوانساري 1366. ج1. ص 185).
«غلبه بر رفتار زشت و ناپسند راه را براي رسيدن به کمالات روحي باز مي کند. انسان براي دست يافتن به ارزشهاي روحي بايد از پيروي عادات ناپسند دوري نمايد. نه تنها عادت به گناهان بلکه عادت به هرگونه کار ناپسند و بيهوده که مانع سعادت است» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 355). عادت ناپسند باعث اتلاف انرژي و وقت کارها و برنامه هاي مهم را نابود مي سازند از اين رو امام علي (ع) مي فرمايند: «الفضيلهُ غَلَبه العاده؛ فضيلت، غلبه نمودن بر عادت است» (آقا جمال الدين خوانساري 1366.ج 1. ص 97). يکي از اين عادات بي ارزش که هدر دهنده وقت است، تقليد از ديگران مي باشد. «سخنراني را ديدم که هنگام سخنراني، اداي سخنران مشهوري را در مي آورد و با آنکه خودش مطالب جالبي را بيان مي کرد اما شنوندگان به مطالب او توجه نداشته، بلکه به همديگر مي گفتند: اداي فلاني رادر آورده است. يادتان باشد، تقليد از غير متخصص و غير متعهد به ارزشها، نشانه ي عجز و شکست است» (گلکاريان بي تا. ص 48). از عادات وقت گير متداول در جامعه ي ما مد پرستي و ارزش زيادي براي مد قائل شدن است که علاوه بر اسراف در هزينه ها وقت گرانبهاي افراد را تباه مي کند چرا که از وقت گيرترين خريدها، خريد لباس و وسيله هاي زينتي و پيروي از مد روز است. افراد چقدر از وقت روزانه اشان را صرف برنامه هاي تلويزيون و يا نگاه کردن به سي دي هاي بي ارزش و بازيهاي رايانه اي مي کنند؟ خيلي از فيلم ها که براي ديگران مفيد است براي برخي ديگر مضر است چون چيز جديدي به آنها ياد نمي دهد و علاوه بر آن ممکن است مخرب نيز باشد. شايسته است افراد به وقتشان اهميت بدهند و سعي کنند از اين عادات دست بردارند. از ديگر عادات که کم و بيش با آن روبرو هستيم عاداتي است که افراد وسواسي دارند. آيا بهتر نيست افراد وسواسي خودشان به اين مسئله پي ببرند که چقدر وقتشان را تلف مي کنند! آنچه از عادات بيش از پيش در روابط اجتماعي وقت را مي ريايد، خصلت ناپسند زود رنجي است. ما بارها با اين افراد رو به رو شده ايم اين افراد وقت خود و ديگران را سر مسائل بي اهميت مي گيرند. عادت خرافي بودن و اعتقاد زياد به سعد و نحس روزها داشتن نيز منجر به مسائل نامطلوبي مي شود که از آنچه مدّ نظر است، اتلاف وقت و صرف عمر عزيز مي باشد. اشخاصي هستند که به جاي برنامه ريزي در زندگي و مسائل خود، دائم متوسل به استخاره هاي بي مورد مي شوند و دلشوره هاي بيجا دارند، و براي انجام ندادن کار خود هم وقت هدر مي دهند. در نهايت مي توان گفت؛ بهتر است، از هر خصلتي که در اسلام مبين از آن نهي شده است دست کشيد که علاوه بر آثار نگران کننده ي اُخروي، آثار مخرب دنيوي نيز دارد از جمله ناراحتيهاي روحي که منتهي به ناراحتيهاي ديگران و بيماري جسمي نيز مي شود. شکستن دل دوستان و بندگان خدا که منجر به عدم برکت در عمر مي شود، نابساماني در ارتباطات اجتماعي و عدم انطباق در گروه و... و مهمترين آن از دست دادن سرمايه اي به نام وقت مي باشد.

نتيجه گيري:
 

وقت، نعمتي الهي و غير قابل جايگزين است که با نام عمر، هر لحظه ي آن سپري مي شود. و عده اي از افراد هستند که در زندگي قدر شناس وقت خويش و ديگران نيستند. غفلت و گناه بر افکار و قلبشان سايه افکنده و اموري را که سعادتمندان براي سودمند نمودن وقت استفاده مي کنند، بکار نمي گيرند و اغلب در راه و هدف خود متزلزل و حيران اند«فيِ الارضِ حَيران» (انعام 6: 71).
اين افراد به امور جزيي سرگرم اند و ديگران را هم به امور کم اهميت تشويق مي کند «وَ رَضُوا بِالحَيوه الدُّنيا وَ اطمَأنُّوا بِها وَ الَذينَ هُم عَن ءاياتِنا غافِلوُن؛ (يونس 10: 7). و به زندگي دنيا دل خوش کرده و بدان اطمينان يافته اند، و کساني که از آيات ما غافلند، آرزوهاي دور و دراز و پوچ دارند. متوجه گذر زمان نيستند و به تنبلي و بي حالي خو گرفته اند و اگر دست به کاري شوند مقصودشان لذت جويي از دنياست. همچنين اهل گفتگو و مشاجرات بي ثمرند «وَ مِنَ النّاسِ مَن يَشتَرِي لَهوَ الحَديث؛ (لقمان 31: 6) و برخي از مردم کساني اند که سخن بيهوده را خريدارند». آنها امور زندگيشان را به ديگران سپرده و اهل تقليد کورکورانه هستند و نيز از آسيب ديدن جسم و روح خود باکي ندارند. از آنجا که عمرشان را در راه صحيح استفاده نمي کنند زمان برايشان فاقد اهميت لازم بوده و با افراد نامناسب معاشرت مي کنند و در هنگامي که وقت تمام شده مي گويند: (يا لَيتَني اَتخَّذتُ مَعَ الرَسولِ سَبيلا) ؛ (فرقان 25: 27) اي کاش با پيامبر راهي بر مي گرفتم. و افسوس مي خورند که چرا با افراد نامناسب دوستي نموده اند. (يا وَيلَتي لَيتَني لَم اتَّخِذ فُلانا خَليلا)؛ (فرقان 25: 28) اي واي، کاش فلاني را دوست [خود] نگرفته بودم.
کارها را به تأخير مي اندازند و تابع عادات غلط هستند و بدين وسيله موجب اتلاف وقتشان مي شوند و نمي دانند که وسعت وقت دليل بر سعادت نيست و روزي همه ي فرصتها به اتمام مي رسد.

منابع و مآخذ
 

1- قرآن کريم (سوره هاي فرقان، انعام، يونس، لقمان، مومنون، حجر،) ترجمه مهدي فولادوند.
2- نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتي).
3- الحديث روايات تربيتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1368 ش، چاپ دوم، محمد تقي فلسفي.
4- الحياه دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1380 ش، چاپ دوم، اخوان حکيمي و احمد آرام، مترجم؛ احمد آرام.
5- اسرار موفقيتف نشر حاذق، قم، 1386 ش، چاپ ششم، سيد مرتضي مجتهدي سيستاني.
6- اعتماد به نفس برتر، انتشارات غزل، اصفهان، 1380 ش، چ اول، گيل ليندن فيلد، مترجم: اسماعيل حسين هاشمي.
7- چگونه بر وقت و زندگي خود مسلط شويم، سازمان انتشارات جاويدان، بي مح، 1374 ش، چ اول، آلن لايکين، مترجم: محمدرضا طبيب زاده.
8- سيره نبوي «منطق عملي»، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، 1373 ش، چ اول، مصطفي دلشاد تهراني.
9- شرح غررالحکم و درر الکلم، دانشگاه تهران، 1366 ش، چ اول، عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، شارح: آقا جمال الدين محمد خوانساري.
10- صد در صد نيروي فکر، موسسه انتشارات ياران، تبريز، بي تا، چ دوم، جک انساين ادينگتون، مترجم: قدير گلکاريان.
11- عمر دوباره، شرکت افست، بي جا، 1361 ش، چ اول، سيد محمد تقي مير سعسعاتي.
12- گوهر عمر، بنياد پژوهشهاي اسلامي، مشهد، 1386 ش، چ هفتم، جواد محدثي.

پي نوشت ها :
 

1- استاديار گروه الهيات دانشگاه اصفهان.
2- دانشجوي کارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه اصفهان.
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 38



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.