دولت بعث عراق همزمان با آغاز رسمی جنگ تمام عیار علیه جمهوری اسلامی ایران، دیپلماسی فعالی را در ارتباط با سازمان ملل متحد در پیش گرفت و کوشید تا با توسل به مستندات حقوقی و پیشینهی تاریخی، اقدام تجاوزکارانهی خود را توجیه و اعضای شورای امنیت، دبیرکل و افکار عمومی جهانیان را مجاب کند. از جمله در نخستین ساعتهای آغاز حملهی برقآسای نظامی به ایران در 22 ماه سپتامبر سال 1980 (31 شهریور ماه سال 1359)، شیببافی، کاردار موقت هیئت نمایندگی دایمی عراق در سازمان ملل، در یادداشتی خطاب به دبیرکل، نامهی 21 ماه سپتامبر سال 1980 (30 شهریور ماه سال 1359) سعدون حمادی، وزیر امور خارجه جمهوری عراق را به وی تسلیم کرد. در این نامه، وزیر خارجهی عراق دلایل حقوقی این کشور را برای لغو یکجانبهی قرارداد 1975 الجزایر و آغاز جنگ علیه ایران تشریح کرده بود. وی با اشاره به مادهی 4 پیماننامهی مرزی بینالمللی و حسن همجواری به عنوان گرانیگاه استدلال حقوقی عراق در توسل به جنگ علیه ایران، جمهوری اسلامی را متهم کرد که آن بخش از توافق نامهی الجزایر و پیمان مرزی که به نفعش بوده، از جمله پروتکل تعیین حدود مرز آبی در شط العرب را اجرا کرده، اما از سوی دیگر، در مورد علامتگذاری مرزهای زمینی از تعهداتش شانه خالی و با دفعالوقت و تأخیر زیاد، از اجرای اقدامات لازم برای بازگرداندن سرزمینهای عراق خودداری و این مناطق را تحت کنترل خویش حفظ کرده است. حمادی با تأکید بر اینکه دولت عراق زمان لازم را به رژیم جدید ایران داده است تا طبق توافقنامه به تعهداتش عمل کند، مدعی شد که با گذشت زمان و تثبیت پایههای قدرت، این رژیم تعهدات خود را نقض کرده و بیوقفه، بدان ادامه داده است همچنین، مقامات حاکم بر ایران نیز سیاست مداخلهی مداوم در امور داخلی جمهوری عراق را دنبال کرده و از بازگرداندن اراضی عراق به رغم درخواستهای مکرر عراق خودداری و ادعای جدیدی را حتی در مورد پایتخت عراق و در واقع، در مورد تمامیت ارضی کشور عراق مطرح کردهاند». (35) وزیر خارجهی عراق به این نامه بسنده نکرد و دو روز بعد، در 24 ماه سپتامبر (2 مهر ماه سال 1359) در واکنش به بیانیهی 23 ماه سپتامبر شورای امنیت، در نامهای خطاب به رئیس شورا با پذیرش بیانیهی شورا، ایران را به نقض قرارداد 1975 متهم کرد و با تأکید بر اینکه به رغم تلاش سه سالهی دولت جمهوری عراق در کاربرد تمامی وسایل صلحآمیز، ایران به تعهدات مندرج در توافقنامه عمل نکرده است، یادآور شد که عراق مجبور شده است: «بر اساس حقوق بینالملل، در مقابل ایران، که آنها را به طور ناروا انکار میکرد، از خود دفاع کند».
بدین ترتیب، عراق به اصل دفاع پیشگیرانه که با اصول حقوق بینالملل مدرن مغایر است، اعتراف کرد، اما این اعتراف بر تصمیمگیری اعضای شورای امنیت و دبیرکل وقت تأثیری نداشت و هرگز دربارهی این نقض حقوق بینالملل از عراق پرسشی نشد. در عین حال، وزیر خارجهی عراق برای اینکه دولت متبوع خود را تابع تصمیمهای شورای امنیت جلوه دهد، اعلام کرد: «هر وقت خواسته شود، عراق حاضر است نظرهای خود را در شورای امنیت اعلام کند؛ زیرا چیزی برای پنهان کردن ندارد». (36) رئیس دیپلماسی عراق که میکوشید در میدان سیاست و دیپلماسی نیز همچون، نیروهای عراقی در میدان جنگ، ابتکار عمل را در دست داشته باشد. با تکرار ادعاهای دولتش کوشید حقانیت آنها را اثبات کند. وی کاملا میدانست که شورای امنیت عدالت خانه نیست، بلکه نهادی است که اعضای آن بیش از هر چیز، به منافع خود و حفظ وضع موجود فکر میکنند و نظامهای سیاسی انقلابی موقعیت مطلوبی در نزد آنان ندارند. به همین منظور، کوشید تا با یادآوری مکرر حادثهی گروگانگیری امریکاییان در تهران، دولت جمهوری اسلامی را به عدم پذیرش قطعنامهها و رأی دیوان بینالمللی دادگستری متهم و دستگاه دیپلماسی آن را منفعل کند. عراقیها دقیقا، میدانستند تا زمانی که گروگانهای امریکایی در تهراناند، ایران نمیتواند حقانیت مواضع خود را در مجامع بینالمللی اثبات کند. به همین دلیل، بیشترین بهرهبرداری را از پاشنهی آشیل جمهوری اسلامی کردند. از سوی دیگر، از همان آغاز، دولت عراق با توجه به اغماض دبیرکل و شورای امنیت نسبت به تجاوز نیروهای این کشور به یکی از اعضای سازمان ملل متحد تمام هم خود را در این زمینه قرار داد که خود را هماهنگ با خواست و نظر دبیرکل و شورا و تابع پیشنهادات و مصوبات آنها نشان دهد، مشروط بر اینکه طرف مقابل نیز آنها را پذیرا باشد. بر اساس این خط مشی بود که صدام حسین، رئیس جمهور عراق در پاسخ به نامهی دوستانه، ملایم و محترمانه 24 ماه سپتامبر دبیرکل که از دو طرف درگیری به طور مساوی نهایت خویشتنداری را خواستار شده بود، عمیقا قدردانی کرد و عراق را نسبت به صلح و امنیت بینالمللی بسیار علاقهمند خواند. همچنین، به دبیرکل اطمینان داد که جنگ را محدودهی خاک ایران پی خواهد گرفت و از گسترش آن به دیگر مناطقی که شرایط تهدید منافع اقتصادی و نفتی کشورها را فراهم آورد، خودداری خواهد کرد. صدام که از نگرانی غرب نسبت به جریان بیخطر نفت از خلیجفارس آگاه بود، به آنان اطمینان داد: «عراق در مصالح مربوط به صلح، امنیت و اقتصاد جهانی دخالتی نکرده است». با وجود این، وی نیز اشتباه، وزیر خارجهی خود را تکرار کرد، یعنی از دفاع پیشگیرانه علیه ایران نام برد و با اشاره به ضربات وارد شده از سوی ایران علیه منافع حیاتی عراق، منطقه و جهان، نوشت: «برای ما چارهای جز دفاع پیشگیرانه به منظور حمایت از تمامی آن منافع باقی نماند». اما این اعتراف صریح صدام حسین در توسل به دفاع پیشگیرانه که با نص صریح قوانین بینالمللی مغایر است، اتهامی را متوجه دولت عراق نکرد. صدام حسین در بند پایانی نامهی خود از دبیرکل خواست تا نظر ایران را در مورد آتشبس جویا شود و آن را در اختیار عراق قرار دهد، بدون اینکه با صراحت مواضع خود را دربارهی آتشبس ابراز کند. (37) در نتیجه، دبیرکل در نامهای به تاریخ 26 ماه سپتامبر، از صدام حسین خواست تا موضع دولتش را در این باره اعلام کند: وی در ادامه، یادآور شده بود که پاسخ آنها به درخواست آتشبس اهمیت حیاتی دارد. (38) در این میان، عصمت کتانی، معاون سابق دبیرکل سازمان ملل در امور هماهنگی سازمانهای تخصصی (39) سازمان ملل، که در این زمان، مسئولیت نمایندگی عراق را در سازمان ملل عهدهدار بود، با استفاده از پیشینهی حضورش در سازمان ملل نقش مهمی در جلب نظر اعضای شورای امنیت و بعدها، در از سرگیری روابط دیپلماتیک امریکا و عراق داشت. در همان روزی که نامهی صدام حسین برای دبیرکل ارسال شد، کتانی در جلسهی شورای امنیت در 26 ماه سپتامبر شرکت و در سخنانی، همان حرفها را تکرار کرد و از پایبندی عراق به اصول عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به حاکمیت ملی و حفظ صلح و امنیت بینالمللی سخن گفت. در این نامه، وی شفافتر از نامهی صدام حسین، علاقهی کشورش را به حفظ صلح اعلام و تأکید کرد: «به هیچ وجه، قصد ادامه جنگ را ندارد... به شرط آنکه ایران نیز این اصول را تأیید و به آنها عمل کند». وی از شورای امنیت خواست تا در صورت تمایل به صدور قطعنامهای دربارهی جنگ ایران و عراق، به وزیر خارجه عراق فرصت دهد برای بیان نظرهای دولت متبوع خود به نیویورک سفر کند. (40) دو روز بعد، وی در جلسهی 28 ماه سپتامبر شورای امنیت حضور یافت که در آن، قطعنامهی 479 به تصویب رسید، در حالی که نمایندهی ایران غایب بود. در این جلسه، کتانی با اشاره به رد آتشبس از سوی ایران قسمتی از سخنان صدام حسین را که همزمان در بغداد ایراد میشد، در جلسهی شورا قرائت کرد. صدام حسین گفته بود: «عراق آماده است بیدرنگ، جنگ را متوقف کند، به شرطی که ایران نیز به این دعوت صادقانه پاسخ مثبت دهد... همچنین، آمادهایم مستقیم یا از طریق کشور ثالث، برای رسیدن به راهحل عادلانه و شرافتمندانه مذاکره کنیم؛ راهحلی که حقوق و حاکمیت ما را تضمین کند». (41) این اقدام کتانی و وزارت امور خارجهی عراق در رساندن پیام صدام حسین به اعضای شورای امنیت تأثیر بسزایی در رأیگیری قطعنامهی 479 داشت. قطعنامهی مزبور در روز 28 ماه سپتامبر (6 مهرماه سال 1359) در جلسهی شمارهی 2248 شورا به اتفاق آرا تصویب شد و در آن، به طور برابر، از ایران و عراق درخواست شد: «از هر گونه کاربرد بیشتر زور به فوریت خودداری کنند و مناقشهی خود را از راههای مسالمتآمیز و طبق اصول عدالت و حقوق بینالملل حل و فصل کنند». این قطعنامه، که بالاترین سطح خواست عراق بود، با استقبال فوری مقامات این کشور روبهرو شد و صدام حسین در نامهای خطاب به دبیرکل، ضمن اعلام پذیرش قطعنامه، آمادگی خود را برای پیروی از آن به شرط پذیرش طرف ایرانی، ابراز کرد. (42) وی در ادامهی همراهی با شورای امنیت نوشت: «موضع ما دقیقا، بر اساس روح قطعنامهی 479... است». (43) سعدون حمادی، وزیر خارجهی عراق، نیز در سخنرانی مفصل خود در مجمع عمومی سازمان ملل در 3 ماه اکتبر سال 1980 (11 مهر ماه سال 1359) با اشاره به موافقت عراق با قطعنامهی 479 و مخالفت جمهوری اسلامی ایران با آن، با رعایت اصل تکرار در اعلام مواضع در مجامع بینالمللی، جمهوری اسلامی را به توسعهطلبی علیه عراق و ملت عرب و نقض مقررات بینالمللی متهم کرد. همچنین، با بیان تاریخچهای از آنچه تمایلات توسعهطلبانه ایران در زمان شاه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی خواند، 4 ماه سپتامبر سال 1980 (13 شهریور ماه سال 1359) را روز آغاز جنگ ایران و عراق اعلام کرد و در ادامه افزود، نیروهای نظامی عراق در اجرای حق دفاع از خود ناگزیر شدند به اشغال زینالقدس (ارتفاعات میمک) از طرف ایران پایان دهند و سرزمین اشغال شدهی عراق را دوباره تصرف کنند. وی در قسمت دیگری از سخنان خود، با ادعای نقض توافق نامهی الجزایر در حرف و عمل از سوی ایران، اقدام نظامی عراق علیه ایران را دفاع پیشگیرانه خواند و گفت: «اقدامات ایران، عراق را ناگزیر میکند برای حفظ امنیت و منافع حیاتی خود حملات پیشگیری کنندهای را علیه هدفهای نظامی ایران در داخل خاک این کشور انجام دهد» (44)
در این زمان، شورای فرماندهی انقلاب عراق، که استراتژی جنگ برقآسا و شش روزهی آن برای تصرف خوزستان و به تسلیم واداشتن نظام جمهوری اسلامی ایران با شکست روبهرو شده بود، میکوشید از قطعنامهی 479 برای خروج آبرومندانه از جنگ استفاده کند. به همین منظور، در 5 ماه اکتبر، این شورا با صدور اعلامیهای آتشبس یکجانبهای را اعلام کرد و آمادگی فوری عراق را برای برقراری آتشبس، مشروط بر عمل ایران بدان، ابراز کرد. در اعلامیه آمده بود، رئیس جمهور و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق به نیروهای ارتش دستور داده است از سپیده دم یکشنبه 5 ماه اکتبر (به مدت سه روز) عملیات نظامی را در زمین، هوا و دریا قطع کنند. (45) نمایندهی دایم عراق در سازمان ملل در 6 ماه اکتبر این ابلاغیهی شورای فرماندهی انقلاب عراق را به دبیرکل تسلیم کرد تا به عنوان سند منتشر شود. در این اطلاعیه، تأکید شده بود که انجام سه بند نخست یا عدم انجام بند چهارم به عراق حق میدهد که عملیات نظامی را از سر گیرد:
1) هر گونه عملیات نظامی علیه نیروهای مسلح عراق از جمله عملیات شناسایی به هر شکل و هر کجا انجام شود؛
2) ادامه یافتن اظهارات علیه آتشبس و نفی مذاکره که از سوی رهبران سیاسی و نظامی ایران بیان شود؛
3) تمرکز بیشتر نیروهای نظامی طی مرزهای عراق یا در خط آتش بین نیروهای مسلح دو طرف؛
4) در زمان انقضای آتشبس کنونی، عالیترین مقام مسئول ایران اعلامیهای صادر کند که به صراحت، از پذیرش آتشبس و انجام فوری مذاکرات را با هدف محترم شمردن حقوق عراق و ملت عرب و تصویب قانونی و عملی آن نشان دهد.(46)
اما تلاش دولت عراق برای همراه و همسو نشان دادن خود با شورای امنیت و دبیرکل بیحد و حصر نبود و تا آنجا پیگیری میشد که با اهداف استراتژیک آن کشور مغایرت نداشته باشد. برای نمونه، در 15 ماه اکتبر (18 مهر ماه سال 1359)، دبیرکل سازمان ملل برای نجات کشتیهایی در اروندرود به دام افتاده بودند، نامهی مشابهی برای رؤسای جمهور ایران و عراق نوشت و از آنها استمداد طلبید. از آنجا که عراق به این نامه پاسخی نداد. به ناچار، در 15 ماه اکتبر (23 مهر ماه)، دبیرکل خطاب به صدام حسین نامهی دیگری ارسال و از وی درخواست کرد، برای جلوگیری از هر گونه سوءتفاهم موافقت کند کشتیها با پرچم سازمان ملل از اروندرود خارج شوند. (47) روز بعد در 16 ماه اکتبر، رئیس جمهور عراق در پاسخ به نامهی دبیرکل اعلام کرد: «متأسفانه، باید به اطلاع شما برسانم که این پیشنهاد برای ما پذیرفتنی نیست؛ زیرا، مادامی که این کشتیها در شط العرب که یک رود عراقی است، هستند طبق حاکمیت کامل ملی بر این رود باید پرچم عراق را نصب کنند». (48) با وجود این مخالفت اولیه، وی بعدها، موافقت خود را با خروج کشتیها از اروندرود زیر نظر کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ به اولاف پالمه، نمایندهی ویژه دبیرکل، که نخستین سفر وی به ایران و عراق در 18 تا 24 ماه نوامبر سال 1980 (27 آبان ماه تا 3 آذر ماه سال 1359) صورت گرفت، اعلام کرد، اما صلیب سرخ این پیشنهاد را نپذیرفت و در نتیجه، کشتیها تا پایان جنگ در اروندرود باقی ماندند و سخنگوی سازمان ملل اعلام کرد که تمام راهها برای خروج کشتیها از شط العرب به بنبست رسیده است (49)
به رغم رد درخواست دبیرکل سازمان ملل از سوی عراق، سعدون حمادی، وزیر خارجهی این کشور، در جلسه 15 ماه اکتبر شورای امنیت شرکت کرد و در سخنانی با اشاره به همکاری صمیمانه کشورش با شورای امنیت و دبیرکل، گفت: «ما از آغاز، با شورای امنیت همکاری داشته، در مذاکرات آن شرکت کرده، به قطعنامهی 479 ، 28 ماه سپتامبر سال 1980 شورای امنیت پاسخ مثبت و فوری دادهایم، در حالی که ایران درخواست شورا را رسما رد کرده است». (50) وی در 17 ماه اکتبر، به دنبال سخنرانی (شهید) محمدعلی رجایی، نخستوزیر ایران، در شورای امنیت، تقاضای صحبت کرد و در سخنانی لحن نخستوزیر ایران را خارج از نزاکت دانست، با تکرار مواضع گذشته عراق، جمهوری اسلامی ایران را به دخالت آشکار در امور داخلی عراق متهم کرد، مسئولیت کشته و مجروح شدن افراد بیگناه در جنگ را متوجه ایران دانست و اعلام کرد که ایران برنامهی صدور انقلاب اسلامی و ایجاد بیثباتی در منطقه را دنبال میکند. (51) بدین ترتیب، وی روی نکتهای انگشت گذاشت که اعضای شورای امنیت نسبت به آن حساس بودند و در تمام مواضع خود، این احساس خطر را با نام به خطر افتادن امنیت خلیجفارس بیان میکردند. هر چه جمهوری اسلامی ایران تأکید میکرد که معنای صدور انقلاب بیثباتی منطقه نیست، گوش شنوایی وجود نداشت؛ چرا که آنها ماهیت انقلاب را بنیادگرا و بنیانافکن میدانستند، مگر اینکه خلاف آن ثابت میشد (52)
در این میان، دولت عراق هیچ فرصتی را برای تکرار مواضع خود از دست نمیداد و از هر فرصتی برای القای اهداف خود بهره میگرفت. از جمله در 23 ماه اکتبر، عصمت کتانی در جلسهی شورای امنیت شرکت کرد و پیش شرط ایران مبنی بر عقبنشینی پیش از برقراری آتشبس را رد کرد و آن را خلاف قواعد اولیه منطق و نظر شورای امنیت و قطعنامهی 479 دانست. وی که نگران درخواست نمایندگان امریکا و نروژ مبنی بر عقبنشینی به عنوان پیش شرط آتشبس بود، (53) با اشاره به بند 3 قطعنامهی 479 از اعضای شورای امنیت خواست تا به این قطعنامه احترام بگذارند، ضمن آنکه هشدار داد اگر پیش شرط عقبنشینی برای انجام مذاکرات پذیرفته شود. در واقع، این امر ترتیبی برای طولانی کردن درگیری مسلحانه برای مدت نامعلوم است. وی با بیاعتبار دانستن معاهدهی الجزایر به عنوان ملاک تعیین مرز دو کشور، اظهار کرد: «دولت عراق رسما، به دولت ایران نامه نوشت و درخواست کرد که نظر خود را دربارهی اعتبار قرارداد الجزایر اعلام کند، اما ایران سکوت نمود و به این درخواست پاسخی نداد؛ بنابراین، عراق بدین نتیجه رسید که دولت ایران قرارداد الجزایر را معتبر نمیشناسد. (54) افزون بر این، در 24 ماه اکتبر، سعدون حمادی، وزیر خارجه عراق، در اعتراض به سخنان نمایندگان امریکا و نروژ مبنی بر درخواست عقبنشینی، ضمن نامهای به دبیرکل اعلام کرد: «عراق هیچ گونه تمایلات توسعه طلبانهی ارضی دربارهی ایران ندارد و تنها خواست ما برگرداندن حاکمیت و حقوقمان با تضمینهای مؤثر است». وی بار دیگر، تاریخ آغاز جنگ را 4 ماه سپتامبر سال 1980 اعلام کرد و مدعی شد، عملیات نظامی ایران در 4 ماه سپتامبر آغاز شده و این تاریخ آغاز جنگی است که ایران علیه عراق آغاز کرده، نه 22 ماه سپتامبر، که عراق دفاع پیشگیرانه برای دفاع از مردم و اراضی خود را در پیش گرفته است. وی به صراحت اعلام کرد: «مادام که ایران حاکمیت و حقوق عراق را به رسمیت نشناسد، هیچگونه، عقبنشینی جزئی یا کلی انجام نخواهد گرفت» (55)
سخنان مک هنری، نماینده امریکا در سازمان ملل، که در آستانهی آزادی گروگانهای امریکایی در تهران ایراد شد و به دنبال آن سخنان نمایندهی نروژ نشان داد که اعضای شورا دقیقا میدانند جنگ رسما از چه تاریخی و از سوی چه کشوری آغاز شده و سرزمینهای کدام یک از دو طرف درگیر جنگ در اشغال نیروهای نظامی طرف دیگر قرار دارد. همچنین تأکید آنها بر اصل تداوم معاهدات مرزی تلاشهای گستردهی تبلیغی سیاسی عراق را در مورد لغو یکجانبهی معاهده 1975 بیاثر کرد. این نوع موضعگیری اعلام خطری برای دولتمردان عراقی بود تا متوجه شوند که احتمال دارد روند امور برخلاف میل و خواست آنها نیز جریان یابد و فضای ضدایرانی شورای امنیت و افکار عمومی جهان تعدیل و متوجه متجاوز شود. هر چند سخنان و مواضع نمایندگان امریکایی و نروژ به دلایل سیاسی هرگز در شورای امنیت تکرار نشد و به همان یک جلسه محدود گردید، اما دولت عراق را به تکاپو واداشت که تا دلایل حقوقی خود را مستدلتر بیان کند و با تبلیغات گسترده جلوی موج جدید را بگیرد. به همین منظور، نمایندهی عراق در سازمان ملل رأی زنی گستردهای را با نمایندگان اعضای دایم و غیردایم شورای امنیت آغاز کرد، و همزمان با تکرار بیپایان این ادعا که ایران در حرف و عمل قرارداد 1975 الجزایر را نقض کرده است، کوشید آب رفته را به جوی بازگرداند. در این چهارچوب، در 25 ماه نوامبر (4 آذر ماه سال 1359)، عصمت کتانی در پاسخ به اعتراض ایران به لغو قرارداد 1975 در نامهای به دبیرکل متن یادداشت 17 ماه سپتامبر سال 1980 عراق به ایران را به وی تسلیم و تأکید کرد: «عراق هر گونه گفتوگو درباره قرارداد الجزایر را رد میکند و آن را ملغی شده میداند». (56) مخالفت دولت عراق با اعاده قرارداد 1975 الجزایر در سراسر سال 1981 نیز ادامه یافت. در 10 ماه مارس این سال (19 اسفند ماه سال 1359)، نمایندهی عراق در سازمان ملل در نامهای به دبیرکل از اقدام دولت متبوع خود در فسخ یکجانبهی قرارداد 1975 دفاع کرد و با انضمام دو یادداشت کوتاه که در 6 ماه دسامبر سال 1980 (15 آذر ماه سال 1359) و 31 ماه ژانویهی سال 1981 (11 بهمن ماه سال 1359) به سفارت ایران در بغداد تسلیم شد، دولت جمهوری اسلامی ایران را مسئول کامل بینالمللی پیامدهای تجاوز به عراق عنوان کرد (57)
پس از این نامه، دولت عراق تا 17 ماه دسامبر سال 1981 ( 26 آذر ماه سال 1360 ) مکاتبهای با دبیرکل و شورای امنیت نداشت و تمام هم خود را به تثبیت مواضع تصرف شدهی خود در خاک ایران معطوف کرد تا از فرصتی بهره گیرد که شورای امنیت با سکوت بیست ماهه خود در قبال جنگ با ایران در اختیار آن کشور گذاشته بود. در این تاریخ، وزیر خارجه عراق در پیامی به دبیرکل، ایران را متهم کرد که اسیران جنگی عراق را که در نبرد خفجی به دست نیروهای ایران اسیر شدهاند، به قتل رسانده است و خواستار محکومیت این عمل شد. همین مکاتبه وزیر خارجه عراق نشان میدهد که شرایط جبههها در حال تغییر است و نیروهای نظامی ایران از موضع دفاعی و حالت انفعال خارج میشود و وضعیت تهاجمی به خود میگیرند. عراق فشار ناشی از بسیج و سازماندهی مجدد نیروهای ایران را در سراسر سال 1981 کاملا احساس میکرد و به هر وسیلهای متوسل میشد تا برتری خود را در جبهههای جنگ حفظ کند. به همین دلیل در ماه نوامبر (مصادف با ماههای رمضان و محرم) پیشنهاد آتشبس داد، اما ایران بدان توجهی نکرد (58) و آماده شد تا برگ دیگری از صفحات پرفراز و نشیب جنگ را با ارادهی فرزندان خود رقم زند؛ موضوعی که در بخش دوم این نوشتار به طور مشروح بدان پرداخته میشود.
پینوشتها:
35- S / 14191 and s / 14192, letters of 22 and 24 Sep.from Iraq.
36- S / 114192, 42 Sep.1980.
37- S / 99141, 26 Sep.1980.
38- Ibid.
39- هیوم؛ پیشین، ص 56.
40- S / PV / 2247 , 26 Sep.1980.
41- S / PV 2248,28 Sep. 1980.PP.26-28.
42- S / 14205, 30 Sep. 1980.
43- ولایتی؛ پیشین، صص 68 - 67.
44- پارسادوست، پیشین، صص 159 - 153.
45- S / 14206-6 Oct. 1980.
46- Ibid.
47- S / 14221, 15 Oct. 1980.
48- U.N. Yearbook, 1980, P.316.
49- Ralph King; The United Nation and the Iran War,1980,Op. Cit P.18.
50- S / P / V 2250, 15Oct 1980.
51- S / P / V 2251, 17 Oct 1980.
52- ر. ک به: سخنرانی نمایندهی امریکا در شورای امنیت سازمان ملل، 28 ماه سپتامبر سال 1980.
53- نمایندگان امریکا و نروژ در جلسهی 33 ماه اکتبر شورای امنیت طی سخنانی، با رد تصرف اراضی یک کشور با تهدید به زور عقبنشینی نیروها به پشت مرزهای بینالمللی بر اساس معاهده 1975 الجزایر را خواستار شدند.
54- S / PV / 2252 23 Oct.1980.
55- S / 14236, 27 Oct.1980.
56- S / 14272, 25 Nov.1980.
57- U - N Yearbook, 1981.P.238.
58- S / 14806. 17 Dec. 1981 and U.N Yearbook, 1981. P.239.
/ج