موسیقی گرایی، رویکردی معنویت ستیزانه (1)

معنویت به دو دسته معنویت الهی و سکولار تقسیم پذیر است. معنویت الهی، برگرفته از آموزه های دینی و معنویت های سکولار، زاییده تجربه عرفی بشری است. بیشتر معنویت های سکولار از کشورهای شرق آسیا وارد کشورهای اسلامی
سه‌شنبه، 7 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موسیقی گرایی، رویکردی معنویت ستیزانه (1)
موسیقی گرایی، رویکردی معنویت ستیزانه (1)

 

نویسنده: عبدالحسین خسروپناه



 
معنویت به دو دسته معنویت الهی و سکولار تقسیم پذیر است. معنویت الهی، برگرفته از آموزه های دینی و معنویت های سکولار، زاییده تجربه عرفی بشری است. بیشتر معنویت های سکولار از کشورهای شرق آسیا وارد کشورهای اسلامی به ویژه ایران می شوند. گاهی موسیقی به عنوان تجربه عرفی بشری نیز می تواند در تأمین معنویت سکولار و زمانی در تقویت معنویت دینی مؤثر باشد، ولی هیچ گاه نمی تواند معنویت دینی یعنی سلوک به قرب الهی و رساندن به مقام نفس مطمئنه را برای انسان تحقق بخشد. مطلب قابل توجه این که دوره مدرن با نقد سنت به نقد موسیقی کلاسیک و سنتی نیز پرداخته و موسیقی های مدرنی، چون: موسیقی جاز، پاپ، راک و متال را تاسیس و ترویج کرده است. پاره ای از موسیقی های مدرن، مانند: موسیقی بلکه متال، نه تنها در تقویت معنویت دینی یا معنویت سکولار نقش نداد، بلکه به شدت ضد معنویت است. این گونه جریان موسیقی گرایی را رویکردی ستیزگرایانه می نامیم. اصولاً موسیقی در دوره مدرن، سرگرمی و وسیله جذب سرمایه برای کمپانی های اقتصادی و سبک های زندگی مردم را تغییر می دهند. البته نگارنده این متن توجه دارد که موسیقی، زبان بی زبانی هاست. زبانی جهانی است که هر یک از افراد بشر متناسب با توان خود آنرا درک می کند به طوری که کلام از بیان آن عاجز است، به همین جهت گفته اند: «آن جا که سخن باز می ماند؛ موسیقی آغاز می شود!». آری توجه داریم که موسیقی بدون هیچ واسطه ای، سریع تر از تمام هنرها، احساس شادی و غم را به انسان منتقل می کند و یک حقیقتی غریزی در زبان موسیقایی وجود دارد که هیچ کلامی هر چند فصیح، نمی تواند با آن برابری کند؛ ولی مطلب مهم این است که این زبان بی زبانی و زبان جهانی به یک اژدها و لویاتانی درآمده است که فرهنگ های معتدل جهانی را می بلعد و حیات مادی و معنوی را از آدمیان می گیرد. موسیقی، هر چند به صورت گروه ها و سبک های گوناگون ظاهر می شود ولی به نظر نگارنده مجموع آنها به یک جریان غول پیکر درآمده و به صورت آشکار و پنهان در عرصه جامعه فعالیت می کند. موسیقی، مجموعه ای از نظام و ترکیب امواج مختلف دارای ترکیب های گوناگون زمانی که به صورتی آهنگ به گوش می رسد اگر از نظام فکری و قلبی انسان تراوش کند و در اعتدال معنوی و انسانی قرار گیرد، باعث افزایش هوشیاری، رفع خستگی، روشن بینی و تعادل جسمی و روحی می شود. (1) ولی نباید فراموش کرد که خروج از اعتدال و موسیقی می تواند زیان بار باشد و انسان را به ناهنجاری های روحی مبتلا سازد. نگارنده، قبل از بیان دیدگاه اسلام و برخی زوایای مثبت و منفی موسیقی به تاریخچه و بیان اصطلاحات آن اشاره می کند، تا خواننده گرامی بهتر به موضوع موسیقی پی ببرد و مسایل آن را بشناسد و با موضوع شناسی، درک حکم شناسی آسان گردد.

تئوری موسیقی

واژه موسیقی از واژه یونانی Miusika و مشتق از کلمه Muse می باشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. یونانی ها، هرمس را به دلیل بخشیدن موسیقی ستایش می کردند. چهارهزار و پانصد سال پیش، پادشاه چین به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را با استفاده از چهچهه مرغان و زمزمه جویباران بسازند و ارسطو و فیلسوفان همچون ابن سینا، موسیقی را یکی از شاخه های ریاضی دانسته اند. امروزه به جهت ابعاد ذوقی و هنری، دانشی هنری به شمار می رود. به هر حال، موسیقی، واقعیتی هم زمان با حیات بشری دارد که پس از قرن ها به صورت دانش و تئوری درآمد. تئوری موسیقی، علمی است که از قواعد و اصطلاحات موسیقی گفت و گو می کند. موسیقی بازتاب زبان، مذهب، فرهنگ، شرایط جغرافیایی و نظام اجتماعی و اقتصادی است. موسیقی، هنر بیان احساسات انسانی به وسیله صداهاست؛ مهم ترین عوامل تشکیل دهنده موسیقی، صدا و ریتم هستند. صدا، نتیجه «حرکت ارتعاشی» است که به وسیله گوش احساس می شود. صداهایی که دارای ارتعاشات نامنظم باشند، صداهای غیرموسیقیایی و آن هایی که پِریودیک (2) هستند و ارتعاشات منظم دارند، صداهای موسیقیایی نامیده می شوند. صداها به زیر و بم و شدت و غیره تقسیم می شوند و کیفیتی که دو صدای یکسان از دو ساز غیرمشابه مانند: ویلون و پیانو را متفاوت نشان می دهد، طنین یا رنگ صوتی می نامند.
همان طور که یک معمار یا بنا، برای ساختن خانه از آجر، سنگ، آهن، چوب و غیره استفاده می کند، همان گونه که یک شاعر در ساختن شعر خویش، واژه ها را به کار می گیرد، همان گونه که یک مجسمه ساز از گچ، برنز، گِل، چوب و جز این ها استفاده می کند؛ آهنگ ساز نیز در ساختن موسیقی، صداها و عوامل صوتی را به کار می بندد.
حال پس از بیان تئوری موسیقی، به پاره ای از اصطلاحات آن اشاره می کنیم:
1- صدا (صوت)، پدیده ای که انسان آن را به یاری دستگاه شنوایی درک می کند و در نتیجه ارتعاش یک جسم تولید می شود و در محیط مادی مانند هوا یا آب به صورت موج انتشار می یابد و به گوش ها می رسد و ما در دستگاه شنوایی مان آن را با فعل و انفعالی فیزیولوژیک درک می کنیم.(3)
2- نُت، علامتی است که به وسیله آن صداهای موسیقایی نوشته و اجرا می شوند. حامل، عبارت است از پنج خط افقی و موازی با فواصل معین که نُت ها در رو یا میان خطوط آن نوشته می شوند. خطوط حامل معمولاً از پایین به بالا شمرده می شوند. (4) به عبارت دیگر، نُت، الفبای موسیقی است که صداهای مختلف را با آن الفبا روی دفتر نت و کاغذ می نویسد و به وسیله آن نت ها، صداهای موسیقی را روی ساز اجرا می کنند. بنابراین؛ نُت ها مانند حروف فارسی هستند که بر روی صفحه کلید رایانه یک جایگاه دارد و هر کدام از حروف را با یک واج می شناسیم و هر کدام از حروف را با یک شکلی می نویسم. هر کدام از نُت ها، صدا و یک جایگاه در سازها دارند و هر یک از آنها به گونه ای نوشته می شوند. نُت های موسیقیایی عبارتند از: si,la,sol,fa,mi,re,do برای مثال نت: do یک صدا دارد بر روی سازهای موسیقی جایگاهی دارد و نت do را بر روی کاغذ به یک شکل نمایش داده می شود.
3- اختلاف زیر و بمی (زیرایی) یا نسبت بسامد میان دو صدا در موسیقی را فاصله گویند. بعضی از فاصله های متصل که به طور طبیعی به هم نزدیک ترند نیم پرده و آن هایی که دورترند پرده نامیده می شوند. (5)
4- گام عبارت است از صداها یا نت هایی که به طور متصل، میان فاصل اُکتا قرار دارند: گام به ردیف منظم صداها گفته می شود در موسیقی غربی دو نوع گام دیاتُنیک و کُرماتیک وجود دارد.
5- آکُرد: چند صدا که در یک زمان با هم شنیده می شوند. (6)
6- ریتم، جوهر حیاتی موسیقی را شکل می دهد. ریتم، سَیَلان منظم موسیقی در زمان است. (7)
7- ضرب، تپش منظم و تکرار شونده ای است که موسیقی را به واحدهای برابر زمانی تقسیم می کند. (8) ضرب ها را می توان با نشانه های متوالی و منظم بر محور زمان نشان داد. (9)
8- هنگامی که یک نغمه یا ملودی را می خوانیم، برخی ضربه ها قوی تر یا مؤکدتر ادا می شوند. در موسیقی الگویی تکرار شونده را می یابیم که از یک ضرب قوی و سپس یک یا چند ضرب ضعیف تر تشکیل شده است. سازمان ضرب ها را در قالب گروه هایی منظم، وزن می نامند. چنین گروهی که تعداد ثابتی از ضرب ها را در خود جا داده است میزان نامیده می شود. (10)
8- فاصله در موسیقی عبارت است از اختلاف زیر و بمی یا نسبتِ تواتر دو صدا (11).
9- هر حرکت موجی انتشار صدا، دارای مشخصه های زیر است:
الف: بسامد: تعدادی حرکت نوسانی را در مدت زمان معین، بسامد می نامند و هر حرکت کامل نوسانی، تناوب نامیده می شود.
ب: طول موج: جسم مرتعش هر تناوب کامل را در مدت زمانی مشخص انجام می دهد. طول موج را با واحد متر اندازه می گیرند.
ج: دامنه: حداکثر مسافتی که جسم مرتعش از نقطع تعادل خود (در وسط) به دو طرف (اوج یا حضیض) طی می کند؛ یعنی: (عرض یا ارتفاع موج).
د: شیوش (طنین یا رنگ صوتی): شیوشِ صوتی در شکل منحنی تأثیر می گذارد. هرگاه دو صوت برابر از نظر طول موج و دامنه، از دو ساز مختلف حاصل شود؛ منحنی آن به دو شکل مختلف ثبت می شود.
10- صدایی غیرموسیقیایی: صداهای لحظه ای حاصل از شکستن شیشه و انفجار و ریزش باران، حرکت قطار و هلهله آدمیان و غیره.
11- ترانه، شعری است که بر روی یک آهنگ می خوانند.
12- سازهای موسیقی به سه گروه تقسیم می شوند: گروه اول، سازهای زهی که به وسیله چکش زدن بر روی سیم ها؛ مانند: پیانو و سنتور یا بر اثر مالش آرشه روی سیم ها؛ مانند: ویولن یا با زخمه زدن به سیم ها؛ مانند: تار و عود ایجاد می شوند. گروه دوم، سازهای بادی، مانند: نی و سرنا و گروه سوم، سازهای کوبه ای؛ مانند: تمبک.
13- دستگاه های موسیقی ایرانی عبارتند از: سه گاه، چهارگاه، شور (ابوعلی، افشاری، کرد بیات و بیات ترک)، ماهور، نوا، راست پنجگاه و همایون (اصفهان، بختیاری، شوشتری). (12)

موسیقی در شرق و غرب

الف: موسیقی در شرق

کهن ترین تمدّن موسیقیایی در تمدّن های بین النهرین و مصر باستان (معابد و کاخ ها)و نخستین نشانه های رشد موسیقی، در تمدّن بین النهرین (سومر، آشور، بابل و کلده) بوده است. کهن ترین همنوازی جهان و وجود ارکستر و استفاده از سازهای بادی، زهی، و کوبه ای و ارتباط موسیقی با مراسم مذهبی در عیلام واقع در تپه چغامیش نزدیک دزفول بوده و موسیقی درمانی نیز بین پزشکان کلده رواج داشت. موسیقی ایران قبل از اسلام میان هخامنشیان (330 -550ق.م) و سلوکیان (250-330ق.م) پارتیان (اشکانیان 230ق.م-قرن اول میلادی) ساسانیان (قرن اول تا ششم میلادی) رواج داشته و سپس در دوره خلفا و امویان و عباسیان به شکل دیگری مطرح گشت. مخنّث، نخستین کسی بود که بعد از اسلام، موسیقی را بر پایه موسیقی ایران احیا کرد.
بزرگانی مانند: رودکی، ابن خردادبه، کندی، فارابی، ابوالفرج اصفهانی، اخوان الصفا، بوعلی سینا، ابن زیله، صفی الدین ارموی، خواجه نصیرالدین طوسی، قطب الدین شیرازی، عبدالقادر مراغی، بنایی، جامی و نیز فرقه های صوفیه در توسعه دانش موسیقی مؤثر بوده اند. (13)
دو نظام مختلف در تاریخ موسیقی ایرانی به چشم می خورد. یکی نظام ادواری است که برای آن قواعد و ساختار ویژه ای قائل بودند و دیگری نظام دستگاهی است که بعد از نظام اداری بنیان گرفته و در هفت گروه به نام دستگاه قرار دارد. نظام اداری ظاهراً تا سده 13 هجری و 19 میلادی، استمرار یافته و سپس جای خود را به نظام دستگاهی داده است. نظام ادواری، نظامی علمی و منطقی بود که زیرساز هنری استواری داشت و معلوم نیست به چه دلیل و انگیزه ای موجب تغییر آن شده است. بهترین و کامل ترین اثری که می تواند نظام ادواری را توجیه و تفسیر کند، کتاب «الاوراد» صفی الدین ارموی است. دستگاه ایرانی هم ردیف را گاهی هندی یا مقام، در موسیقی ترکی-عربی است و در غرب به «مد» ترجمه می شود؛ اما هیچ یک از آنها مفهوم درست یک دستگاه را نمی رساند. شرایط زندگی در دوران معاصر، اجراهای کوتاه تر و مختصرتر را اقتضا می کند و اجراهای درازمدتی که در گذشته از خواننده و نوازنده، انتظار می رفت وجود ندارد. لذا دستگاه های مطول قرن نوزدهم به تدریج مختصرتر عرضه می شوند. نخستین کتابی که در آن نظام دستگاهی به تصریح دیده می شود، «بحورالالحان» فرصت شیرازی تألیف محمدنصیر حسینی ملقب به فرصت الدوله است که در سال 1339 ه.ق درگذشت. تغییر نظام ادواری به نظام دستگاهی در موسیقی ایرانی باید در فاصله سال های 1278 تا 1322 یا به عبارت دیگر در اواخر سده سیزدهم تا حدود نیمه سده چهاردهم هجری صورت گرفته باشد. این دوره مطابق با دوران قاجاریه، ناصرالدین شاه تا محمدعلی شاه است. تکوین یا بنیانگذاری ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی را به خاندان علی اکبر فراهانی معروف به خاندان هنر نسبت داده اند. از آخرین افراد این خاندان برادران شهنازی هستند که هر دو از نوازندگان طراز اول تار به شمار می رفته اند. موسیقی سنتی ایران از تعدادی ملودی به نام «گوشه» تشکیل شده که هر یک بازگو کننده حالات خاصی است. گوشه ها بر مبنای همگونی و اشتراک حالات متوالی نت هایشان به مجموعه هایی دسته بندی می شوند که به آن ها «دستگاه» می گویند. هفت دستگاه موسیقی ایرانی عبارتند از: شور، همایون، چهارگاه، سه گاه، ماهور، نوا و راست پنج گاه. در مورد ترتیب دستگاه ها نظرات متفاوتی وجود دارد. اما اگر بخواهیم دستگاه ها را از جهت اهمیت طبقه بندی کنیم، ترتیب زیر به نظر صحیح می رسد: شور، همایون، ماهور، چهارگاه، سه گاه، راست پنج گاه و نوا.
بعضی از این دستگاه ها، دارای گوشه های مفصل و زیادند و لذا این دستگاه ها به بخش های کوچک تری تقسیم می شوند که آن ها را «نغمه» می گویند. گوشه ها معمولاً از چند نت تجاوز نمی کنند و دارای تقسیمات مجزا نیستند. اگر موسیقی ایران را یک کشور فرض کنیم، دستگاه را به استان، نغمه را به شهر و گوشه را به خانه می توان تعبیر کرد. در میان دستگاه های موسیقی ایرانی شور از همه بزرگ تر است. مهم ترین راه تشخیص دستگاه ها و آوازهای موسیقی ایرانی و لذت بردن از آن ها، آموزش طولانی، علمی و حرفه ای این نوع موسیقی است. تمرینات مکرر و اجراهای گوناگون نیز به این امر کمک می کند. در این صورت با شنیدن بخش کوتاهی از هر قطعه، نوع دستگاه و یا گوشه آن مشخص خواهد شد. همچنین یادگرفتن ترانه ها و تصنیف های متوالی که در دستگاه و آوازهای مختلف نوشته شده، راه دیگر تشخیص موسیقی ایرانی است.

دستگاه ها موسیقی ایرانی

دستگاه های موسیقی ایرانی را می توان به شرح ذیل بیان کرد:

1- دستگاه شور

شور از جهاتی مهم ترین دستگاه موسیقی ایرانی به شمار می آید. شور آوازی است که با ذوق مشرقی ها موافق و سهل و مورد پسند عموم است؛ زیرا فواصل پرده های آن معمولاً خیلی با هم فرق ندارند و اغلب نعمات طوایف و ایلات و عشایر، در زمینه این دستگاه است. آواز شور از جذبه و لطف خاصی برخوردار است که بسیار شاعرانه و دل فریب است. آواز شور، ریشه عمیقی در فرهنگ ایرانی دارد که بیانگر عرفان ایرانی است. مقام شور شامل چهار آواز یا نغمه است که عبارتند از: ابوعطا، بیات ترک، افشاری و دشتی. آواز یا نغمه ابوعطا، آوازی است که بین عامه مردم رواج فراوان دارد و از لطافت و زیبایی خاصی برخوردار است. گونه ها و گوشه های آواز ابوعطا عبارتند از: رامکلی، درآمد، سیخی، حجاز، بسته نگار، یقولون، چهارپاره، گبری، غم انگیز، گیلکی. آواز یا نغمه بیات ترک، مانند ابوعطا مورد توجه عامه است. این آواز حالت یکنواختی دارد. آواز بیات ترک علیرغم نامش صددرصد ایرانی است؛ بیات ترک را پیش از این بیات زند می خوانده اند. آواز یا نغمه افشاری، آوازی متأثر کننده و دردناک است که سخن از درد و اندوه درونی دارد. آواز یا نغمه دشتی از زیباترین متعلقات مقام شور به حساب می آید که آن را آواز چوپانی نیز نامیده اند. این آواز با آن که غم انگیز و دردناک است؛ در عین حال بسیار لطیف و ظریف است. احتمالاً اصل این نوع آواز متعلق به چوپانان ناحیه دشتستان واقع در استان فارس می باشد. امروزه این آواز وسعت بیشتری یافته و در شمال ایران با تغییر شکل مختصری به نغمه گیلکی تغییر یافته است. این آواز بین مردم گیلان رواج فراوانی دارد.

2- دستگاه همایون

همایون شباهت بسیار به گام کوچک دارد. همایون یکی از بزرگ ترین دستگاه ها می باشد که محبوبیت خاصی بین مردم ایران دارد. همایون، آوازی است باشکوه و مجلل، آرام و در عین حال بسیار زیبا و دل فریب، بنابرگفته مرحوم روح الله خالقی؛ «همایون ناصحی است مشفق و مهربان که با کمال شرم و آزرم با مستمعین خود مکالمه و درددل می کند و با بیانی شیوا چنان نصیحت می کند و پند می دهد که هیچ سخنران را این مهارت و استادی نیست.» موسیقی دانان ایرانی، عموماً بیات اصفهان که از آوازهای قدیم ایرانی است را اشتقاقی از دستگاه همایون می دانند. همچنین بعضی موسیقی دانان، بیات اصفهان را هم پایه با گام هارمونیک مینور در موسیقی غربی می شناسند. این سبک، آوازی جذاب و گیرا است که ریتمی بین شادی و غم دارد.

3- دستگاه ماهور

ماهور، طبیعی ترین گام و اساس موسیقی فرنگی است. ماهور آوازی است با وقار و ابهت و شوکت خاص به شنونده القا می کند و آهنگ ساز برای بیان شجاعت ها و دلیری از این آواز استفاده می کند. ماهور چون قرین موسیقی فرنگی است، بین جوانان جایگاه خاصی دارد. آواز ماهور طرب انگیز و شاد می باشد.

4- دستگاه چهارگاه

سه گاه و چهارگاه با یکدیگر پیوستگی خاصی دارند. این گونه رابطه بین هیچ دو دستگاه دیگر وجود ندارد. تمامی گوشه های سه گاه را می توان در چهارگاه با تغییر مقام اجرا نمود. البته چهارگاه چند گوش مخصوص به خود دارد که در سه گاه اجرا نمی شود. از طرفی مقام های این دو دستگاه قدری با یکدیگر متفاوتند که می توان گفت هیچ دو مقامی در موسیقی ایرانی این گونه با هم فرق ندارند. چهارگاه از نظر علمی مهم ترین مقام موسیقی ایرانی است. این آواز نماینده جامع و کاملی از تمام حالات و صفات موسیقی ایرانی است. به طوری که تمام صفات عالی و ممتاز گام های ایرانی را می توان در چهارگاه به طور یک جا پیدا کرد.

5 - دستگاه سه گاه

سه گاه از نغمه های قدیم ایران بوده و نام آن در کتاب های تاریخ موسیقی ایرانی نیز آمده است. آواز سه گاه ریشه کاملاً ایرانی دارد. البته سه گاه در میان ترک ها استعمال زیادی دارد و آن ها در خواندن این آوازها مهارت زیادی دارند. فارسی زبان ها آن را طور دیگری می خوانند اما در هر دو، آواز با حزن و اندوه و با تأثیر و تألم بسیار همراه است.

6- دستگاه راست پنج گاه

این دستگاه در بین دستگاه ها از همه کمتر اجرا می شود. بعضی موسیقی دان ها معتقدند که این دستگاه به قصد تعلیم بنا شده است. راست پنج گاه ترکیبی است از سایر مقام ها و در این آواز می توان به تمام مقام های ایرانی وارد شد. از این رو می توان تمام احساساتی که در دستگاه های موسیقی ایرانی است را با راست پنج گاه ایجاد نمود. راست پنج گاه آواز کاملی است؛ زیرا دارای تمام حالات و صفات آوازهای دیگر نیز هست.

7- دستگاه نوا

نوا از دیگر دستگه های هفت گانه موسیقی ایرانی است که آوازی است در حد اعتدال و آهنگی ملایم و متوسط دارد، نه زیاد شاد و نه زیاد حزن انگیز است. نوا را آواز خوب گفته اند و معمولاً در آخر مجلس می نواختند. معمولاً اشعار عارفانه مثل اشعار حافظ را برای نوا انتخاب می کنند؛ زیرا تأثیر بسیار زیادی در شنونده ایجاد می کند.

موسیقی قوالی

قوالی را نوعی از هنر اسلامی و شرقی می دانند که آغاز آن از پاکستان و هند است و الهام گرفته از تصوف می باشد. طرفداران این سبک معتقدند که از طریق موسیقی می شود به خدا رسید. در موسیقی قوالی ابتدا چند نفر روی حصیری که بر زمین پهن شده است می نشینند و شروع به نواختن موسیقی می کنند پس از آن خواننده شروع به خواندن و ذکر گفتن می کند. آن ها مدعی هستند که پس از تقریباً بیست دقیقه حالات عرفانی آن ها به اوج خود می رسد. موسیقی قوالی شهرتش را با خلاقیت های نوابغی چون نصرت فاتح علی خان به دست آورده است. فاتح علی خان شناخته شده ترین شخصیت موسیقی قوالی و موسیقی شرقی می باشد. او کسی بود که توانست نوابغی مانند جف باکلی را شیفته موسیقی شرقی کند. او پیوندی اصیل میان موسیقی فرهنگ شرقی و اسلامی نقش به سزایی دارد و بسیاری را با این فرهنگ غنی آشنا ساخته و هنری است که از درون جامعه اسلامی بیرون آمده اما با این حال اشکالات جدی به این سبک موسیقی وارد است. گفته شد که پیروان موسیقی قوالی بر این باورند که انسان از طریق موسیقی به خدا می رسد. مرحوم علامه جعفری، جوابی به این ادعا داده است که آن را نقل به مضمون می کنم: برخی می گویند موسیقی عرفانی که از فطرت انسان تراوش کرده می تواند انسان های خسته و ملول را دستگیری نموده و به سوی خدا رهنمون سازد و واسطه ای شود جهت درک حضور خدا. لکن این دعایی است بی دلیل و ناقض یک اصل بسیار مهم است. اصلی که حکایت از حضور خدا به عنوان بی واسطه ترین حضورها می کند. چگونه است خدایی که انسان می تواند بی واسطه درکش کند، برای درکش نیاز به موسیقی داشته باشد؟ آیا این دورکردن راه نیست؟ و آیا اصلاً موسیقی توان این را دارد که واسطه خدا گردد؟ پس چرا مقرب ترین انسان ها توصیه ای بدان نداشتند؛ این ها پرسش هایی است که پیروان این موسیقی باید به آن پاسخ دهند.

ب. موسیقی در غرب

موسیقی در غرب و مسیحیت تحول چشم گیری داشته است. کلیسا در قرون وسطی (1450-450) بر جریان موسیقی حکومت می کرد. برجسته ترین موسیقی دانان کشیش های خدمت گذار کلیسا بودند. خواندن آوازهای نماز در هزاران صومعه از مشغولیت های مهم به شمار می آمد. پسر بچه ها در مدارس وابسته به کلیسا تعلیم موسیقی می دیدند. زنان مجاز به آوازخوانی در کلیسا نبودند؛ اما در دیرها به اجرای موسیقی می پرداختند؛ راهبه ها، تعلیم آواز می دیدند. حاصل آن که در سده های متمادی از قرون وسطا، فقط موسیقی مذهبی تصنیف می شد. (14)
سده های پانزدهم و شانزدهم (1600-1450) در تاریخ اروپا به عنوان رنسانس شناخته می شود. این دوره را عصر نوزایی با تجدید حیات خلاقیت انسان نیز نامیده اند. رنسانس دوره کنجکاوی و فردگرایی بود چنان که لئوناردو داوینچی (1452-1519) نقاش، پیکرساز، معمار، مهندس و موسیقی دان برجسته، می تواند نماینده تمام عیار آن عصر باشد. جنبش فکری غالب در دوره رنسانس، که اومانیسم (انسان گرایی) نامیده شده، زندگی و دستاوردهای انسان را در کانون توجّه خود قرار داد. زندگی پس از مرگ، در بهشت و دوزخ، اومانیست ها را مشغول نمی کرد، ‌آن ها مسیحیایی معتقد، اما شیفته فرهنگ های کفرآلود باستانی یونان و روم بودند. اومانیسم در گذر رنسانس، تاثیری نیرومند بر هنر داشت. پیکرسازان و نقاشان رنسانس به نقش کردن و نمایاندن اندام برهنه انسان پرداختند. آن ها دیگر مریم مقدس را نه دخترکی با ظاهر کودکانه و غیرزمینی که همچون زنی زیبا و جوان می نمایاندند.

سبک های موسیقی غربی

شاید برخی تصور کنند وارد شدن به بحث و سبک های موسیقی و نقد و بررسی آن، ترویج موسیقی باشد. کسانی که این گونه می اندیشند، بد نیست نگاهی به میزان رواج موسیقی و تأثیر این امر بر زندگی روزمره مردم، وضعیت فرهنگی و اجتماعی جوامع مختلف به ویژه جامعه خودمان بیاندازند تا شاید نظرشان تغییر کند و درباره آن چاره ای بیندیشند.
موسیقی در تقسیم آغازین به سنتی و مدرن دسته بندی می شود. موسیقی سنّتی، مجموعه ای فرم های موسیقی، ابزار و ادوات با پیشینه ای تئوریک است که بر مبنای فرهنگ ما ایرانیان بومی شده و با درخشش کلام شکل گرفته است. موسیقی مدرن، نوعی نگرش به موسیقی است که مکتب ها را درون خود جا می دهد و تصنیف گران را از قید و بندهای فرمول شده رها می کند. اگر برداشت از موسیقی سنّتی، موسیقی کلاسیک است باید گفته شود در دورانی خاص از موسیقی اروپا، فرم ها و پلیت های خاص برای نوشتن موسیقی پدید آمد که بسیار قانون مند و آکادمیک بود و آهنگ سازان تحت تأثیر آن به ساختن آثار خود می پرداختند؛ به آن دور آن، کلاسیسیزم، می گویند و بعدها تمام آثاری که در نوشتار و ساختار خود از آن قوانین پیروی می کردند را آثار کلاسیک نامیدند، در اوج این دوران خیلی از تصنیف گران به خاطر قوانین خشک و غیر منعطف و تنظیم های اغراق آمیز دست به رویکردی جدید زدند که نگرش به موسیقی را عوض می کرد، این دوران را رومانتیزم می گویند که به نوعی می توان گفت آغاز دوران مدرن موسیقی است اما در حقیقت دوران مدرن موسیقی از سال 1900 آغاز شده و آهنگ سازی مدرن سعی کرده اند تا بیشتر الهامات خویش و نگاه زیباشناسانه به آثار بنگرند و از قوانین خشک و مطلق پرهیز کنند هرچند که خود موسیقی مدرن نیز دارای تعاریف و مختصات خود است. اینک به سبک های موسیقی غربی و پیامدهای آن اشاره می شود.

‌ یکم؛ سبک کلاسیک

موسیقی کلاسیک به موسیقی هنری اروپا گفته می شود. شروع این موسیقی را از سده های میانه در حدود سال 500 پس از میلاد می دانند. این نوع موسیقی امروزه دیگر محبوبیت عام ندارد و عده معدودی طرفدار آن هستند. مشخصه اصلی این سبک استفاده از سازه های کلاسیک مانند پیانو، ویولون، گیتار و ویولون سل است. این سبک کار گروهی منظمی است که به رهبری یک نفر که آن را رهبر ارکستر می نامند نواخته می شود این سبک اکثراً بی کلام نواخته می شود. موسیقی کلاسیک دوره های مختلفی را پشت سر گذاشته است که مهم ترین آن ها دوره باروک می باشد. این دوره از سال 1600 میلادی شروع و تا حدود 1760 میلادی ادامه می یابد. لغت باروک به معنای مرواریدهای نامنظم می باشد. بی نظمی ویژگی هنر باروک بود در مقابل هنر ساده و موزون رنسانس، سرشار از شکل های تقابلی بود. هنر آن دوران بر این تأکید می کرد که همه چیز ناپایدار است و از بین می رود. بزرگ ترین نوازندگان آثار کلاسیک عبارتند از: بهتون، باخ، موتسارت، شوپن و چایکوفسکی (15).
موسیقی کلاسیک، اثرات روحی و روانی زیادی بر روی اشخاص دارد. این نوع موسیقی که موسیقی رمانتیک هم از سبک های مهم آن است اغلب باعث افسردگی می شود. میشل هانکه در فیلم معروف خود [معلم پیانو] به برخی از این ضررها اشاره کرده است. این فیلم، زندگی زن موسیقی دان مسنی را به تصویر می کشد که کارش تدریس و نواختن پیانو است و زندگی خود را وقف اینکار کرده است. او به شوبرت بسیار علاقه دارد و اغلب قطعات وی را می نوازد. وی که در زندگی چیزی جز موسیقی ندارد دچار بیماری های جنسی و روحی شده و اعمال بسیار شنیع و ناپسندی انجام می دهد و عاقبت کارش به خودکشی می کشد. این فیلم به خوبی اثرات افراط در گوش کردن و نواختن موسیقی را به تصویر کشیده است. اثرات مخرب موسیقی بر روح و روان اشخاص در فیلم دیگری تحت عنوان سونات های پاییزی ساخته اینگمار برگمن، نشان داده شده است. این فیلم داستان زندگی مادری است که زندگی خود را وقف موسیقی کلاسیک کرده و فرزندان خود را به کلی فراموش کرده است. این مادر بعد از سال ها به دیدن دخترانش می رود و در فیلم غربت میان آن ها به خوبی نمایش داده می شود. همان طور که در خود فیلم هم بیان می شود. این فیلم در مورد مادری است که زندگی، عواطف و خانواده خود را فدای موسیقی کرده و نه تنها خود او، بلکه فرزندانش هم دچار افسردگی و بیماری شده اند. هدف موسیقی رمانتیک که از سبک های مهم موسیقی کلاسیک می باشد، تاثیرگذاری بر روی احساسات افراد است که بسیار مضر و خطرناک است. فیلمی که سال های، جنگ جهانی دوم را روایت می کند در مورد یک قطعه موسیقی رمانتیک است که توسط یک نوازنده رستوران نوشته شده و در طی هشت هفته، صد و پنجاه و هفت نفر را به کام مرگ فرستاده است. این قطعه که یک شنبه غم انگیز نام دارد آن قدر رمانتیک و احساساتی است که انسان ها با شنیدنش خودکشی می کنند و عاقبت خود نویسنده قطعه هم خودکشی کرد. این فیلم به خوبی نکاتی را در مورد موسیقی احساسی و رمانتیک بیان می کند که جای تأمل جدی دارد. باری موسیقی کلاسیک دیگر محبوبیت زیادی ندارد و پرداختن بیش از حد به این سبک کار بیهوده ای است. (16)

دوم:سبک جز

سبک جز، موسیقی است که مشخصات آن مکث و ضد ضرب و ضرب های تاب دار است و دیگر مشخصاتش پرسش و پاسخ خوانی چند ضربی بودن و بداهه نوازی می باشد. و آن را نخستین گروه هنری به وجود آمده در ایالات متحده امریکا می دانند. واژه جاز از زبان عوام سیاه پوستان گرفته شده و احتمال می رود که در اصل دارای معانی جنسی بوده است هر چند ریشه های دیگری نیز برای آن پیشنهاد شده است. این سبک ابداع سیاهان امریکا می باشد.

سوم: بلوز

بلوز، گونه موسیقی سازی و آوازی است که ریشه در آوازهای مذهبی و آوازهای کار و فریادها و همخوانی های سیاهان آمریکا دارد و اصل آن به فرهنگ و موسیقی غرب آفریقا می رسد. علت این که این سبک به بلوز معروف شد این بود که پیشگامان این سبک (برده های سیاه) با غم این موسیقی را اجرا می کردند و Blue در زبان انگلیسی به معنای غم نیز می باشد، برخی از صاحبان نظر بر این نکته اعتقاد دارند که نحوه شیوع این سبک در امریکا برمی گردد به زمان برده داری و مزارع پنبه در کشور امریکا که در آن دوره برده های آفریقایی در هنگام کار در مزارع با خواندن شعرهایی به همراه پاسخ و تکرار توسط دیگر کارگران اقدام به ایجاد شوق و نظم در کار برداشت می نمودند. شهر ممفیس، زادگاه موسیقی سبک "بلوز" است. (17)

چهارم: سبک پاپ

پاپ، سبکی از موسیقی عامه پسند است و معمولاً در مقابل موسیقی کلاسیک و فولک (محلی) قرار می گیرد و از آن ها متمایز است. با این حال هنرمندان این سبک در سبک های راک، ریتم و بلوز (B & R) و کانتری هم می توانند فعالیت داشته باشند. پاپ معمولاً به عنوان موسیقی ای تعریف می شود که به شکل تجاری تهیه می شود یا هدف تولید آن سود مالی است. بنا به تعریف سایمون فریت، منتقد موسیقی و جامعه شناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ بیشتر به عنوان یک صنعت شناخته می شود نه هنر. البته این موسیقی را می توان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیبایی شناسی هم معنا کرد. در واقع، پاپ طوری طراحی شده که «برای همه جالب باشد» و«از هیچ جای خاصی نیامده» و قرار هم نیست «سلیقه خاصی را اعمال کند» درخشان ترین دوران این سبک در سال های 1950 بود هنگامی که آهنگ ها و رقص های الویس پریسلی در تمامی نقاط جهان دیده می شد. و در دهه های بعد هم این سبک همچنان یکی از تأثیرگذارترین موسیقی ها بوده است. بسیاری تاثیر این سبک در سال های 1980 را ظهور خوانندگان چون مایکل جکسون و مدونا می دانند. مایکل جکسون برجسته ترین خواننده آن سال ها بود که با انتشار آلبوم تریلر آن را به پر فروش ترین آلبوم موسیقی در تاریخ تبدیل کرد. مایکل جکسون را برخی سلطان پاپ می نامند. و مدونا را که فساد اخلاقی بسیار زیادی دارد و چند سال است که به آیین کابالا گرویده و نام خود را به استر تغییر داده ملکه پاپ می نامند. خوانندگان دیگری در سال های بین 1980 تا 2000 فعالیت می کردند که مهم ترینشان مدرن تالکینگ، گروه پلیس، گروه آبا هستند. امروزه خوانندگانی مانند بریتنی اسپیرز، جنیفر لوپز و انریکو ایگلاسیو در این سبک فعالیت می کنند. موسیقی پاپ، دارای گروه های خوبی نیز هست که آهنگ های پرمعنی می سازند؛ مانند گروه یوتو که آهنگ سازان حرفه ای دارند و در آهنگ هایشان معنی خوبی هم می توان پیدا کرد اما متأسفانه اکثر گروه های فعال در این سبک گروه های فاسد و ضد اخلاق هستند و در حال حاضر عامل اصلی تهاجم فرهنگی در کشور ما همین موسیقی می باشد و در حال حاضر عامل اصلی تهاجم فرهنگی در کشور ما همین موسیقی می باشد مخصوصاً پس از قرن بیستم که مضامین آهنگ های پاپ بیشتر در مورد سکس و مواد مخدر است. (18)

پی‌نوشت‌ها:

1. برای اطلاع بیشتر ر.ک به: مصطفی کمال پوتراب، مجموعه مقالاتی پیرامون دانستنی های علمی موسیقی، تهران: نشر چشمه، 1387، چاپ اول، ص 7.
2. periodic
3. پرویز منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، تهران: نشر کارنامه، 1376، ص 21.
4. مصطفی کامل پورتراب، تئوری موسیقی، تهران: نشر چشمه، چاپ سی و ششم، 1387، ص 19-17.
5. همان، ص 77.
6. همان، ص 169.
7. راجر کیهی ین، درک و دریافت موسیقی، ترجمه حسین بالینی، تهران: نشر چشمه، 1387، چاپ هفتم، ص 81.
8. همان، ص 81.
9. همان، ص 83-82.
10. همان، ص 84.
11. مصطفی کمال پورتراب، مجموعه مقالاتی پیرامون دانستنی های علمی موسیقی، ص 14.
12. پرویز منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، تهران: نشر کارنامه، 1376، ص 25-21.
13. کیوان جعفری نژاد و رضا کبیری زاد، خلاقیت موسیقی، تهران: انتشارات راه اندیشه، چاپ ششم، 1387، ص 159-147.
14. همان، ص 145.
15. ر.ک. به: صد سال موسیقی، جرالد آبراهام؛ شیکاگو، 1964 و تاریخ موسیقی غرب، اثر گراوت دونالد؛ نیویورک 1960.
16. ر.ک به: موسیقی و نهضت رمانتیک در موسیقی، ای دبلیو لاک، 1969.
17. ر.ک به کتاب of a Music Brithplace: Memphis Blues نوشته william Bearden
18. ر.ک به: تاریخ موسیقی غرب، اثر گراوات دونالد، نیویورک 1960.

منبع: خسروپناه، عبدالحسین؛ (1390)، جریان شناسی ضد فرهنگ ها، قم: تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ پنجم/1390.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.