تربیت فرزند از تولد تا 14 سالگی

این مرحله آغاز شکوفایی استعداد یادگیری و بخاطر سپردن ادراکاتی است که مربیان به او آموزش می دهند. ذهن کودک در این مرحله سنی بسیار فعال است و هرگونه اطلاعاتی را که در فهم او باشد، بخوبی دریافت کرده و به ذهن می سپارد.
دوشنبه، 13 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تربیت فرزند از تولد تا 14 سالگی
تربیت فرزنداز تولد تا 14 سالگی

 

نویسنده : تقی ژاله فر




 
اسلام از دیرباز به تربیت کودک اهمیت خاصی قائل بوده و همواره رهنمودهایی برای والدین در امر تربیت کودک ارائه داده است.
مناسب ترین و معروف ترین طبقه بندی مراحل تربیتی کودک، توسط مولای بزرگوار، امام صادق(ع) ارائه گردیده است.
آن بزرگوار بطور تلویحی در این روایت، تمام مسایل رشد جسمی، روانی، عاطفی وشخصیتی را مورد توجه قرار داده اند.
با مطالعه این روایت، ویژگیهای رشد کودکان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مولای بزرگوار، امام صادق(ع) می فرمایند:
کودک خود را رها کن تا هفت سال بازی کند.
سپس او را به مدت هفت سال تربیت کن،
و به مدت هفت سال دیگر مشاور و ملازم خود قرار بده.
اگر در این امر موفق گشتی چه بهتر، در غیر اینصورت هیچ خیر و ثمری در او نخواهد بود. »(1)
در این روایت، امام بزرگوار(ع) مراحل تربیتی کودک را تا رسیدن به مرحله نوجوانی به سه مرحله هفت ساله طبقه بندی می فرمایند. هرکدام از این مراحل دارای ویژگیهای خاصی می باشد که براساس رهنمودهایی از سوی آن بزرگواران توصیه گردیده است. با آگاهی از این رهنمودهای ارزشمند، می توان انتظار داشت که والدین و مربیان بتوانند آنچنان که شایسته است، فرزندانی تربیت کنند که فردی لایق برای خود و جامعه و خانواده خود باشند.
هدف ما آشنایی با ویژگیهای هرکدام از این مراحل می باشد که تا سطح توان علمی خود، آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

تربیت از تولد تا 7 سالگی

کودک براساس میل لذتی که در قلب او وجود دارد، بسوی شیرمادر سوق داده می شود. یکی از عوامل ارتباطی او با محیط پیرامونش، گرایش به سوی شیرمادر است که خداوند متعال براساس لطفی که به بندگان خود دارد، پستان مادر را برای پذیرایی کودک آماده نموده است.
کودک با خوردن شیر مادر، علاوه بر تغذیه، با فردی بنام مادر نیز در ارتباط است و همواره در زمان خوردن شیر چهره او را مورد توجه قرار می دهد.
در زمینه تولد کودک و ویژگیهای این مرحله، مولای بزرگوار، امام صادق(ع) می فرمایند:
«آنگاه که آفرینش کودک کامل گردد، بدنش سخت شود، پوستش بتواند با هوا سازگاری کند و چشمانش توان دیدن نور را داشته باشد، مادرش را درد زاییدن می گیرد و درد چنان بر او سخت می آید که جنین از فشار درد بیرون می افتد.
چون کودک متولد گشت همان خونی که غذایش بود،اینک با رنگ و بویی جز آنچه بود و در شکل غذایی دیگر،از پستان مادر سرازیر می شود. این غذا برای نوزاد از همه چیز سازگارتر است. وقتی که کودک به دنیا آمد، زبان خود را به نشانه خواستن غذا، بیرون می کند و پیرامون دهان می چرخاند.
در این زمان پستانهای مادرش را که همچون دو مشک از سینه او آویخته، می یابد و تا زمانی که تن او تر و درونش ظریف و اعضایش نرم است، از آن شیر می نوشد. »(2)
خداوند متعال با نظر لطفی که به مخلوقات خود دارد بی آنکه کودک توانی برای تلاش روزی داشته باشد، غذای او را در داخل رحم مادر از خون مادر تأمین می کند و پس از متولد شدن در سینه مادر به گونه دیگر غذا را برای کودک آماده می نماید.
مرحله اول دوران کودکی دارای ویژگیهای خاص خود می باشد. در روزهای اولیه تولد، زندگی کودک به خوردن و خوابیدن می گذرد و مسایل خاصی جز ناراحتی هایی که ممکن است در اثر تعامل با محیط فیزیکی و زیستی در وی ایجاد شود، وجود ندارد. در این مرحله، مهمترین عاملی که برای کودک امر حیاتی دارد، مسئله تغذیه وی می باشد.

پیامبر بزرگوار فرموده اند:

«هر زنی که کودک تازه به دنیا آورده، بهتر است که اولین غذایش خرمای تازه باشد؛ زیرا خداوند متعال به مریم، مادر عیسی هنگام تولد عیسی فرمود:
و هزّی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطباً
«برو کنار درخت خرما و از آن درخت، خرمای تازه بچین و بخور. »
... خداوند متعال می فرماید؛ قسم به عزت و جلالم و مقام والایم، اگر زن هنگام متولد شدن بچه اش، خرمای تازه بخورد، فرزند او شخص صبور و بردبار می شود و اگر دختر هم باشد، آن هم بردبار و صبور می گردد. »(3)
در آغاز تولد، مهمترین وظیفه ای که والدین نسبت به فرزند خود می توانند داشته باشند، در مرحله اول، تغذیه مناسب است.
بهترین شیوه تغذیه کودک، طبق نظریه تمام پزشکان دنیا، استفاده از شیر مادر است.
مکتب اسلام نیز بهترین نوع شیر کودک را شیرمادر معرفی می نماید.
پیامبر بزرگوار می فرمایند: «برای کودک شیرخوار هیچ شیری بهتر از شیر مادرش نمی باشد. »(4)
تغذیه کودک از سوی مادر دارای اهمیت ویژه ای است. رشد روانی و عقلی و جسمی کودک، ارتباط تنگاتنگی با نوع تغذیه شیرمادر دارد.
زمانی که مادر کودکش را در آغوش می گیرد تا او را تغذیه نماید، کودک ضمن اینکه غذا می خورد، عواطف او نیز سیر تکاملی می پیماید. بدین لحاظ پیشنهاد می شود مادرانی که با شیر خشک کودک خود را تغذیه می کنند،ضمن مشورت با پزشک در زمینه کامل کردن مواد شیرخشک، فرزندشان را در آغوش گرفته و او را شیر بدهند؛ زیرا این عمل موجب تقویت عاطفه کودک می شود.
اگر برای شیردادن کودک از افراد دیگر استفاده می کنید، لازم است افرادی را انتخاب کنید که دارای سلامت روانی باشند.

پیامبر بزرگوار می فرمایند:

«نگاه کنید چه کسی به کودکان شما شیر می دهد، چرا که کودکان شما براساس آن رشد می کنند. »(5)
از کلام پیامبر بزرگوار می توان دریافت که بین کودک و کسانی که به کودک شیر می دهند، رابطه عاطفی وجود دارد. اگر آنها از سلامت روانی کافی برخوردار نباشند، بر اثر تغذیه شیر آنها، کودک نیز دچار نارسایی خواهد گردید.
بنابراین از نظر روانی، فردی که کودک را شیر می دهد، باید از سلامت روانی برخوردار باشد. افرادی که از نظر عقلی ضعیف هستند شایستگی شیر دادن به کودک را ندارند.

مولای بزرگوار، امام باقر(ع) می فرمایند:

«احمق ها را برای شیر دادن فرزندان خود انتخاب نکنید؛ زیرا که شیر، نهاد و سرشت را تحت تأثیر قرار می دهد. »(6)
شیر دادن مادر به کودک ضمن اینکه رشد جسمی کودک را تأمین می کند، بر روی رشد عقلی و روانی او نیز تأثیر می گذارد. باید توجه داشت که رشد جسمی یکی از جنبه های رشد کودک بشمار می رود. رشد عقلی و روانی و شخصیتی کودک، از مسائل بسیار حساس کودک
محسوب می شود و اهمیتش از رشد جسمانی نیز بیشتر است.

مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:

«کودکان خود را از شیر، زنان بدکاره و دیوانه دور نگهدارید؛ زیرا شیر(در رفتار کودک)اثر می گذارد. »(7)
زندگی کودک در مراحل اولیه زندگی، معمولاً با خواب و بیداری و گریه نمودن همراه می باشد. گریه کودک پاسخ به محرکاتی است که براساس عوامل دردناک جسمی کودک و یا نامساعد بودن محیط فیزیکی پیرامون وی ایجاد می گردد زمانی که عاملی چه بیرونی و چه درونی، کودک را می آزارد، کودک نسبت به آنها واکنش نشان می دهد.
گریه کودکان برای والدین چندان رضایت بخش نیست و بدین جهت آنها در صدد خاموش کردن کودک به هر وسیله ممکن می شوند.
گریه کودک به هر دلیلی که باشد، علامت واکنش او در مقابل محرکات درونی و بیرونی می باشد و اگر والدین علت گریه او را پیدا نکنند و آرامش جسمی و روانی را به او برنگردانند، نخواهند توانست پاسخ مناسبی در مقابل واکنش کودک ایجاد کنند.
والدین باید توجه داشته باشند با آنکه کودک نمی تواند با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند، اما محرکات محیطی را بخوبی در ضمیر خود ثبت می کند و کوچکترین رفتار ناهنجار والدین از دید ضمیر او مخفی نخواهد ماند.
دوران اول کودکی همراه با تحولات فراوانی است، رفتار کودکان در این سنین گاهی چنان سنجیده است که والدین و اطرافیان نمی توانند به حقیقت آن پی ببرند.
آنچه در این دوران دارای اهمیت ویژه ای است، تشکل شخصیت کودکان می باشد. والدین باید در این دوران به کودک اجازه دهند که او خود در زندگی کوچک خود تصمیم بگیرد و خود نوع اسباب بازیهایش را انتخاب کند و نیز به کودک اجازه دهند که خود همبازی ها و نوع بازیهایش را انتخاب کند. والدین نباید نظریات شخصی و فردی خود را در این امر به کودک تحمیل کنند؛ زیرا کودک اسباب بازیهایش را براساس ادراکات و نیازهای خود انتخاب می کند و افراد بزرگتر از نیازهای درونی او آگاهی چندانی ندارند انتخاب نوع بازی و نوع اسباب بازی و افرادی که با آنها بازی می کند، در شکل گیری شخصیت کودک مؤثر است؛ زیرا کودک از انتخاب بازی ها و همبازیهایش احساس لذت و شادی می کند.
پایه های شخصیتی کودک در این دوران نضج می گیرد. بنابراین، والدین همواره این موضوع را باید مورد توجه قرار دهند و از اعمالی که شخصیت او را خدشه دار می کند، پرهیز نمایند.

پیامبر بزرگوار می فرمایند:

«کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید. »(8)
کلام پیامبر بزرگوار براساس بهداشت روانی استوار است؛ زیرا کودکی که احساس امنیت در مقابل والدین خود نداشته باشد، بدون تردید دچار ناهنجاری های رفتاری خواهد گردید.
والدین باید این آگاهی را داشته باشند که خداوند متعال نعمت یا حسنه ای به آنان عطا فرموده و شایسته است که لطف خداوند متعال را با مهربانی کردن به فرزندشان و با حمایت کردن از او پاس بدارند.

مولای بزرگوار، امام صادق(ع) می فرمایند:

«پسران نعمتند و دختران حسنه، و خداوند از نعمت ها بازخواست می کند و برای حسنات پاداش می دهد. »(9)
تبعیض گذاشتن بین فرزندان، شایسته رفتار والدین باایمان و فرهیخته نمی تواند باشد؛ زیرا کودکان باید در کانون گرم خانواده احساس امنیت روانی داشته باشند و بدین وسیله احساس آرامش روانی بکنند.
کودکانی که احساس دوگانگی در رفتار والدین مشاهده کنند، ممکن است در چنین لحظاتی در مقابل این عمل واکنش نداشته باشند؛ ولی بدون تردید در آینده واکنش چنین عاملی در رفتار آنان جلوه گر خواهد شد.
«پدری با دو فرزند خود در حضور پیامبر بزرگوار بود. او یکی از فرزندانش را بوسید وبه فرزند دیگر اعتنایی نکرد.
پیامبر بزرگوار که این رفتار نادرست را مشاهده کردند، فرمودند:
چرا با فرزندانت بطور مساوی رفتار نمی کنی؟!»(10)
این روایت ثابت می کند که شخصیت کودک تحت تأثیر رفتار والدین قرار دارد و والدین هستند که با چگونگی رفتار خود، شخصیت کودک را شکل می دهند.
روایتی دیگر، رفتار والدین با فرزندان را مورد بررسی قرار می دهد.

پیامبر بزرگوار در این روایت می فرمایند:

«بین فرزندانتان به عدالت رفتار نمایید، همانگونه که مایل هستید فرزندان شما و مردم بین شما به عدالت رفتار نمایند. »(11)
این روایت نیز، مبیّن مهم بودن این دوران از نظر شکل گیری شخصیت می باشد و ثابت می کند که والدین براساس رفتارشان در تشکل شخصیت کودکانشان نقش عمده ای بعهده دارند.
باید توجه داشت که رفتار والدین، همواره الگوی رفتاری کودکان می باشد و کودکان از رفتار آنان، بی آنکه خود بخواهند الگوپذیری می نمایند.
بنابراین والدین همواره باید چنین عاملی را در زندگی کودکان با توجه به رشد شخصیتی آنان مورد توجه قرار دهند و از انجام اعمال ناشایست در حضور آنان جداً خودداری نمایند.

تربیت از 7 تا 14 سالگی

این مرحله آغاز شکوفایی استعداد یادگیری و بخاطر سپردن ادراکاتی است که مربیان به او آموزش می دهند.
ذهن کودک در این مرحله سنی بسیار فعال است و هرگونه اطلاعاتی را که در فهم او باشد، بخوبی دریافت کرده و به ذهن می سپارد.
شکوفایی توانایی آموزش در این مرحله با هیجان یادگیری که در کودک وجود دارد، قابل تحسین است.
از دیدگاه روایات اسلامی نیز، بهترین زمان ممکن برای آغاز یادگیری و شروع خواندن و نوشتن، همین دوره بیان گردیده است.
در روایتی از مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) اهمیت آموزش این دوران به طرز بسیار جالبی ارائه گردیده است.

آن بزرگوار می فرمایند:

«قلب نوجوان نورس، همانند زمین خالی است . هر تخمی که در آن افشانده شود به خوبی می پذیرد. »(12)
این دوران نیز دارای ویژگیهای خاص خود می باشد. این دوران، زمانی است که کودک به مرحله ای از رشد عقلی و جسمی رسیده است که بتواند تحت تعلیم و تربیت مربیان خود قرار گیرد و به یادگیری علم و دانش در حد توان ذهنی و فکری خود بپردازد.
مولای بزرگوار، امام صادق(ع) در ویژگیهایی این دوران می فرمایند:
... سپس کودکت را به مدت هفت سال تربیت کن کلام مولای بزرگوار مبتنی بر این است که این دوران، آغاز تعلیم و تربیت رسمی کودکان می باشد؛ زیرا آنان در این سنین توانایی خواندن و نوشتن و تربیت شدن را دارند.
در این دوران، کودکان شدیداً تابع دستورات والدین هستند. زیرا آنها را الگوهای مناسبی برای خود تشخیص می دهند. همین موضوع می تواند والدین را یاری نماید که در امر تعلیم و تربیت فرزندانشان تلاش نمایند. وظیفه والدین در این دوران، بسی سنگین است و باید در امر تعلیم و تربیت فرزندان خود احساس مسؤولیت نمایند و آنچنان که اسلام دستور داده است، فرزندانشان را تحت تعلیم و تربیت قرار دهند.
مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) در مورد حقوق والدین نسبت به فرزندانشان می فرمایند:
«... و حق فرزند بر پدر آن است که نام مناسبی برای او انتخاب کند و او را با ادب و آراسته بار آورد و قرآن را به او بیاموزد. » (13)
آموزش قرآن در دوران کودکی که سنین آموزش وی بشمار می رود از اهمیت زیادی برخوردار است. کودکانی که با قرآن مأنوس شده باشند، از لحاظ رفتاری با دیگر کودکان تفاوت های بسیاری دارند.
متأسفانه ارزش این آموزش در جامعه ما اندکی کم رنگ تر شده است؛ زیرا والدین در کودکان نمی توانند چنان انگیزه ای ایجاد کنند که آنها را بسوی آموزش قرآن سوق دهند.
یکی دیگر از عواملی که این انگیزه را در کودکان از بین می برد، وجود دوگانگی زبان مادری و قرآن است. مربیان تعلیم و تربیت باید به این موضوع مهم چاره ای بیندیشند و برای آموزش قرآن انگیزه ای تازه بیافرینند.
خواندن قرآن و درک مفاهیم آن می تواند رفتارهای نامطلوب انسان را از بین ببرد.
علاوه بر آن، آموزش قرآن به فرزندان برای والدین اجر اخروی نیز دارد.

در روایتی از مولای بزرگوار، امام صادق(ع) می خوانیم:

«هرکس فرزندش را ببوسد خداوند برای او کار نیکی در نامه عملش می نویسد و هرکه او را شاد کند خداوند او را در قیامت شاد می گرداند و هرکس او را قرآن یاد بدهد
والدینش فراخوانده می شوند و دو جامه ارزشمند به آنان می پوشانند که از نور آن دو جامه صورتهای بهشتیان، نورانی می گردد. »(14)
از دیدگاه اسلام، همراه با آموزش قرآن، فراگیری سخنان ائمه معصومین نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ زیرا کلام ارزشمند آن بزرگواران، تفسیرکننده آیات قرآن کریم می باشد و قرآن و روایات اسلامی مکمل یکدیگرند و یکی بدون دیگری نمی تواند فهم و درک عمیق در انسان ایجاد کند.
آموزش روایات اسلامی از سطوح ساده برای کودکان، از توصیه های مؤکد ائمه معصومین می باشد.

مولای بزرگوار، امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند:

«پیش از آنکه مرجئه(صاحبان افکار باطل)بر شما پیشی بگیرند به یاد دادن احادیث به فرزندان خود مبادرت کنید. »(15)
آموزش احادیث و سخنان ائمه معصومین می تواند دلهای کودکان را بیدار نماید و قلوب آنان را مملو از آگاهی گرداند. آموزش احادیث و قرآن در این مرحله سنی کودکان، یکی از وظایف مهم والدین نسبت به فرزندانشان بشمار می رود.
تعلیم و تربیت فرزندان در این سنین، یکی از وظایف پر مسئولیت والدین بشمار می رود، اسلام به والدین دستور داده است که فرزندان خود را در سنین آغازین تربیت، تعلیم می دهند تا دشمنان و بیگانگان در این امر بر آنان سبقت نجویند. زیرا کودکان در این سن، سخن هر گوینده ای را به آسانی می پذیرند.
آموزش قرآن و روایات اسلامی مقدمه تحقیق در زمینه شناخت می باشد. آموزش این امر سبب می شود که کودکان در مسائل دینی ژرف اندیش باشند و هر عقیده باطلی را نپذیرند.
علت انحراف نوجوانان و جوانان، در اثر وجود خلاء فکری آنان می باشد؛ زیرا اگر آنان از سنین کودکی به آموزش و تربیت اصیل اسلامی با روشی که ائمه معصومین بیان فرموده اند، سوق داده شده بودند، اکنون در ذهن خود احساس بیهودگی نمی کردند و بسوی افکار باطل گرایش پیدا نمی کردند.

مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:

«از دانش ما به کودکان خود چیزی بیاموزید که خداوند بواسطه آن سودشان بخشد و صاحبان افکار باطل با آرای خود بر آنان چیره نشوند. »(16)
بدین ترتیب وظیفه والدین در امر تعلیم و تربیت کودک، در این مراحل سنی بسیار سنگین می باشد؛ زیرا که این دوران، مرحله مهم آموزش است و نباید فرصت های طلایی آن را از دست داد.
آمادگی پذیرش علمی کودکان در این مرحله سنی، بسیار شگفت انگیز است و والدین باید با توجه به توانایی های آنان، از ذهن فعال آنها استفاده شایانی به عمل آورند. کودکان در این مرحله سنی، دارای روحی لطیف و قلبی مملو از شور و شوق و علاقه به آموزش هستند و ذهن و قلب آنان، آمادگی کافی برای پذیرش مطالب مربیان را دارد.
مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) در زمینه چگونگی یادگیری مطالب، در سنین کودکی روایت بسیار جالبی را بیان نموده و می فرمایند:
«علم آموزشی در دوران کودکی همانند نقشی است که بر روی سنگ حجاری شده باشد. »(17)
همچنان حجاری کردن بر روی سنگ و ایجاد نقش در آن می تواند سالهای متمادی دوام داشته باشد و از بین نرود، یادگیری دوران کودکی نیز، آنچنان در قلب و ذهن کودک جایگزین می گردد که الی الابد می تواند دوام داشته باشد و ثابت بماند.
این روایت اهمیت آموزش و تربیت در دوران کودکی را بیان می کند، زیرا در این دوران کودک با خاطری آسوده می تواند گفته های مربیان و والدین را جذب کند.
والدین باید توجه داشته باشند یکی از مسئولیت های سنگینی که در برابر فرزندان خود دارند، همان تعلیم و تربیت صحیح آنها می باشد و چیزی بهتر از تعلیم و تربیت صحیح از آنان خواسته نشده است.

مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:

«هیچ پدری به فرزند خویش تفضل و بخششی ننموده است که عالی تر از تربیت خوب و صحیح باشد. »(18)
والدین باید توجه داشته باشند که در این مرحله سنی، ذهن کودکان را با اشتغالات ذهنی مانند بازیهای کامپیوتری و نظایر آن مشغول نسازند؛ زیرا این امر نه تنها سودی نصیب آنان نخواهد کرد بلکه موجب ایجاد مشغولیت های ذهنی کاذب در آنان خواهد گردید که این عارضه می تواند آموزش های این دوران را تحت تأثیر قرار دهد.
شیوه های تربیتی کودکان در این دوران، روش های خاصی را می طلبد؛ زیرا که روش های تربیتی این دوران، دارای ویژگیهای خاصی است که مربیان باید با آن ها آشنایی کافی داشته باشند؛ زیرا مخاطبین آنان، کودکانی هستند که تازه امر تعلیم و تربیت را آغاز کرده اند و راهی بسیار طولانی در پیش دارند، و لذا هرگونه رفتار نامطلوب و عدم آشنایی با اصول تربیتی صحیح، می تواند خللی در امر تعلیم و تربیت کودکان ایجاد کند.
عدم آشنایی مربیان با شیوه تعلیم و تربیت، نتایج ناخوشایندی در ذهن کودکان ایجاد می نماید. اسلام با هرگونه رفتار نامطلوب در امر تعلیم و تربیت نسبت به کودکان، مخالفت ورزیده و دستور داده است که با کودکان با ملایمت و روش صحیح رفتار نمایند.
مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) به نقل از پیامبر بزرگوار می فرمایند:
«کودکانتان را احترام کنید و آنها را احمق و نادان و ابله و سفیه نخوانید. »(19)
بکار بردن کلمات زشت و ناپسند، بر روی شخصیت کودکان تأثیر نامطلوبی می گذارد و بکارگیری چنین کلماتی موجب می شود که آنها همواره احساس حقارت بنمایند. مربیان همواره این موضوع را باید در نظر داشته باشند.
اسلام به والدین و مربیان اجازه نداده است که فرزندان را مورد سرزنش قرار داده و بدین وسیله آنان را حقیر جلوه دهند.
والدین باید توجه داشته باشند که سرزنش کردن بی مورد، موجب بوجود آمدن عقده و کینه در قلب کودکان و نوجوانان می گردد و اگر کسی از چنین شیوه ای در تربیت آنان استفاده کند، بطور یقین راه نادرستی را انتخاب کرده است.
مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) در زمینه نامطلوب بودن سرزنش کودکان و نوجوانان می فرمایند:
«زیاد(کودکت را)سرزنش مکن؛ زیرا که سرزنش کینه می آورد و به دشمنی می انجامد. کسی را سرزنش نما که امید داری از بدی خود برگردد. »(20)
ملامت و سرزنش نه تنها نمی تواند آثار مطلوب تربیتی دررفتار کودکان و نوجوانان ایجاد کند؛ بلکه تکرار بیش از حد آن موجب جسور شدن کودک می شود و در نتیجه اثر ملامت و سرزنش را از بین می برد.

آن بزرگوار در روایتی دیگر می فرمایند:

«از توبیخ مکرّر پرهیز کن،زیرا تکرار سرزنش،گناهکار را در اعمال ناپسندش جری و جسور می کند و ملامت را بی اثر می سازد. » (21)
یکی دیگر از روش های نامطلوب که در بعضی خانواده ها مورد استفاده قرار می گیرد، استفاده از تنبیه بدنی است!!
بکارگیری این روش، نه تنها نمی تواند در امر تربیت ثمربخش باشد؛ بلکه عارضه روانی خاصی در رفتار کودکان و نوجوانان ایجاد می نماید که آثارش در رفتار آینده آنان ظاهر می گردد.
باید توجه داشت که برای تربیت کودک، باید از روش هایی که روانشناسی و علوم تربیتی در اختیار والدین و مربیان قرار داده است، استفاده نمود؛ زیرا بکارگیری روشهای تربیتی خاص می تواند مؤثرتر از هر عامل آزاردهنده جسمی در تربیت کودکان باشد بدین جهت ائمه معصومین دستور اکید فرموده اند که در امر تعلیم و تربیت نباید از تأدیب جسمانی استفاده شود.

مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:

«انسان عاقل به وسیله ادب کردن تربیت می شود و پند می پذیرد. این چهارپایان هستند که جز با زدن تربیت نمی شوند. »(22)
بنابراین در تربیت کودک نباید از به کارگیری روشهای نامطلوب مانند تنبیه بدنی استفاده نمود.
برای تربیت کودکان، روشهای تربیتی مطلوبی وجود دارد که می تواند مربیان را یاری نماید.
روانشناسی برای تربیت کودکان و نوجوانان، روش های تربیتی خاصی را مورد توجه قرار داده است که استفاده از آنها برای والدین و مربیان می تواند آثار سودمندی به ارمغان بیاورد.
هدف ما این است که با بکارگیری این روش ها، شیوه های نامطلوب مورد استفاده قرار نگیرد تا آثار رفتاری نامطلوب در روان و رفتار کودکان و نوجوانان ایجاد نگردد.
مهمترین روش های تربیتی که در روانشناسی مورد توجه قرار گرفته است و براساس روانشناسی اسلامی می توان آنها را مورد بررسی قرار داد، بدین قرار می باشند:

ارائه عامل خوشایند

مهم ترین روشی که در امر تربیت فرزندان می توان از آن سود جست، بکارگیری این روش می باشد؛ زیرا کودکان و نوجوانان با استفاده از این روش، می توانند خیلی سریع تر به هدفهای تعیین شده نایل گردند.
بطور مثال؛ کودکی که در زمینه یادگیری مطالب درسی دچار ضعف آموزشی می باشد، والدین می توانند با استفاده از این شیوه تربیتی، ضعف وی را جبران نمایند.
بطور مثال با وعده دادن اینکه اگر امسال در امتحانات موفق بشوی(و در صورت امکان، شاگرد ممتاز بشوی)برایت دوچرخه می خریم.
و یا اگر کودک در درس املا و یا دروس دیگر ضعیف باشد، با وعده دادن اینکه، اگر هر بار در آن درس نمره مطلوب بگیری، در ازاء آن(مثلاً 20 تومان)به تو خواهیم داد.
ارائه چنین عوامل خوشایندی می تواند عقب ماندگی درسی کودک و نوجوان را جبران نماید.
دادن چنین وعده هایی از دیدگاه روانشناسی، ارائه عامل خوشایند محسوب می شود؛ زیرا عاملی را که کودکان و نوجوانان دوست می دارند، به آنان وعده می دهیم. ارائه عامل خوشایند تنها عامل مادی نمی تواند باشد، عوامل دیگری نیز وجود دارند که مربیان و والدین می توانند در موقعیت های مختلف از آن استفاده کنند.
یکی از شیوه های تربیتی کودکان در امر یادگیری، تشویق نمودن آنها به امر تعلیم تربیت می باشد. این شیوه می تواند کودکان را به امر تعلیم و تربیت راغب تر کند.
برای پیشبرد اهداف آموزشی و پرورشی، از این شیوه بیشتر استفاده می شود؛ زیرا که موافق خواسته های کودکان می باشد و می تواند آنها را در به ثمررساندن اهدافشان یاری کند.
به کارگیری این شیوه به دو صورت، مادی و معنوی امکان پذیر است.
وقتی می خواهیم کودک در امور تربیت و تحصیل موفق شود، استفاده از این شیوه می تواند او را ترغیب و تشویق نماید، مانند دادن جایزه در مقابل موفقیت تحصیلی آنان.
به کارگیری این روش از بعد مادی دارای ارزش است.
استفاده از این شیوه همیشه نباید عامل مادی باشد؛ زیرا اگر عامل مادی را حذف کنیم دیگر کودک از تلاش خود دست برمی دارد و هدف تعلیم و تربیت محقق نمی شود.
بکارگیری این روش می تواند با یک جمله رضایت بخش از سوی والدین همراه باشد و رضایت کودک را برای رسیدن به هدفهای تربیتی برانگیزد.
مولای بزرگوار، امام سجاد(ع) با ارائه این شیوه، فرزندان را مورد تشویق و ترغیب قرار داده و می فرمودند:
«آفرین بر شما، شما امانت های علم و دانشید، امروز نوجوانان جامعه و در آینده بزرگان اجتماع هستید. »(23)
شیوه های تربیتی اسلام براساس روانشناسی علمی تدوین یافته است. ارائه عامل خوشایند، در هر زمان می تواند آثار مطلوب را در رفتار مخاطبین خود ظاهر سازد.
مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) در رهنمود ارزشمندی، بکارگیری این روش را در امر تربیت صحیح پیشنهاد می نمایند.
آن بزرگوار می فرمایند:
«بدکار را با کردار نیکت تربیت کن و با گفتار نیکو و زیبایت او را به خیر و خوبی راهنمایی کن. »(24)
شیوه تربیتی ارائه عامل خوشایند، بطرق مختلف قابل ارائه می باشد. مربیان و والدین باید با توجه به مواردی که پیش می آید، باید از این روش استفاده کنند.
والدین نباید فراموش کنند که فرزندشان یک کودک است و او دارای سطح فکری ساده ای می باشد؛ اگر بخواهند در قلب او نفوذ کنند، باید همانند یک کودک با او رفتار نمایند.
با چنین روشی آنها خواهند توانست در قلب کودکشان جایی باز کنند و کودک با آنها احساس بیگانگی ننماید.

پیامبر بزرگوار می فرمایند:

«هرکس کودکی دارد، باید با او کودکانه رفتار کند. »(25)
کودکی که دنیای خاموش والدین را روشن نموده است، نیازمند محبت می باشد. او انتظار دارد که والدین با مهربانی کامل با او رفتار نمایند.
بطور کلی با اینکه روش ارائه عامل خوشایند، روش بسیار مطلوبی برای کودکان و نوجوانان می باشد اما به کارگیری این شیوه نباید بیش از حد تداوم داشته باشد؛ زیرا بر اثر تداوم آن، میل رفاه طلبی و گرایش به سوی آسایش در آنان رشد کرده و در نتیجه روحیه بردباری و تحمل شداید زندگی در آنان تضعیف می گردد داشتن رفاه بیشتر، از مشکلات تربیتی بعضی از دانش آموزان امروز است؛ زیرا هرقدر، اینگونه کودکان در رفاه و آسایش بیشتری باشند به همان میزان از خلاقیت و پیشرفت به دور خواهند بود.

مولای بزرگوار، امام باقر(ع) می فرمایند:

«بدترین پدران کسانی هستند که در اعمال محبت نسبت به فرزند خود زیاده روی و افراط می نمایند. »(26)
بنابراین بهتر است گاهی از شیوه های تربیتی دیگر نیز استفاده شود.
نکته بسیار مهمی که در بکارگیری این روش و روشهای دیگر که مطالعه خواهد گردید، وجود دارد، آن است که اگر هر روشی را که ارائه می دهیم،باید محکم و استوار به آنچه که می گوئیم،عمل نمائیم و تنها بکارگیری الفاظ قناعت نکنیم،زیرا که براساس گفته یکی از روانشناسان؛
به کودک نباید بگویی ترا می کشم، اگر گفتی حتماً باید او را بکشی!!
بکارگیری این روش ها نیز باید برهمین اساس استوار باشد و تنها نباید به کودکان و نوجوانان وعده داد و عمل ننمود؛ زیرا چنین عملی اثر این روشها را از بین می برد.

حذف عامل خوشایند

باید توجه داشت با آنکه روش ارائه عامل خوشایند روش بسیار مطلوبی برای کودکان و نوجوانان می باشد، اما این روش اگر بیش از حد تکرار شود، می تواند آنها را از فعالیت باز دارد؛ زیرا آنها با تکرار این روش، احساس می کنند که والدین موظف به این عمل می باشند و تصور می کنند که این عمل همیشگی است.
تشویق نمودن کودک و نوجوان به مدت طولانی و دراز مدت نمی تواند آثار مطلوب تربیتی خوبی به همراه داشته باشد؛ زیرا آنها ممکن است به این روش عادت بکنند و برای پیشبرد هدفهایشان، والدین را وادار کنند که بیشتر از این شیوه استفاده کنند.
بدین جهت لازم است والدین و مربیان پس از رسیدن به هدف مطلوب، ارائه عامل خوشایند را حذف کنند.
بطور مثال؛ اگر به کودک گفته باشیم که اگر در امتحانات موفق شوی، برایت دوچرخه می خریم.
با اجرای این روش، کودک و نوجوان نباید انتظار داشته باشد که هر سال برای موفقیت درسی خود باید همواره جایزه ای دریافت کند!
و یا اگر گفته باشیم، اگر در درس املا نمره مطلوب بگیری، بازاء آن مبلغ 20 تومان به تو خواهیم داد.
ممکن است که کودک به این روش عادت بکند و تنها برای بدست آوردن جایزه، به یادگیری مطالب درسی بپردازد و اگر ارائه عامل خوشایند را قطع کنیم، او دیگر به فعالیت خود ادامه ندهد.
والدین باید متوجه باشند که اگر موفقیت درسی کودک و نوجوان حاصل شده است، روش تربیتی را تغییر دهند و با عاملی دیگر به تقویت او بپردازند.
و یا ممکن است کودک مدتی برای رسیدن به جایزه، به تقویت مطالب درسی خود بپردازد و چون این موضوع برایش تکراری شد، احساس کند که والدین همواره او را تشویق خواهند کرد و به او جایزه خواهند داد.
بدین جهت بر اثر تکرار، ممکن است افت تحصیلی برای کودک پیش آید. اگر چنین حالتی را والدین مشاهده کردند، حتماً باید عامل خوشایند را حذف کنند و به کودک و نوجوان بفهمانند که چون تو به قول خودت عمل ننمودی، ما نیز به تو جایزه نخواهیم داد!بنابراین حذف عامل خوشایند بعنوان روش دیگر، گاهی می تواند جایگزین روش اول قرار گیرد؛ اما اگر والدین و مربیان مشاهده کردند که کودک و نوجوان بار دیگر به تقویت درسی خود پرداخت، می توانند ارائه عامل خوشایند دیگری را جایگزین آن سازند.

ارائه عامل ناخوشایند

درست است که روش ارائه عامل خوشایند، می تواند گامی مؤثر در پیشرفت تحصیلی و تربیتی کودکان و نوجوانان باشد؛ اما باید توجه داشت که این شیوه زمانی مؤثر است که حالت حرص و افزون طلبی را در آنان تقویت ننماید و آنها را راحت طلب تربیت نکند.
بدین جهت روش دیگری در تربیت کودکان و نوجوانان وجود دارد که براساس آن می توان این عارضه را از بین برد و آنها را آنچنان که شایسته است، مورد تربیت قرار داد و آن روش ارائه عامل ناخوشایند است.
این روش در روایات اسلامی،بیشتر با عنوان ارائه محرومیت،عنوان گردیده است که براساس آن می توان کودک را با موفقیت تربیت نمود.
ارائه محرومیت در زندگی، به عنوان حذف عامل خوشایند، می تواند یکی از شیوه های تربیتی دیگری در امر تربیت کودک مؤثر باشد.

مولای بزرگوار، امام موسی بن جعفر(ع) در مورد این روش می فرمایند:

«مستحب است که طفل در کودکی با سختی و مشکلات زندگی که غرامت زندگی است روبرو شود تا در جوانی و بزرگسالی بردبار و صبور باشد. »(27)
تجربه ثابت کرده است کودکانی که در کودکی با محرومیت بزرگ شده اند و در این دوران طعم محرومیت را چشیده اند،در بزرگسالی افرادی با تجربه و شکیبا نسبت به مشکلات زندگی بوده اند.
ارائه عامل ناخوشایند بظاهر نامطلوب بنظر می رسد اما اگر بطور صحیح اجرا شود می تواند آثار سودمندی داشته باشد.
مطالعه تجربه ای که در امر تدریس برای من اتفاق افتاده بود، می تواند نمونه ای برای ارائه عامل ناخوشایند باشد.
در یکی از سالهای تحصیلی از سوی آموزش و پرورش، مرا به عنوان معلم روانشناسی در یکی از دبیرستانهای شهر انتخاب کرده بودند. دوستان و اطرافیان می گفتند که دانش آموزان آن آموزشگاه مشکل آفرین هستند و تو نمی توانی برنامه تدریس روانشناسی را در آنجا با موفقیت انجام دهی!
به آنها گفتم؛ به یاری خدای متعال و با استفاده از روشی که آموخته ام، خواهم توانست از عهده این امر برآیم.
روز موعود فرا رسید و من در کلاس حضور پیدا کردم. با یک نگاه متوجه شدم که آنچه دوستان می گفتند، حقیقت دارد.
بدین لحاظ ابتدا قبل از شروع درس، به آنان یادآوری نمودم که هدف من تدریس درس روانشناسی می باشد و اگر کسی قصد اختلال در نظم کلاس را داشته باشد، بشدت با او برخورد خواهم کرد!
درس را شروع کردم؛ اما در خلال درس، احساس می کردم که موج اختلال در کلاس بتدریج شروع می شود!
بالاخره در حین تدریس متوجه شدم که یکی از دانش آموزان صدای حیوانات درآورد!!بلافاصله درس را قطع کردم و خطاب به آنان گفتم؛ هرکس چنین صدایی در آورده است، خودش به بیرون از کلاس برود!
مدتی با سکوت گذشت و هیچکس خود را بعنوان اخلال گر کلاس معرفی نکرد.
خطاب به آنان گفتم؛ بسیار خوب، اگر آن فرد از کلاس بیرون نمی رود، من خود از کلاس بیرون خواهم رفت!
و بدین ترتیب از کلاس خارج شدم و به دفتر معاونت دبیرستان رفتم و به ایشان ماجرا را بازگو کردم و متذکر شدم که اگر آن دانش آموز خودش را معرفی نکند، من هرگز در این دبیرستان تدریس نخواهم کرد!
معاون دبیرستان که مرد فرهیخته ای بود، با تمام تلاش خود آن دانش آموز ناسازگار را از کلاس اخراج نمود.
وقتی با آن دانش آموز مواجه شدم، به او گفتم؛ که واحد درس روانشناسی این ترم را باید حذف کنی، و من در این سال تحصیلی تو را به کلاس خود راه نخواهم داد!
پس از پایان این ماجرا وارد کلاس شدم و به دانش آموزان بار دیگر یادآوری نمودم که هرکس قصد اخلال در نظم کلاس و ارائه درس داشته باشد، بشدت با او برخورد خواهم کرد.
این ماجرا آنها را چنان تکان داد که تا پایان سال تحصیلی، کسی نمی توانست اختلال در نظم کلاس و تدریس داشته باشد.
محروم کردن این دانش آموز از واحد درسی، بعنوان ارائه عامل ناخوشایندی بود که برای تنبیه دانش آموزان اخلال گر بکار گرفته شد.
این ماجرا می تواند بعنوان نمونه ای برای روش ارائه عامل ناخوشایند باشد که بوسیله آن امر تعلیم و تربیت عملی گردد.
براساس روایات تربیتی اسلام، با استفاده از این روش می توان مشکلات اخلاقی و رفتاری کودکان را از بین برد. در این روش عامل هشداردهنده ای به مدت کوتاه به کودک ارائه داده می شود تا کودک بدین وسیله تربیت شود. این روش می تواند تأثیر زیادی در امر تعلیم و تربیت داشته باشد.
با تحلیل روایتی از مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) این روش را بررسی می کنیم:
مردی در حضور مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) در مورد تربیت فرزند خود شکایت کرد. مولای بزرگوار فرمودند:
«فرزندت را نزن، برای تأدیبش از او قهر کن، اما قهرت را طولانی مکن. »(28)
رهنمودی که امام بزرگوار(ع) در مورد تربیت کودکان ارائه فرمودند، درواقع ارائه عامل ناخوشایندی است که پس از مشاهده رفتار نامطلوب از کودک، اعمال می شود.
قهر کردن والدین در مقابل اعمال نامطلوب کودکان، یکی از ابزارهای تربیتی قوی بشمار می رود که اگر به درستی انجام پذیرد، می تواند در تربیت کودکان بسیار مؤثر باشد.
وقتی عامل ناخوشایند به فرد ارائه گردید، او سعی می کند خود را از این حالتی که برایش بوجود آمده است، رهایی دهد و در نتیجه تلاش می کند با ایجاد رفتار مناسب و مطلوب، خود را آنچنان که والدین و مربیان از او انتظار دارند، تغییر دهد.
بنابراین اجرای چنین روشی در زمانی که لازم است عملی گردد، بسیار مفید و سازنده می تواند باشد.
اما والدین و مربیان باید توجه داشته باشند که بکارگیری این شیوه نباید بطور مداوم اعمال گردد و پس از اینکه مشاهده گردید که کودک به زشتی عمل خود پی برده است، عامل ناخوشایند را باید به نحو مسالمت آمیزی حذف نمایند؛ زیرا اجرای ممتد این روش می تواند روحیه پرخاشگری و عصیانگری در کودک و نوجوان تحریک کند.

حذف عامل ناخوشایند

تداوم ارائه عامل ناخوشایند تأثیر نامطلوبی بر روی رفتار کودکان باقی می گذارد و مربیان و والدین باید همواره این موضوع بسیار مهم را در نظر داشته باشند.
زمانی که کودک بر اثر ناآگاهی مرتکب عمل نامطلوبی شد که مستوجب محرومیت گردید، این عمل موجب تغییر رفتار وی خواهد شد. اما باید توجه داشت که این روش در مورد کودکان بیش از حد تکرار نشود؛ زیرا تکرار محرومیت بیش از حد، موجب جسور شدن کودک در گناهی که انجام می داده است، می شود و در نتیجه دانش آموز را دچار اختلالات اخلاقی می نماید.
بدین لحاظ از این روش به مدت کمتری باید استفاده کرد؛ زیرا اجرای ممتد این روش می تواند محرک جسارت و ناهنجاری های رفتاری کودکان و نوجوانان گردد.
بنابراین زمانی که مربیان و والدین احساس کردند که امر تربیت اجرا شده، و کودک یا نوجوان به اشتباه خود پی برده است، بتدریج باید عامل ناخوشایند را حذف نمایند.
با این روش می توان بین کودکان و نوجوانان دوباره ارتباط عاطفی برقرار کرد و امر تعلیم و تربیت را محقق ساخت.
بدین ترتیب روانشناسی، به والدین و مربیان تعلیم و تربیت، چهار نیروی محکم و استوار هدیه کرده است که با استفاده به موقع و صحیح از آنها، می توان امر تعلیم و تربیت را محقق ساخت.
باید توجه داشت که یکی از ویژگیهای این دوران، آموزش و تربیت مخصوص است و این مهم با توجه به وجود کنجکاوی های این دوران بطور کامل قابل اجرا می باشد.
محیط زندگی کودک بطور طبیعی دارای جاذبه انگیزه های کنجکاوی می باشد و همواره ذهن کودکان را به خود جلب می کند. از این عامل، مربیان و والدین می توانند به نحو احسن در پیشبرد اهداف آموزشی و تربیتی استفاده کنند. اگر مربیان، کنجکاوی های این دوران را نادیده بگیرند و با رفتارهای نامطلوب خود باعث سرکوب آنها شوند، گناه بزرگی نسبت به سرنوشت کودکان انجام داده اند.
مربیان و والدین در امر آموزش کودکان باید تلاش کامل خود را مبذول بدارند و بدانند کودکانی که اکنون تحت تعلیم قرار گرفته اند، روزی مردان و زنان جامعه خود خواهند گردید و هرکدام مسئولیتی در جامعه بعهده خواهند داشت.
مولای بزرگوار، امام حسن مجتبی(ع) روزی فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت نموده و به آنان فرمودند:
«همه شما کودکان قوم خود هستید و امید می رود که در آینده بزرگان قوم خود باشید. دانش بیاموزید و در کسب علم کوشش کنید و هرکدام که حافظه قوی ندارید، مطالب را بنویسید و آنها را نگاهداری کنید تا در موقع لزوم به آنها مراجعه کنید. »(29)
رهنمودهای ارزنده ائمه معصومین در زمینه تعلیم و تربیت این دوران، اهمیت این مرحله را به خوبی آشکار می سازد و وظیفه مربیان و والدین را در برابر مسئولیت فرزندانشان افزایش می دهد؛ زیرا تأکید بر تعلیم و تربیت در این دوران از دستورات مکتب اسلام سرچشمه می گیرد و هر مربی باید چنین مسئولیتی را در قلب خود احساس نماید.
براساس رهنمود ارزنده آن بزرگواران، تربیت کودکان و نوجوانان در این مرحله حائز اهمیت است؛ زیرا به وسیله تربیت صحیح است که می توان از آنها فرزندی صالح و شایسته به بار آورد. بدین جهت والدین باید تلاش نمایند با تربیت صحیح خود، فرزندانشان را آنچنان که شایسته است تربیت نمایند.

پیامبر بزرگوار می فرمایند:

«فرزند شایسته، دسته گلی از جانب خداوند است که میان بندگانش قسمت می کند. »(30)
برای رسیدن به چنین موهبت عظیمی، شایسته است که والدین با آگاهی تمام با تربیت صحیح کودکان راه را برای رسیدن به چنین مرحله ای بگشایند.
مهمترین وظیفه والدین نسبت به فرزندشان آن است که با احترام گذاشتن به او، همواره شخصیت فردی و اجتماعی او را حفظ کنند و او را در میان همسالان و همبازی هایش خفیف و خوار جلوه ندهند.

پیامبر بزرگوار می فرمایند:

«همان گونه که فرزند نباید به والدین خود بی احترامی کند، والدین نیز نباید نسبت به او بی احترامی نمایند. »(31)
احترام به حقوق فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا که ادای حقوق اجتماعی، به آنان می آموزد که در آینده فردی عدالت خواه تربیت شوند. بدین جهت لازم است والدین در میان آنها به عدالت رفتار نمایند تا این خصیصه در رفتار آینده آنان جلوه گر شود.
آن بزرگوار در کلامی دیگر می فرمایند:
«میان فرزندان خود در عطا و بخشش به عدالت رفتار کنید، همچنان که دوست دارید آنان نیز، در احترام و محبت، میان شما عادلانه عمل کنند. »(32)
یکی دیگر از مراحل مهم این دوران که برعهده والدین می باشد، دادن آموزش های خاص به کودکان و نوجوانان است؛ زیرا آنان در این سنین بطور کامل راهنمایی های والدین را می پذیرند. بنابراین والدین باید از این موهبت خدایی استفاده کنند و آنها را با آموزشهای خاص این دوران آشنا سازند.
یادگیری نماز صحیح، یکی از آموزش های خاص این دوران است که با دقت تمام از سوی والدین به فرزندان باید آموزش داده شود.
آموزش نماز دارای اهمیت ویژه ای است و کودکان و نوجوانان بهتر است از ابتدای این دوران به برگزاری نماز بپردازند.
البته باید توجه داشت که این عمل به آموزش صحیح نماز نیازمند است و این وظیفه والدین است که آنها را به این عمل تشویق و ترغیب نمایند.

پیامبر بزرگوار می فرمایند:

«فرزندان خود را در هفت سالگی نماز بیاموزید و چون ده ساله شدند، آنها را بر ترک نماز تنبیه کنید و بسترهایشان را از هم جدا کنید. »(33)
یکی از مشکلات خاص این دوران، آشکار شدن بلوغ زودرس در بعضی از نوجوانان می باشد. این موضوع می تواند علامت هشداردهنده ای برای والدین باشد.
برای جلوگیری از بلوغ زودرس در میان نوجوانان، دستورات مؤکدی از سوی ائمه معصومین بیان گردیده است که می تواند قابل توجه والدین باشد.

مولای بزرگوار، امام صادق(ع) می فرمایند:

«کودک وقتی سن هفت سالگی را پشت سر گذاشت، دیگر جایز نیست زنها را ببوسد. »(34)
اسلام از همان آغاز تحول دوران دوم کودکی، دستور می دهد که آثار بلوغ زودرس را باید در کودک از بین برد و لذا چنین دستوری را برای والدین ارائه نموده است.
یکی دیگر از عوامل بلوغ زودرس در کودکان، خوابیدن آنان در یک رختخواب می باشد و لذا اسلام دستور داده است که کودکان بعد از ده سالگی به هیچ وجه نباید در یک رختخواب بخوابند.

مولای بزرگوار، امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند:

«باید رختخواب بین پسر با پسر، پسر با دختر و دختر با دختر را در سن ده سالگی از هم جدا کرد. »(35)
این موضوع می تواند حائز اهمیت فراوانی باشد و رعایت نکردن آن می تواند در ایجاد بلوغ زودرس کودکان نقش تسریع کننده ای داشته باشد.
یکی دیگر از عوامل ایجاد بلوغ زودرس در کودکان و نوجوانان که اهمیت بسیاری دارد و والدین همواره باید در رعایت آن کوشا باشند. جدا کردن اتاق خواب نوجوانان می باشد.
پژوهش ها نشان می دهد، خانواده هایی که بیش از یک اتاق خواب برای خود و فرزندان ندارند و فرزندان نیز در اتاق والدین می خوابند، فرزندانشان به بلوغ زودرس دچار می شوند!این موضوع می تواند هشداری برای والدین باشد و آنان را از خواب غفلت بیدار کند.

پیامبر بزرگوار می فرمایند:

«اگر مردی با زنش بیامیزد و در خانه، کودکی بیدار باشد و آن دو را ببیند و یا صدای نفس زدنشان را بشنود، آن کودک هرگز رستگار نخواهد شد. »(36)
برای والدین هشداری بالاتر از این نمی تواند باشد که سرنوشت آینده فرزندانشان را با نادانی های خود خراب کنند و فرزندانشان را به بدبختی مبتلا نمایند.
منشأ بسیاری از انحرافات جنسی در میان جوانان در اثر وجود همین عامل می باشد.
به جرأت می توان گفت که مقصر اصلی این انحرافات، والدین ناآگاه به امور تربیتی فرزندان خود می باشند و نوجوانان و جوانان سهم چندانی در این زمینه ندارند.
کلام پیامبر بزرگوار هشداری به والدین می باشد که مراقب رفتار خود در زندگی خانوادگی باشند و خطایی که موجب انحرافات جنسی را در آنان و جامعه رواج دهد، مرتکب نشوند.
مطالعات متعددی وجود دارد که منشأ و انحرافات جنسی را ناشی از عدم آگاهی والدین بیان می نماید.
در یک نشریه زمان طاغوت بنام مجله فردوسی(که متأسفانه شماره و سال انتشار آن را فراموش کرده ام)ضمن تحلیل انحرافات جنسی در محیط اروپایی، به انتشار نامه بسیار تکان دهنده زن و شوهری اقدام کرده بود که آنها در نامه خود به مجله ای که چنین درخواست ها را منتشر می کرد، اعلام کرده بودند که مایلند با ارائه مبلغی پول، مشاهده گر عمل جنسی زن و شوهری باشند!!!
این نامه یکی از چندین نامه ای بود که در آن نشریه درج شده بود.
مشاهده چنین رفتارهایی، بیانگر انحراف جنسی نوجوانان و جوانان در جامعه می باشد که منشاء آن از رفتار نامطلوب و ناآگاهانه والدین سرچشمه می گیرد.
بطور یقین می توان گفت که چنین افراد منحرفی، دارای والدین ناآگاه بوده اند و والدین آنها هستند که فرزندانشان را به انحرافات جنسی مبتلا می سازند.
وجود چنین پدیده هایی در جامعه ما اگرچه بسیار اندک است و چنین انحرافاتی در محیط زندگی ما قابل مشاهده نمی باشد اما ممکن است انحرافات جنسی به صورتهای دیگری در جامعه پدیدار شود که مبنای آن را باید در روابط خانوادگی جستجو نمود. اگر خدای نخواسته، والدین در این امر بسیار حیاتی که زندگی فرزندانشان را به مخاطره می افکنند، کوتاهی نمایند، در پیشگاه حضرت باریتعالی به شدت مسئولند و مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
بدین ترتیب با توجه به مطالب و روایاتی که ارائه گردید، ملاحظه می شود که این دوران از نظر تربیتی و آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آموزش والدین و مربیان در این زمینه، می تواند بسیاری از مشکلات تربیتی کودکان و نوجوانان را از بین ببرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. - دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدب سبعاً و الزمه نفسک سبع سنین. فان افلح و الا فانه من لا خیر فیه(میزان الحکمه، ج1، ص 105)
2. - اذا کَمُّل خلقه و استحکم بدنه و قوی ادیمه علی مباشرة الهواء و بصرهُ علی ملاقات الضیاء هاج الطلق بامه فازعجه اشد ازعاج، و اعنفه حتی یولد، و اذا ولد صرف ذلک الدم الذی کان یغذوه من دم امه الی ثدییها فانقلب الطعم و اللون الی ضرب آخر من الغذاء، و هو اشد موافقةً للمولود من الدم فیوافیه فی وقت حاجته الیه فحین یولد قد تلمظ و حرّک شفتیه طلباً للرضاع فهو یجد ثدیی امه کالا داوتین المعلقتین لحاجته الیه فلا یزال یعتذی باللبن مادام رطب البدن رقیق الامعاء، لین الاعضاء(بحارالانوار، جلد سوم، ص 62)
3. - لیکن اول ما تأکله النفساء الرطب، فانّ الله تعالی قال لمریم: و هزّی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطباً. . فانّ الله تعالی یقول، و عزتی و جلالی و ارتفاع مکانی، لا تأکل نفساء یوم تلد الرطب فیکون غلاماً الا کان حلیماً و ان کانت جاریة کانت حلیمة(حدیث قدسی، ص 221)
4. - لیس للصبّی لبنٌ خیرٌ من لبن امه(میزان الحکمه، ج5، ص 2083)
5. - انظروا من ترضع اولادکم فانّ الولد یشبّ علیه(میزان الحکمه، ج5، ص 64)
6. - لا تسترضعوا الحمقاء فانّ اللبن یغلب الطباع(پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص 257)
7. - توقوا علی اولادکم لبن البغی من النساء، و المجنونة، فانّ اللبن یعدی(میزان الحکمه، ج5، ص 2083)
8. - احبوا الصبیان و ارحموهم(میزان الحکمه، ج14، ص 7081)
9. - البنون نعیمٌ و البناتُ حسناتٌ و الله یسأل عن النعیم و یثیبُ علی الحسنات(همان، ج14، ص 7089)
10. - فهلا ساویت بینهما؟(الحدیث، جلد اول، صفحه 293)
11. - اعدلوا بین اولادکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم(همان، جلد اول، ص 293)
12. - و انما قلب الحدث کالارض الخالیة، ما القی فیها من شیء قبلته(حدیث تربیت، جلد دوم، ص 54)
13- و حقّ الولد علی الوالدان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلمه القرآن(نهج البلاغه، ص 1274)
14. - من قبّل ولده کتب الله له حسنة و من فرحه فرّ حه الله یوم القیامة و من علمه القرآن دُعی بالابوین فکسیا حلتین تضیء من نورهما وجوه اهل الجنه(پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص 203)
15. - بادروا اولادکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئهٌ(حدیث تربیت، جلد اول، ص 130)
16. - علّموا صبیانکم من علمنا ما ینفعهم الله به؛ لا تغلب علیهم المرجئه برأیها(میزان الحکمه، ج14، ص 7107)
17. - العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر (حدیث تربیت، جلد سوم، ص 104)
18. - ما نحل والدٌ ولداً نحلاً افضل من ادب حسن(حدیث تربیت، جلد دوم، ص 52)
19. - اکرموا اولادکم و لا یرهقه و لا یخرق به(همان، جلد اول، ص 117)
20. - لا تکثرن العتاب، فانه یورث الضغینة و یدعوا الی البغضاء و استعتب لمن رجوت اعتابه(میزان الحکمه، ج1، ص105)
21. - ایاک ان تکرّر العتب فانّ ذلک یغری بالذنب و یهوّن بالعتب(حدیث تربیت، جلد دوم، ص 82)
22. - انّ العاقل یتعظ بالادب و البهائم لا یتعظ الا بالضرب(حدیث تربیت، جلد اول، ص 90)
23. - مرحبا بکم انتم و دائع العلم و یوشک اذا انتم صغارٌ قوم ان تکونوا کبار آخرین(بلاغة علی بن الحسین)
24. - اصلح المسیء بحسن فعالک، و دلّ علی الخیر بجمیل مقالک(میزان الحکمه، ج1، ص 107)
25. - من کان عنده صبیٌّ فلیتصاب له(همان، ج14، ص 7083)
26. - شُر الاباء من دعاه البر الی الافراط(حدیث تربیت، جلد دوم، ص 54)
27. - یستحب غرامة الغلام فی صغره لیکون حلیماً فی کبره(حدیث تربیت، جلد دوم، ص 54)
28. - لا تضربه و اهجره و لا تطل(حدیث تربیت، جلد اول، ص 9)
29. - انکم صغارُقومٍ و یوشک ان تکونوا کبارقوم آخرین فتعلموا العلم، فمن لم یستطع منکم ان یحفظه فلیکتبه ولیضعه فی بیته(حدیث تربیت، جلد اول، ص 87)
30. - الولد الصالح ریحانةٌ من ریاحین الجنة(میزان الحکمه، ج14، ص 7085)
31. - یلزم الوالدین من عقوق الولد ما یلزم الولد لهما من العقوق(میزان الحکمه، ج14، ص 7109)
32. - اعدلوا بین اولادکم فی النحل، کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی البر و اللطف(همان، ج14، ص 7089)
33. - علموا اولادکم الصلاة اذا بلغوا سبعاً، و اضربوهم علیها اذا بلغوا عشراً، و فرقوا بینهم فی المضاجع(میزان الحکمه، ج1، ص 103)
34. - الغلام لا یقبل المرأة اذا جاز سبع سنین(اسلام و روانشناسی، ص 99)
35. - الصبیء و الصبیُّ، و الصبی و الصبیة و الصبیه و الصبیه یفرّق بینهم فی المضاجع لعشر سنین(همان، ص 99)
36. - لو انّ رجلاً غشی امرأته، و فی البیت صبیّ مستیقظٌ یراهما و یسمع کلامهما و نفسهما لا افلح ابدا(اسلام و روانشناسی، ص 100)

منبع مقاله: ژاله فر تقی /تربیت فرزند ازدیدگاه مکتب اسلام /انتشارات نیکان کتاب /زنجان 1384



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.