ارث و دیه برابر، مسأله این نیست

تفاوت زن و مرد در ارث و دیه از اساسی ترین پرسش هایی است که امروزه درباره حقوق زن در اسلام مطرح است. بنابر احکام اسلام، ارث و دیه زن نصف مرد است. در تحلیل این موضوع باید گفت که ارزش از دیدگاه اسلام به پول و مال تعلق
پنجشنبه، 24 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارث و دیه برابر، مسأله این نیست
 ارث و دیه برابر، مسأله این نیست

نویسنده: ابوالفضل ساجدی




 

تفاوت زن و مرد در ارث و دیه از اساسی ترین پرسش هایی است که امروزه درباره حقوق زن در اسلام مطرح است. بنابر احکام اسلام، ارث و دیه زن نصف مرد است. در تحلیل این موضوع باید گفت که ارزش از دیدگاه اسلام به پول و مال تعلق نمی گیرد. بررسی نظام دیدگاه اسلام با نگرشی مادی به بی راهه می انجامد. اسلام به پول ارزش نمی دهد و کسی که به حوزه پذیرش دین پا نهاده، نگرش های ارزشی تازه ای دارد. بنابر دیدگاه مادی، مهریه زن را نیز باید ارزش و قیمت او دانست و می توان گفت: هرچه مقدار مهر بالاتر باشد، قیمت زن بالاتر و هرچه مهر کمتر، ارزش زن کمتر است! هم چنین باید گفت زن، کالایی قیمت دار و مرد کالایی بی بهاست. هیچ یک از این ها در اسلام پذیرفته نیست. بلکه به عکس در روایات، سفارش شده که مهر را کمتر بگیرید تا ازدواج ها آسان تر شود؛ بنابراین مهر به معنای قیمت و بهای زن نیست. از نظر اسلام، پولی که به انسان تعلق می گیرد، چه پولی که انسان به طور طبیعی به دست بیاورد، چه پولی که از راه مؤسسه یا نهادی به انسان برسد و چه پولی که از طریق شرع به انسان تعلق گیرد، منشأ ارزش به شمار نمی آید. سرمایه، نشان کمال سرمایه دار نیست وگرنه کامل ترین انسان ها باید سرمایه داران، شاهان و دیکتاتوران جهان باشند. اگر نهاد یا مؤسسه ای، مسئولیت مالی را به عهده کسی می گذارد،‌ به معنای ارزش و برتری ویژه او نیست. فرض کنید نهادی بخش های آموزشی، مالی و تربیتی دارد. در این میان معاونت مالی بر معاونت تربیتی هرگز برتری ندارد، بلکه برعکس، نقش تربیتی در یک نظام- اگر دقیق مطالعه کنیم- بسیار بالاتر از مسئولیت مالی است. پولی که از راه شرع به کسی تعلق گیرد، از نظر اسلام گویای ارزش آن فرد نیست. ارث نیز نمونه ای دیگر است که براساس آن، سرمایه به منزله حق الهی به ارث بَر تعلق می گیرد.
تقسیم اموال، بر پایه تفاوت های تکوینی، خُلقی و طبیعی افراد است و منشأ ارزش برای آنان نیست. بر همین اساس، مطالعات جامعه شناختی و روان شناختی هم نشان داده است که رویارویی و مبارزه با تفاوت های فردی و نوعی، امکان نمی پذیرد. به کار بستن روان شناسی پسر در تربیت دختر و روان شناسی دختر درباره پسر،‌ سبب قربانی شدن خود فرزندان می شود. متفکران بسیاری نیز به این امر اشاره دارند که قربانی اصلی فمینیسم و زن گرایی افراطی، زنان جوامع هستند؛ بنابراین اسلام به دلیل توجه به تفاوت های فردی، مسئولیتی را از یکی برداشته و در برابرش به گونه ای آن را جبران کرده است.
اگر پول را در مسأله دیه و ارث، ارزش بدانیم معنایش تعیین قیمت برای دست است، یعنی این دست،‌ قیمت دارد. آیا می توان با دست معامله کرد؟! مگر دست و پا با پول قابل معامله است؟! هریک از زن و مرد، اگر عمدی دیگری را مجروح کند، یا از پای دربیاورد، در جهنم خواهد سوخت و در عذاب اخروی با هم تفاوت ندارند. در این جا اگر سخن از قیمت دست باشد، آیا قیمت دست دانشمند، محقق، رهبر، رئیس جمهور، مصلح اجتماعی یا قهرمان شمشیربازی با قیمت دست یک پیرمرد نابینای دم مرگ یکی است؟ پس چرا خداوند می گوید هر دو دیه ای برابر دارند؟ چنین چیزی به معنای بی ارزشی علم و بی ارزشی خدمات اجتماعی نیست. اگر چنین باشد، باید گفت اسلام ذره ای به علم اهمیت نمی دهد. از آن جا که خدا از مرد خواسته نفقه بپردازد، و در صورتی که دستانش را قطع کنند، او از پرداخت نفقه باز می ماند. از این رو باید برای دیه، پول بیشتری به او بدهند. در واقع، شارع، این گونه به کسانی احترام می نهد که تحت تکفل او زندگی می کنند و این مرد وظیفه پرداخت هزینه آنان را دارد. خداوند پشتوانه خرجی افراد تحت تکفل مرد را نیز فراهم کرده است. همان خدایی که به مرد گفته تو باید بیشتر بپردازی، زمینه ای فراهم می کند که اگر دست او قطع شد، توانایی انجام وظیفه داشته باشد و این احترام به زن و فرزند اوست. افزون بر این، دیه انسان مرده برای مرده ارزشی ندارد. او کشته شده و از بین رفته است و به پول نیازی ندارد. این دیه دو برابر به دست چه کسی می رسد؟ آیا این پول به دست زن و بچه یا بازماندگان نمی رسد؟ بنابراین، پرداخت این پول به معنای بها دادن به آن مرد نیست، ‌بلکه بها دادن به بازماندگان اوست. از آن جا که خداوند مرد را به پرداخت خرجی موظف کرده است، در صورت کشته شدن نیز راهی برای پشتیبانی از بازماندگان وی فراهم ساخته است.
گذشته از این، زنان دو راه در پیش دارند:
1. وظیفه پرداخت خرجی بین زن و مرد به گونه ای برابر تقسیم شود و ارث و دیه هم به طور مساوی به هریک برسد؛
2. همه هزینه های زندگی بر عهده مرد باشد، ولی ارث و دیه زن نصف شود. کدام یک از این دو به نفع زنان و جامعه است؟ محاسبات علمی و تجربی نشان می دهد که دیدگاه اسلام برتر و بالاتر از نگرش های غربی است.
نخست این که، خرجی منزل در هر روز و هر ماه باید پرداخت شود، ولی ارث و دیه این گونه نیست. هرگز کسی نمی تواند روی ارث و دیه حساب باز کند و زندگی خود را بر پایه آن بریزد؛ زیرا این مسأله اتفاقی است. آدم نمی داند که چه کسی می میرد و چند وارث دارد و چقدرش به او می رسد و اصلاً خود، زنده است یا نه؟ هیچ کس نمی داند چه زمانی تصادف خواهد کرد و دست یا پایش قطع خواهد شد تا براساس آن برای اقتصاد زندگی اش برنامه بریزد. در حالی که پرداخت مخارج زندگی مسأله ثابت است که از آغاز زندگی باید برای آن برنامه ریزی و پشتوانه عملی داشت.
دوم این که، مبلغ ارث و دیه نوسان دارد، ولی مخارج زندگی تقریباً یکسان و مشخص رو به رشد است. اگر دیه برای دست، انگشت یا پا باشد، قیمتش تفاوت دارد.
سوم این که، حتی براساس تعلق گرفتن نصف ارث و دیه به زن، در واقع مبلغی دو یا حتی چند برابر مرد به زن می رسد؛ زیرا اگر زن نصف دیه دریافت می کند، هیچ هزینه ای برای خود و دیگری نباید بپردازد. اما مرد باید هزینه خود، زن و فرزندش را نیز بپردازد. در نتیجه، بی تردید مبلغ باقیمانده برای مرد از سهم زن کمتر خواهد شد.
ممکن است کسی بپرسد به دلیل سوءاستفاده مردان از مسأله تهیه مخارج زندگی، که برعهده آنان است، آیا بهتر نیست که از تساوی ارث،‌ دیه و تهیه مخارج زن و مرد به صورت یکسان سخن گفت؟
نخست آن که، برای بررسی مشکل خانواده ها در مسأله ارث، دیه و اجبار مرد به پرداخت هزینه زندگی، کافی است در روند زندگی خانوادگی در غرب مطالعه ای کرد و دید تحقیقات، چه چیزی را نشان می دهد. روابط زن و مرد بیش از آن که به مسایل حقوقی وابسته باشد، به روابط عاطفی و انسانی بستگی دارد. ابعاد حقوقی،‌ بیشتر برای موارد اختلاف و دعوا مطرح می شود. سلامت زندگی خانوادگی، به عنصری بیش از قانون و مقررات حقوقی نیازمند است. در شرایط سلامت خانواده، ابعاد حقوقی موردتوجه نیست. تکیه بر قانون و قدرت پلیس برای حل مشکلات خانوادگی هرگز کافی نیست؛ چون قانون در کوچه و بازار قدرت دارد، ولی داخل منزل، اتاق های تنهایی و خلوت ها کارایی ندارد. خودخواهی های انسانی مانع روابط سالم می شود و در نتیجه آزار دیگران را در پی دارد. پلیس داخل خانه نیست و اثبات ادعاها مشکل است؛ بنابراین مرد اجباری برای رفتار درست احساس نمی کند؛ چرا که راه های فراوانی برای فرار از قانون و پلیس وجود دارد. حل این مشکل در سایه ترکیب قانون و ایمان و اخلاق امکان پذیر است. اگر ایمان ضعیف باشد، حتی اگر پولی نصیب زن شود، مرد او را به گونه ای دیگر به دردسر می اندازد و با فشارهای جانبی او را از پای درمی آورد. به همین دلیل، قانون و پلیس در غرب نتوانسته مشکلات زنان را حل کند. از همین رو آنان امروزه مذهب را عنصری برگزیده اند که می تواند خانواده ها را ثبات دهد و از میزان خشونت های خانوادگی بکاهد. تحقیقات نشان داده که میزان خشونت در کشورهای غربی،‌ پس از این که نقش مذهب کم شده، رو به افزایش است و اکنون این میزان در بعضی از کشورهای غربی بالای شصت درصد است. درصد ازدواج نیز پایین است و درصد بالایی از همان ازدواج ها نیز به خشونت کشیده می شود، در حالی که آمارهای داخلی ما نشان می دهد که رشد ایمان به کمتر شدن خشونت های خانوادگی و آرامش بیشتر می انجامد. مطالعاتی که در ماه های رمضان و در ایام اعتکاف صورت می گیرد، از کمتر شدن میزان اختلاف های خانوادگی، مشاجرات داخلی و مراجعات به دادگاه حکایت دارد.
دوم آن که، اگر به عکس عمل کنیم و راه دوم،‌ یعنی تساوی در خرج کردن برای منزل و دریافت ارث و دیه را برگزینیم، این مسأله می تواند منشأ مشکل فزون تر و زورگویی بیشتر مردان شود. اگر در این هنگام، که تهیه مخارج زندگی بر زن واجب نیست،‌ مرد به او زور می گوید،‌ هنگامی که تکلیفی جدید نیز بر عهده زن گذاشته شود، بی شک اهرم زورگویی بیشتری برای مرد فراهم می شود. اگر مرد اصول اخلاقی را رعایت نکند و قصد زورگفتن داشته باشد، حتی اگر زن با هر فشاری مخارج را تهیه کند، مرد به او زور می گوید. اکنون که زنان به کار مجبور نیستند، گروهی از مردان پول زنان خود را به زور می گیرند. حال اگر زنان اجبار قانونی هم برای پرداخت داشته باشند، چه می شود؟ لذا اجبار پرداخت مخارج به سود زن نیست.
سوم آن که، اگر زنان تدبیر لازم را داشته باشند،‌ با دریافت نصف ارث و دیه، طلب مهر در صورت لزوم و نیز عدم پرداخت هزینه زندگی خود و خانواده و استفاده از حق آزادی کار، می توانند پول بیشتری کسب کنند و اهرم های لازم برای فشار را نیز در اختیار داشته باشند، هروقت خواستند کار می کنند و پول خود را ذخیره می سازند؛ زیرا مجبور به خرج کردن حتی برای مخارج خود نیز نیستند. این امر می تواند سبب سرمایه داری بیشتر زنان شود؛ زیرا گرچه مردان پول منظم دریافت می کنند، خرج منظم هم دارند، اما زنان از کار و خرج منظم بی نیازند، از این رو امکان بیشتری برای ذخیره پول خواهند داشت. به هر حال، آنان در کار کردن آزاد هستند، بلکه این مسأله در اسلام استحباب دارد. کار زنان در برخی امور مستحب و در پاره ای مشاغل واجب است. آنان می توانند به اشکال مختلف به شکوفایی استعدادهای خویش، حضور اجتماعی و ایفای نقش فعال در عرصه های ضروری جامعه همت گمارند.
چهارم آن که، اگر زن به تأمین زندگی مجبور باشد و از آن سو، تنها در ارث و دیه دارای سهم برابر با مرد باشد، کار کردن و پول دادن او وظیفه شمرده خواهد شد. کسی که به انجام کار موظف است، اگر کار را انجام دهد، نمی تواند از کسی توقعی داشته باشد؛ چرا که وظیفه اش را انجام داده است، اما اگر انجام نداد، بازخواست می شود. اما اگر تهیه مخارج برعهده زن نباشد، برعکس خواهد بود؛ اگر کار نکند مشکلی ندارد، چون وظیفه اش نیست و نخواسته انجام دهد و اگر کار کرد، لطف کرده است. در این شرایط زنان باهوش می توانند پول خود را پس انداز و در شرایط مناسب خرج کنند و مرد آن را لطف زن خواهد دانست، اما در شرایط مساوی، هرچه زن کار کند و برای آن فشار بیشتری متحمل شود،‌ مرد آن را نه منت، که وظیفه خواهد دانست. هرچه زن بگوید من بچه شیر داده ام، زجرها برای او کشیده ام و کار بسیار مرا رنج داده است، مرد می تواند بگوید وظیفه ات را انجام داده ای. وقتی کار کردن وظیفه هر دو باشد، باید فشار آن را نیز تحمل کنند.
وقتی زن و مرد هر دو مجبور به خرج کردن باشند، اگر زن به دلیل خستگی، ضعف، بیماری، عادت ماهانه، کم خوابی شب برای شیر دادن بچه و... نتواند کار کند، به تحمل سختی مجبور می شود؛ چرا که مرد ممکن است بگوید من بر تو منت می گذارم و کار بیشتری می کنم، اما اگر زن مجبور نباشد کار کند، منت از جانب زن بر مرد خواهد بود. هرگاه زن نخواهد، کار نمی کند، چرا که وظیفه ای ندارد و اگر هم کار کند، اوست که می تواند منت بگذارد، چون بنابراین فرض،‌ منت گذاشتن سبب مشکل می شود. از این رو، در این شرایط زمینه اصطکاک بسیار کمتر می شود. وقتی زن مجبور به کار نباشد، با کوچک ترین کار خود قدرت بیشتر خواهد داشت، مانند خریدن کالا و پرداخت بهای آن که لطفی در حق مغازه دار نیست، چون او خریدار را بدهکار می داند، اما اگر کمی بیش از مبلغ بپردازید، هم بدهی را داده اید و هم مغازه دار را با پول اضافی خوشحال کرده اید و او احساس می کند که منت شما بر اوست. بنابراین، پیشنهاد اسلام مشکل سوءاستفاده را کاهش می دهد و برای اهرم مالی زن، بسیار کارسازتر،‌ برتر و مؤثرتر است و زن را منت گذار بر مرد می سازد.
پنجم آن که، خداوند نه تنها تهیه مخارج را برعهده زنان نگذاشته، بلکه حتی انجام کارهای خانه، بچه داری و شیر دادن را نیز بر او واجب نکرده و فقط مستحب شمرده است. او در برابر هر یک از اینها، می تواند طلب مزد کند؛ لذا اگر قرار به استفاده از اهرم های فشار باشد، خداوند راه کارهای متعددی برای زنان گشوده است.
منبع تحقیق: کتاب اسلام و غرب، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،‌1388.
منبع: نشریه طرح ولایت، شماره 5.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.