دین و آزادی

آزادی یکی از موهبت های خداوند به انسان است و اسلام آزادی انسان را در تکوین و عرصه طبیعت، به عنوان اصلی خدشه ناپذیر بیان کرده است. انسان در انتخاب روش زندگی و برگزیدن دین و مکتب، هیچ گونه الزام و اکراهی ندارد،
شنبه، 26 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دین و آزادی
 دین و آزادی

نویسنده: حسین جوان آراسته




 

دین و آزادی

آزادی یکی از موهبت های خداوند به انسان است و اسلام آزادی انسان را در تکوین و عرصه طبیعت، به عنوان اصلی خدشه ناپذیر بیان کرده است. انسان در انتخاب روش زندگی و برگزیدن دین و مکتب، هیچ گونه الزام و اکراهی ندارد، چنان که آیات زیر به صراحت بر این نکته تأکید دارند:
(إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا) (1)؛
ما راه به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد [و پذیرا گردد] یا ناسپاس!
(لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی) (2)؛
در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراه به خوبی آشکار شده است.
(وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیکْفُرْ) (3)؛
و بگو حق از پروردگارتان [رسیده] است. پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند.

آزادی تکوینی، آزادی تشریعی

آزادی در اسلام از دو منظر تکوین و تشریع ملاحظه می گردد. آیات فوق ناظر به آزادی تکوینی انسان در عالم آفرینش است و او می تواند هر چه را می خواهد برگزیند حتی اگر باطل و ناصواب باشد.
از سوی دیگر، حکمت الهی اقتضا می کند که ابزار لازم برای گزینش حق را در اختیار انسان آزاد قرار دهد:
(وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ) (4)؛
و برای شما گوش ها و چشم ها و دل ها قرار داد، باشد که سپاس گزاری کنید.
چشم و گوش و عقل، ابزار شناخت حق از باطلند و چون این ابزار در اختیار انسان قرار داده شده است، انتخابی از انسان پذیرفته است که انتخاب درست و حق باشد. به همین منظور انسان در عین آزادی تکوینی، به گزینش احسن توصیه شده است:
(فَبَشِّرْ عِبَادِ* الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) (5)؛
پس بشارت بده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا می دهند و بهترین آن را پیروی می کنند.
در مرحله بعد، سخن و پیام احسن نیز معرفی می گردد تا هیچ ابهامی وجود نداشته باشد بدین صورت که:
( وَ مَن أَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا إِلَی اللهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنی مِنَ المُسلِمینَ) ؛
اراده تکوینی خداوند که بر آزادی بدون قید و شرط انسان تعلق گرفته است، در بعد تشریع و انتخاب عقیده، انسان را موظف به گزینش دین حق که همان اسلام است می نماید و جز آن را از او نمی پذیرد:
(وَمَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ) (6)؛
و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید هرگز از وی پذیرفته نشود.
از نظر اسلام، آزادی تشریعی در انتخاب و پذیرش دین وجود ندارد. آن جا که تکالیف شرعی متوجه انسان است، آزاد و رها بودن در برابر آن مجاز نیست و اساساً به همین جهت است که بر انجام یا عدم انجام آن ثواب و عقاب مترتب می گردد.
با این بیان، هیچ تقابلی میان آیه 258 سوره بقره که هر گونه اکراه و اجبار در دین را نفی می کند و آیه 85 سوره آل عمران که هیچ گونه دینی، جز اسلام را نمی پذیرد، وجود نخواهد داشت، زیرا آیه اول مربوط به آزادی تکوینی و آیه دوم مربوط به وظیفه تشریعی است. (7)
به طور خلاصه نکاتی که از این بحث استفاده می گردد عبارتند از:
1. انسان از نظر تکوین در گزینش و انتخاب راه حق یا باطل آزاد است.
2. ابزار شناخت حق و باطل در اختیار انسان قرار داده شده است.
3. انسان به گزینش برتر توصیه شده است.
4. دین حق و گزینه برتر به انسان معرفی شده است.
5. انسان از نظر تشریع، موظف به گزینش دین حق و گزینه برتر است.

آزادی و آزادگی (8)

نگاه اسلام به آزادی، نگاهی فراگیر و همه جانبه است. در حالی که مکاتب سیاسی و حقوقی جهان معاصر که داعیه آزادی دارند تنها به آزادی بیرونی انسان در زمینه روابط اجتماعی با همنوعان خود و با دولت و حکومت پرداخته اند، اسلام علاوه بر آن که این بخش از آزادی را با توجه تمام مورد عنایت خود قرار داده، از بعد دیگر آزادی که در سرنوشت مادی و معنوی او بسیار تعیین کننده است نیز، غفلت نکرده است.
در بخش آزادی بیرونی، اسلام پیام آور راستین آزادی است. در تعالیم دینی ارزش والای انسان مورد توجه قرار گرفته و نفی بندگی و سلطه پذیری انسان از انسان اعلام گردیده است.
لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعلَکَ اللهُ حُرّاً؛ (9)
بنده دیگری مباش، خدا تو را آزاد آفریده است.
پیامبران الهی برای آزادسازی مردم به مبارزه با طاغوت زمان خویش می پرداختند:
(وَإِذْ أَنْجَینَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ) (10)؛
و یاد کن هنگامی را که شما را از فرعونیان نجات دادیم که شما را سخت شکنجه می کردند.
اسلام هر گونه استبداد و خودکامگی را نفی می کند. رسولان الهی در مقابل آنان که دعوی خدایی داشتند و مردم را به بندگی خود درآورده بودند ایستادگی نموده، آنان را در مقابل تاریخ به محاکمه کشیدند. حضرت موسی (ع) خطاب به فرعون می گوید:
(وَتِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَی أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ) (11)؛
و آیا این که فرزندان اسرائیل را بنده [خود] ساخته ای نعمتی است که منتش را بر من نهی؟
به تعبیر قرآن مجید، پیامبر قید و بندهایی را که بر دوش مؤمنان است بر می دارد. (12) در بخش آزادی درونی، اسلام کرامت و ارزش والای انسانی را در بندگی خالصانه خدا و آزادی از هوس ها و اسارت های نفسانی می داند. این همان حقیقت آزادی است که متأسفانه دمکراسی غربی از آن بی بهره است.
اسلام بسیاری از انسان های به ظاهر آزاد را برده می داند؛ بردگانی که اسیر نفس خویش گردیده و طعم شیرین آزادی واقعی را که در پرتو بندگی حاصل می گردد نچشیده اند:
کَم مِن عَقلٍ أَسیرٍ تَحتَ هَویً أَمیر؛ (13)
چه بسیار عقل هایی که اسیر نفس امیر گشته اند.
پیامبران تنها برای این نیامده اند که استبداد بیرونی را در هم شکنند و انسان ها را از بیرون آزاد نمایند. هنر بزرگ تر پیامبران در آزادسازی درونی انسان ها نهفته است که از آن به جهاد اکبر تعبیر می شود. (14)
در مکاتب الهی، انسان ها آن گاه که قفس تن را می شکنند و در فضای بی انتهای عبودیت به پرواز در می آیند، آزادگان واقعی خواهند بود.
طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت

آزادی مشروع و آزادی نامشروع

ارزش اسلام در نگاه جامعی است که به آزادی می کند. اعتقاد و باور به آزادی درونی و قائم بودن هویت انسانی به آن باعث می گردد تا هر گاه میان آزادی بیرونی و آزادی درونی تزاحمی به وجود آید، آزادی درونی را مقدم داشته، بر آزادی بیرونی محدودیت قائل شویم و فریب شعار دلربای لیبرالیسم لجام گسیخته را که هدف انسان و سعادت او را در بهره مندی از بیشترین لذت با کمترین زحمت می داند، نخوریم.
اساساً تقسیم آزادی های بیرونی به آزادی های مشروع و نامشروع، به همین منظور صورت گرفته است. آزادی بیرونی هرگاه در تعارض با آزادی درونی انسان قرار گیرد و نتیجه آن اسارت درونی باشد و یا به عبارت دیگر، با کرامت و شرافت انسانی در تعارض باشد، آزادی نامشرع خواهد بود.

دولت و آزادی

اهمیت «آزادی» و حیاتی بودن آن باعث گردیده است که امروزه تأمین و تضمین آزادی های فردی و گروهی به عنوان یکی از مهم ترین حقوق اساسی شهروندان، از تکالیف مهم دولت ها شمرده شده، ساز و کارهای لازم برای جلوگیری از تعرض به «آزادی» در قوانین اساسی و قوانین عادی در نظر گرفته شود.
افزون بر حق «آزادی»، حق «امنیت» نیز از دیگر حقوق اساسی شهروندان است که برای دولت ایجاد تکلیف می نماید. دولت در ایفای این وظیفه خود در ابعاد گوناگونش نظیر تأمین امنیت جانی، امنیتی حیثیتی، امنیت مالی و اقتصادی، مصنویت قضایی (15)، مصونیت سیاسی (به عنوان مثال در مورد نمایندگان مجلس) و نیز در بعد کلان، امنیت ملی، در پاره ای موارد ناگزیر است آزادی افراد یا گروه ها را محدود نماید. تهدید «امنیت»، تحدید «آزادی» را به دنبال خواهد داشت همان گونه که امنیت افراد در ابعاد مختلف آن هیچ گاه به صورت مطلق از سوی دولت حمایت نخواهد شد.
بعد دیگر امنیت که سوگمندانه در نظام های سیاسی مورد بی توجهی قرار گرفته است، «امنیت اخلاقی» می باشد. تأمین و تضمین چنین امنیتی حق مردم و تکلیف دولت است. این حق مردم است که اخلاقشان در جامعه مورد تعرض قرار نگیرد. در کنار آثار بسیار مثبت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مطبوعات و رسانه های گروهی، از توانمندی فوق العاده این رسانه ها در تخریب اخلاق و به مسلخ بردن ارزش ها و معنویات نمی توان غافل بود. همه دولت ها به ویژه دولت اسلامی، موظفند ضمن بستر سازی مناسب جهت رشد و تعالی اخلاقی، آزادی های منافی با اخلاق را محدود نمایند. آن چه به عنوان «امنیت اخلاقی» مطرح است در حقیقت با توجه به معیار اولویت ارج نهادن به آزادی های درونی و معنوی انسان در مقایسه با آزادی های برونی است.

آزادی در قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعددی از حقوق و آزادی های مردم سخن گفته است، ولی در هیچ مورد آزادی را به صورت مطلق به کار نبرده و برای آن حد قائل شده است. حد آزادی از نظر قانون اساسی، موازین شرعی، حقوق عمومی، وحدت ملی و استقلال تمامیت ارضی کشور است. در این جا اصول مربوط به آزادی را در قانون اساسی مرور می نماییم:
1. در بند ششم از اصل دوم مقرر شده است: جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به: کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا.
2. در بند هفتم از اصل سوم، تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون جزء وظایف دولت شمرده شده است.
3. اصل نهم مقرر می دارد: در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هچ فرد یا گروهی یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.
4. در اصل بیست و چهارم آمده است: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخلّ به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند.
5. اصل بیست و ششم می گوید: احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی با اقلیت های دینی شناخته شده آزادند مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی و موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.
6. اصل بیست و هفتم نیز مقرر می دارد: تشکیل اجتماعات و راهپمایی ها بدون حمل سلاح به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
7. در اصل بیست و هشتم آمده است: هر کس حق دارد شغلی را بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند.
8. اصل یکصد و پنجاه و ششم نیز چنین مقرر می کند: قوه قضاییه قوه ای است مستقل که پشتیبانی حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده دار وظایف زیر است: 1-...2- احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع.
9. و بالأخره در اصل یکصدو هفتاد و پنجم می خوانیم: در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد.
ملاحظه می گردد که در قانون اساسی، ضمن تأکید بر اصل آزادی و پاس داشتن حرمت آن، در همه موارد حد آزادی بیان شده است. متأسفانه یکی از مظلومیت های آزادی همواره سوء استفاده از آن توسط کسانی بوده است که ارزش و جایگاه این نعمت خدادادی را ندانسته اند. بشریّت اسارت آزادی را در دست شهوت پرستان و شکم بارگان فراوان تجربه کرده همان گونه که اسارت آن را در دست قلدران و خودکامگان و قدرت طلبان مشاهده نموده است.
نتیجه ای که از این بحث به دست می آید این است که کاربرد واژه مقدس آزادی، بدون حد، جایز نیست؛ هر حقی حدی دارد؛ چه بر مبنای موازین دینی و چه بر اساس اصول حقوقی، آزادی محدود به حدودی از جمله شرع و قانون است.

پی نوشت ها :

1- انسان (76)‌آیه 3.
2- بقره (2)آیه 256.
3- کهف (18)آیه 29.
4- نحل (16)آیه 78 و ر.ک: سجده (32)آیه 9.
5- زمر (39)آیات 17-18.
6- آل عمران (3)آیه 85 و ر.ک: آیه 19 ( إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ).
7- برای اطلاع بیشتر، ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج4، ص 116 به بعد، تحت عنوان «ما معنی الحریه فی الاسلام؟».
8- در این زمینه ر.ک: مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ج1.
9-نهج البلاغه، نامه 31.
10- اعراف (7)آیه 141؛ ابراهیم (14)آیه 6 و بقره (2)آیه 49.
11- شعرا (26)آیه 22.
12-( وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمْ) (اعراف (7)آیه 157).
13- نهج البلاغه، حکمت 211.
14- بندگان شکم و شهوت، بندگان شهرت و ثروت و بندگان مقام و قدرت وقتی از بندهای اسارت رهایی می یابند که پیروان راستین رسول خدا، پیامبر آزادی و آزادگی باشند:
آزاد تو ساختی بشر را
این بنده زور و سیم و زر را
بخشیدیش از فضیلت دین
چشمی که شناخت خیر و شر را
دادیش ز فرّ علم و تقوا
جایی که گشود بال و پر را
15- مصونیّت افراد از تعقیب و مجازات مادام که جرم آنان ثابت نشده باشد با توجه به اصل برائت.

منبع مقاله: جوان آراسته، حسین؛ (1386)، مبانی حکومت اسلامی، قم: مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ سوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما