انحراف های جنسی نامعمول

قیادت یعنی: «واسطه گری و جمع کردن دو نفر یا بیش تر از زنان و مردان برای انجام اعمال منافی عفت و اخلاق عمومی اعم از زنا یا لواط» با توجه به ماده (135) قانون مجازات اسلامی نیز «قوّاد» به کسی گفته می شود که شرایط ارتکاب جرم
چهارشنبه، 9 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انحراف های جنسی نامعمول
 انحراف های جنسی نامعمول

نویسنده: محمد کاوه




 

* قیادت

قیادت یعنی: «واسطه گری و جمع کردن دو نفر یا بیش تر از زنان و مردان برای انجام اعمال منافی عفت و اخلاق عمومی اعم از زنا یا لواط» با توجه به ماده (135) قانون مجازات اسلامی نیز «قوّاد» به کسی گفته می شود که شرایط ارتکاب جرم قیادت را فراهم کند. در اصطلاح، عامه مردم، قوّاد را «قرمساق» نیز می گویند. مجازات مرتکب جرم قیادت به موجب ماده (138) قانون مجازات اسلامی، برای مرد قوّاد 75 ضربه شلاق و تبعید از محل اقامت به مدت 3 ماه تا 1 سال و برای زن قوّاد 75 ضربه شلاق می باشد(ولیدی، 1380: 163، 166).

* آزارگری جنسی یا سادیسم (SADISM)

آزارگری جنسی نوعی انحراف جنسی است که در آن، ‌فرد از آزار دادن شریک جنسی خود لذت می برد که به او «سادیک» می گویند. این بیماری ممکن است در حالات خفیف یا شدید مشاهده شود؛ که نوع خفیف آن بیشتر در اخلاق و رفتار فرد بیمار دیده می شود. به این ترتیب که شخص سعی می کند دیگران را تحقیر کند یا آزار دهد. تنبیه های شدید و رفتار خشونت آمیز بعضی از معلمان بر روی دانش آموزان یا شوهرانی که از آزار و مضروب کردن زنان خود لذت می برند، ‌از این گونه هستند. در نوع شدید آن بیماران برای ارضای میل جنسی خود، ‌انسان ها یا حیوان ها را مورد شکنجه قرار می دهند و با آزار دادن و به قتل رساندن آن ها به ارضای روانی و جنسی دست می یابند. بسیاری از کودکانی که به سبب عقده های روانی برای ابتلاء به سادیسم آمادگی دارند، ‌قبل از بلوغ و یا پس از آن به آزار حیوانات می پردازند و یا از مشاهده و شکنجه کردن حیوانات و کشتن آن ها لذت می برند (ستوده، 1386: 174). در مورد این افراد، اغلب وجود اختلال شخصیت شدید ضد اجتماعی و یا بیماری اسکیزوفرنی گزارش شده است. یکی از علل تلفن هایی که افراد بیمار به زن های ناشناس می کنند و آن ها را متعجب یا آزرده می سازند همین تمایلات سادیستیک است(شاملو، 1382: 258).

* آزارطلبی جنسی یا مازوخیسم (MOZOCHISM)

آزار طلبی جنسی یا خود آزاری جنسی نوعی انحراف جنسی است که در آن، فرد از ایجاد درد در خود به وسیله خودش یا دیگران لذت می برد. فعالیت های خود آزاری ممکن است به صورت آزار رساندن خیالی یا به شکل اعمال زجر آور مختلفی مانند: فرو کردن سوزن به بدن، ‌سوزاندن دست، ‌زخمی کردن بدن و مشاهده خون یا به طور شفاهی مثل: دشنام دادن و تحقیرکردن همراه باشد. بیماری خود آزاری در برخی از افراد تحصیل کرده، ‌نویسندگان و شعرا نیز دیده شده است(ستوده، 1386: 175و 176). در این اختلال، تحریک جنسی در اثر آزار دیدن شخص صورت می گیرد. اغلب نظریه پردازان اعتقاد دارند که زیربنای این نابهنجاری، احساس گناه شدیدی است که فرد از گذشته نسبت به امور جنسی دارد؛ زیرا این احساس گناه با لذت جنسی در تعارض بوده و فرد نیز نمی توانسته است از هیچ یک بگذرد، لذا برای ارضای هر دو، تن به لذت از یک سو و خودآزاری از سوی دیگر می دهد. این بیماری اغلب در زنان دیده می شود در بعضی موارد، آزار جسمی به حدی می رسد که حیات شخص را به خطر می اندازد(شاملو، 1382: 258).

* دگر آزاری - خودآزاری (SADO MAZOCHISM)

باید دانست که این دو انحراف (آزارگری جنسی و آزار طلبی جنسی)، لازم و ملزوم یکدیگر هستند و فردی که از یکی از این دو انحراف لذت ببرد، ‌از انحراف دیگر نیز لذت خواهد برد. به این ترتیب که مثلاً شخص «سادیک» ابتدا قربانی خود را مورد اذیت و آزار قرار می دهد و چه بسا او را به قتل نیز می رساند. او به این وسیله خوی سادیسمی خود را ارضاء می کند. سپس نوبت به ارضای خوی مازوخیستی می رسد. یعنی شخص منحرف با مشاهده وضع بدون دفاع قربانی، ضمن این که به اوج لذت می رسد، از کرده خود پشیمان شده و میل پیدا می کند که خودش مورد اذیت و آزار دیگری قرار بگیرد(ستوده، 1386: 176).

* بدحجابی (UNBECOMING VEIL)

حجاب به عنوان عامل تحکیم پیوند خانوادگی است. جای هیچ شک و شبهه ای نیست که هر امری که موجب تحکیم پیوند خانواده و سبب صمیمیت ارتباط همسران شود برای کانون خانواده مفید است و باید در جهت ایجاد آن حداکثر تلاش را به کار برد و به همین خاطر دین مقدس اسلام برای پیدایش این تحکیم و به خاطر این که دامن زن آلوده به گناه نشود و به منظور افزایش وقار و عفت زن حجاب را بر او واجب کرده است. مسئله «بی حجابی» که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی مطرح بود، اکنون تقریباً منتفی شده و در حال حاضر موضوع «بدحجابی»به صورت استفاده از لباس های رنگارنگ، مدل های غربی، روسری های مدل دار، آرایش به سبک گریمورهای تئاتر، استفاده از جوراب های نازک و عینک های جیوه ای یا به اصطلاح «گربه ای»، شلوارهای پاچه کوتاه و کفش های پاشنه دار آهنین که تولید صدا می کنند و در برخی از فصول افزایش می یابند مطرح است(شامبیاتی، ‌1385: ‌158و 159).

* بت وارگی جنسی = شیء پرستی جنسی = یادگار پرستی (FETSHIMS)

بت وارگی جنسی به انحرافی گفته می شود که شخص پس از دیدن شیء یا عضوی از جنس مخالف خود، ‌تحریک شده و از آن لذت می برد. در این نوع انحراف، فرد منحرف به جای آن که به جنس مخالف خود عشق بورزد و با خود او تماس عادی و طبیعی برقرار کند، با دیدن یکی از اعضای بدن یا شیء متعلق به معشوقش تحریک جنسی شده، ‌سعی می کند با تمام قوا به آن دست یابد. این بیماری در حالت عادی خطرناک نیست، اما در پاره ای از اوقات، شخص برای رسیدن به فردی که تصور می کند شبیه کسی است که از دست داده، ‌مرتکب جنایت می شود. جنون آتش سوزی نیز نوع دیگری از بیماری بت وارگی جنسی است که فرد با دیدن آتش و مشاهده شعله های قرمز رنگ آن تحریک شده و به اوج ارضای جنسی می رسد. اگر این انحراف با یکی از ویژگی سادیستی آمیخته شود، ‌فرد منحرف سرکش می شود و همواره برای رسیدن به هدف خود ایجاد حریق می کند و یا با برافروختن آتش، ‌مرتکب جرم و جنایت می شود(ستوده، 1386: 177). به طور کلی‌، شی ء پرستی جنسی جانشینی است برای آن چه که فرد در گذشته به آن عشق می ورزیده است و شامل جانشین کردن شیء به جای دستگاه جنسی طرف مقابل برای تحریک شدن است. به افرادی که مفرّ جنسی آن ها به طور کلی یا اختصاصی بر اثر تحریک اشیاء است، «فیتیشیست» می گویند. اخیراً موارد نادری دیده شده است که علت شیء پرستی جنسی را آسیب مغزی نشان می دهد. در اغلب موارد، ‌شیء انتخاب شده توسط این افراد، ‌چه در خیال و چه در واقعیت، ‌به محیط انسانی و به ویژه بدن انسان ها مربوط می شود. این اشیاء متنوع هستند و معمولاً شامل: کفش، جوراب، ‌زیرپوش، دستمال و امثال آن می شوند. از نظر آسیب شناسی روانی، ‌علت شیء پرستی جنسی کاملاً ‌روشن نیست، ‌اما تحقیقات نشان می دهد که اشیاء مورد انتخاب بیمار برای ارتباط جنسی در اصل به فردی تعلق دارد که بیمار در کودکی با او رابطه نزدیکی داشته است. این مطلب تأیید کننده نظریه ای است که می گوید: «شیء پرستی جنسی، جانشین کردن شیء به جای معشوقی است که بیمار در گذشته داشته است». بت وارگی جنسی یا یادگار پرستی اغلب در دوره نوجوانی ظهور می کند.

* حیوان بازی یا زوفیلی (ZOOPHILIA)

عمل جنسی بین انسان و حیوان را زوفیلی می گویند که دلیل روانی این نابهنجاری، عدم قدرت در برقراری رابطه جنسی سالم با جنس مخالف است(شاملو، 1382: 256و 257). انحراف حیوان بازی یا زوفیلی در قرون گذشته بسیار شایع و از مسائل مهم اجتماعی بوده است. به همین دلیل در ادیان مختلف به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. در حال حاضر انحراف مذکور در محیط های شهری به ندرت دیده می شود؛ اما در روستا معمولاً‌چوپان ها، ‌کشاورزان، ‌دام پروران و افرادی که بر اثر عقده حقارت و اوضاع و احوال ویژه اجتماعی نمی توانند با زن ها روابط عادی جنسی داشته باشند و از سوی دیگر به طور دائم با حیوانات در تماس هستند، ‌برای ارضای نیاز جنسی خود از حیوانات استفاده می کنند. ارتباط عاطفی با حیوان هایی مانند سگ، ‌در انحراف مذکور مؤثر است. زوفیلی در مردان بیش تر از زنان مشاهده می شود(ستوده، 1386: 179).

* عورت نمایی (EXHIBITIONISM)

عورت نمایی یا نمایشگری به میل شدید عود کننده برای نمایش آلت تناسلی به یک بیگانه یا کسی که انتظار چنین اقدامی را از جانب بیمار ندارد گفته می شود (کاپلان و سادوک2، ‌1379: 368). این اختلال به طور ثانوی یا جنبی در بیماری های دیگر مانند: اسکیزوفرنی و عقب ماندگی ذهنی دیده می شود. اوج وقوع آن در سال های میانه بیست سالگی است. جلب توجه عاطفی زنان و ترساندن و متعجب ساختن آن ها برای این مردان منحرف بسیار مهم است. افراد مورد نظر این اشخاص اغلب کودکان و نوجوانان هستند. شخصیت این خودنمایان جنسی نیز در اکثر مواقع از نوع وسواسی است. این افراد هم چنین دارای ویژگی های شخصیتی تکانشی و اجباری بوده و معمولاً از قماربازان و شکم باره های وسواسی هستند. فشارهای روانی - اجتماعی به ازدیاد این عمل کمک می کند (شاملو، 1382: 258).

* نارضایتی جنسی (TRANSSEXUALISM)

این بیماری یکی از اختلالات هویت جنسی است. شخص مبتلا به این بیماری، به شدت خواستار تغییر جنسیت از نظر بیولوژیک توسط عمل جراحی می شود. آمارهایی که در کشورهای غربی به دست آمده است نشان می دهد که تعداد این افراد در مردان 1 در 40000 است و در زنان کمتر دیده می شود. اگر ساختمان جسمانی فرد امکان تغییر بیولوژیک داشته باشد، درمان آن جراحی و تغییر جنسیت است، اما اگر این امکان وجود نداشته باشد، ‌درمان منتخب در این مورد روان درمانی است(شاملو، 1382: 459).

* مرده پرستی (NECROPHILIA)

در انحراف مرده پرستی، ‌تماشا یا تماس با جسد مرده سبب تحریک و ارضای جنسی می شود. این پدیده از دوران های گذشته در بین برخی از اقوام و ملل به خصوص مصریان رواج داشته است. فرد مرده پرست، ‌مرده را نزد خود نگه می دارد و به طور مرتب به او نگاه کرده، ‌حتی او را می بوسد یا با آن رابطه جنسی برقرار می کند. بی دفاع بودن جسد عامل مهمی در وادار کردن بیمار به عمل جنسی می باشد. نمونه بارز این انحراف جنسی، ‌فرانسوا برتران یک جانی مرده خوار فرانسوی است که در سال 1848 تعداد 500 قبر از زنان و دختران جوان را در گورستان شکافت و پس از تجاوز‌، شکم های آنان را درید و مقداری از گوشت بدنشان را خورد، که البته به خاطر این کار تنها به 1 سال زندان محکوم شد. مرده پرستی به صورت ناقص نیز در برخی از انسان ها دیده می شود. کسانی که از دیدن بیمار، مجروح، محتضر یا حضور در مجالس عزا و گورستان ها تحریک جنسی می شوند و از این کار لذت می برند با چنین مسئله ای رو به رو هستند.

* زنا با محارم (INCEST)

برقراری رابطه جنسی با کسانی که از نظر قیود اخلاقی، مبانی مذهبی و قوانین اجتماعی حرام شناخته شده باشد را زنا با محارم گویند: مانند: رابطه جنسی بین خواهر و برادر یا پدر و دختر. زنا و یا ازدواج با محارم از انحرافاتی است که دارای سابقه بسیار کهن می باشد و همه روان شناسان و روان کاوان عقیده دارند که ریشه این انحراف به زمانی بر می گردد که افراد بشر در حالت توحش زندگی می کرده اند. مفهوم محارم را نباید با مفهوم اقوام و خویشاوندان نزدیک یکی دانست. در حقیقت در هر نظام فقهی و حقوقی و اجتماعی، محارم به کسانی گفته می شود که ازدواج با آن ها در آن نظام تحریم شده باشد. ویژگی زنا با محارم این است که پس از اقدام به آن، حالت ندامت و شرمساری غیر قابل تحملی به مرتکب دست می دهد؛ طوری که گاهی اوقات سبب ابتلای او به جنون و دیوانگی نیز می شود. هم چنین دیده شده است که بسیاری از افراد مبتلا به این انحراف از لحاظ کیفیت شعوری ضعیف و معلوم هستند (ستوده، 1386: 179و 180). جامعه شناسان بر روی نقش تحریک رابطه جنسی با محارم به عنوان عامل اجتماعی شدن تأکید کرده اند. مردم شناسان نیز معتقدند که تحریم رابطه جنسی با محارم را فرهنگ تعیین می کند. ارائه آمار دقیق در مورد درجه بروز این رابطه به دلیل شرم اعضای درگیر در خانواده بسیار مشکل است. اما دخترها بیش تر از پسرها قربانی چنین روابطی می شوند. عوامل اجتماعی، فرهنگی، فیزیولوژیکی و روانی ممکن است در بروز این اختلال سهیم باشند. چنین رفتاری با الکلیسم، ‌افزایش تماس های جسمی و بیماری های روانی مربوط می باشد(کاپلان و سادوک2، ‌1379: 596). از نظر قانون، ‌مجازات زنای با محارم در ماده (83) قانون مجازات اسلامی برابر با قتل ذکر شده است و فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیر محصن در آن وجود ندارد(ولیدی، 1380: 102).

* زنا (ADULTERY)

در گفتمان شیعی، ‌ارتباطات جنسی زن و مرد یا باید درون خانواده پوشش داده شود و یا میان همسران موقت صورت گیرد. در خارج از این دو قلمرو، شریک جنسی مرد اگر یک زن مجرد باشد، زنا انجام شده و اگر یک زن متأهل باشد، «زنای مُحصنه» صورت گرفته است. خداوند در آیه (32) سوره اسراء، زنا را کاری زشت و راهی بد معرفی کرده و مؤمنان را از نزدیکی به آن برحذر داشته و در آیه (2) سوره نور، مجازات زنا را 100 ضربه شلاق تعیین کرده است (رضایی و آشنا، ‌1387: 141و 142). هم چنین در آیه (17) سوره اسراء می فرماید: «به زنا نزدیک نشوید که آن گناه و بد راهی است»(ثابت، 1387: 150). قرآن مجید با این کلام تند و خشن راجع به زنا صحبت کرده است: «بگو ای پیامبر که پروردگار من اعمال ناشایست و پلید را چه در ظاهر و یا در خفا انجام گیرد و هم چنین گناه و بی جهت متهم کردن را حرام کرده است. باید شما مؤمنان هر یک از زنان و مردان زناکار را 100 تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز در دین خدا ترحم روا مدارید. اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند». در ادیان مختلف نیز برای عمل زنا مجازات های شدیدی به چشم می خورد. به طور مثال، در شریعت حضرت موسی(ع) زناکار را محکوم به اعدام می کردند. حکم زنا نزد عبرانی ها نیز سنگسار کردن زن زنا دهنده بود. در هند، ‌زن زناکار را جلوی سگ های گرسنه می انداختند و مرد زناکار را می سوزانیدند و مصریان قدیم نیز زن زناکار را به قتل می رساندند (شامبیاتی، ‌1385: 122و 123). بر پایه نظر مشهور بین مفسران و فقها، در صدر اسلام، زن زناکار را تا هنگام مرگ در خانه حبس می کردند؛ اما پس از نزول آیه (2) سوره مبارکه نور، کیفر صد تازیانه برای مرد و زن زناکار مقرر شد و بعد از نزول این آیه پیامبر اکرم(ص) مرد و زن زناکار را که مُحصن نبودند 100 تازیانه می زد و زناکار مُحصن را رَجم می کرد. علاوه بر این مجازات ها، محدودیت هایی نیز در سیاست کیفری اسلام برای زناکاران در نظر گرفته شده است. مثلاً درباره ازدواج با زناکار برخی با استناد به همین آیه معتقدند که هرگاه زناکار هم چنان قصد ارتکاب این عمل زشت را دارد و نمی خواهد از عمل خود توبه کند، ‌حق ندارد با مؤمنان پاکدامن ازدواج کند. هم چنین زنا با زن شوهردار و یا حتی زنی که در عده رجعیه به سر می برد باعث می شود که آن زن و مرد هیچ گاه نتوانند به طور قانونی و شرعی با هم ازدواج کنند(طهماسبی نیک، 1383: 156و 157). از نظر آسیب شناسی، ‌معاشرت ها و نگاه های غیر مجاز بین افراد غیر هم جنس زمینه تحقق لغزش زنا را برای افراد فراهم می کند که موجب هرج و مرج در جامعه شده و اشتباه و اختلاط در نسب ها را پیش می آورد( ثابت، ‌1387، ‌150و 151). از جنبه های دیگر، کودکان نامشروع حاصل از زنا، در بیشتر کشورهای جهان شانس سالم زیستن را پیدا نمی کنند؛ ‌زیرا جامعه معیار ارزشی خوبی نسبت به آنان ندارد. مردم این گونه جوامع، کودکان یاد شده را مانند کودکان عادی متعلق به والدین شناخته شده نمی پذیرند و اغلب مردم، آن ها را از خود دور می کنند و گاه «حرام زاده» یا کسی می دانند که خونش ناپاک است. به طور مسلم، این گونه رفتارها در کردار این گونه کودکان تأثیر می گذارد و به احتمال قریب به یقین واکنش های نامناسب آنان را در آینده به دنبال دارد. مطالعات نشان می دهد که جرایمی چون: دزدی و ولگردی بالاترین رقم بزهکاری این گونه کودکان را تشکیل می دهد(ستوده، 1386: 68).

* چشم چرانی یا تماشاگری جنسی (VOYEURISM)

نگاه مانند تیغ دو لبه ای است که در مواردی می تواند خیر وخوبی و در مواردی نیز آسیب، مشکل آفرینی و تعرض برای دیگران به همراه داشته باشد. نگاه می تواند حریم شخصی افراد را مورد تعرض قرار دهد و اسباب ناراحتی و آزردگی اشخاصی را که در برابر نگاه های بی مورد و تعدی آمیز دیگران قرار می گیرند فراهم کند(کاوهa، 1387: 72). هم چنین از مهم ترین اعضای بدن که می تواند وقایع زیبایی ها و زشتی های طبیعت را در ذهن تثبیت کند عضو بینایی است. مشاهده بعضی از این مناظر و وقایع در تحریکات جنسی نقش مهمی دارد. چنان چه نگاه و نظر به جهت ارضاء و کشمکش جنسی صورت گیرد، ‌می توان آن را نوعی انحراف به حساب آورد، زیرا اغلب چنین نظرهایی منجر به خود ارضایی می شود. افراد نظرباز تمایل شدیدی برای مشاهده قسمت های برهنه اندام جنس مخالف دارند. در این مسیر، کنجکاوی هایی نیز از خود نشان می دهند که باعث به وجود آمدن برخوردهایی بین آن ها و مردم می شود. زیرا اغلب این گونه افراد، ‌از نظر مردم، ‌خانواده ها و اقوام شناخته شده هستند. نظربازان برای مشاهده فرد مورد نظر خود، ‌گاهی ساعت ها به انتظار می نشینند. مکان هایی که این افراد برای رسیدن به مقاصد پلیدشان استفاده می کنند عبارتند از: پشت پنجره ها، ‌روی بالکن ها، ‌کنار خیابان ها و کوچه ها و گاهی نیز بدون اطلاع و خبر وارد شدن به مکان هایی که خانم ها تجمع دارند(اکبری، 1385: 158). در مورد حرام بودن چشم چرانی و نگاه به نامحرم در تورات آمده است: «اگر چشمت تو را لغزش دهد آن را از خود قلع کرده، ‌دور بیانداز؛ زیرا تو را بهتر است که با یک چشم وارد حیات شوی، ‌از این که با دو چشم در آتش افکنده شوی». در جایی از کتاب انجیل نیز آمده است که حضرت عیسی(ع) به یاران خود فرمودند: «شنیده اید که گفته شده است زنا مکن؛ اما من به شما می گویم هر گاه مردی از روی شهوت به زنی نگاه کرد، ‌با او زنا کرده است». هم چنین خداوند در آیه 30 از سوره نور می فرماید: « ای پیامبر، به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاک دامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه تر است، زیرا خداوند به آن چه که می کنند آگاه است» و از پیامبر اکرم (ص) نیز نقل شده است که : «کسی که چشمانش را از نگاه به نامحرم پر سازد، ‌خداوند روز قیامت چشم های وی را از میخ های آتشین پر می کند، مگر آن که شخص توبه کرده و از کرده خود باز گردد». هم چنین از حضرت علی (ع) نقل شده است که فرمودند: «کوری چشم بهتر از چشم چرانی است» (کمالی وحدت، 1387: 23-39). اما با این وجود، موضوع چشم چرانی در جامعه ما متأسفانه فقط یک مسئله عادی و روزمره مخصوص جوانان مجرد نبوده، بلکه گریبان گیر اکثریت افراد شده است، زیرا اگر کسی به گناه عادت کند، ‌معمولاً پس از ازدواج نیز آن را ادامه می دهد. البته این در حالی است که چشم چرانی به حد اعتیاد رسیده باشد و فرد مبتلا در فکر چاره جویی نباشد. به همین خاطر است که در برخی از پیرمردان نیز این عادت زشت دیده می شود. این امر در میان جوانان مجرد اغلب شیوع و آثار تخریبی بیش تری دارد و بزرگ ترین حربه ای است که جوانان را به منجلاب فساد می کشاند(همان، 83). از نظر آسیب شناسی، ‌از جمله علل موجودی این آسیب اجتماعی می توان به: آگاهی اندک از عواقب فرهنگی، ‌اعتقادی و پی آمدهای آن، نداشتن ایمان محکم و قوی، ‌انحرافات اخلاقی- اعتقادی‌، وجود فیلم ها، ‌کتاب ها و مجله های مبتذل، بی بند و باری در خانواده و تربیت غلط، شرکت در مجالس و محیط های گناه آلود، آشنایی زودهنگام و یک باره جوانان با ویژگیها، ‌استعدادها و نیروی جاذبه آفرین دختران و هم چنین تأخیر و ترک ازدواج اشاره کرد(کمالی وحدت، 1387: 100). آمارها نشان می دهند که ریشه بسیاری از جرایم و انحرافات اجتماعی مانند: اعتیاد، جنون، ‌نزاع، خیانت، طلاق، ‌خودآزاری، خودکشی، تهمت، افترا، قتل، بیماری های مقاربتی، روابط نامشروع و به دنیا آمدن کودکان نامشروع به نگاه های هوس آلود بر می گردد. هم چنین در اثر چشم چرانی، در سال 1962 در نیویورک 2766 تصادف اتومبیل رخ داده است که 380 مورد آن به قتل منجر شده است. یا مثلاً در سال 1992 در هر 6 دقیقه، 1 مورد تجاوز جنسی در آمریکا صورت گرفته که ناشی از چشم چرانی بوده است. همه روان شناسان چشم چرانی را نوعی انحراف روانی قلمداد می کنند که هر گاه در فردی به وجود آید متوقف نخواهد شد و هر لحظه بر میزان آن افزوده می شود و در نهایت مقدمه ای برای ایجاد انواع سادیسم به شمار خواهد آمد. ضمن آن که تحقیقات متعدد نشان داده اند که علت بسیاری از موارد خودارضایی به چشم چرانی بر می گردد. البته زیان های این عمل تنها به موارد اشاره شده محدود نمی شود و مواردی از قبیل، بیماری های روانی- تنی، ‌افسردگی، سرخوردگی امیال، ‌خودکشی و از هم پاشیدگی خانواده ها را نیز در بر می گیرد(همان، ‌84و 88).

* بچه بازی یا نابالغ خواهی (PEDOPHILIA)

بچه بازی یک نوع بیماری جنسی است که افراد مبتلا به آن، کودکان را مورد تجاوز قرار می دهند و این کودکان در سنین بزرگ سالی با مشکلات و ناسازگاری های زیادی رو به رو می شوند که بر روابط اجتماعی آن ها اثر نامطلوب می گذارد. این گروه از منحرفان اغلب برای محرمانه ماندن کارهای خود، ‌کودک مورد تجاوز قرار گرفته را به قتل می رسانند. از جمله علل وجودی این انحرافات می توان به: نداشتن یک رابطه صحیح جنسی، ‌نارسایی عاطفی و عدم توجه به امیال دیگران، بی خطر بودن و ناوارد بودن موضوع، شرایط خاص اجتماعی، ضعف اخلاقی (اکبری، 1385: 158و 159). نارسایی شخصیت روانی- اجتماعی فرد، واکنشی در برابر اختلالات زناشویی، ‌تنهایی شدید و محرومیت های زیاد اشاره کرد. بچه بازی و جنایت جنسی بر علیه کودکان، ‌درصد بزرگی از انحرافات جنسی را شامل می شود. این عمل معمولاً به دو صورت رابطه جنسی با کودکان دختر و پسر انجام می شود؛ که البته شمار زیادی از این اعمال در بین افراد آشنا رخ می دهد( 1382: 257).

* وارونگی جنسی

چنان چه کودکان و نوجوانان رفتاری غیر از آنچه که مناسب جنسیت آن ها است از خود بروز دهند، باید خیلی زود به جست و جوی علت یا علل آن پرداخت تا بتوان به موقع برای رفع آن اقدام کرد. این گونه رفتارها معمولاً‌ در دختران با پوشیدن لباس پسرانه و تقلید رفتار پسران نمود پیدا می کند. چنین دخترانی دوست دارند دختران دیگر از رفتارشان تعریف کنند. لذا قبل از هر چیز باید گریز از زن بودن را در وجود آنان جست و جو کرد. به طور مثال، کمبود حضور مادر ممکن است باعث شود که او فرصتی برای تجربه زندگی زنانه نداشته باشد. یا این که ازدواج ناموفق مادر و زایمان های مکرر مادر دلیل نگرانی او از جنسیتش شده باشد. هم چنین احتمال دارد که عدم وجود یک پسر در خانواده یا توجه بیش تر به فرزند پسر سبب رفتار پسرانه او شده باشد. شاید هم دوستان و هم بازی های او پسران هستند. از طرفی دیگر، ممکن است پسران نیز در تطابق با نقشی که متناسب با جنسیت آن هاست و طبیعت بر عهده آن ها گذاشته است دچار اشکال شوند. به همین خاطر برای درمان کسانی که مبتلا به این بیماری جنسی هستند باید هم در قسمت جسمانی آن ها و هم از جنبه عقلانی و طرز تفکر آن ها اقدام کرد(اکبری، 1385: 159و 160).

* هرزه نگاری (PORNOGRAPHY)

هرزه نگاری پدیده ای است که به وسیله آن، ‌زنان طعمه های جنسی تولید کنندگان کالاهایی مانند: پوشاک و لوازم تزیینی و آرایشی و مصرف کنندگان این کالاها می شوند. در هرزه نگاری، ‌از لطافت و زیبایی زنان به عنوان وسیله ای برای تبلیغات تجاری در رسانه های دیداری، روزنامه ها و مجله ها و بعضی اوقات در اماکن عمومی سوء استفاده می شود. تحقیقات روان شناسان اجتماعی نشان داده است که بدن زنان در مقایسه با بدن مردان پیام های متفاوتی منتقل کرده و از آن تفسیرهای متفاوتی می شود. تصاویر برجسته که بدن جنس مذکر را به نمایش می گذارد، ‌آرمان های مردانه، قدرت و یا تناسب اندام را بیان می کند، در حالی که تصاویر بدن زنان با پوشش های غیر متعارف در رسانه های دیداری، ‌روزنامه ها و مجله ها و یا در انظار عمومی، ‌برای نگاه کردن به عنوان زیبایی در چشم بیننده است (احمدی، 1384: 223). اگر در گذشته، سوءاستفاده جنسی تنها به شکل تعرض جنسی به کودکان و یا ازدواج اجباری دختران نوجوان وجود داشت. امروزه شکل های آن متنوع تر شده و هرزه نگاری نیز ظهور کرده است، که شکل دیگری بهره برداری از کودکان، ‌نوجوانان و جوانان دختر است. با وجود این که این پدیده در ابتدای ظهورش در شکل محدود و فقط بر روی صفحات مجلات و روزنامه ها وجود داشت، ‌اما با گسترش اینترنت، ‌بر وسعت آن افزوده شده و حتی به صنعت موبایل نیز سرایت کرده است. این انحرافات جنسی می تواند هم به صورت صوتی و هم به صورت تصویری ارتکاب یابد، ‌ولی آن چه بیشتر شایع و خطرات آن نیز بیشتر است، هرزه نگاری تصویری است، که ارتکاب آن می تواند اثرات مضری بر روی کودکان داشته باشد. به علاوه این گونه تصاویر می توانند در به دام انداختن کودکان دیگر هم به کار روند. حتی در اغلب موارد، تهیه کنندگان این تصاویر، خودشان اقدام به تجاوز نسبت به قربانی می کنند(حبیب زاده و مقدسی روئین، ‌1385: 67و 68). علاوه بر این، هرزه نگاری پی آمدهای غم بار فراوانی دارد. این پدیده در مجموع برداشتی از زنان و کودکان به جامعه تحمیل می کند که سبب ترویج خشونت، آزار جنسی و انحرافات می شود. در واقع بازار هرزه نگاری فعالانه کار می کند تا باعث شیفتگی میلیون ها پسر و دختر نوجوان و جوان شود؛ ارزش های آنان را تغییر دهد و قدرت خرید آن ها را نیز شامل حال خود کند. هرزه نگاری، مسئله آزادی فردی یا انتخاب فردی نیست؛ بلکه در مجموع، مسئله جامعه است (گاردنر، ‌1386: 247و 248). کاترین مکینون (CATHARENE MACKINNON) در خصوص هرزه نگاری می گوید: «هرزه نگاری به تجاوز جنسی، خشونت های جنسی زناشویی، ‌اذیت و آزار جنسی، خود فروشی و سوء استفاده های جنسی از کودکان جلوه های شهوانی و بزک کرده می دهد و از این جهت به آن ها نوعی وجاهت قانونی داده، ارتکاب آن ها را تجویز کرده و حتی به آن ها مشروعیت می بخشد». از نظر وی، هرزه نگاری کاشف و بازتاب دهنده نگاهی است که مردان به زنان به عنوان یک انسان دارند. در این نگاه چنین بازتاب داده می شود که زن انسانی است که تحت اختیار مرد بودن، ‌برخورد خشن، ‌تحقیر شدن و مورد رفتار غیر انسانی واقع شدن را دوست دارد(کلر بلو، 1383: 243و 244).

* عضو خواهی (PARTIALISM)

در این اختلال فرد اقدام به تماس دهانی با دستگاه تناسلی و مقعد می کند. به این اختلال، دهان گرایی(ORALISM) نیز می گویند.

* مدفوع خواهی (COPROPHILIA)

این اختلال، ‌به تثبیت در مرحله مقعدی رشد روانی- جنسی مربوط می شود که فرد برای کسب لذت از تنقیه استفاده می کند.

* اوروفیلیا (UROPHILIA)

این اختلال مربوط به میل شدید برای ادرار کردن روی بدن شریک جنسی و یا برعکس می باشد(کاپلان و سادوک2، 1379: 372).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط