زندگی و زمانه میرزا هاشم خان نوری اسفندیاری

دولت استعمارگر بریتانیا برای رسیدن به اهداف استعماری خود در ایران از راهکارهای متفاوتی سود می جست. از جمله این راهکارها حمایت از بعضی از افراد دربار ایران بود که این حمایت گاهی اوقات به صورت اعطای مواجب و
شنبه، 21 دی 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگی و زمانه میرزا هاشم خان نوری اسفندیاری
زندگی و زمانه میرزا هاشم خان نوری اسفندیاری

 

نویسنده: جعفر نوری(1)

منبع: راسخون





 

چکیده

دولت استعمارگر بریتانیا برای رسیدن به اهداف استعماری خود در ایران از راهکارهای متفاوتی سود می جست. از جمله این راهکارها حمایت از بعضی از افراد دربار ایران بود که این حمایت گاهی اوقات به صورت اعطای مواجب و مقرری ماهیانه و گاهی نیز به صورت اعطای پناهندگی و دادن تابیعت به این افراد بود. میرزا هاشم خان نوری اسفندیاری از جمله این افراد بود که در سال 1272 ه ق به دنبال مراوداتی که با سفیر انگلیس در ایران داشت به بهانه عدم افزایش حقوقش توسط دولت ایران به سفارت انگلیس پناهنده شد و سفیر انگلیس بر آن شد تا به او مقام و منصبی در سفارت اعطا کند که این اقدام با مخالفت دولت ایران روبه رو شد. اصرار و پافشاری موری سفیر انگلیس بر اجرای اهداف و خواسته های خود در این ماجرا سرانجام منجر به قطع روابط طرفین شد. اما این فقط ظاهر قضیه بود و این قطع رابطه از سوی دولت انگلیس بیشتر ریشه در مسأله هرات و بهانه جوییهای این دولت برای حمله به افغانستان و تکمیل پروژه جدایی هرات بود. سفیر دولت انگلیس در جریان این ماجرا برخلاف قراردادهای فی مابین دولتین انگلیس و ایران حاکمیت و استقلال دولت ایران در باب اتباعش را زیر سؤال برد. پژوهش پیش رو در صدد است تا بابازخوانی منابع و اسناد در باب روند پناهندگی میرزا هاشم خان نوری به سفارت انگلیس، دلایل این پناهندگی و ارتباط این ماجرا با مسله هرات را مورد واکاوی قراردهد و در نهایت چگونگی نقض حاکمیت ملی دولت ایران توسطاستعمار بریتانیا تبیین نماید.

واژگان کلیدی:

میرزا هاشم خان، انگلیس، ناصرالدین شاه، موری

مقدمه

تاریخ معاصر ایران ارتباطی تنگاتنگ و پیچیده با استعمار بریتانیا دارد. انعقاد معاهدهای سنگین مثل رویتر، رژی، دارسی و. . . . . اشغال قسمتهای از خاک ایران در تمام دوران حکومت قاجاریه مثل بوشهر و خلیج فارس جدایی قسمتهای از خاک ایران مثل هرات و بحرین و وساطت در امر واگذاری امتیازات ننگین به روسها همه و همه حکایت از این ارتباط تنگاتنگ دارد که شرح هر کدام از آنها مثنوی هفتاد من می شود
دولت استعمارگر بریتانیا برای وصول به اهداف و مطامع استعماری خود در ایران از تمامی راهکارها و ابزارها بهره می برد. جنگ و تهدید، تحریک ایلات و عشایر علیه حکومت مرکزی، ایجاد فرقه مذهبیو حمایت از این فرقه های مذهبی و حمایت از شورشهای محلی از جمله این راهکارها بود. این راهکارها در بیشترمواقع بدون در نظر گرفتن حاکمیت و استقلال دولت ایران و بر حسب شرایط به کار گرفته می شد. علاوه بر راهکارهای فوق حمایت از افراد درون ساختار سیاسی دولت ایران و گاها اعطای پناهندگی به این افراد نیز روشی بود که دولت انگلیس برای رسیدن به اهداف استعماری خود از آن بهره می جست. این حمایت یا به صورت اعطای مواجب و مقرری ماهیانه بود که در این صورت فرد تحت حمایت در مقام یا پست سیاسی خود به نفع دولت انگلیس عمل می کردو یا به صورت اعطای پناهندگی بود که در این صورت فرد مورد نظر به عنوان تبعه دولت انگلیس پذیرفته شد و سفارت دولت انگلیس از آن شخص با عنوان تبعه خود حمایت کامل به عمل می آورد. از جمله افراد سیاسی درون ساختار حاکمیت ایران که به سفارت انگلیس پناهنده شد میرزا هاشم خان نوری اسفندیاری بود که در سال 1272 ه ق به دنبال مراوداتی زیادی که با سفارت انگلیس داشت به بهانه عدم افزایش حقوقشش توسط دولت ایران به سفارت انگلیس پناهنده شد. سفارت انگلستان درصدد اعطای منصب در سفارت به میرزا هاشم خان برآمد و دولت ایران با این اقدام دولت انگلیس مخالفت کرد. از آنجا که در ابتدای ماجرای پناهندگی میرزا هاشم خان به سفارت، دولت انگلیس به جنگهای کریمه اشتغال داشت و قصد نداشت تا جبهه ای دیگر آن هم در ایران که در مجاورت هندوستان مستعمره بزرگ انگلیس قرارداشت گشوده نشود، مواضع نرمی نسبت به مسئله میرزا هاشم اتخاذ کرد. اما بعد از آنکه از جنگهای کریمه فارغ شد و رقیبش یعنی روسها تضعیف گشته بود بر آن شد تا پروسه جدایی افغانستان از ایران را تکمیل کند لذا به دنبال بهانه بود به همین دلیل بر مسئله پناهندگی میرزا هاشم و اجرای خواسته های خود در این زمینه پافشاری کرد بدین ترتیپ دولت انگلیس با قطع رابطه و تعطیلی سفارت خود در تهران بهانه لازم برای حمله به هرات را به دست آورد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی ماجرای پناهندگی میرزا هاشم خان نوری به سفارت انگلیس گوشه ای از سیاست لجام گیسخته استعمار بریتانیا در ایران عصر قاجار را به نمایش بگذارد.

میرزا هاشم خان نوری و طی کردن پلهس های ترقی

میرزا هاشم نوری اسفندیاری فرزند میرزا محمد رحیم خان نوری اسفندیاری و خواهر زاده محمد اسمعیل خان وکیل الملک کرمانی والی کرمان بود که در سال 1240 ه ق در نور مازندران به دنیا آمد. محمد رحیم خان نوری اسفندیاری در زمان حکومت فتحعلی شاه (1212- 1250 ه ق) حاکم شهرهای سراب، میانه و مشکین شهر بود. میرزا هاشم خان در دوران محمد شاه وارد دربار قاجارشد و در طی دوران محمد شاه در اندرونی غلام بچه بود. وقتی که محمد شاه ناصرالدین میرزای ولیعهد را روانه تبریز کرد میرزا هاشم را نیز همراه ولیعهد روانه تبریز نمود (0 مهدی بامداد، 1371: 417 –هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1344: 1273 –رضا قلی خان هدایت روضه الصفا ج 10، 1380: 345- خورموجی، 1362: 162) میرزا هاشم در طول دوران اقامتش در تبریز با درباریان روابط دوستانه ای برقرار کرد. بگونه ای که لرد کلاندون می نویسد امیر کبیر ولیعهد وقت ناصرالدین شاه نیز از طرفداران جدی او بود و حتی امیر قبل از تبعیدش به کاشان قصد داشت تا پست مهمی به او واگذار نماید. ظاهرا به نطر می رسد میرزا هاشم خان در طی دوران حضور خود در تبریز با پروین خانم خواهر گلین خانم نخستین زن عقدی ناصرالدین شاه و دختر احمد علی میرزا پسر نوزدهم فتعلی شاه ازدواج کرد. این وصلت او با خاندان سلطنت قاجاری در ارتقاء جایگاه وی موثر افتاد. بطوری که او با جلوس ناصرالدین شاه به تخت سلطنت به سمت غلام پیش خدمت با حقوق 200 تومان منصوب گشت. با تاسیس مدرسه دارالفنون به توسط امیر کبیر میرزا هاشم خان وارد دارالفنون شد و مدتی نیز در آنجا تحصیل نمود. میرزا هاشم خان در طی این دوران همواره در خدمت دولت ایران بود. منابع تا قبل از ماجرای پناهندگی او به سفارت انگلستان اخباری مبنی بر خیانت او نسبت به دولت ایران به دست نداده اند (هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377: 1272 رضاقلی خان هدایت ج 10، 1380: 345-خورموجی، 1362:162 سیاست گران دروه قاجار، 1338: 32 رائین، 2536: 281 و 282)

میرزا هاشم و ماجرایپناهندگی به سفارت انگلیس

با تشکیل سفارت خانه ها دائمی کشورهای مختلف بخصوص دول استعماری روسیه و انگلیس در تهران، این سفارت خانه ها به مکانی امن برای رجال سیاسی که در معرض تهدید حاکمیت قرار داشتند تبدیل شد. این افراد با پناهنده شدن به سفارت یک کشور که در عرف سیاسی خاک آن کشور محسوب می شد نوعی تامین جانی پیدا می کردند. این پناهندگی گاها با قبول تابعیت آن کشور همراه می شد و در این مواقع سفارت مورد نظر از فردی که تابعیت آن کشور را قبول کرده بود بعنوان تبعه آن کشور حمایت کامل بعمل می آورد و فرد پناهنده شده حتی اگر بعد از مذاکرات از سفارت خارج و در موقعیت سابق خود در ساختار حاکمیت احیا می شد تا مدتی همچنان تحت حمایت سفارت بود و دولت قاجار نمی توانست شخص خاطی راتحت فشار و یا مجازات قرار دهد. این مسئله (پناهندگی به سفارت خانه های خارجی) آن چنان در اواسط دوره قاجاریه حاد شده بود که می توان گفت ارتباط افراد ذی نفوذ سیاسی با سفارت خانه های روس و انگلیس و گاها پناهندگیبه این سفارت خانه ها به اهرم قدرتی برای اعمال فشار این کشورها و سوء استفادهای سیاسی آنها تبدیل شده بود و از معضلات مهم دولت قاجار به شمار آید تا جاییکه ناصر الدین شاه در مراسلات خود به سفارت خانه های خارجی بارها و بارها این مسله را متذکر شده بود. از جمله این افراد پناهنده به سفارت انگلیس میرزا هاشم خان نوری بود. منابع در باب دلایل پناهندگی او به سفارت انگلیس دلایل محکم و مطالب روشنی ارائه نکرده اند. با این وجود با بازبینی منابع می توان موارد زیر را بعنوان دلائل این پناهندگی مطرح کرد. نخستین دلیل بارزی که منابع بدان اشاره داشته اند بحث درخواست افزایش حقوق میرزا هاشم خان بتوسط طامسن شارژدافر دولت انگلستان از دولت ایران بود. در واقع این منابع با اذعان به روابط و حشر ونشر زیاد میرزا هاشم خان با طامسن و درخواست هاشم خان از طامسن برای افزایش حقوق در دربار ایران و رد این درخواست از سوی دولت ایران را دلیل پناهندگی او به سفارت انگلیس می دانند. (خورموجی، 1362: 162، هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377: 1274 –رضا قلی خان هدایت روضه الصفا ج 10، 1380: 346) گر چه این مسئله به ظاهر می توانست دلیل خوبی برای پناهندگی میرزا هاشم خان باشد اما به نظر می رسد که چراغ سبز طامسن در مراودات خود با هاشم خان مبنی بر اعطای پناهندگی و تحریک او برای پیوستن به سفارت نیاز به یک بهانه داشت که آن هم بحث افزایش حقوق بود. آن گونه که به نظر می رسد دولت وقت ایرا ن به علت بدبینی به این مروادات هاشم خان با انگلیسیها و طرح درخواست افزایش حقوق از طریق یک سفیر بیگانه که عملا دخالت در امور داخلی ایران محسوب می شد با این درخواست موافقت نکرد. میرزا هاشم نیز جواب منفی به این درخواست را به منزله طرد شدن ازدربار ایران و در نهایت بهانه خوبی برای پناهندگی به سفارت دانسته و به سفارت پناهنده شد.
دلیلدوم که در منابع مطرح شده است مربوط به حشر و نشر و مراودات زیاد هاشم خان با انگلیسها و بدبینی ناصرالدین به این روابط و مراودات می باشد که باعث شدتا ناصرالدین شاه هاشم خان را از قشون اخراج کند. (رایئن، 2536: 282) شاید ناصرالدین شاه با آگاهی از شرایط حساس مسئله هرات که در این روزها حساس شده بود و ترس از جاسوسی و بردن اخبار قشون ایران برای انگلیسها توسط هاشم خان که در این زمان در قشون خدمت میکرده او را از قشون اخراج کرده است. در نهایت آنکه لسان الملک در جایی دیگرنیز دلیل پناهندگی او را به سفارت انگلیس بی دلیل دانسته است. (هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377: 1434)
گرچه دلایل فوق بصورت تلویحی در باب پناهندگی میرزا هاشم خان در منابع مطرح شده است اما به نظر می رسد که مراودات میرزا هاشم با شارژدافر انگلیس و تحریکات شارژدافر برای استفاده از این عضو دربار ایران بعنوان یک مطلع درباری که بدبینی درباریان و شخص شاه از اورا به دنبال داشت مهترین دلیل پناهندگی او محسوب می شود.

دربار ایران و شیوه برخورد با مسله پناهندگی میرزا هاشم خان

بدنبال اعلام مخالفت با درخواست طامسن شارژدافر دولت انگلستان مبنی بر افزایش حقوق میرزا هاشم خان، میرزا هاشم به سفارت انگلیس پناهنده شد و طامسن در اقدام نخست بر آن شد تا پستی را در سفارت انگلیس به او واگذار کند. در این راستا طامسن طی مراسله ای به دولت ایران اطلاع داد که قصد دارد تا میرزا هاشم خان را منشی اول سفارت کند. اما میرزا آقاخان نوری صدر اعظم وقت دولت ایران با این انتصاب میرزا هاشم به سمت منشی گری در سفارت انگلیس مخالفت کرد و میرزا هاشم را نوکر علیه دولت ایران و به مثابه یک فراری دانست که به سفارت انگلیس پناهنده شده است. گر چه طامسن در ابتداء بر آن بود تا از میرزا هاشم بعنوان تبعه دولت ایران حمایت کامل را بعمل آورد. اما وقتی این مسئله با مخالفت شدید دولت ایران روبه رو شد از مواضع خود عقب نشینی کرد و حاضر شد تا میرزا هاشم را تحت شرایطی خاص به دربار ایران بفرستد (بیانی، 1375:هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377: 1434 –رایئن، 2536: 282 -خورموجی، 1362: 162 رضاقلی خان هدایت روضه الصفا ج 10، 1380: 346) این عقب نشینی طامسن در مواضع خود بیش از هر چیز ریشه در حوادث منطقه داشت. چرا که دولت انگلستان در این زمان به جنگهای کریمه اشتغال داشت و طامسن با آگاهی از وضعیت دولت متبوع خود در جنگهای کریمه می دانست پافشاری و اصرار بر خواسته های خود و مخالفت با دربار ایران در این زمینه سبب رانده شدن ایران به سمت روسها و اتحاد با آنها می شود. روسیه ای که در این زمان با انگلیسها در جنگهای کریمه در حالت جنگ به سر می برد. کما اینکه روسها در این زمان تلاش میکردند تا به هر طریقی شده با دولت ایران متحد شوند و دولت ایران را علیه عثمانی متحد انگلیس تحریک کنند و هندوستان مستعمره بزرگ انگلیس را نیز تهدید کنند و ناصرالدین شاه نیز تاحدودی با روسها در این زمینه موافقت کرده بود و تنها مخالفت صدراعظم شاه را از این اقدام منصرف کرد. (محمود ج دوم، 1362:670-675) از طرفی دیگردر این زمان هنوز مسئله هرات و افغانستان کاملا خاتمه نیافته بود و حاکم هرات در این زمان به دولت ایران تمایل داشت ایران در این شرایط می توانست قدرت خود را در هرات و افغانستان که در دوره محمد شاه و به توسط انگلیسیها از دست داده بود، باسازی کند.
باخروج طامسن از ایران و آمدن مستر موری بجای او مسئله شکل دیگری به خود گرفت. موری به شخصه از ایرانیان متنفر بود و ایرانیان را وحشی میدانست و در نامه های خود به دولت انگلیس از رفتار بد ایرانیان شکایت کرده بود. گر چه یکی از مامورین سفارت انگلیس به نام استیونس که با طامسن دشمنی داشت در بدبین کردن ماری به ایرانیان نیز بی تقصیر نبود. (خانبابا بیانی، 1375: 188 –گوبینیو، 1370: 97) به گونه ای که گوبینیونوشته است ماری با تابعیت کورکورانه از نصایح استیونس خود را با دسیسه های حرم و مساله حمایت درگیر کرد. (گوبینیو، 1370: 101 ) موری به محض ورود به ایران مسئله میرزا هاشم خان را به شکلی کلملا خصمانه پیگیری کرد. او در ابتداء برآن شد تا میرزا هاشم را که توافق شده بود در زمان طامسن به دولت ایران تحویل داده شود بعنوان نماینده دولت انگلیس به شیراز بفرستد و این موضوع را طی مراسله ای به میرزا آقاخان به دولت ایران اعلام کرد. (غروی، 1363: 18 -خورموجی، 1362: 162 -هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377: 1274)از آنجا که میرزا هاشم باجناق ناصرالدین شاه بود از افراد فامیل نزدیک شاه بود لذا میرزا آقاخان تصمیم گیری را در باب این مسئله به خود ناصرالدین شاه ارجاع داد و از او کسب تکلیف کرد. به فرمان ناصرالدین شاه به موری اعلام شد که میرزا هاشم خان نوکر خانه زاد دولت ایران است و انتصاب او به سمت منشی گری سفارت انگلستان خلاف قرارداد فی مابین دولتین ایران و انگلستان است و عواقب هرگونه اقدامی در این زمینه متوجه شخص مجری این امر است. اما موری در جواب مراسلات خود به میرزا آقاخان مسئله پناهندگی میرزا هاشم خان را توجیه و همچنان بر انتصاب او به مقام وکالت در شیراز اصرار کرد و او را تحت الحمایه دولت انگلیس دانست و حتی بصورت کاملا گستاخانه به دولت ایران هشدار داد هرگونه اقدامی علیه میرزا هاشم خان متوجه دولت ایران و صدراعظم وقت میرزا آقاخان است (غروی، 1363:37 و 38 –رضا قلی خان هدایت روضه الصفا ج 10، 1380: 248-خان ملک ساسانی، 1338:33 و 34)در واقع در این زمان موری رسما استقلال دولت ایران در مورد تبعه اش را نقض کرد. چرا که میرزا هاشم تبعه دولت ایران بود و حمایت دولت انگلیس از او مخالف قوانین بین المللی بود.
نکته حائز اهمییت آنکه موری در مراسله خود از اقدام صدراعظم میرزا آقاخان نوری مبنی بر مطلع کردن ناصرالدین شاه از جریان امور میرزا هاشم خان اظهار تعجب کرده بود وبه صدراعظم یادآور شده بود که این مذاکرات فی مابین صدراعظم و وزیر مختار دولت انگلیس است و در شان شاه ایران نیست که ورد این مذاکرات شود. (غروی، 1363:37 و 38) اما دولت ایران حاضر به عقب نشینی در این مسله نشد و همچنان بر مواضع خود پافشاری کرد و میرزا هاشم را همچنان نوکر و تبعه دولت ایران دانست و مخالف هر گونه انتصاب رسمی او در سفارت بود.
آن چه که موضوع پناهندگی میرزا هاشمرا حادترکرد این بود که مستر موری در ییلاق خود و انتقال سفارت به قلهک را هاشم خان و همسر او پروین خانم را همراه خود به قلهک مقر سفارت انگلستان بردو میرزا هاشم وزنش را در کنار باغ سفارت در چادری اقامت داد. اقامت پروین خانم در سفارت انگلیس شاه ایران را به شدت عصبی نمود و سبب شد تا اعتراضات به موری بیشتر شود و خیلی زود در تهران شایع شد که پروین خانم با سفیر دولت انگلیس روابط نامشروع دارد. این مسئله سبب تهیج مردم تهران شد. (روز نامه وقایع اتفاقیه 25 شعبان 1372- هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377:1434 - رایئن، 2536: 286 -289)درباره وجود این رابطه نامشروع گرچه موری خود منکر آن می شد اما گوبینو که در طی این سالها در ایران حضور داشت از وجود این روابط نامشروع خبر داده است و در سفرنامه خود آورده است که موره در حضور آنها به وجود این روابط اعتراف کرده است. (گوبینیو، 1370: 105)سلطان حسین میرزا برادر پروین خانم که از شایعات و شماتت مردم به تنگ آمده بود در واکنش به این شایعات ابتداء از روحانیون استفناء کرد و سپس با آگاهی ناصرالدین شاه یکی از دوستانش را واداشت تا پروین خانم را را برای نهار دعوت کند. همین که پروین خانم به آن منزل رسید او را دستگیر و حبس نمود. (هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377: 1434 –رضا قلی خان هدایت روضه الصفای ناصری ج 10، 1380: 249) موری در واکنش به این اقدام ابتداء میرزا را همراه دو نفر از اعضای سفارت را برای مطالبه زوجه اش به خانه میرزا حسین فرستاد. اما سلطان حسین میرزا از استرداد پروین خانم به شوهرش خوداری کرد. (غروی، 1363: 42 و 43) موره که از این اقدام خود نتیجه ای نگرفته بود طی مراسله ای به صدراعظم خواستار بازگرداندن پروین خانم به میرزا هاشم خان شد و تاکید کرد که میرزا هاشم در تابعیت دولت انگلیس است. اما صدراعظم مسله پروین خانم را یک مسله مربوط به حرم شاهی و خانواده شاه دانست و به موره یادآورشد که او حق هیچ دخالتی در این زمینه ندارد و به او تاکید کرد که مراسله او در این باب که کاملا مربوط به خانواده شاهی است نادیده می انگارد. (غروی، 1363: 46 -خان ملک ساسانی، 1338: 33 و 34- رایئن، 2536: 289) اما موره زیر بار نرفت و چون هاشم خان را تبعه دولت انگلیس می دانست حبس زن اورا در واقع بی احترامی به اعضای سفارت می دانست و خواستار آزادی همسر میرزا هاشم شد موره تاآنجا پیش رفت که دوام روابط ایران و انگلیس را منوط به آزادی میرزا هاشم منوط کرد که در صورت عدم آزادی زوجه میرزا هاشم خان او سفارت انگلیس را تعطیل خواهد کرد و راوبط دو کشور به حالت تعلیق در خواهد آمد.

پناهندگی میرزا هاشم خان و ارتباط آن با مسئله هرات

گر چه اسنادی مبنی بر اینکه موری این اقدامات خود را در باب پناهندگی میرزا هاشم خان را از مرکز انگلیس و یا هند دریافت داشته باشد اما به نظر می رسد او اطلاع کافی از شرایط و اوضاع جهانی آن روز داشته باشد چرا که درست در اینزمان دولت انگلستان در جنگهای کریمه غالب گشته بود و نیازی به مدارا با دولت ایران نمی دید در مقابل سردمداران وقت دولت ایران بدلیل عدم اطلاع کافیاز شرایط و تحولات جهانی نتوانستند از فرصتهای به وجود آمده نهایت استفاده را ببرند امری که در واقع در تمامی دوران قاجار و چهلوی گریبانگیر سردمداران ایرانی بوده است درست در زمانی که انگلیس از جنگهای کریمه فارغ گشته بود و نیروی لازم برای مقابله با ایران و خواسته های مطرح شده آن داشت میرزا آقاخان بر تقاضای خود پافشاری بیشتری کرد و بر آن شد تا با عنوان کردن مسله روابط نامشروع موری با پروین خانم، موری را به مجبور به عقب نشینی از مواضع خود کند. لذا در مراسله ای که به موره نوشت به او هشدار داد که در صورت تاکید و پافشاری وزیر مختار بر خواسته های خود و تعطیلی سفارت دولت ایران ناچار است که دلیل اصلی قطع مراودات از جانب وزیر مختار که تاکنون در مراسلات خود آشکار نکرده است به دولت انگلستان اعلام بدارد. (غروی، 1363: 50-53) اما صدراعظم نمی دانست که دولت انگلستان و اتباعش برای رسیدن اهداف استعماری خود از انجام هر گونه عملی اباحی ندارند. لذا این طرح صدراعظم نتیجه عکس دادو نه تنها موره از مواضع خود دست بر نداشت بلکه موری از این موضع گیری دولت ایران (عنوان کردن روابط نامشروع با زن میرزا هاشم خان)به شدت عصبانی شد و با عنوان کردن اتهام به او از سوی دولت ایران بهانه لازم را برای قطع رابطه بدست آورد و بلافاصله سفارت را تعطیل کرد و به حالت رنجیده خاطری به تبریز رفت. در واقع موری که خود را در موضع قدرت می دید درخواستهای ذیل را از دولت ایران خواستارشد: نخست آنکه زوجه میرزا هاشم آزاد و در دسترس شوهرش قرار گیرد و با استخدام او در سفارت خانه موافقت شود. دوم صدراعظم در سفارت حاضر شده و رسما ازمستر موری عذر خواهی کند و تمامی مراسلاتی که مستر موری نوشته مستردد بدارد سوم یکی از سه نفر صاحب منصبی که مستر موری موری تعیین می کند بسفارتخانه بفرستد تا مراسله شدیدالحن شاه را پس گرفته و عذرخواهی کند چهارم چون جماعتی از روحانیون فتاوی علیه مامورین انگلیسی منتشر کرده اند باید ریس و سردسته آنها در سفارت خانه حاضر شده و اعلام کند که رابطه موری با میرزا هاشم خان خلاف واقع بوده است. (خورموجی، 1362: 163 - رایئن، 2536: 289 -291 – محمود، 1362: 680-681 – رضاقلی هدایت روضه الصفاری ناصری ج 10، 1380: 250) طرح این خواسته ها از جانب دولت انگلستان حاکی از تسلط همه جانبه استعمار انگلیس بر دولت ایران داشت تا جایی که شاه ایران نیز می بایست از سفارت عذرخواهی کند در واقع دولت انگلستان با طرح این خواسته ها عملا استقلال ملی دولت ایران را نقض کرد. و علنا به دولت قاجار اثبات کرد که حق تصمیم گیری در باب اتباع و شهروندانش را نیز ندارد.
در این زمان مسیو بوره سفیر دولت فرانسه که در این زمان متحد دولت انگلستان در جریان جنگهای کریمه بود به تکاپو افتاد تا از قطع روابط طرفین جلو گیری کند. چرا که فرانسه نمی خواست دراین زمان توجه دولت انگلستان از منطقه کریمه متوجه ایران شود و فرانسه درآن منطقه در مقابل روسها تنها بماند. (محمود، 1362: 680 –غروی، 1363: 84)از طرف دیگر سردمداران دولت ایران که هیچگاه شرایط منطقه ای را درست درک نکرده بودند و خود را یارای مقابله با دولت انگلستان نمی دانستند از ترس آنکه مبادا قطع رابطه با انگلیس منجر به جنگ با آن کشور شود در مراسلات و مواضع خود تا حدودی تعدیل کرد و تا حدودی با خواسته های مستر موره موافقت کرد. بدین صورت که زوجه میرزا هاشم را در جای غیر از سفارت به او تحویل داده خواهد شد. همچنین بدون مداخله وزیر مختار دولت انگلیس مقداری بر مبلغ و حقوق میرزا هاشم افزوده شود و میرزا سعید خان موتن الملک وزیر امور خارجه نیز از وزیر مختار دلجویی کند (خورموجی، 1362: 163 –رایئن، 2536: 289 -291 – محمود، 1362: 680-681-رضا قلی خان هدایت روضه الصفاری ناصری ج 10، 1380: 253 ) علاوه بر آن دولت ایران یاداشتی مبنی بر طرز رفتار سفرای دولت انگلستان تهیه کرده و به ورزاری مختار خود مقیم در اروپا فرستاد تا آن را در اروپا منتشر کنند. در این یاداشت دولت ایران از سلوک بد سفیران انگلیس در ایران شکایت کرده بود و مسئله میرزا هاشم و زنش پروین خانم نیز در این یاداشت مطرح شده بود تا مجامع بین المللی و دیگر کشورها از طرز رفتار ماموران انگلیسی در ایران مطلع شوند و به دلیل قطع مراودات میان انگلیس و ایران آگاه باشند. (هدایت ناسخ التواریخ ج 3، 1377: 1435- اسناد و مدارک امین الدوله، 1346: 161 و 162 - رایئن، 2536:299 و 300)
اما به نظر می رسد که در این موقع موری از دولت انگلستان کسب تکلیف کرده و تصمیم نهایی خود را در این زمینه گرفته بود. دولت انگلستان که در این زمان از جنگهای کریمه کاملا فارغ گشته بود و حریف و رقیب بزرگ آسیایی خود یعنی روسیه نیز در جریان این جنگ ها کاملا تضعیف گشته بود و اتحادش با فرانسه که به خاطر جنگهای کریمه بود دیگر موضوعیتی پیدا نمی کرد. (اتحادیه، 2535: 126-128 - محمود، 1362: 680 - رایئن، 2536: 300- 303) لذا بر آن شد تا به راهبرد اصلی خود یعنی جدایی افغانستان از ایران و استفاده از آن بعنوان کمربند ایمنی هندوستان جامعه عمل بپوشاند. لذا به دنبال بهانه بود تا با ایران قطع رابطه و مسئله هرات را که در دوره محمد شاه خوابیده بود دوباره تجدید کند. جریان میرزا هاشم خان که منجر به قطع رابطه سفیر دولت انگلیس با دولت ایران شده بود می توانست بهانه خوبی برای حمله به هرات و پیگیری استراتژی جدایی افغانستان باشد در واقع رفتار سفیر مختار دولت انگلیس نسبت به دولت ایران ریشه در شرایط دولت انگلیس داشت لذا موره انقدر بر بهانه واهی خود که در واقع نقض استقلال ملی دولت ایران را به دنبال داشت پافشاری کرد تا منجر به قطع مراودات دولتین شد

سرانجام میرزا هاشم خان

متاسفانه منابع در باب فرجام میرزا هاشم خان اطلاعی بدست نداده اند و تنها در مکاتبات گوبینو شارژدافر فرانسه اشاراتی به او شده است. پس از خروج موری، استیونس قنسول انگیس در تبریز مسول امورات انگلیسها در ایران شد. اما او نیز به دنبال جنگ هرات و حمله انگلیسها به بوشهر ایران را ترک کرد و اتباع ایرانی تحت حمایت انگلیس را به گوبینیو سپرد. (گوبینو، 1370: 135) نکته جالب توجه آنکه در لیست افراد تحت حمایت انگلیسیها که استیونس به گوبینیو داد. علاوه بر میرزا هاشم خان نام فرهاد میرزا معتمد الدوله عموی ناصرالدین شاه نیز دیده می شد. (بیانی، 1375: 190) گر چه فرهاد میرزا خود منکر داشتن هر گونه ارتباط با سفارت انگلستان شد. میرزا هاشم خان بعد از خروج اسیتیونس از ایران از ترس دولت ایران به سفارت فرانسه پناه برد. گوبینیو بنا بر مسولیتی که استیونس در باب حمایت از اتباع تحت حمایت انگلیس به او سپرده بود مذاکراتی در باب میرزا هاشم با صدراعظم انجام داد. بدین صورت که هاشم خان را مانند عده ای افراد تحتالحمایه با محافظ به مرز بفرستد. اما این امر با مخالفت صدراعظم روبه رو شد. (گوبینو، 1370: 154) چرا که در این صورت میرزا هاشم بار دیگر به دست انگلیسها خواهد افتاد و انگلیسها از او علیه دولت ایران استفاده خواهند کرد. میرزا هاشم پس از چندی اقامت در سفارت فرانسه و بعد از آنکه تمام درها را به روی خود بسته دید و از طرفی شاه و صدر اعظم نیز حاضر به عفو او شده بودند از گوبینیو خواست تا به او اجازه دهد که سفارت را ترک کند. گوبینیو پس از مذاکراتی که با میرزا عباس خان معاون وزرات امور خارجه و رد وبدل کردن نامه های مبنی بر تامین جانی میرزا هاشم خان به او اجازه داد تا سفارت را ترک کند. (گوبینو، 1370: 149) دولت ایرات تاحدودی حقوق معوقه او را پرداخت و حقوق او را تا حدودی افزایش داد. ماری پس از خاتمه مسئله افغانستان و بازگشت به ایران بار دیگر بر آن شد تا مسله میرزا هاشم را پیش بکشد اما این با موفق نشد. به نظر میرسد که دولت ایران از ترس آنکه این مسئله با توجه به حساسیت آن برجسته شود درصدد مجازات او بر نیامد.

نتیجه

1- رویکرد سیاستهای دولت انگلیس در طول دروان قاجار و پهلوی نسبت به وقایع و تحولات ایران همواره بر مبنای شرایط سیاسی منطقه ای و جهانی بوده است. دولت انگلستان بر مبنای منافع استعماری خود و با در نظر گرفتن شرایط سیاسی با ایران دوستی یا دشمنی میکرد. بدین صورت که هرگاه درگیر رقابت و جنگ با دیگر کشورهای استعمارگر بود سیاست دوستی با ایران اتخاذ میکرد و هر گاه از این مسئله جنگ و رقابت با دیگر کشورها فارغ می شد برآن میشد تا مطامع استعماری خود در ایران پیاده کند. این در حالی بود که سیاستمداران و سردمداران دولت وقت ایرانی نمی توانستند با درک درست از تحولات منطقه ای و جهانی نهایت استفاده از شرایط به وجود آمده ببرند. در ماجرای میرزا هاشم خان این اصل سیاست انگلیس بار دیگر نمود پیدا کرد. بدین صورت که انگلستان بعد از فارغ شدن مسئله جنگهای کریمه برای تکمیل پرژوه جدایی افغانستان نیاز به بهانه داشت و میرزا هاشم و مسئله پناهندگی او می توانست بهانه خوبی برای از سرگیری مسئله افغانستان باشد لذا از این مسئله به خوبی بهره برداری کرد.
2- دولت انگلستان در جریان مسئله پناهندگی میرزا هاشم خان همچون ادوار قبل عملا استقلال دولت ایران را زیر سوال برد. بدین صورت که با تابعیت دادن به افراد درون ساختار دولت قاجار و اعطای پناهندگی و یا مواجب به آنها عملا این افراد را علیه دولت ایران تحریک می کرد و گهگاه از آنها به عنوان جاسوس استفاده میکرد. در واقع انگلیسیها با این اقدام خود (اعطای پناهندگی و یا مواجب و مقرری) سایر افراد درون ساختار را بد عادت و در نتیجه خودسر و در مقابل حکومت و شاه قرار میداند. چرا که این افراد در صورت دریافت هر گونه مخالفتی از سوی شاه و یا وزیر به سفارت پناهنده می شدند. و سفرت انگلستان به مامنی برای نجات جانشان و اهرام قدرتی برای اجرای خواسته هایشان تبدیل شده بود که این خود بر خلاف قوانین و مقررات بین المللی بود.

پی‌نوشت‌:

1- مدرس دانشگاه و دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی

منابع تحقیق:
1-اتحادیه، منصوره، گوشه هایی از روابط خارجی ایران، انتشارات آگاه، چاپ اول 2535
2-اصفهانیان، کریم، مجموعه اسناد فرخ خان امین الدوله، 4 جلد، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1350
3-بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، نشر زوار، چاپ چهارم، تهران 1347:
4-بیانی، خانبابا، تاریخ منتظم ناصری، 5 جلد، نشر علم، تهران 1375
5-حقایق نگار خورموجی، میرزا سید جعفر خان، حقایق الخبار ناصری، نشر زوار، تهران 1344
6-دکتر وحید نیا، قرارها و قراردادها در دوران قاجاریه، چاپ اول، چاپخانه آرمان، تهران 1362
7-رایئن، اسماعیل، حقوق بگیران انگلیس در ایران، انتشارات جاویدان، تهران 2536
8-رضا قلی خان هدایت، روضه الصفای ناصری، به اهتمام جمشید کیانفر، انتشارات اساطیر، تهران 1380
9-روزنامه وقایع اتفاقیه بیست پنجم شعبان سال 1272
10-غروی، یوسف، ماجراد دولت انگلیس میرزا هاشم خان (مجموعه اسناد)، نشر تاریخ ایران، چاپ اول، 1363
11-گوبینوکنت دو، گزراشهای سیاسی کنت دو گوبینو از ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر جویا، تهران 1370
12-لسان الملک سپهر (رضا قلی خان هدایت)، ناسخ النواریخ، به اهتمام جمشید کیانفر، سه جلد، تهران 1377
13-محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، جلد دوم، انتشارات شرکت نسبی اقبال و شرکا، چاپ ایران
14-ملک ساسانی احمد خا ن، سیاست گران دوره قاجاریه، کتابخانه طهوری، تهران 1338



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.