چرا مهم است که درباره ي خودکشي بدانيم؟

خودکشي به طور کلي يک مشکل مهم جهاني است. طبق تخمين هاي سازمان بهداشت جهاني تا سال 2020 تقريباً 5 / 1 ميليون نفر بر اثر خودکشي خواهند مرد؛ و 10 تا 20 برابر اين تعداد اقدام به خودکشي خواهند کرد. اين نشان مي
سه‌شنبه، 31 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چرا مهم است که درباره ي خودکشي بدانيم؟
چرا مهم است که درباره ي خودکشي بدانيم؟

 

نويسنده: زهرا سپهرمنش




 

خودکشي به طور کلي يک مشکل مهم جهاني است. طبق تخمين هاي سازمان بهداشت جهاني تا سال 2020 تقريباً 5 / 1 ميليون نفر بر اثر خودکشي خواهند مرد؛ و 10 تا 20 برابر اين تعداد اقدام به خودکشي خواهند کرد. اين نشان مي دهد که به طور متوسط هر 20 ثانيه يک مرگ و يک تا دو اقدام به خودکشي رخ مي دهد. تخمين خودکشي در کشورهاي مختلف مشکل است، زيرا در بسياري از کشورها اين موضوع مخفي نگه داشته مي شود و بنابراين آماري که از خودکشي هاي ثبت شده به دست آمده احتمالاً پايين تر از ميزان واقعي آن است. به علاوه، در گزارش کشورهاي مختلف تفاوت هاي فاحشي در ميزان خودکشي ديده مي شود که علت اصلي آن واضح نيست. طبق آمار سال 2000 سازمان بهداشت جهاني، بالاترين ميزان خودکشي در اروپا، به خصوص در اروپاي شرقي رخ داده است. (اروپاي شرقي شامل گروهي از کشورهاست که ژنتيک و مشخصات اجتماعي، فرهنگي و تاريخي مشابهي دارند. مانند: استوني، لتوني، لهستان، مجارستان و ...) معهذا ميزان بالاي خودکشي هم چنين در کشورهايي گزارش شده است که کاملاً از نظر خصوصيات با اين کشورها متفاوت هستند، مثل: کوبا، ژاپن، سريلانکا و موريتاني. هم چنين بر طبق گزارش هاي منطقه اي سازمان بهداشت جهاني ميزان پايين تري از خودکشي در منطقه ي مديترانه ي شرقي (که غالباً کشورهاي اسلامي هستند) ديده شده است. بر اساس اطلاعات در دسترس، به طور کلي خودکشي عامل مرگ 10 تا 15 نفر از هر 100 هزار نفر در سال است. در ازاي هر خودکشي موفق 20 اقدام به خودکشي ناموفق وجود دارد. به طور کلي ميزان خودکشي با در نظر گرفتن سن بين 1 تا 51 نفر از هر 000 / 100 نفر در سال گزارش شده است. تنوع در نحوه ي جمع آوري اطلاعات مقايسه ي کشورها را مشکل مي سازد. در کل، ميزان خودکشي در اغلب کشورها تقريباً ثابت مانده، به استثناي مکزيک، هند و برزيل که اين ميزان در آن ها افزايش يافته است. دلايل اين مسئله هنوز مشخص نيست. مرگ و مير ناشي از خودکشي در همه ي کشورها يک مسئله ي مهم ملي است. در آمريکا مرگ هاي ناشي از خودکشي تقريباً 40 درصد بيش تر از ديگرکشي است. با اين وجود هنوز توجه عمومي اين کشور بيش تر به ديگرکشي متمرکز است تا خودکشي. در گذشته اطلاعات حاکي از آن بود که خودکشي در بالغان جوان و نوجوانان در تعدادي از کشورها، به عنوان مثال در کانادا و آمريکا، افزايش يافته است. طي دهه هاي گذشته اين روند تغيير کرده است. اطلاعات اخير نشان دهنده ي اين است که در طول دهه ي گذشته خودکشي نوجوانان در تعدادي از کشورها واقعاً کاهش يافته است و در ديگر کشورها ميزان آن ثابت مانده يا احتمالاً کمي افزايش داشته است البته هنوز واضح نيست چه عواملي در اين تغييرات مؤثر است. اگرچه نظرات متفاوتي، از تشخيص مؤثر و درمان افسردگي تا کنترل وسايل کشنده مطرح شده است. معهذا در آمريکا و بسياري از کشورها هم چنان خودکشي يکي از سه علت مرگ در جوانان 15 تا 24 ساله است. در آمريکاي شمالي، مطالعات نشان داده است اکثريت افرادي که خودکشي مي کنند (3/ 2 درصد) با يک متخصص مراقبت بهداشتي براي مشکلات هيجاني و جسمي مختلف در يک ماه قبل از مرگ شان تماس داشته اند. متأسفانه، بسياري از افراد خودکشي کننده ممکن نيست خودشان افکار خودکشي يا نقشه ي آسيب به خود را به تأمين کننده ي مراقبت بهداشتي بگويند و از بيش تر افرادي که در معرض اين خطر قرار مي گيرند، ممکن است هرگز درباره ي خودکشي سؤالي نشود. مشخص نيست که عدم تشخيص اين خطر در افراد ريشه در نداشتن آموزش کافي مراقبان بهداشتي دارد يا ناشي از فقدان اعتماد يا سخت بودن تعيين خطر خودکشي، محدوديت زماني يا عوامل ديگر است. خودکشي ارتباط خاصي با بسياري از مراقبان بهداشت روان مانند پزشکان، پرستاران، مددکاران اجتماعي، روان شناسان و روان پزشکان دارد. طبق تحقيقات، 90 درصد بيماراني که خودکشي مي کنند، ممکن است حداقل از يک اختلال رواني عمده در رنج باشند. اگرچه احتمالاً اين درصد در کشورها و فرهنگ هاي مختلف فرق مي کند. اين موضوع اهميت بين اختلالات رواني و خودکشي را روشن مي سازد.
کار ديگري که مي توانيم انجام دهيم ارزيابي عوامل خطر است. اين ممکن است به ما کمک کند دريابيم که چه کساني بيش تر يا کم تر احتمال دارد در آينده ي نزديک خودکشي کنند. خطر خودکشي، با در نظر گرفتن عامل هاي خطر و حفاظتي و تصميم باليني، به عنوان خطر خودکشي در حد بالا، متوسط و پايين مشخص مي شود.
تعداد کمي از بيماراني که قصد خودکشي دارند و شديداً افسرده هستند، داراي افکار ديگرکشي هستند. به عنوان مثال: ممکن است فرد معتقد باشد که با کشتن همسر يا فرزندش باعث مي شود که آن ها را از رنج هاي غيرقابل تحمل نجات يابند (از روي ترحّم و دلسوزي).
منبع مقاله :
سپهرمنش، زهرا؛ (1388)، پشگيري از خودکشي(راهنماي عملي ارزيابي و پيشگيري از خودکشي)، تهران: نشر قطره، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.