زهرا عليزاده بيرجندي (2)
با تکيه بر هنر خوش نويسي احمد ني ريزي
چکيده
قدرت يابي صفويان و رسميت آيين تشيع، عرصه هاي گوناگون حيات سياسي، فرهنگي و اجتماعي ايران را تحت تأثير قرار داد. در اين دوران هنرهاي ديني به ويژه هنر خوش نويسي و هنرهاي وابسته ي آن تحت تأثير سياست هاي مذهبي صفويان و علايق آنان رونق پيدا کرد. اقامت برخي از شاهان صفوي در هرات و تماس مستقيم با ميراث فرهنگي تيموري نيز در رونق اين هنر مؤثر واقع شد. برخي از شاهان صفوي نيز به هنرهايي چون خوش نويسي و نقاشي علاقه مند بودند و در زمينه ي اين هنرها تمرين و ممارست مي کردند. در مقاله ي حاضر ضمن اشاره به تأثير سياست حاکميت در هنر خوش نويسي يکي از نام آوران عرصه خوش نويسي اين عصر يعني ميرزا احمد ني ريزي مورد بررسي قرار گرفته و در مورد آثار و تأثيرات وي بستر زماني در عرصه خوش نويسي مطالبي بيان شده است.واژگان کليدي: صفويه، ميرزا احمد ني ريزي، هنر خوش نويسي، هنر اسلامي
پيدايش دولت صفويه يکي از مهم ترين رخ دادهاي تاريخ ايران به طور خاص و آسياي غربي به طور عام است. پايداري طولاني تر اين سلسله حاکي از آن است که مباني و عوامل مؤثر در تأسيس و تداوم آن با ساير سلسله هاي ايراني تفاوت دارد. تأسيس اين سلسله در اثر شورش هاي ايلياتي، دعاوي مدعيان قدرت، تهاجم نظامي خارجي و مواردي از اين دست نبود. صفويان تنها سلسله ي حکومتي فراگير در تاريخ ايران است که پيروزي آن ها بر بنياد يک جريان فکري و ايدئولوژي استوار بود. دو جريان فکري تصوف و تشيع عناصر بنيادين حکومت صفوي را تشکيل مي داد. پيشينه ي صوفي گري خاندان صفوي و جايگاه شيخ صفي الدين اردبيلي در ميان صوفيان طريقت صفويه بستر مناسبي را براي قدرت يابي خاندان صفوي فراهم ساخت. علاوه بر تحولاتي که در فعاليت و تفکر صوفي گري صفويان پديد آمد، انجسام تشکيلاتي و سياسي - نظامي شدن فرقه ي صوفيان صفوي نيز در روند قدرت يابي اين خاندان مؤثر واقع شد ( آرام، 1386: 166 ). عنصر ديگر حکومت صفويان ( تشيع ) نيز در طي قرون گذشته به لحاظ ويژگي هاي ظلم ستيزانه اش و مقابله با حاکميت ها، موقعيت مطلوبي را به دست آورده بود. مصداق عيني اين ويژگي تشيع را مي توان در قيام سربداران مشاهده کرد. چنان که ميشل مزاوي در پيدايش دولت صفوي به اين قيام به عنوان يک قيام مذهبي - سياسي که بر ضد مظالم و مفاسد اجتماعي عناصر حاکمه صورت گرفت نگريسته است ( مزاوي، 1363: 10 ).
با توجه به اين پيشينه و همان گونه که مزاوي در کتاب خويش بر آن تأکيد کرده در ظهور دولتي شيعي در عصر صفوي و استفاده ي خاندان صفوي از اين موقعيت تأثير گذار بوده است. رسميت آيين تشيع توسط صفويان که به نوعي علايق سياسي آن ها نيز در آن دخيل بوده، سرآغاز تحولات مهمي در ساختارهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران شد. يکي از عرصه هايي که از اين تحول تأثير پذيرفت، عرصه هاي هنري بود. اين تأثيرپذيري نمودي از پيوند جهات صفويان وارثان ميراث هنري درخشان دربار تيموريان هرات ( در خراسان ) بودند. شاه اسماعيل اول ميراث هنري هرات را که به آتن ايران ملقب شده بود را در دست داشت.
يکي از اولين اقدامات شاه اسماعيل اول همراه بردن نقاش هنرمند بهزاد به تبريز بود. بهزاد در تبريز سرپرستي گروهي از هنرمندان که چند سال قبل از هرات گريخته بودند را بر عهده گرفت و مکتب تبريز را در نقاشي پايه گذاري کرد. ظاهراً شاه اسماعيل بهزاد را به مديريت کتابخانه ي سلطنتي منصوب نمود. حکم انتصاب بهزاد به قلم مورخ نامدار غياث الدين خواند مير است که دوست بهزاد و مؤلف حبيب السير مي باشد. شاه اسماعيل آن چنان به بهزاد و اهل هنر علاقه داشت که هنگام جنگ چالدران به عثماني بهزاد و خوش نويس مورد علاقه اش شاه محمود را در غاري پنهان کرد. در زمان صفويه کارگاهي زير نظر شاه وجود داشت که در آن صنعت گران مختلف به تهيه نسخ بسيار زيبا مي پرداختند. در اين کارگاه کيفيت برتر خوش نويسي، تذهيب، تصويرنگاري و صحافي يعني عمده فنوني که روي هم فن کتاب سازي را تشکيل مي دهند شاخصه ي آن ها بود. در دوران طولاني سلطنت طهماسب اول فنون مختلف کتاب سازي به منتهي درجه ي کمال رسيد. طهماسب دستي در هنر داشت و خود او در تذهيب سرلوحه ( صفحه عنوان نوشته ها ) مهارت داشت و از اين رو به هنرمندان و آثار هنري توجه ويژه نشان مي داد. ( سيوري، 1363: 112-113 ).
طهماسب که از دوران کودکي در معرض تماس مستقيم با ميراث فرهنگي تيموري قرار داشت در اوايل سلطنت به ممارست در زمينه ي هنرهاي چون خوش نويسي و نقاشي پرداخت اما بعدها به طور فزاينده اي با ترديدهاي مذهبي مواجه شد و در فرماني به سال 1556 م / 964 ه.ق نقاشي را تحريم کرد ( برند، 1383، 149 ) شاه طهماسب در حمايت و تشويق هنرمندان تنها نبود دو برادرش به نام سام ميرزا و بهرام ميرزا حامي هنر و هنردوست بودند. ( برند: 164 )
در واقع در شکل کلي بين دين و هنر رابطه اي انفکاک ناپذير وجود داشته و هنر جايگاه ويژه اي را در بين اديان مختلف دارد. دين اسلام از جمله ادياني است که به هنر و ترويج و گسترش آن اهميت مي دهد ( زرين کوب، 1376: 144 ) و علي رغم برخي باورهاي غلط دين با هنر نه تنها مخالفتي ندارد بلکه همزاد و همراه است. در همين راستا در آثار برخي از متفکران مسلمان متقدم و متأخر نيز بر هنر خوش نويسي تأکيد فراواني شده است ( ابن خلدون، 1362، 828 ) به گونه اي که تأکيد نمودند بهترين هنرها
همواره در خدمت مذهب بوده است. مذهب در و هنر پنجره آن قلمداد شده است.
در بين اقسام هنر، خوش نويسي به عنوان يکي از ارکان هنر و به عنوان هنري ديني محسوب مي شود. و نسبت به ساير بخش هاي هنر بيش از بقيه مورد توجه بوده است. در ميان هنرهاي ديني خط و خوش نويسي اهميت ويژه اي دارد چنان که برخي از صاحب نظران اظهار کرده اند که تاريخ سياسي با رونق خط اسلامي پيوند دارد ( جغتايي، 1383: 235 ) اين امر داراي دلايل سياسي اجتماعي و فرهنگي بوده است. از جمله دلايل رونق هنر خوش نويسي به واسطه ي ممنوعيت هايي بود که در زمينه ي برخي از انوع هنر نظير مجسمه سازي و پيکرتراشي در دوران اوليه ي اسلامي وجود داشته است. دليل ممنوعيت به واسطه ي عدم رجعت اعراب و مسلمانان به سنن جاهلي بت پرستي بوده است.
اين هنر هنري است اسلامي و بازتاب کلام پروردگار در ساحت زميني و سرچمشه هنرهاي تجسمي به حساب مي آيد که از وحي اسلامي نشأت مي گيرد و معرف واکنش ضمير ملل مسلمان نسبت به پيام الهي است ( نصر، 1389: 27 ). خوش نويسي اسلامي تجسم بصري حقايق معنوي است که در بطن وحي اسلامي جاي دارد. اين خوش نويسي جامه اي خارجي براي کلام خداوند در جهان مادي فراهم مي آورد، چنان که براساس يک نوشته ي قديمي اسلامي « خوش نويسي روح » است ( همان، 28 ) بدون شک اين هنر قدسي براي سالکان طريق حقيقت تکيه گاه مهمي است براي تفکر درباره ي خداوند. ( همان، 46 ).
براي تبيين علل رويکرد ويژه صفويان به هنر خوش نويسي ضروري است مطالبي در مورد جايگاه خط و خوش نويسي در متون ديني بيان شود.
زبان و خط ودايعي الهي در انسان به شمار مي آيند که آدمي با آن اسماء الله حکايت مي کند و به معرفت الهي نايل مي گردد. آيات متعددي در قرآن ناظر بر مراتب فوق است که از اين ميان مي توان به سوره ي الرحمن آيه 2، علق آيه 3 - 5 و قلم آيه 1 اشاره کرد. قاضي احمد قمي در گلستان هنر در باب قلم پس از ذکر حديث « اول خلق الله القلم » ابياتي به شرح زير آورده است:
هستي ز قلم رقم پذير است *** زو شمع قلم فروغ گير است
سروي است قلم به باغ ادراک *** سايه ز رقم سکنده بر خاک
پيدايي خط چون شعر و موسيقي در منظر هنرمندان و مسلمانان، بنيادي ميتولوژيک و الهامي و ازلي است. در قصص مقدس درباره ي پيدايي خط روايات مختلفي وجود دارد ( مددپور، 1384: 165 ) از نظر خطاطان اسلامي نخستين خط از آن حضرت علي بوده است. ( همان، 166 )
توجه به ابعاد فرهنگي و تقويت آن پس از تثبيت قدرت سياسي در دستو کار دولت صفوي قرار گرفت. در همين راستا بهره گيري از هوش و ذکاوت افراد در زمينه هاي مختلف تجاري، اقتصادي و فرهنگي - هنري ضمن آن که جنب و جوشي را فراهم آورد حايز اهميت مي نمايد. فراخوان و تشويق نمودن هنرمندان در داخل قلمرو و نزديکي مرزها و انتقال آنان به مرکز قدرت از اصولي ترين سياست هاي فرهنگي اين عصر محسوب مي شود. اين امر اگرچه از آغاز سلطنت شاه اسماعيل اول مورد توجه قرار گرفت و از سال ( 920 ه.ق ) بسياري از هنرمندان به تبريز آمده و به دربار شاه اسماعيل صفوي پيوستند. با آمدن آنان خط نستعليق در ايران و خراسان رونق يافت. اين مسيله در عصر شاه عباس اول با جديت دنبال شد و تا پايان اين دوره ادامه يافت.
توجه به بخش هاي مختلف هنر خواه معماري، نقاشي، بافت منسوجات و فرش گرفته تا خوش نويسي به عنوان هنرهاي اصيل و ماندگار جايگاه ويژه ي خود را در عصر صفوي هم چنان حفظ نمود و افزايش تعداد خوش نويسان به حدي بود که حتي مورخ معروف عصر صفوي اسکندر بيگ ترکمان با قلم شيواي خود اسامي آنان را در کتاب خود تذکر مي نمايد و شهرت هر يک از آنان را در نگارش نستعليق و ثلث آورده است. ( ترکمان، ج 1: 170 ) آن چه لازم به ذکر است اين که آميختگي هنر در اين عصر به اوج مي رسد يکي از آن موارد، ترکيب هنر معماري و خوش نويسي است که اين امر در معماري مساجد و آرامگاه ها خود را نمايان ساخته است. از جمله مهم ترين آرامگاه هاي حرم امام رضا (عليهالسّلام) است که داراي کتيبه هاي زيبايي از اين دوره مي باشد ( 287 ). در واقع انواع کتيبه هاي موجود در مساجد و مرقدهاي ائمه مجال و فرصتي براي جلوه گري آثار خوش نويسي است. در بررسي تأثيرگذاري هاي سياست بر هنر در دوره صفويه مضامين شيعي کتيبه ها در خور توجه است. در اين دوره به واسطه تغيير مذهب،
مضامين شيعي در کتيبه ها بيش تر به چشم مي خورد مضمون اين کتيبه ها اغلب دعا يا حديث است. کتيبه هاي دعايي توصيف حضرت علي (عليهالسّلام) و خطاب قرار دادن يا دعا در حق اوست. در کتيبه هايي که مضمون آن ها حديث است بيش تر از احاديث پيامبر که بر خليفه بودن علي تأکيد کرده استفاده مي کردند ( شايسته فر، 1385: 129 ) هم چنين در اين کتيبه ها نام و القاب وي را به اشکال گوناگون ترکيب کردند ( همان، 131 ).
جاذبه اي صفوي در فرا خواندن هنرمندان از ساير نقاط و اهميتي که براي آن قايل شدند چشم اندازي براي ساير هنرمندان ايجاد نمود. ميرعماد الحسيني از بهترين خطاطان شيوه ي نستعليق ايران در عصر صفوي به شمار مي رود و شاه عباس اول به وي فخر مي نمود و اظهار تمايل کرد که به هر نحوي شده شاهنامه فردوسي را به شيوه نستعليق بنويسد. وي افزون بر حدود ده نسخه خطي، صدها قطعه چليپا به يادگار گذاشته است. ( قليچ خاني، 1383: 69 ) از خطاطان مشهور معاصر ميرعماد، عليرضا تبريزي بوده است که طرز نويسندگي نستعليق ثلث را خوب مي نوشته است و نام وي در عالم آراي عباسي جزء خطاطان زمان شاه عباس ديده مي شود. ( جغتايي، همان، 39؛ قليچ خاني، همان )
همان طور که ذکر شد در ميان هنرهاي ديني خط و خوش نويسي اهميت ويژه اي داشته است در عصر صفويه اين هنر و هنرمندانش به دليل بعد ديني آن مورد توجه قرار گرفتند. هر چند برخي ديگر از بخش هاي دانش و دانشمندان نظير ادبا، شعرا حتي پزشکان مورد بي مهري واقع شدند و منجر به مهاجرت شان به هند شد، ليکن يک مورد هم گزارشي از مهاجرت خوش نويسان نشده است ( يگانگي، 459، 1381؛ گلچين معاني، 1380: 27 ). اين مسأله به سياست فرهنگي شاهان صفوي باز مي گشت که با نگرش ديني تمامي دانش هاي موجود زمان خود را مي نگريستند از اين رو هر آن چه در آن دايره قرار نمي گرفت طرد مي شد حتي مداحان از اين امر مستثني نبودند. ( بروان، 38: 1329؛ مير احمدي، 1363: 76 )
بدين ترتيب پيوند سياست و فرهنگي صفويان موجب شد تا افرادي نظير احمد ني ريزي را که از هنرمندان به نام اين عصر بود تشويق نمود تا به پايتخت حکومت صفوي - اصفهان - رود و هنر
خوش نويسي خود را به ويژه در خط نسخ با نگارش قرآن مجيد به منصه ظهور برساند.
وي پسر شمس الدين محمد ني ريزي در جواني از ني ريز زادگاهش به اصفهان مهاجرت کرد. ( فضايلي، 1350: 353 ) و در سال 1100 هجري قمري در اين شهر مسکن گزيد. ( حقيقت، 1358: 931 ). احمد ني ريزي از خوش نويسان اواخر قرن يازدهم و دوازدهم هجري قمري است که با دو پادشاه اواخر سلسله ي صفوي شاه صفي دوم و شاه سلطان حسين معاصر بود. در مورد زندگي وي و استادانش به علت کم آگاهي منابع و ترديدهاي وارد شده در اين زمينه اتفاق نظري وجود ندارد. ني ريزي در سال 1100 هجري به دربار شاه سلطان حسين راه يافت برخي از منابع گفته اند پس از انقراض صفوي راهي حجاز و حرمين شرفين و عتبات عاليات شده است. ( مرادي خلج، 1385: 40-41 )
سکني گزيدن وي در اصفهان هم زمان با سلطنت شاه سلطان حسين صفوي بود. شهرت وي در هنر خوش نويسي موجب شد تا به دربار شاه سلطان حسين راه يابد و در کنار ساير شاعران ديني و هنرمندان به عرضه ي هنر خود.
( همان، 932-931؛ رفيعي مهرآبادي، 156-155 )
در منابع آمده است که وي خط نسخ را از آقا ابراهيم قمي تعليم گرفت ولي از روي خط علاءالدين تبريزي مشق مي کرده است. با وجود آموزش هايي که در زمينه خط ديد، خود وي واضح شيوه مخصوص در خط بود که آن را نسخ تعليق يا همان نستعليق مي نامند. ( همايون فرخ، بي تا: 812-811 ).
آثار و تأليفات ني ريزي
از مهم ترين آثار ني ريزي پنج نسخه قرآن مجيد است. ( بياني، 1340: 269-268؛ حقيقت، همان: 932-931 ) و در کتابخانه ي ملي نگهداري مي شود. تاريخ تحرير يکي از نسخ سال ( 1117 ه.ق ) و ديگري ( 1141 ه.ق ) است. ( معين، ج ششم، 2168-2167 ) علاوه بر قرآن، قطعات، رقعات و ادعيه بي شماري به رشته تحرير درآورده است. به طور کلي مجموعه آثاري که به طور قطع از ني ريزي به جا مانده بدين شرح است که 32 اثر را محمدحسن سمسار، 114 اثر را بياني و 18 اثر را محمد علي مدرس تبريزي تأييد کردند. در مجموع با توجه به آثاري که از ني ريزي ( آثاري که در طي 1078 و 1160 ه.ق در دست است. ) مي توان گفت او 73 سال به کتابت مشغول بود. ( مرادي، 44-43 ). آن ماري شيمل هنگام بحث از خط نسخ، ني ريزي را به عنوان آخرين استاد نسخ معرفي مي کند که با قلم محرف معتدل مي نوشت شيمل يادآور مي شود قرآن هاي ني ريزي بسيار گران قدر شمرده مي شد ( شيمل، 1368: 53 ).در چهل ستون اصفهان دو لوح در دو طرف ايوان آيينه نصب شده است که ني ريزي آيه الکرسي را به خط نسخ با جداول مذهب نوشته و در پايان آن نوشته شده است « کتيبه احمد ني ريزي سنه 1127 ه.ق » ( رفيعي مهرآبادي، همان: 156-155 )، علاقه مندي و پرکاري وي ظاهراً زبانزد خاص و عام بوده است از جمله دلايل آن اين که گفته شده به اندازه يک چاپخانه قرآن نوشته است. ( رفيعي، 1384: 352 ) و تا 1152 ه.ق يعني مدت نيم قرن خوش نويسي نموده است که اين سال را سال فوت او نيز ذکر کرده اند. ( بياني: 269-268 ).
در مورد سال وفات او در منابع اختلاف نظر ديده مي شود و سال هاي 1129، 1151، 1152، 1155 و 1177 را به عنوان سال وفات او ذکر کرده اند. ني ريزي هنر نسخ نويسي خود را در راه نوشتن قرآن، ادعيه، و صحيفه ي سجاديه به کار برد. برخي شمار نوشته هاي او را بالغ بر 99 جلد قرآن، 77 جلد صحيفه و بسياري ادعيه آورده اند. ( مرادي خلج، 1385: 40-41 )
نتيجه
آفرينش و خلق دانش و رشد و بالندگي آن در زمينه هاي مختلف علوم بشري معلول شرايط حاکميت از ابعاد سياسي، مذهبي و اجتماعي است. صفويان اگرچه در برخي از زمينه هاي هنر نظير خوش نويسي وامدار مکتب هرات تيموريان بودند ليکن رويکرد ديني آنان و ايجاد پيوند بين سياست و مذهب که بنيان حکومت آنان را تشکيل مي داد در ارايه ي شيوه ها و روش هاي جديد اين سلسله را متمايز نمود. در عصر صفويه تحت تأثير سياست هاي مذهبي حکومت توجه ويژه اي به هنرهاي ديني و در رأس آن هنر خوش نويسي و هنرهاي وابسته به آن شد. علاوه بر سياست هاي حکومت علايق شخصي شاهان صفوي و اقامت آنان در هرات مرکز هنر تيموري نقش مهمي در گسترش هنر خوش نويسي در اين دوره داشته است. احمد ني ريزي که عنوان يکي از سرآمدان هنر نسخ نويسي به شمار مي آيد به دليل معاصر بودن با دو تن از شاهان صفوي و به دنبال بسترهاي مناسبي که توسط اين پادشاهان فراهم شد در عرصه خوش نويسي درخشيد و آثار قابل توجهي را ارايه کرد. اکثر آثار وي در ارتباط با قرآن و صحيفه ي سجاديه، ادعيه و متون ديني است. مضامين به کار گرفته در آثار خوش نويسي ني ريزي نيز نشانه ي تأثيرات سياست مذهبي صفويان است.پينوشتها:
1. استاديار گروه تاريخ دانشگاه آزاد اسلامي داراب.
2. استاديار گروه تاريخ دانشگاه بيرجند.
1. آرام، محمد باقر، ( 1386 )، انديشه تاريخ نگاري عصر صفوي، تهران: انتشارات اميرکبير.
2. ابن خلدون، عبدالرحمن، (1362 )، مقدمه، ترجمه ي محمد پروين گنابادي، ج دوم، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي.
3. اسکندر بيگ ترکمان، (1350 )، عالم آراي عباسي، به کوشش ايرج افشار، بي نا تهران و اصفهان.
4. براون، ادوارد، (1329 )، تاريخ ادبيات ايران، ترجمه رشيد ياسمي، تهران: چاپخانه برادران فردين.
5. برند، باربارا، (1383 )، هنر اسلامي، ترجمه ي مهناز شايسته فر، تهران: مؤسسه مطالعات هنر اسلامي.
6. بياني، مهدي، احوال و آثار خوش نويسان، ج 3، تهران: دانشگاه تهران.
7. جغتايي، محمد عبدالله، (1383 )، « خط نستعليق در پاکستان و هند » در: خط خوش فارسي، به کوشش علينقي اعتماد مقدم و ديگران، ترجمه محمد جعفر جوان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات.
8. حسيني، سيد هاشم، (1381 )، « بررسي تحول هنر کتيبه نگاري در عصر صفويه »، در: مجموعه مقالات اولين همايش هنر اسلامي، تهران: مؤسسه مطالعات هنر اسلامي.
9. حقيقت، عبدالرفيع، (1358 )، تاريخ هنرهاي ملي و هنرمندان ايراني، چاپ دوم، ج دوم، تهران: کومش.
10. رفيعي، حسن رضا (1384 ) فارس نيمي از بهشت، چاپ اول، شيراز: انتشارات تخت جمشيد.
11. زرين کوب، عبدالحسين، (1376 )، کارنامه اسلام، چاپ پنجم، تهران: انتشارات اميرکبير.
12. سيوري، راجر، (1366 )، ايران عصر صفوي، ترجمه کامبيز عزيزي، چاپ اول، تهران: انتشارات سحر.
13. شايسته فر، مهناز، (1385 )، « مضامين شيعي در کتيبه هاي معماري اصفهان عصر صفوي »، در: مجموعه مقالات خوش نويسي مکتب اصفهان، به کوشش مهدي صحراگرد، تهران: فرهنگستان هنر.
14. شيمل، آن ماري، (1368 )، خوش نويسي در فرهنگ اسلامي، ترجمه اسدا ... آزاد، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس.
15. گلچين معاني، احمد (1369 )، کاروان هند، چاپ اول، ج اول، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي.
16. گلکار زاده، عزيز الله 1380، خوشنويسان ايران، تهران: انتشارات خرمشهر.
17. قليج خاني، حميدرضا، (1383 )، « خط خوش نويسي در گذر زمان »، کتاب ماه هنر، ش 69 و 70، خرداد و تير.
18. فضايلي حبيب الله، (1350 )، اطلس خط (تعليق در خطوط اسلوکي )، اصفهان: انجمن آثار ملي
اصفهان.
19. مرادي خلج، محمد مهدي (1385 ) « زندگي نامه احمد ني ريزي سرآمد نسخ نويسان » در: مجموعه مقالات خوش نويسي مکتب اصفهان، به کوشش مهدي صحراگرد، تهران: فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي.
20. مزاوي، ميشل، (1363 )، پيدايش دولت صفوي، ترجمه يعقوب آژند، چاپ سوم، تهران: نشر گستره.
21. مددپور، محمد، (1384 )، تجليات حکمت معنوي در هنر اسلامي، تهران: اميرکبير، شرکت چاپ و نشر بين الملل.
22. معين، محمد، فرهنگ فارسي معين، چاپ هفتم، ج ششم، تهران: انتشارات امير کبير.
23. مير احمدي، مريم، (1363 )، دين و مذهب در عصر صفوي، چاپ اول، تهران: انتشارات اميرکبير.
24. مير احمدي، مريم (1371 )، تاريخ سياسي و اجتماعي ايران در عصر صفوي، چاپ اول، تهران: انتشارات امير کبير.
25. نصر، سيد حسين، (1389 )، هنر و معنويت اسلامي، ترجمه ي رحيم قاسميان، تهران: انتشارات حکمت.
26. همايون فرخ، رکن الدين ( بي تا )، سهم ايرانيان در پيدايش و آفرينش خط در جهان.
27. يگانگي، اسماعيل، (1381 )، مهاجرت بزرگ ايرانيان، تهران: انتشارات علم.
منبع مقاله :
صفي پور، علي اکبر، طبيعي، منصور، (1390)؛ مجموعه مقالات کنگره استاد ميرزا احمد ني ريزي، شيراز: بنياد فارس شناسي، چاپ اول.
/ج