نگاهي به تفسيرهاي موضوعي معاصر

توجه و گرايش به تفسير موضوعي، در دوره ي معاصر و روش هاي گوناگوني که افراد و گروه ها و مؤسسات مختلف در زمينه تحقيق و تنظيم آن پيش گرفته اند، موجب گرديده است تا اين شيوه ي تفسيري جايگاه ويژه اي را در ميان
پنجشنبه، 6 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي به تفسيرهاي موضوعي معاصر
 نگاهي به تفسيرهاي موضوعي معاصر

 

نويسنده: سيدمحمدعلي ايازي




 
توجه و گرايش به تفسير موضوعي، در دوره ي معاصر و روش هاي گوناگوني که افراد و گروه ها و مؤسسات مختلف در زمينه تحقيق و تنظيم آن پيش گرفته اند، موجب گرديده است تا اين شيوه ي تفسيري جايگاه ويژه اي را در ميان شيوه هاي ديگر به خود اختصاص دهد.
البته هر فعاليتي در شرايط کنوني در جهت تبيين معارف قرآني، گامي ستودني و با ارزش است، اما لازم است همانند ديگر فعاليت هاي تحقيقاتي، کليات، روش ها و چگونگي استفاده از اين نوع تفسير نيز روشن شود و ديدگاه هاي مختلف درباره آن مورد نقد و ارزيابي قرار گيرد. به همين دليل، اين بحث دريچه اي است به سوي اين افق از پژوهش هاي قرآني.
اميد است در سايه ي گسترش اين مباحث و نقد و بررسي ابعاد گوناگون آن، گرايش به تفسير موضوعي بيشتر گردد و محققان و مؤسسات و نهادهاي قرآني در تصحيح و تکميل يک ديگر گام بردارند.

تفسير موضوعي چيست؟

پيش از ورود به بيان اهميت وروش هاي تفسير موضوعي، لازم است که برداشت هاي رايج از تفسير موضوعي مطرح گردد، تا مطالبي که در آينده طرح مي شود، بر اساس تعريف و چارچوب مشخصي از آن باشد.
هنگامي که سخن از تفسير قرآن به ميان مي آيد، تفسير ترتيبي ( تفسير تجزيه اي ) به ذهن خطور مي کند، که آيات قرآن را به ترتيب موجود مورد بررسي قرار مي دهد.
اين شيوه از صدر اسلام تاکنون در تفسير قرآن معمول بوده و عمده دانشمندان و عالمان بزرگ اسلام از اين روش استفاده کرده اند.
در برابر اين شيوه، در دوره ي معاصر، راه ديگري براي دست يابي به معاني حقيقت رايج گشته است و آن اين که مفسر، آيات قرآني را بر اساس موضوعات مختلف مربوط به اصول و فروع اسلامي و پاسخ گويي به نيازهاي انساني، در برابر مشکلات اجتماعي، سياسي، اقتصادي، اخلاقي و ... مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهد. سپس آن ها را گردآوري و جمع بندي کرده و از مجموع آن، ديدگاه قرآن را درباره ي موضوع مورد نظر و ابعاد آن به دست مي آورد.
اين شيوه، در کلام مولاي متقيان علي (عليه السّلام) مورد اشاره و تأييد قرار گرفته است: « إنّ الکتاب يصدّق بعضه بعضاً (1)؛ قرآن برخي از آن، برخي ديگر را تصديق مي کند. » « و ينطق بعضه بعضا، يشهد بعضه علي بعض؛ (2) برخي آيات قرآن را با آيات ديگر سخن مي گويد و بعضي شاهد بعضي ديگر است. »
در اين روش تفسيري، قهراً آيات هر موضوع در کنار يکديگر چيده مي شود و موضوعات آن با توجه به آيات مختلف، بررسي، جمع بندي و نتيجه گيري مي گردد؛ مثلاً وقتي بخواهيم درباره هدايت از نظر قرآن صحبت کنيم، آياتي که در باب هدايت در طبيعت، هدايت در فطرت انسان، هدايت انبيا و ... هستند گرد مي آييم و از مجموع آن ها موضوعاتي چون مفهوم هدايت، شرايط هدايت، قرآن و هدايت، ضلالت و هدايت، مظاهر هدايت و کيفيت هدايت انسان در قرآن را با اين جمع بندي به دست مي آوريم. در مجموع، اين شيوه از تفسير قرآن، « تفسير موضوعي » ناميده مي شود.

نقش تفسير موضوعي

نزول قرآن در طول 23 سال، با توجه به نيازها و شرايط مختلف اجتماعي و حوادث گوناگون انجام گرفته است؛ مثلاً در شرايط مختلفي مانند: مبارزه با شرک و بت پرستي، آموزش توحيد و اعتقاد به معاد تشکيل حکومت اسلامي، خداوند آن را بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل کرده است. از اين رو، بسياري از آيات قرآن، تنها يک بعد از ابعاد گوناگون موضوع را مورد بحث قرار مي دهد؛ مثلاً در مورد قيامت در بعضي آيات، فقط اصل امکان معاد مطرح مي شود و در بعضي ديگر نشانه هاي قيامت و در برخي آيات خصوصيات و وقايعي که اتفاق خواهد افتاد، مانند حساب رسي، تجسم اعمال، گواهان، پل صراط و ميزان اعمال که از خصوصيات قيامت است، تبيين مي شود.
در صورتي که اگر هر يک از آيات مربوط به قيامت را بخواهيم جداگانه و بدون در نظر گرفتن آيات مربوطه تفسير کنيم، تنها به گوشه اي از آن پي برده ايم. بدون آن که حقيقت قيامت و شرايط و حال انسان ها را درک کرده باشيم، ولي هنگامي که مجموع اين آيات را يک جا کنار هم قرار دهيم، خواهيم ديد که:
اولاً: واقعيت و چگونگي قيامت را به دست مي آوريم؛
ثانياً: به ابعاد و مراحل آن پي خواهيم برد، که بدون اين جمع بندي و کنار هم قرار دادن، به دست نخواهد آمد و به خوبي به سؤال ها پاسخ داده نخواهد شد.
هم چنين آيات مربوط به ديگر موضوعات، از جمله: انسان، جامعه، فلسفه ي احکام، نماز، جهاد و ...، که اگر يک جا مورد توجه قرار گيرند، ممکن است حق مطلب ادا گردد، و ابهامات موجود از طريق اين نوع تفسير حل شود. در صورتي که بدون دست يازيدن به تمام آيات فقط همان بخش از موضوع روشن مي شود.
هم چنين آيات مربوط به محکم و متشابه که دستور مي دهد، آيات « متشابه قرآن » را در پرتو محکمات تفسير کنيد، خود نوعي تفسير موضوعي است.
از طرف ديگر، اگر مي خواهيم نظر قرآن را درباره ي مشکلات اجتماعي و نيازهاي انسان جويا شويم بايد نظر اسلام را درباره اقتصاد، سياست، تعليم و تربيت، علم و آگاهي، آزادي، حکومت و مانند آن جست و جو کنيم، وگرنه امکان ندارد تفسير ترتيبي، پاسخ گوي تمام ابعاد موضوع مورد نظر باشد و بدون ترديد ديدن يک آيه، گوياي نظري کلي درباره ي آن موضوع نيست.
بنابراين، بايد تمام آيات قرآن بررسي شود تا با توجه به رعايت اصولي مثل: عام و خاص، مطلق و مقيد، مجمل و مبين، محکم و متشابه، نظر نهايي اسلام را استخراج کرد.
در اين باره يکي از تفسيرهاي موضوعي چنين آورده:
به هر حال با تفسير آيات مربوط به يک موضوع به يک موضوعي در پرتو هم، جرقه اي تازه اي از ميان آن ها جستن مي کند. جرقه هايي که در ميان آن ها معارف قرآني است و راه گشاي بسياري از مشکلات عقيدتي و احکام اسلامي مي باشد. آيات قرآن را از اين نظر مي توان به کلمات جداگانه اي تشبيه کرد که هر کدام براي خود مفهومي دارد، اما وقتي آن ها را در کنار هم بچينند، مفاهيم تازه اي مي بخشد.
خلاصه بسياري از اسرار قران را جز از طريق تفسير موضوعي نمي توان گشود، به عمق آن ها جز از اين مسير نمي توان راه يافت. (3)
به طور خلاصه براي تفسير موضوعي اين فوايد را ذکر کرده اند.
1. دسته بندي کردن موضوعي قرآن و به دست آوردن نظر قرآن درباره اصول و فروع اسلام به گونه اي که بتوان براي موضوعات گوناگون اجتماعي، سياسي، اخلاقي، اقتصادي و اعتقادي پاسخي جامع استخراج کرد.
2. حل مشکلات آيات متشابه و آياتي که به گونه اي ابهام داشته، که با کمک آيات ديگر اين تشابه برطرف مي گردد.
3. آگاهي از شرايط، خصوصيات، علل و آثار احکام و عناوين فرعي اي که در نتيجه ي جمع بندي آيات، به شکل موضوعي به دست مي آيد.

تاريخ تفسير موضوعي

در اين نوشته مجال توضيح گسترده درباره تاريخچه ي تفسير موضوعي نيست و خود، بحث جداگانه را مي طلبد، اما از آن جا که بحث تاريخي کمک خوبي به اهميت و ارزش تفسير موضوعي مي دهد، به نکاتي کوتاه در اين باره اشاره مي کنيم:
تفسير موضوعي، گرچه به قدمت تفسير ترتيبي نمي رسد و پس از ظهور تفسيرهاي روايي و مأثور، ظهور و بروز کرده، اما همانند تفسير ترتيبي از مرحله ي ابتدايي و با شرحي کوتاه در موضوعاتي، مانند احکام به شکل آيات الاحکام، اسباب نزول آيات، ناسخ و منسوخ و مجازات قرآن، شروع گرديده است و به تدريج با تفسير قرآن به قرآن و جمع بندي هاي موضوعي در ذيل تفسيرهاي ترتيبي در قرن معاصر رشد و تکامل يافته است.
نمونه هاي گويايي از تفسير موضوعي را مي توان از بررسي هاي موضوعي به شکل تک نگاري يا سلسله اي، همانند: زن در قرآن، انسان در قرآن، تاريخ از نظر قرآن و ... جست و جو کرد. چيزي که با شئون و نياز فرهنگي و اعتقاد جوامع به وجود مي آمده، زمينه را براي تفسيرهاي موضوعي بسيار گسترده فراهم ساخته است.
گفتني است که جوانه هاي تفسير موضوعي، در کلمات و سخنان ائمه معصومين (عليهم السّلام) ديده مي شود، زيرا ما به رواياتي برمي خوريم که شيوه گردآوري آيات مربوط به يک موضوع و جمع بندي و سپس استفاده از آن را به ما آموخته است. از آن جا که متأسفانه به علت رعايت اختصار، در اين نوشته مجال ذکر آن نمونه ها نيست، مناسب است در اين زمينه به تفسيرهاي روايي مراجعه شود.

روش هاي تفسير موضوعي

ترديدي نيست که تفسير موضوعي نيز مانند ساير تفسيرها، شيوه ها و روش هاي مختلف دارد و همه آن هايي که در اين زمينه کار کرده اند، برخورد يکساني با تفسير موضوعي نداشته اند.
گرچه اين اختلاف عمدتاً برخاسته از چگونگي تحقيق و تنظيم و ترتيب و نگرش به آن است، اما به هر حال تنوع قابل ملاحظه اي را بدان بخشيده است.
در ذيل، چند شيوه و روش تفسير موضوعي به گونه ي اختصار بيان مي گردد:

1. شيوه ي خدامحوري

يکي از روش هاي تفسيري که برخاسته از نحوه نگرش و چگونگي تنظيم نيز مي باشد، تقسيم معارف قرآني بر اساس محور « الله » است. در اين تقسيم بندي موضوعي، معارف قرآن بر اساس انديشه و ايده و جرياني هدفدار، تعقيب و تقسيم بندي مي شود. بر اساس اين روش، موضوعات در عناوين کلي و عام بر پايه « خدامحوري » بحث و بررسي مي شود.
اين روش را يکي از محققان چنين ترسيم کرده است:
معارف قرآني همانند آب شاري توفنده است که از منبع فيض الهي سرازير مي گردد و به هر بخش و مرحله اي که مي رسد آن جا را سيراب مي کند. اين مراحل تقسيماتشان طولي است. نخست، نقطه ي معيني دارد که از آن جا شروع مي شود و از آن جا که لبريز شد، به مرحله ي دوم فيضان مي کند و مرحله دوم از مرحله اول است، نه اين که در کنار آن و قسيم آن باشد، گرچه تقسيمات طولي کم کم به جايي مي رسد که پخش مي شود و شاخه هايي هم پيدا مي کند، اما اساس بر اين است که معارف قرآني را بر حسب مراتب طولي در نظر بگيريم.
نخست آن که محور « الله » تبارک و تعالي است و در کنار او چيزي را معرفي نمي کنيم « هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ » (4)
برخلاف تقسيمات ديگر که در آن ها بايد محور را اصلاً چيز ديگري، مثل انسان قرار دهيم، يا اگر از توحيد و عقايد هم بحث مي کنيم، در کنار آن، اخلاق و احکام را هم به عنوان قسم اعتقادات مطرح کنيم، ولي در اين جا ابتدا يک بحث بيشتر نداريم، و جاي هيچ بحثي هم در کنار آن نخواهد بود، و تا اين بحث حل نشود و از آن فارغ نشديم، به بحث دوم نخواهيم رسيد.
دوم، ترتيب منطقي بين مسائل و تقسيمات، حاصل مي گردد، زيرا هنگامي که بحث هاي مختلف سلسله وار به هم مربوط باشد، طبعاً بحث قبلي نوعي تقدم بر بحث بعدي خواهد داشت که روش و قابل فهم است. برخلاف تقسيماتي که بحث ها را در عرض يکديگر قرار مي دهد که در اين صورت، تقدم داشتن يکي بر ديگري محتاج به تبيين و گاهي تکلف است. فرض کنيد شئون فردي و اجتماعي انسان، دو بعد وجودي اوست. حال نخست بعد فردي را مطرح کنيم يا بعد اجتماعي را آيا اين هر دو را مقدم بدانيم يا تقسيم ديگري را بر اساس شئون مادي و معنوي در نظر بگيريم، ولي اگر يک ترتيب منطقي بين عناوين موجود باشد و دسته بندي بر اساس همان ترتيب طبيعي و منطقي انجام گيرد، دليل روشني براي تقديم و تأخير وجود خواهد داشت و نظام منسجم تر به وجود مي آيد که اشکال هاي طرح هاي قبلي را نخواهد داشت. (5)
نويسنده در پايان، نظام معارف قرآني را به ترتيب زير تقسيم بندي مي کند:
1. خداشناسي؛
2. جهان شناسي؛
3. انسان شناسي؛
4. راه شناسي؛
5. راهنماشناسي؛
6. قرآن شناسي؛
7. اخلاق يا انسان سازي قرآن؛
8. برنامه هاي عبادي قرآن؛
9. احکام فردي قرآن؛
10. احکام اجتماعي قرآن.
البته در اين تقسيم بندي، هر يک از اين عنوان ها را به مباحث و موضوعاتي ريزتر تقسيم بندي کرده و در پايان گفته اند:
بدين ترتيب معارف قرآن از نقطه ي آغاز هستي تا مراحل خلق و تدبير الهي مورد بحث واقع مي شود و به بيان ويژگي هاي جامعه آرماني- انساني ختم مي گردد و در همه مراحل، ارتباط با محور اصلي « الله » کاملاً محفوظ است.
ويژگي اين روش، يک پارچه ديدن همه موضوعات در سايه « خدامحوري » است.

2. روش تسلسل طبيعي

شيوه ي ديگر در تفسير موضوعي قرآن، که شباهت زيادي با روش پيشين دارد، تفسير موضوعي بر اساس تسلسل طبيعي بين آيات و موضوعات است.
مبتکر اين روش چنين توضيح مي دهد:
در اين روش مقتضاي طبيعت بحث از جهت تسلسل حوادثي که به وقوع پيوسته و در کمال موضوع تأثير دارد، رعايت مي گردد. از اين رو، آن چه از مباحث که بايد از نظر طبيعي و منطقي مقدم داشته شود، در اولويت قرار مي گيرد و آن چه بايد در رتبه متأخر آورده شود، پس از آن آورده مي شود؛ زيرا طبيعت قرآن بر اساس هدفي که تعقيب مي کند، پراکندن مباحث يک حادثه و جمع آوري چند قضيه است. بدين جهت چاره اي نداريم جز آن که تمام آيات مربوط به يک موضوع را بررسي کرده و از تمام سوره هاي قرآن، جمع آوري کنيم، چون در قرآن کم است موضوعي که همه ي مباحث آن در يک سوره گردآوري شده باشد، داستان حضرت يوسف از همين نوادر است. بنابراين، قرآن کريم که بر اساس يک تسلسل طبيعي و منطقي با تسلسل تاريخي آفرينش، مباحث خود را مطرح کرده است، اما آن را از عالم تکوين به عالم تشريع سرايت مي دهيم و مباحث اجتماعي را بر اساس نظم طبيعي خود تنظيم مي کنيم. (6)
سپس نويسنده براي انتخاب نخستين موضوع يعني آفرينش، چنين استدلال مي کند:
ما بدان جهت موضوع خلق و تکوين را مقدم مي داريم، که در دعوت قرآني به عنوان مسئله اي اصلي بر آن تأکيد شده است؛ زيرا اگر بحث آفرينش و آفريدن نباشد، انساني نيست تا ديني و عقيده اي و نظم و اجتماعي صحيح باشد؛ زيرا خداوند آفرينش انسان ها را آغاز کرد، سپس به آنان روزي داد و براي آن ها پيامبر فرستاد تا احکام خدا را به آنان برسانند، عده اي مؤمن گشتند، و عده اي کافر، قرآن نور خداوند است که به وسيله آياتش رسالت او را به جهانيان مي رساند. (7)
با نگاهي به دو روش مذکور به خوبي روشن مي شود که هر دو طرح، سخن از ترتيب و نظم اعتقادي يا تسلسل منطقي و طبيعي براي تفسير موضوعي پيشنهاد مي کنند و کار خود نيز بر همين اساس شروع کرده اند. البته سخن از نوع نگرش متفاوت به تفسير موضوعي نيست، بلکه گوناگوني در تنظيم، تقسيم و شروع در کار آن است.
از طرف ديگر، اين تنظيم و دسته بندي بر اساس اجتهاد و ديدگاه شخصي نسبت به مباحث قرآني است: يکي بحث خود را « خدامحوري » و ديگري « تسلسل طبيعي » مي داند. ولي هر دو، روش اجتهاد را بر شيوه ي تنظيم و ترتيب دخالت داده اند و نگرشي را بر تقديم و تأخير بحث ها حاکم نموده اند.

3. شيوه موضوع مداري

روش ديگر در تفسير موضوعي اين است که پيش از هر چيز به گردآوري تمام آياتي که درباره ي يک موضوع در سراسر قرآن وارد شده بپردازيم و بدون پيش داوري هاي قبلي، اين آيات را در کنار هم چيده و تک تک آن ها تفسير کنيم و سپس رابطه آن ها را با يکديگر در نظر گرفته و از مجموع آن ها به يک ترسيم کلي دست يابيم.
اين نوع از تفسير در برابر تفسير کلي يا جهان بيني قرآن مطرح گرديده است و نگرش خاصي را در تنظيم و ترتيب آن حاکم نساخته است، اين تفسير موضوعي به تعبير تبيين کننده ي محترم آن، در برابر تفسير ديگري قرار مي گيرد که از آن تفسير ارتباطي، موضوع ايمان، تقوا، و عمل صالح را درباره يکديگر و با توجه به آيات قرآن و اشاراتي که در آن است تفسير مي کنند و ارتباط اين سه را با يکديگر روشن مي سازند. (8)
از اين رو، در اين روش تفسيري، محوري خاص و يا ترتيب منطقي الهام گرفته از قرآن مطرح نمي شود، بلکه يکايک موضوعاتي که در قرآن مطرح شده با توجه به آيات گوناگوني که وجود دارد، جمع بندي شده است، به همين دليل موضوع آغازين اين گونه از تفسيرها، معرفت يا هدايت و مانند آن قرار گرفته است.
گرچه دليلي براي انتخاب اين موضوع ها در نخستين عنوان، ذکر نشده است، اما شايد به اين دليل بوده که مسئله شناخت، آغاز بحث جهان بيني و ايدئولوژي مي باشد، يا کساني که هدايت را نخستين مورد از تفسير موضوعي گزينش کرده اند، از آن رو است که هدف بعثت انبيا را هدايت دانسته اند.
هرچه باشد، حساسيتي، براي انتخاب نخستين عنوان به خرج نداده اند و آن چنان محور مداري که در شيوه اول و دوم مطرح شده، مورد توجه واقع نشده است؛ گرچه به موضوعات عام بها داده شده و روش خود را بر اساس سرعنوان هاي عام اتخاذ کرده اند. (9)

4. شيوه توحيدي

در اين روش، آيه هاي قرآن، تقطيع نمي شود و بررسي آيات به ترتيب انجام نمي گيرد، بلکه مفسر مي کوشد تحقيقات خود را روي يک موضوع از موضوعات، متمرکز سازد و درباره آن موضوع از قران استفاده کند.
براي مثال: عقيده به توحيد، با سنت هاي تاريخ، با کيفيت تکوين آسمان و زمين و مانند آن در قرآن مورد مطالعه قرار مي گيرد.
يکي از نويسندگان درباره اين روش چنين توضيح مي دهد:
هدف آن است که نظر قرآن و رسالت اسلام را درباره اين موضوع ها از لحاظ زندگي و وضعيت جهاني روشن سازيم، از اين رو مفسر توحيدي، برخلاف روش هاي ديگر عمل مي کند. او قبل از اين که بخواهد به يکي از موضوعات زندگي، ايدئولوژي، اجتماع و يا جهان دست يازد، بايد روي آن موضوع دقت و تمرکز ذهن به حد کافي مبذول داشته و از تجارب و انديشه هاي ديگران تا آن جا که اين انديشه انساني مطرح کرده چيزهايي بايد از پرسش هايي که روش تطبيق تاريخي مطرح مي کند معلوماتي بداند و سرانجام از خلأهاي موجود باخبر باشد.
وقتي با اين آگاهي هاي قبلي، آيه قرآن را بررسي کند، ديگر تنها شنونده اي جامد و گزارش گري بي تلاش نيست، بلکه براي طرح مسئله، در برابر قرآن به عنوان يک موضوع عرضه شده که با انديشه ها و مطالعات وسيع بشري سروکار دارد، گفت و گوي خود را با متن قرآن آغاز مي کند.
مفسر مي پرسد و قرآن پاسخ مي دهد، مفسر در پرتو مجموعه تجاربي که از بررسي ها و کاوش هاي بشري اش اندوخته است، مي کوشد تا نظر قرآن را درباره آن موضوع به دست آورد و با مقايسه متن قرآن با فراگرفته هايش از افکار و بينش هايي که به هم رسانده، نظر قرآن را بفهمد.
از اين جاست که مي گوييم تفسير موضوعي، يک کار محاوره و گفت و گو با قرآن و گرفتن پاسخ از آن است، نه يک عکس العمل منفي؛ يعني تأثيرپذيري در مقابل قرآن. تفسير موضوعي عملي است فعال و با هدف که در نتيجه آن، متن قرآن در يکي از حقايق بزرگ زندگي به کار گرفته مي شود. (10)
اين بود ترسيم کلي از روش چهارم در تفسير موضوعي، ولي از آن جا که تبيين اين روش نياز به توضيح بيشتري دارد، مناسب است ويژگي هاي اين روش را بيان کنيم:
يکي از ويژگي هاي اين روش، گستردگي و شمول موضوعات آن است، که به گستردگي نيازهاي جامعه بشري و به بلنداي انديشه انساني تنظيم مي گردد. بدين گونه که پرسش هاي جامعه بشري بر قرآن عرضه مي گردد، سپس قرآن دريافت مي شود.
در اين قسمت نيز همان نويسنده مقايسه اي با روش موضوعي احاديث در فقه مي کند و چنين مي نويسد:
فقه به يک معنا، تفسير احاديث پيامبر و ائمه اطهار است و کتاب فقهي جواهر در حقيقت شرحي کامل از روايات کتب اربعه مي باشد، ولي نه شرحي که روايات کتب اربعه را يکي يکي تشريح کند، بلکه اين کتاب، روايات را بر طبق نيازهاي زندگي، تشريح مي نمايد.
کتاب بيع، جعاله و احياي موات، هر يک از اين کتاب ها در موضوعات خود رواياتي را که مربوط به آن موضوع ها است گردآوري کرده و شرح مي دهد، آن گاه آن ها را با يکديگر مقايسه مي کند، از مجموع آن ها نظريه به فقهي را استخراج مي نمايد. زيرا تنها دانستن معناي روايت کافي نيست.
هم چنين تفسير موضوعي وقتي صورت مي گيرد که يکي از موضوعات زندگي يا اعتقادي يا اجتماعي و جهاني مطرح گرديده، بخواهيم آن را از ديدگاه قرآن مورد بررسي و ارزيابي قرار دهيم، و نظر قرآن را در آن باره به دست آوريم. به احتمال قوي به همان اندازه اي که روش موضوعي در فقه باعث پرباري و پيشرفت فکر فقهي شده و به گسترش تحقيقات علمي در اين زمينه منجر گشته تا همه مباحث فقهي را فراگيرد، روش تجزيه اي ( تفسير تربيتي ) در تفسير هم باعث رکود انديشه اسلامي در زمينه هاي قرآني شده است تا آن جا که آهنگ پيشرفت آن را کند کرده و کار تفسير را به صورت عملي تکراري درآورده است. (11)
از جمله ويژگي هاي ديگر اين روش، تأکيد بر آگاهي و اطلاع مفسر از پاسخ هاي مکتب ها و جوامع از اين پرسش ها و نيازها است.
به تعبير ديگر: اين روش از تفسير موضوعي، نوعي تفسير تطبيقي بين مکتب هاي جهان و قرآن است. بديهي است که مفسر بايد پيش از تفسير، از آن مکتب ها اطلاع داشته باشد، تا بتواند نظريه اسلام را استخراج نموده و با آن ها مقايسه کند.
آن چه تاکنون بيان شد، روش ها و شيوه هاي تحقيق و ترتيب تفسير موضوعي، بر اساس کارهايي بود که در زمينه قرآن انجام گرفته است. گرچه امکان تداخل اين روش ها با يک ديگر ممکن است و در بعضي از مؤسساتِ تحقيقات قرآني بين اين روش ها از نظر تنظيم وشيوه تحقيق، نوعي جمع به وجود آورده اند و يا براي اتفاق کار از هر دو روش ترتيبي و موضوعي استفاده کرده اند، اما اين نکته را بايد اضافه کرد: در صورتي که روش تفسير موضوعي بر اساس تجربه ي بشر باشد و از تجربه ها و آزموده هاي ديگر علوم بهره برداري شود، اين تفسير، هميشه در حال تکامل و پيشروي قرار خواهد گرفت و مي تواند پيوسته نوآوري داشته باشد.
هم چنان که موضوعاتِ در حالِ گسترش، برخاسته از تجربه ها و نيازهاي انسان است، و هرچه اين تجربه ها بيشتر گردد، افق اين نوع تفسير، گسترده تر و ميدانش بازتر و پربارتر مي شود.
از طرف ديگر، بنابه گفته حضرت علي (عليه السّلام) طبق نقلي که شده است: « اِضربوا بعضَ الرأي ببعضٍ يَتَولّد منه الصوابُ. امخضوا الرأيَ مَخضَ السقاءِ »؛ (12) رأي ها را برخي بر برخي ديگر عرضه کنيد ( و آن ها را کنار هم نهيد ) که رأي درست، اين گونه پديد مي آيد. رأي و نظر را هم چون شيري که براي بيرون آوردن کره آن در ميان مشک مي ريزند و مي زنند، بزنيد تا به وسيله تقابل و برخورد آرا و برخورد انديشه ها به نظر درست برسيد. »
در پايان بايد يادآوري گردد که اين روش ها بايد مورد بحث و بررسي قرار گيرند تا قوت و ضعفشان معلوم شود، که در سايه ي اين بحث و گفت و گوها حقيقت روشن مي گردد.
در بخشي از مقدمه ي کتاب اسئلة القرآن المجيد و اجوبتها تصنيف محمد بن أبي بکر بن عبدالقادر بن عبدالمحسن رازي حنفي ( متوفاي 666 هـ ق ) با مقدمه مرحوم آقاي حاج شيخ محمد علي انصاري قمي چنين آمده است:
مؤلف و موجد اين کتاب شريف، ابتکاري به خرج داده، ابداعي کرده است که تاکنون مانندش ديده و شنيده نشده است... کتابي است در نوع خود بي نظير. به ويژه آن که تفسير و توجيه آيات به خود آيات شريفه گرديده است و مؤلف در اين درياي ژرف و عميق الهي « قرآن مجيد » به اندزه توش و توانش درها و گهرها به چنگ آورده و در سلک و رشته کشيده است. معاني و دقايق رشيقه و رموز و اسرار و لطايف لطيفه و شريفه و انيقه را که ديگران بدست نيافته اند، به دست آورده و در صفحه ي روزگار از خويش به يادگار نهاده است...
آن گاه با استقبال طبقه فاضل و معارف پرور، بر آن شد تا آن را با اضافه نمودن مقدمه اي طولاني و پاورقي هاي سودمند به چاپ مجدد برساند.
اين کتاب شامل 1200 پرسش و پاسخ از تمامي سور قرآن کريم مي باشد و با تمام محاسن و زيبايي ها که در نظر دانش پژوهان جلوه گري مي نمايد- اما متأسفانه- با پاره اي غرض ورزي ها و بي انصافي هاي مؤلف همراه گشته و گاه دست از حق کشيده و به باطل متمايل گرديده. که در مقدمه به آن ها اشاره شده است.

پي نوشت ها :

1. نهج البلاغه، خطبه 18، ص 61.
2. همان، خطبه 133، ص 192.
3. مکارم شيرازي، پيام قرآن، نمونه موضوعي، ج1، ص 22.
4. حديد، آيه 3.
5. مصباح يزدي، مجموعه معارف قرآن، ص 16 و 17.
6. سيدمحمدباقر ابطحي، المدخل الي تفسير القرآن الکريم، ج1، ص 11.
7. همان.
8. ر.ک: پيام قرآن، ج1، ص 30.
9. از کساني که اين شيوه را انتخاب کرده اند، مي توان از استادان: جوادي آملي، مکارم شيرازي و جعفر سبحاني، ياد کرد. نگاه کنيد به کتاب هاي:
الف. جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن مجيد.
ب. مکارم شيرازي، تفسير نمونه موضوعي، پيام قرآن.
ج. جعفر سبحاني، معالم القرآنية.
10. شهيد محمدباقر صدر، تفسير موضوعي، سنت هاي تاريخ در قرآن، ص 93.
11. همان، ص 90.
12. محمدرضا حکيمي و ديگران، الحياة، ج1، ص 149.

منبع مقاله :
صاحبي، محمدجواد؛ (1392)، شناخت نامه ي تفاسير: مقالاتي در شناخت تفاسير قرآن کريم، قم: بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه قم )، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما