• چکیده : |
,"در تحقیق حاضر، ساحات نظری و عملی عرفستیزی عارفانه با تاكید بر دیدگاه مولوی و امامخمینی (ره) در چهار فصل بررسی و تحلیل گردیده است؛ در فصل نخست كلیات تحقیق اعم از تعاریف مربوط به عرف و عرفستیزی و پیشینهی تاریخی آن ارزیابی و نشان داده میشود كه منظور از عرفستیزی در ساحت نظری، بیشتر مخالفت با آرا و عقاید فقها، متكلمان و فلاسفه است و در ساحت عملی، علاوه بر عرف خاص، عرف عام را نیز دربرمیگیرد و آن ناسازگاری و عدم رعایت و تقید به آداب و رسوم و سنتهای رایج در جامعه است كه شدت و نهایت عرفستیزی را در رفتار ملامتیه و قلندریه میتوان مشاهده كرد. در فصل دوم به بررسی ساحات نظری و عملی عرفستیزی عارفانه در ادب صوفیه پرداخته شد كه ضمن تعریف معانی لغوی و اصطلاحی هریك از مصادیق، اهمیت و جایگاه آن، نظر عرفا، مخالفان و مدافعان و تمایزات موجود در دین و عرفان، و عرف و عرفان ارزیابی گردیده است. در این فصل مشخص میشود: منكران صوفیه، قول به حجیت اذواق و تكیه بر مواجید را بر صوفیه عیب گرفته و آن را متضمن ابطال شریعت، متابعت از حظوظ نفسانی و سبب گمراهی و تباهی عامه میدانستند و این اعتقاد را قول "بمالم یشرع الله" میخواندند و..... در فصل سوم، به طور ویژه، ساحات عرفستیزی از دیدگاه امام خمینی (ره) و مولوی در باب موضوعاتی نظیر فنا، شطح، عشق، و اعتذار ابلیس، تحلیل گردیده و نشان داده میشود كه امام (ره) و مولوی، علاوه بر این كه دیدگاههای مشترك و یكسانی دارند با غالب نظریات عرفای پیشین نیز موافق هستند. برای نمونه در كتاب از دیدگاه این دو شخصیت دربارهی اعتذار ابلیس سخن رفته است؛ رای مولوی دربارهی اعتذار ابلیس به گونهای است كه افراطكاریهای عرفای پیشین در سخن او اعتدال میپذیرد. شیطان او همان شیطان مردود درگاه حق است و برخلاف حلاج و احمد غزالی بر شیطان رحمت نمیآورد و برای او شان و منزلت عاشقانهای قایل نیست. و اما ابلیس در نظر امام (ره) همان ابلیس قرآن است؛ مطعون و مردود درگاه حق كه در مقابل امر خدا ایستاد و به آدم خضوع نكرد و در حجاب ظلمانی خودبزرگبینی بود كه با "خلفتنی من نار و انا خیر منه" گویان از ساحت ربوبی مردود شد. امام، شیطان را كلب معلم میخواند كه چشم امید به رحمت بیكران حق دارد. تكبر شیطان را نسبت به آدم میداند نه به حضرت حق و در اشعار خویش از احسان ابلیس یاد میكند. فصل پایانی كتاب نیز دربردارندهی نتایج تحقیق است." |