| • چکیده : |
,"مرد حمالی در بازار شهر، از سوی دختری زیبارو به حمل خریدهای وی مامور شده و چون به منزل وی می‌رسد دو زیباروی دیگر را با وی هم‌خانه می‌یابد كه هر سه، بدون حضور هیچ مردی به تنهایی زندگی می‌كنند. او كه كنجكاو شده اجازه می‌خواهد شب را نزد آنان به صبح برساند. هنوز قدری از شب نگذشته كه سه گدا در منزل را به صدا درآورده و اجازه ورود می‌خواهند. پس از آنان هارون‌الرشید به همراه دو یار نزدیك خویش در لباس بازرگانی غریب وارد خانه می‌شوند. چون همه گرد هم می‌آیند، هریك به شرح داستان خویش پرداخته و معلوم می‌شود كه سه گدا، هریك شاهزاده‌ای بوده‌اند كه به ظلم اطرافیان خویش رانده شده و اكنون بر حسب اتفاق در بغداد به هم رسیده‌اند. هارون و یارانش نیز داستانی به دروغ از خود نقل می‌كنند. اما دختران از راز خود سخن به میان نمی‌آورند. روز بعد خلیفه تمامی افراد شب پیش را نزد خویش می‌خواند و آنان را تكریم بسیار كرده، خود را به آنان می‌شناساند. كتاب حاضر دربردارند? چهار حكایت برگرفته از داستانهای «هزار و یك شب» با عنوان علی نورالدین؛ عاشق حشیش كشیده؛ خیانت اعرابی؛ و حمال با دختران است." |