بعد كه جشن ستارهها تمام شد
بعد كه جشن ستارهها تمام شد/
•پدید اورندگان : | فاطمه رمضاننیا , فرزانه رمضاننیا , |
•ناشر : | خورشید باران |
•سال نشر : | 1387 |
• نوع کتاب : | تالیف |
• رده سنی : | 6 |
• تیراژ : | 3000 |
• نوع جلد : | شومیز |
• شابک : | 978-964-8515-52-7 |
• تاریخ نشر : | 1387/5/1 |
• محل نشر : | تهران |
• زبان : | فارسی |
• زبان اصلی : | |
• تعداد صفحات : | 24 |
• قیمت : | 12000 |
• نوبت چاپ : | 1 |
• قطع : | جیبی |
• شماره جلد : | 0 |
• چکیده : | ,"یك شب "سارا" پنجره را باز كرد و گفت: آهای آسمان! طنابت را پایین بینداز، میخواهم به جشن ستارهها بیابم. سارا طناب را گرفت و بالا رفت و در همان جشن طنابش را در آسمان گم كرد. بعد از تمام شدن جشن، ستارهها نتوانستند او را به اتاقش بازگرداند، بنابراین او به ماه گفت: میگذاری وسط هلال قشنگت بخوابم؟ مدتها گذشت و سارا تمام عروسكها و اتاقش را فراموش كرد و عروسكها هم كه دیگر از دیدن سارا ناامید شده بودند به اتاق "منا" رفتند. منا هیچ عروسكی نداشت و همیشه آرزوی داشتن عروسكهای سارا را داشت. یك شب هلال ماه آنقدر چاق شده بود كه جایی برای خوابیدن سارا باقی نماند. سارا دلش هوای اتاقش را كرد، و همینطور عروسكهایش را. او ساعتها جستوجو كرد و بالاخره طنابش را پیدا كرد و آرامآرام به سوی اتاقش برگشت. پنجرهاش را كه باز كرد عروسكها را ندید، وقتی كه به دنبال آنها گشت دریافت كه آنها در اتاق منا هستند و دیگر مال او شده بودند، پس پشت پنجر? اتاق منا شروع به گریه كرد. این بار سارا باد را صدا كرد و باد او را به گردش درآورد و همهجای دنیا را به او نشان داد. یك شب كه سارا به اتاقش بازگشت هلال ماه را دید، اما دیگر دلش نمیخواست به آنجا برود، دلش برای عروسكها هم تنگ نشده بود چون او حالا دیگر بزرگ شده بود." |
ارسال نظر شما