داستانهای ناگزیر (مجموعه داستان)
داستانهای ناگزیر (مجموعه داستان)/
•پدید اورندگان : | باقر رجبعلی , حسن یونسی , |
•ناشر : | تكا (توسعه كتاب ایران) |
•سال نشر : | 1387 |
• نوع کتاب : | تالیف |
• رده سنی : | 0 |
• تیراژ : | 8000 |
• نوع جلد : | گالینگور |
• شابک : | 978-600-5100-77-8 |
• تاریخ نشر : | 1387/8/27 |
• محل نشر : | تهران |
• زبان : | فارسی |
• زبان اصلی : | |
• تعداد صفحات : | 322 |
• قیمت : | 38500 |
• نوبت چاپ : | 1 |
• قطع : | رقعی |
• شماره جلد : | 0 |
• چکیده : | ,"داشت مینوشت: «هرگز نمیرد آن كه زنده شد دلش به عشق» و آدمها و سر و صدایشان را نمیشنید. نمیدید كه اطرافش جمع شدهاند و به دوپای بریده و رفتارش چشم دوختهاند. اما میفهمید كسی برای خریدن ورقهایی كه روی آنها شعر نوشته، دهان باز نكرده است. صدای رعد و برق نشان از باران بود. صبح به كمك زنش سوار موتور شده بود و به سرعت آمده بود تا دستفروش دیگری جای او را نگیرد. مردم شعرهای روی ورقهها را میخواندند ولی كسی آنها را نمیخرید؛ تا این كه مردی سفارش نوشتن داد؛ شعرش دربارة نسیه ندادن و... بود. چند نفر دیگر هم سفارشهای مشابه داشتند؛ مرد فكر كرد اگر قرار بود اینها را بنویسم چرا هر دو پایم را دادم؟ ولی بعد از مدتی فكر كرد مقداری پول بابت غذا و خورد و خوراكش به سایر دستفروشها بدهكار است و آنگاه شروع به نوشتن كرد. باران شدیدتر شد، همه پراكنده شدند. او خود را در موتور سهچرخه خود پنهان كرد. وقتی باران تمام شد، متوجه شد باد كاغذها و شعرهایش را برده است. اما، چیزی در آنجا بود. گوشه و كنارش پر از سكههایی بود كه مردم با دیدن وضعیت پاهای او به كنارش پرت میكردند. یاد بیمارستان افتاد و تلخی داروها و قطع هر دو پایش در بعد از باران «یكی از داستانهای كوتاه مجموعة حاضر است. برخی دیگر از داستانهای كتاب عبارتاند از: خط پایان؛ همكاران؛ كبریتهای خیس؛ غروب غمانگیز؛ یقین؛ اطلاعیه؛ و فرسودگی." |
ارسال نظر شما