آیدا و دیو ناقلا
آیدا و دیو ناقلا/
| •پدید اورندگان : | لیلا رضوانی , |
| •ناشر : | آمیس , فرهنگ مردم |
| •سال نشر : | 1387 |
| • نوع کتاب : | تالیف |
| • رده سنی : | 2 |
| • تیراژ : | 5500 |
| • نوع جلد : | شومیز |
| • شابک : | 978-600-90266-7-8 |
| • تاریخ نشر : | 1387/5/16 |
| • محل نشر : | اصفهان |
| • زبان : | فارسی |
| • زبان اصلی : | |
| • تعداد صفحات : | 8 |
| • قیمت : | 6500 |
| • نوبت چاپ : | 1 |
| • قطع : | رحلی |
| • شماره جلد : | 0 |
| • چکیده : | ,""آیدا" به همراه پدر و مادر و خواهر خود، آنی، در قعلهای بزرگ با هشت در تودرتو زندگی میكرد. در یكی از روزها پدر و مادر آیدا به دلیل بیماری عمو مجبور شدند آنها را برای چند روز ترك كنند. دخترها روز خود را با كار كردن در مزرعه میگذراندند و شبها بعد از خوردن شام، هشت در را قفل میكردند. یكی از شبهایی كه قفل كردن درها به عهد? آیدا بود، او پس از بستن در هفتم بدون آن كه در هشتم را بندد بازگشت. او و خواهرش هنوز شام را كامل نخورده بودند كه صدایی آنها را ترساند. آیدا ناگهان دریافت كه یكی از درها را قفل نكرده و صدایی كه از آن ترسیده بودند صدای دیو بوده است. او گفت خواهر جان بهتر است در جایی پنهان شوی. در همان لحظه دیو در را شكست و داخل اتاق شد و آیدا را با خود به غار برد. غار خیلی ترسناك بود و آیدا نمیتوانست بخوابد. وقتی دیو میخواست بخوابد گفت: كی خواب، كی بیدار؟ همه خواب، آیدا بیدار. دیو پرسید: چرا نمیخوابی؟ آیدا گفت وقتی خانهمان بودم كمی خردهشیشه و یک كیسه سوزن و یك كیسه نمك بالای سرم بود. دیو آنها را تهیه كرد و خود به خواب رفت و آیدا نیز در را باز كرد و پا به فرار گذاشت. او در راه شیشهخردهها، سوزن و نمك را به زمین ریخت و به خانه رفت. دیو هم كه صبح با عصبانیت بیدار و در پس آیدا روان شده بود، پاهایش پر از شیشهها و سوزن و نمك شد و دیگر نتوانست بلند شود. آیدا دریافت كه میتواند بیدقتی و حواسپرتی را با استفاده از فكر و هوش خود جبران كند." |
ارسال نظر شما