ورود كاروان اباعبداللَّه الحسين (ع) به سرزمين كربلا (61 ق)

ورود كاروان اباعبداللَّه الحسين (ع) به سرزمين كربلا (61 ق)
پس از آن كه والي مدينه، امام حسين(ع) را براي بيعت با يزيد تحت فشار قرار داد، آن حضرت به مكه رفت و پس از مدتي، در روز ترويه يعني هشتم ذي‏حجّه‏ي سال 60 قمري از مكه‏ي معظمه به سوي عراق مهاجرت فرمود. در اوايل ماه محرم سال 61 قمري، لشكريان عبيداللَّه بن زياد به فرماندهي حُرّ بن يزيد رياحي با آن حضرت مواجه شده و مانع پيش‏روي آن حضرت به سوي كوفه شدند. گرچه حرّ بن يزيد، مأموريت داشت با امام حسين(ع) برخورد شديد نمايد وليكن رفتار وي با امام بر رِفق و مدارا بود. از اين رو حرّ و لشكريانش در نماز جماعت امام حسين(ع) شركت مي‏كردند و به خطبه‏هاي دلنشين وي گوش جان مي‏سپردند و اين دو سپاه چند روز بدون هيچ‏گونه مشكلي در كنار هم بودند. امّا عبيداللَّه بن زياد كه در جنگ با اباعبداللَّه الحسين(ع) اصرار فراوان داشت، نامه‏اي به حرّ بن يزيد نوشت و وي را مأمور سخت‏گيري بر امام حسين(ع) نمود. حرّ بن يزيد نيز طبق فرمان، راه را بر امام حسين(ع) و يارانش مسدود نمود و آنان را به سوي منطقه‏ي خشك و بي‏حاصلي به نام كربلا هدايت كرد و در آن‏جا آنان را در محاصره‏ي خويش قرار داد. قافله‏ي امام حسين(ع) چون به سرزمين كربلا رسيدند، آن حضرت پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟ عرض كردند: كربلا. آن حضرت تا نام كربلا را شنيد، فرمود: اَللّهمَّ اِنّي اَعوُذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلاءِ. و سپس فرمود: اين، موضع كَرْب و بَلا و محلّ محنت و عِنا است. فرود آييد كه اين‏جا منزل و محل خيمه‏هاي ما است و اين زمين، جاي ريختن خون ما است و در اين مكان قبرهاي ما واقع خواهد شد. جدّم رسول خدا (ص) مرا به اين امور خبر داد. به ناچار، آن حضرت و ياران و اصحابش در روز پنج‏شنبه دوم محرم‏الحرام سال 61 قمري در آن سرزمين فرود آمدند و حرّ بن يزيد نيز با سپاهيانش در مقابل آن حضرت، خيمه زدند.
نسخه چاپی