شهادت شهید محمدباقر ربانی (1359ش)

شهادت شهید محمدباقر ربانی  (1359ش)
شهید محمدباقر ربانی پس از هجرت خانواده‌اش از بندر گز به شهر قم، در سال ۱۳۳۹ش و در خانواده‌ای روحانی قدم به عرصه وجود نهاد. در سال ۱۳۴۱ش، پدرش برای تحصیل علوم دینی به نجف اشرف هجرت نموده و به این ترتیب، شهید ربانی در دامان علم و فضیلت پرورش یافت. در‌‌ همان دوران کودکی، آثار نبوغ و کمال در او مشاهده می‌شد و به‌دلیل همین هوش و استعداد فراوان، وارد کلاس دوم در دبستان اسلامی شهر نجف شد. شهید ربانی چون علاقه زیادی به خوش‌نویسی داشت، بیش‌تر اوقات فراغت خود را صرف این کار می‌نمود. وی در کلاس ششم بود که در رشته خط نستعلیق، ممتاز شناخته شد. در سال ۱۳۵۱ش، به‌علت نامناسب بودن جو سیاسی و اوضاع آشفته عراق، به‌همراه خانواده به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی قم تحصیلات خود را ادامه داد. در آنجا نیز یکی از شایسته‌ترین شاگردان معرفی شد و موفق به اخذ دیپلم گردید. پس از اخذ دیپلم، وارد دنیای طلبگی شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت، اما در ضمن تحصیل، صحنه مبارزات علیه رژیم مزدور پهلوی را ترک نکرد و در این راه تلاش و جدیت زیادی از خود نشان داد. همین فعالیت گسترده او سبب شد که مورد شناسایی ساواک قرار گیرد و سپس دستگیر و زندانی شود. در زندان، تحت انواع شکنجه و ضرب و شتم فراوان قرار گرفت به‌نحوی‌که پس از آزادی، همیشه از درد مفاصل و مهره‌های کمر رنج می‌برد. او دارای روح و طبع بلند بود و علاقه زیادی به عبادت خالق داشت. هم‌چنین یکی از عناصر مهم در پیروزی انقلاب اسلامی و از چهره‌های درخشان دنیای هنر، در انجمن خوش‌نویسان ایران به‌شمار می‌رفت. او در سال‌های ۱۳۵۸ش-۱۳۵۴ش، موفق به دریافت گواهینامه دوره‌های خوش، عالی و ممتاز خوش‌نویسی از اساتید مجربی همچون استاد سیدحسین امیرخانی و سیداحمد زنجانی شد. در خط نستعلیق، شکسته نستعلیق، ثلث و نسخ یکی از بزرگ‌ترین خطاطان شهر قم به‌شمار می‌رفت، به‌طوری‌که آثارش در اکثر نقاط شهر با شعار‌های مکتبی الهام گرفته از بیانات امام (ره)، خودنمایی می‌کرد. هم‌چنین کتاب‌های متعدد و ارزشمندی با خط زیبای وی به چاپ رسید. از جمله این آثار، کتاب «الخرایج و الجرایج» قطب‌الدین راوندی است که توسط پدر بزرگوارش تصحیح و تنظیم شده بود. شهید ربانی، یکی از تلاشگران و مبارزانی بود که از روحیه‌ای کاملاً انقلابی برخوردار بود و به انجام عملیات نظامی و چریکی، شوق خاصی داشت. او همواره در این راه داوطلب بود. وی در کنار فعالیت‌های طاقت‌فرسا و افتخارآفرینش، به‌دنبال مقصود الهی خود نیز بود و این‌گونه فعالیت‌ها او را سیراب نمی‌کرد و آرام و قرار نداشت. همواره در پبش برد اهداف مقدس اسلامی از طریق تکثیر اعلامیه‌ها و تنظیم کلیشه‌های انقلابی نقش مهمی را ایفا می‌کرد و منزلش سنگر این نوع فعالیت‌ها شده بود. در این اثنا، برای بار دوم در خیابان چهارمردان قم دستگیر و به مدت یک هفته در شهربانی زندانی شد و تحت شکنجه و آزار قرار گرفت که سروان افاضلی معدوم، مأمور شکنجه او شده بود، معذلک به‌دلیل ایمان محکم و اراده استوار از این امتحان الهی سرفراز بیرون آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همکاری گسترده‌ای با مطبوعات رایج کشور به‌ویژه روزنامه صبح آزادگان، مجله الشهید، سروش و مجله نهضت اسلامی افغانستان انجام می‌داد. سپس به‌علت مهارت و ذوق هنری، به دعوت سپاه پاسداران قم در دایره تبلیغات ایدئولوژیکی - فرهنگی مشغول به‌کار شد و در آنجا نیز به‌صورت افتخاری، تمام وقت خود را وقف سپاه - که حافظ دستاورد‌های انقلاب است - نمود. او مأموریت یافت که به شهر‌ها و استان‌های مختلف کشور از جمله استان‌های کردستان، اصفهان، مازندران، گیلان، تهران و آذربایجان سفر کند و پیام امام امت (ره) را به گوش همگان برساند. دل شهید ربانی با وجود همه فعالیت‌های هنری، سرشار از عشق و محبت الهی بود و احساس می‌کرد قلم زیبایش او را راضی نمی‌کند و باید در جایی دیگر - جبهه - ایفای نقش کند. لذا برای حضور در جبهه داوطلب می‌شود، البته در ابتدا با درخواست او موافقت نمی‌شود ولی چون اصرار زیادی به خرج می‌دهد، موفق می‌شود به کربلای ایران، «آبادان و خونین‌شهر» اعزام شود. وی در جبهه‌ها نیز علاوه بر مبارزاتش علیه رژیم بعثی، سلاح قلم را بر زمین نگذاشت و با نوشتن شعارهای انقلابی بر روی تانک‌ها و ناو‌های جنگی دشمن هنرنمایی کرد. با یک دست سلاح رزم و با دیگری، قلم در دست می‌گرفت و رسالت انقلابی‌اش را انجام می‌داد. او انسانی متعهد، متدین، انقلابی، باایمان و مخلص بود. در غروب تاسوعای حسینی مورخ بیست و پنجم آبان‏ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی، در جریان حملات شدید توپخانه‌ مزدوران بعثی به شهر سوسنگرد، بعد از پنج ساعت مقاومت در کنار چهار نفر از هم‌رزمانش به درجه‌ رفیع شهادت نائل آمد. نام هم‌رزمان شهیدش؛ نوبخت، صالحی، ضیایی و پناهی به‌همراه شهید محمدباقر ربانی در دفتر شهدای جنگ تحمیلی ثبت شد. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از انتقال به شهر قم توسط مردم تشییع و در لاله‌زار شهدای شهر، به‌نام «شیخان» به خاک سپرده شد.
نسخه چاپی